تولد دوباره باران بعد از باغ شوم/ داستان چه بود؟
سایر منابع:
سایر خبرها
گپ و گفتی با آخرین بازمانده نمدمالی کرمانشاه
، تابستان ها نمدمالی و زمستان ها هم لحاف دوزی می کردند، من هم آخرین بازمانده نمدمالی قبیله ام هستم. از کودکی پیش پدرم نمدمالی می کردم، آن زمان ها مغازه پدرم رشیدی بود و خودم هم 20 سالی است که در این مغازه استیجاری کار می کنم. یادم می آید زمانی که در دبستان درس می خواندم، معلم مدرسه از همه بچه های کلاس خواست که روز بعد یک کاردستی با خودشان ببرند، من هم با پشم گوسفند یک کلاه نمدی درست ...
سارق مسلح: می خواستم با پول دزدی نانوایی مدرن بزنم!
دست و پای ما را باز کنند، از خانه فرار کردند. پس از این، من به سختی طناب دست های خودم و همسرم را باز کردم و به اداره پلیس زنگ زدم. سارقان نقابدار با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی دادسرا در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسی های مأموران پلیس نشان داد دو سارق برای اینکه شناسایی نشوند و ردی از خود به جای نگذارند، صورت شان را با ماسک پوشانده و پس از سرقت هم به ...
پسری که دختر شد ؛ گزارشی خواندنی از جوانی که تغییر جنسیت داد | از کودکی عاشق لوازم آرایش مادرم بودم | ...
لوازم آرایش مادرم خلاصه می شد. وقتی او از خانه بیرون می رفت به رژ لب هایش سرک می کشیدم و از آن ها استفاده می کردم اما مادرم تا می آمد خانه به من می گفت این کارا واسه پسرا زشته تا سال ها رد شدن از کنار میز توالت مادرم بزرگ ترین حسرت زندگی من بود و مدام این سوال را از خودم می پرسیدم که چرا نمی توانم از این وسایل استفادکنم؟ خانواده ها جزو اولین کسانی هستند که ممکن است در فرآیند تغییر جنسیت ...
من را فرشته صدا نزنید ؛ گفت وگویی متفاوت با یک ترنس | وقتی گفتند تغییر جنسیت بده باور نکردم | مادرم نفسش ...
جرئت دادم تا با تنها معلمی که مورد اطمینانم بود حرف بزنم و از حس و حالم بگویم. این کار را کردم و از او خواستم کمکم کند اما متاسفانه او به جای کمک کردن با لحن خیلی بدی مرا مسخره کرد و در زمان زنگ تفریح، راز من را به همه ی معلم ها و ناظم ها و ...گفت و باعث شد من در محیط مدرسه با مشکلات زیادی رو به رو شوم. فکرش را بکنید فقط چند دقیقه طول کشید تا خیلی از دوستان خودم به من با حالت تمسخر نگاه کنند و ...
یک خاطره خاص از نابغه اطلاعاتی جنگ
اطلاعات جنگ از شکست کماندوهای آمریکایی * دو ساعت قبل از ملاقات در فکه / به بهانه سالروز شهادت سردار حسن باقری آخر شب به اصفهان و پیش پدر و مادرم رسیدم. خواب بودند. پدرم بعد از هشت ماه که مرا دید، گزارش کاملی از کشت و زرع را داد و گفت: خسته ای بخواب. به اتاق خودم رفتم؛ گردوخاک آن را گرفته بود. بلافاصله خوابم برد. پدرم در حال بیرون رفتن از منزل بود که از خواب بیدار شدم. پدرم همیشه یک ...
مرد جوان اشتباهی در پارک کشته شد / قتل مرد کارتن خواب به جای برادر + عکس و گفتگو
کار نمی شوم و او را به قانون می سپارم. چطور رضایت اولیای دم را جلب کردی؟ مادرم خانه مان را فروخت. او حالا زندگی اش را به سختی می گذراند. چند روز پیش در زندان با من تماس گرفت و گفت حتی خرجی برای زندگی ندارد. من شرمنده او هستم. بعد از آزادی قصد داری چکار کنی؟ من آدم سالمی بودم. حتی سیگار هم نمی کشیدم اما زندگی ام از هم پاشیده شد. وقتی به افتادم همسرم از من جدا شدو حالا یک پسر 23ساله دارم. می خواهم بعد از آزادی کار کنم و گذشته سخت را برای مادر و خواهر و پسرم جبران کنم. کدخبر: 898859 1402/03/18 07:31:00 لینک کپی شد ...
آیا در محیط زیست هم می شود کارآفرینی کرد؟
.... سطح آب در شمال بسیار بالاست و الان هم دیگر تبدیل به مکانی برای همه ایرانی ها شده تا در آن بدون کمترین توجه به محیط زیست، تفریح و فعالیت کنند. از سال 71 پیگیر مسائل محیط زیستی بودم. من در آن زمان متوجه شدم که مطالعه کرده ام اما تسلط کافی بر مدیریت پسماند ندارم. به همین دلیل رفتم و رشته محیط زیستی خواندم. فهمیدم باید سریع دست به کار شوم. متاسفانه در آن زمان، دچار مشکلاتی مانند ناکامی ...
شلیک مرگبار به دوست قدیمی برای فرار از بدهی میلیاردی
کردیم و بعد پویا از من جدا شد و رفت، بعد از آن دیگر از او خبر ندارم. یک روز بعد مردی به پلیس گزارش داد جسدی را در باغش پیدا کرده است. او گفت: چون باران زیادی باریده بود به باغ رفتم که مطمئن شوم اتفاق خاصی نیفتاده است، همین طور که داشتم قدم می زدم با یک جسد روبه رو شدم. باران گل و خاک را از روی جسد کنار زده و بخشی از بدن او پیدا شده بود. من به چیزی دست نزدم و منتظر پلیس شدم. بررسی ...
حضور امیدآفرین در میان جمهور
میدان ارگ محدود شده و فقط اتوبوس ها می توانند تا نزدیک ترین مکان منتهی به ارگ مسافرها را ببرند. ساعت چهار عصر از خانه می زنم بیرون و به نزدیک ترین ایستگاه اتوبوس می روم، 5، 6 دقیقه بعد اتوبوس می آید،به همراه چند مسافر دیگر سوار می شویم،در اتوبوس بیشتر مسافرها از آمدن رئیس جمهور حرف می زنند. حرف از گرانی، وضعیت معیشت، مسکن، بهداشت و درمان است و البته بحث ها به وضعیت فرهنگی و حجاب ...
در آکواریوم این مرد به جای ماهی زنبور های عسل نگهداری می شوند
، زنبورهایش زندگی می کنند. خودش می گوید که این کار را انجام داده تا خود، خانواده اش و دیگران از راز و رمز زندگی زنبور های عسل و زحمت های حرفه زنبورداری باخبر شوند. عباس رستمی زاده 48 ساله است و با همسر و 3 دخترش در روستای اشن اصفهان زندگی می کند. کارش زنبورداری است. این حرفه از پدربزرگش به او ارث رسیده است. خودش درباره کارش می گوید: من این کار را از پدر و پدربزرگم یاد گرفتم. چند سال قبل ...
زن زیبایی ام ناگهانی به خانه رفتم زن زشتی را با شوهرم دیدم ! / الان من خیانت می کنم !
سخنی نگفتم تا آبروی همسرم و زندگی خودم حفظ شود با آن که این همه سال برای یافتن شغلی مناسب تحصیل کرده بودم ولی به امور خانه داری مشغول شدم تا فرزندم را تربیت کنم اما نمی دانم چگونه در دام حیله گری های فضای مجازی افتادم و مسیر زندگی ام را به بیراهه کشاندم. روزی همان طور که در حال پرسه زنی در گروه های اجتماعی بودم با پسر جوانی آشنا شدم که او نیز مشکلاتی مشابه زندگی من داشت. خیلی زود سفره ...
روایت قهرمان جام تختی از درگذشت پدرش: به مسئولان می گفتم چیزی نمی خواهم، پدرم هست
– اخبار ورزشی – محمدرضا شاکری که چند روز بعد از قهرمانی اش در جام تختی پدرش را از دست داد، در حالی که به اردوی تیم ملی جوانان ملحق شده است، اظهار داشت: اردو بودم که این اتفاق افتاد، مربیان گفتند پدرت بیمار شده و باید به خانه برگردی، اما من همان وقت فهمیدم که اتفاق بدی افتاده، چون پدرم سابقه هیچ بیماری ای نداشت. به بروجرد برگشتم و آنجا بودم، اما آقا محسن (کاوه) خواست که به اردو برگردم ...
چون اهل کثافت کاری نیستم، استقلال را به من نمی دهند!
...، یادم است آن زمان هم هواداران استقلال می گفتند به استقلال بیا. پیش داورزنی رفتم و گفتم من از فولاد پیشنهاد دارم ولی هواداران استقلال می گویند به تیم ما بیا. او گفت بگذار موضوع را مطرح کنم و جوابش را می دهم. یعنی آن زمان هم وزارت کاری نکرد و خودم دست به کار شدم. بعد داورزنی که از دوستان خوبم است گفت برنامه وزارت ورزش این است یکی از خودشان را مدیرعامل کنند که چند روز بعد هم احمد مددی مدیرعامل ...
با خاطرات محمد نیک که تاریخ زنده ادبیات شهرمان در نیم قرن اخیر و یکی از موسپیدکرده های مشهدی است | شاعری ...
.... مدیر مدرسه مان هم آقایی بود به نام ابوالقاسم صلاحی . پدر همین، فریدون صلاحی که شاعر و نویسنده و تئاتری بود. من آنجا هم بابت قرآن خوانی و هم بابت روان خوانی درس ها تشویق می شدم. یک هم کلاسی هم داشتم که همه شش سال دبستان را با هم پشت یک میز می نشستیم؛ آقای محمدباقر کلاهی اهری که حالا از شاعران صاحب نام هستند. جمعی از بزرگان شعر و ادب خراسان در خانه محمود فرخ که به گفته محمد نیک پاتوق ...
زندگی تلخ مردی که به جای برادر معتادش یک کارتن خواب را کشت
برادرم به دنیا بود اما عمر بهروز به دنیا نبود که جای برادرم خوابیده بود. چرا از برادرت شکایت نکردی و تصمیم به قتل او گرفتی؟ اشتباه کردم. حالا در زندان متنبه شده ام. حتی اگر کسی بدترین رفتار را با من داشته باشد دیگر خودسرانه دست به کار نمی شوم و او را به قانون می سپارم. چطور رضایت اولیای دم را جلب کردی؟ مادرم خانه مان را فروخت. او حالا زندگی اش را به سختی می گذراند. چند روز ...
صیغه زن جوان توسط بنگاه دار محله
تغییر کرد تا حدی که دیگر مرا زنی خیابانی می خواند! این ماجرازمانی شکل حادتری به خود گرفت که چند روز قبل مدت صیغه محرمیت ما به پایان رسید و او مدعی شد که دیگر حاضر به تمدید زمان عقد موقت نیست! وقتی برای گفت وگو به بنگاه او رفتم با خونسردی و پررویی گفت: تو نه مهریه ای داری و نه من دینی به تو دارم! و سپس ادامه داد: من از روز اول هم تو را برای زندگی مشترک نمی خواستم! بعد هم با پلیس 110 تماس ...
دوست شوهرم با تعریف های شیطانی اش کاری کرد که من ...
مشترک مان راه ندادم ولی روز بعد از این حادثه زمانی که به همراه دخترم به خانه بازگشتم متوجه سرقت طلاها، مدارک و گوشی دخترم شدم از آن جایی که گاو صندوق و در اتاق با کلید باز شده بود، دریافتم که این سرقت را همت انجام داده است. چند ساعت بعد پیامکی برایم فرستاد و تهدید کرد تصاویر خصوصی دخترم را در فضای مجازی منتشر می کند و... ...
کمبود فضای تفریحی و گردشگری معضل بزرگ جوانان در خراسان جنوبی
...! کافه ای در ابتدای خیابان معلم با محیطی باز و بسیار زیبا که در سال های گذشته مشتریان پروپاقرصی را به سوی خود جلب کرده است. کارکنان این کافه همگی جوانانی دوست داشتنی، خوش برخورد، حرفه ای و فعال هستند و شاید به همین دلیل است که این کافه یکی از دوست داشتنی ترین پاتوق های جوانان در بیرجند است. غروب یکی از روزهای خرداد به این کافه می روم تا کمی از حال و هوای آن ...
فرار دختر از ثروت پدر
اما این دختر تک فرزند خانواده همیشه یک غمی در دلش سنگینی می کرد. اینکه هیچ کسی باورش نمی کرد، همه فکر می کردند با اینکه 17 ساله است اما هنوز یک دختر کوچولو و لوس است که نیاز دارد مدام از او مراقبت شود تا مبادا اتفاقی برایش بیفتد. این صحبت ها را زهرا وقتی که در مرکز مشاوره آرامش پلیس شرق تهران روبه روی کارشناس مشاوره نشسته بود، مطرح کرد. سارا گفت: بعد از چند سال با نذر و نیاز ...
عکس رابطه سیاه مرد 62ساله با زن 23ساله لو رفت ! / خشکم زد !
روز به روز بهتر شد تا جایی که دیگر در زندگی کمبودی نداشتم و خانواده ام در رفاه و آسایش بودند. بالاخره هشت سال قبل مُهر بازنشستگی پای 30 سال فعالیت اداری ام خورد و بازنشسته شدم. ابتدا چند ماه را در مسافرت و تفریح خانوادگی گذراندم. بعد از آن برای سپری کردن روزهای بازنشستگی و فرار از تنهایی به پارک ملت مشهد پناه می بردم تا عصرها در کنار دیگر بازنشستگان اوقاتم را با گفت وگو با آن ها ...
نامزدم مجبورم می کند پارتی های شبانه برگزار کنم
دوات آنلاین -هنوز دو سال از آغاز دوران نامزدی ام نگذشته بود که تازه فهمیدم آن عشق و عاشقی های خیابانی، سرابی بیش نبود و من در اوایل جوانی به چنگ مردی شکاک افتاده ام که مجبورم می کند پارتی های شبانه تشکیل بدهم ودوستانم را به این گونه مجالس دعوت کنم تا او به رازی پی ببرد که ... رفتارهای وحشتناک نامزد شکاک روزنامه خراسان نوشت، دختر 18 ساله در حالی که اشک ریزان فریاد می زد دیگر ...
خوشگذرانی دختر به قیمت آبروی پدر و سکته مادر تمام شد
دختر 20 ساله با بیان این که همه پل های پشت سرم را تخریب کرده ام و اکنون نام دختر هوسران را یدک می کشم، درباره ماجرای تلخ زندگی خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: پدر و مادرم از روزی که به سن تکلیف رسیدم، اصرار زیادی به رعایت حجاب داشتند و همواره تاکید می کردند که مسائل دینی را باید به طور کامل انجام بدهم. من هم که تنها دختر خانواده بودم سعی می کردم خواسته های پدر و ...
پرت شدن زن جوان از خودرو 206 در اتوبان | فرار معجزه آسا از دست مرد متجاوز
زن جوان برای فرار از دست راننده ای که نیت شومی در سر داشت، در فرصتی مناسب در خودروی در حال حرکت در اتوبان را باز و خودش را به بیرون پرت کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، به نقل از همشهری آنلاین، چند روز قبل رانندگانی که از اتوبانی در تهران عبور می کردند، چشمشان به صحنه هولناکی افتاد؛ زن جوانی در یک خودروی 206 را که در حال حرکت بود باز کرد و ناگهان خودش را بیرون انداخت. ...
پخش عکس های امام خمینی (ره) قبل از انقلاب چگونه بود؟
می کرد. *روش مبارزه به سبک اعلامیه ها برای شکست حکومت نظامی من هم در همان روزهای اوج درگیری های انقلاب وارد مبارزات شدم. البته چون کم سن و سال بودم، به طور جدی مرا در فعالیت ها راه نمی دادند. اما چون اعضای شورای مسجد، پدرم را می شناختند، از آن ها اعلامیه می گرفتم و به کمک دوستانم، روی دیوارها و در مغازه ها می چسباندیم، بعضی ها را هم توی خانه ها می انداختیم. من از روی ...
دوست دارم زودتر اعدام شوم!
. در یک اتاق کوچک کنار هم می خوابیدیم و اجازه نداشتیم از خانه بیرون برویم . فضای سنگینی بود . همه ساکت بودیم و نمی توانستیم به هم اعتماد کنیم. چطور دستگیر شدی؟ خودم را تسلیم کردم . وقتی دیدم نمی توانم از کشور خارج شوم و قرار است هر روز با این کابوس سر کنم ، یکراست به اداره آگاهی رفتم و خودم را تسلیم کردم. با خانواده امیر روبه رو شده ای ؟ اما شنیدم قصاص خواسته اند ...
روایت زائران بیت ا... الحرام پس از سال ها انتظاراز حس و حال سفرشان به سرزمین وحی
به گزارش خبرنگاری رضوی؛ این روز ها که پس از سال ها دوباره امکان تشرف به سرزمین وحی و خانه خدا فراهم شده است، زائران با شور و شوقی وصف ناپذیر عازم این سفر معنوی هستند. برخی پس از سال ها انتظار، قرعه به نامشان افتاده است. برخی هم آن قدر مشتاق بوده اند که با وجود قیمت های زیاد، فیش حج را به صورت آزاد خریده اند و هرطور بوده است، خود را به کاروان زائران بیت ا... الحرام رسانده اند. امسال جمع زیادی از ...
باید صبر داشته باشیم، روزهای خوب دوباره می آیند
...> همسرم خیلی پای من سختی کشید، چند دفعه ترک کردم، اما از کمپ فرار می کردم، یک نفر را توی خیابان دیدم که کارتن خواب بود و همیشه با خودم می گفتم، من مثل فلانی نمیشم، اما یک روز رسید که من هم کارتن خواب شدم و همان فرد توی جوب کارتن جمع می کرد و من هم توی جوب آن طرف خیابان بودم و دنبال کارتن می گشتم، همان لحظه تصمیم گرفتم، ترک کنم و 5 سال قبل برای ترک اقدام کردم. قبل از اینکه ترک کنم، با خودم می ...