سایر منابع:
سایر خبرها
تردید دارم که امام گفته باشد اسرائیل باید از بین برود | بعضی از اصول و ساختار های نظام باید اصلاح شود
و هم بعد از پیروزی انقلاب ساکن تهران نبودم و گاهی به تهران سر می زدیم. تقریبا تا سال 63 – 64 کرمان بودم. همزمان با مجلس دوم در تهران ساکن شدم. متأسفانه شرف یابی نزدیک و دو نفره محضر حضرت امام (ره) نداشتم. حضور: آخرین باری که قبل از رحلت امام (ره) به حسینیه جماران آمدید، خاطرتان هست که چه زمانی بود؟ باهنر: نه خاطرم نیست. ولی بعد از رحلت ایشان بارها و بارها به اینجا آمده ایم ...
پسر بی آبرویی را از پدر به ارث برد ! | پدر و پسر از هم خجالت نمی کشیدند
سارق مسلح خودروهای نیسان در حالی دستگیر شد که مدعی است سرقت شغل خانوادگی آنهاست و با آموزش های پدرش سارق شده است. در حالی که بررسی ها در این خصوص ادامه داشت، نیسان دیگری در اطراف تهران به همین شیوه و شگرد به سرقت رفت. با این احتمال که دو سرقت از سوی اعضای یک باند صورت گرفته باشد، مأموران به بررسی دوربین های اطراف محل سرقت پرداخته و یکی از دوربین ها، تصاویر سارقان را به دست مأموران داد و مشخص شد که آنها متهمان سابقه داری هستند. با شناسایی هویت متهمان، کارآگاهان موفق به دستگیری اعضای این باند شدند که دو متهم 18 و 20 ساله هستند. در تحقیقات اولیه متهمان نه تنها به سرقت سریالی نیسان اعتراف کردند بلکه جرایم دیگر خود را نیز برملا ساختند. گفت و گو با سردسته باند با اینکه سنش کمتر است اما مغز متفکر و طراح این سرقت های ...
چریک و متدین و بازاری همه مشتاق منبر آقا بودند
ایستادم و گفتم: شما چند شب است پشت سر من نماز می خوانید، چند حق به گردن من پیدا کرده اید. یکی از ویژگی های آقای خامنه ای این بود که به همه اقشار توجه داشتند. در مسجد امام حسن (ع) همه قشر ها به جلسات آقای خامنه ای می آمدند. جوان چریک هم می آمد، حاجی بازاری متدین هم می آمد، در به روی همه باز بود. جاذبه آقای خامنه ای در حدی بود که در یک ماه رمضان، من یادم است که دو تا جوان یک مجله زن روز را آورده بودند و ...
روزگاری که مردم نان نداشتند بخورند اما شاه ژست تمدن و تجدد می گرفت
پوست خود حس کردند می تواند شاقول خوبی برای تشخیص دروغ از واقعیت باشد. به مناسب ایام دهه فجر که پاسداشت مبارزین انقلاب اسلامی را برگزار می کنیم و ایام الله آن روزها را جشن می گیریم به سراغ محمود بازرگانی رفتم که خود از زندانیان سیاسی زمان پهلوی است و چند سال از جوانی خود را در یکی از مخوف ترین زندان های دنیا که متعلق به همین رژیم سفاک بود، سپری کرده است. در این بخش از گفت وگو بازرگانی به ...
خاطرات یک مبارز سیاسی از روزهای انقلاب (1)
... شش ماه دوره آموزشی را در گرگان پشت سر گذاشتم و بعد هم راهی سپاه دانش شدم. که من را برای تدریس به یک روستا در همان گرگان فرستادند. در مدت زمانی که در آن روستا بودم، در کنار آموزش بچه ها به کار تبلیغ دین نیز مشغول شدم، به طوری که با همان لباس سربازی که فرم افسری بود، پیش نماز می شدم و نماز جماعت و مراسم دعا را برگزار می کردم، کاری که پیش از آن سابقه ای نداشت و با استقبال اهالی آن روستا هم مواجه ...
رمز و راز شهید شدن از زبان جانباز دفاع مقدس
در مورد آرزوی خود در دفاع مقدس بیان کرد: من آرزو می کردم که اگر می شود، مانند جانباز قطع نخاعی محمد فلاح قطع نخاع شوم و این موضوع از ذهنم گذشت و همان روز هم به کمرم ترکش خورد و مانند او جانباز شدم. اولین کلمه ای که بر زبانم جاری شد، الحمدلله بود. آن موقع اشهد خود را گفتم، اما دیدم شهید نشدم و به تهران برگشتم. وی افزود: چند وقت پیش با یک نفر صحبت می کردم که گفت من کسی هستم که کسی هیچ کس ...
خاطرات محافظ بوشهری امام(ره)/ وجود دختر بزرگم را مدیون امام راحل هستم
دارای یک فرزند پسر بودم و خانم نیز باردار بودند، بعد از عباس، خانم بنده از نظر جسمی ضعیف شده بود و توان نگهداری جنین خود را نداشت و چند فرزندمان را قبل از به دنیا آمدن از دست داده بودیم و بخاطر این سفر همسرم باز حالشان بد شد و پزشکان دستور به سقط جنین داده بودند از این اتفاق ناراحت بودم که سید عیسی خدمتگزار بیت امام مرا دید و گفت برادر کسل هستی خیر باشد جریان را تعریف کردم و گفتم اینجا کسی را ندارم و ...
انقلاب اسلامی به روایت طلبه اهل کنگو؛ آمریکایی ها از صدای انقلاب ایران می ترسند
کارشناسی رسیدم با خواندن چند کتاب متوجه شدم که می توان گفت ولایت فقیه شبیه همان ولایت پیامبر است چون پیامبر(ص) هم حکومت می کردند ولی حکومت شان امپریالیسم، دموکراسی، دیکتاتوری و... نبوده بلکه دنبال قانون، قرآن و اسلام است و ولایت فقیه هم همین گونه است. انقلاب ایران بر خلاف کنگو، فقط سیاسی نبود او درباره ماجرای آشنایی اش با امام خمینی(ره) نیز عنوان می کند: در ترم سوم کارشناس ...
ملاقات با آقای نوار کاست | مجموعه داری که 18هزار نوار مذهبی و انقلابی دارد
خنده آنها را فراهم کنم. اما همان سال ها نوحه هم می خواندم. همان زمانی که می خواستم برای دسته سینه زنی خودمان نوحه می ساختم. آقای نوری گفت بیا انجمن. گفتم من با انجمن کاری ندارم. آن هم با انجمن های آن موقع که اسم و رسم خوبی در بین مردم نداشتند؛ برای اینکه به انجمن نروم با آقایان نوری و مردانی جلسه گذاشتم. بیشتر شعرهایم انقلابی هستند چون به اوایل انقلاب سرودن شعر را آغاز کردم. اما بعد از ...
یادداشت | اعمال ام داوود
می گشتم، یک روز با خبر شدم امام صادق (ع) که با فرزندم داوود از من شیر خورده بود بیمار شده است به دیدن او شتافتم،از آن حضرت عیادت کردم هنگامی که می خواستم از حضورش مرخص شوم، فرمود: از داوود خبر تازه ای نداری؟ یا شنیدن نام داوود داغ من تازه شد و با آه درد آلودی ناله سردادم: مولای من! فدایت شوم داوود کجاست؟ مدت زیادی است از او خبری ندارم فرزندم در عراق زندان و من از دوری او و سرنوشت نامعلوم او سخت در ...
روایت وکیل فرهاد میثمی از وضعیت پرونده و ویژگی های شخصیتی او / گاهی مادرش هم همراه فرهاد، اعتصاب غذا کرده
ناراحت است و از دوری فرزندش عذاب می کشد، اما به خواسته و ایده فرزندش احترام می گذارد. در برخی برهه ها مادر فرهاد میثمی در همراهی با پسرش اعتصاب غذا کرده است. چشم انداز پیش روی این پرونده از منظر شما چگونه خواهد بود؟ همان طور که گفتم بعد از زندانی شدن او، برخی افراد پرونده های تازه ای علیه ایشان تشکیل شده، نمی دانم این پرونده ها در چه مرحله ای است. اما به طور کلی، فرهاد میثمی یک محقق و پژوهشگر است و این روند را بعد از آزادی ادامه می دهد. او به کنشگری مسالمت آمیز خود ادامه می دهد و امیدوار است که بتواند به اهدافش دست پیدا کند ...
با بیژن جزنی از ساخت فیلم های تبلیغاتی پول دار شدیم/ رضا کیانیان: 300 هزار تومان دستمزد خواستم ندادند؛ ...
دیگری را به دست گرفت که احتمالاً قبل از این جلسه هم شوق گفتنش را داشته. به همین خاطر پرسید: می دانید من از کی وارد کار سینما شدم و رنگی شدم همه با سکوت خواستند خودش روایت کند که گفت: کار سینمایی من از جای عجیبی شروع شد. ما دو نفر بودیم، من و بیژن جزنی بعد از کودتای 28 مرداد در زندان با هم آشنا شدیم و فرصت پیش آمد دیپلم گرفتیم و به دانشگاه رفتیم، من برای بیژن احترام زیادی قائل هستم، ازآنجایی که او ...
آیا امام خمینی(ره) معتقد بود باید اسرائیل از بین برود؟| صحبت های محمدرضا باهنر درباره انقلاب و حضرت ...
شدیم و ایشان هم دلداری دادند و هم اجازه دادند با ایشان عکس بگیریم. در مراسم های عمومی هم گاهی شرکت می کردیم. من هم در اوان انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب ساکن تهران نبودم و گاهی به تهران سر می زدیم. تقریبا تا سال 63 – 64 کرمان بودم. همزمان با مجلس دوم در تهران ساکن شدم. متأسفانه شرف یابی نزدیک و دو نفره محضر حضرت امام (ره) نداشتم. حضور: آخرین باری که قبل از رحلت امام (ره) به حسینیه ...
در این هیئت دختران آزادند/ این بانوی ایرانی با عمل جذب می کند نه با زبان!
هرچه سوال دارد را رو در رو بپرسد. بعد از چند روز استاد به من پیام دادند که مونیکا والنسیا و من کاراکاس هستم و شش ساعت فاصله زمانی بین مان است و با صحبت تلفنی قرار شد که مونیکا یک روز به کاراکاس بیاید، اما تو با او چه کار کردی؟ مونیکا خیلی شیفته شماست و سر و ته همه حرف هاش به شما می رسد! *چون تو مسلمان هستی، می خواهم مسلمان شوم! بعد از اینکه مونیکا، جناب شیخ سهیل را دید همان یک ...
ناگفته هایی از شکنجه رژیم پهلوی در مشهد
تهران خدمت می کردم به مطالعه مجله "مکتب اسلام" پرداختم و بعد از آن نیز با شنیدن نوار های سخنرانی حضرت امام خمینی (ره) با نهضت اسلامی آشنا شدم و البته بعد از آن هم نوار ها و اعلامیه ها را در مشهد تکثیر و بین سایر نظامیان لشکر 77 و آشنایان توزیع می کردیم. نیروی ارتش که سال 1357 به عنوان استوار دوم در گردان پدافند توپخانه لشکر 77 خراسان خدمت می کرده است، ادامه داد: پس از انقلاب و در روز 28 ...
کتابخانه بهترین مکان برای معرفی هنر و کار خانوادگی ما بود
استقبال خوب مردم و به خصوص بانوان منطقه مواجه شد. نژاد عبداللهی فعالیت خود در کار حصیربافی گفت: کار حصیربافی در خانواده ما یک شغل موروثی است که مادرم، مادربزرگم و همچنین پدران و مادران آنها به این کار مشغول بودند و من نیز از زمانی که چشم باز کردم با حصیر و حصیربافی آشنا شدم. به دلیل ارزان بودن و در دسترس بودن مواد اولیه حصیربافی در منطقه ما که از برگ درختان نخل تأمین می شود، حصیربافی یکی از ...
روایت فجر| وقتی معلم شیمی با فرمول ها انقلاب درس می داد/ ساواکی هایی که از ترسشان چای را نصفه رها کرده ...
سلامی اعلام شد؛ روز اربعین، روز عجیبی در اصفهان بود و بالای عالی قاپو شاهد موج زدن جمعیت بودم و عکس امام(ره) در دست همه بود. روز فرار شاه در میدان امام(ره) نماز آن روز اصفهان به توصیه حضرت امام(ره) به امامت آیت الله خادمی برگزار می شود که شنیدن داستان آن هم خالی از لطف نیست: آیت الله خادمی در محراب مسجد امام بودند و جمعیت تا بازار قیصریه صف بسته بود؛ در آن روز آقای زعفرانی اذان ...
بازخوانی کارنامه مبارزاتی آیت الله سیدمحمود طالقانی
اظهارنظر کرده است: همین که در آن وقت شب از زندان بیرون آمدم آنچه را درباره تولد تازه و حرکت خروشان مردم در روزنامه ها خوانده بودم و به وسیله ی اشخاصی که به زندان می آمدند شنیده بودم ، به چشم خود دیدم . در همان لحظه احساس کردم با مردمی دیگر روبه رو هستم . قصد داشتم در همان شب به دیدن آقای منتظری بروم ، زیرا از رادیو شنیدم که ایشان هم از زندان اوین آزاد شده اند، اما موج جمعیت اختیار را از من سلب کرد ...
روایت طوطای بی بی یلقی از شهادت ابوبکر
فرزندانم کمی به من آرامش می داد. هرروز به این فکر می کردم که ابوبکر کی برمی گردد. خیلی نگران و مضطرب بودم. از مدتی که رفته بود، دیگر خبری از او نداشتم. گاهی با خودم می گفتم نکند برای او اتفاقی بیفتد و من و بچه ها را تنها بگذارد ؛ اما به خودم امید می دادم که او بالاخره برمی گردد. من به شوق بازگشت او از جبهه، تمام سختی ها و کمبود ها را تحمل می کردم. تا اینکه یک روز زنگ در به صدا در آمد. در را ...
مردانگی در برابر این پدران کرمانی تعظیم می کند/ ناگفته هایی از وطن پرستی تیمسار کاشانی و عاشقانه های ...
بالا هم هواپیماهای عراقی حمله می کردند، ما هنوز حتی وسایل اولیه برای جنگیدن را نداشتیم، عراق یک مرتبه شروع به جنگ کرده بود و آن روز اسیر شدم. و این گونه بود که تیمسار یدالله کاشانی به عنوان نخستین اسیر از نیروهای ژاندارمری ایران در اولین روز مهرماه 1359 به دست نیروهای بعثی به اسارت درآمد و تا پنجم آذر ماه 1367 در زندان های عراق به سر برد. این یادگار دوران دفاع مقدس وقتی اسیر شد ...
ناپدید شدن دختران انقلابی در زندان های ساواک / آب جوش بر سرمان می ریختند تا از انقلاب دست بکشیم
زمان فعالیت های انقلابی شروع به اوج گرفتن کرده بود و رفته رفته گسترده تر شد تا به پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن ماه سال 57 انجامید و حاج خانم مصمم و استوار از همان دوران دانشجویی تا کنون قلبش عاشقانه برای انقلاب می تپد. مخفی کردن اعلامیه های امام لابه لای کتاب های کتابخانه دانشگاه اعلامیه های امام به سختی چاپ می شد و به دست ما رسید. یکی از دوستان انقلابی اعلامیه ها را به ما می ...
اعتراف تلخ زن جوان به خیانت هشت ساله به همسرش!
بهتر شد، اما مصرف روزانه خودم بالاتر رفته بود و بیشتر سود ناشی از خرده فروشی را دود می کردم تا این که به فروش مواد مخدر صنعتی روی آوردم. هنوز در رویا های خودم غرق بودم که حدود هشت سال قبل و در یک روز سرد زمستانی ماموران نیروی انتظامی وارد منزلم شدند و همه مواد مخدری را که به تازگی خریده بودم کشف و ضبط کردند و من به تحمل حدود 20 سال زندان محکوم شدم. آن روزها همسرم با دو فرزند کوچکم تنها ...
شکایت به اتهام تعرض جنسی، پایان یک دوستی خیابانی
فرید به کافه می روی؟ نمی دانست. به مادرم نگفتم. نیم ساعتی در کافه نشستیم بعد فرید من را به خانه رساند. وقتی مادرم پرسید چرا دیر کردی، گفتم از مدرسه پیاده آمدم و او هم حرفم را باور کرد. *چطور شد که فرید به تو تعرض کرد؟ دیدارهای من و فرید زیاد شد. واقعاً عاشق او شده بودم. فکر نمی کردم به من آسیبی برساند. تا اینکه یک روز وقتی بیرون رفته بودیم به من آبمیوه داد و من ...
بعد از ازدواج با رشید، راز پلیدش را فهمیدم!
دختری پرشور و نشاط بودم و دوست داشتم لحظات هیجان انگیزی را کنار او تجربه کنم. با وجود این در دوران نامزدی رابطه گرم و صمیمی با یکدیگر نداشتیم به طوری که رشید حتی تمایلی به حضور در جمع خانوادگی یا حتی مراسم فامیلی نداشت. خانواده ام که این رفتارها را می دیدند مرا دلداری می دادند که با آغاز زندگی مشترک همه چیز تغییر می کند و خجالت رشید نیز فرو می ریزد. خلاصه زندگی مشترک ما در حالی آغاز شد که ...
سرباز اسلام
، دست های او را می دیدم که به انبوه مشت های خشمگین مردمی که به هوا می رفت، گره خورده است. و این نمایش یا نمادی بود؛ از پیوند ارتش آینده انقلاب اسلامی با امام عزیز و ملت بزرگ ایران. روزهای بعد که به پیروزی انقلاب نزدیک می شدیم، مردم شعار می دادند: ملت پناه ارتش و نظامیان در پاسخ شان فریاد می زدند: ارتش برای ملت. منصور ایمانی ...
تقدیم به پدری که خورشید زندگی است
همان طوفان سردی که مادرم را به خاک سرد سپرد، حجاب مراهم با خودش برد، نتوانستم در مقابل هجوم تبلیغات مقاومت کنم، یادم رفت که آدمهایی روزی به خاطر حفظ همین چادر درخون خود غلطیدند. اشک های مادر شهید مفقودالاثر از یادم رفت. ارزش هایی که مادرانمان با خون دل یادمان داده بودند، همه ضد ارزش شدند و جایش به اصطلاح ارزش هایی آمدند که عاقبت همه تاریکی محض بود و ما غافل بودیم و هستیم. آقا ...
مدال هایم امانتی بود که باید اهدا می کردم | هرچه دارم از امام رضا(ع) است
کسب کردم و همان موقع از سوی مسئولان پیشنهاد اقامت سوئد را دادند که قبول نکردم. زمانی که برگشتم به دلیل اینکه با لباس شهرداری در مسابقات شرکت کرده بودم شهردار وقت کوچه را به نامم کرد البته قرار بود زمینی در دارآباد به من بدهند که تبدیل شد به این موضوع. از ورودش به دنیای ورزش می پرسم و او در پاسخ می گوید: ورزش را با کشتی آغاز کردم سپس به بدنسازی علاقه مند شدم و مدتی در این رشته فعالیت و ...
دست از دامنت ای دوست! نخواهم برداشت
برگزارکنندگان وارد سالن شدم. هنوز همه نیامده بودند؛ می بینید! دنیای پهناور اینترنت با شما کاری می کند که از شمال کشور حتی زودتر از بقیه در مرکز صداوسیمای تهران بنشینید و به صحنه زل بزنید. البته که نگران اینترنت بودم و اینکه صدای مراسم برایم کم بود؛ اما خداراشکر شب بی دغدغه سپری شد. چیک چیک قطره های باران بر زمین خاک آلود حیاط کناری خانه مان فرو می رفت و سرم پر از گرومب گرومب آسمان شده بود. مهمانان ...
وقتی صدای حضرت آقا را شنیدم دوست داشتم ایشان را از نزدیک ببینم
و از احساساتم نمی توانم بگویم؛ من در پایان جشن تکلیف به رهبر گفتم باباجون روزت مبارک. کوثر آقایی دانش آموز 11ساله ناشنوا از شهر ری، گفت: من دو سال پیش به سن تکلیف رسیدم اما به خاطر شرایط کرونا برایمان جشنی نگرفتند. او ادامه داد: من خیلی دوست داشتم حضرت آقا را از نزدیک ببینم وقتی فهمیدم بعد از دوسال می خواهند برایمان در کنار رهبر جشن بگیرند بسیار خوشحال شدم؛ آن قدر که شعری را ...