پای سخنان یک پرستار در روز پرستار
سایر منابع:
سایر خبرها
مادر شهید کریمی: اولویت اول پسرم اسلام و ایران بود
...> این مادر شهید ادامه داد: من برای آقا مرتضی مانند یک پرستار بودم؛ صاحب اصلی او خود خدا و حضرت زینب(س) بودند و من گفتم پسرم را به صاحبش می سپارم. وی خاطرنشان کرد: خواست خود آقا مرتضی این بود که پیکرش مدتی مفقود بماند و من هم بابت این قضیه هیچ وقت ناراحت نبودم، دوستان و آشنایان همیشه به من می گفتند بروید، بپرسید و ببینید که پیکرش کی می آید؟ من هم می گفتم ما نمی پرسیم، هر موقع خودش خواست بر ...
واکنش خانم لیگ به حواشی: ما را رو در رو کنید!
پیروزی تیمم خوشحال شدم. بحث اختلافت با خانم ایراندوست صحت دارد؟ به هیچ عنوان من به ایشان که مربی سابقم بوده است بی احترامی نکردم و نمی کنم. اصلا مگر فصل گذشته که من با شهرداری سیرجان به مشکل خوردم، خانم ایراندوست آن جا بود؟ از خود ایشان هم اگر سوال کنید فکر نمی کنم با من اختلافی داشته باشند و از من حرکت بدی دیده باشند. حاضرم شما و من با ایشان بنشینیم تا ببینیم اصلا اختلافی بین ما ...
مردم و مسئولان سختی های شغل پرستاری را درک کنند
سالروز ولادت حضرت زینب -سلام الله علیها- به نام روز پرستار بود. عقیله بنی هاشم، این قهرمان کربلا که با به انجام رساندن رسالت خود به بهترین وجه، قطره قطره خون شهدای کربلا از سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین -علیه السّلام- گرفته تا طفل صغیر آن حضرت، شهزاده شیرخواره حضرت علی اصغر -علیه السّلام- را به ثمر نشاند و هدفی که امام حسین -علیه السّلام- برای آن قیام کرده بود را محقق کرد. نام زینب ...
فیلم افشای رازهای پنهانی پردیس احمدیه ! / چطور بازیگر شدم !
...، اما در خلوت عذرخواهی کنی، آن آدم قطعاً می بخشد. برای همین اگر شما هم سئوال نمی کردید دوست داشتم راجع به این موضوع صحبت کنم و بگویم همه ما اشتباه می کنیم، آن من نبودم، آن نفس عماره من بود و تحت هیجان، احساسات، فشارهای عصبی و... رفتار کردم و آن موقع فکر کردم کار درستی می کنم. من از آقای مدیری عذرخواهی می کنم که ایشان یا بزرگی می کنند و می بخشند یا نمی بخشند، اما من طلب بخشش را در مدیا انجام می ...
بغض مادر حسن آمریکایی برای کودکان غزه
چشم های منتظر به رحمت خدا رفت. 40 روز بعد از درگذشت همسرم آمدند و گفتند: پیکر حسن پیدا شده است. من هم رفتم تا پیکرش را شناسایی کنم. استخوان پسرم سیاه شده بود. پلاک داشت و حتی موهای طلایی اش را روی لباسش دیدم. بعد هم او را در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپردند. در طول این سالها هر جا که می رفتم، عکس حسن را با خودم می برد. البته من از آن مادرها نیستم که همه اش اسم حسن را بیاورم و گریه و زاری کنم اما عکس ...
مدیران ادارات با جهاد تببین مراجعه کنندگان را متوجه در پیش بودن انتخابات کنید
...: ما با افتخار به همسری این جانبازان درآمدیم ، و حتی یکی از آنها گفت: من دعا کردم که همسر یک جانباز شوم سرپرست فرمانداری نکا بیان کرد: ما وظیفه داریم هفته بسیج را زنده نگهداریم، که اگر آموزه های حضرت امام(ره) زنده باشد، یاد ایشان نیز زنده است و امام(ره) در پیامی تاریخی فرمود: اگر از بسیج غافل شوید در آتش الهی خواهید سوخت و امروز همه ی ما و شما وظیفه داریم که در هفته ی بسیج، حداقل ...
فصل بی کتابی مروری کوتاه بر خاطرات نویسنده معاصر؛استاد سید حسن حسینی ارسنجانی
تابه کِشی" مشغول شدم ."تصدیق" ششم ام را که گرفتم ، ننه ازم خواست تا به "مدرسه سعیدیه" رفته طلبه بشوم. خدمت آیت الله "آسید علی ثقة الاسلام" رفتم و ثبت نام کردم. منظومه علامه سید شریف جُرجانی را حفظ میکردم که با طلبه نمایی در گیر شده از درس و مدرسه بیزار شدم. شاهدشم دمبشه! کلاس هفتم آقای حاج سید احمد موسوی از مان خواست تا به جای انشاء ،شعر بنویسیم. من هم مداد و کاغذی برداشتم و شروع ...
محبت معجزه شفابخش پرستاران است
...> خدمت به مردم در حکومت حضرت مهدی(عج) انگیزه پرستار شدنم بود این بانوی پرستار در خصوص انگیزه اصلی خود برای ورود به حوزه جهاد سلامت و مراقبت از بیماران کرونایی می گوید: از همان ابتدا که تصمیم گرفتم در این رشته مشغول به تحصیل شوم هدف و انگیزه اصلی من خدمت به مردم در حکومت حضرت مهدی (عج) و نیاز جامعه به پرستار زن جهت ارائه خدمت به جامعه بانوان بود. پرستار بیمارستان 32 تختخوابی ...
بهره برداری از هنرستان خیری مشارکتی 15 کلاسه مسعود حدادی و خانم صفوی در البرز
به گزارش تیتربرتر؛ آیین افتتاح هنرستان کار و دانش مسعود حدادی در شهرستان طالقان استان البرز با حضور دکتر قفلی رئیس جامعه خیرین مدرسه ساز کشور، تنی چند از خیرین ملی و استانی، و مسئولین و دانش آموزان در طالقان برگزار شد. ناصر قفلی، رئیس جامعه خیرین مدرسه ساز کشور در این مراسم ضمن تبریک روز پرستار گفت: خدا را شاکریم که این هنرستان عظیم و زیبا در چنین روز فرخنده ای مورد بهره برداری قرار می ...
از لحاظ کیفیت درمانی با شاخص های بین المللی هیچ فاصله ای نداریم 80 درصد بستری مان در بخش دولتی انجام می ...
به گزارش صداوسیما،گفتگوی ویژه خبری سیما با حضور دکتر سعید کریمی معاون درمان وزارت بهداشت به موضوع تکمیل طرح های بیمارستانی با افتتاح بیمارستان امام خمینی(ره) شهریار پرداخت. بفرمایید چرا ساخت این بیمارستان 34 سال طول کشید؟ علت چه بوده است؟ کریمی: روز پرستار است من روز پرستار را خدمت همکاران عزیزمان تبریک عرض می کنم این جنایات رژیم صهیونیستی در کشتار مردم غزه بخصوص حمله به مراکز بیمارستانی را هم محکوم می کنیم. این سوال حضرتعالی بر می گردد به اولویت دولت ها یعنی در دولت های گذشته و مسئولین، چقدر اهتمام بوده که این کار انجام بشود. در هر صورت منطقه ی شهریار می دانید خیلی پرجمعیت است و همانطور که در گزارش شما هم بود، کمبود تخت بیمارستانی به وضوح حس می شود، از نظر ...
استخوان های پسرم را که در آغوش گرفتم خاطرجمع شدم!
رضایی خواهر شهید محمدصادق رضایی است. مادر شهید حاج خانم! محمدصادق چندمین فرزندتان بود؟ زیاد جبهه می رفت؟ من پنج فرزند دارم. سه دختر و دو پسر. شهید فرزند دومم بود. سال 1347 به دنیا آمد. محمدصادق 18 ساله بود که در عملیات کربلای 4 مفقود شد. قبل از شهادتش هم چند سال در جبهه های غرب و جنوب حضور داشت. یک بار در جبهه کردستان به دست کومله اسیر شد و بعد از آزادی به خانه برگشت، اما 20 ...
استایل شیک آرام جعفری / بهترین ایده تیپ خواستگاری دخترانه! + عکس
حمید سمندریات شد و در 16 سالگی با تئاتر دایره گچی قفقازی اولین بار بروی صحنه رفت. همسر آرام جعفری آرام جعفری در سال 1394 وقتی 35 ساله بود برای اولین بار ازدواج کرد اما این زندگی داوم چندانی نداشت و این زوج از هم طلاق گرفتند. قبل جدایی خانم بازیگر گفته بود: خدا را شکر همسرم همیشه و در همه جا همراه من بوده و بسیار معتقد و با ایمان است و خدا را شکر بین مان تفاهم زیادی وجود دارد. ...
خدمات دندان پزشکی زیر سایه فشار اقتصادی؛ دندان و هزینه های نجومی !
این مدت به دلیل نداشتن استطاعت مالی مراجعه نکردیم. امروز که درد به استخوانش رسید به اینجا آمدیم و گفتند باید کشیده شود. برای کشیدن می گویند یک میلیون500 یا 600 هزار تومان هزینه می برد. برای من که یک بازنشسته هستم، تامین این مبلغ دشوار است و باید تماس بگیرم از دیگران قرض کنم، فقط برای یک دندان کشیدن. امیدوارم خدا کمک کند . خانم دیگری می گوید: وقتی دندان درد به سراغ آدم می آید، ترس تمام ...
عشق، جبر و اختیار و حقوق بشر در شاهنامه
...، سرکار خانم طیبه احمدی از جمله بانوان اندیشمند و دانشمند شاهنامه پژوه حاضر در نشست بودند . پیش از شروع رسمی برنامه، خانم روزبهانی طی سخنانی یادآور شد: عشق به شاهنامه و عشق به ایران و فرهنگ رخشای این کشور ما را از راه های دور و نزدیک به اینجا می کشاند. خانم گلسرخی در تایید نظر ایشان به حضور مرتب همراه با شوق افراد اشاره کرد و گفتند: در هر نشست مطلب تازه و جدیدی فرا گرفته می شود. ...
شبی وحشتناک در بیمارستان بیمار / ماجرای ترسناک چاقوکش های دانش آموز! + عکس
به گزارش رکنا، اگرچه وقتی فهمیدم دکتر ناظریان(پزشک عمومی)بیمار را برای انجام به مراکز درمانی دیگر معرفی کرده است،کمی آرامش روحی گرفتم؛ چراکه قبلا نیز درباره متانت و تشخیص های صحیح این پزشک برجسته شنیده بودم، اما هنوز نگرانی در وجودم موج می زد، از پرستاری که برای گرفتن رضایت اتاق عمل آمده بود، پرسیدم چه کسی دخترم را معاینه کرده است و او دوپهلو پاسخ داد: پزشک جراح آزمایش ها و سونوگرافی را دیده است! اصرار کردم قبل از انجام عمل باید با پزشک جراح صحبت کنم ! ولی او مدعی بود این خواسته امکان پذیر نیست، چراکه آقای دکتر ع در اتاق عمل هستند! ...
خواهری کردن پرستاران برای برادران رزمنده در دفاع مقدس
فاش نیوز - رفتار بچه ها با مجروح ها همیشه با محبت و مهربانی بود. یادم نمی آید نه من و نه هیچ کدام از بچه ها عصبانی شده باشیم. همه رزمنده ها دعایمان می کردند و می گفتند: خواهرا، خدا خیرتون بده، خدا ان شاءالله بهتون سلامتی بده، دستتون درد نکنه. کد خبر: 631602 تاریخ انتشار: 28 آبان 1402 - 09:52 - 19November 2023 به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس ، فاطمه جوشی از ...
گفتگوی تفصیلی| گفتگو با دختر اولین فرمانده زن سپاه+فیلم
دباغ زمانی که ساواک ریخت منزلشان یک خانم 38 ساله است و آنقدر به لطف خدا خودش را زیر ذره بین الهی می بیند هول نمی شود، بلافاصله به آنها می گوید که بروید بالا، سر بچه های من باز است. این یک درایت خاصی می خواهد، اولاً نترسد، دست و پایش را گم نکند بلکه همان موقع دارد در ذهن خودش یک مدیریت خاصی می کند. خب ما یک سری مدارک داشتیم در منزل. آن موقع داشتن رساله حضرت امام جرم بود. حالا بماند آن مدارکی که در ...
طلاق آرام جعفری از شوهرش قطعی شد + عکس شوهر سابقش را ببینید !
در سال 1394 وقتی 35 ساله بود برای اولین بار ازدواج کرد اما این زندگی داوم چندانی نداشت و این زوج از هم طلاق گرفتند. قبل جدایی خانم بازیگر گفته بود: خدا را شکر همسرم همیشه و در همه جا همراه من بوده و بسیار معتقد و با ایمان است و خدا را شکر بین مان تفاهم زیادی وجود دارد. کدخبر: 947363 1402/08/28 15:38:25 لینک کپی شد ...
از استقلال رفتم تا جایگاه حجازی به خطر نیفتد
از رسیدن به تمرین از دیدن بزرگان فوتبال مات و مبهوت بودم که آقای فکری آمد و گفت پسرجان چرا شروع نمی کنی؟ آن موقع بزرگان فوتبال بودند. قلیچ خانی، کوزه کنانی و ... من دست ایشان را بوسیدم و از تدارکات تیم یک دست گرمکن سبز گرفتم. آن هم درحالی که تا آن زمان حتی یک بار هم گرمکن نپوشیده بودم. سپس در تورنمنتی که چند تیم باشگاهی خارجی حضور داشتند به من گفتند بازی کن. ورزشگاه امجدیه پر از تماشاگر بود. در یک ...
قصه شب یلدا برای مدرسه و پیش دبستانی
کوچیک بود که داخلش از چیزی شبیه خون پر کرده بود. مردم آبادی می گفتند که اول بچه ها رو می کشه بعد خونشون رو می کنه توی شیشه ها!! اما کسی با دو چشمای خودش ندیده بود. شبها دوتا جغد سفید روی درختش نگهبانی می دادند تا اگه کسی به کلبه اون نزدیک بشه بهش خبر بدهند. یک شب از ابر سیاه، برف شروع کرد به باریدن؛ حالا نبار کی ببار.. برف همه جا رو سفیدپوش کرد و هوا هم حسابی سرد شد. مردی با دختر کوچیکش ...
روایتی عجیب از ماجرای توقیف خودروها برای کشف حجاب
خدا به شما روز بد ندهد. چند روز پیش، غروب با همسرم از پیاده روی دور دریاچه چیتگر برمی گشتیم که گشت پلیس ماشینم را نگه داشت. مدارک خواست و بعد از بررسی گفت، ماشین شما توقیف است و باید به پارکینگ منتقل شود. دلیلش را پرسیدم، گفت گزارش کشف حجاب دارید. خواست که دنبال موتورش بروم. به یک میدان رسیدیم که چند مأمور و تعدادی جرثقیل آنجا بود. مأمور پلیس از من خواست سوئیچ ماشینم را بدهم تا جرثقیل آن را به پارکینگ ببرد. ...
این جماعت، مگسانند گرد شیرینی
فمی چیکار می کنم... ***** گوشی را گذاشتم و رو کردم به بی بی. - بی بی این چه استوریه گذاشتی؟ - چشه؟ - چیه آخه این بی بی نوشتی بعضیا اینقد بیشعورن که تا وقتی کار درن، آدمه میخوان، بری عروسی و عشق و حالاشون بقیه رِ این چیه آخه بی بی؟ - چشه مگه؟ - زشته بی بی، برش دارین. طلعت خانم می خونه ناراحت میشه. - نوشتم که بوخونه ...
شجاعت دو برادر زبانزد رزمندگان بود
می کرد. کمی بعد حاج آقا به ما نامه دادند که خانم و بچه ها را بردارید و با خودتان بیایید قم. بچه ها امتحان داشتند، گفتم حاج آقا درس دارند، نمی شود. حاج آقا گفتند تکلیف است. اباعبدالله الحسین (ع) اهل و عیال و بچه هایش را با خود همراه کرد و شما هم باید بیایید. باید در کنار هم فعالیت های مان را ادامه دهیم. ما هم با کمک همسایه های مان که از اهل سنت سقز بودند، وسایل مان را جمع کردیم و به قم آمدیم. ...
روایتی از دلسوزی شهید زین الدین برای نیروهایش
...! مهدی ادامه داد: ازدواج اول من با جنگ و جبهه است و ازدواج دومم شما هستید، اگر با این موضوع مشکلی ندارید ما ادامه صحبت ها را بگوییم وگرنه که ازدواج اصلی من با جبهه است. همسرش که از خانواده خوبی بود قبول کرد. فردای همان روز 2 خانواده برای مراسم عقد به حرم حضرت معصومه (س) رفتند و ازدواج مهدی زین الدین به سادگی انجام شد. مطالب بیشتر: * تصاویر/ سردار شهید مهدی زین ...
تبریک روز پرستار 1402 رسمی + متن، عکس، استوری و اس ام اس
خانه بازگردند ...You are the reason for many as you give them hopes to live شما دلیل امید به زندگی داشتن هستید... ! ...Happy Nurse Day روز پرستار مبارک...! You don’t just help patients heal physically but you also help them become stronger individuals with strong mind شما فقط به بیماران کمک نمی کنید که از نظر جسمی بهبود یابند، بلکه به ...
پسرم پای خاطرات جبهه پدرش بزرگ شد
مشکل دیگران را حل کند. بعضی از دوستان محسن، برادرهای شان معتاد شده بودند. از محسن کمک می خواستند و او هم هر کاری از دستش برمی آمد برای ترک اعتیاد آن ها انجام می داد. دست به خیر بود و کمک به مردم یکی از خصوصیات اخلاقی بارز پسرم بود. این طور که از صحبت های شما برمی آید، پدر شهید رزمنده بودند و این موضوع هم در تربیت آقا محسن تأثیرگذار بود؟ بله، وقتی که همسرم از جبهه برمی گشت، محسن ...
رضا که رفت فهمیدم باید به شهدا حسادت کرد!
الماسی به این نتیجه رسیدم شهدا باید همه چیز تمام باشند. چند تا از خصلت هایشان بود که همیشه موجب حسرتم می شد؛ یکی این که توکل بسیار عجیبی به خداوند داشتند. به طوری که هر وقت هرچیزی از خدا می خواستند خدا به ایشان عنایت می کرد. حتی این مسئله باعث شده بود ما همیشه با هم شوخی داشته باشیم. به ایشان می گفتم: تو پیش خدا پارتی داری! مگه می شه هرچی بخوای بهت بده؟ و او جواب می داد می بینی؟ خدا واقعاً ...
داستان بنده ای که با خدا حرف می زد
به این بنده لطف دارد بروم او را در دنیا پیدا کنم و هر جا که هست بشناسمش. جبرئیل در یک چشم به هم زدن خودش را رسانید به زمین و سری زد به خانه کعبه و بیت المقدس و مسجد های بزرگ و دید چنین کسی پیدا نیست. در این شهر، در آن شهر، در کوهستان ها، در صحراها، در جزیره ها، هر جا که پیروان دین های بزرگ عبادتگاهی داشتند و هرجا که بندگان خاص خدا شب ها با خدا راز و نیاز می کردند، همه جا را ...