سایر منابع:
سایر خبرها
کتاب حسین بن علی(ع) را بهتر بشناسیم چگونه خلق شد؟
می نوشند و قلیانشان را می کشند و می روند. قدری بعد از من دعوت شد که منبر بروم. عرض کردم که من منبر پنج دقیقه ای بلد نیستم. هر چه اصرار کردند، نپذیرفتم. روز دوم و سوم هم به همین منوال گذشت. روز چهارم، یکی از روضه خوان های پنج دقیقه ای نزد من آمد و گفت: چرا شما روضه نمی خوانید.؟ چه کار کنیم که شما هم روضه بخوانید؟ عرض کردم: راهش این است که چند نفر از شما نوبتتان را به من بدهید تا من لااقل یک ساعت ...
دستور ناصرالدین شاه برای تخریب ابنیه دوره صفوی در اصفهان
چندین حکم مؤکد شاه را برای خرابی یادگاران صفویه ارائه کرد. گفتم: باز شما پسر شاه بودید می توانستید توسط کنید. پس کاغذهای چند از شاه سراپا فحش به سلاطین صفویه ارائه کرده گفت: اینها جواب توسط من است باز این مساجد چون در دست علما است سالم مانده و این عالی قاپو و میدان را به زور نگاه داشته ام و این سربازها را منظم کرده ام همه خلاف میل پادشاه است خبر ورود آقا به اصفهان از قمشه تلگرافا داده شده ...
مواجهه همسر مدافع حرم با تکه های جگر شوهر! + عکس
. بعد از آن آمدیم منزل ودیدم در خانه پر از جمعیت است و همه گریه می کردند. سلفی شهید پورهنگ که از شبکه الجزیره سردرآورد! **: شما در این فاصله اصلا گریه نکردید؟ همسر شهید: گریه نمی کردم چون نمی خواستم قبول کنم حاج محمد رفته است. برخی از فامیل ها را چند ماه تا یک سال بود که ندیده بودم و برایم عجیب بود که حالا آمده اند و دارند گریه می کنند! حتی می خواستم بروم و ...
خانه تیمی منافقین در اصفهان چگونه لو رفت؟
تصمیم گرفتم به جبهه بروم، نزدیک عملیات خیبر بود. آن موقع پدر دو فرزند کوچک بهانه گیر بودم و دوستانم اعتقاد داشتند که اینجا بیشتر به درد می خورم، اما دلم با رفتن بود، چند روز بعد و به دور از چشم بقیه از میدان امام (ره) اعزام شدم. نخست به کردستان رفتیم و بعد هم دوکوهه. کردستان که بودم، حفاظت از رزمنده ها به تعدادی از نیروهای اعزامی از جمله من واگذار شده بود، چون کردستان پر بود از منافقینی که به شدت ...
من به مهمانی جنجالی پرسپولیسی ها نرفتم/ به من گفتند کی این همه پول به تو داده است!
مطرح کرد. او در این گفت وگو درباره دوران حضور در پرسپولیس و دلایل جدایی اش از این تیم توضیحاتی ارائه کرده است. شما یک بازی در ترکیب پرسپولیس مقابل آدونیس مشهد به میدان رفته اید و مدتی در این تیم حضور داشتید. در مورد دوران حضور در پرسپولیس صحبت می کنید؟ من در تیم مقاومت و راه آهن بودم و مربی ما از راه آهن به پرسپولیس رفت و ماهم رفتیم در امیدهای پرسپولیس. قرار بود با بزرگسالان ...
از امیر قلعه تا برانکو؛ رازهای زندگی مهدی شریفی!
شهباززاده و کی روش را خرید و من گفتم شما مهاجمان تیمت را خریدی، اگر اجازه بدهی من جدا شوم تا آسیب نبینم. ایشان هم قبول کرد و به خوبی و خوشی جدا شدیم. * تو یک فصل و نیم در سپاهان 19 گل زدی و به عنوان مهاجم نوک شناخته شدی. اما بعد در این پست بازی نکردی. این مقداری کارت را سخت نکرد؟ من فقط همان سال نوک بودم. اینطوری بود که من نوک بودم و لوسیانو پریرا هم حضور داشت. نیم فصل بعد هم فوروارد بودم ...
عطایی: توتولو خوب توجیه نشده بود که چرا آمده/ مدل مدیریت من در تیم ملی والیبال با خوش خبر تفاوت داشت
نشده که چرا آمده. من گفتم شما تمرین دهنده هستید اما مسیر فکری او به گونه ای دیگر بود بعد به این نتیجه رسیدیم نمی تواند در مسیری که تعریف کردیم حرکت کند. من از آنالیز تیم بسیار راضی هستم و تاثیر آن در عملکرد تیم کاملا مشخص است. سرمربی تیم ملی والیبال کشورمان در ادامه صحبت های خود درباره نقش میلاد عبادی پور، گفت: فوق العاده بود و جزو بازیکنان خوب ماست. یکی از سالهایی که خوب بازی کرد امسال ...
ادعای عجیب سرمربی نفت: من آلمانی محسوب می شوم!
.... در دوران کرونا اوضاع برهم خورد و به آلمان برگشتیم. سال بعد آن باشگاه بنگلادشی بار دیگر درخواست حضور داشت اما به خاطر کرونا و شرایط خانوادگی نشد که بروم. باشگاه گفت اسم شما را به عنوان سرمربی رد می کنیم و شما هر وقت دوست داشتید برگردید! از نظر ترانسفرمارکت من سرمربی آن تیم بودم اما وقتی من آنجا رفتم هفته هجدهم بود. تیم هجده بازی انجام داده بود و باخت های بدی داده بود. مشکلات زیادی برای حضورم ...
نکونام: کاپیتان تیم ملی بودم این دودستگی ها شکل نمی گرفت/ اگر من شبیه کی روش باشم؛ واقعاً خوش بختم!
فوتبالی مشخصی نداریم نکونام درباره قهرمانی قطر در جام ملت ها گفت: زمانی که تیم ملی ایران با قطر بازی داشت فکر می کنم آقای خاکپور مربی بودند . من برای قرارداد با العربی رفته بودم و با ژاوی بازی را می دیدیم. پشت سر ما چند اسپانیایی صحبت می کردند که آنالیزورهای مربی بودند که آن بازی ایران را بردند. گفتم این مربی کیست؟ گفت این را آوردند و فوتبال را از جوانان رصد می کند و یکی دو سال بعد به بزرگسالان ...
فرمان زندگی را دست گرفتم / روایتی از یک مادر تاکسیران
زمان ها ماشین دست من بود و با آن کار می کردم. هم سرویس بودم و هم آژانس کار می کردم. مثلاً یکی دو ماه نبود. بعد از این مدت که می آمد با دست پر می آمد. در حدی کارش خوب بود که سال 80 در یک پروژه بزرگ که کار می کرد، بعد از تمام شدن کارش 20 میلیون دستمزد گرفت. با این مبلغ در آن سال هم خانه خریدیم هم ماشین خریدیم. 5 میلیون هم برای خودمان باقی ماند و کلی خریدهای دیگر کردیم. اما... این خوشی های ...
مرثیه ای برای غربت شیخ شهید
را از خطرات اقدامات برخی از مشروطه خواهان آگاه کند. این رودررویی با جریان غرب گرا، به قیمت جانِ شیخ شهید تمام شد. البته او تنها قربانی این روند نبود؛ در سراسر ایران، علمایی مشروعه خواه وجود داشتند که در ابتدا با مشروطه خواهان همکاری کرده بودند، اما بعد با مشاهده رویکرد ضددینی آن ها، از ادامه حمایت سر باز زدند؛ نمونه اش مرحوم میرزاحبیب خراسانی در مشهد که حتی خانه اش را در اختیار مشروطه خواهان ...
احمد خاتمی: من گفتم اکثر بی حجاب ها برخاسته از خانواده هایی اند که تدین ندارند؛ در کلام من اسمی از دزدها ...
از حرف من را تحریف کردند. گفته بودم بسیاری از کسانی که بی حجاب هستند اما شل حجابی و کم حجابی را به حرف من اضافه کردند. کم حجابی هم گناه است اما من درباره بی حجابی حرف زدم. من گفتم اکثر آنها یعنی برخی از آن ها؛ چه بسا یک خانمی از خانواده متدینی باشد اما از آنها بریده باشد. من گفتم اکثر ؛ اکثر مفهوم دارد. کلمه دزد را من اصلاً نگفتم؛ هم تلویزیون این خطبه ها را پخش کرده است و مردم دیده اند و هم مکتوب خطبه ها که از ابتدا تا انتها آن را می نویسم موجود است. ...
ماجدی: VAR بیاید جلوی فسادها و دلالی ها گرفته می شود/ فدراسیون فوتبال بی پول نیست پولش را نمی دهند
. شاید نکته ای را به شما بگوید که بتوانید تغییر ایجاد کنید. به عنوان کسی که عاشق فوتبال بودم، کار خواهم کرد؛ در هر سمتی باشم. من کار و زندگی ام را برای فوتبال گذاشته ام و دو شغله هم نیستم که آپارتمان ساز باشم یا رستوران داشته باشم. کارم فوتبال است و هر روز تا 12 یا یک شب در فدراسیون هستم و دغدغه دارم. وی ادامه داد: حتی امروز که جمعه هست و همه پیش خانواده هستند، از صبح فدراسیون بودم و ...
رضاخانی که یک متن 10 خطی ننوشته بود چطور می توانست ادعای توسعه داشته باشد؟
نمایش حیرت آور در مقابل چشم جهانیان به کوروش و سایرین اعلام کرد که آسوده بخوابند که او بیدار است. بعد هم ظرف هفت سال، نه دودمان خود بلکه کل نظام شاهنشاهی به تاریخ سپرده شد. بعد از آن طرف شاه کراوات بزند و از مدرنیته بگوید و بخواهد مملکت را سرتاپا غربی کند. این غربی شدن هم مبتذل و آشفته است. کدام مدرنیته؟ یکی از مصادیق جدی و زیربنایی مدرن شدن، دمکرات شدن و عبور از فردمحوری به نهادمحوری و ...
استاد مهربانی؛ نقاش خویش فرما
دادید؟ خاطر مبارک تان هست که چقدر حیرت زده شده بودم و گفتم: استاد جان این همه موضوع، فقط ناشی از عمق شناخت شما از تاریخ و سیاست ایران و جهان است؟ خاطرتان هست چه تصویر تلخ و زشتی از داعش کشیده بودید؟ گفتید: خانی درباره این اثر جلوی دوربین حرف نمی زنم. چون قرار است در محضر حضرت آقا رونمایی شود و قرار است ایشان تقریظ بنویسند . خاطرتان هست گفتم: استاد جان اگر من را برای رونمایی خبر نکنید ...
قهرمانی که بوکس را حلال کرد!/ هویت دوست: ناطق نوری را من آوردم
می کردم، اما الان که دو نفر با دستکش بوکس در پارک کار می کنند فورا ممانعت می کنند که خوب نیست. چون نگران هستند که بوکس حرام باشد و این دیدگاه همچنان وجود دارد. ایسنا: فکر می کنید چرا بوکس ایران پخش تلویزیونی خوبی ندارد؟ - من در تلویزیون هم گفتم که الان بوکس آزاد است و همه جا می شود این رشته جذاب و پرطرفدار را نشان داد. البته چند باری این رشته را نشان دادند. صحبت های من را هم ...
آیدا و دیده ی بهنگامِ حیرت
یاد سمندریان هم بودم. چون دو هفته در میان می آمدم و می رفتم و فقط در درس فن بیان ثبت نام کرده بودم مرا خیلی خوب نمی شناخت تا روز امتحان؛ همگروه نداشتم و یکی از متن های بلند شاملو را انتخاب کردم تا تنها اجرا کنم. همان متنی که بارها زیر مشعل سوزان تمرین کرده بودم. استادِ سخت گیر، پسندید و نکته ای گفت که نشانه ی تیزبینی و موشکافی استادی یگانه بود. یادم نیست این اتفاق چند ماه قبل بود یا چند ماه بعد که ...
دور هم نشستند و از زبان مُرده متن نوشتند!
زاهدی در گفتگو با حبیب لاجوردی ارائه می دهد، تمامی افراد مطلع از سرطان شاه به دلایل منفعت جویانه آن را پنهان کردند. به عبارتی آنان در پس این اختفا برای خویش آورده ای می دیدند: در یکی از این روز ها که حضورشان بودم و، چون ناراحت بودم و اینها، البته آن وقت من اینجا بودم، بعد رفتم و برگشتم، می آمدم و می رفتم. مادرم اینجا مریض بود و غیره. بهشان عرض کردم با این مطلبی که شما از مردم پنهان کردید، هم ...
تاثیرات حاکمان دروغگو و ظالم بر مردم و افزایش بلایا در احادیث
و بعد از مدتها به حضور امام علیه السلام رسید، و ماجرا را به تفصیل شرح داد. امام با شنیدن آن خوشحال شد، آن شخص گفت: ای فرزند رسول خدا، مثل اینکه بخاطر رفتاری که با من شد، شادمان شدی. حضرت فرمودند: ای واللَّهِ، لَقَدْ سَرَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ [6] آری به خدا سوگند، خدا و پیامبرش را خوشحال کرد. امام صادق علیه السلام به نجاشی نامه ای نوشته و به او چنین فرموده بود: از ...
پاره ای تاریخی از اختلاف بنی صدر و خلخالی در خراب کردن قبر رضاشاه + نظر معتضد
سرطان او شروع به فعالیت کرد و سرانجام، به همین مرض از دنیا رفت. خلخالی همچنین از گفت وگویش با امام بعد از فوت محمدرضاشاه می نویسد: شاه وقتی مرد، من خدمت حضرت امام رفتم، جریان را عرض کردم و گفتم: من دلم می خواست که شاه در نبرد کشته شود، نه در ذلت. امام هم قبول کرد. این احتمال نیز وجود داشت که اگر مقبره بر جای خود باقی بماند، در طول سالیان دراز و در آینده به مزار تبدیل شود. ما به چشم خود دیده ...
پاسخ به خیانت احتمالی همسر با چاقوی خشم
پایم را شنیده بود برگشت و با تعجب پرسید: علی اینجا چه می کنی؟ گفتم: آمده ام برای هفت سال خیانت بکشمت. اولین ضربه را به شکمش زدم که چاقو زیاد فرو نرفت، مریم به پشت روی زمین افتاد و بعد هم ضربات بعدی را زدم، مردم داشتند جمع می شدند که همین عصبانی ام کرده بود، نمی فهمیدم چه می کنم و دیگر ضربات را به بدن و چند ضربه به گردنش زدم، فکر کنم پنج تا شش ضربه زدم. (براساس نتایج پزشکی قانونی متهم ...
این ها به دایی و علی کریمی هم فحش می دهند
ک روز طرفدارت هستند و یک روز نه. * زمانی که بازی می کردید در استادیوم فضا برای شما چطور بود؟ زمانی که استقلال بودم خدا را شکر مشکلی نداشتم اما زمانی که انتقال انجام شد برای برخی کدورت پیش آمد؛ البته این مسائل فقط برای استادیوم بود و خارج از آن مردم واقعا لطف داشتند و می دانستند اتفاقاتی که در فوتبال رخ داد باعث جدایی من شد. این هم به افرادی برمی گردد که فوتبال را درک می کنند و د ...
آبرویم را با خدا معامله کردم
این نویسنده در مسیر ترک انجام شد، مهدی قزلی، مدیر انتشارات جام جم و رضا امیرخانی به همراه خسرو باباخانی روی سن آمدند تا درباره کتاب گپ بزنند. قزلی درباره ماجرای انتشار این کتاب گفت: چند سال پیش برای نوشتن پنجره های تشنه با کاروان حمل ضریح ساخته شده برای حرم حضرت امام حسین(ع) از قم تا کربلا همراه شدم. در آن سفر، مردم نامه هایی را برای انداختن در ضریح امام حسین(ع) می نوشتند و من مسئول جمع آوری عریضه ...
دام سیاه خواستگاران قلابی برای دختران جوان
خودرو را ندادم. او با مامور سراغم آمد که برای فرار، مامور را زیر گرفتم. البته تصور می کردم نوچه های او هستند، اما بعد فهمیدم مامور بوده است. 10 زن و دختر جوان از این مرد به اتهام اخاذی و آزار جنسی شکایت کرده اند. او درباره انگیزه اش از این جرائم گفته: از سال 77 تا 85 در شهرری، کهریزک، جاده حسن آباد و... مدیر بودم. سه سال مدیر نمونه کشور شدم. در گلدکوئست سرمایه گذاری کردم، اما پول هایم ...
سخنرانی علامه بهلول علیه کشف حجاب
مؤمن برای قیام هدیه کرده بودند، به آنها می دادم. من وقتی دیدم که بازار جیب بری به شکل غیرمنتظره ای در حرم گرم شده، به منبر رفتم و گفتم: ای جیب برها! شما سال هاست که به این کار عادت کرده اید؛ اما در این روزها یک بار هم که شده، برای رضای خدا، با تعطیل کردن دزدی خود، برای ما مشکل درست نکنید؛ آخر هم دست به دعا برداشتم و گفتم: خدایا! دزدانی را که در این روزها از دزدی اجتناب می کنند، با شهدای روز جمعه ...
اظهارات عجیب نگهبانی که سارق موزه شد
چند قطعه عتیقه را سرقت کنم. مانند ظرف خسرو پرویز، وسیله شکار یکی از پادشاهان دوره هخامنشی، دستبند داریوش، مجسمه و سکه های دوره ساسانیان و ایلامیان و ... بعد از سرقت راهی پایتخت شدم و در جست و جوی یک خریدار منصف و خوب بودم. عتیقه ها هم همیشه همراهم بود و به دنبال مشتری خوب بودم چون هرکسی که پای معامله می آمد قصد داشت سرم را کلاه بگذارد و عتیقه ها را مفت از چنگم در بیاورد؛ به اصطلاح می خواست بز خری ...
پوشش والدین در حضور بچه ها چگونه باشد؟
...، اما چیزی نگفتم. بعد هم که ما آمدیم سریع آن ها را خشک کرد و باز هم جلوی ما برهنه گرداند تا فرصت کند و لباس هایشان را تنشان کند. بچه های من از تعجب دهانشان باز مانده بود، از اینکه بچه ها برهنه در خانه می چرخند، چون ما همیشه در خانه مان به این موضوع مقید بودیم و بچه ها هیچ وقت برهنه در خانه نمی چرخند. در یک فرصتی که بچه ها مشغول بازی بودند، به دوستم گفتم می بینی دختر و پسرهایمان چه زود ...
یک اتفاق مرا از فوتبال دور کرد
های تاریخ فوتبال ایران می دانم چون در شرایطی فوتبالیست شده اند که یک زمین خاکی در تهران و خیلی از شهرستان ها وجود ندارد. نمی دانم اینها کجا تمرین کردند و فوتبالیست شدند! البته شما در محله چهارصد دستگاه تهران زندگی می کردید که برای هر فوتبالیستی یک موهبت بزرگ بود. در مسابقات محلات چه تیم هایی معمولاً با هم رقابت داشتند؟ همه محله های تهران مثل میدان خراسان، عارف، ورزشگاه شماره 3 ...
حمله کُوِه
دفع می کند. طفلکی ننه ام هر روز یک تومان صدقه می داد؛ احتمالاً این کُوِه ، بلای هفتاد و یکم بوده! استغفراله! پیغمبر خدا که دروغ نمی گوید! به هرحال نمی دانم اون کُوِه، شب توی آغل سردش بود، گشنه اش بود یا می خواست جلوی اهل و عیالش خودی نشون بدهد، چه کینه ای از من داشت؛ نمی دانم؟! هر چه بود تا چند هفته می لنگیدم و ناله می کردم! البته چند وقت بعد، تاسوعا و عاشورا که شد، نذر حضرت عباس علیه السلام، قربانی اش کردند و کمی از گوشتش را برای ما هم آوردند. چه تلیت آبگوشتی شد! دلم خنک شد و همه دردم یادم رفت! ...