سلام بر استخوان هایی که 31 سال در ام الرصاص درخشیدند
سایر منابع:
سایر خبرها
معلمی که درس ایثار را به خوبی آموخت
دیگر در قید حیات نبود؛ ایشان در سال 64 مرحوم شدند. شما هم راه برادرتان را از لحاظ تحصیلات ادامه دادید؟ به توصیه برادرم تلاش کردم که به دانشگاه بروم. من در دانشگاه اصفهان رشته اقتصاد خوانده ام. بهترین خاطره ای که از برادرتان دارید برایمان تعریف کنید. به یاد دارم که اوایل جنگ بود و من در جبهه بودم. یک روز برای استراحت در خوابگاهی در اهواز بودم که دیدم تیمی از مقابل ما عبور ...
رئیسی نشان دهد انقلابی گری خودی و غیر خودی نمی شناسد
بکنم می شم جاسوس و بی پدر و مادر و مجرم امنیتی! . علاوه بر آنها، محمدرضا دانایی، خبرنگار، هم در کانال تلگرامی خود نوشته است: خانم انسیه خزعلی گفتند پسرشون به دلیل ایده استارت آپی که داشتند در سفری دانش بنیان به آمریکا رفتند! عجب! ایده دانش بنیانی آقازاده اینه که شما اینجا اینترنت ما رو صیانت و فیلتر کنید، بعد به وسیله فیلترشکن آقازاده به اینترنت وصل بشیم و به ایشون پول بدیم؟ بابا دمتون گرم! چقدر ...
آسیب شناسی عزاداری حسینی در گفت وگو با آیت الله خاتمی
بود و دائم میگفت، دروغ است، دروغ است، دروغ است. به ایشان عرض کردم، آیا شما همه کتابهای تاریخی را دیده اید که دائم می گویید: دروغ است. بعد از اتمام جلسه از مداح خواستم، منبع روضه هایش را بگوید که دیدم، کتاب یکی از علماست. گفتم: بیشتر از این از یک مداح که طلبه هم نیست، انتظار نداریم. انتظار ما این است که کسی روضه دروغ نسازد؛ اما یک عالم، مقتلی نوشته و اسناد این مقتل بر عهده آن عالم است. ...
برای پدر وطن؛ حاج حسن و فرزندانش
دامن خود پروراندند!" اگرچه شهیدان از مسجد و مدرسه واز پایگاههای بسیج برای جهاد اعزام شدند اما اگر پدران و مادران، خانه را برای اعزام شان مهیا نمی کردند وطن از یورش دشمن در امان نبود. اگرچه عزیز در والفجر 4 و حمید در کربلای 4 به خط دشمن زدند اما خود خانه پدریِ عزیز و حمید، خط اول بود؛ خانه حاج حسن نه پشت جبهه که خود جبهه بود، چون او بود که مردانی جنگی و مهذب آفرید و مادر که این ...
پیاد ه روی اربعین هجرت نمادین به سوی حجت خدا
؛ یعنی حضرت موسی ع پس از چهل شب مناجات با خداوند، توفیق می یابد الواح تورات را از خداوند دریافت کند: و با موسی سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب تمام کردیم. پس او مدت زمان مناجات با پروردگارش را در چهل شب تمام کرد .[6] در آیه ای دیگر، چهل سالگی، مقطع کمال عقلی و رشد معنوی انسان ها معرفی شده است: و احسان به پدر و مادر را به انسان سفارش کردیم. مادرش او را با ناخوشی باردار شد ...
روحانی شهیدی که ساواک را کلافه کرده بود
سخنرانی امام و چیزهایی می نوشت. من بین آشپزخانه و اتاق در رفت و آمد بودم. کارش که تمام شد، رفت. نه پیِ کار و کاسبی. رفت تظاهرات. همه کارش همین بود آن روزها. به ساعت نکشید که صدای در آمد. خوشحال شدم که زود برگشته. محکم در می زد ولی. چادر انداختم سرم و در را باز کردم که مثل مور و ملخ ریختند داخل خانه. دلم هری ریخت پایین. اگر نوار را پیدا می کردند.... بچه ها را جمع کردم دور و برم و ...
برادرم آنقدر سوخته بود که نمی شد به پیکرش دست زد
کردند که مبادا شاید این اجر... خواهر شهید: از همین بابت تعریف می کردند می گفتند ما مثلا خسته می شدیم ولی سید مهدی زیاد چیزی نمی گفت یا مثلا اعتراض نمی کرد و همان شرایط را تحمل می کرد. **: در مورد نحوه شهادت هم حتما همرزمان تعریف کردند دیگر؟ خواهر شهید: بله **: قبل از اینکه نحوه شهادت را بپرسم، آخرین صحبتشان الان یادتان است چه تاریخی بوده و چه روزی؟ و چه ...
تار و پود زندگی
و من این هنر را به استان گلستان بردم. او سال هاست مسئولیت آموزش هنر سوزن دوزی و راهوری شغلی زنان گلستانی را برعهده دارد: متولد 66 خاش هستم. چند ماه بعد از اینکه به دنیا آمدم پدرم در جنگ به شهادت رسید. 7 سال بعد هم قاچاقچیان به خانه ما حمله کردند و مادرم کشته شد. برادرم رئیس پاسگاه یکی از روستاهای اطراف خاش بود و قاچاقچی ها به خانه ما حمله کردند. زیر گهواره برادرم مخفی شده بودم. بعد از ...
لیلی گلستان: پدرم را به خاطر مهاجرتش از ایران نمی بخشم/ کتاب "زندگی، جنگ و دیگر هیچ" یک شبه معروفم کرد ...
؟ گاهی هم همه خانه آل احمد می رفتند. فقط خانه آل احمد و بابا. *پدر شما آدمی بسیار جدی بود و با همه تعاملی که با دیگران داشت اما این طور به نظر می رسد که حرف، حرف خودشان بود و محصص هم آدم تند و روحیه چالش برانگیزی داشت. این دو آدم چگونه کنار هم قرار می گرفتند؟ محصص خیلی باسواد، خیلی روشنفکر و خیلی هم از خودراضی بود. وقتی حرف می زد، همه باید ساکت می شدند و حرف ای ...
یادکردی از شهید حاج موسی رضازاده/شهیدی که با یک کلمه 4 اسیر گرفت
خط بر روی خود پتو کشیده بود و مشغول نماز خواندن بود و مشغول نماز خواندن بود از همه مهمتر اینکه با زبان روزه در عملیات والفجر 10 به شهادت رسیدندذ زمانیکه شهید شد روزه بود شهادت: سرانجام حاج موسی رضازاده در اسفندماه سال 1366 با سمت معاونت لجستیکی لشکرالمهدی (عج) پس از عمری تلاش و مبارزه، در عملیات والفجر 10 براثر استنشاق گازهای سمی به آرزوی دیرینه خویش نائل گردید و شهادت را ...
عوامل موفقیت در دفاع مقدس از دیدگاه شهید آیت الله مدنی
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس ، سید اسدالله مدنی در سال 1293 ه. ش در شهر دهخوارقان از توابع تبریز به دنیا آمد. آقا میرعلی، پدر اسدالله، از سادات محبوب آذرشهر، به خاطر ارادت خود به ساحت مقدس امیرالمومنان علی (ع)، نام فرزند خود را هم نام یکی از القاب حضرت قرار داد. اسدالله در چهار سالگی مادر خود را از دست داد و وظیفه تربیت او بر عهده پدر و نامادری اش قرار گرفت. هرچه اسدالله بزرگ تر ...
مادر شهید: پسرم علی اکبر رفت، علی اصغر برگشت
...> مادر می گوید: بچه ها آن روز ها قراری بر ماندن نداشتند. امر امام را واجب می دانستند و حال و اخبار جنگ هر طور که بود آن ها را به سمت و سوی جبهه می کشید. کمی بعد حمید هم تصمیم به رفتن گرفت. او متولد سال 1344 و دو سالی از داود کوچک تر بود. یک روز آمد و گفت می خواهم بروم جبهه. گفتم مادر جان شما بروی پدرت دست تنها می شود. گفت چرا اجازه می دهید داود برود و من نروم. داود را از من بیشتر دوست دارید؟ بعد ...
آقانوید بعد از شهادت هم زائر حرم رضوی شد
از آن روزها می گذرد و همزمان با انتشار سومین چاپ از کتاب شهید نوید که روایتی از پدر، مادر، همسر و همرزمان شهید صفری است، فرصت مغتنمی بود برای همکلامی با سرکار خانم مریم کشوری ، همسر شهید که اگر چه مدت کوتاهی در حیات دنیایی با شهید نوید زندگی کرد اما به اندازه ده ها سال، از او آموخت و با او همراهی کرد. ایشان همچنان شبانه روز به یاد و برای زنده ماندن سیره و روش شهید صفری و همرزمانش تلاش می کنند و ...
شهیدی که به مادرش وعده باز شدن راه کربلا را داده بود
شهرستان دزفول بود. او از طریق بسیج وارد جبهه های نبرد شد و بعد از حضور و حماسه آفرینی در جبهه های جنگ نهایتاً در 22 آذر 1361 در عملیات محرم در منطقه شرهانی در سن 19 سالگی به شهادت رسید. وعده کربلا! یکی از همرزمان عیدی محمد از حال و هوای عیدی محمد در ایام محرم و شوق زیارت امام حسین (ع) اینگونه روایت می کند: ایام عملیات محرم بود و در منطقه شرهانی مستقر بودیم. عیدی محمدسر پست بود و مشغول ...
اتوبوسی که آمبولانس شد
...> بعد با اشاره مرا به بیرون از منزل برد. از دیدن اتوبوسی که هیچ شیشه ای نداشت و پر از ملحفه های خونین بود، جا خوردم. گفتم: پدر! چه بلایی سر ماشین آمده است؟ گفت: پسرم، آمبولانس بزرگ تر است یا اتوبوس من؟ گفتم: خوب معلوم هست که اتوبوس بزرگ تر است، گفت: بابا نمی دانی چه وضعی بود، دشمن از عقب و جلو ماشین را هدف قرار داده بود، اما انگار دست خدا با ما بود. شدت انفجار یکی از خمپاره ها به حدی بود ...
مروری بر وصیت نامه شهید ابوالقاسمی
...، اما در نهایت در بهداری لشگر علی ابن ابیطالب (ع) قم مشغول فعالیت شد. وی سرانجام درعملیات غرورآفرین والفجر 8 در سال 1364 به شهادت رسید. مزار این شهید والامقام در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم است. وصیت نامه حسن ابوالقاسمی نجف آبادی بنام خدا به نام کسی که همه چیزم از اوست. زندگی و زنده ماندن و ستارگان آسمان و زمین و تمام موجودات از آن اوست. ...
دیدار قاضی زاده هاشمی با نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی
خانواده معظم شهید در بجنورد، گفت: مقام معظم رهبری فرمودند بر روی سبک زندگی شهیدپروری کار کنید یعنی سبک زندگی پدر و مادر شهید که در دامن آنها شهید پرورش یافته و به نقطه انقطاع رسیده و رفته و خودش را فدا کرده است بسیار مهم است. نماینده ولی فقیه در استان خراسان شمالی ضمن خوشامدگویی به معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: امیدوارم حضور شما مایه خیر و برکت برای ایثارگران و خانواده ...
وضعیت شهر اصلاً قابل تحمل نیست و خسارت پشت سر خسارت است/خدمت به خودشان مقدم بر خدمت به مردم است
اسلامی است و انسان مستقل و فرهیخته ای بود. نماینده ولی فقیه در استان البرز در بخش دیگری با اشاره به بیست و سوم شهریورماه شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی امام جمعه کرمانشاه، روحانی خدوم و مخلص که زمان طولانی را در جبهه ها در کنار رزمندگان بود، گفت: ایشان آخرین بار شب جمعه 8 شهریور سال 61 در منطقه عملیاتی مسلم بن عقیل بودند و آن طور که نقل می کنند تا صبح مشغول مناجات و دعا بودند، نزدیک صبح گلوله ...