محاکمه عروس فراری به اتهام شکنجه پدرشوهر
سایر منابع:
سایر خبرها
پایان زندگی 2 محکوم به قصاص
سه نفری یک خودروی پراید را به طور دربستی کرایه کرده و از تهران به شهریار رفتیم. در منطقه رضی آباد از راننده خواستیم توقف کند و 3 نفری از خودرو پیاده شدیم. در همین موقع من و همسرم با هم دعوا کردیم و من به او مشت زدم و برادرم نیز همسرم را خفه کرد. با اعتراف مرد جوان به جنایت، برادرش بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. برادر بهنام در دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد و سحرگاه دیروز در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته شد. ...
قتل عروس خانواده در نیمه شب با نقشه آنی دو برادر /شوهر زندانی شد و برادر اعدام
گفت برادرش نیز قاتل اصلی است. متهم به قتل گفت: چند وقتی می شد که با همسرم دچار اختلاف شده بودم. دعوا و مشاجره مان هر روز بیشتر می شد تا این که همسرم مرا تهدید کرد که اگر به این اختلاف ها پایان ندهم، با مراجعه به دادگاه خانواده ابتدا مهریه اش را از من می گیرد و بعد تقاضای طلاق می کند. این مرد ادامه داد: ابتدا حرف های همسرم را جدی نگرفتم اما بعد از چند روز متوجه شدم او به ...
مردم پشت دخترم حرف می زدند، او را کشتم!
.... زمانی که ماموران به خانه این مرد رفتند متوجه شدند او از اتباع افغان است و سال های زیادی است در ایران زندگی می کند. همچنین مشخص شد دختر دیگر مرد هم وضعیت مناسبی ندارد و او نیز بدن و صورتی کبود دارد. وقتی دختر زخمی مورد پرسش قرار گرفت به پلیس گفت نمی داند چه اتفاقی برای خواهرش افتاده است فقط می داند او خودکشی کرده است؛ اما وضعیت خانه و شکستگی وسایل نشان می داد درگیری در خانه اتفاق ...
بدن کبود دختر17ساله سردشتی با رگبار گلوله های شوهر 32ساله، آبکش شد/ عروس را به زور سر سفره عقد نشانده ...
دوست داشت که زمزمه های خواستگاری پسرعمو در خانه پیچید. خانه ای که در آن فاطمه به خاطر ازدواج مجدد پدر با چند خواهر و برادر تنی و ناتنی، زندگی می کرد. علی و بهزاد برادران ناتنی اصرار به این ازدواج می کردند و پدر و مادر هم رضایت داشتند. فاطمه چند ساله بود؟ 16! دست آخر خانواده ش رو آوردند به تهدید که اگر عروس ما نشود نمی گذاریم با فرد دیگری ازدواج کند . اینها را کسی می گوید که ...
کبریت خان؛ اولین رئیس شورای جنگ جنبش جنگل در کسما
حاج احمد کسمایی، در کسما به دنیا آمد و از نخستین افرادی است که به جنبش جنگل به رهبری کوچک جنگلی می پیوندد؛ وی پس از میرزا کوچک خان، مرد شماره دو جنبش جنگل محسوب می شد. وی در زمان اعدام بسیار جوان بود. ابراهیم پس از تحصیلات رایج، به کار موروثی زراعت مشغول می شود. زمانی که برادرش حاج احمد در منجیل تصمیم می گیرد با پدرشان به سفر عتبات عراق برود، ابراهیم نیز با وی همراه می شود. هر چند متقن ...
جهان مهین؛ بزرگی ناشناخته/ یادداشتی به قلم برادر همسر امام خمینی
و میانی نظام اسلامی بود. این مرد الهی حتی برای تکمیل مبارزات خود به تقدیر الهی دو سه سال آخر حیات را دست به گریبان بیماری سختی بود اما هرگز شکایتی نداشت و جز ذکر پروردگار و رضا به دادۀ الهی چیزی نفرمود. یک روز که در بستر بیماری بود در بیمارستان ام.آر.آی شیراز به بالینش رفتم؛ توان حرف زدن نداشت. با دیدنم لبخندی بر لب آورد. وقتی حالش را پرسیدم با چشم به بالا نگاه کرد گویا بر دل، ذکر داشت ...
چنگیر حبیبیان: آلبوم همسفر یک میلیون نسخه فروش رفت / با بوکس کاپیتان فوتبال شدم + فیلم
. پسرم سنتور می زند و دخترم هم پیانو می نوازد. پسرم امسال ازدواج کرد. گفتم این بچه ها می روند و می خوانند و به به و چه چه می شنوند و از درس می مانند. من مدیون مادرشان هستم. حمایت ها و مدیریتِ همسرم در خانه بسیار کارساز بوده است برایم. از همینجا اعلام می کنم که دستش را می بوسم. شهرت و موفقیت باعث نشد که آسیب ببینید. بالاخره بارها دیده شده که در زندگی برخی از هنرمندان آسیب هایی به ...
محاکمه نوعروس فراری در دادگاه | ضرب و شتم شدید پدرشوهر در غیاب همسر ؛ پدرم دیگر قادر به تکلم و حرکت نیست
راه رفتن نبود در دادگاه حاضر شد. پسر وی گفت: پدرم به خاطر کتک های همسرم و برادرش دیگر قادر به حرکت نیست و قدرت تکلمش را از دست داده است. به همین خاطر من از همسرم و برادرش به خاطر ورود به خانه پدرم و ضرب و جرح مادر و پدرم شکایت دارم و اشد مجازات را خواهانم. سپس متهم که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد و گفت: خواهرم از روزی که با این مرد ازدواج کرد حتی یک روز خوش ...
نیمه پر لیوان
...> بر اثر همین تنهایی و رهاشدگی، وضع مالی او و برادر و مادرش به حدی رسید که حتی توانایی خرید یک بند کفش را هم نداشتند. سرایدار سفارت در بیروت بخشی از حقوقش را که ناچیز و ناکافی هم بود، به آنها می بخشید تا آن سه نفر بتوانند زندگی را بگذرانند. مادرش هرچه زیورآلات داشت، می فروخت تا امورات زندگی را بگذرانند اما یک سال و اندی بعد، وقتی مادر سراغ جعبه جواهراتش رفت، با صندوقی خالی مواجه شد و فهمید دیگر ...
قصاص مردی که زن برادرش را به قتل رساند
... این متهم ادامه داد: ماجرا را با یکی از برادرانم که معتاد است در میان گذاشتم و او قول همکاری در قتل را داد. یک روز پیش از حادثه با همسرم صحبت کردم و خواستم ابتدا به ملاقات خانواده اش برود و بعد از بازگشت با هم به دادگاه خانواده برویم. متهم در مورد نحوه قتل همسرش نیز گفت: نیمه شب حادثه در پایانه غرب تهران برادر معتادم به ما ملحق شد و ما را به خانه اجاره ای خودش در شهریار برد تا او هم ...
شهید محمدرضایی مردِ بی ادعای میدان بود
وظیفه خود دانست که به جبهه برود و از کشورش دفاع کند. شناسنامه اش را دست کاری کرد و راهی شد. قبل از آقا حمید، برادرش شهید علی محمدرضایی هم در جبهه بود. آقا حمید را با نیت این که پدر و مادرشان تنها هستند و نیاز به کمک دارند منصرف می کنند و او را برمی گرداند. برادرش به او گفته بود تو به خانه برو و حواست به پدر و مادر باشد ولی اگر شهید شدم اسلحه ام را زمین نگذار، همین طور هم شد و همسرم بعد از شهادت برادر ...
نقشه کودکانه برای فرار از خانه
روزنامه ایران: چند روز قبل مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن دخترش خبر داد و گفت: با همسرم صبح از خانه بیرون رفتیم اما وقتی برگشتیم از آرمیتا، دختر 15 ساله ام خبری نبود. کوله پشتی و وسایل شخصی اش هم داخل خانه نبود. با این تصور که به خانه دوستش رفته، ساعتی منتظر ماندیم و بعد با تلفنش تماس گرفتیم که جواب نداد بعد هم خاموش شد. با شکایت مرد جوان تحقیقات کارآگاهان برای یافتن ...
کارگران فاضلاب نیازمند حمایت فوری هستند
به همه گفت که پدر همکلاسی آن ها فاضلاب را تمیز می کند. بعد از این پسرم مورد آزار و اذیت قرار گرفت. آن ها با او نمی نشستند و غذا می خوردند. ناهار او را در زباله ها انداختند. وقتی با او بازی می کردند، توپ را داخل توالت انداختند و به او گفتند که پدرش فاضلاب شوی است، بنابراین او هم می تواند این کار را انجام دهد و توپ را برگرداند. پسرم عصبانی شد و دعوا کرد. من به سراغ معلمان رفتم و از آن ها خواستم که ...
خبر شوکه کننده از قاتلان داریوش مهرجویی و همسرش
آنها بود، اما با شکایت داریوش مهرجویی و همسرش از شهرک زیبادشت بیرون انداخته می شود. این منبع آگاه در ادامه در مورد میر ویس توضیح می دهد: میر ویس آن زمان زن و بچه نداشت. حالا نمی دانیم در این یکی، دو سال ازدواج کرده یا نه! اما شنیدم که میر ویس پس از اینکه از شهرک زیبادشت بیرون می شود در شهرک ناز ؛ بالای شهرک زیبادشت، خانه ای اجاره و زندگی می کرد. مشرق اما در مورد میر ویس این ...
ویلچر نشین شدن پدر شوهرش پس از بلاهای عروس سنگدل + جزییات
به گزارش زیرنویس به نقل از رکنا، عروس فراری که در درگیری با شوهرش، به همراه برادرش به خانه پدر شوهرش رفته و پیرمرد را به شدت کتک زده و او را تا یک قدمی پرتگاه مرگ کشانده، غیابی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. شامگاه 15 بهمن ماه سال 1401 مرد جوانی [...]
دو تن از متهمان قتل مهرجویی 14 و 15 ساله هستند! +توضیحات بیشتر
یک ماه و نه روز پیش داریوش مهرجویی و همسرش؛ وحیده محمدی فر در ویلای شخصی شان در زیبادشت کرج در حالی که منتظر مونا؛ دخترشان بودند با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند، اما هنوز افکار عمومی به خصوص جامعه هنری از قتل این زوج هنرمند در شوک هستند. وقتی باغبان خانه به عنوان عامل اصلی [...]
ویلچر نشین شدن پدر شوهرش پس از بلاهای عروس سنگدل + جزییات
...> شکایت از نو عروس در این میان پسر 42 ساله اش به نام آرش به پلیس آگاهی رفت و از همسر 41 ساله اش به نام پرنیان و برادر 40 ساله اش به نام پدرام شکایت کرد. وی در تشریح شکایتش گفت: من و همسرم به تازگی با هم ازدواج کرده ایم اما از همان روزهای بعد از عقد به شدت با هم اختلاف داشتیم. بعد از برگزاری جشن عروسی دعوا میان ما بیشتر شد. همسرم چند روز قبل قهر کرده و به خانه پدری اش رفته ...
رساندن کودک به مادرش برای 2 مرد دردسرساز شد
مردان آشنا وقتی متوجه دلتنگی های زن مطلقه برای فرزندش شدند به شهرستان رفته و کودک وی را از خانه پدرش به تهران آوردند اما همین موضوع آنها را با اتهام آدم ربایی مواجه کرد. به گزارش ایران، چند روز قبل، مرد جوانی در یکی از شهرهای غربی کشور هراسان پیش پلیس رفت و از ربوده شدن پسر 5 ساله اش خبر داد و گفت: به خاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم از او جدا و همراه پسرم راهی شهر زادگاهم شدم تا با هم ...
همسرم خیلی به من مشکوک بود و هر چی قسم می خوردم باور نمیکرد/ نگو خانم زیر سر خودش بلند شده و...
یک لحظه به آن دختر دل باختم به طوری که گویی همه سعادت و آینده ام در گرو یک لبخند او بود. آن روز آن قدر فرشته را تعقیب کردم تا بالاخره شماره تلفن منزلشان را گرفتم و از یک باجه تلفن عمومی به او زنگ زدم. این گونه رابطه من و فرشته آغاز شد تا این که مدتی بعد تصمیم به ازدواج با او گرفتم چرا که خانواده اش وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند و در حاشیه شهر مستاجر بودند به همین دلیل فکر می کردم چنین ...
صحبت های فریبنده فروشنده لباس، زن متاهل را به خیانت واداشت/ آن قدر از من تعریف کرد که فریب خوردم!
بود که من بیماری روانی "اختلال دو قطبی" دارم و بایستی تحت درمان قرار گیرم. بعد از مدتی که حالم بهتر شد مرا از بیمارستان مرخص کردند و تا حدودی مورد توجه همسرم قرار می گرفتم با بزرگ شدن فرزندانم تصمیم گرفتم حرفه ای را برای خودم دست و پا کنم و با توصیه یکی از دوستانم به صورت اشتراکی آرایشگاهی را دایر کردیم و بیشتر اوقات خودم را در در محل کارم سپری می کردم و دیگر به کمبود محبت هایم فکر نمی ...
جنجال خرید کادوی گران قیمت برای دخترعمو
.... وقتی از او علت این کارش را پرسیدم، عصبانی شد و به جای این که به من حق بدهد، با من دعوا کرد. حالا که این کار را کرده، من هم دیگر نمی خواهم در کنارش زندگی کنم. در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسر من بسیار شکاک است. این را از همان شب جشن تولد دخترعمویم فهمیدم. دخترعمویم مثل خواهر من است. چون عمویم سال ها پیش فوت کرد، او و برادرش همیشه با ما زندگی کرده اند و ما با هم بزرگ ...
روایت هایی از فرزندان طلاق و آسیب های روانی در جدایی والدین
تنگی ها به من یاد داد باید زندگی را ساخت.. تا جایی که بتوانم، تلاش می کنم اگر کسی به ویژه با وجود بچه، قصد طلاق دارد، منصرفش کنم. بچه طلاق، رسما یتیم است، نه پدر دارد نه مادر. این قدر طلاق مادر برای پدربزرگم سنگین بود که حاضر نشد بقیه دخترهایش را که در نازونعمت بزرگ کرده بود، شوهر دهد. خواهرم هم ازدواج نکرد. برادرم هم در وضعیت خوبی زندگی مشترکش را آغاز نکرد و یک بار که حرف طلاق زد، مادرم ...
سبکبال و همیشه در صحنه
در یک گرمابه کارگری می کرد و معاش خانواده پرجمعیت مان را با هر زحمتی که بود از راه حلال به دست می آورد. به لحاظ تفکری هم مذهبی سنتی محسوب می شدیم و پدر بسیار مقید به انجام فرایض دینی بود. آن قدر در این امر راسخ بود که رادیو و تلویزیون تا قبل از انقلاب به دلیل صدا و تصویر مستهجن اصلا وارد خانه ما نشد.... پدرم با آغاز تظاهرات انقلابی به خیابان ها می رفت و همراه مردم علیه شاه شعار می داد ...
ساجده: همسرم گفت مگر از فلانی کمترم که زنش را کشت و چند سال بعد از زندان آزاد شد؟
شدن سیم کارتش بود. می توانست به راحتی سیم کارت دیگری بگیرد ولی به شدت عصبانی شد و افکار منفی سراغ او آمد و من را مورد ضرب و شتم قرار داد. به خاطر مسائل خیلی کوچک به هم می ریخت حتی به دلیل اینکه نان گرم در خانه، نیست. سعی می کردم در حالت عصبانیت با او حرف نزنم ولی بازهم سر مسائل کوچک عصبانی می شد و خشونت هایش از حالت کلامی شروع و به ضرب و شتم ختم می شد. اگر زمانی که خشونت در خانه ام در حال وقوع بود ...