خواب نجات بخش در شب اجرای حکم
سایر منابع:
سایر خبرها
رابطه پنهانی مرد متمول با زن جوان رنگ خون به خود گرفت/ بوی تعفن از خانه مجردی راز قتل را لو داد+ عکس و ...
این زن در دادگاه مدعی شد برای فرار از شکنجه های مرد تنها ناچار به قتل شده است. بیشتر بخوانید: زنم در دوره مجردی با یک پسر جوان رابطه داشته/ الان هم با یک مرد... به شوهرم خیانت کردم نمیدانم اعتراف کنم یا نه/ عذاب وجدان دیوانه ام ... تاثیر خیانت بر روی همسر وفادار و همسرگناهکار چیست؟ رسیدگی به این پرونده از تیرماه سال 1400 آغاز شد .مردی با پلیس ...
زن ساده بی شرمانه خانم مدل شد ! / خیانت به شوهرم مشهورم کرد !
و با آرایش های غلیظ و پوشیدن لباس های نامناسب وضعیت ظاهری خودم را تغییر داده بودم من پا را فراتر گذاشته بودم و از یک حجاب معمولی به یک بی حجاب و بد لباس و مدل تبدیل شده بودم. یک روز همسرم خیلی راحت اجازه داد برای آن که از تنهایی بیرون بیایم در یک شرکت تولیدی کار کنم همه کارگران آن شرکت زن بودند و در شبکه های اجتماعی تلفن همراه عضویت داشتند من هم با خرید گوشی گران قیمت تحت تاثیر همکارانم ...
آرمان مخفیانه به من خیانت/ساعد از من می خواست با همسرم زندگی کنم ولی با او در ارتباط باشم!
وقتی همسرم از خانه بیرون رفت، او دوباره جلوی خانه مان آمد و با داد و فریاد از من می خواست پایین بروم و حرفهایش گوش کنم .من در برابر یک رسوایی بزرگ قرار داشتم به طوری که همه وجودم از شدت ترس می لرزید. با نگرانی و اضطراب از آن مرد خواستم به محل کارش بازگردد تا من ساعتی بعد برای گفت وگو به نزدش بروم اما در این میان تصمیم خودم را گرفتم و به کلانتری آمدم تا ... این ها بخشی از اظهارات زن ...
حضرت زینب (س) بدن بدون سر دید و من تن سوخته همسرم را
یتیم نواز بود. آخر دختر خودش هم یتیم شد. *بعد از شهادت همسرتان شما هم این کار ایشان را ادامه دادید؟ بله. بعد از شهادت سپهدار خودم و دخترم یک هفته در میان به شمال می رفتیم تا به پدر و مادر همسرم سر بزنیم. فرقی هم نمی کرد زمستان باشد یا تابستان، هوا سرد باشد یا گرم. یک بار عید قربان رفتیم سر بزنیم. آنقدر در مسیر تصادف و اتفاقات بد دیدیم که مادر همسرم گفت: طاقت از دست تو و آسیه را ...
قتل شوهر آمریکایی در خیابان ظفر؛ محاکمه زن آمریکایی در تهران
حادثه آمد. ماموران پلیس وقتی در را شکسته و به داخل خانه زن و مرد آمریکایی رفتند، جسد مرد را درحالی که غرق خون، روی زمین افتاده بود مشاهده کردند و چند لحظه بعد زن را روی پشت بام خانه درحالی که قصد فرار از مهلکه را داشت دستگیر کردند. پسر نوجوان زن و مرد آمریکایی هم از شدت ترس بی هوش در اتاق خواب افتاده بود. در ادامه گزارش روزنامه کیهان آمده است: متهم به قتل در اولین بازجویی ها، اتهام جنایت ...
به من چه به به تو مربوط نیست ختم می شود
ر محرم امسال با عباراتی مثل بچه ها را هیئت نبرید ، به بچه ها مشکی نپوشانید ، حضور در مجلس روضه، مناسب سن بچه ها نیست و به روح و روان شان آسیب می زند ، راه افتاد. به تلاش دختر 5 ساله برای تقلید بی عیب و نقص حرکات رقاص های حرفه ای نگاه می کردم و با خودم می گفتم: کسی هست هشتک بزند و موج راه بیندازد: حضور در کلاس رقص، مناسب سن بچه ها نیست ؟ تجربه چهارم/ روایتگر: پسر جوان خادم هیئت ...
اگر به این بیماران رسیدگی نکنید دچار معلولیت خواهند شد
...: این بیماری بیشتر -نه همیشه- از پدر و مادر ناقل به فرزند داده می شود. زهرا عربی به دلیل سابقه ذهنی که از فامیل داشت، به طور داوطلبانه غربالگری بعد از زایمان انجام داد. در آن سال ها این بیماری در ایران تشخیص داده می شد، اما درمانی برایش وجود نداشت. از دهه 80 بعد از اینکه خانم عربی برای نجات پسرش تلاش کرد، با پشتکار ایشان و پزشکان همراه راه درمان در ایران هم پیدا شد. حالا بیماری پی کی ...
خاطره پیمان آر. پی. جی و گلزنی با دست شکسته | چگونه کری خوان پرنفس استقلال، طرفدار دوآتیشه آبی ها شد؟
نوجوان بود و در مازندران زندگی می کرد، از کری خوان های پرنفس استقلال بود، اما از وقتی پسرش به عضویت تیم جوانان استقلال درآمد، از طرفداران دوآتیشه آبی پوشان شد. عمو و پسرعمه های پیمان فوتبالیست بودند و به هر تیمی پا می گذاشتند، توانایی شان مورد توجه مربی و مسئولان تیم قرار می گرفت، اما لابه لای مشکلات مسیر قهرمانی و نام آوری تنها ماندند و نتوانستند در دنیای فوتبال حرفه ای سری میان سرها درآورند. پدر ...
بیضایی برود و سنگر را خالی بکند، چه کسی جایش را می گیرد؟
باشد و در بحران راه حل پیدا کند هنوز صدای تق تق کفش سوسن تسلیمی در اجرای انسان، حیوان، تقوا ی آربی آوانسیان یادم است آن زمان هر جا که تئاتر بود و هر جا که می توانستم آن را می دیدم درست است که 25 سال بعد از سقوط قاجاریه به دنیا آمدم، ولی خیلی از چیزهای دوره قاجاریه را لمس کرده ام؛ اصلاً مکتب خانه رفتم آن موقع مجله فردوسی اجراها را منعکس می کرد و من در جریان ...
خودباوری را باید به زنان تدریس کرد/ مادرم قول گرفت که کار سیاسی نکنم/ ویدئو
کردم ولی آن زمان اصلا توجه نکردم که زنان هم خواسته هایی داشتند و روزنامه و مجله چاپ می کردند. یک چیز تدریجی بود و من هم در جریان آن افتادم و بعد دیدم خیلی مطلب هست. مثلا نامه های مادربزرگ خودم از 15 سالگی وجود دارد و خیلی جالب است که یک دختربچه 15 ساله که از خانه بیرون نرفته است ولی روزنامه ها را می خواند با برادر خود مکاتبه می کند و اطلاعات می دهد و از اوضاع خانه می نویسد. همه این موارد می تواند ...
قاتلی که سودای ارث پدر داشت
شده جان خود را از دست داده است. با مشخص شدن این موضوع کارآگاهان به پسرمقتول مشکوک شده و از وی بازجویی جنایی به عمل آوردند. پسر مقتول هم که متوجه شد دیگرراهی برای فرار ندارد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: من مشکل مالی داشتم اما پدرم با این که وضع مالی خوبی داشت به من کمکی نمی کرد . به همین خاطر با همسرم و یکی از دوستانم نقشه قتلش را کشدیم و اجرا کردیم تا شاید بعد از مرگش با ...
مرد ساوجبلاغی پسرش را مثله کرد و در سطل زباله انداخت
گروه استانی تیتر یک ، یکی از روز های تیرماه سال گذشته، زنی به اداره پلیس تهران رفت و خبر از ناپدیدشدن برادرش داد. وی گفت: برادرم به نام آرش آرایشگر است و بعد از جدایی پدر و مادرم با پدرم زندگی می کرد. اما این اواخر با پدرم دچار اختلافاتی شده بود و به همین دلیل مهمان خانه من بود. او ادامه داد: آخرین بار برادرم به بهانه صحبت با پدرم از خانه ام رفت و از آن پس ناپدید شد. او قرار بود با ...
نقشه شرم آور رمال 60 ساله برای زن 31 ساله متاهل
باز نشد بلکه رفتارها و مشاجره های من با همسرم شدیدتر شد به همین دلیل چند روز بعد، پسر 3 ساله ام را نزد دوستم گذاشتم و این بار خودم به تنهایی عازم منزل آن مرد شیاد شدم که ای کاش پایم می شکست و قدم در آن جهنم تباهی نمی گذاشتم. خلاصه زمانی به خود آمدم که پسرم را رها کرده و از شوهرم طلاق گرفته بودم. عزیزترین موجود زندگی ام را در 3 سالگی اش به فراموشی سپردم و به عقد موقت مرد 60 ساله رمال ...
مأموریت ستاد تدابیر ویژه اقتصادی در سال 91
غصه خوابیدم. صبح وقتی از خواب بیدار شدم اول از همه سراغ فاطمه زهرا را گرفتم. همسرم گفت: رفت مدرسه. گفتم: صبحانه خورد؟ همسرم جواب داد: نه. می گفت: سه روز نذر کرده بودم اگر بابام استیضاح نشه روزه بگیرم. امروز روزه بود و صبحانه نخورد. ظهر جمعه پس از استیضاح به فاصله نزدیک هم من و فاطمه زهرا نماز می خواندیم. بین نماز ظهر و عصر، فاطمه زهرا دخترم به من گفت: بابا الان که فکر می کنم می بینم به خدا ...
ارتباط نامشروع زن شوهردار با مردی جوانتر از خودش
در خانه را باز گذاشتم تا سیامک وارد شود و از او خواستم نقشه قتل را اجرا کند. او نیمه شب به خانه ما آمد و در خواب شوهرم را با روسری ام خفه کرد و بعد از رفتنش من با اورژانس تماس گرفتم و درخواست کمک کردم. در دادگاه چه گذشت؟ با اعتراف های این زن سیامک نیز بازداشت شد. سیامک 34ساله که صاحب یک مغازه بود دستگیر شد و پس از بازجویی به جنایت خوداعتراف کرد. این پرونده با صدور ...
حکایت اولین نوحه خوانی مداح معروف تهرانی
. فکر می کنم اکثر مداحان همین طور وارد این وادی شده اند و عنایت خود ائمه طاهرین (ع) بوده است. من خیلی کم سن بودم که بر اثر یک اتفاق جالب وارد این عرصه شدم. قبل از 15 سالگی، یعنی حوالی سال 1340 یک نوجوان فعال در بازار بودم، اما همیشه در خلوت برای خودم می خواندم. عشق داشتم و تند و تند شعر حفظ می کردم. خیلی دوست داشتم که شعر حفظ کنم. در بازار کار می کردم و همیشه یک برگه کاغذ دستم بود تا شعر حفظ کنم. بار ...
مثله کردن جسد پسر به دستان پدر قاتل؛ جنایتی که یک سال پس از وقوع کشف شد!
به گزارش تازه نیوز، تیر سال گذشته دختر جوانی قدم در اداره چهارم پلیس آگاهی گذاشت و از ناپدید شدن برادرش خبر داد: مدت ها قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و پدرم مدتی بعد ازدواج کرد. یک هفته قبل برادرم یوسف که به تنهایی زندگی می کرد برای میهمانی به خانه ما در اطراف تهران آمد. بعد از چند روز نیز به همراه پدرم به باغ مان در اطراف کرج رفت. آنطور که پدرم می گفت، بعد از ساعاتی دوستان برادرم با او تماس می ...
دعوای عموها،عموزاده را قاتل کرد
عموزاده ها علیه متهم به نام بهروز، پرونده تشکیل و برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی فرزندان مقتول علیه پسرعموی خود شکایت کردند و خواستار قصاص شدند. آنها گفتند: درگیری بین پدر ما با عمویمان بر سر زمین بود و مدت ها بود ادامه داشت. روز حادثه دعوا بالا گرفت، بهروز با چوب به سر پدرمان زد و او را کشت. ما درخواست قصاص داریم. وقتی نوبت به بهروز رسید، او اتهام را رد کرد و ...
حرف هایی از جنس روضه و اشک در جام دلدادگی با پیرغلامان
داشتیم بعد از برگشت به منزل در عالم رؤیا دیدم که مادرم که از سادات علوی بود به همراه یک آقای سبزپوش به دیدارم آمدند و مادرم به من گفت ابراهیم حرف بزن من گفتم نمی توانم آن آقا فرمود من می گویم حرف بزن و من شروع به حرف زدن کردم، یک باره از عالم خواب بیدار شدم و اتاق تاریک بود، ترس وجودم را گرفته بود برایم باور کردنی نبود، چند دقیقه با خودم حرف زدم و خوابیدم، صبح بچه ها به اتاقم آمدند و مرا صدا کردن ...
اقدام عجیب پدر داماد در عروسی پسرش اشک همه را درآورد! + عکس
به گزارش سلام نو، یک پدر در مراسم ازدواج فرزندش صحبت های خود را در قالب داستان زیبا و حقیقی برای مهمانان مراسم عروسی فرزندش مطرح کرد و همه را تحت تاثیر قرار داد. او گفت: روزی یک پدر بود و این پدر فهمید که همسرش قرار است یک بچه کوچک را به دنیا بیاورد. پس من دعا کردم خدا اگر ممکن است بچه ام پسر باشد و خدا این کار را کرد. من اولین نفر بودم که در آغوش گرفتمت و وقتی داشتم به تو نگاه می کردم گفتم خدایا ...
قتل هولناک داماد توسط برادر زن در بندرعباس
به گزارش راهبرد معاصر؛ مادر پسر جوانی که چندی قبل در جریان درگیری خانوادگی از سوی برادر همسرش به قتل رسیده و قاتل به قصاص محکوم شده بود هرچند برای اجرای حکم پافشاری می کرد، اما ظهر روز عاشورا به عشق امام حسین (ع) قاتل پسرش را بخشید. نخستین برگ از این پرونده که گزارش قتل بود، 2 سال قبل، درست در چنین روز هایی توسط مأموران انتظامی بندرعباس تکمیل شد. آن روز به مأموران پلیس گزارش شد که مرد ...
جنایت فجیع پسرکشی در تهران/ جسد تکه شده در سطل زباله پیدا شد
مغازه جدیدی برای خودش تبدیل کند. از روز قبل از ناپدید شدنش در خانه ما مهمان بود و قرار بود با پدرم به ساوجبلاغ برود و تکلیف مغازه را روشن کند. در مرحله بعد تحقیقات پدر پسر ناپدیدشده که به نظر می رسید آخرین نفری بوده که با پسرش قرار داشته است مورد تحقیق قرار گرفت. این مرد 55ساله تابستان سال گذشته درباره پسرش گفت: قرار بود من و پسرم به باغ و خانه ویلایی کنار آن در ساوجبلاغ ...
اعترافات قاتل بی رحم: زنم را از خواب بیدار کردم تا به من یک لیوان آب بدهد؛ اما او دوباره خوابید!
.... در طول این سال ها دامادم هیچ وقت با دخترم رفتار خوبی نداشت و اذیتش می کرد. دخترم فقط به خاطر بچه اش با او زندگی می کرد. ما به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست مان قصاص است. پس از آن متهم به جایگاه رفت اما این بار منکر ارتکاب قتل شد و گفت: من همسرم را نکشتم. آن شب خواب بودم و نمی دانم چه کسی او را کشته بود. سپس قاضی به متهم گفت: تو در همه مراحل ...
زندگی آرام و بی دغدغه اش را فدای دفاع از حریم اهل بیت (ع) کرد
شهید نوروز نوروزی متولد سال 1329 است که بعد از شهادت علیرضا به ایران آمده است. کناری می نشینم مادر و عباس فرزندشهید با چای و شیرینی پذیرایمان می شوند. پدر شهید همان ابتدا از مهاجرتش به ایران می گوید: سال ها قبل در ایران زندگی می کردم، بچه ها همگی در ایران متولد شده اند؛ چهار دختر و دو پسر. من سال 83 به افغانستان برگشتم و زندگی ام را ادامه دادم، اما مجدداً بعد از شهادت علیرضا به ایران آمدم ...
عاقبت فرزندی که نذر حضرت علی اصغر بود
من محمد را از دست های کوچک این آقازاده گرفته بودم. این واژه های به غم نشسته حرف های دل الهه عسگری مادر شهید مدافع امنیت محمدمهدی رضوان است از امانتی که 23 سال پیش از علی اصغر گرفته و بعد علی اکبری تحویل شان داده. شروع محرم امسال مصادف بود با روز میلاد شهید رضوان. مصادف با همان روزی که علی اصغر امام حسین جانی دوباره به محمدمهدی داد. شهید رضوان که به تولد های خاصش معروف است و به قول مادر ...
داستان پسر دردسرسازی که دوست ندارد دل مادرش را بشکند
می شنود که هنر با زندگی مرتبط است و بر این اساس، برای خودش عملیاتی می سازد به نام عملیات زندگی که درواقع می خواست در این عملیات، هر روز یک کار خارق العاده در مدرسه انجام دهد؛ اما کارهای او سبب دردسر می شود. جالب اینجاست که او در حالی که پسر شرّی است؛ ولی دوست ندارد دل مادرش را بشکند. مادر هم خیلی صبور است و هیچ وقت پسرش را سرکوب نمی کند و به تندی با او برخورد نمی کند و تقریبا داستان با کشمکش بین ...
روضه اهل بیت(ع) را با یک پرچم به خانه ها بیاورید
خواستم سلام مرا به دخترانشان برسانند و از جانب من برای مراسم تاسوعا و عاشورا از آنها دعوت کنند. دفعه اول حدود20 دختر نوجوان آمدند و خیلی زیبا مرا همراهی کردند. بعد از آن نیز یک بار دیگر دختران را خواستم که آمدند، اما آخر جلسه دیدم که برخی بچه ها با من ارتباط نگرفتند؛ بنابراین بلند شدم و برای خداحافظی با تک تک آن ها، جلوی در رفتم و این بار خودم از دخترها برای جلسه بعد دعوت کردم. همین خداحافظی ...
اذان گو و مناجات خوان خوش نشان محله
گذاشته ایم تا روی آن بنشیند و اذان بگوید و در مناسبت ها هم گاهی بعد اذان چند خط در وصف همان روز و ایام می خواند. حاج علی هر کجا که باشد اذان گفتن را ترک نمی کند. حاج مرتضی علی در مسافرت و مهمانی و حتی زمانی که در جاده است اذان می گوید. پسر حاجی می گوید: بارها اتفاق افتاده که در جاده بودیم و پدرم از من خواسته ماشین را کنار جاده پارک کنم و بعد شیشه را پایین داده و ندای الله اکبر و لااله الاالله سر داده ...
گزارش تصویری از پوشش اختیاری؛ ارشاد برگشت و جامعه برنگشت
: خیلی حس بدی داشتم با من مثل مجرم برخورد شد درحالیکه من خودم می دانستم مجرم نبودم. پسر و دختر می گفتند روز اول حضور گشت آنها را در خیابان دیده اند و دیدنشان آنها را بسیار آزرده است حتی دختر می گفت از ترس حالت پنیک به او دست داده است. از آن ها پرسیدم که نظرشان در مورد این استدلال بعضی مذهبی ها یا منطق وجود گشت ارشاد مبنی بر اینکه بی حجابی مخل امنیت روانی جامعه است چیست؟! پسر ...
روایت احمد یوسف زاده از طرح حاج قاسم برای مقابله با اشرار / ما تسلیم جمهوری اسلامی و "کاسم" سلیمانی هستیم
روز عیدوک به حاجی گفته بود بگذار "حسین" ( پسر حاجی که آن زمان کوچک بود) را با خودم ببرم قلعه گنج برایش از دشت بچه آهو بگیریم، که البته حاجی اجازه نداده بود. این اتفاقات مربوط به سال های 74 و 73 است. البته مدتی بعد عیدوک دوباره دست به شرارت و قاچاق مواد مخدر زد و سر انجام در درگیری با ماموران کشته شد. بسیاری از آن اشرار تامین گرفته اکنون در سنین بالا هستند و در ...