روایت پزشک کرونایی از صحنه های آخرالزمانی در یک بیمارستان !
سایر منابع:
سایر خبرها
احمدی: انتقادات از کی روش دلی بود/ چند ساز سنتی و کلاسیک بلدم/ بازی با انگلیس برایم طاقت فرسا بود/ ...
خاصی وجود داشت؟ نه اصلا مشکلی نبود. دلیلش بیماری خودم، همسرم و البته نفس بود که خیلی ما را اذیت کرد. در چند مقطع سرماخوردگی شدید داشتیم و همین موضوع باعث شد تا کمتر گزارش کنم. وگرنه مشکل خاصی وجود نداشت. با فوتبالیست ها یک سفره هفت سین درست کن. 1- سالیبا ( گفتم حتما یک آرسنالی در سفره هفت سین باشد) 2- سیدورف 3- سانچز (آرسنالی سابق) 4- سوارز (به ...
شهید مدافع حرم شهید نادر حمید /ام البنین می گفت می روم سوریه پیش بابا
.به شهید حمید گفتم آدرس پادگان را بفرست به اتفاق جعفر (برادر شوهرم که راننده ماشین سنگین بود) به آنجا می آییم . گفت با پدر بیایید بهتر است بعدا آدرس را می فرستم که دیدیم آدرسی برای مان نفرستاد . 20 روز بعد از آن تماس شهید حمید به اهواز برگشت. از وسایل شخصی اش فهمیدم که او سوریه بود . خیلی نگران شده بودم چون من 6 سالگی پدرم را از دست داده بودم به شهید حمید گفتم خیلی می ترسم . گفت از چه ...
ناگفته هایی از شهید آوینی به روایت یار نزدیکش+عکس و فیلم
خبرگزاری فارس-گروه هنر و رسانه: هر سال تاریخ 20 فروردین ماه روز و هفته اش هفته هنر انقلاب اسلامی است، روزی که وجه تسمیه اش شهادت سید شهیدان اهل قلم است، فردی که با هنری اشکال مختلف هنر را با انقلاب اسلامی ممزوج کرد و عنصری مهم برای جوانان انقلابی در تمامی نسل ها تبدیل شد. شناختن و شناساندن سید مرتضی آوینی شاید مهم ترین رسالت هنرمندانی باشد که شعارشان ...
از آسم تا گلودرد استرپتوکوکی/ 8 بیماری شایع فصل بهار
باعث تحریک و در نهایت ایجاد ورم در ملتحمه چشم می شوند، عبارتند از: کپک، شوره حیوانات و گردوغبار. آلرژی به حشرات اکثر افرادی که توسط حشرات گزیده می شوند، از درد، قرمزی، خارش و تورم جزئی در ناحیه اطراف گزش یا نیش رنج می برند که یک واکنش طبیعی است. این مسئله ظرف چند ساعت یا چند روز بهبود می یابد و بدن واکنش آلرژیک شدیدی نشان نمی دهد. البته یک واکنش آلرژیک شدید (آنافیلاکسی) علائمی ...
رشادت شهید باکری برای مقابله همه جانبه با بعثی ها
آشنا شدم. عملیات کردیم و آن عملیات موفقیت آمیز شد. درست است که در آنجا مامور بودم، ولی هنور ارتباطاتی با آقا مهدی و حمید باکری و مرتضی یاغچیان داشتیم. مدتی بعد با مرتضی یاغچیان حرف زدم و گفتم حالا که عملیات با موفقیت تمام شده من به تیپ خودمان برگردم و کار کنم. آقا مرتضی قبول کرد با آقا مهدی حرف بزند و او هم قبول کرد که برگردم. درباره عملیاتی که انجام شده بود پرسید و گفتم 2 تانک به غنیمت ...
وصیت شهید اصغری خواه برای زمان شنیدن خبر شهادتش
چشم به راه پسرته، حق داره، به حال خودش بذارش. آقاجون هم ول کن نبود که نبود. من حال شوخی نداشتم. چندین بارخواستم داد بزنم. ولی به نفسم مسلط شدم و سکوت کردم. با خودم می گفتم: خدایا دارم منفجر میشم. چرا بچه های سپاه نمی آیند؟ در همین گیرودار بودم که صدای چند ماشین و هیاهو از بیرون خانه به گوش رسید. گفتم: آقاجون پاشو که دوست های محمد اومدن دیدنت. سرتان را درد نیاورم اینطوری بود که من در ...
مردی که دلتنگ آسمان بود
می خواهم ثمره زحماتم را ببینم، اجازه نمی دهید. گفت موافقت نمی کنم، چون تازه ازدواج کرده ای و همسرت هم سنی ندارد و بهتر است پیش همسر و فرزندت بمانی. خلاصه اجازه نداد بروم. من هم ازآنجاکه به خودش و اعتقادات محکمش ایمان داشتم، صحبت هایش را پذیرفتم و نرفتم. بعد از مدتی برای گذراندن دوره افسری به تهران رفتم و آنجا بود که دیگر از شهید صیاد جدا شدم. بعد از گذراندن این دوره تازه ستوان شده بودم که جنگ پیش ...
کلاهبرداری دکتر قلابی از دختران دم بخت!
اما دکتر کامیار چطور دستگیر شد؟ سرهنگ علی ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران می گوید: با شکایت چند شاکی در پایگاه ششم پلیس آگاهی پایتخت، تصویر دکتر قلابی به دست آمد و مشخص شد که او یک مجرم سابقه دار است و پیش از این به اتهام کلاهبرداری چندین بار پشت میله های زندان افتاده بود. متهم تحت تعقیب قرار داشت تا اینکه مشخص شد وی چند روز قبل در یکی از شهرهای شمالی کشور به اتهام کلاهبرداری و جعل ...
کرونا سبب یتیم شدن هزاران کودک در آمریکا شده است
.... الاشیا به یاد می آورد که طی چند روز، ریه های این مرد 40 ساله در عکس های اشعه ایکس "سفید" به نظر می رسید و این موضوع نشان می داد او در حال از دست دادن توانایی نفس کشیدن است. پس از چندین هفته بستری شدن در بیمارستان، یک روز فریش تلفنی تماس گرفت و به آنتونی که در آن زمان شش سال داشت گفت: "اگر به خانه نرسیدم، به یاد داشته باشید که همیشه کاری را که به شما گفتم انجام دهید. " منظور او یک راز است ...
روایتی از شهادت عارفانه نوجوان اعزام اولی در عملیات والفجر 1
، دو ساعت زمان استراحت خودش را در حال نماز خواندن بود. پشت سرهم، خمپاره های 81 میلی متری توسط دشمن شلیک و داخل و اطراف کانال منفجر می شد. دو ساعت پست من، وقت خواندن نماز صبح تمام شد. با خودم گفتم: ابتدا او را صدا می کنم تا مشغول پست شود. بعد، خودم نماز صبح را می خوانم و برای آخرین بار در آن شب، شاید بتوانم چند دقیقه دیگر، بخوابم. او در حال سجده بود. صدایش کردم و گفتم: نوبت توست ...
مشکل افطاری دادن در آپارتمان
مهمانی امسال چه کنیم؟ یک روز که مکالمات من و همسرم به دیدن چند رستوران تعریفی در فرحزاد تمام شده بود، روی مبل لم داده و در حال حلاجی این گره کور بودم. مبلمان چهار نفره روبه رویم نگاهم را گرفت . به فضای پشت و جلویش نگاه کردم و گفتم چه می شد نبودی، جان من؟ درست است که آنوقت مرکبِ لمیدگی نداشتیم اما دلمان باز می شد از دیدن فضایی بزرگ تر و بچه ها که از دویدن خسته نمی شوند اینقدر به گوشه کنارت ...
روایت جالب شاعر جوان از شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب/ حضرت آقا سلام...
. می گوید از بچگی خرده استعدادی داشتم، شعر می خواندم و گه گاهی هم می سرودم ولی جرات نداشتم به پدر نشان دهم، شعر من کجا و شعر استاد کجا شعرهای من کجا و پدر کجا همین دلیلی بود تا نتوانم شعرهایم را به پدر عرضه کنم. می گوید؛ در دوران دبیرستان هم چند بیتی شعر گفتم، تا اینکه رسید به بعد از فارغ التحصصیلی و از 8 سال پیش من که کم کم شعرم را آغاز کردم و در کلاس های حوزه هنری شرکت کردم و ...
ادعای عجیب پولادگر: فتح الله زاده نگفت نمی تواند، تا وزارت کاری کند | فتح الله زاده: استعفا می دهم که ...
خودمان مستقیم ورود کردیم. پول کمی نبود. رقم قابل توجهی است. وزیر هم نامه نوشت. پولادگر در مورد اینکه آیا روی هزینه کرد باشگاه ها پس از چند ماه دقیق نمی شوند، عنوان کرد: چرا. اولا که ما فقط یک مجمع نداریم. 54 فدراسیون زیر مجموعه است که باید همه را کنترل کنیم. پایان سال نزدیک به 12 ماه برگزار کردیم ولی اینطور نیست که کنترلی صورت نگرفته باشد. هیات مدیره و مدیرعامل وقت به هرحال اختیاراتی ...
شب قدر، خوشبختیِ دنیا و آخرت را از خُدا بخواهیم
همانجا بخوانم. کنارم خانمی بود که پوشِشَش مثل من نبود! جهت قبله را از او سوال کردم و تانگاهَش افتاد به من گفت:"التماس دعا" لبخندی زدم:" محتاجیم به دعا" چند ثانیه ای نگاهش کردم و بعد سوال کردم: "می دونید کی تنبَلِ ؟ کی تنبَل تر؟" بدون اینکه مهلت بدهم پاسخ بدهد، اضافه کردم:" اونی که می گه التماسِ دعا تنبَلِ، اونی که می گه محتاجیم به دعا تنبَل تر!" هر ...
رونمایی لعیا زنگنه از چهره عجیبش بعد از عمل زیبایی اش | خانم با این همه عمل شده یه آدم دیگه
خلاصه این که هیچ کدام از سال بالایی هایی که آمدند زورشان به من نرسید؛ غیر از جمشید بهمنی که آمد و به من گفت تو فقط بیا بنشین کنار صحنه. من هم رفتم و یک روز خودم را وسط صحنه دیدم... بی نهایت احساس عجیبی بود، اصلا یک دنیای دیگری بود... لعیا زنگنه در دوران دانشجویی رضا ایرانمنش که مرتب سرصحنه به من می گفت تو خیلی خوب بازی میکنی و من با خودم می گفتم این دیوانه است! گفت چرا ک ...
قاتل پیرزن 80 ساله در اصفهان دستگیر شد
خبر داد و گفت: قاتل که اعتیاد شدید به مواد مخدر دارد صراحتاً به قتل پیرزن 80 ساله اقرار کرد و در خصوص نحوه ارتکاب جنایت عنوان کرد: چند وقتی بود که مواد مصرفیم تمام شده بود و بدجوری خُمار بودم و از طرفی هم پولی نداشتم تا بتوانم موادم را تهیه کنم تا اینکه فکر شیطانی سرقت طلاجات پیرزن به سرم زد. آخر شب که همسرم بعد از انجام کارهای پیرزن به خانه آمد صبر کردم تا او به خواب برود و بعد در حالی ...
چه خوب که به یک زولبیا نباختم
چشم هایم از گرسنگی سیاهی می رفت. دلم می خواست زودتر اذان بگویند و یکی از آن زولبیا های توی دیس را بگذارم دهنم. انگار هیچ وقت تا آن روز زولبیا نخورده بودم. خواهرهایم در آشپرخانه مشغول پخت و پز بودند. یکی فرنی می پخت دیگری برنج آبکش می کرد. هنوز ساعت 2 بعد از ظهر بود و تا اذان سه چهارساعتی زمان مانده بود. تازه یازده سالم تمام شده بود. فقط تا ظهر حواسم به گرسنگی نبود و سرم گرم مدرسه و ...
روایت فخیم زاده از درافتادن با روحانیِ ذینفوذ ستاد لاریجانی
فیلم من پخش شد. پیگیر ماجرا شدم گفتند یک حاج آقایی جلوی پخش فیلم میرباقری را گرفته است و گفته مناسب نیست. مشخصاتی که از این حاج آقا دادند شبیه همان حاج آقایی بود که من با او جر و بحث کرده بودم. انتخابات تمام شد و احمدی نژاد رییس جمهور شد. یک روز داشتم اخبار ساعت دو بعد از ظهر را از تلویزیون نگاه می کردم یک دفعه دیدم همان حاج آقایی که آن شب با او جر و بحث کرده بودم به اسم حجت الاسلام ...
حساسیت بهاری یا کرونا؟
... حالا که هوا پر از شکوفه و گرده گل شده، خارش بینی و عطسه های پشت سر هم عده زیادی هم شروع شده است؛ آدم هایی که از همان اولین روز های اسفند، خودشان را برای چنین وضعیتی آماده کرده اند و می دانند که قرار است چند وقتی را با این ماجرا، دست و پنجه نرم کنند. اما موضوع مهم این است که بداینم که در حساسیت، خبری از تب و حتی سرفه نیست! هرچه هست، عطسه و خارش گلو و قرمز و متورم شدن چشم ها و بینی است. این ...
شهید رضا قشقایی سپر بلای دانشمند هسته ای شد/بازنشر
طبقات بالا بردند. با هزار التماس گذاشتند که ببینمش؛ او را درحالی دیدم که یک طرف بدنش کامل باندپیچی شده بود و بی جان برروی تخت بیمارستان افتاده بود. از هرکسی می پرسیدم حالش چطور است می گفت ازدکترش بپرس. وقتی رفتم دنبال دکتر، اذان می گفتند. با خود گفتم نمازم را می خوانم بعد دنبال کارهای رضا می روم. بعد ازنمازهم دیگر نذاشتند ببینمش. مرا به زور بردند خانه و آنجا بود که دیدم دور تا دورخانه سیاهپوش ...
فیلم نجات معجزه آسا مرد ایرانی از سیلاب/ می گوید: سیل مرا نکشت اما زندگیم دچار سیلاب اقتصادی شده و کسی ...
. شماره خانه پدرم را حفظ بودم و با آنجا تماس گرفتم. گفتم که نجات پیدا کردم. آنها در جریان نبودند، همسرم که تازه به آنجا رسیده بود و از تماس من مطلع شده بود به آنها ماجرا را توضیح داد. همسرم بعد از شنیدن خبر سلامتی ام، نماز شکر خوانده بود. او می افزاید: در آن لحظات، من چندین حس را با هم تجربه کردم. از دیدن مرگ انسان ها و نزدیک شدن خودم به لحظه بریده شدن نفس، حسابی ترسیده بودم. از نجات پیدا ...
خیری شریف/ جوان مدرسه ساز دیروز، بیمارستان ساز امروز
اگر میدید که قرار است چه کار بزرگی کنید، با بغض می گوید: خیلی جایش خالیست، یادم است وقتی بخش ارتوپدی درمانگاه را افتتاح می کردیم پدرم را هم دعوت کرده بودم، آن روز من را بغل کرد و در گوشم گفت بهت خیلی افتخار می کنم، صدایش هنوز تو گوشم است و کاش بود و می دید که می خواهم چه کار دیگری را انجام دهم. اصلا فوت پدرم هم خیلی عجیب بود، همانطور که گفتم پدرم 86 ماه جبهه دارد ولی هیچ وقت دنبال کارت ...
از شهدای فراجا دیگر تاب جانبازی نداشت
مالی داشتند کمک می کرد و چند خانواده را تحت نظرش داشت. پدر به همه احترام می گذاشت. در سن کودکی پدرش را از دست داده و با یتیمی بزرگ شده بود. همیشه در سلام دادن مقدم بود حتی به دختر کوچک من. بچه ها را دوست داشت. بسیار مهربان بود. پدرم سنگ صبور همه بود. هر کس هر مشکلی داشت رفع می کرد. از هر لحاظی که بود از لحاظ مالی و معنوی. اهل غیبت کردن نبود، اما اگر نام کسی را می برد، به خودش می گفت فلان روز اسمت ...
بهتاش فریبا: حضور فتح الله زاده در فوتبال برتر اشتباه بود
از عملکرد بازیکنان این تیم در بازی با آلومینیوم تصریح کرد: نگران بودم اتفاقات اخیر در باشگاه استقلال به لحاظ روحی روی بازیکنان تأثیر بگذارد، ولی خوشبختانه این اتفاق نیفتاد. یک روزی گفتم در هفته ای قرار می گیریم که سه چهار تیم برای یک تیم بازی می کنند و فکر می کنم این اتفاق با شکست سپاهان مقابل تراکتور برای استقلال افتاده است. بازی های ما روی کاغذ سخت تر از سپاهان است و اگر استقلال قهرمان شود، قهرمانی شیرینی به دست می آید. حق این بازیکنان است که قهرمان شوند، آنهم با همه مشکلاتی که دارند. ...
او برای همه نسخه مهربانی می پیچد
خواهد بعد از این همه موی سفید از پروردگار حیا کنی؟ گفت چه کنم؟ گفتم بگو کسی مشروب برندارد. به حاج آقا مقدسی گفتم پول دارید. گفت بله. 7هزار و 500تومان به رئیس کاباره دادم. گفتم حالا حاضری تابلوی مشروب فروشی را پایین بیاوری؟ گفت بله. وقتی جوانان و هیأت مدیره مهدیه همدان متوجه این موضوع شدند تصمیم گرفتند آنجا را تبدیل به چلوکبابی کنند. این آقا تا چند سال بعد از انقلاب در قید حیات بود و هر بار به ...
سرانجام شوم رابطه صمیمی من با برادر شوهرم| هم به همسرم خیانت کردم هم اینکه دستم به خونش آغشته شد!
مختلف او سرگرم شده تا شاید روح گم گشته زندگی خود را بار دیگر دریافته و در بستر گرمابخش عاطفه های مهربانیش دلگرم بشوم. روزها همچنان می گذشت و من هنوز در اندر خم کوچه های سرگردانی روز به روز از همسر و روند جاری زندگیم دورتر می شدم و فرشید نیز که شاید خود دریافته بود چندان علاقه ای به او ندارم چندان توجهی به من نداشت و به جای عشق ورزیدن به زندگی تنها سرگرم ساخت و ساز آسمان خراش های بی ...
دخترم! این ها عکس های شهادت من است
غیر از حسن آقا، فرزندان دیگری هم دارید؟ غیر از شهید دو دختر هم دارم. حسن آقا تک پسر خانواده و فرزند دوم بود که به شهادت رسید. پسرم متولد 28 مهر 1367 بود. ولادت پسرم همزمان با شهادت امام حسن مجتبی (ع) و وفات حضرت رسول اکرم (ص) بود. به همین دلیل نامش را حسن گذاشتیم. ما اصالتاً اهل کاشمر (در 240 کیلومتری شهر مشهد) از توابع استان خراسان رضوی هستیم. گفتید نام پسرتان را به دلیل تولدش در سالروز شهادت امام حسن (ع) انتخاب کردید، پسرتان در جوی مذهبی رشد کرده بود؟ ما خانواده ای مذهبی هستیم. پسرم در یک خانواده با فضای معنوی و البته نظ ...