قتل دردناک دختر 9ساله به دست پدر/ تنها 3سال حبس برای پدر قاتل!
سایر منابع:
سایر خبرها
قتل دردناک دختر 9 ساله به دست پدر و همسر چهارمش
، دختر 9ساله، با شکایت مادرش برای پلیس فاش شد. مادر ملینا به ماموران گفت: چند سال قبل از شوهرم طلاق گرفتم، چون بسیار خیانت می کرد و دوباره ازدواج کرده بود. بعد از جدایی از شوهرم حضانت ملینا به من سپرده شد. شوهرم سه بار بعد از من ازدواج کرد و با همسر چهارمش زندگی می کرد. وقتی دخترم بزرگ شد و به مدرسه رفت، همسرم از من خواست حضانت ملینا را به او بدهم؛ اما قبول نکردم. گفتم بچه زیر دست نامادری اذیت می شود و ...
قتل مرد تهرانی به دست زن خیانتکارش بعد از مرگ دخترشان / نمی خواستم مهاجرت کنم!
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از تیرماه سال 97 به دنبال انتقال پیکر نیمه جان دختر 13 ساله ای به نام آرشیدا به بیمارستانی در شرق تهران آغاز شد. وی که علائم شدید داشت به بخش مراقبت های ویژه منتقل شد و مادرش گفت وی به خاطر خوردن قارچ دچار مسمومیت شده است. اما آرشیدا ساعتی بعد روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد. با دختر نوجوان، جسد وی با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. ...
توطئه هولناک برای قتل پدر در شب یلدا
مباشرت در قتل و برای همسر و دختر مقتول به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر شد و پرونده برای محاکمه به شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. صبح دیروز متهمان در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفته و از خود دفاع کردند. در ابتدای این جلسه اولیای دم برای سامان حکم قصاص خواستند. آنها همچنین خواستار اشد مجازات برای مینا و مادرش سهیلا شدند. یکی از وکلای اولیای دم در ...
شوهرم را به خاطر دخالت های خواهرش کشتم
خانه ما آمد. او حرف هایی زد و بین ما دعوا شد. فردای آن روز دوباره من و ساسان به خاطر خواهرشوهرم با هم دعوا کردیم. شوهرم کتکم زد و به زمین کوبید. او روی پلهویم نشست؛ اما من خودم را از زیر او بیرون کشیدم و دستم را روی دهانش گذاشتم که فحش ندهد. بعد هلش داد. یکدفعه دیدم شوهرم نفس نمی کشد. متهم در ادامه گفت: اول فکر کردم ساسان سکته کرده است. به اورژانس زنگ زدم وقتی آنها آمدند، گفتند شوهرم فوت ...
قتل شوهر به خاطر خواهر شوهر!! | پسر این زن راز قتل را فاش کرد
دستم را روی دهانش گذاشتم که فحش ندهد. بعد هلش دادم. یک دفعه دیدم شوهرم نفس نمی کشد. متهم در ادامه گفت: اول فکر کردم ساسان سکته کرده است. به اورژانس زنگ زدم؛ وقتی آنها آمدند، گفتند شوهرم فوت کرده است. در ادامه پدر و مادر مقتول از طرف خود و نوه هایشان برای مینا درخواست قصاص کردند. سپس پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای محاکمه زن جوان به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به زودی پای میز محاکمه می رود. ...
حلالت نمی کنم اگر اسیران ایرانی را آزار بدهی
دخترم که سادات بود، نمی دانست. این را بعد از شهادتش فهمیدم. حسابی شرمنده شدم. دنبال این بودم که اسم دخترم را عوض کنم. آن روز، حاج قاسم به خانه شهید محرابی آمده بود. سر حرف را باز کردم و از حاجی خواستم برای آرشیدا، اسم جدید انتخاب کند. حاجی گفت: پیامبر(ص) اسم زینب را گذاشت روی دخترش. شما هم همین اسم رو بذارید روی دخترتون. خم شد. زینب را بوسید. اسم دختر بزرگ شهید محرابی هم زینب بود. حاجی خندید و ...
تجاوز مرد شیطان صفت به زن جوان در مقابل چشمان کودک چهار ساله اش/ او کودک را هم به قتل رساند
، من حتی به بچه او دست هم نزدم، خودش بچه را کتک می زد. آدمی نیستم که بچه کوچک را کتک بزنم و این وصله ها به من نمی چسبد. ضمن اینکه هنوز درباره علت دقیق مرگ آریان اظهارنظر نشده است و کمیسیون پزشکی قانونی ضربه به جمجمه را رد کرده و گفته احتمالاً به خاطر خوراندن سم است. مقصر مادرش است و به من ربطی ندارد. با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیم گیری درباره ادامه پرونده وارد شور شدند. ...
اخبار حوادث امروز 28 آبان از همدستی مادر و دختر با مرد غریبه برای قتل پدر در شب یلدا تا جزئیات آزادی ...
.../ او قاتل همسر و مادرزن سابق خود شد مردی که درپی اختلاف خانوادگی، همسر و مادرزن سابق خود را به قتل رسانده و پدرزن سابقش را زخمی کرده بود درخانه روستایی بازداشت شد. همدستی مادر و دختر با مرد غریبه برای قتل پدر در شب یلدا مادر و دختر که متهم هستند با همدستی مردی غریبه ، نقشه قتل پدر را در شب یلدا اجرایی کردند، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. ...
با این راهکارها با بچه هایتان رفیق شوید
سال از پایان جنگ تحمیلی هنوز روحیه جهادی خود را دارد. او حالا در جبهه فرهنگی خدمت می کند و این را افتخار می داند. در 8 سال دفاع مقدس، همزمان با حضور در میدان نبرد، درس هم می خواند. سال 1361 برای فراگیری علوم حوزوی به نوشهر رفت و سپس به قم مهاجرت کرد. بعد از پایان تحصیلات حوزوی در دانشگاه هم تدریس می کرد. مدتی به عنوان رئیس دانشگاه آزاد شهرستان نور بود و بعد هم ریاست دانشگاه آزاد تهران را برعهده ...
قصه شب یلدا برای مدرسه و پیش دبستانی
: دستِت دَرد نِکُنه نِنه..... مُو مُستَحق نیستُم ! زن گفت : اما من مستحقم مادر من ... مستحق دعای خیر ...اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه هات بگیر ! زن منتظر جواب پیرزن نموند ... میوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد ... پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد ... قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش ... دوباره گرمش شده بود ... با صدای لرزانی گفت : پیر شی ننه ...
روایتی صمیمی از سرگذشت روز های سخت و شیرین معصومه رضاپور | مادرانه های یک پرستار از انقلاب تا امروز
مجروحان اهوازی، شیرازی و ... را نیز به مشهد می آوردند. خودمان برای بیمار سرم وصل می کردیم. اگر به سرویس بهداشتی نیاز داشت، برای او تشت می بردیم. به مجروحان غذا می دادیم و ... . بچه هایم را به مهد کودک بیمارستان می بردم تا آن ها را بعد از پایان کار با خودم به خانه ببرم، اما گاهی حجم کار آن قدر زیاد بود که حتی نمی رسیدم در حد چند دقیقه به آن ها سر بزنم. بعضی اوقات مربی شان دنبالم می آمد ...
زبان بدن در جنگ غزه!
! سرش را به طرفم چرخاند: من طعم اش را چشیدم، خواهر سخت است، سخت! هنوز هم درد دارم، هنوز هم ضجه می زنم، من حال دل آن مادر را می بینم. به سراغ یک مادر و پدر رفتم که پرچم فلسطین را داده بودند دست کودکشان و او هم رهای رها آن را می چرخاند، گفتم تک فرزنده؟ مادر خندید: آره، آن هم بعد 10 سال؛ گفتم خُب چه عجب اولین روز هفته و آمدید اینجا؟ کمی نگاهمان به هم دوخته شد: ام؛ شاید حس مادرانگی ام، شاید ...
قتل فجیع پرهام در سه راهی سیمان / قاتل ادعای عجیبی کرد + جزییات
به گزارش رکنا، پاییز سال 1401 زنی هراسان با پلیس تماس گرفت و کمک خواست. وی گفت شوهرم آرتین چند دقیقه قبل در حالی که به سختی صحبت می کرد با من تماس گرفت و گفت چاقو خورده است. من از او پرسیدم کجاست اما شوهرم دیگر نتوانست پاسخ بدهد و گوشی تلفن قطع شد. من و همسرم به تازگی با هم ازدواج کرده ایم و من نگران او هستم. با اظهارات این زن تلاش برای به دست آمدن ردی از تازه داماد آغاز شد ...
ناگفته هایی از زندگی سربازان شیفت های نامنظم
بچه ام بیفتد یا هر اتفاق غیرمنتظره دیگری، هیچ کدام دلیل نمی شود که سر کارم حاضر نشوم. در دوران کرونا استعلاجی من و همکارانم فقط سه روز بود و بعد باید همان طور با وضعیت بد روحی و بیماری جسمی سر کار حاضر می شدیم. حالا من این ها را چطور برای دخترم توضیح بدهم؟! تربیت کودک یکی دیگر از مشکلات عمده پرستاران به ویژه زن هاست. سلمانی زاده که انگار دلش لک زده باشد برای یک صبح تا شب بدون دغدغه با ...
محاکمه زن جوانی که شوهرش را خفه کرد
6 شهریورماه امسال زن جوانی پیکر نیمه جان همسر 39 ساله اش به نام مهران را به بیمارستانی در پاکدشت منتقل کرد و مدعی شد وی دچار سکته قلبی شده است. پزشکان بلافاصله برای نجات او دست به کار شدند اما مهران تسلیم مرگ شد. پزشکان پس از مرگ مرد جوان با مشاهده آثار فشار بر گردن و خفگی احتمال دادند به قتل رسیده باشد، بنابراین پلیس را در جریان قرار دادند. پس از آن مأموران پلیس با دستو ...
رضا که رفت فهمیدم باید به شهدا حسادت کرد!
خصوصیات اخلاقی شهید در طول 20 سال زندگی مشترک تان بگویید. نمی دانم از کدام بگویم! چون آقای الماسی برای من فقط همسر نبودند. هم پدر و مادرم بودند و هم خواهر و برادرم. هم نزدیک ترین و بهترین رفیقم. اما ای کاش فقط همسر بودند. شاید در این صورت تحمل نبودنش کمی آسان تر می شد. قبلاً وقتی مصاحبه خانواده شهدا در تلویزیون را می دیدم با خودم می گفتم مگر می شود انسان آنقدر همه چیز تمام باشد؟ بعد از شهادت آقای ...
دختر شینا داستان زنی که جهاد واقعی را نشان داد
...، کنار آمد و تنهایی زندگی را اداره کرد، چهار دختر و یک پسر به دنیا آورد و همسرش فقط موقع به دنیا آمدن یکی شان در کنارش بود. دختر شینا روایت زندگی دختری است که پدر و مادرش به خاطر حفظ اعتقاداتشان او را به کلاس های مختلط مدارس قبل از انقلاب نفرستادند. دختری که چون مدرسه نرفت، بی سواد بود، اما باور و ایمان با ثباتی داشت. دختری که آن قدر می ایستد و می افتد و دوباره برمی خیزد تا جنگ ...
از اوج عشق زن و شوهر تا سقوط آن
گفته است و همچنان به استعمال مواد مخدر ادامه می دهد!د یگر آن روزهای رویایی تمام شد و دعوا و مشاجره جای آن راگرفت. دخترم به دنیا آمده بود که من هم به خاطر لجبازی و برای انتقام از شوهرم شیر خشک را جایگزین شیر مادر کردم و به استعمال سیگار و مواد مخدر پرداختم! می خواستم از او انتقام تلخی بگیرم تا متوجه زجر و ناراحتی های روحی من بشود! حدسم درست بود، شوهرم خیلی ناراحت بود و من هم سعی ...
روایتی از دلسوزی شهید زین الدین برای نیروهایش/ سبک زندگی ساده فرمانده به روایت همر زمش
به مقصد برسیم لب به خوارکی ها نزد، گفت: این ها برای ما نیست، برای رزمنده هاست، تو اگر می خواهی بخور خدا می داند که حتی لب هم نزد. صبح بعد از رفتن به حمام عمومی و خوردن کله پاچه به منزلشان رسیدیم. در خانه اش را زدیم، پدرش در را باز کرد. برادر مهدی خانه نبود. مادر پرسید صبحانه که نخوردید؟ با اینکه مهدی سفارش کرده بود چیزی از کله پاچه نگویم، چون مادرش به غذای بیرون حساس بود. گفتم: فقط یک ...
هر آنچه در مورد حضانت فرزند در سال 1402 باید بدانید!
فرزند پسر تا 2 سالگی و فرزند دختر تا 7 سالگی با مادر بوده است، این قانون با توجه به بررسی روانشناختی فرزندان طلاق این قانون اصلاح شده است. همانطور که میدانید فرزندان طلاق از آسیب های روحی زیادی برخوردار هستند و اعتماد به نفس کمتری نسبت به بچه هایی که با پدر و مادر خود زندگی می کنند دارند و همه ی این آسیب ها به دلیل جدایی یکی از والدین و جرو بحث های پی درپی قبل از طلاق برمی گردد،برای دریافت اطلاعات ...
ماجرای دلتنگی همسر شهید و ته چینی که ته دل ماند!
و همیشه می گفت از خانواده همسرم ممنونم که خیلی حمایت می کنند و شرمنده ام. شهید شیخی خیلی زندگی اش را دوست داشت، برای پسرش آرزوها داشت چون پدرش را در 18 سالگی از دست داده بود، همیشه می گفت: کمبود پدر و حس کردم برای بچه کم نمی گذارم . دو شب قبل از شهادت، تولد مادر آقا رضا بود، زهرا خانم کادو خرید و همسرش در گشت بود، با مادرش تماس گرفت و تلفنی تبریک گفت. به گفته همسر ...
علیرام نورایی مقابل دوربین آن دو
می پیوندند. لردگان در استان چهار محال و بختیاری و شهر آبادان از لوکیشن های اصلی فیلم هستند. در خلاصه داستان فیلم آمده: ظفر پسر بچه ای 12 ساله، اصالتاً بختیاری و از عشایر لردگان، مانند دیگر بچه های همسن و سال خود مشغول گذراندن دوران کودکی اش است. خدابخش، پدر ظفر و برادرش خدارحم به همراه دیگر مردان ایل به جبهه رفته اند و چند ماهی است که از خدارحم خبری نیست. در همین حال، شهیدی را به ...
رابطه نامشروع زن متاهل رنگ خون به خود گرفت/ قتل پسر چهارساله زن خیانتکار +جزییات
شده است. با تکمیل تحقیقات پرونده برای ادامه رسیدگی به موضوع قتل به دادگاه ارسال شد، اما پیش از آن پرونده زنای محصنه سمیرا و بهروز به شعبه 5 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای این جلسه پدر مقتول به جایگاه رفت و گفت: به خاطر اختلافات مان چند ماه جدا از هم زندگی می کردیم و همسرم با مهیار به خانه مادرش رفته بود تا اینکه متوجه شدم پسرم کشته شده است. اما بعد فهمیدم او ...
شوک عصبی که بخاطر خیانت شوهرم به من وارد شد باعث شد که دیگر نتوانم راه بروم ! / شوهرم با پرستار بچه ام ...
صفحه اقتصاد - 17 ساله بودم که در مسیر مدرسه به خانه حامد به سراغم آمد و مدام اظهار علاقه می کرد از آنجایی که شان خانوادگی ام اجازه نمی داد با او حرف بزنم هیچ وقت محل اش ندادم تا اینکه 2 ماه بعد مادر حامد یک روز که من به کلاس کنکور رفته بودم به خانه امان آمد و از مادرم خواسته بود تا برای خواستگاری به خانه امان بیایند. راستش را بخواهید همان موقع وقتی مادرم موضوع را به من گفت ...
پرونده سال 99 با قصاص متهم پایان یافت.
)گرفته ام که درآن ها به همسرم پیشنهادهای وسوسه انگیزی شده است، به بازپرس پرونده گفت: نشانی منزل ع را از پسر عمویش گرفتم که مغازه دار است اما من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم! او برای همسرم به صورت حضوری و مجازی ایجاد مزاحمت می کرد حتی وقتی روز حادثه به منزل آن ها رفتم ع ابتدا با دیدن من برگشت ولی بعد مرا هل داد که این حرف ها را نزد پدر و مادرش بازگو نکنم! شب تا صبح خود خوری می کردم تا این که ...
سخنان این بانوی مجروح لبنانی را چندبار بخوانید
. هر خانمی وقتی می خواهد به کسی شکایت ببرد به مادرش یا دخترش می گوید. الان من مادرم و دخترانم را از دست دادم. الان می گویم مادر، بعد می فهمم شهید شده و می دانم که من را می بیند. می دانم که چشمان هر سه دخترم به من است. وقتی آه می کشم آن ها احساس می کنند و از من آن را می گیرند و می دانم که دوباره همدیگر را می بینیم. همیشه می ترسیدم بچه هایم گمراه بشوند چرا که در حال حاضر غرب خیلی تاثیر گذار ...
روایتی درباره مریم ؛ زنی که فرار کرد تا همسرش را نجات بدهد
چادر مشکی ای که توی خانه داشتیم. بعد زنگ زدم ترمینال. دو تا بلیت برای خودم و پسر دو ساله مان گرفتم و بدون اینکه به کسی خبر بدهم، از خانه زدم بیرون... دو - به خاطر اینکه پدر و مادرم از اول مخالف ازدواج ما بودند، فکر می کردم نمی توانم ماجرا را برایشان تعریف کنم، چه همان اوایل که کم کم فهمیده بودم شوهرم تفننی مصرف می کند، چه بعدها که اعتیادش شدیدتر شد. همین طور ادامه می دادم و پیشِ خودم فکر ...
رسیدگی به ایتام؛ خواسته ای که ریشه در رویاهای کودکی ام داشت
یتیم بزرگ شد و در دو سالگی پدر و در 18 سالگی مادرش را از دست داده بود و تحت حمایت برادرش قرار گرفته بود. وی با بیان اینکه هر چه دارم به لطف و دعای مادرم است، افزود: رویای کمک به ایتام همیشه در ذهن من بود تا اینکه با یک مرکز نگهداری ایتام آشنا شدم و در جستجوی رویای کودکی، سالیان سال آنجا با جان و دل کار کردم. پاغنده تصریح کرد: این در حالی بود که من به عنوان ماما شاغل بودم، ازدواج ...