سایر منابع:
سایر خبرها
روایت بیمارانی که بی هویت، دردشان درمان ندارد
میلیون هزینه می شود؛ اما ما واقعاً هیچ پولی نداشتیم، صبر کردیم... اما بعد از چند ماه بچه از راه رفتن هم افتاد. حتی الان هم بعد از عمل نمی تواند درست راه برود. وقتی رقیه از پا افتاد، مجبور شدم از هرکسی پول قرض بگیرم تا هزینه جراحی جمع شود... فقط یک بیمارستان خصوصی این عمل را انجام می داد، حدود 43 میلیون هزینه بیمارستان و 30 میلیون دستمزد پزشک شد. البته هنوز دست چپ دخترم بی حس است ؛ ولی دکتر می گوید بهتر ...
همه گریه می کردند؛ بی اختیار جیغ کشیدم!
محمد لحظه لحظه کنار تو بودن برام ارزشمنده. گفتم و برگشتم داخل آشپزخانه پی کارهایم. او آرام آرام مشغول جمع کردن لوازم سفر بود. کمی بعد آمد پیش من و گفت خانم جدی گفتی که هر لحظه ی با هم بودنمون برات با ارزشه؟ دیگر نتوانستم جلوی اشک هایم را بگیرم. سرتکان دادم و گفتم: دوستت دارم. دلم نمی خواد یک لحظه ازت دور باشم دلم می خواد رو به روم بشینی و من فقط نگاهت کنم... و حرف هایی زدم ...
شاعران عاشورایی که از امام حسین(ع) صله و پاداش گرفته اند+جزییات
رسول اکرم (ص) صله ای به من عطا نفرمودند. فرصت به اندوه و دل شکستگی من نرسید چون در همان لحظه در عالم رؤیا، سیدالشهدا (ع) را دیدم که از آن حلقوم بریده مرا صدا کردند و فرمودند: ای مقبل! من خودم صله تو را خواهم داد. در همین حال از خواب بیدار شدم. فردای آن روز، کاروانی به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا هم همراه خود برد. من جایزه ام را از شهید کربلا گرفته بودم... *** ...
اسامی و سرانجام قاتلان امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع)
رود فرات روان شد هرچند که عمروبن حجاج با چند صدسوار اطراف آنجا را محاصره کرده بودند. کوفیان می دانستند که اگر آن حضرت جرعه ای آب بنوشد این بار چندین برابر از آنها بکشد و بسیاری قلع و قمع کند. همین جا بود که زرعه بن ابان از قبیله بنی دارم دستور دارد که: میان حسین و آب فرات حایل شوید و مگذارید که او بر آب دست پیدا کند و خودش بر اسب سوار شد و مردم هم دنبال او رفتند تا بین حسین ...
ماجرای ممنوع الخروجی رائفی پور از عربستان چه بود؟ + فیلم
از طرف دیگر چون این حاجی تازه از خانه خدا برگشته در میان مردم به ویژه برخی جوانان از محبوبیت ویژه ای برخوردار است، چند روزی موضوع شبکه های اجتماعی این بود که چرا اجازه ورود رائفی پور را به جمهوری اسلامی ایران نمی دهند و این حاجی در یک پیام صوتی خبر سلامتی خود را به مردم ایران داد و گفت که مهمان کنسولگری ایران در جده است و در نهایت با پیگیری های وزارت امور خارجه، رائفی پور پس از شش روز، پنجشنبه 22 ...
راننده ای که به عشق حسین(ع) زره بافی می کند
دست دادم، اتفاقی که به کلی من را از مدار زندگی خارج کرد. شروع کار بدون هیچ آموزش و استادی تا سال 91 هیچ آگاهی نسبت به رشته زره بافی نداشتم، نمی دانستم ابتدا یا انتهای کار کجاست، واقعا نمی دانم چطور شد وارد این عرصه شدم، شاید اگر بگویم به سرم زد بی راه نباشد. نه تنها در لرستان بلکه در غرب کشور هم زره بافی نبود که به من آموزش دهد، اما به فکر افتاده بودم و انگار کسی ...
گفت وگو با بیوک میرزایی؛ می خواستند بازیگران صبح جمعه با شما را کتک بزنند!
گرگ ها، روزگار جوانی و پهلوانان نمی میرند گرفته تا ایفای نقش در برنامه پرمخاطب صبح جمعه با شما را آزموده است. هر چند بیشتر در نقش های منفی ظاهر شده است ولی به قول خود سعی کرده با سیاست هایی از صدردصد منفی شدن خود نزد شنوندگان و بینندگان پیشگیری کند. صدای گیرای او در ذهن مخاطب ایرانی آشناست و این آوا با داد زدن ها و آواز خواندن هایش در هنرکده آناهیتا به دست آمده است. او می گوید: شما اگر ...
ماجرای عقد اخوت یک شهید با دوستش
کنی من شهید می شوم و تو را شفاعت می کنم، اشتباه می کنی! ضرر می کنی! چون اگر شهید شوی، روز قیامت باید صبر کنی اول من وارد بهشت شوم و بعد تو وارد شوی. یوسف خنده ای بلند از ته دل کرد و پذیرفت و صیغه اخوت را خواندیم. بعدازآن با بچه های مکتب به زیارت مشهد رفتیم. از آن جمع مجید لطفعلیان، ملک ثانی و هدایت فرجی و خانواده شهید گلپایگانی را یادم می آید. یوسف عاشق کباب کوبیده بود. ما هرروز یک غذایی ...
بیشتر نوجوانان تنها نامی از مشروطه شنیده اند/ تاریخ در قالب رمان و فیلم تاریخی، دیگر تاریک و گنگ نیست
خیابانی در دل تاریخی سراسر حادثه و پرفراز و نشیب، با شخصیت هایی تأثیرگذار و معروف هم عصرش، چندان ساده نیست. در حین نگارش بارها به بن بست رسیدم و می خواستم کار را رها کنم. وقایع گسترده بود و نقش آفرینی شخصیت های پیرامون پررنگ که نمی شد به آنها بی اعتنایی کرد. رمان بخشی از دوران کودکی و نوجوانی شیخ را هم روایت می کند. در این بخش وسوسه می شدم بیشتر درباره شخصیت ها و رخدادهای تاریخی بنویسم؛ در این صورت ...
دکتر مهدی محقق، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، از اندیشه های عاشورایی ناصرخسرو می گوید | من که ز خون حسین ...
...> هیچ شنودی که به آل رسول/ رنج و بلا چند رسید از دهاش؟ دفتر پیش آر و بخوان حال آنک/ شهره از او شد به جهان کربلاش تشنه کشته شد و نگرفت دست/ حرمت و فضل و شرف مصطفاش وآن کس کو کشت مر آن شمع را/ باز فروخورد همین اژدهاش یا در شعر دیگری می گوید: بی عصا رفتن نباید، چون همی بینی که سگ/ مر غریبان را همی جامه بدرّد بی عصا پاره کردستند جامه دین بر تو لاجرم/ آن سگان ...
عشقی که تمام نمی شود
کلنگ دست می گرفتند و عربی می گفتند جسم الحسین در کربلا یسم الحسین در کربلا و این سنت تا چند سال ادامه داشت و بعد این سنت از بین رفت. این پیرغلام حسینی درست کردن پیکر نمادین مطهر شهدای کربلا را یکی دیگر از سنت های این هیئت دانست و بیان کرد: لباس شیر و حضورش در زمین کربلا نیز از سنت های دیگر بود که در حال حاضر نیز این سنت در این هیئت حفظ شده و روز عاشورا با لباس شیر در هیئت حاضر می شوم ...
حافظ اسرار امام و صاحب خاطرات تلخ و شیرین مبارزه
مبارز دیرین نهضت، کارگزار خدوم نظام اسلامی زنده یاد آیت الله حاج شیخ حسن صانعی، به رغم مراوده نزدیک با امام خمینی و خدمت در عرصه های گوناگون نظام اسلامی، برای همگان به ویژه جوانان چندان شناخته شده نبود. راز این گمنامی را باید در نگاهی جُست که از استاد و مقتدایش امام خمینی فراگرفت. از این روی در آغازین بخش مقال، بر زندگینامه آن فقید سعید مروری خواهیم داشت. در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی منتشره از س ...
طبری با اسناد جعلی اعاده دادرسی و تبرئه را گرفت/ با آنچه که من در پرونده دیدم، اگر سکته نکنم و نمیرم ...
بود که آقای طبری در زندان از آن اطلاع نداشت، یا اگر هم اطلاع داشت، چون یک فرد بازداشت شده ای بود و دستش از هرکجا کوتاه بود هرگز به آن دسترسی نمی توانست داشته باشد. دستورالعمل چطوری به دست شما رسید؟ طبری به شما داد؟ خیر طبری به آن دسترسی نداشت ولی اطلاع پیدا کرد و من را در جریان گذاشت. در حین برگزاری جلسات دادگاه، یک روز وارد دفترم شدم دیدم از زیر در این سند و بسیاری از اسناد ...
مجمع هم اندیشی
کنجکاویم گل کرد که: بیست و دو میلیاردی که برای تکمیل پروژه های آ پ قول دادن چی شد؟ که نشد متاسفانه چشمم بر مدیرعامل افتاد بغضم ترکید دلم می خواست با گریه بگم: مگر هنرمندهای بافقی چه عیبی دارن که شما خطاط از جای دیگه میارید؟ خدایی آقایان ملک زاده ، دهقان ، راد، رضوی و.... چه ایرادی دارن؟ می خواستم درمورد عدم حمایت از نویسندگان بافقی بپرسم ...
دانلود مداحی با صدای نریمان پناهی
رو یه عده نانجیب پست نشون میدادن هعی با دست تمام اسرا رو سلام الله علی المظلوم سلام الله علی المهموم حسین جانم حسین جان حرم را با دلی خونبار با دستی بسته تو انظار میبردن سمت بازار برای عقده وا کردن یهودی ها چه ها کردن به زن ها داد و آزار سلام الله علی ...
ویرانگر دنیاها ؛ رابرت اوپنهایمر واقعی که بود؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اولین ساعات بامداد روز 16 ژوئیه 1945 بود و رابرت اوپنهایمر در مرکز کنترل، در پناهگاهی بتونی در انتظار لحظه ای بود که دنیا را برای همیشه تغییر می داد. حدود 10 کیلومتر آن طرف تر در شنزارهای صحرای جورنادا دل موئرتو در ایالت نیومکزیکو اولین آزمایش بمب هسته ای جهان با اسم رمز ترینیتی در حال انجام بود. اوپنهایمر تجسم فرسودگی عصبی بود. او همیشه لاغر و ترکه ای بود اما بعد از سه سال مدیریت پروژه Y -شاخه علمی پروژه منهتن برای طراحی و ساخت بمب- وزنش به 52 کیلوگرم رسیده بود. با 178 سانتی متر قد، تنها پوست و استخوانی از او مانده بود. چهار ساعت در روز م ...
شهیدی که سقای مدافعان حرم بود
برای شما چه می گفت؟ سید روح الله بسیار کم حرف بود. اما وقتی حرفی از سوریه می شد، می گفت: وقتی وارد دمشق می شوم و حرم بی بی زینب (س) را می بینم انگار تازه متولد شده ام. در حرم حضرت زینب (س) مصایب اسرای کربلا را مرور می کنم و به این فکر می کنم که چندین سال پیش ایشان را کمک نکردند و ما باید الان کمک شان کنیم و نگذاریم به حرم ایشان بی حرمتی بشود. با توجه به اینکه یکی از برادرانتان ...
شعر شب دهم محرم
مرد به دنبال چند زن بعد از تو چند زن.... نه خدا حافظی مکن ********************** اشعار شب عاشورا اشعارعصرعاشورا اشعار وداع امام حسین علیه السلام یاسر حوتی آرام تر برو که توانی نمانده است تا آخرین نگاه زمانی نمانده است بگذار تا که سیر نگاهت کنم حسین! یک لحظه بعد از تو نشانی نمانده است می خواستم فدای تو گردم ولی ...
ای کاش؛ این همه عاشق در محرم 61 اینجا بودند
است روضه عباس را بارها شنیده ایم، اما هربار بیشتر از سال قبل گریه می کنیم، روبه روی ضریح می ایستم، صدایش می کنم عمو عباس و دلم آتش می گیرد، چه می شد به جای مشایه تقدیر جور دیگری رقم می خورد و این همه عاشق در 10 دهم محرم 61 اینجا بودند، علم تو یک بار بر زمین افتاد و از آن روز تا ابد بر فراز خواهد ماند، در بالاترین نقطه ی عالم، علم تو تنها علمی خواهد بود که تا ابد بالاست و این همه ی آبروی اهل زمین است. یا کاشف الکرب عن وجه الحسین، اکشف کربی به حق اخیک الحسین پایان پیام/ ...
بابا حسین و عمو عباس درخانه فرزندان رحمت
خبرگزاری فارس_تبریز؛ کتایون حمیدی : سلام؛ من سینا هستم و اینجا هم خونه ماست، یعنی فرزندان رحمت! امروز صبح خیلی زود از یک خواب دلچسب بیدار شدم! بقیه هم عین من انگار دل تو دلشان نبود، برای یک میزبانی دو روزه! همه مان لبریز بودیم از یک حس ناب، مدام زیر لب می گفتیم یا حسین و یا عباس! آخر می دانید چند روزی است که برای این غم از جنس مهربانی آماده می شویم؛ قلبمان این روزها فقط می تپد در هوای بابا حسین و ...
ویژه برنامه شعرخوانی عصر شعر ظهر عاشورا برگزار شد
هوس هم باشد این اشک گناهان مرا می شوید اندازه ی یک بال مگس هم باشد طاهره فردجوانی پر بزن از قفس جسم من امشب، دل من! که تو هم خسته ای از کوشش بی حاصل من تشنه ام، تشنه ی دیدار و مراد از من دور آتشی کرده به پا عشق، در آب و گل من بر تنم تاب سری بی سر و سامان تا کِی؟ نذر آن سرو روان این سر ناقابل من ...
شناخت امام حسین (ع) از زبان خود ایشان در کتاب حسین از زبان حسین
فِی الْمَوْقِفِ وَ آخُذُ بِأَعْضَادِهِمْ فَأَنْجَاهُمْ مِنْ أَهْوَالِهِ وَ شَدَائِدِهِ. جماعتی از امّت من به زیارت قبرهای شما خواهند آمد که قصدشان از زیارت، نیکی و احسان به من می باشد و من نیز در قیامت به نزدشان حاضر شده و دست هایشان را گرفته و آنها را از ترس و وحشت و گرفتاری آن روز نجات می دهم. (کامل الزیارات ص 58، أمالی طوسی، ص 669 مجلس 36 حدیث 11، إعلام الوری ص 34، بشارة المصطفی ص ...
ماجرای سفر بازیگر نقش حرمله به کربلا
توانم مقاومت کنم و دست و پایم سست می شود. هیچ وقت یادم نمی رود نوکری حضرت اباعبدالله را از کجا شروع کردم این خواسته قلبی من بوده است؛ یک جایی از حضرت اباعبدالله الحسین(ع) خواستم که به من لطف کنند؛ هیچ وقت یادم نمی رود نوکری حضرت اباعبدالله را از کجا شروع کردم و اینکه در همان نوکری افتخار بدهند من بمانم. دوم اینکه همواره تا جایی که در توانم هست همیشه سفره عاشورا جلوی من باز ...
سوگواری حسینی به سبک جمعی از شاعران فارس
...> عکاسان دنبال زاویه های دست نرسیده اند اما من مشتاقم تا دست به زاویه های شش گانه ضریح تو برسانم! و زاویه هایی که هر روز هزاران تن به آن دست سایده و تبرک یافته اند یا حسین(ع) من عکاسم اما مهارت چندانی ندارم که از این فاصله ی دور تو را با اون شکوه و جلال در چارچوب قاب بر آورم دست مرا هم بگیر تا لبخند تو از فاصله نزدیک به تصویر در آورم ...
شیربیشه نبردهای چریکی با گروهک های ضدانقلاب را بشناسید!
تیراندازی می کردند. شنیدم شهید اخوان به همرزمش گفت: کلاهت را دربیار بگذار سر اسلحه، بلند کن تا دشمن ببیند. او چند بار این کار را انجام داد. هربار که کلاه را بلند می کرد، دموکراتها به سمت کلاه تیراندازی می کردند. شهید اخوان تیرانداز ماهری بود وقتی تک تیرانداز دموکرات ها سرش را از پشت سنگ بیرون آورد، او را با یک تیر زد و سریع نشست و گفت: مشدی زدمش. دموکراتها با دیدن این اتفاق که تک تیراندازشان کشته ...