سایر منابع:
سایر خبرها
10 سال در انتظار شهادت علی بودیم
موجب شد که او به درجه شهادت برسد. بچه آخر به رغم تمام موانعی که وجود داشت، از درآمد خودش که یک حقوق معمولی و کارگری محسوب می شد تمام هزینه ها ی اعزام به سوریه را پرداخت کرد و در سن 29 سالگی به عنوان بسیجی داوطلب به جبهه سوریه رفت و با نیرو های مدافع حرم یک گردان تشکیل دادند. او می خواست جانش را در راه دفاع از اسلام و مسلمانان فدا کند. علی برادر چهارم و بچه آخر خانواده بود و ...
کودک رها شده به خانواده اش برگشت
روز بعد خانه مادربزرگش را پیدا کنیم و خبر پیدا شدن نوه اش را به او اعلام کردیم. زن میانسال که از شنیدن ماجرای رها کردن نوه اش در امامزاده از سوی عروسش شوکه شده بود در حالی که گریه می کرد و بر سر و صورتش می کوبید، اظهار داشت که پسر و عروسش به دلیل اعتیاد و مشکلات مالی توانایی نگهداری از بچه را نداشتند و از دو ماه قبل وی نوه اش را به خانه خود برده و از بچه نگهداری می کرده است اما عروسش ...
برگی از زندگی شهید بازرگان گریوانی
... مادر شهید بازرگان گریوانی افزود: اوایل جنگ بود، رادیو اخبار جنگ را می گفت همه دور رادیو نشسته بودیم، اسامی شهدا را اعلام کردند همین که اسم بازرگان گریوانی را شنیدم از هوش رفتم، پدرش دلداریم می داد و می گفت این همه بازرگان اما خودش هم مضطرب بود. خواهر شهید بازرگان هم در گفتگو به خبرنگار ما گفت: بچه بودم که برادرم عازم جبهه شد اما خاطرم هست که در ماه محرم همان سال قبل از اعزام در ...
نگاهی به وصیت نامه شهید عباس کریمی
از مرگم برای من گریه و زاری نکنند و در عوض به همه دوستان و آشنایان با چهره ای خندان تبریک بگویند و به آن ها بگویید جان او هدیه ای برای اسلام عزیز و امام امت و امت امام بود و در رابطه با شهادت من و بقیه برادرانم که اگر لیاقت شرکت در جبهه های حق علیه باطل را داشتند، خانواده ی من صبر را پیشه ی خود گیرد و صبر، نه این که در مقابل باطل و ناحق تسلیم شدن بلکه استواری و ایستادگی در برابر تمام ناملایمات ...
درباره رمان روزگار سپری شده مردم سالخورده ی محمود دولت آبادی به مناسبت سالروز تولد او | از رنج نوشتن
بازنویسی جلد های پنجم تا دهم کلیدر از خود می پرسد: حال چه خواهم کرد؟ برای نوشتن سه طرح دارم [..]و سوم نوشتن زندگی نامه خودم که می خواهد و می باید بیان کننده زندگانی مردمی باشد که من و آن ها با همدیگر تمام ستم ها و رنج های زندگی دوران خود را کشیده ایم. اگر اثر سترگش، کلیدر ، از واقعه ای مایه و پر و بال گرفته، اشاره هایی که آورده شد برخی از نشانه هایی است که به ما می گوید نویسنده برای نوشتن این ...
خبرخوب| صدور مجوز صیادی برای بانوان ماهیگیر جزیره هنگام
تمام شد و سرتان خلوت شد، دور هم بنشینید و وصیت نامه را باز کنید و بخوانید. بعد از مراسم هفتم بود که خانه خلوت شد و مادر دلش در تب و تاب بود که شوهر اهل دلش که در زمان حیات خیرش به خیلی ها رسیده بود برای بعد از مرگش چه وصیتی کرده بود. مادر، بچه ها را دور هم جمع کرد. وصیت نامه را باز کردند. یکی از بندهای مهم وصیت نامه پدر، این بود که بچه ها از ماترک به جا مانده و نقدینگی حساب بانکی، 25 زندانی جرائم ...
چرا عاشورا غبارِ کُهنَگی زمان به تن نمی گیرد؟
، دومی را انتخاب می کند و می شود شاهدِ بر حق بودن جناح حسین، بی آنکه کسی از جبهه ی حسین به جبهه ی یزید بپیوندد در حالی که می توانست در سپاه عمر سعد بماند، پیروز بشود، هورا بکشد، شادی کند، غنیمت بگیرد، زندگی کند و بهانه بیاورد. آنجا که عباس، امان نامه ی دایی هایش، مِن جمله شمر را رد می کند و در کنار حسین می ماند، آنجا که مادر وهب سرِ بریده فرزندش را بر می دارد و به سوی لشکر دشمن پرتاب می کند و می ...
عطر برکت| ناخن نه! برای کارهای دیگر قدمتان به روی چشم ما
و نجابتش وارد این حرفه شود، آرایشگری موفق باشد و خوب و نجیب هم بماند. دیوارهای این سالن زیبایی مزین به آیات الهی است * نگرانی از آینده فرزندانم شروع مسیری روشن بود از شروع ورودش به آرایشگری می گوید. از اینکه عاشق کارهای هنری بود و تنوع. دلش می خواست در این هنر بهترین باشد و با پشتیبانی همسر همه چیز را برای خودش دست یافتنی می دید. چند سال گذشت. تجربه مادر شدن برای ...
در تشییع جنازه ام فقط این جمله را تکرار کنید
جبهه رساند و بعد از ماه ها جهاد برای خدا سرانجام در 2 شهریور 1364 در آبادان به شهادت رسید. شهید مهدی بادپا در سن 24 سالگی جملاتی را به عنوان وصیت نامه از خود به جا گذاشته که گویی سال ها در طریق سیر الی الله مطالعه کرده است. او می نویسد: بسم الله الرحمن الرحیم فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ ...
درباره آهنگ رییس کویتی پور
جابر تواضعی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، درباره آهنگ رییس کویتی پور نوشت: غلام کویتی پور را با مشهورترین نوحه ها یا سرودهای زمان جنگ مثل ممد نبودی ببینی و عمه بابایم کجاست و پس از آن با تک آهنگ هایی با حال وهوای عاشورا می شناسیم. او سه سال پیش آهنگی را با موضوع روز دختر منتشر کرد که در آن با دختر سیزده ساله ای به نام پریچهر هم خوانی کرده بود. اما آهنگ ...
وقتی نوجوان فرانسوی، خار چشم منافقین شد
از شنبه های پرماجرای پاریس تا مرداد سرنوشت ساز در مرصاد ، چقدر فاصله است؟ از کنج کلیسا تا صفوف نماز مسجد و از سرگشتگی در پسکوچه های دنیای مدرن اروپا تا شهادت در جنگ میان حق و باطل در جبهه های ایران، چقدر؟ از ژروم ایمانوئل کورسِل ، شهید فرانسوی عملیات مرصاد و تنها شهید اروپایی دفاع مقدس که بپرسی، میان این دو دنیای متفاوت، فاصله به قدر یک جرعه عشق و آگاهی و غیرت است. همه زمان ها را اگر عاشورا و همه ...
دیدار با خانواده شهدای رسانه ای همدان در آستانه هفته خبرنگار
ر فرجی، دبیر اجرایی کنگره 8 هزار شهید استان همدان نیز با اشاره به اثرگذاری شهیدحسن مرادیان در آموزش نیروها و اعزام به جبهه گفت: شهید علی چیت سازیان به عنوان یکی از مردان بزرگ در دفاع از کشور با آن همه خدمتی که به وطن کرد خود را شاگر شهید حسن مرادیان می دانست. او همیشه دوست داشت گمنام بماند به خاطر همین هم شاید هر کاری می خواهیم برای معرفی او انجام دهیم باز هم آنی که باید نمی شود گویی خود شهید را ...
2920 روز در اسارت!
...، خرائی ، برادر علی اصغر تا خودشو معرفی کرد، اشک از چشمام سرازیر شد اون موقع که من و برادرش رفتیم جبهه، کم سن وسال بود. می گفت: من هر روز به امید دیدن تو میام بچه های آزاده رو می بینیم تا خبر رسیدنت رو به خانوادت بدم، نمیدونی تو محل چه خبره؟ همه جا رو نونوار و چراغونی کردن، پرچم زدن و جشن گرفتن من اشک تو چشمام جمع شد و نتونستم صحبت کنم. وقتی خبر رسیدن من رو به مادر علی اصغر دادن گفت: ای کاش پسر من ه ...
این چند دقیقه از صداوسیما، تا آخر عمر خجالت دارد
شیشه های خانه را با عصا شکست! هنوز باور نمی کرد؛ چند دهه به امید بازگشت فرزندش زنده بود. نمی توانست بپذیرد این دو تکه استخوان، همان فرزند کوچکش مصطفی است. خیلی زمان می خواست تا چنین واقعیتی را بپذیرد. سال ها انتظار، او را برای اتفاق دیگری آماده کرده بود، نه دیدن چند تکه استخوان هایی که لای یک پارچه سفید پیچیده بودند. یکی دو روز بعد مراسم باشکوهی برای مصطفی برگزار شد. پدر بزرگ در مراسم هیچ نگفت ...
زندگی آرام و بی دغدغه اش را فدای دفاع از حریم اهل بیت (ع) کرد
ابراهیم ملارد تدفین کردیم. شاید چند نفری بیشتر در زمان تشییع او همراهی مان نکردند. آن اوایل شهادت بچه های فاطمیون بسیار در غربت و تنهایی خاکسپاری می شد. خدا به من نعمت پدر شهیدشدن را داد و امیدوارم که لایق این عنوان باشم و راه شهیدم را ادامه بدهم. خرید بازار و شام خوشمزه با مرور حرف های پدر شهید مادر هم سر صحبت را باز می کند. ریحانه خانم کنار ما می نشیند و همه حواسش را جمع ...
این مرد کلیه های برادرش را به پنج میلیارد نفروخت
...> زمان تصمیم نهایی بود. پدر حسین به اهدای اعضای بدن پسرش رضایت داد. سرپرست تیم به پدرش گفت می تونیم برای اهدای کلیه های حسین، هدیه سپاس به شما بدیم. پدر حسین قبول نکرد. گفت من اعضای بدن بچه مو هدیه میدم تا چند انسان زنده بمونن و به زندگی ادامه بدن. در فیلم کوتاهی که خانواده حسین برایم فرستاده اند، پدر پای تخت بیمارستان ایستاده و برای پسر درگذشته اش، مویه می کند، پیشانی اش را ...
شاعران عاشورایی که از امام حسین(ع) صله و پاداش گرفته اند+جزییات
بود که به یکباره چشمان وصال، روشن و بینا شد! و او ادامه داد: خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت/ دل را تهی زخون دل چند ساله کرد زینب کشید معجر و آه از جگر کشید/ کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد... اینطور بود که وصال، برای این شعر، هم از رسول الله (ص) جایزه گرفت، هم از امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و هم از مادر بزرگوارشان (س). *** مقبل کاشانی ...
معراجی های آذربایجان غربی (22) شهیدی که سه بار تشییع جنازه شد
بپرهیز و از خدا بخواه تو را به اسلام و مسلمین خدمتگزار و سرباز خوبی برای امام زمان(عج) و خمینی عزیز بگرداند و لیاقت نوکری در خانه اهل بیت(ع) داشته باشی. در آخر از شما پدر و مادر عزیزم می خواهم عوض من حقیر از تمامی فامیل و دوستانم حلالیت خواسته و از جانب من دیده اند عفو کند. صبور باشید و به خدای متعال توکل کنید. از امام که قربان قدمهایش گردم، قدر دانی می کنم. برای امام امت و بقا و حفظ اسلام و روحانیت عزیز در همه حال دعا کنید. خدایا، خدایا، تو را به جان مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار. بنده حقیر کمال قاسمی ...
این حسن است یا حسین؟
د به تابوت، نفس عمیقی کشید، اشک گونه اش را خیس کرد، استخوانی برداشت، دستی به رویش کشید، نفسش را پر صدا بیرون داد، استخوان را بویید و بوسید، به سمتم برگشت و گفت: کار من نیست، باید مادرم ببینه. دلم برای مادرش سوخت، دلهره ام بیشتر شد، سخت بود بگویم از قد رعنای پسرت همین چند تکه استخوان برگشته، خیلی طول نکشید که دوباره برادرش تنها وارد اتاق شد، رو به رویم نشست. به دهانش خیره شدم. ...
جوان مدافع حرم با کیف 40 میلیارد تومانی چه کرد؟
باشد اما پیرزن، همسایه خانواده امرایی بود! نامش معصومه سلیمانی بود. گفتم مادر، 7 سال گذشته ها! با گوشه چهارقد اشک هایش را پاک کرد و با ما هم کلام شد؛ من قد کشیدن علی را دیدم. بزرگ شدنش را. مثل پسر خودم دوستش داشتم. علی هم پاسدار بود هم مداح هم کمک حال همه اهل محل، هم کوچک ترین خیر. چند جوان سراغ دارید که از 17 سالگی سرپرست بچه یتیم باشند و به کسی هم چیزی نگویند. علی در 22 سالگی سرپرست 8 بچه یتیم بود ...
جواد چریک دلباخته اباعبدالله(ع) بود | مزد نوکری اش را در کربلای5 گرفت + فیلم
فرخ بلاغی و ... در تظاهرات شرکت می کرد. روز 21 بهمن همراه با جوانان پر شور و انقلابی وارد پادگان جی تهران می شوند و جواد چند اسلحه با خود به خانه می آورد. مهرماه 1359 با دوستانش به جبهه می رود و بعد از بازگشت از جبهه به طور جدی تری در بسیج ویژه و مسجد فعالیت خود را از سر گرفت. در سال 1361 همراه با بچه های امامزاده حسن و آذری وارد عملیات الی بیت المقدس می شود. اینک جواد، جوان رشید خانواده شاعری با ...
یک کاشی از کودکی ...
بود؟ اونجا کجاست؟ اون زن تک و تنها از ما چرا کمک می خواست؟ عزیز حالا سوزناک تر گریه می کرد. گفتم عزیز من حرف بدی زدم؟ یاد خاطره بدی افتادی؟ گفت نه مادر. نه عمرم. گفتم چی بود؟ گفت: بی مروتا خودشون نامه نوشتن بیا، نوشتن بیا درختامون میوه داده، گوسفندامون بچه به دنیا آوردن، چشمه ها پر آبه، پاشو بیا. امام حسین هم اول برادرش مسلم رو فرستاد که ببینه اوضاع چه خبره و مردم کوفه مسلم رو شهید ...
مادری که منتظر آمدن پیکر فرزندش نبود
عملیات والفجر مقدماتی و مفقودالاثری شهید احمد کایدخورده زاده روستا ی دزفول استان خوزستان است. دو خواهر و دو برادر دارد. ایشان برادر بزرگ خانواده و متولد سال 1344 بود که در 21 بهمن 1361 در عملیات والفجر مقدماتی منطقه عمومی فکه به شهادت رسید و جاویدالاثر شد. برادرش محمود می گوید: ما روستازاده ایم و در محیط روستا بزرگ شده ایم. زمان شاه، خان و ارباب ها بر مردم روستا تسلط زیادی داشتند. خانواده ما با اینکه تمکن مالی داشت و چندان نیازی به ارباب ها نداشت، اما به خاطر فضای مذهبی و اعتقاداتی شان بسیار مورد اذیت ...
شهیدی که با عشق مقدس جبهه رفت
پیکار و روبروی با مزدوران بعثی و پاسداری از اسلام و عشق و شهادت ایثار که همیشه در نامه هایش به خانواده می نوشت عنوان می کرد او را به جبهه کشاند. او با مسئولیت رزمنده ماه ها در جبهه های نور علیه ظلم جنگید و برای دفاع از مرزو بوم کشورش در مقابل تجاوز دشمن غاصب فداکاری ها و رشادت های فراوان از خود نشان داد. سرانجام در تاریخ بیست و هشتم مرداد ماه1361 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به بدن به ندای حق لبیک گفته و شهد شیرین شهادت را نوشید. پیکر پاک آن شهید گرانقدر را پس از تشیع در گلزار شهدای امام زاده عبدالله گرگان به خاک سپردند. ...
ویرایش جامعه در روزهای عزا
مادر شهید بود، 3 عکس شهید به دیوارها خورده بود. گفتیم مادر از پسرت بگو. می گفت پسرم آرام بود، سر به زیر بود، عقد کرده بود که شهید شد. اینها را گفت، اما شروع کرد درباره روضه ماهانه اش سخن گفتن. نگران روضه خانگی بود. در خانه تک تک همسایه ها می رفت و در می زد و دعوت شان می کرد؛ هر ماه؛ خودش. بعد گفت آن پسر دیگرم صحبت کند، برادر شهید. او هم شروع کرد طرح های خود را درباره آسان شدن ازدواج جوانان محله بیان ...
اولین خیانت منافقین به جبهه در آغاز جنگ/ روایتی از شکل گیری دسته داش مشدی ها در دفاع مقدس
در کوران جنگ شهید چمرانی که خودش قبلا مبارز بوده، می توانست این ها را گرد هم جمع کند. خلاصه در مسیر اعزام بچه ها از هر دری خاطرات قبل انقلاب خودشان را مرور می کردند. جالب اینکه اعزام روز های اول جنگ حتی خانوادگی بود، غیر از برادر، پسر عمو، پسرخاله و همکلاسی و ... حتی در اعزام ما چند نفر زندانی هم بودند که چند روزی برای مرخصی بیرون آمده بودند و حالا عازم جبهه شده بودند. اینکه می گویم از ...
زیر خیمه عزای هیأت هنر / وقتی بچه ها روضه می خوانند
خبرگزاری مهر ؛ هیأت خبرنگار: امسال چشمی هم که مقایسه کنی، وسعت خیمه ی خواهران چند برابر سال های قبل است. مثل شب اول همه هیئت ها، هرکسی را که می بینی در حال دویدن است. جز دو نفر که با جاروی دستی فرش های کناری و موکت قرمز وسط خیمه را جارو می کنند. آدم را یاد موکت های سرخ بین الحرمین در تاسوعا و عاشورا می اندازند. پیداست می خواهند زودتر جارو زدن خیمه تمام شود اما موکت با آسفالت فرق دارد و جارو کندتر ...
شهید علی پناه مومیوند:
شهید شاهد شهود عرفانی شد و نقش هر چه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد. شهید همان ستاره خاک نشین همیشه بیدار شب های خون و آتش که تا لمس شعله های بصیرت و حقیقت در مقتل عشق رزم عاشقانه کرد تا پیوندی ابدی در بزم عارفانه. تبرک ...
خاطراتی از شهید بهرام رضائی
موافقت نمی شد. تا اینکه در این رابطه برای حضرت آیت الله خامنه ای ریاست جمهوری وقت نماینده امام در امور جنگ نامه ای نوشت و در آن نامه بیان کرده بود؛ اگر مرا به خط مقدم نفرستید، خودم از پادگان فرار می کنم و به خط مقدم می روم. در سفر آخرش شبی با مادرش کنار تلویزیون نشسته بود و تلویزیون برنامه های جبهه و شهیدان را نشان می داد. شهید رضایی گفت: مادر! ببین این ها چگونه با خون خود درخت اسلام را ...
شهیدحسن معظمی گودرزی: در خط امام و اسلام باشید
چه در نظر آید 5027/ تبرک لحظاتمان با شهید حسن معظمی گودرزی به نام خدا خدمت پدر بزرگوارم و مادر مهربانم سلام می رسانم امیدوارم به درگاه خدای منان که همیشه در کمال خوبی و خرمی زندگی کنید، از یاد خدا و امام غافل نباشند اگر از من خطایی دیده اید ببخشید. گمان نکنید آنانکه در راه خدا کشته شده اند و به شهادت رسیده اند مردگانند بلکه زندگانند و نزد پروردگارشان روزی می برند ...