سایر منابع:
سایر خبرها
آموزش رفتار با مادرشوهر
خاطر حفظ حریم ها رعایت می کنید اما قرار نیست بعد از ازدواج همه گذشته تان را کنار بگذارید و به فرد دیگری تبدیل شوید. آموزش رفتار با مادر شوهر 3. رفتار با مادرشوهر زمانی که به خانه تان می آید وقتی مادرشوهر به خانه شما می آید کنارش بنشینید، با او حرف بزنید و اگر می خواهد هنگام تهیه غذا به شما کمک کند، جلوی او را نگیرید. بدین ترتیب می توانید همدیگر را بهتر بشناسید و ...
پدر و مادر نوزاد رها شده در قبرستان صالحین پیدا شدند / مادر سنگدل فرزندش را سر راه گذاشته بود! + عکس
خاطرنشان کرد: مادر کودک درخواست گرفتن بچه را از مادربزرگش کرده و گفته است که می خواهد کودک را خودش نگهداری کند اما به دنبال این موضوع پس از گرفتن بچه، وی را سر راه گذاشته است. عمودی زاده با اشاره به اینکه کودک پیدا شده یکسری مسائل و مشکلات درمانی هم دارد که نیروهای ما این کودک را در بیمارستان بستری کردند، یکسری آزمایشات انجام دادیم و مشخص شد که بیماری کبدی و گوارشی دارد؛ اظهار داشت: د ...
خیلی دل نازک هستم / ماجرای رشوه کلان یکی از مقامات
یک جنایت بزرگ واقعی برسید؟ بله. مثلا مادری دو سه سطر آگهی داده بود که در صفحه حوادث کار شود، چون این صفحه مخاطب زیادی داشت. او گفته بود دو دختر شش و 10 ساله اش از مدرسه به خانه برنگشته اند. به بچه ها گفتم این خبر مهمی است؛ چون بچه ها راه را بلد بودند و ممکن نیست گم شده باشند. فردای آن روز از کرج خبر دادند دختری شش ساله با لباس مدرسه در نهر آب پیدا شده است. همکاران را با مادر دخترها برای ...
روایتی از خانه پدری شیخ احمد کافی در حوالی کوچه حسین باشی
خانه زندگی می کردند، درود می فرستد؛ خانواده ای آرام و خیر و به قول او بی آزار که درگذشت چهارتن از اعضایش را در این خانه به خود دیده است. 30 تیر سال 57، احمد کافی، پسر بزرگ خانواده در تصادفی مشکوک از دنیا می رود. یک سال بعد، مرتضی، برادر دیگر که او هم روحانی بوده است و در همین کوچه زندگی می کرده، در تصادف مشکوک دیگری و بعد پدر خانواده و مادر، دار فانی را وداع گفتند. او سال های جوانی حاج ...
جزئیات آزار شیطانی دانش آموزان توسط معلم
.... به گزارش خبرنگار جام جم ، ماجرا از زمانی آغاز شد که معلم آزارگر تصمیم گرفت برای گروهی از دختران دانش آموز کلاس تقویتی ریاضی برگزار کند. او با به کار بستن این ترفند برای والدین دانش آموزان که شما برای پدر و مادر مرحومم کار خیر کنید و من هم برای دختران شما کلاس های تقویتی رایگان برگزار می کنم اعتماد آن ها را جلب کرد. والدین هم با اعتماد به معلم و این که او تنها قصد تدریس ریاضی را دارد ...
سیاست رفتار با مادرشوهر
خانواده شوهرتان و به ویژه مادرش نیز چنین باشید. 19. قرار نیست با خانواده ها مقابله کنید. پس اگر صحبتی دارید با محبت تمام آن را به همسرتان بگویید و اجازه بدهید او مشکل را حل کند. 20. این منطقی است که شما به مادر و پدر خودتان بیشتر علاقه مندید و با آنها راحت ترید. اگر همیشه روزهای تعطیل یا عید نزد خانواده خود بروید و عکس های پدر و مادرتان در خانه خود بگذارید ...
حرف های خاص یک شهید در صحبت خصوصی خواستگاری
به یک نقطه خیره شد، بعد ادامه داد من پاسدارم! اگر بخواهم ادامه بدهم ممکن است، مجروح، قطع نخاع یا شهید بشوم. من هم ساکت بودم و فقط گوش می کردم. پرسید آیا با این شرایط راضی هستی با من ازدواج کنی؟ گفتم با پدر و مادرم صحبت کن. ابوالفضل گفت نظر خودت برایم مهم است. گفتم با همه حرف هایی که گفتی حاضرم با شما ازدواج کنم. ابوالفضل گفته بود ممکن است نابینا یا اسیر بشوم. حتی یک عمر تو آسایشگاه باشم. تو آن وقت ...
یک سال همراهش بودم و 6 سال منتظر بازگشتش
دقیقاً منظورشان کدام دختر خانواده است. وقتی گفتند معصومه خانم بیاید، من در آشپزخانه به مادرم گفتم، نکند منظورشان من نباشم و به خواستگاری خواهرم آمده باشند. چون گفته بودند برای دختر کوچک ترشان و حالا اسم من را می آورند. خلاصه من چایی را بردم و وقتی آقامصطفی به سمتم برگشت، لبخندی زد و مطمئن شدم که منظورشان خود من هستم. شما ایشان را قبلاً دیده بودید؟ نه. من فقط اسمش را به عنوان ...
سیدحسن خمینی: این کار هر چه باشد، ارشاد نیست
اینستاگرامی خود نوشت: این کار هر چه باشد، ارشاد نیست، اسلامی نیست، عاقلانه نیست و هیچ منفعتی هم بر آن مترتب نیست. پرویز پرستویی هم در پستی اینستاگرامی به این ویدئو واکنش نشان داد. او در این پست نوشت: قدیما وقتی یه بچه مرتکب اشتباهی میشد که خوشایند پدر و مادر نبود، یواشکی در ...
حریم شخصی دیگران
فهمیدم واقعا گیر دادم به صاحب مغازه که اینجا مدرسه هست، اگه یه بچه مدرسه ای همین جا می خورد روی اینها زمین و صورتش می سوخت چی. جالبه پررو پررو بهم می گفت جلوی مغازه خودمه، اختیارش رو دارم. تو که دیدی بو میاد از اون ور می رفتی. واقعا به همین سادگی! اون روز کار به 110 رسید و کلی صاحب مغازه اخطار گرفت که دیگه هیچی حق نداره توی پیاده رو بذاره یا بریزه و به زور و خواهش از من و خواهرم رضایت گرفت؛ اما از چند ...
حسن فرمانده 16 تک تیرانداز بود + عکس
دوستانش باخبر شده بودند، دیگر همه به هم خبر می دادند. **: شما نمی دانستید؟ مادر شهید: نه. **: کی متوجه شدید؟ مادر شهید: سه شنبه همه باخبر شده بودند که ما هم فهمیدیم. اصلا کی رفته؟ حسن کی رفته سوریه؟ بعد به من زنگ می زدند حاج خانم حسن کجاست؟ گفت به هر کسی زنگ زد بگو کربلا رفته. گفتم تو اهل دروغ نیستی؟ این دروغ است. گفت نه دروغ نیست. سوریه هم کربلاست برای ما ...
مادر فداکار کودکش را از آتش سوزی نجات داد اما خودش دوام نیاورد!
بیمارستان سوانح سوختگی شیراز انتقال یافت و در بخش آی سی یو تحت مراقبت های ویژه قرار گرفت. ساعت 19:30 سه شنبه، هفدهم اسفند ماه قلب مادر لردگانی از تپش ایستاد. همه آن 13 روز جدال با مرگ در آن روز سیاه به پایان رسید. تیم پزشکی مغلوب درمان مادر قهرمان شد. غم سنگین 3 خواهر و برادر حالا چهار ماه از آن ظهر جهنمی می گذرد. پدر با سه فرزند خردسالش تنها مانده و نمی داند باید چه کند ...
دفاع جنجالی پرستویی از مادر گریانِ ویدئوی خبرساز
بماند که خود مهمونا هم تو خونه خودشون همین و به بچه هاشون می گفتند! حالا حکایت ماست ... آقایان میهمان داریم اونم میهمان خارجی! اگه ترس از خدا و پیامبر و مولا علی داری بس کن! اینکارا کاردرستی نیست! این مادره که داره فریاد ضجه میزنه دخترم مریضه! این همون مادره که میگن بهشت زیر پای مادران است! یاد مادر خودت بیافت که اگه خون از ...
همسر ستاره تیم ملی و پرسپولیس: بعد از 4 بار خواستگاری به علیرضا جواب مثبت دادم!
بار جواب منفی شنیدن، توانسته رضایت شما را بگیرد. این مضوع درست است؟ (می خندد) بله واقعیت دارد. خب من و علیرضا همدیگر را دوست داشتیم ولی هر پدر و مادری آرزوی خوشبختی بچه هایشان را دارند. در آن موقع خانواده من راضی نمی شدند و الان که خودم مادر هستم، واقعا درک می کنم. کاش الان پدر و مادرم زنده بودند و از آن ها به خاطر همه چیز تشکر می کردم. شاید سختگیری های آن ها نبود، علیرضا هم سفت و سخت ...
روایت نجم الدین شریعتی از غلبه بر لکنت زبان
قیمت گلدان های کدو چقدر است؟ مثلا گفت 500 تومان و گفتم می خری؟ گفت بله. برگشتم خانه و همه ی کدوها را در گلدان کاشتم. وقتی به پارک ارم رفتم، دیدم اعلامیه زده اند مادر آن آقا فوت شده است. در حالی که من پاها، دست ها و شانه هایم خیلی درد گرفته بود و با تعداد زیادی از گلدان کدو مانده بودم. یک نفر جلو آمد و گفت گلدان ها چند است و بعد نفر بعدی آمد و به این ترتیب همه ی گلدان ها را فروختم. اما زمانی که ...
ضرورت تبیین برجستگی شهدای مدافع حرم نسبت به شهدای دفاع مقدس
حرکت بودیم و یکی از دوستانم که هم محله ای ابراهیم هادی بود، گفت: با شما می آیم و 48 ساعته به تهران می روم. از پادگان ابوذر به سمت سرپل ذهاب در حرکت بودیم و دنبال خانه ای که بچه های گروه دستمال سرخ ها آنجا ساکن بودند می گشتیم، بعد از نماز صبح پرسان پرسان به جایی رسیدیم که درب آن باز بود و صدای ضرب مرشد می آمد که مدح حضرت امیرالمؤمنین (ع) را می گفت. زمانی که رفیق من که هم محله ای ابراهیم ...
یادکردی از شهید مدافع حرم محمد حسین میردوستی/ انگشتی نماند که انگشتری به پسرش برسد
درتهران تشییع شد. وقتی داشتند مزار محمدحسین را آماده می کردند، مادر شهید زلفی از کسانی که در حال آماده سازی قبر بودند، پرسیده بود: قبر چه کسی است؟ صاحبش سید است؟! وقتی جواب بله را شنید، گفت: پسر شهیدش در خواب به او گفته این روزها خیلی کار دارد، چون قرار است یک شهید سید بیاورند. به شهید فردایتان جا نمی دهید! محمدحسین ارادت خاصی به حضرت ابوالفضل (ع) داشت، سال آخر قبل ...
اسنپ روم مرجع رزرواسیون هتل آپارتمان در مشهد
هیچ وقت گرمای تابستان باعث نشده که مردم در خانه بمانند و برای تفریح برنامه ریزی نکنند. به خصوص که فصل تعطیلی مدرسه ها هست و خانواده ها راحت تر می توانند راهی شهرهای دور شوند تا خاطرات به یاد ماندنی بسازند. شهر مشهد هم از آن دست مکان هایی است که در لیست تفریحات تابستانی قرار می گیرد. در این متن جاهای دیدنی مشهد در تابستان را با هم مرور می کنیم تا بدانید زمان رزرو هتل آپارتمان مشهد ...
حس می کنم در دوران پس از جنگ هستیم! | استقبال خوب تماشاگران از نمایش موزیکال رومئو و ژولیت
نمایش را با دقت نگاه بکنم و اگر یک واو جابه جا بشود، ریتم صحنه می افتد. بنابراین چنین چیزی ناممکن است. البته اگر یک نمایش با تعداد محدود 4 یا 5 پرسوناژ داشته باشد و همه هم بازیگران حرفه ای باشند، بله، خودم می روم و کنارشان بازی می کنم و لذت هم می برم اما این جا نمی شود. ما در این اجرا هر ثانیه کار را درنظر داریم. اگر دیالوگی یک ثانیه کش پیدا بکند و ریتم به هم بخورد، فردا شب با بازیگران برخورد می شود ...
قهرمان نوجوان به 150 بیمار زندگی بخشید
از روز حادثه برایمان تعریف کنید پدر ایلیا، سال 94 فوت کرد. او تنها پسر خانواده بود و فقط یک خواهر داشت. پسر باغیرتی بود، به همین خاطر بعد از فوت پدرش برای اینکه کمک خرج خانواده باشد و بتواند هزینه اجاره بهای خانه ای را که با مادر و خواهرش در آن زندگی می کرد، تأمین کند، کاسبی می کرد. آن روز ایلیا برای تهیه کالا همراه یکی از دوستانش با موتور به بازار رفته بود. در راه برگشت با یک خودروی 206 تصادف می کنند که در آن حادثه ایلیا سرش به خودرو برخورد می کند و ضربه مغزی می شود، اما خدا را شک ...
جلف بازی ژاله صامتی در کنسرت | عصبانیت همسر ژاله صامتی از رفتار زشت او
8 ساعت نخوابیده بودم پس از رفتن مادر و همسرم مرتب یاس را از پتویی که در آن پیچیده شده بود در می آوردم و نگاهش می کردم و هر نیم ساعت یک بار او را در آغوش می گرفتم و دوباره روی تختش می گذاشتم. یاس هم مثل من آن شب بیدار بود و این موضوع کمی نگرانم کرد تا اینکه بالاخره زنگ زدم به بخش پرستاری و گفتم خانم پرستار نمی دانم چرا دختر من نمی خوابد در حالی که همه بچه ها خواب هستند. پرستار هم گفت خب مادرها ...
از قتل در ولنجک تا قتل در رجایی شهر
وحید را در اینستا منتشر کرده بودند و ما بی خبر بودیم. چند دقیقه بعد از تماس پسر برادرم، برادر زن وحید که داخل همان زندان بود به خواهرش که عروس من می شود زنگ زد و گفت؛ در زندان درگیری شده و وحید را به قتل رساندند. ما در عرض یک ساعت خودمان را به زندان رجایی شهر رساندیم که دیدیم بله این اتفاق رخ داده و وحید را کُشتند. مادر وحید مرادی در پاسخ به سوال درباره اینکه برادر عروس شما به عنوان شخصی ...
اشتباه هولناک ماماها و متخصصان زنان | جلوی فلج شدن نوزادان را هنگام زایمان طبیعی بگیرید | پویشی با امضای ...
آشنا شدم. اتفاقاً چند روز پیش به دکتر گفتم گویا اگر مادر باردار دیابت داشته باشد، شانه جنین بزرگ می شود و برای زایمان طبیعی ایجاد مشکل می کند. شما این را نمی دانستید؟ جوابی نداد. فقط گفت: بچه شما 4 کیلو نبود و مشکلی برای زایمان طبیعی وجود نداشت. گفتم فقط که وزن بچه، ملاک نیست. در عوض، شانه اش تپل بود. من هم دیابت داشتم. اما خانم دکتر جوابی نداشت. تیم پزشکی اطلاع داشتند شما مبتلا به قند ...
شغل شریف شاکی (طنز)
چیزا نباشید. تا چند ماه دیگه مدرک پی اچ دی شکایت رو می گیرم. الان فعلاً در حد یه پراید بردم. ولی چند وقت دیگه بهتون قول می دم پرونده شاسی بلند، ویلایی تک زنگ و پنت هاوس رو هم بیارم خدمت تون. عروس: من باید فکرام رو بکنم...چند روز دیگه بهتون خبر می دیم. داماد: بله بله حتماً. فقط در جریان باشید که پرونده خواستگاری قبلی با جواب منفی، شش ماهه تو دادسراست. البته این چهارمین شکایت ...
دیگر از عهده هزینه های زندگی بر نمی آیم
نقش و مسئولیت را در حد طبیعی بپذیرید. بالاخره مادر و خواهرتان هم روزهای سختی را می گذرانند و نباید در کمک به آن ها که به بودن یک مرد در زندگی شان نیاز دارند، کوتاهی کنید. مسئولیت پذیری افراطی نداشته باشید متاسفانه در این مدت، مادر و خواهر شما تمام بار مسئولیت خانواده را روی دوش شما انداخته اند و احتمالا با استفاده از روش هایی مثل ایجاد عذاب وجدان و مسئولیت افراطی و ... شما ...
فرزندپذیری آگاهانه نیازمند یک پویش فرهنگی / فرزندپذیری با آنچه در فیلم ها دیده اید متفاوت است
فرزندپذیری هستند. گاهی از حرف های و زمزمه های افراد در سطح جامعه؛ به نظر می رسد نداشتن پدر و مادر یا معلوم نبودن هویت این بچه ها جرمی است که در هیچ قانونی نیامده، اما همه ی مردم از آن خبر دارند. همه ی ما در تصمیم های بزرگ زندگی دچار تردید می شویم و چیزی که به ما اطمینان خاطر می دهد، مشورت و استفاده از تجربه های مشابه است. همین امر این مادر فرزندپذیر را به سمت پیدا کردن خانواده های فرزندپذیر و ...
خلاقیت شهید طحان برای نهی از منکر
.... از شما پدر و مادر عزیزم تشکر می کنم. شما باعث شدید که من در این عرصه پای بگذارم. از شما خواهش می کنم در غم فراق من گریه نکنید، همانند کوه استوار باشید و از همسر و فرزندم خوب مراقبت کنید. در خاطره ای از همسر شهید آمده است: اگر بنا بود از کاری نهی کند، طوری این کار را انجام می داد که شخص مقابل او احساس نمی کرد که مجبور است تا حرف های او را بپذیرد. مزایا و معایب کار را می گفت و در آخر فرد را برای انجام آن یا عدم انجام آن آزاد می گذاشت. همه اعم از خانواده های هر دو طرفمان تا دوست و آشنا می توانستند روی کمک او حساب باز کنند. ...
ژست به دور از سن و سال و بچه گانه “بهاره رهنما”/ عکس
ریزد سه شنبه ها می توانم بفهمم وقتی پدر می گوید از من گذشته است شما فکری به حال باغچه کنید، منظورش از باغچه تنها همان رُزِ کنارِ حیاط است... سه شنبه ها می توانم بفهمم کجا ایستاده ام و ... و من فکر میکنم فکر میکنم تو را شبیه سه شنبه ها دوستت دارم انبوهم از دوست داشتنت اما ...
زری و فخر رازی
انداخت که چرا خانه ما را شلوغ کرده اید؟ زری مرد که مرد. همین موقع بی بی زینب مادر مادربزرگ زری از راه رسید. پیرزن هشتاد ساله زبر و زرنگ یک سیلی محکم زد توی صورت عباس. گفت: مرتیکه خَر احمق من چهار ماه پیش گفتم که توی شکم زری بچه نیست ببریدش دکتر. شما مرد های احمق حسود پدر سوخته این بچه را دکتر نبردید و هر روز کتکش زدید. بی بی زینب گفت: این چه جور بچه ای هست که دوازده ماه شده ...
زندگینامه شهید عبدالمجید رحیمی
موضوع رفتنش را با پدر و مادر در میان گذاشت اما آنها مخالفت کردند. والدین مان گفتند شما باید به فکر تحصیلاتت باشی و درس هایت را بخوانی تا بتوانی به مملکت خدمت کنی. وقتی مجید از رفتن با من صحبت کرد من هم همین حرف های مادر و پدرم را تکرار کردم اما مجید گفت نه من دوست دارم بروم. من راه خودم را انتخاب کردم. گفتم اگر جانباز یا اسیر یا شهید بشوی چه؟ گفت من فکر همه چیز را کرده ام. گویی در همین اوضاع و احوال ...