سایر منابع:
سایر خبرها
غوغا(قسمت چهارم)
.... زن جوان هم مثل خودم شوکه شد. همین رفتارش شک من را بیشتر کرد اما سریع خودش را جمع کرد و این بار با لحن مهربانی که تظاهر به ریختش زار می زد گفت : به خاطر حرف اون آقا ترسیدی. آخه پدر من اگر قرار به کشتن تو بود که بهت این طوری نمی گفت. راستش را بخواهی داری قبری حفر می کنی . اونم قبر پدر منه. پدرم از بچگی تو این خونه بزرگ شده بود. رسم داشتند بزرگ های فامیلی را در زیرزمین همین خانه دفن کنند ...
آموزش باریستایی با مدرک بین المللی
...، مشاوره راه اندازی کسب و کار رایگان بگیره و ازش بعنوان مهارت تو پرونده مهاجرتیش استفاده کنه 16-در صورت تمایل بعد از گرفتن مدرک با معرفی کافی پارس هنرجو می تونه تو یه کافی شاپ معتبر به کارورزی بپردازه و بعد از اون در صورت نشون دادن لیاقتش در اونجا استخدام بشه 17-یه آپشن جذاب دیگه هم هست که اونم قبول نمایندگی یکی از کافه های زنجیره ای کافی پارس توسط هنرجوعه، با شرایطی بسیار استثنایی ...
گریه کوچولوترین عروس ایرانی در حجله داماد ! / شوهرداری به جای عروسک بازی ! / دلتان کباب می شود !
... داماد رو از قبل می شناختی؟ داماد فامیل ما بود. بعد اینکه اومدن خونه مون و با هم حرف زدیم از هم خوشمون اومد البته همسن پدرم است ! رحیمه می دونی ازدواج یعنی چی؟ فکر کنم یعنی لباس عروس پوشیدن، خانه داری و آشپزی کردن. به آشپزی و خانه داری علاقه داری؟ آره خیلی. بابات کجاست؟ ازش خبری داری؟ نه وقتی مامان و بابام از هم ...
راه اندازی اصولی کافه
تاحالا به این فکر کردید که یه کافی شاپ کوچیک برای خودتون داشته باشید؟ خوب اگر سرمایه اش رو دارید که عالیه، کافیه برای راه اندازی کافه، یه مغازه بر یه خیابون پر رفت و آمد که بهتره نزدیک دانشگاهی یا پارکی یا پاساژی باشه اجاره کنید، بعد اون رو با انواع دستگاه اسپرسوساز صنعتی اتومات یا نیمه اتومات، بلندر، انواع آسیاب قهوه و ابزارهای ریز و ضروری تجهیز کنید، اونوقت برید سراغ انتخاب سبک کافه تون و فکر ...
کلاغه به خونه ش نرسید اما هدهد سفید به کتابخانه رسید!
فرصت داشتن به رشد خودشون و همدیگه کمک کنن، هم رو بیشتر و بهتر بشناسن، عیب و ایراد کارشون رو دربیارن و نقاط قوت شون رو بفهمن و بتونن تقویتش کنن. از حاشیه های دوست داشتنی این جمع عزیز، تنوع سنی و جنسیتی شون بود. دیدن قصه گوهای خانم و آقا، میانسال و جوان و حتی نوجوان و صد البته مادرایی که همراه بچه هاشون تو این همایش حاضر شده بودن، حس انگیزه و امید رو تو رگ هرکسی که تماشاشون می کرد، جاری می کرد. ...
سفر جستجوی گمنامی است
پیکو آیر، سالون— ابتدا سفر می رویم تا خودمان را گم کنیم؛ و بعد، تا خودمان را پیدا کنیم. سفر می رویم تا قلب و چشمانمان را باز کنیم و دربارۀ دنیا بیش از آنی بفهمیم که در روزنامه هایمان جا می گیرد. سفر می رویم تا بضاعت ناچیزمان را، با همۀ جهل و دانشمان، به آن نقاطی از جهان ببریم که داشته هایشان جور دیگری توزیع شده اند. و اساساً سفر می رویم تا دوباره جوان هایی سبک سر شویم، تا زمان کِش بیاید و گول ...
جنجال جدید سارا و نیکا اینستاگرام را بهم ریخت | سارا و نیکا با این ویدئو حسابی سوژه شدن
را بابا و مامان خطاب کرده و با این کارشان فاصله ها را کم کردند. آنها نور چشمی اهالی پایتخت هستند و همه هر کاری را انجام می دهند که به دوقلوها خوش بگذرد. اولین تجربه بازیگری در هشت ماهگی سارا:اولین بار وقتی هشت ماهه بودیم در سریال دوباره زندگی بازی کردیم. از اون موقع چیزی به یاد نداریم اما مامان مون می گه آقای رسول حاتمی که اون زمان، ما رو از دوباره زندگی می شناخت و آشنایی ...
داستان کوتاه/ روزنامه فروش
روزنامه ها مانده بود. رحیم و اسد هر کدام در یکی از خیابان های اطراف پرسه می زدند. آن روز برای کار اشتیاق بیشتری داشتم. آخر آقای سهروردی وعده داده بود این بار کتاب هاکلبری فین را از دکه اش به امانت بردارم. کم کم خیابان های چهارسو از انبوه ماشین ها پر می شد و ترافیک سنگین خیابان ها کارمان را آسان تر می کرد. چیزی به نیمروز نمانده بود و آخرین نسخه روزنامه را رهگذر میانسال خوش ...
خودکشی در دنیای عشق گمشده و خیانت / گریه های کودکانه مادرش را نجات داد
فقط گوشی اش را نشان دادم و توضیح خواستم و او هم بدون اینکه انکار کند پذیرفت. چه کاری می توانستم بکنم . همه زندگیم را باخته بودم این همه سال محسن برایم نقش بازی کرده بود و فقط از سر لجبازی با من ازدواج کرده بود. نفرت همه وجودم را گرفته بود. اعتراف به عشق موازی محسن گفت مهسا را ساله است که دوست دارد و اگر نمی توانی تحمل کنی طلاقت را بگیر. من سرگردان و آشفته حال نمی دانستم چکار ...
یادداشت زینب موسوی پس از مهاجرت
بدم میاد. امروز طولانی زیر دوش وایساده بودم و برام مهم نبود که آب زیادی دارم صرف میشه و حس بدی داشتم از اینکه بی مبالاتم ولی این حس متعلق نبودن از همه چیز قوی تر بود. یه عالمه گریه کردم قبل اجرا بعد اجرا دیشب دیروز و نمیدونم واقعا چی حالمو خوب میکنه. میخوام برگردم خونه... چطوری مهاجرت میکنید؟ چطوری اون خاکو رها میکنید و برنمی گردید دیگه؟ دلم خیلی گرفته و کمدین های دل گرفته واقعا نمیدونم چی اند. من تا حالا کمدین دل گرفته ندیدم. جز خودم شاید چون کمدین بودن هیچکسو قبول ندارم یا شاید دل گرفتگی بقیه آدم ها برام مهم نیست. همین دیگه هیچی مغزمو بالا میارم. انتهای پیام ...
مجموعه داستان های کوتاه مدرن در راز موج سوم
، رومیزی تو سایزهای مختلف و مشتری جمع می کند. چند قدم مانده به تیمچه حاجب الدوله بوی خوش قهوه همراهمان می شود، می خواهم وارد مغازه شوم: برزین دستت رو بده به من دستی در دستم حس می کنم، با موهای کم و درشت، فکر می کنم: چه دست تپلی داره برزین! اما چرا زودتر متوجه نشده بودم؟ تازه چه زود تا گفتم دستش رو داد بهم و بهونه نگرفت مردی با سری بزرگ و گوش های کوچک و موهای حنایی کمپشت با گوشه چشمانم می بینم که به من ...
تیپ کژوال متین ستوده همه رو انگشت به دهان کرد | خانم با این لباس عجیب و مدل موی جدیدش دل همه رو برد
ار بود نقش اصلی دختر کارش را به من بسپُره و این برای من موضوعی بود که نمی دونستم اون را نادیده بگیرم. همین حالایی که روبروی هم نشستیم و سریال یادآوری به پایان رسیده از بازی در این کار پشیمان نیستی؟ نه! من اگه 10 بار دیگه هم به عقب برگردم و اگه باز هم این پیشنهاد به من بشه هر کاری که روی زمین دارم را تعطیل می کنم تا در این کار بازی کنم چون مطمئنم که این کار قشنگ ترین اتفاقی بو ...
چطور آداب مهمانی رفتن را به کودکان آموزش دهیم؟
نیاز به طرح رفتار درمانی دارد. ممکن است حتی مادر در مهمانی بعدی کودک را در خانه نزد پدرش بگذارد و برود؛ چون دفعه قبل از رفتارت ناراضی بودم امروز تو خونه پیش مامان بزرگ/ بابا می مونی و من به تنهایی خونه خاله می رم. البته زمان غیبت تان باید کوتاه تر از حد معمول باشد. چه تشویقی؟ تشویق کردن در ازای رفتاری که باید جزو وظایف کودک باشد ممکن است او را باج گیر بار بیاورد. کودک باید بداند که مودب بودن و داشتن رفتاری مناسب در یک مهمانی جزو وظایف او و از مشخصات یک کودک خوب است. شما می توانید به صورت کلامی و با نوازش کردن به او بفهمانید که از رفتارش راضی هستید. ...
راز سیاه قتل هولناک و تجاوز به زن تهرانی برملا شد
شده است. شماره تلفنی که ادعا می شود متعلق به من است نیز به من ربطی ندارد و پیام ها را من به زن جوان نداده ام. این در حالی بود که دختر شهره رازی را درباره مادرش فاش کرد. او گفت: مادر من هر بار که به جلسه ای در ارتباط با شغلش می رفت، با صورتی پریشان و چشم هایی گریان برمی گشت و ساعت ها گریه می کرد. سر و وضعش آشفته می شد و تا چند روز اعصابش خرد بود؛ اما از من خواسته بود به کسی چیزی نگویم ...
تماشای اجباری تئاتر مسکن
...، در سال های اخیر به یکی از نحس ترین واژه های پرکاربرد تبدیل شده است با هر فردی از این بازار صحبت کنیم، زبان به اعتراض می گشاید و از آن با ناامیدی گله می کند، چرا که بازار ملک در کشور ما به حدی با بی تدبیری روبه رو شده که برای ساماندهی آن، به معجزه نیاز است. به طورکلی بازار مسکن در کشور ما روزهای تیره ای را می گذراند که فشار آن بر دوش مردم، به ویژه اقشار کم درآمد است که نمی توانند زیر بار این ...
آیت الله محقق داماد: قم در زمان مرحوم آیت الله بروجردی یک شهر آکادمیک بود؛ نه شهر مقدس بازی و مقدس مآبی ...
زیادی در این کلاس ها شرکت می کردند. بعد از اینکه درس منظومه را نزد مرحوم مطهری فرا گرفتم، به این درس کاملا مسلط شدم. شروع به تدریس درس منظومه کردم و شاگردان زیادی هم داشتم. نحوه تدریس درس منظومه من کاملا به سبک مرحوم مطهری بود و همین باعث شده بود که کلاس های این درسم بسیار شلوغ باشد. مرحوم مطهری با من ارتباط خوبی پیدا کردند. ایشان را دعوت کردیم که هفته ای دو، سه روز به قم بیایند و در منزل ...
یک از هزاران
: آخرین صبحونه رو با من نمی خوری؟! ؛ با بغض گفتم: چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟! گفت: کاش می شد صدات رو ضبط می کردم با خودم می بردم که دلم کمتر تنگت بشه گفتم: قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می مونم، منو بی خبر نذار. با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهی اش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: حمید تو رو به همون حضرت زینب (س) هرکجا تونستی تماس بگیر ...
زن چشم سبز در این قتل کیست؟ / سرنخ هایی او را قاتل نشان می داد
به گزارش رکنا، 27 سال بیشتر نداشت و دو سال پیش با حمید در همان شرکت آشنا شد و سر سفره نشست. ابتدا کسی باور نداشت یک زن عزادار بتواند از ورشکستگی شرکتی نوپا جلوگیری کند، اما بعد از گذشت یک سال شرکت در همه زمینه ها پیشرفت داشت و این یک موفقیت بزرگ برای سوسن بود. همه از خوش اخلاقی مدیرعامل می گفتند و همین اخلاق باعث شده بود پرسنل هر چه در چنته دارند رو کنند و با هم طرح های اقتصادی شرکت را رو به جلو ...
دعای عرفه امام حسین (ع)
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284 الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ، وَلَا لِعَطائِهِ مانِعٌ، وَلَا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ، وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ أَجْناسَ الْبَدائِعِ، وَأَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ، لَا تَخْفیٰ عَلَیْهِ الطَّلائِعُ، وَلَا تَضِیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ، جازِی کُلِّ صانِعٍ، وَرایِشُ کُلِّ قانِعٍ، وَراحِمُ کُلِّ ضارِعٍ، وَ مُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْکِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ، وَهُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ، وَ لِلْکُرُباتِ دافِعٌ، وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ، وَ لِلْجَبابِرَ ...
آموزش کافه با هدف بازار کار
اون کلی پرس و جو کردم و خداییش هم مشاوره ی خیلی تخصصی و کاملی داشتم بطوری که موقع بازگشت از آموزشگاه هزینه ثبت نام رو که با توجه به سرفصلای کاملش و همچنین ویژگی هایی که داشت خیلی کم بود پرداخت کرده بودم و قرار بود از پس فرداش کلاس جذاب باریستایی من با استادی حرفه ای و مجرب شروع بشه، البته دیدن تجهیزات، دستگاه های اسپرسوساز بروز و تکمیل و ابزار کار و فضای آموزشگاه و برخورد کارکنان هم بی تأثیر نبود ...
آموزشگاه باریستا با خوابگاه
که همه این عوامل می تونن شما رو پای ثابت اونجا کنن. بار کافه می تونه از دید شما پنهان باشه یا می تونید کار کردن باریستا رو ببینید که حتما براتون جالبه، یه شخص برای اینکه باریستا بشه اول باید عاشق قهوه باشه و علاقمند به این کار با تمام مشکلاتش باشه که اولا آموزش باریستایی رو تو یه آموزشگاه باریستا ی معتبر دیده باشه و بتونه رو تهیه انواع قهوه ها بخوبی مسلط باشه، تو آموزشگاه قهوه کافی پارس ...
شلیک ناخواسته و اجری بالاتر از شهدا
فشار این حادثه مصمم شده بودم که از دستگاه قضایی انصراف دهم. حضرت امام خمینی (ره) که از ماجرای پسرم باخبر شدند، برای دلجویی، مرا به حضور پذیرفتند. در نظر داشتم تقاضای استعفا را همان جا مطرح کنم. امام بعد از استقبال و عرض تسلیت، فرمودند: اگر اجر پسر شما بالاتر از شهدای جبهه نباشد، کمتر هم نیست. از خدا برای شما صبر و اجر مسئلت می کنم. امام مکث کوتاهی کردند و بعد با لحن گیرا و پرجاذبه ای ...
خاک این روستای ایران را از بهشت آورده اند+تصاویر
دارد و یک باغچه و کلی در های بسته. ایوان روبه رو به گنبدخانه و ایوان های دیگر به فضا هایی آرام برای نشستن و راز و نیاز زائران ختم می شوند؛ زمانی که می خواد سال تحویل بشه، یعنی چراغ اول سالِنه، از امامزاده می برن. از شمع خود امامزاده روشن می کنن، چراغ و فانوس می برن خونه هاشون. این چراغم باید به قول گفتنی یک شبانه روز بسوزه تا خودش خاموش بشه . گوشه چادرش را لای برگ های کتاب دعایش می گذارد ...
بسیاری از دانشگاه های ایران دبیرستان هایی با سطح درسی بالاتر هستند / دانشگاه سیاست زده قدرت تفکر آزاد ...
سوئیس مهاجرت کردید؟ در آن زمان، طرحی (سبتیکال) بود که می توانستیم بعد از دفاع از تز دکتری یک دوره 6 ماهه را در خارج از کشور بگذرانیم. فکر می کنم که من آخرین نفری بودم که در این طرح شرکت کردم و بعدا این طرح حذف شد. من از این طرح استفاده کردم و وارد مؤسسه فناوری فدرال زوریخ در سوئیس شدم که جزو پنج دانشگاه برتر جهان است. برای این کار هم با کمک یکی از استادیم در ایران (دکتر سراج)، با پروفسور ...
فرهیخته ای از دل هامون سیستان
ابتدایی نرفته بودم، گاهی فیلم های سیاه وسفید با نوشته همراه بود و مردم در هنگام نمایش بلندبلند زیرنویس ها را می خواندند. در دوره دبیرستان یاد گرفته بودم که فیلم را برمبنای نام کارگردان تماشا کنم. مثلاً فیلم های وسترن را به کارگردانی جان فورد دوست داشتم، در بیشتر فیلم های جان فورد، جان وین هنرپیشه معروف بازی می کرد. من تمام فیلم های جان وین را دوست داشتم، زیرا دوبله مرحوم ایرج دوستدار، به جای جان ...
دستی که بنا بود بریده شود و اباالفضل(ع) شفایش داد/ ماجرای جاانداختن بینی در زندان استخبارات عراق
هیچ فلان فلان شده ای نمی کند؛ مثل راه رفتنم. به خاطرش گچ پایم را 48 ساعت زیر آب نگه داشتم. از شیر سلول اندازه یک دم موش آب می آمد. شیر را با دهن باز کردم و با هر بدبختی بود پایم را زیر آب گرفتم. بعد بلند شدم ایستادم. سه روز طول کشید بتوانم نوک پایم را بگذارم روی زمین. بعد دیدم نمی توانم نفس بکشم. بینی ام بدجور له شده بود. آمدم کنار دیوار. بینی را چسباندم به دیوار و شروع کردم به ضربه زدن. ضربه های ...