سایر منابع:
سایر خبرها
قتل فجیع تازه داماد به خاطر اشک های نوعروس/ درددل عروس جوان با خواهرش فاجعه آفرید
به پلیس داد. این زن که به شدت گریه می کرد، گفت: شب گذشته من و همسرم با هم درگیر شدیم. من که از رفتار همسرم ناراحت بودم با خواهرم درددل کردم و از بدرفتاری های شوهرم به او گفتم. گمان می کنم خبر بدرفتاری های شوهرم با من به گوش برادرم رسیده و احتمالاً او شوهرم را با قمه زده است. با اطلاعاتی که تازه عروس به پلیس داد، مأموران به ردیابی برادرش به نام امیرحسین پرداختند اما وی همزمان ...
قتل هولناک همسر و 2 پسر خردسال به دست پدر/ زن جوان قبل از مرگ دخترش را در اجاق گاز پنهان کرد
درگیری ما از یک سال قبل از زمانی شروع شد که پسرعموی همسرم سر و کله اش پیدا شد. او در افغانستان زندگی می کرد و از ما می خواست آنجا برویم اما من از این ماجرا حس خوبی نداشتم. شب جنایت چه اتفاقی افتاد؟ من از سر کار آمدم که بر سر همین رفتن به افغانستان با هم درگیر شدیم. دعوا تمام شد و خوابیدیم. صبح که بلند شدم به سر کار بروم به من گفت که اگر از سر کار برگردم دیگر او و بچه ها را نمی ...
سرنوشت تلخ دخترک درپی تصمیم بی رحمانه پدر/مرگ یا زنده بودن سیما کوچولو یک معما شد
شکایت یک زن جوان آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی رفته بود مدعی شد همسرش بعد از جدایی از وی و ازدواج با زنی دیگر دختر خردسالش را سر به نیست کرده است. سرنوشت ابهام آمیز بچه طلاق این زن در تشریح ماجرا گفت: در سال 87 با مردی به نام ناصر ازدواج کردم. او قبل از من دوبار ازدواج کرده و از همسرانش جدا شده بود که به خواستگاری ام آمد. یک سال بعد از ازدواج صاحب دختری به نام سیما ...
محمد تا لحظه شهادت همراه چمران بود
د و فرزند د ارم. مهد ی پسرم متولد سال 1352 و د خترم معصومه متولد سال 1354 است. زمانی که همسرم فراری شد، این بچه ها خیلی کوچک بود ند. من از سال 51 تا سال 60 که می شود 9 سال، با محمد آقا زند گی مشترک د اشتیم. اما با احتساب ماه هایی که از خانه فرار کرد و بعد هم که انقلاب پیروز شد و قضیه کرد ستان و د فاع مقد س پیش آمد، شاید نصف این مد ت با هم بود یم و باقی را د ر خانه حضور ند اشت. با توجه به ...
قتل هولناک تازه داماد توسط برادر همسر/ ماجرای جنایت خونین چه بود؟+جزییات
...> این در حالی بود که خانواده پدرام علیه عروس شان هم شکایت و او را عامل اصلی تحریک برای قتل معرفی کردند و خواستار مجازات او شدند. با صدور کیفرخواست برای عروس جوان و شاهین، رسیدگی به پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. بیشتر بخوانید: به شوهرم شک داشتم اما اصلا فکر نمی کردم آن زن خواهرم باشد معلم حاشیه ساز قائمشهری مهاجرت کرد!| مقصد جدید او کجاست ؟ ...
زن جوان: بخاطر وام چند میلیونی صیغه یک مرد شدم
زن 29 ساله در تشریح سرگذشت تلخ خود گفت: 4 سال قبل و در حالی که دختر 8 ساله ای داشتم، از همسرم طلاق گرفتم چرا که او اعتیاد شدیدی به موادمخدر صنعتی داشت و روزگارم را سیاه کرد. من هم برای آن که بتوانم دخترم را از این زندگی فلاکت بار نجات دهم از فرامرز جدا شدم و به یکی از مراکز حمایتی دولتی رفتم. آن جا بود که با زنی آشنا شدم و سرگذشتم را برایش بازگو کردم. او هم با آرامش و طمأنینه پای درددل های من ...
قاتل کارمند فروشگاه اینترنتی قصاص شد
نام ساسان در اینستاگرام آشنا شدم. او اهل یکی از شهر های غربی کشور بود و به من علاقه نشان داد. از طرفی من با شوهرم مشکل داشتم و می خواستم از او جدا شوم، به همین سبب تصمیم گرفتم شوهرم را از سر راه بردارم تا با او ازدواج کنم. من به او پیشنهاد دادم شوهرم را به قتل برساند و او هم به تهران آمد و شوهرم را به قتل رساند و بعد هم به شهرشان فرار کرد. فریب خوردم با اعتراف متهم، مأموران ساسان را ...
خودکشی عجیب زن 25 ساله به خاطر علاقه شدید به نانوای محل + عاشقی
.... یک سال بعد در حالی که پسران دو قلویم را باردار بودم، متوجه اعتیاد همسرم شدم. رفتار و گفتار آرین به شدت تغییر کرده بود و دیگر اهمیتی به من نمی داد. حتی بعد از تولد دوقلوهایم هیچ گونه مهر و محبتی را از سوی همسرم احساس نمی کردم. او همواره به دنبال کار و تفریح بود و بیشتر اوقاتش را در کنار بساط مواد مخدرش می گذراند. این بی مهری ها تاثیر عجیبی بر روح و روانم گذاشته بود تا جایی ...
از مرگ مشکوک مرد سالخورده تا معمای قتل دختر به دست پدر
و سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضائی شدند. معمای قتل دختر به دست پدر رسیدگی به این پرونده از خرداد سال 98 و با شکایت زنی جوان آغاز شد. این زن به مأموران گفت: دو سال قبل به دلیل اختلافی که با همسرم داشتم از او جدا شدم و سرپرستی دخترمان به نام رها به او سپرده شد. مدتی است همسرم اجازه دیدن دخترم را نمی دهد. او می گوید رها بعد از حرف زدن با من بدرفتاری می کند و به ماجرا مشکوک ...
معشوقه خیالی زندگی ام نابود کرد / جهنم خود ساخته !
فضای مجازی بود که با همسرم آشنا شدم و این ارتباط به ازدواج انجامید. از روز اول خانواده همسرم مرا قبول نمی کردند و می گفتند رفتار و حرکات تو جلف و سبک است. آنها حتی در مورد عکس هایی که از خودم در فضای مجازی می گذاشتم نیز گلایه مند بودند. ولی توجهی نمی کردم و تازه بعد از ازدواج، دیگر سخت گیری های خانواده ام را نیز در مورد نوع پوشش و حجابم نداشتم. همین مسائل سبب شد یک ...
قتل دختر خردسال تحت فشار دعوای همسر سوم و چهارم
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، رسیدگی به این پرونده از خرداد سال 98 و با شکایت زنی جوان آغاز شد. این زن به ماموران گفت: دو سال قبل به دلیل اختلافی که با همسرم داشتم از او جدا شدم و سرپرستی دخترمان به نام رها به او سپرده شد. مدتی است همسرم اجازه دیدن دخترم را نمی دهد. او می گوید رها بعد از حرف زدن با من بدرفتاری می کند. به ماجرا مشکوک هستم. پس از این شکایت، ماموران از پدر ...
طلاق به خاطر جشن تولد مادرزن
تولد را هم خودش برگزار کرد. من هیچ نقشی نداشتم و نمی دانستم که قرار است چنین جشنی برگزار شود. وقتی به خانه مادرم رفتم گفت که دوستان و بستگانش را دعوت کرده تا دور هم جشن بگیریم. راستش من هم ناراحت شدم ولی با خودم گفتم دراین باره بعدا با مادرم صحبت می کنم. ولی شوهرم آن شب به خانه مادرم آمد و جشن را به هم زد. او کلی به مادرم و من بدوبیراه گفت و به همه خانواده ام توهین کرد. پیش همه خجالت ...
بی آبرویی مرد جوان با زن صاحبکارش
روانی شدیدی خوردم تا جایی که درس و مدرسه را هم در حالی رها کردم که نمرات درسی ام بسیار عالی بود و جزو نفرات برتر تحصیلی در مدرسه بودم ولی نمی توانستم این رفتار پدر و مادرم را درک کنم که چرا نظر من و خواهرم را درباره این جدایی نپرسیدند و با سرنوشت ما بازی کردند! خلاصه بعد از این ماجرا سعی کردم روی پای خودم بایستم و قوی و محکم باشم به همین دلیل در یک تعمیرگاه خودرو مشغول کار شدم و شب ها ...
مرد 4 زنه دختر 8 ساله اش را در بیابان رها کرد / گره کور در ناپدید شدن سیما کوچولو + جزییات
زندگی می کند. او من و دخترم را ترک کرده است. مدتی قبل بچه را از من گرفت و گفت می خواهد خودش بچه را بزرگ کند. او نمی گذاشت من دخترم را ببینم تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم بچه نیست و فکر می کنم اتفاقی برای دخترم افتاده است. این زن ادامه داد: در سال 87 با ناصر ازدواج کردم. او قبل از من دو بار ازدواج کرده و از همسرانش جدا شده بود و بعد از آن به خواستگاری ام آمد. یک سال بعد از ازدواج صاحب ...
دختر 17ساله ای که رانندگان پولدار را این گونه تیغ می زد...
این افرادی که در این میهمانی هستند فرق می کنی. در آنجا از من خواستگاری کرده و قبول کردم چون سرپناهی نداشتم. بعد از ازدواج با آرش در سن 15 سالگی مجدد مشکلاتم شروع شد. و با شک زیادی که آرش داشت من را کتک می زد که بعد از یک سال تصمیم گرفتم از او نیز جدا شوم و حتی تصمیم به خودکشی گرفتم. همسرم پس از اطلاع از خودکشی با قرص، من را به بیمارستان برد. و پس از بهبودی و طلاق از او با پسری ...
راز ارتباط شوم مرد مانتو فروش با فروشنده های خانم / ماه منیر وقتی فهمید تحمل نکرد!
دوستانش می رود به خانه نمی آمد. زندگی ام کم کم داشت از بین می رفت. از یک طرف خانواده ام حمایتم نمی کردند و از طرف دیگر همسرم اهمیتی به من نمی داد. تمام عشقم شده بود پسرم. بالاخره یک روز دلم را به دریا زدم و به حالت قهر به خانه پدرم برگشتم. همسرم هم تا چند ماه به سراغم نیامد به محض اینکه خانواده ام فهمیدند می خواهم طلاق بگیرم، پدرم پا پیش گذاشت و با کامبیز حرف زد. سه ماه بعد به ...
بدترین صحنه ای که یک زن می تواند ببیند را من دیدم / شوهرم را با یک زن در بدترین حالت دیدم!
وارد خانه شدم و زن جوانی را کنار همسرم دیدم. باورم نمی شد کسی که تا این حد در زندگی مشترک به او اعتماد و اطمینان داشتم این گونه بامن رفتار کند! خلاصه آن روز باقر متوجه اشتباهش شد و از من عذرخواهی کرد و قول داد که دیگر چنین خطایی را مرتکب نخواهد شد. من هم آن چه را دیده بودم در همان جا دفن کردم و در این باره با هیچ کس حتی خانواده خودم سخنی نگفتم تا آبروی همسرم و زندگی خودم حفظ شود با آن که ...
ماجرای اجاره دادن زنان جوان به مردان هوسران!
مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: به علت اشتباه بزرگ ترها در دوران جوانی با مردی ازدواج کردم که 30 سال از خودم بزرگ تر بود به همین دلیل هم اختلافات زیادی با یکدیگر داشتیم و همدیگر را به هیچ وجه درک نمی کردیم. این بود که 10 سال قبل و در حالی که تازه وارد بیست و چهارمین بهار زندگی شده بودم از قدرت طلاق گرفتم و به خانه پدرم بازگشتم اما آن جا هم از نظر روحی و روانی آرامش نداشتم چرا که ...
گم شدن یک سکه طلا ؛ دلیل طلاق زوج جوان
او کادو داده، همان سکه ای است که در مراسم عروسی گم شد. او می گفت که سکه هایی که خانواده آنها به ما هدیه دادند، همه یک علامت واحد دارند و او از روی همان علامت فهمیده که این همان سکه است! بعد هم گفت که تازه می فهمد که چرا من درباره گم شدن سکه بی تفاوت بوده ام چون از قبل خبر داشته ام که مادرم سکه را برداشته .زن جوان که به شدت از دست شوهرش ناراحت شده بود، خانه را به حالت قهر ترک کرد و چند وقت بعد هم ...
همسرم شهادت را بجای خدمت در حرم امام رضا(ع) روزی خود کرد
بزرگم همراه همسرم برای نماز و زیارت حرم برویم. قبل رفتن، خواهرم و خانواده اش به خانه ما آمدند و گفتند: یکی از اقوام ناهار شله دعوت کرده است. همسرم گفت: شما با بچه ها بروید، من هم با امیر برای زیارت می رویم. پسرم، چون چشمش به پسرخاله هایش افتاده بود، او هم از رفتن با پدرش منصرف شد. شوهرم گفت: ماشین را شما بردار، من یک نفر هستم با هر وسیله ای، می توانم خودم را به حرم برسانم. همه با هم از خانه ...
قتل همسایه از ترس طلاق همسر
چوب به سر او ضربه زدم که بلافاصله پشیمان شدم اما دیگر کاری از من ساخته نبود. وی درباره اتهام سرقت نیز گفت: من اصلاً فکر نمی کردم ماجرای سرقت وسایل کارگاه همسایه به قتل ختم شود. من تصمیم داشتم بدون اینکه آسیبی به مهرداد برسد و در حالی که در خواب عمیق است وسایل کارگاهش را بفروشم اما از شانس بدم مهرداد به هوش آمد و متوجه ماجرا شد. من واقعاً شرمنده اولیای دم هستم و حرفی برای دفاع از خودم ندارم. من به آنها حق می دهم از من ناراحت باشند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند. منبع: روزنامه ایران ...
از خیانت به شوهرم پشیمانم / چند شب تا صبح با دوست پسرم بودم !
آمد و البته با انجامش داغ ننگ دیگری بر پیشانی خودم زدم. چون این من بودم که خودم را به عنوان یک زن مجرد به ندیم معرفی کردم و بی توجه به تعهدی که در زندگی ام داشتم برای خوشگذرانی با یک پسر جوان راهی تهران شدم. وقتی به سرنوشت غم انگیز همسرم فکر می کنم می بینم واقعا شایسته بلایی که سرم آمد هستم. نظریه کارشناس – بی شک در دنیا افرادی وجود دارند که از همسر شما زیباتر؛ جذاب تر و موفق ...
مواد مخدر؛ ورزشکار، دکتر و مهندس نمی شناسد
دوره جوانی مصرف مواد را شروع کرده بودم و به آن عادت داشتم. وقتی که دچار آسیب دیدگی در فوتبال شدم، در مصرف آن زیاده روی می کردم این ماجرا تا زمان ازدواج ادامه داشت تا اینکه همسرم پس از مدتی در دادگاه درخواست طلاق داد و از من جدا شد. علت جدایی تان چه بود؟ من تا 22 سالگی به یک معتاد تمام عیار تبدیل شده بودم. اصلاً حالت عادی و طبیعی نداشتم. با اینکه همسرم را خیلی اذیت و آزار می ...
بخشش قاتل پس از پرداخت دیه به خیریه
پزشکی قانونی منتقل شد. مسافر سوئیس در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، مأموران پلیس دریافتند مقتول بنفشه نام دارد که همراه خانواده اش در کشور سوئیس زندگی می کرده، اما چند ماه قبل تنهایی به ایران می آید و خانه ای در منطقه شهران می خرد و تصمیم می گیرد در ایران تنها زندگی کند تا اینکه به طرز مرموزی به قتل می رسد. خواهر مقتول هم که سه روز بعد از حادثه اعلام مفقودی کرده ...
اعدام برای شیطان؛ 8 صبح
مرا تسلیم خود کند و بعد از فرار شکایت کردم و پلیس آگاهی توانست متهم را دستگیر کند. این متهم در همان روز های نخست به بیش از 12 پرونده شوم اعتراف کرد. وی افزود: در این سال ها همه شاکی های پرونده یکی پس از دیگری از پرونده کنار کشیدند و تنها کسی که در این پرونده شاکی مرد شیطان صفت بود من هستم، اما برادرزن این متهم با رفت و آمدهایش و تهدیدهایش مرا مجبور به رضایت کرد. زن جوان ادامه ...
قصه کسب و کاری که با دو سینی شروع شد
کار خانگی آشنا شدم. زمانی که فهرست کسب و کارهای خانگی را دریافت کردم متوجه شدم به عنوان مثال اگر 50 مورد کسب و کار خانگی برای صدور مجوز وجود دارد، من به 20مورد آن تسلط دارم و یک مورد خیلی به دلم نشست و آن تولید کیک و شیرینی خانگی بود. بانوی تولیدکننده مشهدی عنوان کرد: در طول سه ماه مجوزها را گرفتم و در اسفند سال 1400 شب عید که بازار شیرینی خیلی داغ است با همه کمبود امکانات شروع به کار ...
زوج های شاعر خاطرات عاشقانه شان را روایت کردند
های 68 بود که به حوزه هنری می رفتیم و آن سال ها انجمن شعر حوزه با حضور اساتیدی چون استاد اوستا، معلم و کاشانی تشکیل می شد. وی اضافه کرد: ما نیز در آن جلسات شرکت می کردیم و از قضا همسرم را در همین جلسات دیدم و یک دل نه صد دل عاشق شدم، اما مسئله این بود که جرئت ابراز نداشتم. قزلباش ادامه داد: مدتی بعد با اساتید ازجمله معلم و ناصر هاشم زاده به اندیمشک سفر کردیم و هاشم زاده در ...
روایت جالب مدافع هلندی از تجربه ترسناک سکته قلبی
...." نمی توانستم آن ماجرا را به قلبم ربط دهم. آن ها هم همه آزمایش ها را انجام دادند و همه چیز عادی بود. یادم است این احساس را داشتم که وقتی روی مبل مدت زیادی دراز می کشی و بعد سریع بلند می شوی و احساس می کنی سرت سبک شده. این احساس را داشتم، اما 10 برابر شدیدتر. فقط احساسی شبیه به گرسنگی داشتم. اصلا انرژی نداشتم. باید یک چیزی می خوردم و اصلا به ذهنم نمی رسید که ممکن است چه ...
روایت آقای بازیگر از زندگی مخفیانه کارگردان تئاتر در خانه اش| چرا عزت الله انتظامی از عبدالحسین نوشین ...
شده و دیگر فرجی نیست و باید اعدام شوم. به اتاقی خالی داخل شدم. بلافاصله در را بستند. اتاق به طرف حیاط شهربانی راه داشت. کف اتاق روی زمین ولو شدم. نمی دانم چقدر گذشت که دیدم یک آقایی که می شناختم و آن شب هم در جامعه حسابداران بود و حتی بعد از اجرای برنامه من، کلی هم مرا تشویق کرد، سروکله اش پیدا شد. با خوشحالی سلام کردم. به طرفش رفتم. اصلا انگار نه انگار که مرا می شناسد. گفت: دنبال من بیا ...