کامبوزیا قصه گو می شنوی؟!
سایر منابع:
سایر خبرها
یادی از کامبوزپا پرتوی در سومین سالگرد درگذشتش | فیلمنامه نویسی که از رکوردداران جایزه در جشنواره فیلم ...
بهترین فیلم جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا، جایزه یونیسف جشنواره فیلم برلین و جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم آدلاید استرالیا را به دست آورد. پرتوی سپس فیلمنامه های شیرک (داریوش مهرجویی، 1366) و خانه در انتظار (منوچهر عسگری نسب، 1366) را نوشت که هر دو با مضمون مقاومت در برابر متجاوزان سروکار داشتند. بعد گلنار (1367) و گربه آوازه خوان (1369) را با فیلمنامه های خودش ساخت و به رشد و محبوبیت ...
آوای خوش خاطرات کودکی
رادیو و تلویزیون هستید که در ژانرهای مختلف فعالیت داشتید. ضمن این که شنیده ایم شما از شاگردان عذرا وکیلی بودید، از روزهای ورودتان به این حرفه و هنر خاطره ای دارید؟ من از بچگی کارهای هنری را خیلی دوست داشتم. زمانی که فقط پنج سالم بود، پدرم مرا به برنامه خردسالان رادیو آورد. از من تست گرفتند و قبول شدم. آن زمان خانم عذرا وکیلی، پروین چهره نگار، خانم برومند و خانم عاطفی حضور داشتند. یادم است از ...
کاش می توانستم دل کودکان غزه را شاد کنم
او به تازگی در برنامه اعجوبه ها هم به عنوان مهمان حاضر شد. با توجه به سابقه او در خلق اثر برای کودکان، دور از ذهن نیست که دغدغه نسل تازه را داشته باشد. این بازیگر در گفت وگو با جام جم، مدام درباره سرنوشت بچه ها حرف می زد و نگران آنها بود. او به عنوان یک پدر به گفته خودش مدام صحنه های دلخراشی را که اخیرا از کودکان غزه دیده ایم در ذهنش مرور می کند و دلش با کودکان است؛ کودکانی که نیاز به شادی دارند ...
درعا ؛ روایت زندگی شهید مدافع حرم غفاری
. کارنامه آن سال را که گرفت، کم کم زمزمه می کرد که دوچرخه می خوام. پدرش هم شرط کرد که اگر کارنامه امسالت هم خوب باشه، برات دوچرخه می خرم. کارنامه دوم راهنمایی اش را که گرفت، پدرش به قول خودش وفا کرد و برایش دوچرخه خرید. صبح که از خواب بیدار می شد، صبحانه می خورد و می رفت توی کوچه یکی دو ساعتی دوچرخه سواری می کرد. بچه هایی را که دوچرخه نداشتند، صدایشان می کرد و ازشان می خواست که سوار شوند ...
گفت مادر مرا نبوس مادران شهدا حسرت می خورند!
بودم تا پسرم بعد از چند ماه از جبهه برگردد. یک نفر از اقوام مان گفت ما از رود اروند رد شدیم، ولی محسن پشت سر ما بود و توی دریا افتاد. ماهی های دریا محسن را خوردند. این را که شنیدم سوختم و خاکستر شدم. (بعد از عملیات کربلای 4 عنوان می شد که پیکر تعدادی از شهدا همراه جریان رودخانه اورند به خلیج فارس رفته است) 37 سال هجر و دوری از جگر گوشه تان چطور گذشت؟ 37 سال از محسنم خبری نیست ...
هنرمندان ایران و لبنان برای غزه کار مشترک بسازند
عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: قرارمان در ساختمان وزارتخانه فرهنگ شان بود. درست است که یک سال است رئیس جمهور ندارند، اما همان دولتی که بر سرکار بوده، در حال انجام دادن امور جاری است و کارها را پیگیری می کند. اینجا لبنان است، سرزمینی که در مدت حضورم، پر از شگفتی بوده و انگار که به جای لبنان در فلسطین قدم می زدم. دیدار با وزیر فرهنگ جزء برنامه های تیم بود که برای این سفر به لبنان آمد اما ...
خاطرات جالب فاطمه صادقی، دختر خلخالی، از پدرش
دختر خلخالی در گفتگویی که چند سال پیش منتشر شده بود خاطرات جالبی درباره پدرش بیان داشت.
به خاطر پول و شهرت بازیگر نشدم!
داشتم به اسم جیم جمل ، یادم هست به یک سفر خارجی رفته بودم یک پسربچه 5-6 ساله از من خواست کلاهم را به او بدهم. چند سال بعد دوباره باز به همان کشور رفتم. آقایی بچه به بغل آمد جلو و گفت: یادت هست کلاهت را به من دادی؟ حالا یک کلاه هم به پسرم بده. و من تعجب کردم که این 20 و اندی سال چقدر زود گذشته است ... ...
پیاده روی آقای نویسنده روی تیغ
می شود، در گورکن و هلال سبز کبریت سازی منفجر می شود و همه می میرند و در تنها به سفر خواهم رفت زیبایی نرگس از دست می رود. نگاه دقیق تری به داستان های صمد طاهری بیندازیم که به قول خودش نوم خدا از اول قصه گو بوده است، اما در این مجموعه روی تیغ راه رفته، یک سویش دره موفقیت است و سوی دیگرش... عدلو ماجرای چند دوست است که بلوف یکی شان رو می شود. درخشش این داستان و دیگر ...
عکاسان جنگ عکس وداع من و مادرم را ماندگار کردند
با مخالفت مادرم همراه بود، او می گفت: تو اولاد ارشد من هستی، چند باری هم خواب دیده بود که من رفته و شکلات پیچ برگشته ام! چند بار خواب شهادتم را دیده بود. مغازه را قفل کردم و بی خبر رفتم پدرم مغازه الکتریکی داشت و گاهی به مغازه پیش بابا می رفتم. هنوز جراحت اعزام قبلی خوب نشده بود، تا به مغازه رسیدم، متوجه شلوغی خیابان حرم، کوچه مسجد شدم. رفتم سر کوچه بچه ها را دیدم؛ علی کاظمی و ...
بیوگرافی حسین رفیعی و همسرش کیست و فرزندان +عکس و خانواده
وبسایت شبونه نوشت: بیوگرافی حسین رفیعی و همسرش همراه با عکس های شخصی و خصوصی حسین رفیعی مجری و بازیگر را در مجله شبونه مشاهده کنید. همه مطالب بیوگرافی مجری مرد و آشنایی با مجریان مرد کلیک کنید. حسین رفیعی را اگر تنها با فَ فَ نشناسیم، قطعا فَ فَ جزئی از خاطرات کودکی و نوجوانی بسیاری از ماست. رفیعی متولد سال 48 در اراک است، به گفته خودش کودکی پر جنب و جوشی داشته و درصدد تجربه ...
خانم بازیگران زیبای ایرانی که ازدواج نکردند و مجردند + عکس ها و اسامی!
... دوست داشت مهماندار هواپیما باشد و هیچوقت دلش نخواسته مادر شود و بیشتر از همه چیز به سلامت روانش اهمیت می دهد نیکی کریمی نیکی کریمی متولد 19 آبان 1350 در تهران ، بازیگر و کارگردان سینماست تحصیلکرده مقطع دیپلم رشته تجربی و دانشجوی انصرافی طراحی لباس از دانشگاه آمریکا می باشد که سال 1368 وقتی 18 ساله بود با فیلم سینمایی وسوسه جلوی دوربین رفت و با فیلم عروس به ...
ناگفته هایی از اسارت مفقود الاثری که آزاده شد
تغییر می کرد به هر چهار نفرمان یک یغلوی می دادند که به هرکس چند قاشق غذا می رسید اما بچه ها طاقت می آوردند. از سراسر کشور افرادی برای دفاع از کشور آمده بودند که همه با هم دوست و همراه شده بودیم. اما از هم استانی هایم با آقای احمد دهباشی که در حال حاضر در بوشهر زندگی می کند دوست بودم. تمام لحظات جبهه برای ما خاطره بود، آقای دهباشی عضو بسیج بود، به شوخی به او می گفتم اگر عراقی ها بیایند به آنها می ...
تمام کارهایی که در سینما و تلویزیون انجام نداده ام را در تئاتر انجام داده ام/ نقشی به ذهنم نمی رسد که ...
مشغول هستم. وی افزود: نزدیک به 40 سال هم در تئاتر سابقه دارم و آنجا هم نقش های متنوعی داشته ام. از این منظر لااقل الان نقشی به ذهنم نمی رسد که بگویم دوست داشتم آن را ایفا کنم. شاید بعدها با چنین نقشی مواجه شوم. مسلمی درباره انتقال تجارب خود در زمینه بازیگری به دختر بازیگرش شیدا خلیق هم توضیح داد: شیدا از 6 سالگی در کنار من روی صحنه تئاتر بوده و خودش امروز تجربیات عینی بسیاری ...
یک ماه و چهار ستاره/خانواده معزز که 4 شهید را به اسلام هدیه داد
جورد پیشتاز شده بود. باور کنید توی این چند سال گذشته یادنامه ای به این زیبایی در میان روستاها و شهرهای منطقه ندیده بودیم. از همه زیباتر نام این ویژه نامه بود؛ بچه های امامزاده روح الله . اول فکر کردیم اشاره به فرزندان معنوی حضرت امام دارد. مقدمه را خواندم، دیدم شهدای جورد از نوادگان امامزاده روح الله - نواده امام جواد (ع) - هستند که در جورد مدفون است. راستش دیدیم این اسم برای عنوان بخش م ...
مصطفی رحماندوست : با کمک شهید بهشتی کانون پرورشی را نگاه داشتیم/ به جای غُصّه برای کودکان قِصّه بگویید
عزیز چند گفت وگوی تند و تیز داشتم که خوشبختانه موجب شد کانون باز هم پابرجا بماند. *به گفته ی (پیکاسو) بزرگترین پدیده ی قرن بیستم ادبیات کودک و نوجوان است. ما به خوبی می دانیم که ادبیات کودک و نوجوان سن مطالعه را پایین می آورد و جمعیت بیشتری را کتاب خوان می کند. چه باید کرد که کودکان و نوجوانان بیشتر کتاب بخوانند؟ بچه ها ادای ما را در می آوردند. اگر ما غیبت و بدگویی کنیم آن ها ...
وقتی مصطفی طبیب، طبیب خویشتن شد | قصاب 500تومانی که بود؟
می افزاید: چون حاج مصطفی خودش تمام این مسیرها را رفته بود، دوست نداشت کسی دوباره آن مسیر اشتباه را تکرار کند. برای همین هم وقتی از تجربیاتش می گفت، با بیان شیوایی که داشت، همه دوست داشتند که بنشینند و به تجربه هایش گوش کنند و بهره ببرند از صحبت های ایشان. راستش، این افرادی که تا انتهای سیاهی رفتند و برگشتند زندگی های خیلی قشنگی دارند، اینها ترویج دهنده متفاوت خوبی هستند. کار آقای طبیب به جایی رسید ...
گفتگو با زوج مشهدی که با وجود 7 فرزند، همچنان در پی ادامه فرزندآوری هستند
سرباز بودم و همسرم دانشجوی پرستاری بود. وقتی تصمیم گرفتم ازدواج کنم، نه کار ثابت داشتم و نه خانه. همسرم زن بسازی بود؛ اصلا این چیز ها برایمان مسئله خاصی نبود. خانم رضوی حرف همسرش را پی می گیرد؛ چند باری که با هم حرف زدیم، سر این موضوع که باید تعداد بچه هایمان زیاد باشد، با هم توافق کردیم. راستش من خواهر نداشتم و دلم می خواست حتما اگر دختر آوردم، خواهر داشته باشد؛ به همین دلیل بعد از به ...
حسن شماعی زاده و چند اثر ماندگار از او
....net%29.mp3 غریب آشنا-گوگوش غریب آشنا که حتی همین نوشتنش را هم با ملودی می خوانیم! این معجزه ای دیگر از شماعی زاده است که البته باز هم کلام کار را اردلان سرفراز نوشته و اجرای گوگوش هم که خب حرف ندارد! یک عاشقانه ماندگار که در چند دهه همین طور امتداد داشته و ادامه دارد. این بچه های موزیسین امروزی که کارهایشان در حد سمپل های سخیف می ماند،کاش کمی بیشتر چندباره و چندباره همین ...
شجاعت دو برادر زبانزد رزمندگان بود
خانواده های خوب و معتقدی بودند و تمام معیار های مدنظر خانواده ام را داشتند. همه خوبی های خانواده زین الدین خیلی زود من را پای سفره عقد نشاند. من 11 سال داشتم و حاج آقا 21 سال. 10 سالی از من بزرگ تر و جوانی بسیار رعنا و زیبا بودند. مراسم مان خیلی ساده و سنتی برگزار شد. ما بدون اینکه خریدی برویم، مراسم عقد را راه انداختیم. خیلی خوب به یاد دارم فقط یک سجاده انداختند و قرآنی گذاشتند و به من گفتند که ...
4 بار تا آستانه تبادل رفتم، اما آزاد نشدم
با میانجیگری صلیب سرخ یا دیگر نهاد های بین المللی با هم مبادله شدند. بار اول من همان سال 62 یعنی بعد از چند ماه اسارت نامم در لیست تبادل رفت، اما گفتند تو تازه اسیر شده ای و اولویت با اسرایی است که قبل از تو به اسارت گرفته شده اند. مجدداً سال 64 همه مراحل را پشت سرگذاشتم و تا یک قدمی آزادی پیش رفتم. این بار مرا به اتاق تیمسار نظر بردند که مسئول اسرای ایرانی بود. همراه من یکی از سرباز های اردوگاه ...
استخوان های پسرم را که در آغوش گرفتم خاطرجمع شدم!
. مادر شهید حاج خانم! محمدصادق چندمین فرزندتان بود؟ زیاد جبهه می رفت؟ من پنج فرزند دارم. سه دختر و دو پسر. شهید فرزند دومم بود. سال 1347 به دنیا آمد. محمدصادق 18 ساله بود که در عملیات کربلای 4 مفقود شد. قبل از شهادتش هم چند سال در جبهه های غرب و جنوب حضور داشت. یک بار در جبهه کردستان به دست کومله اسیر شد و بعد از آزادی به خانه برگشت، اما 20 روز بیشتر نماند و دوباره به جبهه ...
پسرم پای خاطرات جبهه پدرش بزرگ شد
10 رفت. این اواخر مسئولیت آماد و پشتیبانی یگان های بسیج را برعهده داشت. البته همه این ها به صورت داوطبانه بود و مواقعی که سرکار حضور نداشت در بسیج خدمت می کرد. چند سال از شهید کوچک تر هستید؟ من متولد سال 1370 و 9 سال از شهید کوچک تر بودم. بیشتر از آنکه برادر باشیم با هم دوست بودیم. هر جا من گیر می کردم او به کمکم می آمد و هرجا او برایش مشکلی پیش می آمد من سعی داشتم باری از دوشش ...
پیکر حاج حمید در مسجدی تشییع شد که خودش ساخته بود
شهرستان شوشتر بود و مسئولیت آموزش و اعزام نیرو به جبهه را برعهده داشت. بعد ها شنیدم که هر بار نزدیک عملیات با اصرار مسئولان سپاه شوشتر را راضی می کرد تا همراه نیرو ها در عملیات شرکت کند. چند سال با ایشان زندگی کردید و ثمره ازدواجتان چند فرزند است؟ ماحصل زندگی ما در 34 سال زندگی مشترک چهار فرزند دو دختر و دو پسر است. زمان شهادت پدرشان بچه ها همه ازدواج کرده بودند. خب حاج آقا در سن ...
عنایتی: تساوی مقابل آلومینیوم عادلانه نبود
مدیره و مدیرعاملش قائل هستم، دوست داشتم خودم روی نیمکت نباشم. برای شروع کار راضی کننده نبود اما بد هم نبود. باید تلاش کنیم تا شرایط را برای خودمان رقم بزنیم. عنایتی درپاسخ به اینکه ظاهرا نیمه اول این دیدار یکی از طولانی ترین نیمه اول های تاریخ فوتبال ایران بود و چه نظری درمورد اتفاقات داوری دارد، گفت: من کارشناس داوری نیستم و نمی توانم در این مورد صحبت کنم اما شنیده ام کمک داور دوم گفته ...
ماجرای دخترهای بسیجی با پوششی متفاوت
پهن کرده اند با چند تا شمع روشن، رحل و قرآن مجید، همراه با مربی شان دعای فرج آقا امام زمان(عج) را زمزمه می کنند. در بین گروه هایی که به مصلای کرمان آمده اند، یکی از گروه ها که حدود 30 دختر نوجوان در آن حضور دارند، بیش از همه توجهم را جلب می کند، آنها، بچه های پایگاه زهرای مرضیه(س) قائم آباد کرمان هستند، وسط حلقه را با سنگ مزار شهدایی مانند سردار حاج قاسم سلیمانی، شهید یوسف الهی، شهید ...
دعواهای والدین چه آسیبی به شخصیت کودک می زند؟
شنیدن حرف های مادرش احساس گناه می کند، با عجله عروسک موردعلاقه اش را برمی دارد و به کنج اتاق پناه می برد. با دو دست کوچکش گوش هایش را می گیرد و با خودش زمزمه می کند: اگر من نبودم پدر و مادرم باهم دعوا نمی کردند. مادرم به خاطر من سختی می کشد. پدرم به خاطر شیطونی های من سر مادرم داد می زند. اگر من نبودم همه چیز بهتر می شد. ای کاش من نبودم... این صحنه برایتان آشنا نیست؟ اکثر کودکان حداقل برای ...
این رزمنده به جای حاج قاسم سلیمانی شهید شد
است که اگر این اتفاق افتاد با این امر مخالفت نکنید چون عمری است که که آرزویم خاک کف پای زائران حسین(ع) است و خود این مقام که خاک پای زائران حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س)، آرزوی بزرگان است و اگر چاره داشتم و می شد می گفتم بدنم را دو قطعه کنید و نیمی از آن را در حرم حضرت زینب(س) و نیمی را در حرم حضرت رقیه(س) دفن کنید و این آخرین خواهش من در دنیا از شماست. سعی کنید روضه حضرت زهرا (س) را هر ساله و طبق سال های قبل بگیرید و نگذارید چراغ این خانه خاموش شود زیرا برکت زندگی و خانه است. ...
عنایتی: توقع نداشتم در حضور خانواده ها به داور و سایر عوامل فحاشی شود
مدیره و مدیرعاملش قائل هستم، دوست داشتم خودم روی نیمکت نباشم. برای شروع کار راضی کننده نبود اما بد هم نبود. باید تلاش کنیم تا شرایط را برای خودمان رقم بزنیم. عنایتی درپاسخ به اینکه ظاهرا نیمه اول این دیدار یکی از طولانی ترین نیمه اول های تاریخ فوتبال ایران بود و چه نظری درمورد اتفاقات داوری دارد، گفت: من کارشناس داوری نیستم و نمی توانم در این مورد صحبت کنم اما شنیده ام کمک داور دوم گفته ...