خداحافظی با استاد محجوب بازیگری
سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل: به من زن نمی دادند!
رفتارهایی که پدر و مادرم داشتند! این تهمت ها درباره برادرم نیز از سه سال قبل شدت گرفته بود و آرام آرام مرا به همین تهمت ها متهم می کردند تا جایی که آخرین خواستگاری من باز هم به خاطر این حرف ها و یک فیلم مبتذل به هم خورد که بعد از آن تصمیم به قتل اعضای خانواده ام گرفتم! و. .. در پی اعترافات صریح متهم به قتل، وی با صدور دستور بازداشت موقت روانه زندان شد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل دادرسی را ...
دستگیری نوعروس | فرار زن متاهل با دوست همسرش
بود و دوستان مجردش را به خانه دعوت می کرد و من مجبور به پذیرایی از آن ها می شدم. در این میان فرامرز بیشتر از دیگر دوستانش به خانه ما رفت و آمد داشت به طوری که حتی در نبود ابراهیم نیز به خانه ام می آمد و منتظر همسرم می ماند. در همین روابط ناشایست بود که آرام آرام پیامک های فرامرز با مضامینی عاشقانه شروع شد و من هم به تدریج به او وابسته شدم. در این میان همسرم به جای آن که ...
صحبت های یک راننده تاکسی اینترنتی از درآمد میلیونی تا خفت شدن
. اپ مربوط را نصب کردم،مراحل ثبت نام را انجام دادم(البته چند روز مراحل آن طول کشید) و اولین مسافر را که گرفتم دیگر همه چیز شروع شد. کار کردن درتاکسی اینترنتی " لم "خاص خودش را دارد.خانه ما سمت جنوب غرب است.باید شش دانگ حواست باشد که از کجا و برای کجا مسافر می گیری.چه ساعتی می خواهی کار کنی،کجا باید کار کنی و ...خب ابتدا ناشی بودم.مثلا از شمال به جنوب می رفتم از جنوب به شمال و همین طوری ...
زنی که به شوهرش عشق می ورزید ولی او ....
خوابیدم صبح روز بعد وقتی از خواب بیدار شدم صغری را مانند همیشه در حال آماده کردن صبحانه ندیدم . او هر روز قبل از آن که من از خواب بیدار شوم صبحانه را آماده می کرد لباس هایم را اتو و کفش هایم را واکس می زد و سپس با لحنی مهربان مرا صدا می کرد، تا چشمانم را باز کنم ولی وقتی دیدم صغری هنوز از اتاقش بیرون نیامده است او را صدا زدم، وقتی پاسخم را نداد با خودم فکر کردم قصد دارد برایم ناز کند برای ...
مردی که شریکش را زنده به آتش کشید!
این شرایط چهار بار قصد ازدواج داشتم و به خواستگاری می رفتم اما هیچکدام از این خواستگاری ها به سرانجام نرسید و طرف های مقابل به من زن نمی دادند. دلیل آن نیز همین حرف ها و تهمت هایی بود که پشت سر خانواده ام زده می شد و رفتارهایی که پدر و مادرم داشتند. این تهمت ها درباره برادرم نیز از سه سال قبل شدت گرفته بود و آرام آرام مرا به همین تهمت ها متهم می کردند تا جایی که آخرین خواستگاری من باز هم به خاطر ...
دوستی مینا با پسرجوان به آدم ربایی و تجاوز ختم شد/ نقشه شوم دو بچه محل ناجوانمرد برای دختر جوان+جزییات
چند روز قبل دختر جوانی به دادسرای جنایی تهران رفت و از دو پسر به جرم آزار و اذیت شکایت کرد. او گفت: حدود 5 سال قبل با پسر جوانی دوست بودم و در جریان این دوستی چند عکس دو نفری باهم گرفتیم. بعد از مدتی دوستی مان تمام شد و من عکس های دو نفره مان را پاک کردم. با گذشت این همه سال، چند روز قبل یکی از بچه محل هایمان به نام شهرام با من تماس گرفت و گفت عکس خصوصی ات دست من است. دختر جوان ادامه ...
خاطره گویی شنگله از وحشت بازی در پارتی تا بی خبری از دایره مینا
درباره خون های آلوده بود و این شد بازی من در دایره مینا . اسماعیل شنگله درباره بازی در فیلم پارتی هم گفته بود: پارتی یکی از آن فیلم هایی بود که وقتی متن آن را خواندم تعجب کردم که اصلا چطور اجازه داده شده این فیلمنامه را کار کنند. نقشی هم که به من داده بودند شبیه آن کتاب عالیجناب... بود. به همین خاطر اول با وحشت جلو رفتم ولی بعد دیدم کارگردانش (سامان مقدم) جوان خوبی است. گفت، مجوز گرفته ایم ...
با لبخندهای یک دختر عاشق او شدم
احمقانه تصمیم به خودکشی گرفتم تا به دیگران ثابت کنم من بدون ستاره نمی توانم زندگی کنم ولی هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم که بعد از مرگ من، ستاره با جوان دیگری ازدواج می کند و به زندگی خودش ادامه می دهد و من نه تنها گناه کبیره ای مرتکب شده ام بلکه مدتی بعد به فراموشی سپرده می شوم و هیچ کسی حتی فاتحه ای هم برایم نمی خواند. خلاصه آن روز با این تصمیم دیوانه وار به خانه دوستم رفتم و دو بسته ...
ناگفته های احترام برومند از زندگی اسماعیل شنگله
و پخش سریال پرمخاطب عطر گل یاس در اواخر دهه 60 بود که هر دو در آن بازی می کردند. به واسطه بازی و نقش که داشتند رفاقت عجیبی بین هر دو ایجاد شده بود. شاید زمان هایی به دلیل مشغله ها متفاوت این ارتباط کم رنگ شده بود اما همیشه پابرجا بود. برومند درباره ویژگی های شخصیتی این بازیگر پیشکسوت اظهارکرد: شنگله انسانی بسیار شریف و وارسته بودند. علی رغم اینکه در کار و حرفه خود جدی و دقیق بود در ...
ماجرای قالب دندان مصنوعی در آش رزمندگان!
27 را اینگونه باز روایی کرده است: تابستان بود و فصل میوه. در اردوگاه قلاجه؛ درختان بنه فراوان بود. میوه این درختان؛ پسته کوهی و بسیار خوشمزه بود. کرد ها از شیره این درخت، سقز درست می کردند. چادر های گردان مالک، زیر درختان پسته کوهی و زالزالک برپا شده بودند. در یکی از روز ها یکی از نیرو های ادوات گردان به نام محمد دانشی مرا برای صرف ناهار به چادرشان دعوت کرد. رفتم. نزدیک چادر ...
روایت متفاوت از درگیری فیزیکی خواهران منصوریان با پدر یک ووشوکار!
و من دفاع کردم. - کار من ماشین سنگین است و سر تا سر ایران بنده را می شناسند. حرف من برای همه سند است و چک سفید امضا به من می دهند. زندگی من برایم مهم است، اگر از یک سالگی تا الان یک مورد بی انضباطی یا جرمی در کارنامه زندگی احسان ده پهلوان است بگویید این درگیری هم کار او است. من شهروند سالمی هستم که فقط از خانواده ام دفاع کردم. هیچ سوء پیشینه ای ندارم. حق فرزندانم را خوردند. من فقط دنبا ...
سرگذشت رنج آور مهاجرت غیرقانونی ملکه زیبایی اتیوپی به انگلیس!
توریسم آنلاین : سلامویت تکلای، ملکه زیبایی مشهور از منطقه جنگ زده تیگری اتیوپی، ازسرگذشت ترسناک و غم انگیز خود در عبور از کانال انگلیسی برای درخواست پناهندگی در بریتانیا گفت.
روایت متفاوت از درگیری پدر دختران ووشوکار با خواهران منصوریان
توریسم آنلاین : مردی که در درگیری رقابت های انتخابی ووشوی بانوان حضور داشته است، روایت متفاوتی از دلیل، نحوه شروع و ادامه درگیری فیزیکی میان او و خواهران منصوریان را بیان می کند. موضوعی که قطعا جای بررسی و تامل بیشتری دارد.
نوشتن جهاد من شد
سال در این لشکر مستقر بودم و با همه یارانش مصاحبه انجام دادم و درباره اش تحقیق کردم که حاصل این پروژه هم کتاب عقیق شد که آن سال به عنوان کتاب سال شناخته شد. عقیق اولین کتابی بود که زندگینامه فردی به صورت داستانی مطرح شد. شخصیت بعدی که راجع به آن نوشتم حسین علم الهدی بود. کسی که من در عملیات هویزه در دو ساعت نبرد سخت با او بودم و خودم شاهد آخرین لحظات زندگی اش شدم. کنجکاو بودم بدانم این شخصیت ...
فیلم سیاه زن خائن را لو داد! / ارسلان بی شرمانه فیلم را برای شوهرم فرستاد
نشست و با جملات و کلمات زیبایش به روح و روانم آرامش می داد. حرف های محبت آمیز او به گونه ای بود که مرا شیفته خودش کرد. دیگر به هر بهانه ای با او چت می کردم و مدت زیادی را در فضای مجازی با او می گذراندم تا این که از من خواست همدیگر را ملاقات کنیم. من هم که دوست داشتم این جوان را از نزدیک ببینم، بلافاصله پیشنهادش را پذیرفتم و در یک رستوران به دیدارش رفتم. از آن روز به بعد مدام با هم در ...
پیرمردو مَنِه ول نیکنه!
در را که زدند رفتم پشت در... به قیافه ی شیک و پیک و مرتب خانم پشت در زل زدم... - سلام... - سلام عزیزم، خوبی؟ به زن خیره شدم. - ممنون، شما خوب هستین؟ - منو نمیشناسی؟ - نه متأسفانه! باید بشناسم؟ - یه کم دقت کن. - به جا نمیارم ببخشید، با کسی کار داشتین؟ زن پوزخندی زد و خودش را هل داد توی خانه... ...
صدام ایرانی که اسیر صدام بعثی شد/ تا توانستم بعثی کشتم بعد اسیر شدم
.... وقتی اسیر شد، پیرمرد بیش از 60 ساله ای بود. وقتی من در اسارت دیدمش حدود 65، 66 سال داشت. پسر کوچکش بعد از اسارت خودش، در جبهه شهید شده بود. البته عمو صدام در دوران اسارت از این واقعه بی خبر بود. می گفت: یک بار، یک نظامی عراقی با توهین گفت: تو چرا اسمت را صدام گذاشته ای؟ _چرایش را بروید از سیدالرئیس تان بپرسید. _چطور؟ _صدام حسین چند سالشه؟ _پنجاه و خرده ای. ...
آخرین فیلم اسماعیل شنگله پیش از فوت + فیلم
ما می دادند. شنگله پس از آن ، سه سال را هم در هنرستان گذراند و بعد از آنجا به اداره هنرهای دراماتیک رفت. او در نهایت تصمیم گرفت برای تکمیل تحصیلاتش به خارج از کشور برود : سال 40 بود که برای ادامه تحصیل در رشته تئاتر به آلمان و اتریش رفتم و حدود 9 سال بعد به ایران برگشتم. وقتی به ایران برگشت در چندین کار از علی نصریان بازی کرد و بعد هم به استخدام تلویزیون درآمد تال کارهای ...
شنگله هنرمندی تلاش گر و فعال در زمینه تله تئاتر بود
همراه و همدل بود. تا آخرین روزهای زندگی آقای رشیدی در کنار خانواده ما بود. شگفت انگیز که روز تولد آقای رشیدی هم از دنیا رفت. امیدوارم در آن جهان هم کنار هم باشند، بازهم باهم نمایشنامه های تازه ترجمه کنند و بازهم باهم کار کنند. شنگله باسواد و بر رشته هنری خود مسلط بود اما رضا بابک که زمانی دانشجوی شنگله بوده و بعدتر با او دوستی و رفاقت پیدا کرد نیز سال های آغازین آشنایی خود را با او ...
رضا بابک و مرضیه برومند از "شنگله" گفتند
این دو هنرمند که سال ها قبل در تئاتر و تئاترهای تلویزیونی با شنگله همکاری داشته اند، از او به عنوان هنرمندی تلاش گر یاد کردند که همواره در کنار فرهنگ و هنر بوده است. درگذشت شنگله در سالروز تولد داود رشیدی و همکاری های متعدد این دو هنرمند سبب شد که برومند و بابک از رشیدی هم یاد کنند. برومند در جملات کوتاهی به ایران اکونومیست می گوید: اسماعیل شنگله، انسانی بسیار خوب و همیشه ...
نریمان جهان: تراکتوری ها کاری کردند از اینجا رانده و از آنجا مانده شدم/ بردیف قبل از من باید عذر 10 ...
. در بازی های که به میدان رفتم هم از لحاظ نمره جزو سه بازیکن اول بودم و هیچ وقت برای تیمم کم نگذاشتم. وی در قسمت دیگری از حرف هایش خاطر نشان کرد: در خبرها اینطور عنوان کردند که بردیف مرا نخواسته است، ولی او بعد از حضور در تراکتور هیچ شناختی از بازیکنان نداشت و مطمئن باشید این موضوع درست نبود. اگر این موضوع درست باشد که بردیف مرا نخواسته است، این مربی قبل از من باید 10 نفر را کنار می گذاشت ...
علت مرگ اسماعیل شنگله بازیگر و کارگردان چیست؟ + بیوگرافی
ه آلمان و اتریش رفتم و حدود 9 سال بعد به ایران برگشتم. وقتی به ایران برگشت در چندین کار از علی نصریان بازی کرد و بعد هم به استخدام تلویزیون درآمد تال کارهای نمایش را به صورت جدی تر دنبال کند. او معتقد است که خاطرات زیادی از بازی در هر یک از آن آثار برایش باقی مانده است و می گوید : سال های زیادی از آن روزها گذشته و نمی توانم از میان کارهایم ، یکی را انتخاب کنم؛ همه شان برایم خاطره ساز ...
اسماعیل شنگله بازیگر و کارگردان مشهور سینما درگذشت + علت فوت چه بود؟ | جزییات و تاریخ مراسم خاکسپاری + ...
تماشای این نمایش ها می نشستم، با وجود علاقه بسیاری که به تئاتر و سینما داشتم، اصلا فکر نمی کردم که روزی توان و آمادگی لازم برای حضور روی صحنه را داشته باشم. شنگله می گوید: اولین باری که خودم را با گریم، لباس و ظاهر و هیبت یک شخصیت داستانی روی صحنه دیدم، بازیگری به طور حرفه ای تری برایم شکل گرفت. بازیگر فیلم سگ کشی درباره دستمزدهای اولیه اش توضیح می دهد: من حدود چهار پنج سال ...
مژده ای شهیدانه
و اگر روزی از راه رسد و ببیند که همسایه ناجوانمردش اره به ریشه آن گذاشته است و آن را قطع کرده چه براو خواهد گذشت تا چه رسد به اینکه کسی فرزندی را از کودکی شب های بسیار به بالینش نشسته باشد و به او محبت کرده باشد به امید آنکه روزی این فرزند بتواند روی پای خودش بایستد و ثمر دهد. اینک ببیند که همسایه از خدا بی خبر با فرستادن یک گلوله یا خمپاره تمام این امیدها و آرزوهایش را نقش بر آب کرده است. ...
در خانه ام با لورکوزن قرارداد بستم!
اقامت زنیت (در امارات) را ترک کردی و به هتل بایر لورکوزن رفتی. ماجرا چه بود؟ (با خنده) از کجا در مورد هتل می دانید؟ می توانستم پنج ماه قبل از اتمام قرارداد فعلی، قرارداد جدیدی امضا کنم. من کار اشتباهی نکردم. این کاری است که کاملاً همه انجام می دهند. بله، از هتل خارج شدم. بازیکنان برای خرید از هتل خارج می شوند. من هم رفتم تا قرارداد ببندم. این اتفاق پنج یا چهار ماه قبل از اتمام قرارداد من ...
داماد فقیر برای پول، عروسش را به خانه رییس اش فرستاد
طراحی های داخلی به عنوان نمونه کار خودش در کشورهای خارجی برایم فرستاد. مهندس جوان ادامه داد: دختر جوان می گفت که بیشتر در خارج از کشور کار می کرده حتی دوره های دکوراسیون و معماری را هم در خارج از کشور گذرانده است اما به خاطر شیوع کرونا دیگر نتوانسته به کارهایش ادامه دهد. او از من خواست که در شرکتم مشغول بکار شود. بعد هم با چرب زبانی اعتماد مرا جلب کرد و چندین بار باهم قرار گذاشتیم تا ...
خواب دیده بود خانواده شهید می شویم
می گوید: ما سه خواهر و چهار برادر هستیم. اما میرزا نبی در جمع ما چیز دیگری بود. هنوز دیپلم نگرفته بود، اما نمی دانم چه شد که با وجود تمام علاقه ای که به درس داشت سال 92 راهی ایران شد. ابتدا به قم آمد و بعد از پیوستن به لشکر فاطمیون به سوریه اعزام شد. سه مرتبه رفت و برگشت تا نوبت به مرحله چهارم رسید. مرحله ای که رفت و آسمانی شد. خادم حسین اینگونه ادامه می دهد: بار آخر 14 روز در منطقه بود. در ...
تلافی سنگین
اینکه همسر لیلا که او نیز معتاد بود اوردوزکرد و فوت شد . هر از گاهی متوجه پیامها و چت های مسعود با لیلا میشدم اما به خواهرم و تنفر او از مسعود اطمینان داشتم تا روزی که مسعود بشدت مرا کتک زد و من مجبورشدم به خانه پدرم پناه ببرم اما بچه ها را نگذاشت با خودم ببرم .پس ازچند روز متوجه غیبت لیلا شدیم وقتی پرس و جو وتحقیق کردیم فهمیدم که خواهرم به همراه بچه های خودش و مسعود و بچه های من شبانه ...