سایر منابع:
سایر خبرها
قند در دلم آب می شود، ,وقتی از فرزند شهیدم حرف می زنم
میدان با موتور ایستاده. اول نشناختم و با خودم گفتم: چه پسر قد بلند و خوشگلی، خدا برای مادرش نگه دارد. چند لحظه بعد آمد جلو و با خنده گفت: جد و آبادی (همیشه به من می گفت: جد و آبادی) جوان های مردم را نگاه می کنی؟! آنجا بود که فهمیدم اکبر بوده. همیشه مرتب و شیک بود. همیشه شانه اش همراهش بود و هر جا می رسید سرش را شانه می زد. پسرم بچه آرامی نبود و دائم در فعالیت بود، اما هیچ وقت نمی گفت ...
قهرمان محله | پزشک هم محله ای از خاطراتش با دکتر قریب می گوید | ویزیت رایگان بیماران و پرداخت هزینه نسخه
...! همه کارهای دکتر آموزنده بود. اکنون خداراشکر که با دعای خیر اهالی سلامت هستم. همه مردم ایران مهربان و دوست داشتنی هستند، اما این مهر و محبت محله های جنوب تهران بیشتر مشهود است. آنها زمانی که بیمار بودم مدام جویای حالم بودند و ابراز نگرانی می کردند. آنها مرا شرمنده لطف شان کرده اند. دکتر خاتمی خودش را خدمتگزار اهالی می داند و می گوید: من پزشک هستم و خودم را خدمتگزار اهالی می دانم ...
بی خبری 39 ساله از شهیدی که مزارش در بهشت زهرا (س) بود
ناشناخته و مهجور مانده اند. بیشتر این سربازها، زن و بچه و شغل و زندگی داشتند؛ ولی قید همه این ها را زدند و به صورت داوطلب به جبهه رفتند. شهید محمد صفری هم یکی از همین سرباز های منقضی سال 1356 بود. این نیرو ها پس از ورود به جبهه دو گروه شدند؛ یک گروه شان، چون روحیه نظامی را خیلی نمی پسندیدند، به یگان های خودشان نرفتند و در بخش های دیگر حضور پیدا کردند. این نیرو ها وقتی متوجه شدند روحیه شان با افسر ...
آمده ام؛ تو به داد دلم برسی/ مرا بشنو، حضرت شمس الشموس، شاه انیس النفوس
را فرو می ریزد، خودم را میان صف نسبتا طولانی مشتاقان می گنجانم و باز هم بی واژه و با لبان بسته آسه آسه همه تن شوق زیارت می شوم. به وقت انتظار و قدم هایی که گهگداری رو به جلو می روند شاه بیت تواضع را یکی دو دوری می خوانم آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده/ خط امانی ز گناهم بده و تصویری از کنج ضریح را دفرمه در دیدگان اشکی می نشانم. با هر قدم که برمی دارم و یک گام به ضریح یکدست اعجازت نزدیک می ...
عجیب ترین عکسی که تا حالا در یک پیست اسکی گرفته شده
تصویر اول تصویری از روزی برفی و برف بازی حسادت برانگیز تعدادی دوست احتمالا صمیمی است. شما را نمی دانم ولی من به محض دیدن تصویر دلم خواست جای آن آقایی باشم که آن ضبط صوت بزرگ قدیمی را دستش گرفته و با استایل آبی و بنفش اش انگار می خواهد همه جوره به دوربین ثابت کند که به شدت خوش می گذراند. بله، در آن سال ها لبخند زدن به دوربین چندان رایج نبود. اکثرا بدون لبخند به دوربین خیره می شدند و ...
حسن روشن: قلعه نویی پیشنهاد تیم ملی را نپذیرفته/ هیچوقت دوست نداشتم سرمربی استقلال شوم
. ناصر حجازی تکیه به دورازه داده بود که من زده شدم و نمی روم. روزنامه ها هم حمله کردند که این چه چیزی است؟ خود روزنامه داران آن زمان حالی اشان نبود. چونه همه ارتباط داشتند. تیم چند تا خط خورده مثل امیر عابدینی داشت و بعد راهی ترکیه شد. چهار تا از ترکیه خوردیم. 4 بر 2 ازبکستان را زدیم. شروع آن فونداسیون از آن جا بود. گفتند تو آبروی ما را بردی می گفت آبروی خودم هم رفته. رایکوف با کسی رو دربایستی نداشت ...
مشکل با اخراج معلم قائمشهری حل می شود؟/ از آقامون جنتلمنه تا گنگستر آمل
.... نبود آهنگ و موسیقی های آموزشی برای کلاس های درس، عدم طراحی بازی های عملی برای برگزاری کلاس های درس باعث شده که برخی از معلمان در ابتکاراتشان برای شکستن این فضا دچار اشتباه شوند. معلم هایی که نخواهند به شیوه سنتی چندصدساله و با ادبیات و شیوه از جلو نظام و صف های طویل دانش آموزانشان وارد کلاس شوند. آیا معلم قائمشهری باید اخراج شود؟ چندی بعد از انتشار ویدیوی کلاس درس معلم ...
خاطرات کارمندان کمیته امداد منتشر شد
سرکشی در خانه یکی از مددجویان حاضر شدم، در را که باز کرد بلند بلند فریاد زد: داعش، داعش. داعش به روستای ما آمده. برگشتم عقب و به سرعت اطراف را نگاه کردم تا اثری از آثار حمله داعشی ها ببینم. بعد از چند دقیقه تازه به خودم آمدم و متوجه شدم فراموش کرده ام شال سیاهی را که بر سرم انداخته بودم از سرم باز کنم. سریع شال را باز کردم، گفتم: ننه منم، داعش نیست. کریمی هستم. گفت: خدا لعنتت کنه مُردم از ترس. مجموعه 6 جلدی از جان و دل فعلاً به صورت سازمانی منتشر شده است و جلدهای دیگر این مجموعه در دست تحقیق و نگارش است. انتهای پیام/ ...
تیپ عجیب ملیکا شریفی نیا همه را میخکوب کرد | ملیکا شریفی نیا با این سلفی خودشو زیر سوال برد
می رم توی بالکن بارون همه جا رو برق انداخته .... لبخند می زنم .... صدای خنده هاش توی گوشم پیچیده ....لبخندم پهن تر می شه ....منتظر بارون تولدش بودم اصلا مگه می شد روز تولد دختر فروردین ....بارون نیاد؟ ....لبخندم بند نمیاد .... با خودم می گم ....خدا همیشه حواسش هست ....خدا حواسش به بارون های مهم هست .....خدا ....اون قدر حواسش هست .....که چنین فرشته ای رو آفریده .....و اجازه داده که من ...
باهر: اگر هادی عامل بازی ام را گزارش می کرد می گفت هامر اسیر تکنیک های ناب ایرانی شده است
.... همه جوره عالی است و 7-8 نفر از 16 شمشیرباز سابربرتر دنیا آنجا تمرین می کنند. او حریف دست و پا بسته ای نبود، اما من با انگیزه برد هامر او را 15-6 بردم. سومین حریف سرسختم هم ژاپنی بود که سرعت زیادی داشت و قبل از بازی با من محمد رهبری و فتوحی را برده بود. شکست آن ها ترس از باخت را به جانم انداخت، اما با نکته هایی که بچه ها گفتند من پایاپای با او مسابقه دادم و 13-10 جلو افتادم، اما بعد از 14-14 ...
آقای فرزین لطفا سری به خیابان فردوسی بزنید
خودشان را تامین کنند. برای بررسی صحت این ادعا خودمان به دل صرافی ها زدیم تا ببنیم شرایط از چه قرار است؟! از ورودی مترو فردوسی که بیرون می آیید همان جلو درب مترو با جمعیت کثیری از دلالان ارز مواجه خواهید شد که به شما پیشنهاد اجاره کردن کارت ملی برای خرید ارز دولتی می دهند؟! این در حالی است که چند هفته پیش بانک مرکزی مدعی شد که برای حذف رانت دیگر خبری از سهمیه 2000 دلاری نخواهد بود! ...
نقد فیلم علفزار | طبیعت غیرقانونی یا قانون غیرطبیعی؟
فیلم علفزار درامی دادگاهی است که با الهام از ماجرایی واقعی، به تلاش پرمشقت و دردناک انسان ها برای زیست طبیعی در جامعه ی امروز می پردازد. شکاف عظیمی وجود دارد بین واقعیت جامعه ی ایران؛ و آن چه در رسانه های رسمی بازنمایی می شود و تفاوت بسیاری است میان شکلی که ایرانیان وجوه مختلف زندگی شخصی و اجتماعی شان را پیش می برند، و حدودی که حاکمیت در قالب قانون برایشان تعیین کرده است. این را نه تنها شهروندان ساکن شهرهای کوچک و بزرگ سراسر جغرافیای کشور در تمام این سال ها به شکل ضمنی و در روزمرگی شان شاهد بوده اند، که حالا و پس از رخ نمایی انکارناپذیر جنبش سیاسی-اجتماعی، تقابل میل انسان ایرانی به زیست طبیعی، با چارچوب های دست و پ ...
روایت یک مبارز از زندان طاغوت؛ وقتی با زیرشلواری آزادم کردند کسی مرا نمی شناخت!
اوراق مضرره تکثیر کنید زندان دارد و ... ذهن بچه جوادیه ای ما فعال شد. میدان فردوسی مغازه ای بود که اوراق اوزالیت(نقشه های ساختمانی را که رسم می کنند از روی کاغذ کالک روی کاغذ سفید کپی می کنند.) را تکثیر می کرد. صاحب مغازه مرحوم آقای گریگوریان، ارمنی بود. رفتم گفتم: موسیو شاگرد نمی خواهی؟ جلو مغازه را جارو کنم و ... با همان لهجه ارامنه پرسید: مودبی؟ گفتم: من نوکرتم موسیو. غلامتم! گفت ...
آیا در دوران دوقطبی های شدید سیاسی، می توان وسط ایستاد؟
، زیرا اصلاً تخصصی در آن ندارم و اصلاً با روح من سازگار نیست. روح من با خلاقیت هنری سازگار است نه با ظرایف و حساب وکتاب هایی که یک سیاستمدار باید انجام بدهد. وقتی پیچش هایی در سیاست انجام می شود من فکر می کنم همه چیز از دست رفت و بعد می فهمم نه یک پیچش است برای همان چیزی که من دوست دارم به آن برسم، در نتیجه دخالت نمی کنم، اما به آقای رئیسی نامه می نویسم نه به عنوان سیاستمدار بلکه به عنوان یک شهروند ...
حاشیه نگاری دیدار مردم تبریز با رهبرانقلاب/ روایتی فانتزی از ستِ پدر و دختری
بروم کمی هم با این مادرها حرف بزنم که با این نی نی های چند روزه به اینجا آمده اند! می گوید کار خیلی خوبی هم کرده اند، نی نی و پیر نداریم، همه مان عاشق ولی فقیه هستیم. اصلا همه تان بچه بیاورید، بیش از سه تا، به خدا! روزی همه شان دست خداست از یک جاهایی می رساند که حتی فکرش را نمی کنید؛ وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب. بچه خیلی خوب است آن هم چهار پنج تا. روایت پنجم: دهه هشتادی های منتظر ...
اعتراض شدید سرمربی پرسپولیس به عملکرد آبی ها
.... او ادامه داد: شاید اشتباه خود ما بود و باید مثل تیم مقابل برخی مسائل را به بچه ها یاد می دادیم که ناجوانمردانه بازی کنند و خودشان را روی زمین بیندازند. قبل از اینکه گل بخورند و زمانی که بازی مساوی بود، همه بازیکنان شان به نوبت روی زمین بودند. ده بار گلرشان خودش را انداخت اما وقتی عقب افتادند همه بازی کردند. ما گل خوردیم و گلرمان آسیب دید اما داور اخطار داد اما بعد اینکه مساوی شد ...
سقوط درخت گردو با آقای شاه نظری
باغ پسر عمه ممدت. - یعنی چی؟ الان چی شده؟ - یک گرد و خاکی به پا شد که تا چند ثانیه ما هیچی نمی دیدیم. بعد از توی گرد و خاک آقای شاه نظری رو دیدیم که چند قدم اومد این طرف تر و نشست. حسین میلان گفت پتو ببرین جمعش کنید. - الان کجاست؟ حالش چطوره؟ - تو ماشینه. دویدم توی خیابان. آقای شاه نظری عقب ماشین آقای موزنی نشسته بود و ظاهرا حالش بد نبود. - آقای شاه نظری حالتون ...
با کودکان بی ادب چگونه برخورد کنیم ؟ + آموزش
کردم دوست دارید داستان را بدانید. بهتر است در این شرایط فرزندتان را از آنجا دور کنید. اگر دیدید شرایط از کنترل تان خارج شده است، کسی باید پا در میانی کند، خصوصا اگر بچه هایی که با هم درگیرند، سن شان زیر 4 سال باشد. اگر والدین بچه ای که توهین کرده همان اطراف است، بگذارید او پادرمیانی کند. به هیچ وجه به آنها نگویید که بچه شان نبایست این یا آن کار را می کرد. بهتر است به او بگویید که چه اتفاقی ...
قدم زدن در حیات وحش آن هم در دل پایتخت
اینجا محله هفت چناره؟ و بدون اینکه منتظر جوابمان بماند ادامه می دهد: همه اش به خاطر این درخته. این درخت 7 متر قطر داره و اگه بشمارید می بینید 7 تا تنه داره. به خاطر همین اینجا و موزه هم اسمش شده هفت چنار. یکی از بچه های جمع مان می گوید: چه با حال. مرسی الان یه علم، به علم هامون اضافه شد. فقط یه سوال هم ما داریم، اینجا غذای خوشمزه هم داره؟ من جواب می دهم، بله یه فلافلی هم اسم موزه هست. مهمون من، همه بریم فلافل بخوریم. خنده جمع بلند می شود و به سمت فلالی رهسپار می شویم و با یک ساندویچ خوشمزه سفرمان به حیات وحش را به پایان می بریم. پایان پیام/ ...
آیا فیلم سینمایی مصادره با بازی رضا عطاران به درخواست ساواک ساخته شده؟
، برزو ارجمند، نیما کرمی و سیاهه ای از این اسم ها هستیم که همه یک رفتار مشترک دارند. آنها تا زمانی که در ایران هستند لگد پرانی میکنند و از اینکه "ای کاش به عقب بر می گشتیم" میگویند و در عین حال با مریم رجوی صریح مرزبندی میکنند (به طوری که مخاطب تصور می کند آنها "منتقدِ غیرِ برانداز" هستند) و کمی بعد که از کشور خارج می شوند در حلقه ی براندازها و در یک میز در کنار ربع پهلوی دیده شده و صفحات ...
یادکردی از شهید محمد حسین یوسف الهی/13 خاطره ناب حاج قاسم سلیمانی درباره شهید
را دیدم و با او از نگرانی خودم صحبت کردم. او راحت و قاطع گفت: ناراحت نباشید! فردا شب ما این قضیه را حل می کنیم . شب بعد بچه های اطلاعات طبق معمول برای شناسایی رفته بودند. آن قدر نگران بودم که نمی توانستم صبر کنم آن ها از منطقه برگردند. تصمیم گرفتم با علیرضا رزم حسینی جلو بروم تا به محض اینکه برگشتند از اوضاع و احوال با خبر شوم. دو تایی به طرف خط رفتیم. وقتی رسیدیم، گفتم من همین جا می ...
علیزاده: تکل که زدم نفسم دیگر بالا نیامد
محوطه جریمه ما اتفاق افتاد. گفتم فقط خدا کند مثل بازی مس کرمان نشود و در لحظات آخر گل نخوریم که خدا را شکر سه امتیاز را گرفتیم. *بعد از اینکه از زمین بیرون رفتی هم بلافاصله تیم تان گل زد و نویدعاشوری و مرتضی تبریزی هم عدد 4 را برای تو به دوربین ها نشان دادند. علیزاده- بچه ها لطف داشتند، دست شان درد نکند. واقعا در این چند روز همه دوستان، مربیان سابقم، همه شان من را شرمنده کردند و پیگیر ...
تأکید بر اهمیت قصه درمانی برای کودکان و نوجوانان
نوشتم فکر می کردم خودم هم باید تصویرگری اش کنم. کتابی بود با عنوان روباه و زنبور که در قالب شعر نوشته بودم. تصاویرش را کشیدم و کتاب را برای ارشاد فرستادم. کتاب در ارشاد گم شد و هیچ وقت با آن تصاویر چاپ نشد. بعدها با تصویرگری دیگری چاپ شد و خوش حالم که این اتفاق افتاد و وارد کار تصویرگری نشدم و نویسنده ماندم. وی در پاسخ به این سوال که کدام کتاب از این مجموعه را بیشتر دوست دارد گفت: از هر ...
یک روز صورتی خاص
نامه و... از جمله برنامه هایی است که اجرای آن ها را می توان به عهده دانش آموزان گذاشت. یادآوری جشنی که در آن همکلاسی مان یک نمایش خوب بازی کرد یا خودمان به اجرای یک برنامه پرداختیم، گاهی از یادآوری دیدن عموها و خاله ها و اجرای برنامه شان برای بچه ها قشنگ تر است. به اقتضای سنی بچه ها توجه کنید دختر 9 ساله اگرچه به سن تکلیف رسیده اما همچنان کودک است و باید در برگزاری جشن تکلیفش ...
یک "فلافل فروش" شهید "مدافع حرم"... + تصاویر
مقدس بود. در پایان مراسم دیدم همان پسرک فلافل فروش انتهای مسجد نشسته به سید علی اشاره کردم و گفتم: رفیقت اومده مسجد. سیدعلی تا او را دید بلند شد و با گرمی از او استقبال کرد. بعد او را در جمع بچه های بسیج وارد کرد و گفت: ایشان دوست صمیمی بنده است که حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید. خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم. بعد سید علی گفت: چی شد این طرفا اومدی؟ ...
سرمربی امید پرسپولیس: هرکس بگوید دنبال نتیجه نیست دروغ می گوید/ استقلال یک مشت هوچی گر دور خودش جمع کرده
...، وقتی 2 بر صفر عقب بودند سر هر صحنه به داور اعتراض می کردند. در صورتی که اتفاق خاصی در زمین نیفتاده بود تا آنها به این شکل اعتراض کنند. داور این بازی خیلی خوب بود و در نتیجه تأثیرگذار نبود اما شاید کار از دست وی هم در رفت. شاید هم اشتباه خودمان بود. باید مانند تیم مقابل خیلی مسائل را به بچه ها یاد می دادیم. باید به آنها می گفتیم ناجوانمردانه بازی کرده و خودشان را بی دلیل روی زمین اندازند تا ...
گالتیه: به صعود امیدواریم!
همه نگاه ها به ورزشگاه پارک دوپرنس بود، پاری سن ژرمن خیال می کرد در خانه می تواند بایرن مونیخ را شکست دهد و به ناکامی هایش در سال جدید پایان دهد، حتی استراتژی سرمربی برای مصدوم جلوه دادن کیلیان امباپه نیز بی ثمر بود، وقتی تک گل بایرن در نیمه دوم توسط کومان به ثمر رسید، گالتیه چاره ای نداشت جز اینکه ستاره فرانسوی را به بازی بیاورد تا بلکه فرشته نجات پی اس جی شود، اما امباپه نیز به رغم تلاش بسیار ...
9 کاری که زوج های مشهور انجام می دهند
زندگی مشترک موفق این است که باهم حرف بزنید. شما باید در مورد همه ی مشکلاتی که پیش می آید باهم صحبت کنید، حتی درباره ی کوچک ترین چیزها. بیانسه و جی زی از آغاز زندگی مشترک بیانسه و جی زی بیش از یک دهه می گذرد و رابطه ی آن ها همواره بر پایه ی حس اعتماد به نفس بوده است. بیانسه در اینباره گفته: همیشه دیده ام که وقتی زن یا مردی در یک رابطه احساس اعتماد به نفس نمی کند، کمی احساس می ...
عمو کتابی و کتابخانه ای که مسافر است
پیش امانت گرفته به عموکتابی تحویل می دهد و با شوق و ذوق به سراغ قفسه کتاب ها می رود تا کتاب بعدی را انتخاب کند و می گوید کتاب خواندن را بسیار دوست دارد و مادرش در خواندن کتاب ها به او کمک می کند. ازدهام بچه ها در محله پایین نسبت به اولین نقطه توقف اتوبوس، بیشتر است به همین دلیل، زمان بیشتری را در محله بالا می مانیم. اینجا علاوه بر دانش آموزان دوره ابتدایی، دانش آموزان دوره ...