سایر منابع:
سایر خبرها
آمادگی لازم برای جنگ را نداشتیم
وضعیت مساعدی نداشتند. شب قبل از سقوط مهران من در فرخ آباد خوابیده بودم. صبح به سمت ایلام حرکت کردم و در صالح آباد متوجه شدم فرخ آباد سقوط کرده است. همان روز حمله شروع شد. در حالی که ما انتظار نداشتیم تیپ 84 خرم آباد تا صبح آسیب دید و مدتی طول کشید تا آن را جمع کردند. فرمانده این تیپ حسین محلوجی فرمانده نظامی نیرومندی نبود ولی انسان شریفی بود و بعد از انقلاب در این پست منصوب شده بود. حسین ...
مسکالین، مخدر نابود کننده آدم حسابی ها؟!
خیلی ها با این تصور که مسکالین یک ماده روان گردان جدید است جذب مصرف آن شدند. اما این مخدر نشاط آور پیشینه ای 5 هزار و 700 ساله دارد. بومیان جنوب آمریکا و مکزیک در مراسم آیینی این ماده را به عنوان تبرک به شرکت کنندگان می دانند. تنها مدت زمان کمی از مصرف بود که پیروان این آیین سودجویانه خود را در بهشت و در حال پرواز می دیدند! مسکالین به دلیل همین جذب سریع و بروز عوارض آنی نشاط آور در این قبایل نماند و مصرف آن خیلی زود فراگیر شد. حالا این سایکو اکتیو جای ال اس دی و ماشروم را در بعضی از دورهمی های جوانان گرفته است. ...
گریه رئیس جمهور شیعه سوریه برای علی اکبر(ع)
غریب از دیوار خانه ما بالا می رفتند تا از تیر برق، برق بدزدند و بعد از همان جا خانه ما را نگاه می کردند و اتفاقاً طلبکار بودند و چون غریبه بودیم با خشونت بسیار با ما رفتار می کردند، امنیت نبود. پلیسی نبود. فردی بود به اسم ابوخالد بارها دیده بودم وقتی پدر را می دید رو به زمین تف می کرد یعنی خیلی ازت متنفرم! من می رفتم مغازه به من جنس نمی فروخت، می گفت چون تو شیعه ای. فضای خیلی سنگینی بوده ...
روایت جنایت منافقین که رهبر انقلاب از آن یاد کردند/ ضیافت افطار به دعوت مجاهدین خلق!
ها کوتاهی داریم؛ ما در قضیّه ی رسانه و تبلیغ و ترسیم واقعیّات کوتاهی داریم. ایشان افزودند: خیلی از جوانهای ما و شما قضایای بیست سال قبل را نمیدانند، قضایای منافقین را نمی دانند. در همین شیراز، روز ماه رمضان، دم افطار، منافقین وارد خانه ی آن دکترِ شریفِ بزرگوار میشوند و [او را] به رگبار میبندند؛ روز ماه رمضان در شیراز! بعدها من به آن خانه رفتم. نسل جوان ما متأسّفانه خیلی از اینها را نمی ...
افتضاح گتوند 2 در راه است؟
قهوه عراقی و عربی می دادند. قبل از ورود به مسافرخانه نه شنیدن از مسئول آنجا در پاسخ به این سوال که اتاق خالی برای یک نفر دارند، یک قهوه و چای خوردم و همین هم باعث شد تا توان گشتن دنبال جایی برای اسکان، آن ساعت با آن کوله سنگین را داشته باشم. به چند جایی زنگ زدم بالاخره یک مسافرخانه پیدا شد. جاگیر شدم. هماهنگی های آخر را برای مصاحبه صبح انجام دادم و چشم بستم. کمتر از 4 ساعت خوابیدم و بعد هم خیره به ...
تقلب در درس تاریخ باعث تجدیدی ام شد/ ماجرای سفر به آلمان با فروش پیکان 34 هزار تومانی
پول سفرم جور شد. او ادامه داد: خدا رحمت کند خاله ای داشتم او یکی از پیراهن هایم را برداشت و از داخل جیبی در آن دوخت که پول را در آن بگذارم. بالاخره روز سفر فرا رسید با یک ماشین بنز تا ترکیه رفتیم در استانبول چند شب ماندم یادم نیست چه تغییراتی پیش آمد که قرار شد بقیه راه را با قطار سفر کنم. قطار بعد از چندی به شهر میلان در ایتالیا رسید در این شهر یک نمایشگاه صنعتی خیلی بزرگی برپا بود که ...
فروش دسته چک های سرقتی در سایت های مجازی
برای زندگی نداشتم، چون خانواده ام وضع مالی خوبی نداشتند و نمی توانستم پیش آن ها برگردم. به همین دلیل در پارک و خیابان گل فروشی و گدایی می کردم و فال می گرفتم تا اینکه با مردی آشنا شدم. او گفت کار نان و آب داری برای من سراغ دارد و بعد فهمیدم چند زن جوان برای او جیب بری می کنند. او رئیس باند است. آن ها به من آموزش جیب بری دادند و من هم سرقت هایم را آغاز کردم، اما در سومین جیب بری، چون حرفه ای نبودم ...
رونق سینما و گردشگری اینجاست
ها به چند سال قبل برمی گردد که مدیر فنی پارک ژوراسیک تهران شدم. به واسطه این آشنایی از حدود 6سال پیش شروع به ساخت انیماترونیک کردم. طی این سال ها با تمام ابزار مورد نیاز برای ساخت انیماترونیک ها کاملاً آشنا شدم و حدود 3سال می شود که به صورت حرفه ای مشغول ساخت انیماترونیک برای مجموعه های مختلف ازجمله مجموعه برج میلاد و اقیانوس پارک تهران هستم. در واقع نه تجربه قبلی در این زمینه داشتم و نه در جایی ...
برای بچه دار شدن منتظر حل مشکلات اقتصادی بمانیم؟
کسانی است که از ترس مشکلات مالی پدرش برای دادن سیسمونی، سال ها خودش را از نعمت مادر شدن محروم کرد. او می گوید: اوایل ازدواج خیلی به فکر بچه دار شدن بودم اما چون پدرم بازنشسته بود و حقوق چندانی نداشت، نمی خواستم به او فشار مالی وارد کنم؛ به خاطر همین ترجیح دادم مدتی قید بچه دار شدن را بزنم. او ادامه می دهد: چند ماه بعد از ازدواجمان، به اصرار خانواده همسرم مجاب به بارداری شدم اما چند ماه من بچه ...
متهم: انگیزه مان قتل نبود، سرقت بود
زندگی می کرد، به همین خاطر به او سر می زدم. چند باری که با هم صحبت کرده بودیم متوجه شدم او پول زیادی در خانه نگه می دارد، به همین خاطر تصمیم گرفتم از خانه اش سرقت کنم. متهم در ادامه گفت: برای انجام نقشه با دو نفر از دوستانم صحبت کردم و خواستم همراهم شوند. آن ها قبول کردند و روز حادثه سه نفری به خانه رامین رفتیم. او معلول بود و روی ویلچر می نشست. من و دوستانم وقتی او را دیدیم به طرفش رفتیم، من ...
گزارشگر باید راوی حقیقت باشد
آنجا که دانش آموز زرنگی نبودم، بدون اینکه انشا را نوشته باشم سر کلاس رفتم اما برای اینکه معلم متوجه نشود دفتر سفید را باز کردم و به طور بداهه انشا خواندم. آن روز همکلاسی ها مرا لو دادند اما خانم پروانه نمره ام را داد و از من خواست دیگر چنین کاری نکنم. این اتفاق برایم مثل جرقه ای بود و از آن به بعد هر جا کم آوردم سعی کردم از حافظه ام کمک بگیرم. از همان موقع به کار گزارشگری علاقه مند شدید؟ ...
کوچه مردها
ر بخشی از خاطراتش با اشاره به می گوید: آن روز، بعد از سلام و احوالپرسی، قضیه شکار تانک را برایش توضیح دادم. جلیل را راضی کردم بیاید منطقه. بعد ترک موتورش نشستم و با هم سراغ چند نفر از دوستان جلیل و بچه های مولوی رفتیم. جمع شان کردم و گفتم که فردا صبح ساعت 8 بیایند نخست وزیری. بعد به خانه رفتم تا دیداری تازه کنم. فردا صبح زود به نخست وزیری رفتم. 50 نفر آمده بودند که همه شان موتور پرشی داشتند. مسئول ...
مرگ ناگهانی مرد همسرکش در سلول زندان+ جزئیات حادثه
ساله آشنا شدم که همه زندگی ام شد. از صمیم قلب همدیگر را دوست داشتیم و بالاخره توانستم بعد از تلاش فراوان، در سال 1385 و در سن 22 سالگی، با معشوقه ام ازدواج کرده و زندگی جدید خود را شروع کنم. سال 1388 بود که اولین تجربه خود از مصرف مواد را کردم؛ وقتی مواد را مصرف کردم آرامم کرد، آرام تر از قبل و این شد سرآغاز ورود من به اعتیاد، اعتیادی که تیشه به ریشه زندگی ام زد. اعتیادی که علاوه بر ...
مرد متاهل طلافروش چطور سارق شد؟
سال است که شیشه می کشم. سابقه داری؟ بله در گذشته به جرم سرقت محتویات داخل خودرو به زندان رفتم. متاهلی؟ بله 2 فرزند هم دارم. چه شد رفتی سمت سرقت؟ پول نداشتم موادمخدر بخرم. برای چی رفتی سمت کشیدن شیشه؟ 10 سال قبل طلاساز بودم و مغازه طلافروشی داشتم اما هنگامی که ورشکسته شدم افسردگی گرفتم و سراغ شیشه رفتم و به قول ...
قتل پدر به ضرب گلوله و چاقو!
به گزارش تازه نیوز، اواخر دی سال گذشته مرد جوانی در تماس با پلیس از قتل پدر 60 ساله اش خبر داد و گفت: امروز قرار بود به خانه خواهرم برویم به همین خاطر دنبال پدرم رفتم و او را سوار خودرو کردم در بین راه شیرینی خریدیم. بعد به خانه ام برگشتم به پدرم گفتم در ماشین بنشین تا من به خانه بروم و کارت ماشینم را که جا گذاشته بودم، بردارم. اما چند دقیقه بعد وقتی برگشتم ناباورانه با صحنه وحشتناکی مواجه ...
قتل هولناک دختر جوان به دست برادر و خواهرش؛ جسد را با اسید سوزاندند!
گفته بود من همسرم را مجبور به خودفروشی کرده ام و از دخترم برای جا به جایی مواد مخدر استفاده می کنم. آن روز مقداری شیشه خوردم و همراه الهام به خانه خواهرم رفتیم. الهام ظرف اسید را آورده بود. الناز با دیدن من تعجب کرد. با او درگیر شده و با چاقو چند ضربه به خواهرم زدم. الهام هم چند ضربه چاقو به الناز زد. بعد از قتل روی جسدش اسید ریختم. البته اسید را الهام با خود آورده بود تا روی خودروی الناز بریزد ...
پدر و مادربزرگ های قاتل
قتل شده بودند در صفحه های حوادث جا خوش کرد. به این بهانه، پرونده قتل های پدر و مادربزرگ ها را بررسی و انگیزه قتل های آنها را کالبدشکافی کردیم. قتل هولناک اعضای خانواده دی ماه سال 97 زنی هراسان مقابل خانه ای در ماهدشت کرج رفت، زنگ تمامی اهالی را به صدا درآورد و از آنها کمک خواست. این زن به یکی از اهالی که در را به روی او گشوده بود، گفت: دقایقی قبل زنی ناشناس با من تماس گرفت و از ...
این پلیس در تهران به قصاص محکوم شد / ماجرای شلیک مرگبار چه بود
و 3 تیر در اسلحه ام باقی ماند.من میخواستم لاستیک پژو 405 را نشانه بگیرم که گلوله کمانه کرد و ناخواسته با آرش برخورد کرد. من قصد کشتن او را نداشتم و در بررسی خودرو وی مقداری مواد مخدر و یک قبضه چاقو کشف کردم. سپس سرباز وظیفه ای که در صحنه جنایت حضور داشت در جایگاه شاهد ایستاد و گفت: من آن شب کنار امین بودم اما چاقو و مواد مخدری که از خودرو آرش کشف شد را ندیدم. امین چندبار ایست داد و سپس ...
پدرکشی وحشتناک توسط پسر ناخلف در زیباشهر / 2 خواهر و یک برادر تقاضای قصاص خواستند
همراه هم به خانه خواهرم برویم. به همین خاطر دنبالش رفتم و او را سوار ماشین کردم . در بین راه شیرینی هم خریدیم. چون کارت ماشین را جا گذاشته بودم مقابل در خانه برگشتم و از پدرم خواستم چند لحظه ای منتظرم بماند تا کارت ماشینم را بردارم. اما چند دقیقه بعد وقتی برگشتم ناباورانه با صحنه وحشتناکی مواجه شدم. پدرم غرق خون روی صندلی افتاده بود . به همین خاطر بلافاصله با پلیس تماس گرفتم. پدرم با کسی دشمنی نداشت و ...
شلیک موشک به سازمان تربیت بدنی!
مشغول فعالیت هستم اما گفتند وی وزیر دولت است و این مشکل شما را حل خواهیم کرد. در نهایت زمینه را مهیا کردند و طی یک هفته فعالیت ها پیش رفت و 14 بهمن ماه سال 1364 بود که ابلاغ بنده صادر شد و به نخست وزیری رفتم. چند روز بعد نیز مراسم تودیع و معارفه ای را برای آقای اسماعیل داودی شمسی و بنده در سازمان تربیت بدنی ترتیب دادند. سازمان تربیت بدنی را در چه وضعیتی از اسماعیل داودی شمسی تحویل گرفتید ...
آدم ربایی در شب خواستگاری!
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، دو روز پیش مردی با پلیس110 تهران تماس گرفت و از ربوده شدن دخترش در یکی از محله های جنوبی تهران خبر داد و برای نجات فرزندش کمک خواست. ماموران راهی خانه او شوند که این مرد در تحقیقات گفت: دخترم در اینستاگرام با پسری آشنا شد و به هم علاقه مند گردیدند. حتی قصد ازدواج داشتند. او چند بار به خواستگاری دخترم آمد، اما با این ازدواج مخالفت ...
اعتراف به قتل پدر به خاطر بدهی میلیاردی
کردم به درخواستم اهمیتی نداد. در آن شرایط چاره ای نداشتم و مجبور شدم برای پرداخت بدهی ام از یکی از دوستانم پول نزول کنم. روز و شب هایم طوری می گذشت که دیگر امیدی به زندگی نداشتم و اوضاع زندگی ام خیلی سخت شده بود، به همین خاطر از پدرم کینه به دل گرفتم. متهم در خصوص قتل گفت: این گذشت تا روز حادثه. آن روز قرار بود به خانه خواهرم برویم. در ماشین نشسته بودیم که دوباره سر مسائل مالی بحث شد و پدرم ...
رابطه شیطانی راننده آژانس با زن مسافر
ساعت باید از تاکسی تلفنی استفاده کند! خلاصه از آن روز به بعد روابط من و م خیلی بیشتر شد تا جایی که مرا به منزلش دعوت کرد و این رابطه دوستانه رنگ صمیمانه تری به خود گرفت. معاشرت و رفت و آمد من به منزل م تا آن جا پیش رفت که دیگر حتی وقتی م در منزل حضور نداشت، من به خانه اش می رفتم و همسرش در حالی از من پذیرایی می کرد که حجابش را نیز کنار گذاشته بود . آرام آرام خلوت های شیطانی آغاز شد و ...
آیت الله مرعشی نجفی یکی از بزرگترین مروجان فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جهان اسلام
شروع کند. نویسنده اثر در پاسخ به اینکه چرا آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی(ره) را برای نگارش اثر خود انتخاب کرده، گفت: من آشنایی چندان با ایشان نداشتم و ساکن قم هم نبودم اما هر بار به زیارت می آمدم به کتابخانه ایشان می رفتم. وی ادامه داد: یک سال کار تحقیق و نوشتن این کتاب زمان برد. یکی از نتایج و تأثیرات یک سال زیست ذهنی با این مرجع تقلید این بود که اگر حتی یک کار کوچک هم ...
ماجرای جذب فرمانده نیروی دریایی ارتش در تشکیلات مخفی حزب توده چه بود؟
...، بنده را یک چند روزی در بازداشتگاه نگه داشتند و بعد با وساطت اقوام و قوم و خویشان آزاد کردند که بعد پدرم من را فرستاد برای باقیمانده تابستان به یک دهی و پس از برگشتن من هم دبیرستانم را عوض کردم، من می رفتم دبیرستان حکیم نظامی، و بعد من رفتم دبیرستان رازی و به طور کلی تماس من با افرادی که این گرایش را در آن موقع داشتند از همان لحظه قطع شد و بنده هم در این زمینه دیگر هیچ فکری نداشتم. ...
ماجرای جذب فرمانده نیروی دریایی ارتش در تشکیلات مخفی حزب توده چه بود؟
با ایشان گرفتند، بنده را یک چند روزی در بازداشتگاه نگه داشتند و بعد با وساطت اقوام و قوم و خویشان آزاد کردند که بعد پدرم من را فرستاد برای باقیمانده تابستان به یک دهی و پس از برگشتن من هم دبیرستانم را عوض کردم، من می رفتم دبیرستان حکیم نظامی، و بعد من رفتم دبیرستان رازی و به طور کلی تماس من با افرادی که این گرایش را در آن موقع داشتند از همان لحظه قطع شد و بنده هم در این زمینه دیگر هیچ فکری نداشتم ...
مهمانی سورپرایزی شهره لرستانی با این چند خانم | رفتار زشت شهره لرستانی در جمع آبرویش را برد
پسیانی او را به شهرت رسید شکست عشقی شهره لرستانی در بیست و هفت سالگی آنقدر سرخوش و خوشحال بود که حواسش به دور و برش نبود و یک روز با سر به زمین خورد خودش می گوید همه چیز خیلی ساده شروع شد طوریکه وقتی امروز بهش نگاه می کنم باورم نمی شود اتفاقی به این سادگی که ساده تر از آن هم قابل حل بود و می توانستم از آن بگذرم ، زندگی ام را دگرگون کرد افسردگی بعد عشق ...