سایر منابع:
سایر خبرها
عصای مرد نابینا
در عملیات های رزمندگان اسلام خود را به جبهه رساند. اما پدر و مادر حسن در وصیت نامه او می خوانند که پدر عزیز و مادر گرامی هدفم از آمدن به مشهد برای درس خواندن نبود. آمدم تا یک پیش مقدمه ای برای شهادت آماده کنم و چون خیلی کثرت گناه کمرم را خم کرده است از خدا می خواهم که هنگام شهادت با سخت ترین وضع جانم را از جسم ناسوتیم جدا کند که دیگر طاقت فراق از معبود را ندارم و نمی توانم بیشتر از این از او ...
مروری بر زندگینامه شهید اسد الله حسنوند
آدمی که می داند بعد از مرگ او را بازخواست می کنند اما بی خیال در یک زندگی آسوده روز را به معصیت می گذراند و شب آسوده همراه شیفتگان رویاها به خواب می رود. خدایا تو خود می دانی که عشق و ایمان به تو و اطاعت از دستورات تو از روی آگاهی و کامل و شناخت شخصی ام می باشد و هیچ عاملی نمی تواند در ایمان من نسبت به تو خللی ایجاد کند بدانید قصد من از جهاد در راه خدا یک هوس یا یک احساس نیست. ...
دختر 18 ساله: خانه ما در اجاره اجنه قرار دارد
دختر 18 ساله که با چهره ای رنگ پریده و سراسیمه وارد اتاق مددکاری اجتماعی کلانتری شده بود، گفت: پدرم شغل آزاد دارد و با موتورسیکلت سر کار می رود من هم که فرزند دوم خانواده هستم در سال آخر دبیرستان تحصیل می کنم تا مدتی قبل زندگی آرام و بی دغدغه ای داشتم اما متاسفانه روزی سارقان موتورسیکلت پدرم را به سرقت بردند به طوری که زندگی ما از همان روز دگرگون شد پدرم از این ماجرا بسیار ناراحت و نگران بود تا ...
پوشش والدین در منزل چگونه باید باشد؟
شود و در مواردی حتی آن را تشدید می کند. هرگز از هیچ پدر یا مادری خواسته نمی شود که در محیط خانه نیز لباس رسمی بپوشند یا حجاب داشته باشند. پوشش مناسب اصل است. تعریف پوشش مناسب هم استفاده از لباس هایی است که جلب توجه زیادی با تمرکز بر یک اندام نداشته باشد، پدر یا مادر نیمه برهنه نباشند و اندام های زنانه و مردانه آن ها از چشم کنجکاو کودکان پوشیده باشد. والدین نباید زمینه ساز این کنجکاوی شوند ...
(ویدئو) لذت زن جوان فلسطینی از موج سواری
تخریب تنها نیروگاه برق غزه توسط اسرائیل در سال 2006، تصفیه خانه ها از کار افتادند. صباح، 22 ساله، به دریا نگاه می کند و می گوید که چگونه پدرش، که به عنوان نجات غریق در ساحلی در شهر غزه کار می کرد، به او شنا کردن را در سن 5 سالگی آموخت. او می گوید: من یک سال است که به دلیل آلودگی هرگز در دریا شنا نکرده ام و چندین سال است که موج سواری نکرده ام. این دختر ادامه می دهد ...
شهیدی که سر و تن را به پیشگاه خدا احسان کرد و کربلایی شد
سمت تهران حرکت کنید و از من خواستند به خانواده اطلاع دهم و تاکید کردند درصدی هم احتمال شهادت بدهید.این شد که مسئولیت به گردن من افتاد.به خانه پدری رفتم، آرام در زدم، مادر در آشپزخانه مشغول کار بود، خودم را به کنارش رساندم و بعد از کمی صحبت ابتدا به او گفتم که مامان میای بریم تور تهرانگردی؟ قبول نکرد، خلاصه اینکه اصل مطلب را گفتم و با شنیدن موضوع، مادرم فروریخت.به داخل اتاق دوید و پدرم را از خواب ...
حاج قاسم می گفت شهادت احمد کمرم را شکست
. مراسم عروسی شان بسیار ساده بود و پدر با لباس سپاه در مراسم عقدش حاضر می شود. لحظه ای که هیچ گاه از خاطر مادر نمی رود. با آغاز جنگ و حضور پدر در جبهه دلتنگی و دوری همنشین مادر می شود. ایشان همیشه از آخرین وداع بابا اینگونه برایم روایت می کند؛ همگی به مشهد رفته بودیم. وقتی از زیارت امام رضا (ع) به خانه برگشتیم، بابا از تو که هفت ماه داشتی، پرسید: دخترم برای من دعا کردی؟ من رو به پدرت کردم و گفتم: این ...
داستان کوتاه؛ تلخون صمد بهرنگی
نشستند و برمی خاستند. کلید دار به تلخون گفت: هر چه بخواهی، از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد در این باغ پیدا می شود، و این همه نعمت متعلق به آقای جوان سخاوتمند من است که چند ماه پیش ناگهان گم شد و ما هر چه او را جستجو می کنیم نمی یابیم. خانم من که مادر آقا باشد از همان روز لباس سیاه پوشیده اند. تو هم باید همین کار را بکنی. تلخون نگاه کرد و گوشه های باغ را از چشم گذراند. در دلش گفت صاحب باغ ...
پسرانم با شهادت شان، آبروی من را در دنیا و آخرت حفظ کردند
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از اهواز، بانو حاجیه صغری نان پرداز مادر شهیدان محمدرضا و محمودرضا حقیقی امروز دعوت ما را پذیرفت و در گفت و گویی صمیمی پاسخگوی سوالات ما در استودیوی تلویزیونی عصر ماندگار بود. مکانی رسانه ای که در آن قصد داریم ناگفته های زمان جنگ را از زبان فرماندهان، رزمندگان و اقشار مختلف مردم بازگو و منتشر کنیم. خبر مکتوب این گفت وگو را تقدیم حضورتان می کنیم تا بزودی مصاحبه ...
خبرنگار دو شغله / روایت یک مادر خبرنگار
می آید که شب هم خبر داشته باشیم. سعی می کنم در خانه دور از خبر باشم اما نمی شود و گاهی اوقات شب ها هم گزارش نویسی دارم. اما بیرون رفتن ندارم. ولی ذهن خبرنگار و روزنامه نگار همیشه درگیر است. خبرنگاری مثل لباس نیست که آدم گاهی در بیاورد و از نقشش خارج شود. یک خبرنگار در همه لحظات زندگی دارد با شغلش زندگی می کند. من با دورکاری به کار برگشتم مرخصی زایمان را من به واسطه کرونا از ...
مهمان بهاری
که روز هایی که در مرخصی بود، به زمین خاکی سرکوچه می رفت و تا دم اذان مغرب با بچه های محل یک دل سیر فوتبال بازی می کرد و خیس عرق به خانه بر می گشت. یادش آمد یک بار پای راستش بدجوری آسیب دیده بود و باید در خانه استراحت می کرد؛ اما از سپاه تماس گرفتند که فردا اعزام دارند؛ او ساک جبهه اش را برداشت و راهی شد و حالا بعد 20 سال، مادر آخرین باری که محمد لنگ لنگان می رفت را هر روز مرور می کند و ...
روایت نقاشی که 3 بار شهید شد!
خبرگزاری فارس، گروه استان ها- زهرا رسولی: نیمه شب ها وقتی خانواده اش خوابند آرام و بی سر و صدا راهی اتاق خاطراتش می شود، یک کاغذ برمی دارد و عکس خودش را نقاشی می کند و اشک می ریزد، با رفقای شهیدش صحبت می کند و می پرسد چرا جا مانده است؟ مگر با آنها نبود؟ مگر با هم هم سنگر نبودند؟ مگر شب های عملیات را با هم صبح نکردند و چه شب هایی که اطمینان دادند حتما او هم خواهد رفت، اما چرا نشد، چرا خدا نخواست ...
سلبریتی های مشهوری که عروسی خود را ساده برگزار کردند + تصاویر
یک روز در اواسط ماه ژانویه بدون برنامه ی قبلی برگزار کردند؛ هیچ کس از جای آن خبر نداشت و کسی هم در آنجا حضور نداشت. تنها کاری که انجام دادند این بود که با یکدیگر ازدواج کردند و بعد از آن باهم کاری خوردند. تازه چند ماه بعد بود که آن ها جشنی با حضور تعدادی از اعضای خانواده و دوستان شان برگزار کردند که آن هم خصوصی بود و هیچ تصویری از آن منتشر نشده است. کریستن بل و دکس شپارد ...
چاپ ترجمه داستان های تریسی بیکر آغاز شد/قصه های دختر پرورشگاهی
از جایش پرید و آب میوه اش روی میز ریخت. با اینکه بیشترین کثافت کاری را خودم کرده بودم گفتم: تو را به خدا کمی مواظب باش. من بیچاره باید اینجا را تمیز کنم. بعد از اینکه شما رفتین من باید آشپزخانه را تمیز کنم و تی بکشم. پس کمی مراعات کنید. همه شنیدید؟ لوئیس گفت: بله، آدم های ته کوچه هم شنیدند تو چه گفتی. بعدش هم به پیتر بیچاره گیر نده. طفلکی دارد طوماری درست می کند با این عنوان ...
داستانِ حِتّه
و خورد. به کنار خانه رفت. با احتیاط درون خانه را بررسی کرد. دختری در حال دوشیدن گاومیش ها است. دختر با اینکه ریز اندام و کوچک است، اما با صلابت میان گاومیش های قوی هیکل آرام نشسته است. لباس سبز و زیبای دختر جلوه ای خاص و درخشنده به او داده است. در دبّات همه از یک طایفه اند، اما این دختر را نشناخت.. خیره به تماشای دختر نشسته، گویی همه چیز یادش رفته است. محو تماشای دختر شده است. خطر را ...
نگاهی به اندرونی شاهان قاجار
مقامی جداگانه داشتند اما از این طبقه زنان نجیبه هیچکدام طرف میل و رغبت او نبود و نمونه مشخص آنان آغاباجی دختر ابراهیم خلیل خان شیشه، والی قراباغ بود که با تجمل به خانه بخت آمد و قصری در امامزاده قاسم داشت ولی با همه احترامات شخصی هیچ طرف میل واقع نشد. در واقع این زنان را می توان گروگان های سیاسی دانست که وجه المصالحه درگیری و جنگ میان پدر و برادرانشان یا فتحعلی شاه قرار می گرفتند. اما ...
واگویه دختر 19 ساله سرطانی: مهربانی را به فردا موکول نکن
شده بود، گفت: آدم حسابی کم نداریم؛ شماها دیگر که هستید؛ پس چه می شود که برخی آدم ها خودشان را به خواب می زنند و تا ته عمرشان بیدار نمی شوند؟ مجری دوباره خطاب به حاضران و مردم کرمان گفت: چقدر درستید شماها. بعد ، دقایقی بعد که باز مراسم به نقطه اوج دیگر خود رسیده بود خانم نیکراه مصرعی از شعری که در ابتدای مراسم خوانده بود را با موهات دوباره در میاد، گیس می شه در وصف بیماران سرطانی که شیمی درمانی می ...
همیشه خون ما را زنده نگه دارید تا اسلام زنده بماند/پشتیبان ولایت فقیه باشید/شعار مرگ بر آمریکا یادتان ...
بقیه همسن و سالانش را نیز به مسجد می برد حاج علی یا در خانه بود یا در مسجد یا میدان فوتبال، او کاپیتان تیم شهباز و یکی از اعضای اصلی تیم بود. و در مدرسه از شاگردان ممتاز و زرنگ بود. او به هم سن وسالانش در یادگیری درس بسیار کمک می کرد و حتی به بچه های محله تدریس می نمود. علی مسافت منزل تا مدرسه را که بسیار طولانی بود پیاده می رفت و پول هایش را پس انداز می کرد و زمانی که مادر پول نیاز داشت علی همه ...
جلوه ای از اخلاص شهدایی در عملیات بیت المقدس
دادن توضیحات، آزاد شدیم. اما علت اینکه ما را گرفتند، این بود که گویا در روز های نزدیک به عملیات، چند نفر نفوذی عضو گروهک منافقین را که به دنبال خرابکاری بودند، گرفته بودند. برای همین مشکوک شده بودند که شاید ما هم دنبال خرابکاری هستیم؛ لذا حق داشتند که حساس شوند. به هرحال آن شب هم به آن صورت سپری شد. دفاع پرس: فعالیت کردن به عنوان پزشکیار و عضو بهداری در کنار سایر رزمندگان، چگونه بود؟ ...
یادتان باشد، ایران این 300 نفر را فراموش نمی کند
.... هر سه با هم در بیمارستان بستری می شوند. صبح روز ولادت امام علی و روز پدر، مادر از دنیا می رود. چند ساعت بعد، دختر را مشایعت می کنند برای تشییع پیکر مادرش و تازه در راه بهشت زهرا به او می گویند امروز قرار است پدر و مادرت را با هم به خاک بسپاریم. پدر تنها چند ساعت بعد از فوت پدر از دنیا می رود و نامش به فهرست شهدای مدافع سلامت اضافه می شود. به دخترک می گویند دست آخر خاله هم فوت کرد. دختر، پدر و ...
همه چیز درباره زنی که بنیان گذار شرکت تاکسیرانی و آسایشگاه کهریزک بود+تصویر
تصویری از اشرف الملوک فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه که بنیان گذار شرکت تاکسیرانی در ایران بود. زنی که احداث آسایشگاه کهریزک از جمله اقدامات اوست. اَشرَف المُلوک (فَخرالدوله) (1261 خورشیدی – دی ماه 1334) شاهزادهٔ قاجار، دختر مظفرالدین شاه و سرورالسلطنه، خواهرزادهٔ عبدالحسین میرزا فرمانفرما، دخترخالهٔ محمد مصدق و مادر علی امینی بود. او زنی با درایت و نیکوکار بود. فخرالدوله واسط بین رضاشاه ...
زیباترین زن و زشت ترین مرد | ازدواج عجیب
...> - آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟ دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت: - بله، شما چه عقیده ای دارید؟ - من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: همسر تو گوژپشت خواهد بود درست همان جا و همان موقع ...
سریال مستوران درباره کیست ؟
...> جام جم نوشت: در گذشته های نه چندان دور که خبری از اینترنت،فضای مجازی ،کتاب صوتی و این همه امکانات برای سرگرمی نبود، مادربزرگ ها و پدربزرگ ها بودند که شب های گرم تابستان و شب های سرد زمستان به خصوص شب یلدا بچه ها را دور خود جمع می کردند و برایشان از افسانه های شیرین کهن ایرانی می گفتند. از داستان شهرزاد قصه گو و ضحاک مار دوش گرفته تا تراژدی رستم و سهراب و... قصه هایی که به خواب ها و ...
ارتکاب جنایت توسط 2 پسر عمو / انگیزه قتل گلناز چه بود؟
قتل دختر نوجوان افغانستانی 13 سال قبل رخ داد و مادرش این قتل را به ماموران گزارش داد. این زن گفت: من و شوهرم بیرون خانه بودیم. وقتی برگشتم جسد دخترم را دیدم، ما هیچ دشمنی با کسی نداریم و هیچ مشکلی هم دخترمان گلناز با کسی نداشت. بعد از گفته های این زن و انتقال جسد به پزشکی قانونی ماموران متوجه شدند گلناز احتمالاً به دست یک آشنا به قتل رسیده است، چون در خانه به زور باز نشده بود، البته ...
گره بر دار قالی زندان کرمان و گره گشایی از مددجویان
عنوان کمک معیشتی به خانه می فرستند. بدو ورود به زندان مرکزی به سمت زندان زنان به راه می افتیم، ورودی این زندان در سمت چپ ساختمانی بنا شده به نام مهد گل پونه ها که کودکانی را که به جرم پدر و مادر سوخته اند، نگه می دارد. کودکانی مانند مریم که چشمش را زیر سقف و دیوارهای سر به فلک کشیده زندان بی خبر از دنیا به جهان گشود است. دختر چشم رنگی و سفید پوستی که مادرش به جرم حمل مواد ...
چطور با چاپ عکس های خاطره انگیر دوستانمان را سورپرایز کنیم؟
. این ترکیب در شب وقتی چراغ های این ریسه روشن می شوند یک ترکیب رویایی را ایجاد می کند و البته برای چراغ خواب هم بسیار مناسب هست. یک توصیف شاعرانه از ریسه رویاها: " رویایی ترین لحظه های زندگی وقتی بشینن روی قطار ریسه رویاها، مثل ماشین زمان میبرنت به سفر زمان و اینطوری یه مرور شیرین و خاطره انگیز از گذشته هات میکنی....هیجان انگیز نیست که به یاد موندنی ترین اتفاقات زندگیت با گیره ...