خانه
یک عملیات، یک خاطره/ شبی که نفس ها در سینه حبس شد
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
عرفان و عشق به تسلیحات پیروز شد!!
ادامه داشت. شب فرا رسید که از طریق بیسیم ستوان اسدالله مرادی که آن زمان به طور دائم کنار سربازان در خط مقدم بود و همشهری خودم حسین شاکری تماس گرفتند که مثل شب های گذشته که آماده آمدن به تپه مهدی هستیم. بنده شرایط را به جناب ستوان مرادی گفتم غیر از شرایطی که در روی تپه مهدی و چند قسمت دیگر حکم فرما هست با طی کردن مسیر هم حدود سی چهل نفر احتمال شهید و مجروج شدن بسیار زیاد است ولی ستوان ...
منهاجی: این کارت های زرد تاوان دارد/ انگار با تریلی بازیکن ما را زدند
محترم چطور کارشناس داوری در تلویزیون می گوید صحنه واضح نیست؟! خواهش می کنم همه بروید آن صحنه را ببینید. شما می توانید بگویید نظرم مخالف است اما اینکه بگویید واضح نیست یعنی چه؟ از 10 زاویه نشان داده شده است. وی ادامه داد: این وقت کشی ها که در فوتبال ما اتفاق می افتد دلخواه هیچ تیمی نیست. چه از جانب رقیب قبل اینکه ما به گل برسیم بی تعارف و چه از جانب بچه های ما. این مسئله در حال تبدیل ...
زنده ماندم تا حامی کارتن خواب ها باشم
...: حاشیه بوستان شوش، چاه آب و فاضلاب بود بعد از پیاده شدن از ماشین تنها یک قدم برداشتم و یک لحظه انگار همه چیز از یادم رفت. یک لحظه بود. همه چیز تاریک شد و تمام. زمانی که توی چاه بودم. خیال هم نمی کردم 18 متر را عمودی پایین آمده ام. تا زمانی که بچه های گروه از بالای چاه صدایم کردند. تازه متوجه شدم از کدام مسیر افتاده ام. در چاه اصلی فاضلاب گیر افتاده بودم. حفره ای بزرگ بود و هوا داشت. آتش نشانی و ...
خدا با توست
دقیقه بعد، سپیده زده بود. دست وپاهایش از کار بی وقفه زخمی و خون آلود شده بودند! با روشنی هوا راه برگشت به مقر را پیش گرفت؛ اما بچه های اطّلاعات همه رفته بودند. *** شب دوم، محمد باز هم توسلی کرد و به میدان مین رفت. انتهای میدان که رسید، صدای خش خش آمد! بیشتر دقت کرد و با شنیدن صدای پا دلش لرزید. سریع روی زمین درازکشید و سرنیزه را میان مشت گره کرده اش فشرد. چند نفر در تاریکی ...
راهنمای خرید حوله نوزادی
امروز به سه مورد اعم از لباس کودک ، حوله نوزادی و خرید شال گردن بچه گانه میپردازیم و اینکه شما این موارد را چگونه می توانید انلاین سفارش دهید. لباس کودک لباس های کودک اغلب به لباس های خواب گشاد یا لباس خواب نوزاد اشاره می کنند. نوزاد تازه متولد شده به تغییرات زیادی در طول شب نیاز دارد. یک لباس مجلسی در پایین باز می شود که این کار را بسیار آسان تر می کند. مشکل آن ها این است ...
نمی گذاشتم قهرشان طولانی شود
دعوایشان می شد سعی می کردم آنها را آرام کنم و اگر با هم قهر می کردند زود آشتی شان می دادم تا قهرشان طولانی نشود. محمد از همان کودکی هم که می دید من و پدرش اهل نماز و دعا و هیئت رفتن هستیم همراه مان می شد و با ما نماز می خواند. من برای همه بچه هایم از وقتی کوچک بودند موقع خواب سوره های کوچک قرآن را می خواندم. عادت هم داشتم بعد از نمازهایم قرآن بخوانم. بچه ها هم به این قرآن خواندن من عادت کرده بودند تا ...
بازی تاج و تخت: 15 موضوع مهم در مورد نبرد وینترفل که با عقل سلیم همخوانی ندارد
چند نفر، در حالی که در واقعیت باید در عرض چند ثانیه به صورت گسترده به این دو حمله می کرده و کارشان را تمام می کردند. مردن پادشاه شب از یک زخم خنجر در هفت فصل سریال بازی تاج و تخت تقریباً هیچ کسی نمی داند که چطور می توان پادشاه شب را کشت. مردی پوشیده در یخ با قدرتی باورنکردنی که کشتن او غیرممکن به نظر می رسد. شیشه اژدها، فولاد والیریایی یا آتش برای کشتن یک وایت واکر یا مردگان ...
اعدام 4 ژنرال رژیم سابق که بمب خبری شد
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری آنا، اعدام 4 تن از ژنرال های رژیم سابق بمب خبری بود که پس از چهار روز از پیروزی انقلاب همه روزنامه ها به آن پرداختند. با اعدام این 4 تن، مشخص شد ایران در مسیر بی بازگشتی قرار گرفته است و انقلاب کار خود را با قصاص قاتلان مردم در طول رژیم گذشته ادامه خواهد داد. نیمه شب امروز به حکم دادگاه انقلاب 4 ژنرال رژیم سابق اعدام شدند. ارتشبد نعمت الله نصیری، سپهبد ...
روایت همسرانه از شمّ اطلاعاتی شهید رمضانعلی / تمرین در دل کوه برای رویارویی با مهاجمان کمونیست
، هرچه فریاد زدم: فضل الله، فضل الله، جوابی به جز انعکاس صدایم نشنیدم. تا یاد صحبت های همسرم قبل از شروع حرکت افتادم، دست از فریاد کشیدم. رمضانعلی رو به ما گفت: اگر کسی از شما موقع برگشت، تقاضای کمک کرد، کسی حق ندارد حتی جوابش را هم بدهد. فقط به راهتان ادامه بدهید. برای کسی که از انجام این کار شانه خالی کند، جریمه ای هم درنظر گرفته شد. رمضانعلی برای کوه پیمایی هدفی داشت که ...
روز 24 بهمن در عملیات والفجر 8 بر حاج قاسم چه گذشت؟
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، تا روز 22 بهمن ماه سال 1364، رزمندگان لشکر 41 ثارالله مأموریت محوله خود (عبور از اروند، عبور از موانع و باتلاق ها، شکستن خط دشمن در محورهای جاده نهر علی شیر و بلامه، پیشروی، پاکسازی، تثبیت منطقه تصرف شده و طراحی دفاع و پدافند از آن) را به پایان رساندند. ساعت 6:15 روز چهارشنبه 24 بهمن ماه سال 1364 خانه اطلاعات شلوغ بود. ابراهیم سعادت فر ...
منهاجی: جنگل آنها با جنگل ما فرق دارد!
که بچه ها فضای این مسابقه را خیلی خوب درک کردند. بعد از باختی که مقابل استقلال دادیم و روزهای تنهایی ای که کشیدیم و شرایط سختی که پشت سر گذاشتیم، تلاش و اتحاد ما بیشتر شد. اتفاقات مثبتی در تیم ما رخ می داد که ما شاهدش بودیم و بقیه نمی دیدند و حالا منجر به نتیجه شده است. تبریک می گویم به بچه های تیم که هر روز تلاش شان و اتحادشان بیشتر شد و به هم نزدیک تر شدند تا همه این ها منجر به کسب سه امتیاز از ...
گزارش روزنامه شرق از زنان شاغل در سرویس های بهداشتی عمومی/ کی می دونه من چقدر حرف دارم...
امشان حرف می زنند و اشک می ریزند. یک جوان دلش می خواهد ازدواج کند، یا یک نفر دیگر قصد جدایی دارد. زنی از خیانت چندین ساله همسرش می گوید... جوان دیگری به خاطر نداری خانواده سخت ترین کارها را انجام می دهد که کمک خرج باشد. خیلی ها که لیسانسه هستند، از بی کاری می گویند. گاهی سیگاری هم روشن می کنند... من هم همیشه گوش دادم و پای حرف هایشان سکوت کردم تا خالی شوند اما چه کسی می داند که خودم چقدر حر ...
بی پناه ترین بچه جهان
بچه در بغل و یک بچه در کنارش داشت و اسمم را با نگرانی صدا می زد، بدهم و با صدایی بلند بگویم: خوبم؛ نترس. آن روز قرار بود دایی بعد از این که برف خانه خودشان را پارو کرد بیاید و برف بام ما را هم پارو کند اما آن قدر نیامد که من با هر جان کندنی بود، کار را تمام کردم و پایین آمدم. لحظه ورودم به اتاق را هیچ وقت فراموش نمی کنم. وقتی که مثل قهرمانی به آغوش گرم مادرم پناه بردم. حس قهرمانی من ...
زندگینامه و سوابق مبارزات انقلابی مرحومه مرضیه حدیدچی دباغ
دباغ پس از چند روزی که این شکنجه ها را انجام می دادند و 4 بعد از نیمه شب صدای زنجیر بند را شنیدم. وقتی زنجیر بند باز شد از لای دریچه سلول نگاه کردم دیدم دو تا سرباز زیر بغل این بچه را گرفته اند و وسط راهرو انداختند که هر چه با سطل آب روی صورتش می ریختند به هوش نمی آمد.من هم با مشت به در می کوبیدم. صدای فریادهای من خیلی توی راهرو پیچیده بود. آیت الله ربانی شیرازی (رضوان الله تعالی علیه) توی بند ما ...
مستجاب الدعوه
را اذیت کنند، جلویش را گرفته و دور او حلقه زده بودند که یا می گویی جاوید شاه یا اجازه نمی دهیم بروی و کتک می خوری! او پسر شجاعی بود، برای یک لحظه یک جای خالی برای خود باز کرده و با فریاد مرگ بر شاه از دستشان گریخته بود. هیچ چیزی جلودارش برای حضور در جبهه نبود انقلاب به پیروزی رسید، امین الله هم مدرک سیکل را گرفت و در همین ایام بود که جنگ تحمیلی شروع شد. دیگر علاقه ای به ادامه تح ...
خیانتی در پشت پرده!
.... در چنین شرایطی فقط وقت نماز و همین صدای اذانی که نمی آمد، می توانست بچه ها را یک جا جمع کند. حسن آقا به سمت نمازخانه حرکت کرد. مثل همیشه با وضو بود. بعد از نماز جماعت حسن آقا جلو آمد و رو به نیروهایش ایستاد. قیافه های گرفته و برخلاف همیشه مغموم بچه ها را یکی یکی از نظر گذراند. انگار کشتی های همه شان یک جا غرق شده بود. خودش هم دست کمی از آنها نداشت. خبر احتمال خرابکاری مثل برق و باد ...
قصه زمستان؛ اهمن و بهمن در راهند...
، مجید و مهدی خوب خودتون رو بپوشانید امشب شب چله است(چله بزرگ) برادر بزرگتر که وقتی بیاید با خودش کلی برف و سرما می آورد، همه با تعجب نگاهش کردیم، امروز می خواهم قصه زمستان را برایتان تعریف کنم شما هم باید قول بدهید که برای بچه هایتان تعریف کنید. چله بزرگ از اول دی ماه شروع می شود و تا 10 بهمن ماه ادامه دارد. توی این چله بزرگ برف زیادی می بارد و هوا سرد است و مردم می گویند اگر ...
مرور خاطرات انقلاب و دفاع مقدس در کتاب از "کردستان تا جزایر همیشه فارس"
... تیمسار ناجی را قبلاً دم در دانشگاه اصفهان دیده بودم و او را می شناختم. به محض این که او را دیدم، به دوستانم گفتم: فرار کنین. همگی به طرف کوچه ها فرار کردیم و پنهان شدیم. در آن حوالی، مسجدی بود به نام مسجد المهدی و مجاور آن یک مغازه سبزی فروشی بود. آن روز، مغازه بسته بود و یک صندوق پر از گوجه فرنگی گندیده کنار دیوار گذاشته بودند. من همراه یکی دو نفر از بچه ها، صندوق گوجه را ...
جزئیات حمله دلخراش اوباش به یک خانه در میدان پروین
حادثه 24 - یک گروه از اراذل و اوباش که به یک فردی که کنار خانه خود در میدان پروین مشغول کاسبی است حمله می کنند، در کمتر از 24 ساعت دستگیر می شوند، اکنون این افراد خودشان از لحظه درگیری می گویند. قرارمان در میدان پروین است، تا به حال به این محله نیامده ام اما از همان دور با مشاهده ماشین های پلیس متوجه می شوم که به مقصد رسیده ام؛ خودروی حمل متهم هم در آن محل قرار دارد. به همراه یکی دو ...
وقتی پای دفاع از اسلام در میان است باید قید همه چیز را زد
به گزارش خبرنگار گروه قطعه شهدا پایگاه تحلیلی خبری شیرازه، در اواخر زمستان سال 1333 و در روستای لایزنگان از توابع شهرستان داراب خانواده اسلامی نسب آغوش خود را برای ورود محمد باز کرد. سومین بهار زندگی این نو قدم با مرگ جانسوز پدر همراه شد. او قرآن را در طفولیت فرا گرفت و به یمن مؤانست با کلام الهی، شکوفه های عشق و ایمان در دل نورانی اش شکفت. دوران دبستان را در روستا و مقاطع بعد را در ...
یادکردی از جانباز شهید سید نور خدا موسوی / شهیدی که خبر شهادتش را داده بود
.... در عملیاتی که با گروهک تروریستی اشرار عبدالمالک ریگی ملعون انجام شد سید نورخدا موسوی به درجه رفیع جانبازی نائل شد، چند تن از محافظان این سرزمین مجروح شدند و چندین نفر از همکارانش نیز به شهادت رسیدند. سید نورخدا موسوی مردانه در برابر دشمنان دین ایستاد و فداکاری کرد، این دلاورمرد لرستانی دوشادوش دیگر رشیدمردان این سرزمین برای مقابله با گروه ملعون ریگی حضور داشت که پس از دلاوری های ...
گلایه های همت در والفجرِ یک/این شیوه خیانت به اسلام وخون شهداست!
نیروهای ایرانی و عراقی حدود 50 متر با یکدیگر فاصله داشتند. به گفته عبدالحسین الله کرم مسئول طرح و شناسایی سپاه 11 قدر که پس از مجروح شدن سعید قاسمی مسئولیت اطلاعات عملیات لشکر 27 را هم به عهده گرفته بود، در شب اول والفجر یک، نیروهای خودی در حمله به ارتفاعات 143 و 112 و پاسگاه پیچ انگیزه خوب عمل کردند اما در محورهای دیگر موفق نبودند. لشکر 27 در 112 و لشکر 31 در 143 موفق بودند. نیروهای لشکر ...
اسرای عراقی از دیدن جثه کوچک من هاج و واج مانده بودند
...> اسرای عراقی از دیدن جثه کوچک من هاج و واج مانده بودند اسرای عراقی درشت هیکل بودند. آن ها صبح وقتی من را دیدند، هاج و واج نگاهم می کردند و انگار پیش خودشان می گفتند با این هیکل مان به اسارت این بچه درآمدیم! در واقع آن ها از دیدن ما غافلگیر شده بودند. معمولاً گردان خط شکن یک شب در عملیات می ماند، اما ما دو شب ماندیم. صبح عملیات کشتی چینی را به اختیار گرفته بودیم. جنازه حدود 60 تا ...
تهران دوباره قفل شد!
.... گزارش ها از شرایط خیابان ها نشان می دهد نمک پاشی و شن پاشی در برخی معابر به خوبی انجام نشده و عبور و مرور به سختی انجام می شود.البته برخی اعضای شورای شهر از مدیریت شهری انتقاد کردند ، انگار یادشان رفته که سال گذشته یک دانش آموخته پزشکی هسته ای را که فاقد تجربه در مدیریت شهری بود را به عنوان شهردار تهران انتخاب کردند و خود و شهردار را انقلابی می دانند. هر چه هستید باشید ولی شهر را خوب اداره ...
این ها مردم ما هستند
سردار سلیمانی آمده دوقلوها را ببیند. اول باورشان نمی شود این آدم عادی، با ماشین ساده، بدون برو و بیا و محافظ و تشریفات، همان سرلشکر سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس باشد که شهرتش، همه دنیا را گرفته است. می بینند با همه احوالپرسی و شوخی می کند؛ انگار 30 سال آنها را می شناسد! پزشک ها و پرستارها که این سادگی و صمیمیت را می بینند، دورش جمع می شوند و می خواهند عکس جمعی بگیرند. حاج قاسم می بیند یک کارگر ...
آدی یامان شهر بی وداع
زندگی نداشته و شبانه با زلزله ای بی خبر، دار فانی را وداع گفته. نوع امداد مردمی: منوی باز مردم آرام و خاموشند. شهر تحت کنترل است. نه کنترل ارتش، بلکه نوعی پذیرش و همراهی در تک تک آدم ها وجود دارد. انگار همه چیز را از قبل تمرین کرده باشند. بساط توزیع غذا در گوشه گوشه شهر به راه است. غذاهای آماده و ملزومات زندگی مثل پوشک بچه و لباس گرم و ملحفه و پتو در محل های مشخصی، به ویژه کنار ...
حکم شهید همت برای فرماندهی کاک عمر | خودش با آب یخ وضو می گرفت، اما برای سربازانش آب گرم می کرد
فهرست عناوین (با کلیک روی هر عنوان به آن قسمت منتقل می شوید) 1 نماز شب را ترک نمی کرد 2 به ما درس عدالت می داد 3 برای سربازانش آب گرم می کرد 4 نامه های شهید همت 5 پیراهنی که ماندگار شد 6 در مسجد زیارت عاشورا می خوانم 7 وحدت ادیان و مذاهب 8 یادمان همشهری آنلاین – حسن حسن زاده: سال ها پیش اما امتحان سخت تر بود! دشمن واحدی داشتیم از تمام جهان. وقتی موضوع تجاوز به خاک میهنمان پیش آمد. همه برای دفاع رفتند از شیعه و سنی و مسیحی و زرتشتی با رژیم بعث و همدستانش مبارزه کردند. ما هم در این گزارش سراغ فرزند شهیدی رفتیم از برا ...
روایت خبرنگار سابق صداوسیما در سوریه از شهادت حاج رضوان
ما در دفتر حرم تمام شد و راهی منزل شدیم. شب های طولانی زمستان بود و در منزل مشغول تماشای تلویزیون بودیم که ناگهان صدای مهیب انفجار در جا میخکوبمان کرد و لحظاتی بعد به سمت بالکن رفتم ببینم چه خبر هست که دیدم خیلی از ساکنان آپارتمان های مجاور هم در بالکن های منازل شون در پی علت صدای انفجار هستند. با دوستان سفارت تماس گرفتم، ببینم چه خبری دارند که گفتند فعلا بی خبر هستیم. با ...
اوضاع در غازی عینتاب شهر صنعتی و حلب دوم ترکیه پس از زمین لرزه
هولناکی بود. ساختمان های روبریمان فرو ریخته بودند و مطمئنا ساکنان آنجا زیر آوار گرفتار شدند. اکثریت مردم با وجود سرما و برف پابرهنه به خیابان ها آمدند و زنان و بچه ها گریان و هراسان آن سحر را به صبح رساندند. العانی گفت: شب زلزله بسیار سخت بود و با اولین روشنایی روز متوجه شدیم که همه ساکنان غازی عینتاب در خیابان ها هستند و صدها ساختمان فرو ریخته یا ترک خورده است. در حال حاضر ورود به داخل ساختمان ها ...
