سایر منابع:
سایر خبرها
بچه های خانه به دوش
مسالمت آمیز فرزند به یکدیگر ممانعت کرده و برای تسهیل در این کار، محل هایی در اداره بهزیستی تعیین شده است که با حضور کارشناسان مشاوره، این دیدارها صورت می گیرد. آرزو می گوید، پدر و مادرم بعد از طلاق تحمل دیدن همدیگر را نداشتند و هرگاه که مادرم می خواست من را برای آخر هفته ها یا تعطیلات به پدرم تحویل دهد، با هم درگیر می شدند و حتی گاهی مادرم، من را تحویل نمی داد و پدر مجبور می شد با پلیس به ...
علت و چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
، پدر و مادرم فدای تو باد. تو می دانی که مرا در کودکی از پدرم ابوطالب و مادرم فاطمه بنت اسد گرفتی و در سایه تربیت خود پرورش دادی و در این پرورش از پدر و مادر بر من مهربان تر بودی و از سرگردانی و شک که پدران من دچار آن بودند، رها نمودی. تو در دنیا و آخرت تنها اندوخته من هستی. اکنون که خداوند مرا به وسیله تو نیرومند ساخته است، می خواهم به زندگی خود سامان بدهم و ازدواج کنم. من برای خواستگاری فاطمه آمده ...
گفتگو با حجت الاسلام دکتر رفیعی درباره انتخاب های فاطمه(س)
... را برای مرد و زن به طور مساوی نسبت داده است؛ این یعنی زن و مرد در وجود، تفاوت و در حقوق، تساوی دارند. انتخاب های فاطمه (س) تاریخ ساز است چنان که قیام را بر سکون و سکوت ترجیح دادند؛ وقتی بعد از پیغمبر (ص) در خانه ایشان را آتش زدند، می توانستند بنشینند و سکوت کنند، اما چهل شب به دَرِ خانۀ مهاجر و انصار رفتند، چون زمان شناس و امام شناس بودند؛ با همین شناخت برای مسلمانان خطبه خواندند ...
امروز سالروز تولد شهلا ناظریان است
به من رل مهم پیشنهاد کردند. بیشتر خانم هایی که با من همکار بودند، به من حسادت می کردند و من هر شب از دست اینها با گریه به خانه می رفتم. تا اینکه یک بار که برای گفتن یک رل به استودیو دماوند رفتم آقای روبیک، صاحب استودیو، صدای مرا شنید و از دیگران پرسید که چند سال سابقه دارم. سپس مرا همان شب به منزل رساند و در مسیر با من صحبت کرد. من آن شب هم ناراحت بودم. به او گفتم من از دست دوبلورها ...
فرزند حمید نوری: عینک پدرم مناسب نیست/ پدرم بیش از 10 روز در انفرادی است که این مصداق شکنجه است
اختلاف خورده ایم و شما به ما کمک کنید، او حتی بیش از یک سال به پدر من برای رفتن به سوئد اصرار می کرد و می گفت اگر طلاق گرفتیم حداقل بتوانم فرزندم را ببینم، چون حضانت فرزندش با مادر بود؛ اما همه این ها پروژه فریب بود. حتی آرین به پدرم گفته بود من خودم هزینه سفر شما را پرداخت می کنم و شما فقط به سوئد بیاید در حالی که این موضوع کلاً توطئه بود، چون پدرم هم مایل نبود که به این سفر برود و ...
گروگانگیری مسلحانه 6 ماه پس از جدایی | داماد سابق مرا با اسلحه تهدید می کرد
.... ماموران پلیس از متهم یک قبضه کلت کمری به همراه 18 فشنگ و یک چاقو کشف کردند و وی اعتراف کرد که قصد انتقام جویی از همسر سابقش را داشته است. این در حالی بود که همسر سابق وی به پلیس گفت: 6 ماه قبل از متهم طلاق گرفتم، اما او بعد از جدایی مدام مرا تهدید می کرد. تا اینکه روز حادثه با ورود به خانه مادرم قصد داشت جانمان را بگیرد. او درحالی که لوله اسلحه را به سمتم نشانه رفته ...
سرایندگان قصیده اشک
تویی شفیعه روز جزا، تویی / در خانه تو گوهر بعثت نهفته است / راز رسالت همه انبیا تویی / آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / بی تو چه می کنند؟ تویی کیمیا تویی / قرآن ستوده است تو را روشن و صریح / یعنی که کاشف همه آیه ها تویی / درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد / آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی / من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم / ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی... / پیچیده در سراسر هستی ندای تو / تنها صدا ...
مهماندار قطار به جرم 2 قتل محاکمه می شود
اش به قتل رسیده بود. پدر قاتل به مأموران گفت: چند سال قبل همسر اولم را طلاق دادم و با همسر دومم که الان به قتل رسیده است، ازدواج کردم. بهنام از همان ابتدا با ما زندگی می کرد و بعد هم به عنوان مهماندار قطار استخدام شد. او مدتی قبل از محل کارش اخراج شد و در بورس سرمایه گذاری کرد، اما در بورس هم موفق نشد و سرمایه اش را از دست داد. او همیشه اصرار می کرد خانه ام را بفروشم و پولش را برای سرمایه ...
از بخشش و جوانمردی قاری شهیر تا مصاحبت با رهبران مصر + فیلم تلاوت
این گونه بود که پدرم ازهری شد. او هر روز به مرکز الاحمدی وابسته به الازهر در طنطا می رفت تا علوم دینی را فراگیرد. او شیک ترین دانش آموز آن زمان این مرکز بود که لباس های فاخر می پوشید. عاطف ادامه داد: شیخ مصطفی قرائت قرآن را از مساجد روستا آغاز کرده بود و به تدریج صوت جذاب او برای اطرافیان و مردم روستا و روستاهای اطراف شناخته شد. در هشت سالگی وقتی برای نخستین بار اذان مسجد روستا را گفت ...
یا صدیقة الشهیده | بی تو با شمع علی تا به سحر می سوزد + مداحی
عبادت دیدم که به عبادت و نماز مشغول است، او پیوسته به رکوع و سجود مشغول بود که شب به پایان رسید. آن حضرت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری فرا می خواند. حضرت در روز بچه ها را می خواباند تا استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتری برای شب زنده داری داشته باشند. ایشان نمی گذاشت احدی از اهل خانه خوابش ببرد و می فرمود: محروم است کسی ...
ارتباط سیاه زن خائن در خانه مجردی دوست هوسران شوهرش ! / زن 19 ساله چه گفت ؟!
من هم به تدریج به او وابسته شدم. در این میان همسرم به جای آن که ارتباط خود را با دوستان مجردش قطع کند، به من سوءظن پیدا کرد به طوری که مرا در خانه زندانی می کرد و سر کار می رفت. من هم که دچار یک لجبازی مغرورانه شده بودم سعی می کردم رفتارهایی انجام بدهم که همسرم به خاطر بدبینی هایش دچار رنج روحی شود. روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که یک روز، زمانی که در خانه زندانی بودم ...
گروگانگیری خانوادگی در تهران/ می خواستم از همسرسابقم انتقام بگیرم!
منتظر ماندم. تمام شب با اینکه هوا خیلی سرد بود، در آنجا ماندم اما کسی از خانه خارج نشد. صبح زمانی که برادر زن سابقم در را باز کرد تا از خانه خارج شود، خودم را به او رساندم و با تهدید اسلحه وارد شدم. متهم جوان گفت: با تهدید اسلحه همسر سابقم، مادر و خواهرش و پسرم را داخل اتاق حبس کردم. می خواستم همسر و پسرم را به قتل برسانم و بعد خودکشی کنم، اما زمانی که پلیس وارد شد و آنها را نجات داد، تصمیم ...
معجزات و کرامات فاطمی
، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم. لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم. بلند شدم. او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی کنم. گفت: دیشب، نیمه شب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا(س) شرمنده کردی. الان حضرت زهرا(س) را در عالم خواب زیارت کردم ...
عکس دیده نشده از بهاره رهنما با پیژامه در خیابان | نگاه های عجیب شوهر جدید بهاره رهنما به او
بری تحلیلی مثلث آنلاین: بهاره رهنما بازیگر سینما وتلویزیون ایران است که سال هاست در این عرصه ایفای نقش میکند و محبوبیت خاصی در بین مردم دار . بهاره رهنما (زاده 10 آذر 1352 در اراک) بازیگر زن ایرانی است. ب هاره رهنما کارشناسی حقوق قضایی را از دانشگاه آزاد گرفته است. همسر بهاره رهنما پیمان قاسم خانی نویسنده سینما بود و طلاق گرفت. حاصل ازدواج بهاره رهنما و پیمان قاسم خانی دختری به نام پریا س ...
امام زمانِ عراقیها را دیدم/ناچارشدیم گمرک وراه آهن خرمشهر رابزنیم
سال 57 در همدان بودم و بعد به طور مامور به تهران آمدم تا یک دوره تکمیلی ببینم. از آن جا به بندرعباس منتقل شدم و بعد از 3 سال به تهران منتقل شدم. بعد هم از تهران به همدان منتقل شدم. از همدان هم رفتیم خدمت صَدام. * [خنده] اسارت! شما در روزهای انقلاب در پایگاه بندرعباس بودید. بله. * فکر می کنم آن جا باید آقای (محمد) عتیقه چی را دیده باشید. ایشان را از سال ...
دو راهی بعد از طلاق: پدر یا مادر
...: زهره حسینی | مشاور سوال: پسری 19 ساله ام. پدر و مادرم تصمیم به طلاق گرفتند. حالا نمی دانم از این به بعد با کدام یک زندگی کنم. هر دو می گویند که طلاق ما، تاثیری روی علاقه مان به تو ندارد و من هم هر دو را دوست دارم. هر دوی شان هم خانه جداگانه دارند . درباره طلاق هم به نظرم حق با هر دوی شان است و هیچ کدام مقصر نیستند و از اول به درد هم نمی خوردند . نمی دانم چه کنم؟ بدجوری متحیر ...
درگیری با مادرزن
ترین امور زندگی ما دخالت می کردند. رامین هم که حالا اعتیادش را کنار گذاشته بود مرا در شأن خانوادگی خودش نمی دانست و مدام به بهانه های مختلف کتکم می زد. کار به جایی رسید که دیگر نمی توانستم این شرایط را تحمل کنم به همین دلیل یک روز بعد از آن که رامین مرا به شدت کتک زد با مادرم تماس گرفتم و موضوع را بازگو کردم. وقتی خانواده ام به خانه ام آمدند ناگهان رامین ناسزای بسیار رکیکی به مادرم گفت که ...
پسر بی رحم، پدرش را به ضرب گلوله و چاقو کُشت!
اواخر دی سال گذشته مرد جوانی در تماس با پلیس از قتل پدر 60 ساله اش خبر داد و گفت: امروز قرار بود به خانه خواهرم برویم به همین خاطر دنبال پدرم رفتم و او را سوار خودرو کردم در بین راه شیرینی خریدیم. بعد به خانه ام برگشتم به پدرم گفتم در ماشین بنشین تا من به خانه بروم و کارت ماشینم را که جا گذاشته بودم، بردارم. اما چند دقیقه بعد وقتی برگشتم ناباورانه با صحنه وحشتناکی مواجه شدم. پدرم غرق در خون ...
درخواست سیاه عروس 15 ساله از داماد عاشق / پرستو یک دفعه ناپدید شد!
وز بعد از مراسم عقد، پرستو با چمدانی در دست به خانه ما آمد و گفت از این به بعد می خواهم در خانه شوهرم زندگی کنم! مادرم با تعجب و خوشحالی از پرستو استقبال و از او پذیرایی کرد اما هنوز مدت کوتاهی از حضور پرستو در منزل مان نگذشته بود که اختلافات بین پرستو و مادرم آغاز شد. پرستو تا نیمه های شب قلیان می کشید و از من می خواست که همراهی اش کنم. من که تا آن زمان لب به سیگار نزده بودم، پس از ...
رهایی گروگان در عملیات ویژه پلیس پایتخت
مرا روی پله ها هل داد و به سرعت وارد خانه ما شد و در را بست. او مادرم، دو خواهرم و خواهر زاده ام را داخل خانه گروگان گرفت، چون همان لحظه صدای داد و فریاد مادرم و خواهرانم را شنیدم که درخواست کمک می کردند و صدای تهدید های داماد سابقمان هم به گوشم رسید که آن ها را با اسلحه تهدید به مرگ می کرد. هر چقدر من و همسایه ها که با داد و فریاد من از خانه شان بیرون آمده بودند، در زدیم و تلاش کردیم او را از ...
فرزند حمید نوری : رفتار سیستم قضایی سوئد مصداق عینی شکنجه است/ منافقین وکلای پدرم را هم تهدید می کنند
ملاقات ندارید، آیا این مصداق آزار و اذیت نیست؟ من و مادرم در شهریور سال 99 یعنی یک سال بعد از دستگیری پدر برای دیدن پدرم به سوئد رفتیم ابتدا به ما گفتند ملاقات مشکلی ندارد و قرار شد بعد از ظهر این دیدار انجام شود سپس گفتند باید فردا این ملاقات صورت بگیرد و نهایتاً 5 روز ملاقات عقب افتاد و سر آخر هم گفتند اگر میخواهید ملاقات کنید باید شما را بازجویی کنیم! یعنی دولت سوئد شکنجه ها را ...
از بازرگان تا احمدی نژاد/ درباره عباس شیبانی
گفته است: پدر سال هاست که دیگر حرف نمی زند و سخنی نمی گوید؛ مگر جمله های کوتاه. قبل از انقلاب، ساواک پدرم را به خاطر فعالیت های انقلابی 13 سال زندان انداخت، اما من یاد ندارم که در کل سال های پس از انقالب اسلامی، پدرم ذره ای از شرایط سختی که قبل از انقلاب بر او تحمیل شده بود، گله کرده باشد. عباس شیبانی سال 1348 با انسیه مفیدی که از زنان مبارز قبل از انقلاب بود، ازدواج کرد. دخترشان دربارۀ ...
دزدی 3 ثانیه ای با چوب بستنی
دارم و نه خانواده ای. خانواده ات کجا هستند؟ پدر و مادرم 20 سال پیش از هم جدا شدند. هرکدام برای خودشان زندگی می کنند. برادر و خواهر کوچک تر از خودم دارم که با پدرم زندگی می کنند. پدرم همان سال ها پیش دوباره ازدواج کرد. مادرم هم رفت برای خودش زندگی کرد. فقط من سرگردان ماندم. اولین بار چند سالت بود که دزدی کردی؟ 14 سالم بود. دوستم گفت بیا برویم دزدی کنیم ...
پدرانه های یک رهبر؛ مهریه نشان ارادت یا قیمت گذاری؟!
.... یکی می گفت خانه به نامش بزنند. یکی می گفت به تعداد سال تولدش 1379 سکه باشد. پدرم از من پرسید نظر خودت چیست؟! من هم گفتم من دوست دارم مهریه ام 124هزار صلوات باشد. برخلاف تفکر بقیه، ارزش من در مهریه و تعداد سکه ای نبود که برای خودم تعیین می کردم. این را که گفتم برای چند لحظه ای سکوت شد و بعد کنایه ها شروع شد. می گفتند همین است که می گوییم هنوز بچه ای! تو چه می دانی مهریه چیست! و...، ولی خداراشکر ...
سرقت از خودرو با چوب بستنی!
افتادم کانون و بعد از آن بین زندان و بیرون در رفت و آمد بودم؛ برای اینکه جا برای زندگی ندارم. پدر و مادرم 20 سال قبل از هم جدا شدند، پدرم زن گرفت و مادرم هم رفت و پشت سرش را نگاه نکرد. من مجبور بودم برای اینکه جایی برای خوابیدن داشته باشم سرقت کنم. در میدان شوش اتاق اجاره می کنم 150 هزار تومان، هزینه آن و مواد مخدرم و خورد و خوراکم را با سرقت می دهم. ...
عشقِ کُشتی
دیدم و متوجه پنهان شدنش شدم. شب که به باشگاه آمد همانطور که بند ساچمه ای را در دست داشتم علت پنهان شدنش را پرسیدم که آن بیچاره زبانش بند آمد. هنوز هم بعد از گذشت سال ها به گفته ی خودش وقتی مرا دست در جیب می بیند ترس برش می دارد. همچنین بد نیست اشاره کنم که گاهی مربی دیگر شهرها مانند جهرم، فسا، مرودشت، سرچشمه کرمان و حتی مرکز استان با من تماس می گرفتند و از من برای مسابقات استانی کشتی گیر قرض م ...
ازدواج اجباری؛ محکوم به شکست
.... در این ازدواج ها اغلب تنش در درون خانه به یکی از ارکان اصلی بدل می شود. از سوی دیگر همان بزرگ ترهایی که اصرار به این نوع ازدواج داشته اند حالا نسخه بعدی را تجویز می کنند و زوج را تشویق به فرزند آوری می کنند، در حالی که هیچ چیزی نمی تواند این زندگی پر از تنش را به ساحل امن و آرام برساند، در بسیاری از موارد فرزندانی هم که در این خانواده ها به دنیا می آیند قربانی خشونت های خانگی می شوند. طی سال ...
هدایت الله بهبودی در کرسی مدرسه ماه: رسالت هر انسان انجام کاری است که هیچکس قادر به انجام آن نیست
.... بنابه دلایلی تصمیم گرفتم از ترکیه به آلمان را با قطار سفر کنم و در این مسیر از چند کشور می گذشتم. در میلان، نمایشگاه صنعتی برپا شده بود که از همه دنیا، مردم را به این شهر کشانده بود و به همین دلیل مسافرخانه ها و هتل ها پر بود. برای اینکه پولم را نگه دارم، فکر کردم شب را در ایستگاه قطار بگذرانم. در همانجا با چند تن آشنا شدم که با نوشیدنی آغشته به خواب آور، مرا بی هوش کردند و تمام پولم را ...