دوستم با شوهرم را در وضعیت بدی دیدم / هر 2 به من خیانت کردند
سایر منابع:
سایر خبرها
زن زیبایی ام ناگهانی به خانه رفتم زن زشتی را با شوهرم دیدم ! / الان من خیانت می کنم !
های کارشناسی ارشد و دکترا را نیز پشت سر گذاشتم و تحصیلاتم را به پایان رساندم اما در این مدت از همسرم غافل بودم و دخترم نیز به خانواده همسرم وابسته شده بود. در این روزها هنگامی به خودم آمدم که احساس کردم همسرم به من می کند. این موضوع بسیار مرا نگران کرد چرا که من از نظر زیبایی چهره، سن و سال و خیلی موارد دیگر چیزی کم نداشتم و نمی توانستم خیانت همسرم را تحمل کنم با وجود این هیچ گاه در این ...
قاتلی با تی شرت سفید
...> چطور رضایت اولیای دم را جلب کردی؟ مادرم خانه مان را فروخت. او حالا زندگی اش را به سختی می گذراند. چند روز پیش در زندان با من تماس گرفت و گفت حتی خرجی برای زندگی ندارد. من شرمنده او هستم. بعد از آزادی قصد داری چکار کنی؟ من آدم سالمی بودم. حتی سیگار هم نمی کشیدم، اما زندگی ام از هم پاشیده شد. وقتی به زندان افتادم همسرم از من جدا شد و حالا یک پسر 23 ساله دارم می خواهم بعد از آزادی کار کنم و گذشته سخت را برای مادر و خواهر و پسرم جبران کنم. ...
اهمیت عبور از سوگ پس از طلاق
عکس نگاه کنند و نامه ای به همسر سابق خود بنویسند اما آن را ارسال نکنند و حتی در تنهایی یا در حضور دوست صمیمی یا مشاور خود به خاطر شکست رابطه گریه کنند و سعی کنند خود و همسر سابق را ببخشند چراکه هر دو زوج در زندگی مشترک اشتباهاتی داشته اند. جایگاه احساس در هر رابطه ای قبل و بعد از طلاق ما می دانیم که احساس در بکارگیری قانون جذب در ارتباطات نیر یک اصل است. این تمرین خوبی است که افکار ...
دوست شوهرم با تعریف های شیطانی اش کاری کرد که من ...
همت دوست شوهرم بود و گاهی که شوهرم در خانه نبود او می اومد و آنقدر از من تعریف می کرد که دچار وسوسه های شیطانی می شدم و به ناچار از شوهرم جدا شدم و صیغه او شدم. او از دوستان صمیمی همسرم بود و یک سال قبل از ما ازدواج کرده بود روزی که تولد دو سالگی دخترم را جشن گرفتیم او نیز به همراه همسر و فرزند خردسالش به جشن تولد آمد و این گونه رفت و آمد خانوادگی ما در حالی آغاز شد که همسرم اعتماد ...
زندگی تلخ مردی که به جای برادر معتادش یک کارتن خواب را کشت
بررسی ها نشان می داد بهروز که معتاد بود از مدتی قبل جدا از همسر و فرزندش زندگی می کرد و بیشتر شب ها را در پارکی در محله مهرآباد جنوبی می گذراند که کشته شد. با افشای هویت قربانی، مأموران به بازجویی از نگهبان پارک پرداختند. نگهبان گفت: من در کیوسک نگهبانی نشسته بودم که بهروز را غرق خون در چند متری کیوسک دیدم. او بریده بریده به من گفت اشتباهی او را با چاقو زده اند و سپس از هوش رفت. من همان ...
سرنوشت عجیب دختر 20ساله که لقب هوسران را یدک می کشد
با هوشنگ آشنا شدم. حالا دیگر او همه زندگی من بود در خواب و بیداری او را می دیدم و رویاهایم را با او تقسیم می کردم تا این که هوشنگ به خدمت سربازی رفت و دیگر کمتر به مشهد می آمد. در یکی از همین روزها زمانی که در منزل تنها بودم با هوشنگ تماس گرفتم. او از دو روز قبل به مرخصی آمده بود و تصمیم گرفتیم ساعتی را در کنار یکدیگر باشیم. دقایقی بعد هوشنگ به منزل ما آمد. ابتدا درباره عشق و دوست ...
چگونه بعد از طلاق نام همسر از شناسنامه حذف می شود؟
این موضوع را کتمان نماید، قانون گذار مرتکب را به مجازات 6 ماه تا 2 سال حبس به جرم فریب در ازدواج محکوم می نماید. حذف نام همسر در صورت داشتن فرزند مؤمن زاده دراین باره می گوید: زوجین می توانند پس از طلاق یا فوت همسر سابق خویش در صورت ازدواج مجدد نام او را از شناسنامه خود حذف نموده و وجود فرزندی مشترک هیچ مانعی برای این امر به وجود نمی آورد؛ البته مشخصات پدر و مادر در شناسنامه ...
مشکلات زن مشهدی پس از ازدواج پنهانی
دیگر لوازم کارگاه، طلاق مرا از او گرفت. هنوز چند ماه از این ازدواج نافرجام سپری نشده بود که بنگاه دار محل زندگی مان جلوی مرا در خیابان گرفت و از من خواستگاری کرد. ایوب را به طور کامل می شناختم و می دانستم با همسرش دچار اختلافات شدید خانوادگی شده است. من حتی همسر و دو فرزند او را هم می شناختم چرا که در یک محله زندگی می کردیم و من با سیمین دوست بودم به طوری که گاهی برای ورزش صبحگاهی با یکدیگر به پارک ...
آتش زدن زن صیغه ای برای تمدید ازدواج
. سامیار مخالف جدایی بود. یک روز که همراه پسر خردسالم در خانه بودم سامیار با یک گالن بنزین وارد خانه شد. او بنزین را روی من و همه جای خانه پاشید و قبل از اینکه فندک بزند پسرم را از اتاق بیرون انداخت.او وحشیانه فندک زد و من آتش گرفتم و خودش بلافاصله فرار کرد. پتویی را دور خودم پیچیدم و آتش را خاموش کردم. همان موقع همسایه ها سر رسیدند و شعله های آتش خانه را خاموش کردند و مرا به بیمارستان رساندند. ...
حمله وحشتناک مرد عاشق پیشه به خانه همسر صیغه ای اش+جزئیات
...: چند سال بود از همسرم جدا شده بودم و همراه پسر خردسالم زندگی می کردم تا اینکه مدتی قبل با مردی به نام سامیار آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و یک ماه پس از این آشنایی به عقد موقت او درآمدم تا شناخت بیشتری از هم پیدا کنیم، اما در این مدت متوجه شدم او مرد خشن و بدخلقی است، به همین خاطر تصمیم گرفتم از او جدا شوم ولی سامیار مخالف جدایی بود. یک روز که همراه پسر خردسالم در خانه بودم سامیار با یک ...
تعریف از دستپخت مادر دردسرساز شد
تفاوت هستند و اغلب کارشان به جدایی و طلاق ختم می شود. روابط زناشویی که شور و اشتیاق در آنها کاملا از میان رفته یا از همان ابتدا شور و شوقی در آن نبوده، رابطه ای است که دیگر نمی توان آن را نجات داد. وقتی زوج نسبت به برقراری ارتباط صحیح با همسر خود بی تفاوت رفتار می کنند، مسائل آن قدر برای آنها بی اهمیت است که حتی درباره آن دعوا و جر و بحث هم نمی کنند. با این حال، اختلافات زناشویی مکرر که به سلامت ...
خوشی زیاد، دختر را فراری داد
خانه بیرون زدم و فقط برای پدرم نوشتم، بابای نازنینم، مرد قدرتمند زندگیم، نگران من نباشید و به من اعتماد کنید تا به آرامش درونی برسم. تردید داشتم اما با خودم عهد بسته بودم که به اهدافم برسم و همین باعث دلگرمی من می شد و جرأت پیدا می کردم. به همین خاطر گشتم تا جایی برای ماندن پیدا کنم و توانستم در عرض چند ساعت پانسیون پیدا کنم و از فردای آن روز دنبال کار گشتم و با جست و جوی آگهی های تبلیغاتی و مهارتی ...
بابای سارا...
تا به همان اندازه که چشم سرمان از خلقت بی نظیر خدا مات و مبهوت شده، چشم دلمان را هم مهمان زیبایی هایی از جنس مهربانی، پشتکار، امید و خانواده کنیم. مهمان قاسم (روح الله) عادلی شدیم. قاسمِ روایتِ ما از بدو تولد با مشکلات جسمی و گفتاری به دنیا آمده و از ناحیه دست و پا معلول است، ولی او از این مرحله عبور کرده و معلولیت برای قاسم محدودیتی ندارد و اکنون نان آور مادر، همسر و دخترش است. خانه ی کوچکِ قاسم ...
آسیب های مخرب طلاق در زنان و مردان
افسردگی نشعت گرفته اند. به عنوان مثال، با گسترش افسردگی در مغز انسان، اشتها، خواب و استراحت، میل به ورزش و تفریح کاهش پیدا کرده و همه موارد دست به دست هم داده تا مشکلات جسمی را نیز برای افراد ایجاد نمایند. نتیجه گیری و پایان طلاق یک راه برای پایان دادن به صورت قانونی به رابطه است و هر چند که در مواردی دارای مزایایی برای طرفین است. اما قطع به یقین مضراتی را نیز برای هر دو طرف، یعنی ...
جنایت؛ پایان عشق شیطانی به زن متاهل
مقتول به نام شقایق که 40 سال سن دارد باعث ظن پلیس شد، اما این موضوع به تنهایی نمی توانست کارگشا باشد بنابراین کارآگاهان تصمیم گرفتند بار دیگر شقایق را پشت میز بازجویی بنشانند و این بازجویی سرانجام به نتیجه رسید و زن خائن، قاتل شوهرش را که مرد جوانی بود لو داد. بازداشت تیرانداز نقابدار فرشاد 31 ساله کسی که از چند ماه قبل با همسر مقتول رابطه داشت خیلی زود بازداشت شد و در بازجویی های ...
پست عاشقانه متین ستوده
زیادی به زادگاه پدری ام، خرم آباد دارم، تاکنون آبشار نوژیان و مخملکوه را در این شهر دیدم ! اولین بازی متین ستوده اولین بار سال 1371 در 7 سالگی از طریق پدرش در سریال بازنشستگی جلوی دوربین رفت سپس سال 1374 هم در سریال این خانه دور نیست حضور داشت.بعد از این دو تجربه ، پدرش بخاطر عقب افتادن درس با ادامه فعالیت اش مخالفت کرد. ورود متین ستوده به عرصه بازیگری متین ...
طلاق عجیب نوعروس و داماد فقط به خاطر کشک 100 هزار تومانی!
پیش مشاور رفتیم و هیچ مسأله و مشکلی برای زندگی عاشقانه مان وجود نداشت. نمی دانم با گذشت 2 ماه زندگی در کنار همسرم، چرا تصمیم به جدایی گرفته است! زندگی مان خیلی خوب بود، احساس می کردیم خوشبختیم، اما همه چیز با برگشت من از مأموریت کاری خراب شد. هنگام بازگشت از سفر برای مهری کشک خشک خریدم و به خانه برگشتم، سوغاتی را به وی دادم که ای کاش این کار را نمی کردم. از آن روز به بعد یکباره رفتار ...
30 سال انتظار برای بازگشت محسن | یک پای مان بیمارستان بود و یک پای مان معراج شهدا
. من هم کمک حال مادرم بودم. سرگرمی ام کارِ خانه بود. گاهی هم به خیاطی و گلدوزی و قلاب بافی و... و. مشغول بودم. 14 سالم که شد، ازدواج کردم. شوهرم، رضا علی قنبری در معدن زغال سنگ کار می کرد. همه بچه هایم جز پسر کوچکم مجید در ایلکا به دنیا آمدند. محسن فرزند چهارم بود و سال 1341 به دنیا آمد. وقتی بچه ها کمی بزرگ تر شدند برای ادامه دادن درس و مدرسه شان مجبور شدیم به تهران بیاییم. در ایلکا فقط تا سوم ...
پدر و مادرم بعد از طلاق من را نخواستند
...> *از زمان جدایی پدر و مادرت با او زندگی می کنی؟ نه. مدتی در یک مرکز بودم، نزدیک به دو سال مادرم هر هفته به ملاقاتم می آمد. بعد پیشنهاد داد با مادربزرگم بمانم من هم قبول کردم. *مادربزرگت با تو مهربان است؟ بله او زن خیلی خوبی است. به همه کارهای من رسیدگی می کند و مشکلی با هم نداریم. *پدر و مادرت به تو سر می زنند؟ دوست ندارم آنها را ببینم، به هر دو گفته ام به ...
قتل مرموز مرد مشهدی در رختخواب
همین حال اولین فردی که مورد تحقیق قاضی محمود عارفی راد قرار گرفت، همسر مسعود – ق (مقتول) بود که ادعا می کرد شب گذشته را در منزل نبوده است. وی به قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: صبح وقتی به خانه بازگشتم همسرم را صدا زدم، اما جوابی نشنیدم وقتی قدم در اتاق خواب گذاشتم با پیکر بی جان وی درون رختخواب روبه رو شدم و بلافاصله با پلیس تماس گرفتم! براساس این گزارش، بررسی های تخصصی توسط قاضی ویژه پرونده های جنایی در این باره آغاز شده است. منبع: خراسان ...
گزارش میدانی از یک مراسم ختم
سوخت و سوز نداره، مهم اینه وقتی زنده ایم بدرد هم بخوریم. منم خانومم خیلی با پدر و مادرم مدارا می کرد و منم به مادر و پدر خدابیامرزش همیشه احترام می ذاشتم. اونا دیگه رفتن، شما برو شب و روز بالاسر قبرشون گریه کن. فایده ای داره؟" پسر دیگر متوفی حال روحی خوبی نداشت و مایل به مصاحبه نبود. به داخل آشپزخانه مسجد رفتم تا حال و هوای افراد پذیرایی کننده را ببینم. برعکس چیزی که منتظر بودم، نه شلخته ...
شوهر صیغه ای زن جوان را آتش زد
. او به من ابراز علاقه کرد و یک ماه پس از این آشنایی به عقد موقت او درآمدم تا شناخت بیشتری از هم پیدا کنیم، اما در این مدت متوجه شدم او مرد خشن و بدخلقی است، به همین خاطر تصمیم گرفتم از او جدا شوم، ولی سامیار مخالف جدایی بود. زن جوان افزود: یک روز که همراه پسر خردسالم در خانه بودم سامیار با یک گالن بنزین وارد خانه شد. او که حال طبیعی نداشت و فحاشی می کرد بنزین را روی من و همه جای خانه ...
ارادت محمد به ائمه(ع) کار خودش را کرد
فقط حلما اومد جلو چشمم. حلما تازه راه می رفت و "بابا" می گفت. حال محمد خیلی بد بود. رسیدیم خانه. نمی دانم چه ساعتی از شب بود که به صدای گریه محمد بیدار شدم. دیدم سر سجاده نشسته است و گریه می کند. به شوخی گفتم: دیدی از حلما نمی تونی دل بکنی. سری تکان داد و گفت: گریه من برای درگاه خداست. دارم التماسش می کنم که از این قافله جا نمونم. بعد هم گفت: خدایا من از حلما دل می کنم که با تو باشم. ...
هرکسی جای من بود دیوانه می شد/ خواهرم با شوهرم رابطه داشت و من ...
ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از به دنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم. وی در مورد نحوه اطلاع از این موضوع گفت: در دوران نقاهت بارداری در خانه پدر و مادرم بودم. یک شب به همراه برادرم برای برداشتن وسایل به خانه رفتم و آنجا بود که متوجه شدم شوهرم با خواهرم رابطه دارد. ابتدا اصلا نمی توانستم باور کنم که خواهرم در حق من خیانت کرده است ولی بعد از مدتی که ...
احکام خانواده (37)؛ دروغ گفتن به زن برای جلب محبّت او چه حکمی دارد؟
، جهت تهیه جهیزیه داده است. استفاده کردن از این جهیزیه برای آن دختر و شوهرش چه حکمی دارد؟ لازم به تذکر است که آن دختر و شوهرش از راضی نبودن من اطّلاع ندارند. البتّه قبلاً خودم جهیزیه برای این دختر جمع آوری کرده بودم، ولی الان راضی نیستم؛ امّا شوهرم می گوید: همان اجازه قبلی را عمل کرده ام و جهیزیه را به دخترم داده ام . جواب: تصرّف آن زن و شوهر در جهیزیه ای که بدون رضایت شما تهیه شده جایز ...
افشاگری زن آقای مجری پرطرفدار ایرانی: همسرم دایم مرا می زند!
رفته باشند. می گفت حتی وقتی فرزندشان مریض می شد، شوهرش دربیمارستان هم بی آنکه نگران حال فرزند بیمارشان باشد به این دلخوش بود که به دوستدارانش لبخند بزند و با آنها عکس یادگاری بگیرد. اما مشکل اصلی همسر آقای مجری این نبود؛ چراکه چند ماه پیش به دادگاه آمده بود تا پیگیر خواسته اجرت المثل 20 سال زندگی مشترکشان باشد اما اختلاف های آنها عمیق تر از اینها بود. آشنایی اش با آقای مجری ...
بعد از پایان ماه عسلم با صحنه ای رو برو شدم که کابوس هر شبم بود!
/> چند قدم بعد دخترم گفت:بابا! شما برای ان خانم و آقا چه کار کردید که گفتند همه ی زندگی و آرامش زندگی ما مدیون زحمات شما ست؟بابا مدیون یعنی چی؟ لابد دخترم فهمید که چرا در بین هزاران کلمه فارسی، حتی یک واژه پیدا نکردم که جوابش را با آن بدهم...
افشای خیانت شوهر در کمای زن ثروتمندش
...، از دکترها خواست به جوستین اجازه ملاقات با وی را ندهند، همه تصور می کردند به خاطر چهره شکسته و نحیف بود که جسیکا دوست نداشت پیش روی شوهرش قرار بگیرد. دخترش را هر روز می دید و او را نوازش می کرد تا اینکه از بیمارستان مرخص شد و به جای رفتن به خانه شان، مستقیم به شرکت رفت. داخل دفتر مدیرعامل شد؛ از منشی خواست هیچ کس حتی جوستین به آنجا نرود تا همه دستورات جدید تلفنی به منشی ابلاغ شود. ...
داستان جالب نابینایی که خیاط شد
ازدواج کردم و همسرم همیشه من را تشویق به این کار می کرد چون هم می توانستم فعالیت اجتماعی داشته باشم و هم بالای سر فرزندانم باشم. او همواره پشتیبان و یار همیشه همراه من بود و در همه مراحل حمایتم می کرد و به من راهکار نشان می داد. از دست دادن یک امانت! همسر این مادر مهربان سرهنگ نیروی دریایی بود و اکنون بازنشسته شده است. خانم کامیاب با لبخندی از رضایت بازنشستگی همسر را به نفع ...