سایر خبرها
جزئیات قتل ناموسی دختر 19 ساله در تهران
...، به جان من و خواهرم افتاد. حسابی ما را کتک زد تا حدی که دیگرم هوشیاری درستی نداشتیم. خواهر دیگرم فریده و مادرم از سر کارشان به خانه آمدند. بعد شوهرم را خبر کردند و گفتند که من را به خانه ببرد. او هم آمد و من را به درمانگاه برد. دیگر از خواهرم خبر نداشتم تا اینکه صبح روز بعد متوجه شدم که او به خاطر شدت ضربات وارد شده توسط پدرم فوت کرده است. منبع: ایران بیشتر ...
هوشیاری بازپرس دست قاتل را رو کرد
صفورا در نهایت در تحقیقات تیم جنایی راز قتل خواهرش را برملا کرد. صفورا در حالی که دست و پایش می لرزید، گفت: شامگاه یک شنبه از محل کارم به خانه برگشتم و متوجه صدای فریاد خواهرم از داخل اتاق شدم. مادرم وحشت زده به من گفت به داد دو خواهرم گلنار و گلناز برسم. او گفت پدرم در اتاق را قفل کرده و آن ها را به شدت کتک می زند. من شیشه را شکستم و در را باز کردم، وارد اتاق شدم و دیدم پدرم گلناز را کتک می زند ...
روایت های آیت الله مهدوی کنی از زندگی در محله قدیمی تهران | نقش عالم محله کن در لغو قرارداد رویتر
همان موقع مراقب ما بودند. همین رفتار پدر، پسر را به عبادت و مذهب علاقه مند می کند: آن دوران، دوران بسیار خوب و با صفا و صمیمیتی بود. صفای خودم هم بیشتر بود. شاید خوب نباشد بگویم ولی من از بچگی خیلی اهل عبادت بودم یادم است در سن 11سالگی تمام ماه رمضان را در گرمای شهریورماه روزه می گرفتم. بعضی شب ها مادرم مرا برای سحر بیدار نمی کرد و می گفت بیدارش نکنید که روزه نگیرد، ولی من بدون سحری روزه می ...
پایان سفر زندگی در کنار زاینده رود
به من اجازه دهد. من دوازده ساعت پایان زندگی پدر، طور دیگری بودم. انگار بعد از دو سال، بیماری پدر برایم جدی شده بود و آماده فروپاشی بودم چراکه تحمل جدایی از پدر را نداشتم. نمی دانم چرا مدام به او می گفتم قوی باش، نفس بکش. نمی دانم با شنیدن این حرفها پیش خودش چه فکری می کرد. او عاشق زندگی بود. او عاشق ما بود و برای لحظه لحظه زندگی ارزش قائل بود. انگار بزرگترین فلسفه ی زندگی پدرم این بود که همه به ...
یادی از واقعه مسجد گوهرشاد در تیرماه 1314 | بازخوانی روایت هایی از شاهدان عینی واقعه تاریخی مشهد
قایم شده بودم. گفت: در مسیر که می روی، به هیچ کس نگو کجا بودی. اگر پرسیدند، بگو من پسر فراش باشی هستم و آمده ام برای تمیزکردن آنجا کمک کنم. گفتم: شکمم به قار و قور افتاده. چیزی داری بخورم؟ از جیبش مقداری پول درآورد و به من داد که بتوانم چیزی بخرم و تا جلو در مسجد آمد و فراری ام داد. نزدیک خانه مان توی کوچه چهنو که رسیدم، پدر و مادرم را دیدم. آن قدر گریه کرده بودند که ...
ماجرای پرتاب پسرجوان از پنجره طبقه چهارم توسط نامزدش!
به ازدواج دارد. ما با هم نامزد کردیم و قرار بود بزودی جشن ازدواجمان را برگزار کنیم. من هم جهیزیه ام را خریدم و به خانه پیام بردم. اما درگیری های من و پیام شروع شد و در آخرین درگیری او مرا از خانه بیرون کرد و دیگر اجازه نداد وارد خانه بشوم. دختر جوان ادامه داد: من که کینه او را به دل گرفته بودم چند روز بعد همراه خواهرم و یک مرد جوان به نام امین به خانه پیام رفتیم. ما او را کتک زدیم تا ...
مخوف ترین دعوای فامیلی
توانایی کار کردن خود را از دست داده و خانه نشین شده ام. گمان کردم پسرم را کشتند پدر احمد که در همان ساختمان محل سکونت پسرش زندگی می کند، شب حادثه بعد از اینکه متوجه درگیری مقابل خانه خود شد به کوچه آمده بود. او در ادامه صحبت های پسرش گفت: آن شب وقتی صدای تیراندازی را شنیدم به خیابان رفتم. پسرم کنار پیاده رو روی زمین افتاده بود و چند نفر مقابل خانه مان تجمع کرده بودند. وقتی پسرم را غرق در ...
قتل فجیع پسر 11 ساله بعد از ربایش و تجاوز/ متهم: قرص هایم را مصرف نکرده بودم
جنازه اش را در بیابان رها کردم و به خانه برگشتم. وی ادامه داد: مدتی بعد ماجرا را برای یکی از دوستانم تعریف کردم که او به پلیس اطلاع داد و همان روز در خانه پدری ام بازداشت شدم. من اشتباهم را قبول دارم. اما باور کنید ناخواسته دست به این جرم ها زدم.من سال هاست از بیماری اعصاب و روان رنج می برم. مدتی بود به خاطر بی پولی داروهایم را مصرف نکرده بودم به همین خاطر کنترلی بر رفتارم نداشتم. ...
آزمون: آینده خوبی برای تیم ملی نمی بینم/ سال 2018 به خاطر مادرم خداحافظی کردم
پرتغال کاروالیو یار مستقیم من بود. انقدر دویدم نتوانستم شام بیایم و جریمه شدم. یک مجری گفت آرزوی سردار آزمون باید تیم ملی باشد اما آرزوی من خانواده ام است. بین تیم ملی، فوتبال و هر چیز دیگری خانواده ام خط قرمزم است. گاهی اوقات دلم برای پدرم تنگ می شود. به حضور آنها عادت کردم. در آلمان هم نیاز دارم پدرم کنارم باشد. او راه درست را نشانم داد و مدیون پدر و مادرم هستم. آزمون اضافه کرد: جمعه به ...
قهرمان محله | رهبر معظم انقلاب به این فعال اجتماعی چه لقبی دادند؟ | حامی 35خیریه و صندوق قرض الحسنه
از کلاس ششم وارد دبیرستان اسلام در یزد شدم و بعد از گرفتن دیپلم به دلایلی نتوانستم ادامه تحصیل دهم. من به ادامه تحصیل علاقه مند بودم ولی وضع مالی پدرم و خانواده خوب نبود. پدرم در کار پارچه بافی بود و وضع مالی خوبی نداشت. وضع پارچه آن زمان خوب نبود. چون به تحصیلات عالیه علاقه داشتم بعدها که در وزارتخانه ها و سازمان هایی که مشغول به کار بودم دوره های دانشگاهی برای کارمندان و کارکنان برگزار ...
بی قرار شهادت در حرم امن الهی به آرزویش رسید
جبهه از قبل حضور داشتند، یا عضو پایگاه ها بودند و یا دوره های مقدماتی را گذرانده بودند، من در آن زمان 15 یا 16 ساله بودم و تا به حال به جبهه اعزام نشده بودم، به آقای هادیان اصرار می کردم مرا به جبهه بفرستد، اما به دلیل حضور چهار نفر از اعضای خانواده یعنی پدر و سه برادرم اجازه اعزام به من نمی دادند، چراکه مادرم هم تنها می ماند، به هر حال به دلیل گذراندن دوره مقدماتی خیلی کوتاه و جزئی موفق به دریافت ...
چرا سپاه حکم حقوقی پدرجانبازم را صادر نمی کند؟
فاش نیوز - با سلام فرزند شهید هستم. بنده از لحاظ حقوقدانان "صغیر" یعنی کوچک بودم که مادرم حقوق پدرم را می گرفته و خبر نداشته که پدر به عنوان جانباز 25 درصد و با داشتن بیش از 3000 روز بسیجی، (تاریخ عضویتش هم 1361 هست) واحد شرایط دریافت یک مقطع تحصیلی بالاتر بوده است. بنا براین چون مادرم به دلیل عدم داشتن سواد کافی، نمی دانسته که باتوجه به قانون به عنوان جانباز، مدرک تحصیلی پدرم معادل لیسانس بوده ...
دکلمه خوانی زیبا حسین سلیمانی در کنسرت مسعودصادقلو + فیلم
زندگی می کردیم و صاحبخانه مان هم معتاد بو پدرم هم یک ماه قبل آن فوت کرده بود وقتی در مهر مادری پذیرفته شدم هزارتا نقشه برای دستمزد 180 هزار تومانی آن ریخته بودم ، ما تا به حال آن همه پول یکجا ندیده بودیم با خودم فکر کرده بودم با آن پول می توانم 7 تا موتور بخرم اما در نهایت بخشی از آن را برای مادرم خرج کردم و 1 تلویزیون رنگی بعلاوه 1 فرش سبز 24 هزار تومانی خریدم بعدا با جایزه ای که برای مهر مادری گرفتم ...
از پرستاری تاطبابت/”سمفونی موگادیشو “خاطرات من از سومالی است
پرستاری به رشته پزشکی در سال 74 تغییر رشته دادم.شما پرستار بودید چطور شد پزشک شدید؟باید بگویم خاطره ای تلخ باعث شد رشته پرستاری را به رشته طبابت تغییر دهم .یک روز در خانه پدرم دچار ایست قلبی ریوی شد با توجه به اینکه در آن زمان دانشجوی پرستاری بودم فورا اقدام به احیای قلبی ریوی کردم و پدرم را به بیمارستان انتقال دادم در بیمارستان پدرم خطاب به من گفت ای کاش پزشک بودی مدت یک ماه در بیمارستان بستری بود ...
قتل پیرزن مشهدی برای تامین هزینه اجاره خانه + عکس قاتل
زمانی که من چشم به دنیا گشودم، مادرم کار های شخصی او را انجام می داد و من هم او را خاله صدا می زدم! آیا مقتول به شما یا مادرتان کمک مالی هم می کرد؟ بله! او حتی یک بار طلاهایش را برای حل گرفتاری پدر و مادرم فروخت و ما خیلی به او مدیون هستیم! پس چرا چنین فردی را به قتل رساندی؟ مشکل مالی داشتم وبرای مبلغ پرداختی رهن خانه گیر کرده بودم. شرکت هم چند ماه حقوق مرا نداده بود به همین ...
جنایت خونین بدنیال رابطه شیطانی زن جوان با دوست همسرسابقش/ ماجرای قتل زن جوان چه بود؟
.... پدر شوهر سابق دخترم نیز خبری از آنها ندارد و حالا ما نگران آنها هستیم. تجاوز وحشیانه روباه تهرانی به دختر بی پناه / مرجان گوش مرد شیطان صفت را برید و دست به خودکشی زد! تلاش پلیس برای یافتن ردی از این زن و مرد آغاز شد. تا اینکه دو روز بعد مشخص شد نادر در بیمارستانی در شرق تهران بستری شده است. بررسی ها نشان می داد وی با خوردن قرص دست به خودکشی زده و نیمه جان در حاشیه خیابان ...
همسر عباس امیرانتظام: در لیست قتل های زنجیره ای بودیم
. گفتم بچه ها را چه کنم؟ گفت با این مهربانی و خصوصیات این آدم بچه ها عاشقش می شوند. مطمئن باش اولش سخت خواهد بود چون ممکن است پدرشان سم پاشی کند – که البته همین ها هم بود- ولی مقابله کن. همه اینها درست می شود. من هم گفتم اوکی، خیلی ساده یک روز با پدر و دوست صمیمی ام رفتیم محضر ازدواج کردیم. بعد هرکدام رفتیم خانه خودمان چون بچه ها باید می فهمیدند. به بچه ها گفتم و با واکنش تندشان مواجه شدم و سریع ...
مرد شیطان صفت به پسر 11ساله تجاوز کرد و او را کشت
گفت اطلاعاتی درباره قتل و تجاوز به یک کودک 11ساله دارد. او بلافاصله به اداره قتل منتقل شد و کارآگاهان از او خواستند آنچه می داند بگوید. این مرد گفت: من صاحب یک مغازه در اطراف خانه پسری هستم که گم شده بود. یک روز بعدازظهر یکی از دوستانم به نام مهرداد سراغ من آمد و گفت پسربچه ای را از مقابل در خانه شان دزدیده، به او تجاوز کرده و بعد بچه را کشته است. او به من گفت پسربچه گریه و التماس می کرد. ...
دلباخته هم بودند و جانباخته دفاع از امنیت شدند
ها نام ریحانه بیرون آمد و برای رضا هم مادرم خواب حرم امام رضا (ع) را دیده بود. او در ادامه می گوید: پدرم علیرضا شهرکی متولد 1358 بود که در خانواده ای مذهبی و پر جمعیت در استان سیستان متولد شد. آن ها 10 خواهر و برادر بودند. پدر همسن من که بود پدرش را از دست داد و مسئولیت خانه و خانواده بعد از فوت پدربزرگ به دوش ایشان افتاد. پدربزرگ من هم نظامی بود و این ارادت به نظام ریشه در اعتقادات و باور ...
بریدن گوش شیطان با خشم دختر تنها
به گزارش جهان نیوز به نقل از روزنامه ایران، مرجان دختر 23ساله وقتی از آزارهای مرد سن و سال دار هم خانه عاصی شد، دست به چاقو برد و گوش مرد شیطان صفت را برید و بعد در اقدامی هولناک به خاطر شوک عصبی دست به خودکشی زد که با تلاش بموقع تیم پزشکی از مرگ نجات یافت. پدر بدرفتار رفتارهای پدرم خانواده را آزار می داد. خواهرانم به خاطر رفتارهای پدرم در سن 16 سالگی با هر کسی که از راه رسید ...
داستان جمع کننده ضایعات و خواهر معتادش
مرد 41 ساله گفت: پدر و مادر و همه برادر و خواهرانم به موادمخدر سنتی و صنعتی اعتیاد دارند. ابتدا با ترغیب دوستانم و برای آن که به دیگران ثابت کنم بزرگ شده ام، سیگار را لای انگشتانم گذاشتم و از 15 سالگی سیگاری شدم اما طولی نکشید که چند ماه بعد به مصرف موادمخدر سنتی (تریاک) روی آوردم. آن روزها 16 سال بیشتر نداشتم که پدرم به خاطر اعتیاد شدید به موادمخدر صنعتی خود را از درختی در یک باغ حلق ...
شوهرم با تهیه فیلم سیاه از من مجبورم کرد همخواب دوستانش شوم!
زنی 39ساله وارد دایره مشاوره کلانتری شد و با صدای بغض کرده گفت 18سال است ازدواج کرده ام طی این مدت زندگی به دلیل اینکه همسر بسیار زیاد خواه جنسی بود با وی دچار مشکل شده بودم نگاه کارشناس یکی از مهم ترین مسائلی که اکنون با آن مواجه هستیم مشکل و بیماری جنسی همسر این زن است که فردی که با افکار جنسی زیاد موجبات آزار روحی و جسمی این زن را فراهم کرده طوریکه باعث از دست دادن سلامت روحی و جسمی برآورده نشدن نیازهای روانی و عاطفی احساس ناامیدی وافسردگی و اختلال خلقی وی شده است. شوهر این زن بک بیمار جنسی است که متأسفانه زیر پوسته شهر بسیاری از این افراد ناشناخته باقی ماندند این فراد باید تحت درمان قرار بگیرند تا از معضلات خانوادگی و اجتماعی که ممکن است برای دیگران ایجاد کنند پیشگیری شود البته راهکار هایی هم وجود دارد در رابطه با همسرتان تنوع ایجاد کنید و از انجام کارهای تکراری در موقعیت های تکراری پرهیز کنید. تفریحات هیجان انگیز دو نفره با همسرتان انجام دهید. در صورت بروز اختلاف با همسرتان به مشاوره خیانت همسر مراجعه کنید و از متخصص برای رفع مشکلات و بهبود رابطه کمک بگیرید. به دنبال ایده های جدید باشید.رشته های ورزشی مختلف را تجربه کنید. در خیال پردازی های خود حد وسط را بگیرید و از حقیقت زندگی دور نشوید. در اوقات فراغت با کار ...
صدبار دیگر هم به دنیا بیایم مادرم را می کشم
پنهانی وی با همدستی دو دوستش اعتراف کرد. پسر جوان در تشریح ماجرا گفت: مادرم 23 سال قبل با پدرم ازدواج کرده بود. اما آنها همیشه با هم اختلاف داشتند تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم مادرم با مرد جوانی به نام صابر آشنا شده است، چون پدرم راضی به طلاق نبود مادرم یک روز با صابر از خانه مان در شمال فرار کرد و دیگر بازنگشت. من همه جا را دنبال مادرم گشتم تا اینکه فهمیدم به تهران آمده و با صابر در خانه ...
خواهرم با افسون گری شوهرم را صاحب شد ! / وقتی به خانه رسیدم خشکم زد ! / در کلانتری فاش شد
به مادرم گفتم اما او در کمال خونسردی گفت که ایرادی ندارد و من هم که عصبی شده بودم برای رهایی از این فرد کثیف تمام مهریه و نفقه خودم را بخشیدم تا آزاد شوم و برگشتم به خانه سیاه مادرم. سه نفری کار و شب همه را دود می کردیم. رویا صحبت هایش را با بغض در گلو ادامه داد. رفت و آمدهای افراد غریبه به خانه مادرم همچنان ادامه داشت که در این رفت و آمدها با جوانی که 30 سال از خودش کوچک تر بود ازدواج ...
شوهر بی غیرتم مرا همخواب دوستانش کرد ! / فیلم سیاهم را پخش کرد ! / جلویم با زنان رابطه سیاه داشت !
به گزارش رکنا، اول زندگی فقط مسئله ام این بود کم کم متوجه ارتباط وی با خانم های دیگر شدم ولی از بس که به وی تذکر داده بودم و مچش را گرفته بودم خسته شدم هروقت اختلافاتم را به خانواده ام می گفتم پدر و مادرم می گفتند همسرت است و باید زندگی کنی تا اینکه صاحب دو پسر شدم و به خاطر بچه هایم از طلاق منصرف شدم همان اول ازدواج دائما فیلم های نامناسب میدید و برایم می فرستاد و مرا مجبور میکرد که من هم ببینم ...
شهدای منا فراموش شدند/ روز خبرنگار حتی اسمی از 2 شهید خبرنگار فاجعه منا نیست
که برادرانم در دفاع مقدس به شهادت رسیدند و پدرم که جانباز شیمیایی بود در سال 94 آسمانی شد. در ادامه زهرا شعبانی همسر شهید فاجعه منا با اشاره به ماجرای آشنایی خود با شهید حسینی اظهار داشت: برادرم شوهرم در سپاه، سال ها از نیرو های پدرم بود. تا اینکه سال 81 با اولین سری زائران به کربلا که بعد از اجازه صدام برای حضور زائران ایرانی عازم سفر شده بودند من و پدر و مادرم به همراه خانواده آقای ...
محبوب ترین کوتاه قامت ایران: صبح رفتم خواستگاری و شب عقد کردیم!
هنرپیشه هستی. میای هنرپیشه بشی؟ گفتم که من اصلاً بلد نیستم. گفت: برو با کس وکارت بیا. فردایش باز تنها رفتم. گفت: کس وکارت کو؟ گفتم: پدرم سر کار است و خودم هستم فقط. بعد از آن رفتم تمرین تئاتر و دو جلسه تمرین کردیم و راضی بودند. وقتی جنگ شروع شد من بیکار شدم. به همسرم گفتم با بیکاری که نمی شود زندگی کرد. البته به دلیل قد کوتاهم نمی توانستم هر کاری کنم. با مشورت زنم رفتم چند بسته سیگار ...
گلایه امام خمینی (ره) از یک فرزند شهید/ ازدواج دو فرزند شهید به دستور امام
.... پدر دختر آدرس منزلش را داد. فردای آن روز من خوابم را برای مادرم تعریف کردم و او موافقت کرد که برای بررسی خانه دختر برویم. به محض آنکه زنگ در را زدیم، طوری از ما استقبال کردند که انگار چند روز است که منتظر ما هستند. پرسیدم: شما می دانستید که من می آیم؟ مادر دختر گفت: شما برای خواستگاری آمدید. دیشب شوهر شهیدم به من گفت دخترم را به پسر فلان شهید بدهید. ما منتظر بودیم تا ببینیم چه کسی می آید. ...
وقتی کودک زیبای تخس بنیانگذار روانشناسی کودک شد
بزرگ تر خانواده او را کنار گذاشته بودند، یاد می کرد و خود را به عنوان کسی که فقط حوصله آن ها را سر می برد، به یاد می آورد. آنا در خاطره ای از تعطیلاتی در دوران کودکی اش، این طور نوشته است: دیگران همه سوار قایق شدند و رفتند و من را در خانه رها کردند. شاید به خاطر اینکه قایق دیگر جا نداشت، شاید هم به خاطر اینکه من زیادی کوچک بودم. در آن زمان من شکایتی نکردم و پدرم که در حال مشاهده این ...