سایر منابع:
سایر خبرها
شب خاص کیارستمی
آن آچار و پیچ گوشتی می فروشند. رفتم و آقای کیارستمی را دیدم که با ژست خاص خودش ایستاده بود و به من گفت این فیلم را چطور ساختی؟ چقدر فیلم خوبی بود. گفتم واقعا این فیلم را دوست دارید؟ جواب مثبت داد. پرسیدم که اگر این را دوست دارید چرا فیلم گل و بلبل می سازید؟ فیلم معترضانه نمی سازید؟ گفت: سی سال پیش این حرفِ تو را به کارگردانی زدم و او جوابی داد که من گوش ندادم. حالا به تو می گویم، می ...
خانه ای به رنگ بندگی | امانت دار آبروی مردم هستیم
کسی کمک نمی کنند. حتی رقیه خانم برای رسیدگی به حال یک خانواده تا شهرهای دیگر هم می رود. خودش می گوید: پسرم در یکی از روستاهای ابهر سرباز معلم بود. همیشه از وضعیت نامناسب مردم آنجا می گفت. با پسرم رفتم ابهر و مستقیم سراغ روستا را گرفتم. باور کنید مردم آنجا در فلاکتی زندگی می کنند که اشکم درآمد. پیگیری کردیم و خلاصه چاه آب زدیم. چون آب نداشتند. حاج آقا روبه من می کند و می گوید: با حاج ...
تیغ تهدید برای ازدواج
گاه مرا کتک نزد. در چند سال اول زندگی مشترک، او همه تلاشش را برای رفاه و آسایش من می کرد و سفر های بیشتری به افغانستان می رفت، ولی در یکی از همین سفر ها که بار روغن خوراکی داشت، ماموران در یکی از ایست و بازرسی های جاده ای به او مشکوک شدند و کامیون را بازرسی کردند. آن جا بود که مشخص شد درون همه قوطی های روغن، مواد مخدر جاسازی شده است که به این صورت محموله سنگین مواد مخدر به پای شوهرم نوشته شد. ...
تاریخ محکمه نیست | گفتگوی زیباکلام و احمد غلامی
فلان تیمساری که به خارج از کشور رفته و بعد از 30 سال به ایران برگشته و ویلایش را خانم فاطمی آزاد کرده، چیزی دریافت کرده بود، حرف شما درست می شد. ولی مثل روز برایم روشن بود که ایشان یک ریال مستقیم یا به صورت هدیه از کسانی که اموالشان از طریق آقای احمدی نژاد آزاد می شد دریافت نکرد. من چطور بگویم منافع خودش را تشخیص داده! آقای زیباکلام من چون شما را می شناسم و با احساساتتان آشنا هستم، حرف ...
آیت الله العظمی مرعشی درباره پدر رهبر انقلاب: اگر رساله می داد همتراز مراجع نجف می شد
یا در خاطره دیگری نقل شده که یکبار طلبه جوانی همراه نوه آقاسید جواد رفت دیدن آقا. لا به لای احوال پرسی و صحبت به ایشان گفت: شما که در محضر آقای قاضی و دیگر بزرگان بودید از ایشان مطلبی بفرمایید. آقاسیدجواد نگاهی به طلبه کرد و لبخندی زد حتی یک کلمه هم نگفت. طلبه جوان از این لبخند درس خودش را گرفت. انگار آقاسید جواد نمی خواست با نام اساتید بزرگش، خودش را بزرگ کند. احترام باقرخان به آقا ...
دیوید بکام از خاطرات جالب خودش می گوید؛ از بافتن موهایم پشیمانم/ مردم به سمت من تف پرتاب می کردند/ ...
خاصی روی موهایم بزند؟ او پرسید بافت دوست داری؟ گفتم بله، نمی دانم چیست ولی بله. درست کردنش دردناک بود اما خوشم آمده بود. مردم می پرسند که آیا از مدل موهایم پشیمان هستم یا نه و در حالی که از هیچ یک از آنها پشیمان نیستم، اما به نوعی از این بافت آفریقایی پشیمانم. روز شنبه این بافت را زدم و دوشنبه با تیم انگلیس برای مسابقه ای به آفریقا پرواز کردیم. من نلسون ماندلای بزرگ را ملاقات کردم. و ...
مرد شیطان صفت دختر جوان را به بهانه سفر به ترکیه بی عفت کرد / لج بازی با پدر و مادر کار دستش داد
دیگر انجام می دهد بعدش گفت یک چیزی برای شام درست می کنی؟ منم کوکو درست کردم وخوردیم و کلی تعریف کرد.ظرف ها راشستم و آمد کمکم کرد.خیلی خوش گذشت.بعدش گفت اتفاقا بهتر که سفر عقب افتاده است چون من و تو بیشتر خوش می گذرانیم.خیال منم راحت شد با شنیدن این حرفش.موقع خواب به اتاق من آمد و گفت من و تو دیگر محرم هستیم و می توانیم در یک اتاق بخوابیم اما من گفتم صیغه برای سفر به ترکیه است که گفت مشکلی ندارد ...
فراموش شدگان امروز؛ قصه میرپنج و اوستا
انقلاب خمینی(ره) سر داده بود؛ از دیدارش با رهبری. از فوت یارش و از مهاجرت تک پسرش. "میر پنج قصه مان چند سالی است که راهی خانه سالمندان شهرستان آذرشهر شده است؛ پیرمردی که از گذر زمان می گفت که چطور از کودک، پیر ساخت". میر پنج ساعتش را نشانم داد: این ساعت را آن زمان ها خریدم وقتی هنوز میرپنج نشده بودم و برای گذراندن دوره به اصفهان رفته بودیم خریدم و از آن روز به بعد آخ هم ...
وقتی کارد به استخوان کارآموزان وکالت می رسد
.... بالاخره تجمع وکلا باید از لحاظ شکل و قیافه با دیگران تفاوتی داشته باشد. در پیاده روی شمال خیابان پیدایشان کردم. مثل اینکه دیر رسیده بودم و توسط پلیس و بعضی دیگر داشتند به سمت مترو و پارک هدایت می شدند. همراهشان تا پارک مقابل مجلس رفتم. طبعا شکل و قیافه خبرنگار با وکیل تفاوت دارد. برای همین تا در جمعشان قرار گرفتم، با نگاهشان سوال می پرسیدند که ببخشید شما؟ خودم را معرفی کردم و گفتم آمده ...
خون آرمان چشم ها را به روی حقیقت باز کرد
همانجا مخالفت کردم و گفتم: مامان جان تو چرا؟ تو درست را بخوان، این همه نیرو هستند. بالاخره از تو بزرگترها، نیروی انتظامی و مسئولین هستند. شما ها چه کار می توانید بکنید؟ ایشان گفت: اگر همه مادر ها اینطور فکر می کردند، که معلوم نبود الان کشور دست چه کسی بود؟ عاقبت زنان و کودکان چه می شد؟ اگر آن زمان که کشور در جنگ بود و دشمن تا خرمشهر پیش آمده بود، مادر ها و پدر ها اجازه نمی دادند که فرزندانشان به جبهه ...
خارج از پروتکل رونمایی شد
کشور دیگر نیاز به مجوزهایی دارد که ما نداشتیم و عنوان داشتند که سفر شما خارج از پروتکل است. به طورکلی از نظر آن ها حضور گروه مردم نهادی که پیام صلح و دوستی را از طرف مردم نشان دهد، خارج از پروتکل بوده است. در ادامه نشست محمدمهدی شریعتمدار رایزن فرهنگی سابق ایران در لبنان با بیان این که کتاب را دو سال گذشته و پیش از چاپ خوانده است گفت: بعد از مطالعه کتاب من ملاحظاتی داشتم که به نویسنده ...
معاون سابق مطبوعاتی: شیر نفت هم حیات یک رسانه را تضمین نمی کند
تقاضا ربط دارد. رسانه های ما مانند تاکسی سرویسی هستند که هنوز منتظر است تلفن دفترش زنگ بزند. نیامده ایم اسنپ درست کنیم. تفاوت اسنپ با تاکسی سرویس چه بود که با استقبال مواجه شد؟ متقاضی می فهمید چه کسی سوارش می کند، چقدر زمان صرف می شود تا ماشین برسد و چند دقیقه در راه است، چقدر باید بپردازد و... رسانه ما به شیوه دهه 1360 عمل می کنند اما انتظار دارند همان سطح مخاطب را داشته باشند. خب ...
◄ اولویت دولت در راه اندازی قطارهای سریع السیر/ داری اشتباه می کنی کاپیتان
تین نیوز عباس قربانعلی بیک* : به گزارش پایگاه پیام رسانی رهبر معظم انقلاب (25 فروردین 1400)، ایشان در ابتدای محفل انس با قرآن فرمودند: من در سخنرانی اول فروردین در باب رتبه اقتصادی کشور یک آماری را عرض کردم. بعد از آن چند نفر به من تذکر دادند که این آمار درست نیست. من به دفترمان گفتم که بررسی کنند و بررسی کردند معلوم شد که حرف آنها درست است. حق با آنهاست ... معظم له در دیدار ...
ماجرای مراسم عقد در ایستگاه مترو چه بود؟
خانواده اش را فرصتی طلایی برای رشد مادی و معنوی ارزیابی می کند و با نگاهی متفاوت به سختی های پیش رو می گوید: به طور مثال اگر پدرم همه چیز در اختیار من می گذاشت مجبور نبودم سوار مترو بشوم و شاید فرصت این را پیدا کنم که روزانه زیارت عاشورا بخوانم! عروس و داماد و ماجرای عقد در مترو *عروسی نمی گیریم چند عکس یادگاری می گیریم و یک سفر زیارتی و تمام! اما چیزی که بهانه این ...
تفریح تابستانی یا آسیب پوستی؟
.... در این ساعات، اشعه خورشید بیشترین شدت را دارد و پرتوها با زاویه 90 درجه به زمین برخورد می کند که همین جریان باعث آسیب رسیدن چند برابری به پوست های روشن می شود. این را دکتر جمال الدین حسن زاده، متخصص پوست و مو می گوید و معتقد است که علاوه بر رعایت این نکات، بهتر است که بیشتر از یک ساعت زیر نور مستقیم آفتاب قرار نگیرید که هرچه این زمان بیشتر شود، احتمال ابتلا به بیماری های پوستی بیشتر می شود. ...
پیروزی گلنار هم دردناک بود/ عشق چرا و اما و اگر ندارد+فیلم
که داستان با چند نفر جلو می رود؛ یعنی محرک داستان چندین کاراکتر (شخصیت) هستند. اما گیلدخت همانطور که اشاره کردید داستان قهرمان محوری است که نه تنها برای من بلکه می توانست برای هر بازیگری جذاب باشد. این که چنین بار سنگینی روی شانه های گلنار قرار می گیرد برای من به عنوان یک بازیگر جوان خالی از جذابیت نبود. هم زمان که می دانستم این مسئولیت خطیر است، برایم لذت بخش هم بود و می دانستم این نقش ...
داستان کودک باید ماجرا و اتفاق داشته باشد
ها با آنها صحبت می کنم و نظرشان را می پرسم. حتی با دوستان نویسنده هم در این زمینه مشورت می کنم. به هرحال انتخاب عنوان یکی از سخت ترین کارها است و من سعی می کنم با توجه به تمام نکاتی که گفتم، به یک عنوان خوب برسم؛ البته همیشه این طور نیست و برخی عنوان ها جوابگو نبوده و من مجبور شده ام آنها را تغییر دهم. - دردسرها و مسیر سفر حلزون قصه من را به یاد چند قصه قدیمی انداخت که در کتاب های درسی ...
نصیحت مهم عباس کیارستمی به ابوالفضل جلیلی چه بود؟/ هر گاه همه بینندگان را راضی کردید به مبتکرانه بودن ...
انگار حالا در آن آچار و پیچ گوشتی می فروشند. رفتم و آقای کیارستمی را دیدم که با ژست خاص خودش ایستاده بود و به من گفت این فیلم را چطور ساختی؟ چقدر فیلم خوبی بود. گفتم واقعا این فیلم را دوست دارید؟ جواب مثبت داد. پرسیدم که اگر این را دوست دارید چرا فیلم گل و بلبل می سازید؟ فیلم معترضانه نمی سازید؟ گفت: سی سال پیش این حرف تو را به کارگردانی زدم و او جوابی داد که من گوش ندادم. حالا به تو می گویم می خواهی ...
سرنوشت احمق ها در تاریخ یکی است
قرآن همیشه محفوظ است. کسی برایش قرآن نخواهد خواند! خدا خودش محافظ جسم و روح قرآن است. هر روز هزاران نفر، رهیافته می شوند و مشرف به اسلام و قرآن. پناه می آورند به خدا و کلامش. دنیا را ببین! اربعین هرسال چند میلیون عاشق کربلایی می شوند پای پیاده. چندین میلیون مسلمان هر روز دعای فرج می خوانند و ظهور قرآن ناطق؛ امام زمان (ع) را از خدا می خواهند. این عشق، شعله ور است؛ آتش نمی گیرد به ...
بی اخلاقی و شیطنت چندتن از مسئولان بنیاد و هوچی گری و پرونده سازی علیه جانبازان
.... فاش نیوز: متاسفانه برخی طوری بیان کرده اند که انگار شما بدون هماهنگی هر چقدر دلتان بخواهد هزینه می کنید و بعد می روید بنیاد و توقع و درخواست پرداختشان را دارید! پس خودشان زیر حرفشان می زنند. - نه اصلا اینطور نیست. همه اینها اول نامه درخواستش امضا می شود، بعد انجام می دهیم. به والله قسم همه اینها مدارکش موجود است و من اتفاقات را حقیقتا گفتم. خلاصه زنگ زدند و ...
پیرزن 65 ساله دزد ماشین های پایتخت بود
چطور توانست ماشین مالباخته را سرقت کند، از زبان خودش بخوانید: چند وقت پیش پیرزنی با آژانس تماس گرفت و برای اراک ماشین دربست خواست. وقتی به جلوی بیمارستانی در جنوب تهران رفتم تا خانم دکتر را سوار ماشین کنم، پیرزن شیک پوشی جلو آمد و خودش را دکتر معرفی کرد و سوار ماشین شد. او تا خود اراک از اهمیت سمیناری که در آن برنامه داشت صحبت می کرد. وقتی به آنجا رسیدیم او را به کلینیکی بردم و چون گفته ...
گفت وگو با نسرین سخاوت که 15 سال است، توفیق خادمی حرم مطهر رضوی را دارد؛ شکر نعمت همسایگی
دارم طوری است که انگار گوشه ای از مدینه را می بینم. " فرشته ای برای زوار خانم سخاوت سال هاست روی یادگیری زبان عربی وقت گذاشته و حالا خودش مدرس شده است. چند وقتی است این زبان را به خدام هم می آموزد تا بهتر بتوانند با زائران ارتباط برقرار کنند. او که خودش به این زبان مسلط است خیلی وقت ها با مهمانان عرب زبان آقا هم کلام می شود. خانم سخاوت خاطره شیرینی از برخورد با یکی زائران غرب ...
حج مقبول
تشییع شد؛ آن هم بخاطر مرگی عجیب و غیر قابل باور در آن سفر و سرزمین مقدس... . یکی از این خانواده ها، خانواده شهید آقایی پور است. کسی که سال ها در کسوت دیپلمات و سفیر، برای اعتلای پرچم و نام و عزت جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج تلاش کرده بود و نتیجه زحماتش چنین حج مقبولی شد. سرکار خانم حبیبه آقایی پور، دختر بزرگ شهید، پس از گذشت چند سال از شهادت پدر، دست به قلم شد و روایت زندگی پدرش را ...
دو شاهد شیدایی از جزیره سربلند خارک
کوچه ای که خانه ما آن جا بود و حالا به نام کوچه شهیدان داراب پور مزین شده، مسیر خیلی کوتاهی بود. مادر از جلوی پایگاه بسیج تا جلوی در منزل فریاد می کشید و گریه می کرد. آن وقت ها من 10 سال بیشتر نداشتم؛ با صدای گریه مادر رفتم جلوی در و مادر را دیدم که بیهوش روی زمین افتاده است. مادرم مثل تمام مادران شهدا صبر عجیبی داشت. مادران شهدا به خانم زینب(س) اقتدا کرده بودند و صبر زینبی داشتند. بعد از شهادت ...
روایت ایت الله شبیری از علت واقعی کنار گذاشته شدن خلخالی
...؛ گفتم خب من هم می آیم؛ چند سالی است که ایشان را ندیده ام. رفتیم قم و آقای منتظری خیلی استقبال کردند. ماه بعد هم آقای یاسینی آمد و گفت که می خواهم به قم بروم؛ من هم گفتم من با شما می آ یم. وقتی که رسیدیم، آقای منتظری گفتند که من از آقای یاسینی تشکر می کنم که باعث شدند ما بیشتر شما را زیارت کنیم؛ در دلم گفتم باید از امام تشکر کنیم که دور و بری های شما را تبعید کردند. یعنی اطرافیان او اثری ...
روایت بازماندگان از پرواز سرخ ایرباس 655
به گزارش خبرگزاری فارس از لارستان، 35 سال از اقدام تروریستی ناو آمریکایی در شلیک عمدی به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران می گذرد اما هرچه زمان می گذرد، از تلخی و اندوهناکی این زخم ناسور کم نمی شود. آمریکای جنایتکار، در حالی این روزها از حقوق بشر و مقابله با اقدامات تروریستی دم می زند که کارنامه خودش در حقوق بشر فاجعه بار است، امروز مصادف با 12 تیر سالگرد یکی از بزرگ ترین اقدامات ...
در اورژانسی ترین اتاق ایران چه می گذرد؟
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: اگر می خواهید بدانید پشت پرده این تلفن سه شماره ای که شما با آن تماس می گیرید چه خبراست. بد نیست با ما به ساختمان ستاد مرکزی اورژانس کشور بیایید تا بفهمید که از زمان تماس شما تا اعزام نیرو برای بیمارتان دقیقاً چه اتفاقی رخ می دهد وچه افرادی با صبوری و تلاش فوق العاده در کمک به شما می کوشند. تا وارد ساختمان می شوم تصویر 18 شهید مدافع سلامت به چشمم می خورد. 18 نفری که در کوران کرونا جانشان را از دست داده ا ...