بعد از ساخت سرهنگ ثریا برخوردهای بدی با من شد
سایر منابع:
سایر خبرها
به نام مردم برای تاریخ
اوج اخلاقیات رسیده بودید. (می خندد.) چمدان هم ظاهرا تجربه خوبی بود. من به توصیه آقای نعمت حقیقی بازی در این فیلم را قبول کردم، اما بعد از پایان آن واقعا احساس کردم تجربه متفاوتی را به دست آوردم. فکر می کنم آقای مقدم کارگردان مولفی بود که در صحنه تصمیم خود را می گرفت و خیلی خوب بدون این که بازیگر خسته شود، بازی اش را می گرفت؛ و فیلم ملاقات؟ بدترین فیلمی است که تابه حال بازی ...
سرهنگ ثریا در سینمای مدرن عصر انقلاب درخشید
معروف شده است. قصه سرهنگ ثریا اقتباسی از یک روایت واقعی است و همان طور که گفته شد قصه های این چنینی آن قدر بوده است که می توان از آن ها سال ها فیلم و زنجیره های بی نظیری ساخت چرا که زمانی که یک فیلمسازی قصه فیلمش را از دل واقعیت استخراج می کند بسیار قابل ملموس تر از روایت های ساختگی است برای مخاطب و این موضوع را کاملاً می شود از نگاه تماشاگران خواند. به خصوص زمانی که کاراکتر اصلی در فیلم ...
قلب الیاس بی تاب شهادت بود + فیلم
بچه هایم سایه بان باش، اما اگر خواستی ازدواج کنی هم حق داری این کار را بکنی". به خواهرش هم مرا سپرده بود و گفته بود "همراه الهام باش و نگذار تنها بماند"، وصیت نامه اش را هم قبل از رفتنش نوشته بود. واکنش شما به این کارها چه بود؟ وقتی می گفت در وصیت نامه همه چیز را به تو می دهم، من اول به شوخی می گرفتم، می خندیدم و می گفتم "آخ جان همه چیز مال من می شود"، اما واقعا حاضر ...
روایت پرتکرار از دادگاه های خانواده؛ از طلاق های ناخواسته پیشگیری کنید!
خوایم جدا بشیم. علت دیگری هم ندارد همه ماجرا همین است که گفتم. قاضی انگشتر عقیق درون دستش را درآورد و دستی به مو ها و ریش سفیدش کشید و گفت: من این مو ها را در آسیاب سفید نکردم پسرم. نزدیک به 30 سال است که دارم قضاوت می کنم. اصل ماجرا را بگو. نوید که سکوت کرده بود و حرفی نمی زد. قاضی رو به ماهور کرد و گفت: دخترم قضیه همین است که شوهرت گفت آیا واقعا الان به این نتیجه رسیده اید که طلاق بگیرید؟! ماهور ...
محمود ضرابی خیلی فرصت برای رفتن از ایران داشت اما نرفت
کشد سوار آمبولانسشان کردم. دفعه دوم که زنگ زد گفتم رضاجان پیدایش نکردم. گفت اکبر، محمود فوت کرده! در سردخانه بیمارستان است. دوباره سوار ماشین شدم و رفتم سردخانه بیمارستان فیاض بخش. متأسفانه محمود را آن جا دیدم که دست چپش قطع شده بود من رفتم صحنه تصادف را دیدم. صبح روز حادثه باران آمده و زمین خیس بوده است. یک بلوک سیمانی وسط جاده گذاشته بودند. ولی تابلو یا نشان خطری کنارش نگذاشته بودند ...
داستان کتک کاری در فینال لیگ برتر کشتی آزاد
مثل فوتبال است. البته کتک کاری به آن شکل هم نبود، هل دادن بود، که بین او و یکی از اعضای هیئت تهران که برای کمک به نظم سالن آمده بود، اتفاق افتاد. یاری درباره اینکه سرپرست هوتن بعد از اهدای جام دومی به این تیم، جام را از مبین عظیمی گرفت و روی زمین گذاشت، تصریح کرد: رئیس بانک شهر این جام را اهدا کرد، طی حرکت تندی جام از کشتی گیر گرفته شد، این صحنه خودش گویاست. هیچ اجحافی در حق تیم هوتن ...
گفتگو با حسین رفیعی/ به خاطر پول و شهرت بازیگر نشدم!
...: این پسر چرا آرام و قرار نداره و اینقدر شیطونه؟ یاد نوستالژی کودکی پیرزن 90ساله! وقتی از رفیعی می خواهیم از برخورد مردم در کوچه و خیابان خاطره تعریف کند، اینطور می گوید: خاطره که زیاد است، خیلی ها می گویند ما بچه بودیم شما را در تلویزیون دیدیم. یادم هست یک بار پیرزنی 90ساله به من گفت تو نوستالژی دوران کودکی من هستی! اول تعجب کردم، ولی بعد با خودم گفتم حتما او مرا 20سال ...
دوست داشتم پزشک قلب می شدم
.... آرزوی دیدار رونالدو که برآورده شد، بعد از آن آرزو، دوست دارید چه اتفاق دیگری برای شما رقم بخورد؟ شفا آنلاین سلامت دوست دارم به خارج از ایران بروم و در آنجا نمایشگاه برگزار کنم. یک بار در کاشان و یک بار هم در تهران نمایشگاه برگزار کردم. وقتی رونالدو را دیدید به او چه گفتید؟ مثلا همین موضوع و علاقه به برگزاری نمایشگاه در خارج از ایران را با او هم در میان گذاشتید ...
پوستکوگلو: در مورد داور حق با گواردیولاست!
سه گل با کیفیت به ثمر رساندیم. باید مقابل چنین تیمی اینطور گلزنی کرد." بین دو نیمه به بازیکنان چه گفتید؟ "ببینید، من روی خط کنار زمین می ایستم. همه چیز از بیرون به نظر آسان می رسد، اما وقتی با یک تیم کلاس جهانی در خانه روبرو می شوید که در آن تا ته مبارزه می کنند، فشار قابل درک است، اما در عین حال، همان طور که در نیمه به بچه ها گفتم، هر نتیجه ای که باشد، مسئولیت آن را بر عهده ...
بازنمایی ارزش های فرهنگی با پویانمایی
و آمدهای فامیلی و ارتباط همسایه ها با هم کمتر شده و این که بچه ها دوستان کمتری دارند، مسائلی از این دست را در جنگل فندق مدنظر قرار داده ایم. وی می افزاید: اتفاقی که در دنیای مدرن افتاده و فقط مربوط به ایران هم نمی شود، این است که جهان به سمتی می رود که آدم ها وقت شان را بیشتر در رسانه های اجتماعی و با تلفن های همراه شان می گذرانند و دوست های مجازی پیدا می کنند. بنابراین خانواده ها به خاطر ...
ساسی، سحر ذکریا و سر و صداهایی به اسم موسیقی
کودکشان را از شنیدن موسیقی مبتذل در امان می دارند. والدین حتی می توانند درباره مبدا و هدف چنین محتواهایی برای فرزندشان توضیح دهند تا بچه ها بدانند بنگاه های اقتصادی با هدف کسب پول و قدرت دست به هر کاری می زنند. شاید بهتر باشد والدین به این موضوع توجه کنند که در تمام کشورهای اروپایی و آمریکایی هم مقوله ای با عنوان سن قانونی وجود دارد و مصرف هرگونه نوشیدنی الکلی و ماده مخدر برای افراد زیر سن قانونی جرم است. حتی تبلیغ برندها با این مضامین و برای کودکان نیز جرم سنگینی محسوب می شود که می تواند علاوه بر پیگردهای قانونی، تبعات اجتماعی زیادی برای برند داشته باشند. ...
از خادمی حرم بانوی کرامت تا فدای جان برای زینب(س)
منزل پدر همسرم برگزار شد و زمانی که به چهار ماهگی رسیدم، طنین دوباره زیارت جامعه کبیره در منزلمان پیچید. زمانی که علی را باردار بودم، مهدی مدام با پسرم حرف می زد و می گفت پسرم الهی زاهد بشی، عارف بشی، سرباز امام زمان(عج) بشی، ان شاءالله شهید بشی می گفتم مهدی خسته نمی شی، می گفت نه من دوست دارم بگم، می خوام به بچه ام تلقین بشه و همین جوری بار بیاد ؛ 13 تیرماه 1388 علی به دنیا آمد، زمانی که ...
روز معلول
ها را سرلوحه تحلیل و مشاهدات و راه حل های خود قرار دهیم زودتر به جواب می رسیم. اما نگاه های کلیشه ای از این دست کمابیش در حرف های کسانی که بعد از من پشت تریبون قرارگرفتند دیده می شد. منظورم انتقاد کردن از نوع نگرش آنها نیست من هم در واقع نرفته بودم که گزارش تهیه کنم گرچه من را به خاطر کارشناس خبر بودنم خبرنگار حوزه معلولان معرفی کردند. مثلا یکیشان از به بار نشستن توانایی های ...
وقتی افسرعرافی میخواست زانو زدن"اسیر" ایرانی را ببیند
زانو هایش ببینم. هر روز بعد از آن که همه بچه ها رفتند همراه چند سرباز می آمد جلوی درب سلول و دستور می داد درب را باز کنند و من بیرون بیایم. دوست داشت شکست و درماندگی من را ببیند و اینکه به زانو نشسته ام. 23 ساعت و اندی روی زمین داغ دراز می کشیدم ولی برای آن یک ربع حتما خودم را سر پا حفظ می کردم. از جسمم چیزی نمانده بود. خیلی ضعیف شده بودم. از روز بیست و پنجم احساس کردم روح از بدنم قصد جدا شدن دارد ...
سه نقطه جدید با عنوان دشمن درباره فلسطین منتشر شد
امروز امتحان دارید. فریشتگان در حالیکه زیر لب غرولند می کردند دفاترشان را از جا میز درآوردند و هر یک از وسط دفترشان ورق جفتی کندند و خودکار بیک به دست آماده نشستند تا سوالات را بنویسند. همین پروسه نیم ساعت طول کشید. باریتعالی فرمود فکر کردین لفتش بدین امتحان نمی گیرم؟ یکی از فریشتگان گفت آقا اجازه بیست دقیقه بیشتر به زنگ نمانده. باریتعالی افزود حالا که معطل کردین بعد از زنگ هم نگهتون می دارم. با ...
مستوران پر است از خرده داستان های آموزنده | این سریال نیاز بیننده به دیدن و شنیدن قصه را پاسخ می دهد | ...
این سریال دعوت شدید؟ سال گذشته اواسط اردیبهشت که سریال نجلا تمام شده بود، در نشست خبری این سریال با من تماس گرفتند و خواستند به دفتر آقای پناهی، تهیه کننده مستوران بروم. وقتی متوجه شدم کار تاریخی است، به دلیل این که بعد از نجلا واقعا خسته بودم، رفتم دفتر که بگویم نه. ولی وقتی بخشی از سریال مستوران یک را برایم پخش کردند، خوشم آمد. دیدم از ادبیات کهن مثل شاهنامه در آن استفاده شده است و این ...
متاسفانه استاد شجریان هنر تولید برای مست های توی کلاب را نداشت!
فاطمه ترکاشوند، خبرنگار: در پاسخ به اعتراض عموپورنگ گفته بود: چقدر نامردین شما! و پرسیده بود: دو ساله من آهنگ نخوندم، یک بار فکر نکردین مشکل از خودتونه؟ و ادعا کرده بود: من اگه اندازه تو با بچه ها سروکار داشتم الان ارتش داشتم، می گفتم بشینید کل بچه های دنیا می نشستن، ولی تو بُرشت، کَره رو هم نمی بره. این به ظاهر استدلال های کوبنده ساسی مانکن خیلی ها را شگفت زده کرد. به نظرشان منطقی آمده بود که ...
از ماجرای توقیف آدم برفی تا تماس با کیارستمی/ حاکمیتِ نگاهِ سنگین سیاسی بر سینما در دولت اصلاحات
کیارستمی تلفنی با من صحبت کرد و از من تشکر کرد. یادداشتی هم درباره وی بعد از فوت او نوشتم با عنوان کارگردان باشخصیت چراکه واقعاً معتقد بودم ایشان همچنین شخصیتی است. حتی رایت فیلم ایشان خریداری نشده بود و زمانی که ایشان تماس گرفت به خودم گفتم احتمالاً از این موضوع ناراحت است اما ایشان گفت فقط خواستم از شما تشکر کنم و هیچ پولی هم نمی خواهم؛ این فیلم هدیه من به شما است. اما در عین حال به نظر ...
دختر مجرد ایرانی که مادر شد | عاشقانه های مادر - فرزندی مرضیه و جانان!
گفتاردرمانی می بردم. به اندازه کافی هم درباره فلج مغزی مطالعه کرده بودم. شبی که جانان را از دست پرستار شیرخوارگاه گرفتم، به من گفت تو دیوانه ای این بچه چند ماه بیشتر زنده نمی ماند. و حالا جانان 7 ساله است. از میزان ابتلایش به فلج مغزی بیشتر بگویید. چه تجربه هایی برای مراقبت از این کودکان نیاز است؟ قبلش این را بگویم که من وقتی داشتم فرم های فرزندخواندگی مادران مجرد را پر می کردم، اصلا جانان ...
گاهی فقط به خاطر فرمانده باید ایستاد!
فت می کردند ولی کم کم شرایط تغییر کرد. رهبری توجه ویژه ای به این مأموریت نشان داده اند... بله؛ امیر ایرانی همیشه یادآوری می کرد که حضرت آقا پیگیر شما هستند و تماس می گیرند و شما را رصد می کنند. قبل از پایان گفت و گو بهتر است درباره دیدار رهبری هم بگویید. بچه ها می گفتند ممکن است بعد از مأموریت فرصتی پیش بیایید حضرت آقا را ببینیم؟ می گفتم ان شاءالله که ب ...
من و خانم صامتی این کار را با عشق ساختیم
کارگردانش در استقامت بر سوژه ای که انتخاب کرده بود. با لیلی عاج، کارگردان این فیلم درباره اولین اثر بلند سینمایی اش گفت وگوی مبسوطی انجام داده ایم از مسائل تکنیکی کار تا برخوردهایی که پس از سرهنگ ثریا با او شد که پر از جزئیاتی خواندنی است. فیلم ها معمولا از نهاد کارگردان شان بلند می شوند و به زیست شخصی و اجتماعی او و همه چیزهایی که تجربه کرده ربطی پیدا می کنند. پس برای شروع کمی از خودتان بگویید ...
امسال حدود 700 کتاب خوانده ام/ کتاب بهترین انتخاب برای ماست
کلاس های کانون را شرکت می کنم و خیلی دوست شان دارم و چیزهای زیادی از این کلاس ها یاد می گیرم. - مربیان کانون چه کمکی به تو می کنند؟ مربیانم کمک می کنند که استعدادهایم تقویت شوند؛ مثلاً نقاشی بکشم، نویسندگی کنم و.... حتی مربی ام به من کمک کرد که یک کتاب بنویسم و چاپ کنم. - درست است، تو خودت هم یک کتاب نوشته ای. لطفاً برایمان درباره کتابی که نوشته ای توضیح بده . ...
سجاد افشاریان: برای خودم مسئولیت اجتماعی قائلم
بخش های مالی و مدیریت دچار فساد شده بود. مثلا پرونده نمایشی در انجمن نمایش به دستم می رسید مبنی بر اینکه فلان هنرمند نمایشی اجرا کرده و مبلغی دریافت کرده در حالیکه آن هنرمند کار نکرده و پولی هم نگرفته بود و ... به هر کس که می گفتم وضعیت بغرنجی است و چرا صدای مان در نمی آید، هیچ کس همراهی نمی کرد و همه می گفتند حالا شده، می گذرد ... بنابراین روز جهانی تئاتر تصمیم گرفتم و پیش از مدیر کل اداره ارشاد ...
مورینیو: از این بازیکن متنفرم اما دوستش دارم!
...> مورینیو بعد از آن بازی از دست بازیکنانش عصبانی بود و گفت که ذهنیت ضعیفی دارند و به اندازه کافی برای به دست آوردن فرصت تلاش نمی کنند. مورینیو در نشست خبری پیش از بازی فردا گفت: "در ورزش های جمعی هم بالاخره یک بازیکن باید مسئولیت کاری که انجام می دهد را برعهده بگیرد. به همین دلیل است که من ورزش هایی مانند تنیس را دوست دارم، زیرا بازی کردن تا پایان جسارت و شخصیت می خواهد. در این ورزش وقتی ...
به جای غصه خوردن، فیلم تاریخی درجه یک درباره ایران بسازیم/هنگام تماشای 300 گریه ام گرفت
رویکردی که مسئولین فرهنگی ما دارند باید هر سال به تماشای فیلم ها وسریال های تحریفی ضد ایرانی نشست که درباره مردم ما ساخته شده است. یک نمونه مطرح آن فیلم 300 بود که سراسر دروغ و تحریف بود. واقعاً هنگام تماشای فیلم 300 اشکم سرازیر شد و به خود گفتم عجب آدم های بی شرافتیند که این چنین دروغ به تاریخ ایران بستند. نمایی از فیلم 300 معتضد در بخش دیگری از سخنان خود و درباره خرید پخش این ...
سرمربی تیم ملی دهن بین و خرافاتی بود
شوند و واقعا حضور یک آدم قدرتمند و مدیر توانمند خیلی نیاز بود.ایشان این شرایط را نداشت و به حقوق بازیکنان احترام می گذاشت و می گفت خود بازیکن باید بفهمد. کامل از دست سرمربی تیم خارج شده بود و کلا رؤسا و مدیریت تصمیم گیرنده بودند. حتی درباره اینکه چه کسانی بازی کنند. بولت استقلالالبته دوره بعد را می گویید چون در این دوره آقای مصطفوی رئیس فدراسیون نبود. بله قبل از جام جهانی را می ...
مصاحبه مفصل با نکیسا: من هم حواله خودرو گرفتم!
به اینکه ذوب آهن تحت تاثیر فضای اقتصادی کشور است، ما هم تیم پولداری نیستیم. امروز دیدم آقای استیلی در برنامه ورزشگاه صحبت از این می کردند که ذوب آهن تیم باریشه ای است و از ایشان هم خیلی ممنونم اما حمید استیلی، دوست خوبم، از ما جزء تیم های باامکانات و پولدار لیگ اسم بردند. من یک مصاحبه کردم و گفتم بودجه ما واقعا زیاد نیست و از این حیث جزء تیم های بالای جدول نیستیم. ما مجموعه خوبی داریم که گرد هم ...
سخنگوی جبهه اصلاحات: در دولت روحانی می گویند ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت؛ مگر الان نمی ...
تجمعات جریان شما بود. امام: بعد از ظهر بیست و دوم به ستاد قیطریه ما حمله کردند. فارس: از همان ستاد قیطریه مگر کلی ارتباطات بیرون نیامد؟ امام: ببینید اصلاً چنین چیزی نیست. اصلاً این حرف ها را نزنید، شوخی نکنید. بنده نماینده ستاد بودم. زنگ زدم به ستاد گفتند این گونه است. گفتم یک درخواست بنویسید. درخواست نوشتند آوردند و من دادم معاون دادستان زیر آن دستور داد. آقای طلا ...
استحاله فرهنگی بر ازدواج سایه افکنده است
شناخت چندانی از نهاد ما نداشته باشند. شما را می شناسند؟ به مرور شناختند. بعد به هم معرفی کردند و امروز خیرین زیادی هستند که به ما کمک می کنند. زندگی خود شما از چه راهی می گذرد؟ من زندگی چندان مرفهی ندارم. نه وسیله نقلیه مرفهی دارم و نه خانه، مستأجرم. ولی میلیارد ها تومان از زیر دست شما رد می شود. با توجه به کار ما طبیعی است. تمام خواهر ...