سایر منابع:
سایر خبرها
افشای قتل مرد نجار
اما تا به امروز بازنگشته است،او نجار بود و چند سال قبل خودش را بازنشسته کرد و در خانه بود. همسرم برای پیاده روی از خانه خارج شد چراکه همیشه این کار را می کرد اما دیگر به خانه بازنگشت و ما نگران هستیم. بعد از ثبت این شکایت با تعیین افسر رسیدگی کننده به پرونده از او خواستم به صورت دقیق تحقیقاتش را برای پیدا کردن ردی از پیرمرد نجار انجام دهد. حدسم این بود که اتفاق تلخی برای این مرد رخ داده است ...
تجاوز من به مشتری رستوران دروغ است | خودش خواست من زورش نکردم
تعرض کرده ای. نه تعرض نکردم. خودش خواست. *از خانواده ات بگو. پدر و مادرم شهرستان زندگی می کنند، سه خواهر و یک برادر دارم که ازدواج کرده اند. آنها هم شهرستان هستند. *در تهران تنها هستی؟ دو سال پیش از خانه فرار کردم آمدم تهران کار کنم. پدرم کشاورز بود می خواست من هم روی زمین های او کار کنم اما نمی خواستم. دلم می خواست در شهر بزرگ زندگی کنم. وقتی به تهران آمدم خبر دادم که دنبالم نگردند بعد هم دیگر خانه نرفتم. *درباره اینکه چه اتفاقی افتاده برای خانواده ات گفته ای؟ نه چیزی نگفته ام. حالا شاید بعداً گفتم.... ...
اعدام 5 قاتل در زندان کرج + جزئیات سیاه پرونده اعدامی ها
. راز جنایت های او از 6 مهر سال 91 و زمانی فاش شد که همسرش به کلانتری پرند رفت و گفت: همسرم در خانه پدری اش واقع در شهر جدید پردیس، در حضور من با ضربات متعدد چاقو برادرش به نام علی را کشت. بعد با همسرم همان شب به خانه مادرم رفتیم و روز بعد یک چمدان بزرگ خریدیم و دوباره به منزل پدری همسرم برگشتیم. جنازه را داخل چمدان قرار دادیم و با اجاره یک دستگاه پیکان وانت جنازه را با کمک راننده در ...
از باغ گیاه شناسی تا دور دنیا در یک روز + تصاویر
ین آپارتمان هم بهشت گل و گیاه کردید، هر طرفش می چرخیم پر از گل و گلدونه ، کلمه بهشت گل و گلدان را به خاطر دل مادرم می گویم، آخر چند گلدان کجا و حیاط و باغچه کجا! مادرم حق دارد دلش بگیرد، هزاری هم برود و برویم بازارگل، باز حالش خوش نمی شود. همین طور که به خواهر و برادرم نگاه می کنم که در کمال تعجب در صلحند ، کارتن نگاه می کنند، یادم می افتد این دو تا وروجک خانه، با پدرم چقدر بذر کاشتند ...
تجاوز مرد بی شرم به همسر دوستش/ ماجرای پیچیده که هنوز قضات آن را حل نکرده اند
با او زندگی می کنم. این زن ادامه داد: مدتی قبل دوست همسرم را در خیابان دیدم. او از من خواست سوار ماشینش شوم تا مرا به خانه مان برساند. من که به این مرد اعتماد داشتم، سوار ماشینش شدم، اما او حرف های نامربوطی زد و به من پیشنهاد داد تا با او رابطه برقرار کنم. من قبول نکردم و از او خواستم من را مقابل خانه مان از ماشین پیاده کند. این زن ادامه داد: وقتی به مقصد رسیدیم، من با کلید در ...
بازیگری که دوست دارد حضرت زینب شود
دلیل غذا را در خانه مادرم درست کردم. همینطور که داشتیم غذاها را پخش می کردیم گفتم یا امام حسین (ع) شما که به من خانه دادید، یک خانه حیاط دار می دادید که من در حیاط خودم نذری درست کنم. باور نمی کنید که سال بعد یک خانه حیاط دار داشتم و از آن سال هیات به خانه مان آمد و هر سال این کار را انجام می دادم. امام حسین (ع) میان ما و خدا واسطه است بازیگر سریال عملیات 125 درباره اعتقاد بزرگ ترها به ...
3 محکوم از پای چوبه دار به زندان برگشتند
قصدم قتل او نبود و فقط می خواستم او را تنبیه کنم. حتی فروشنده که اسلحه را به من فروخت گفت این اسلحه شکاری و مانند تیرکمان است و حتی کبک را هم نمی کشد اما دروغ می گفت و من ناخواسته قاتل شدم. عامل این جنایت در دادگاه به قصاص محکوم شد و حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید. پس از قطعی شدن رأی مرد اعدامی دیروز پای چوبه دار رفت و پرونده زندگیش بسته شد. قاتل پدر و برادر دومین مردی ...
بی غیرتی مرد جوان/ او همسرش را وادار به رابطه جنسی با مردان غریبه می کرد!
زنی بعد از اینکه عاشق مرد دیگری شد، نقشه قتل شوهرش را طراحی کرد و با همدستی آن فرد همسرش را به قتل رساند و جسدش را دفن کرد. پرونده این زن به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شده و متهمان به زودی پای میز محاکمه می روند. دختری در سال 91 به مأموران گزارش داد پدرش گم شده است. این دختر گفت: پدرم چندروزی است که به خانه نیامده و کسی از او خبری ندارد. من چندبار هم موضوع را از همسر پدرم پیگیری ...
روحانی مبارزی که ساواک در حسرت زنده گرفتنش ماند
محل تبعید خود، وی را به نام مستعار شیخ عباس صدا می کردند تا اگر ساواک، جاسوسانی در اطراف امام (ره) داشت، شهید اندرزگو را شناسایی نکنند. دو روز بعد از شهادت شهید اندرزگو، ساواک منزل ما را محاصره کرد. وی گفت: 40 کماندو ساواک از در و دیوار خانه ما در مشهد بالا رفته و مادرم و چهار فرزندش را دستگیر کردند. در حالی که ما اطلاعی از شهادت پدرم نداشتیم. ما را از مشهد به تهران منتقل کردند به طوری ...
قصاص 5 قاتل در زندان رجایی شهر
و برادرش اعتراف کرد. وی گفت: مادرم چند سال قبل خودکشی کرد و من احتمال دادم پدرم مقصر است و به همین خاطر پدرم را در خواب به قتل رساندم تا اینکه مدتی قبل فهمیدم برادرم متوجه شده است و از ترس او را هم به قتل رساندم. متهم صبح دیروز قصاص شد. قاتل همسر چهارمین متهمی که قصاص شد مردی بود که در سال 89 همسرش را به قتل رسانده بود. 15 آبان سال 89 مأموران پلیس تهران از مرگ زن جوانی در خانه اش باخبر ...
روایت شهید عشق اسماعیل صلبی کارمند بی ادعای گلستانی
مقدس جمهوری اسلامی هستیم. وی اظهار داشت: حضور ایشان در مالیات منجر به این بود که دیگران خطا نکنند و اگر کارمند امروز بود تمام تلاشش برای بوده که آسیبی به نظام وارد نشود. وی بیان کرد: پدرم نزدیک شهادت زمانی که در خانه قرآن می خواند به آیه ای درباره قیامت رسید، مادرم را صدا کرد و همراه با گریه گفت قیامت کوه ها متلاشی می شود و خیلی سخت است . این پسر شهید اضافه کرد: پدرم ...
جزئیات تازه از قتل پزشک مشهور گیلانی و رئیس اسبق سازمان پزشکی قانونی
خانه اش بیرون آمد و بعد از سلام و علیک در را باز کرد و به داخل خیابان رفت. شاید ثانیه هایی نگذشته بود که صدای شلیک دو تیر به گوشم رسید. به سرعت خودم را به داخل خیابان رساندم و دیدم آقای دکتر خونین روی زمین افتاده است و همان مرد کلاه به سر به سرعت به داخل خیابان فرار کرد. با دادو فریاد درخواست کمک کردم و به سرعت زنگ خانه دکتر را زدم و بعد هم به پلیس و اورژانس خبر دادم، اما وقتی اورژانس رسید او فوت ...
مرد متاهل به دختر دوستش هم رحم نکرد/راز خیانت های او در موبایلش لو رفت+جزییات
سمیرا می گوید: همه فامیل می گفتند اگر یک مرد خوب در دنیا باشد، او شوهر توست. هیچ کس باور نمی کند علیرضا چنین کاری کرده باشد. زندگی خیلی خوبی داشتیم و همه آرزو داشتند جای ما باشند. مثل همه زن و شوهرها با هم جر و بحث های کوچک و بزرگ داشتیم که زود هم تمام می شد. همه چیز از سه سال پیش شروع شد. علیرضا اغلب یادش می رفت گوشی اش را در کیفش بگذارد و همیشه من باید برایش می بردم. یک روز که می خواستم گوشی را ...
رابطه عروس خانم مشهدی در دوران نامزدی با مرد غریبه غوغا به پا کرد + جزئیات
بروم پدرم که خودش را به خواب زده بود به تعقیب من پرداخت زمانی که من سر قرار با احد رفتم او هم با پلیس تماس گرفته بود و به این ترتیب من و احد هنگامی که داخل سوئیت خلوت کرده بودیم توسط نیروهای گشت کلانتری دستگیر شدیم و قاضی دستور بازداشت ما را صادر کرد. حالا هم مادرم درحالی به پدرم التماس می کند که نگذارد مرا به زندان ببرند که خودم می دانم در منجلاب فساد گرفتار شده ام و احد نیز قصد ازدواج با من را ندارد. شایان ذکر است به دستور سرگرد جواد بیگی (رئیس کلانتری سناباد) پرونده این دختر جوان توسط مشاوران دایره مددکاری اجتماعی کلانتری مورد بررسی های اجتماعی و روان شناسی قرار گرفت ...
مادر خائن مشهدی قاتل پدر را به خانه آورد
آن جا خانه ای اجاره کردیم. این در حالی بود که ارتباط عاشقانه من و احسان هر روز بیشتر می شد و از سوی دیگر همسرم مدام مرا به باد کتک می گرفت. در این شرایط قصد طلاق داشتم، ولی سعید حاضر نبود مرا طلاق بدهد. به همین دلیل با پیشنهاد احسان تصمیم به قتل او گرفتم تا این که نیمه های شب احسان و یکی از بستگانش وارد خانه ام شدند و همسرم را با ضربات آجر و چاقو در حالی به قتل رساندند که دختر چهار ساله ام از خواب بیدار شد و ماجرای قتل را فهمید. شایان ذکر است، تحقیقات در این باره توسط سروان عظیمی مقدم (افسر پرونده) ادامه دارد. ...
اعدام عاشق اسیدپاش تهرانی / فاجعه بعد از جواب منفی دختر جوان
بار با من حرف بزند خواست مقابل خانه مان بروم. من هم قبول کردم اما در خانه را که باز کردم آرش را دیدم که با قابلمه ای کوچک در دست پشت در ایستاده بود تا سرم را بلند کردم که سلام کنم او محتویات درون ظرف را روی صورتم پاشید. ناگهان سر و صورتم آتش گرفت و سوخت و دیگر هیچی ندیدم. با شناسایی هویت عامل تحقیقات برای دستگیری او آغاز شد. این در حالی بود که آرش هنگام اسید پاشی خودش هم دچار سوختگی شده ...
اعدام برای قاتل کشتی گیر در عالم مستی / قتل در درگیری مستانه + عکس
پس از دو هفته رد وی را در قم یافتند. به این ترتیب حامد 24سال شد و به درگیری خونین اعتراف کرد. وی در بازجویی ها گفت: امیرحسین کارگر برادرم بود .چند بار که به مغازه برادرم رفته بودم با هم درگیر شده بودیم. آخرین بار به او فحش ناموسی دادم .او هم قهر کرد و از مغازه بیرون رفت .دوستم که در مغازه بود مرا آرام کرد و از من خواست تا او را با موتورم به خانه شان برسانم. بعد از اینکه دوستم را به خانه ...
مرد مغرور زنش را در خلوت با جوان هوسران خانه خالی دید / پلیس از بالای دیوار وارد عمل شد
بستگان مان نشود. در آن خانه همه امکانات اولیه زندگی وجود داشت و سلمان نیز اوقات بیکاری اش را نزد من می آمد و تنهایی ام را پر می کرد. من هم دیگر شوهر و فرزندانم را فراموش کرده بودم و سرگرم خوش گذرانی های خودم بودم که ناگهان یک روز شوهرم به همراه چند مرد غریبه از بالای دیوار به داخل حیاط پریدند و من و سلمان را که کنار یکدیگر نشسته بودیم تحویل ماموران پلیس 110 دادند. اکنون نیز در حالی ...
حکم قصاص برای قاتل جوان کشتی گیر
بودی؟ متهم پاسخ داد: من چیزی از ماجرا به خاطر ندارم. شاید مقابل خانه امیرحسین رفته بودم تا موتورش را از او بگیرم. او در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من هیچ مشکلی با امیرحسین نداشتم. من و برادرم با او دوست بودیم. حتی من چند بار او را نصیحت کردم و وقتی فهمیدم قصد ازدواج با دختری را دارد که او را می شناختم، به او گفتم دختر مناسبی نیست و بهتر است به رابطه اش پایان دهد. با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. ...
ماجرای سفره نهار در دفتر پلیس+10 اهواز
، رفتیم و هر کدام یک فلافل خوردیم به خیال اینکه یک ساعت دیگری کارمان تمام شود ساعت پنج عصر شد اما خبری از تایید مدارکان نبود و خیالمان هم راحت نبود. به همین دلیل به مادرم زنگ زدم و گفتم نمی دانم کی نوبت ما می شود و کارمان را تمام کنند اگر امکان دارد برای ما نهار بفرست مادرم گفت: برگردید و فردا دنبال کار بروید اما برگشتن ما به خانه یعنی معطلی یک روز دیگر. بعد از نیم ساعت مادرم که ...
اسیدپاشی مرگبار بر روی دختر مورد علاقه
...: من عاشق شده بودم و دختر موردعلاقه ام مرا دوست نداشت. من نمی خواستم او با مرد دیگری ازدواج کند. تصمیم بی رحمانه ای بود اما اصلا در حال خودم نبودم و حالا که او جانش را از دست داده به شدت ناراحتم. متهم این پرونده مدتی بعد در شعبه113 دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و به قصاص محکوم شد.اگرچه این حکم با اعتراض متهم مواجه و پرونده به شعبه32 دیوان عالی کشور فرستاده شده بود اما قضات حکم را ...
سرنوشت مرد جوان اعدامی پای چوبه دار / شلیک مرگبار به رقیب عشقی در اتوبان آزادگان
ه او گفتم پشت سر ما حرکت کند تا به محلی مناسب برسیم. بالاخره در کنار بزرگراه آزادگان، محلی را پیدا کردم که مناسب بود. المیرا به بهانه اینکه لاستیک ماشین پنچر شده است شوهرش را به محل جنایت کشاند. حدود 20 دقیقه بعد مرتضی -مقتول – سوار بر خودروی پرایدی خودش را به المیرا رساند. به طرف صندوق عقب رفت و خواست لاستیک زاپاس را بردارد که من به طرفش رفتم و شلیک کرده و با موتور شاگردم فرار کردم. ...
قتل مزاحم عروس خانواده با طناب در تهران
به گزارش رکنا، 16 مرداد سال 92 مرد جوانی مرتکب قتل شد. روز حادثه مردی به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن برادرش خبر داد: دیروز تلفن برادرم پویا زنگ خورد و بعد از دقایقی سوار بر خودرو، خانه را ترک کرد. پویا به من گفت برای انجام کاری بیرون می رود و زود برمی گردد. اما دیگر برنگشت. با شکایت مرد جوان تحقیقات آغاز شد و در بررسی های صورت گرفته خودروی مقتول در نزدیکی ساختمان نیمه سازی که پویا ...
سرنوشت سیاه دختر تهرانی در جمع پسرانه پارک شکوفه
صبا در اختیار ماموران قرار داد، متهم دستگیر شد و در دفاع از خود گفت: اتهام آدم ربایی را قبول ندارم.چند شب قبل نیمه شب این دختر را که اعتیاد دارد در پارک شکوفه واقع در خیابان پیروزی دیدم که با چند پسر جوان در حال مصرف مواد بودند.برای اینکه به دام آنها نیفتد او را به خانه مان بردم و 12 روز با من و مادرم زندگی می کرد.به او می گفتم به خانه تان برگرد چون ممکن است پدر و مادرت نگران باشند اما او با اصرار ...
تیکه سنگین ژاله صامتی به سن امین حیایی | امین حیایی از من بزرگ تر است
.... من دهه پنجاهی هستم و دختر بزرگم، یاس دهه هفتادی و دختر کوچکم، نیاز دهه هشتادی است. الان روند زندگی به حدی سرعت گرفته است که دو نفر با فاصله سنی هفت، هشت ساله را هم می توان از دو نسل مجزا دانست. یاس: من احساس می کنم ما بیشتر با هم دوست هستیم. این حس را هم نسبت به مادرم دارم و هم نسبت به خواهرم. اختلاف سنی ام با خواهرم باعث نمی شود با او احساس صمیمت نکنم. البته به هرحال علایق متفاوت ...
بلای که سر سحر بعد از ارتباط نامشروع آمد
ندارم چرا که وقتی پدرم هنگام کار در ارتفاع سقوط کرد و جان سپرد، من هنوز به 4 سالگی نرسیده بودم. بعد از مرگ پدرم هیچ منبع درآمدی نداشتیم به همین دلیل مادرم در منازل مردم کار می کرد تا مخارج زندگی من و خواهر و برادر دیگرم را تامین کند. وقتی کمی بزرگ تر شدم همواره به زمین و زمان ناسزا می گفتم که چرا در چنین خانواده ای به دنیا آمدم و باید فقر را تجربه کنم و هیچ حامی و پشتیبانی هم در زندگی ...
فقط می خواستم در زمین فوتبال خوشگذرانی کنم!/ نمی دانم بعد از فوتبال چه کنم/ من اهل دو کشور هستم
. عصبانی نبودم، چون عاشق فوتبال هستم. فرقی نمی کرد که در لیون بازی کنم یا باشگاه دیگری، فقط می خواستم بازی کنم. من به یک باشگاه محلی رفتم و از بازی در آن بسیار لذت بردم. فکیر در نهایت تماسی از سوی کادر فنی تیم ملی فرانسه دریافت کرد و قبلش برای تیم الجزایر هم انتخاب شده بود. او می گوید: این برای من خیلی سخت بود. پدرم یک سال قبل از تولد من به فرانسه آمد، مادرم الجزایری است، اما مدت بیشتری ...
چرا خدا به سردار محمد دختر نداد؟! + عکس فرزندان
بلد بودم. روز سوم یا چهارم عروسی بود، مادرشوهرم گفت: بیا غذا درست کن. برنج و گوشت آورد، گفت: برنج و خورشت درست کن. بدون استرس درست کردم. غذایم هم خوب شده بود، چون وقتی خانۀ پدرم بودم تا مادرم می رفت بیرون شروع می کردم به غذا درست کردن. روی همین حساب آشپزی و کار خانه را بلد بودم. مشکلی با آشپزی نداشتم. شهید علیپور بر مزار شهید گمنام **: وضع تحصیلتان چطور بود؟ همسر ...
داستان پسر با نامادری اش در پشت بام
زن 40 ساله با بیان این که در خانواده ای بسیار ضعیف بزرگ شدم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدرم کشاورز بود و مادرم نیز با قالی بافی به مخارج خانواده هشت نفره ما کمک می کرد. همه خواهران و برادرانم ازدواج کرده بودند که امید علی به خواستگاری من آمد. او از یک سال قبل همسرش را طلاق داده بودو با سه فرزند خردسالش زندگی می کرد. آن زمان من 20 سال بیشتر نداشتم و عاشق پسر خاله ام بودم اما هیچ وقت ...