سایر منابع:
سایر خبرها
دزدی عجیب دختر دانشجوی عاشق پیشه!
دختر 29 ساله پس از دستگیری به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: اهل طبس هستم و بعد از آنکه در دوران نامزدی از همسرم به خاطر اعتیادش طلاق گرفتم، به مشهد آمدم که ادامه تحصیل بدهم و در خانه یکی از نزدیکانم که برای زمان مسافرت به مشهد در حاشیه شهر خریده [...]
وسوسه شیطانی دختری که عاشق پسر آهنگساز شد
از حدود یک سال قبل به عقد موقت پسری درآمده بودم که به آهنگ سازی اشتغال داشت اما به خاطر مشکلات مالی نمی توانست آهنگ هایش را به بازار عرضه کند که بعد بتوانیم بایکدیگر به صورت رسمی ازدواج کنیم، این بودکه آن شب با دیدن طلاها وسوسه شدم و ... دختر 29ساله ای که به [...]
ماجرای دزدی عجیب دختر دانشجوی عاشق پیشه!
... حدود یک سال قبل با حسن آشنا شدم. او در زمینه آهنگ سازی فعالیت می کرد و خیلی زود به او علاقه مند شدم و قرار شد بعد از آنکه آهنگ هایش را به بازار عرضه کرد، به صورت رسمی ازدواج کنیم. در همین روزها با زن مطلقه ای دوست شدم که برای تامین مخارج زندگیش به عقد موقت مردی متاهل درآمده بود. ژینوس دریک کارگاه تولیدی هم کار می کرد و با زن مطلقه دیگری به نام پروین دوست صمیمی بود به همین دلیل من ...
اتاق بازی لاکچری فرزندان سام درخشانی / خانه آقای بازیگر چه شکلی است؟ + عکس
از کلاس بازیگری شروع کرد. ماجرای عاشقی سام درخشانی سام درخشانی در 26 خرداد 1394 وقتی 40 ساله بود با خانم عسل امیرپور 32 ساله ازدواج کرد که خطبه عقد این زوج توسط سید محمد خاتمی خوانده شد. آقای بازیگر گفت: عشق واقعی در طول زندگی یکی دوبار بیشتر اتفاق نمی افتد. اما اولین باری که همسرم را دیدم، اولین بار بود که عاشق شدم. از آنجایی که عشق دوست داشتن بی منطق است اما اساس زندگی این را نمی ...
مرگ مشکوک زن جوان در مشهد
از خواب بیدار شدم و صدایش زدم دیدم جواب نمی دهد، موضوع را به مادرش گفتم و بعد هم به اورژانس زنگ زدیم. این مشکل را در مجردی هم داشت مادر متوفی نیز در ادامه تمام صحبت های دامادش را تأیید و اعلام کرد که این مشکل را از قدیم با دخترش داشته و او بدون دلیل ناگهان غیبش می زده و پس از چند روز به خانه برمی گشته است. البته بعد فهمیدیم که هر بار به سراغ دوستان مجرد و مطلقه اش می رفته و ...
گروگانگیری نمایشی برای اخاذی 200 میلیون تومانی
طراحی کردم تا با اخاذی از خانواده او، بدهی ام را پرداخت کنم. چقدر بدهی داشتی؟ حدود 100 میلیون تومان بدهی داشتم. چرا این همه؟ مدتی قبل با دختر پولداری آشنا شدم و برای اینکه پیش او و دوستانش کم نیاورم، از دوستان و بستگانم پول قرض می کردم و بدهکار شدم. درباره نقشه آدم ربایی توضیح بده؟ آن روز طبق نقشه من و دوستم راه پیمان و سعید را سد کردیم و هر دوی آن ...
عشق زن صیغه ای مرد همسایه با پسر 17 ساله ! / شیلا پسرم را فریب داد !
قو بزرگ کردیم ولی حدود 2 ماه قبل من مقدار زیادی گل زعفران از شهرستان به مشهد آوردم تا برای پاک کردن، بین همسایگان توزیع کنم. یک روز که من در منزل نبودم و گوشی تلفنم در خانه جا مانده بود زن جوانی که از همسایگانم است با من تماس می گیرد اما پسرم به تماس او پاسخ می دهد و این گونه روابط تلفنی و پیامکی بین آن ها آغاز شده بود. آن زن جوان که مطلقه است به عقد موقت یکی از اهالی محل درآمده بود ولی به پسرم ...
قاتل نخبه: آرزو داشتم باغ وحش جانوران سمی داشته باشم!
پیدا کردم و که هر چند وقت یک بار پوست عوض می کند و شکل جدیدی به خودش می گیرد. خب برگردیم به حادثه، عموی مقتول شما را اجیر کرد؟ من عموی مقتول را نمی شناختم یکی از دوستانم به نام کامبیز او را به من معرفی کرد. حدود هشت ماه قبل کامبیز را داخل پارکی دیدم، او بدنسازی کار می کرد و بدنش خیلی روی فرم بود و من شیفته بدن او شدم و تصمیم گرفتم با او درباره بدنسازی مشورت کنم و برنامه ورزش ...
بازگشت پیکر احمد تنها آرزویم است
احمدرضا جانانه می جنگید تا اینکه مهمات ما تمام شد و به من گفت که به عقب بروم و مهمات بیاورم و همین که از احمدرضا دور شدم یک لحظه دیدم که احمدرضا تیر خورد و آمدم به سمت احمدرضا برگردم که خودم هم مجروح شدم و چشمانم را در بیمارستان شیراز باز کردم. کرمانی می گوید بعد از اینکه اوضاع جسمانیم بهتر شد باز هم به همان منطقه بازگشتم و سراغ احمدرضا را از خیلی ها گرفتم و به دنبال او گشتم؛ اما پیدایش ...
تصاویر | این دختر آرزو دارد با شهاب حسینی هم بازی شود
باره بیان کرد: من با بازی کردن در نمایش دشمن خدا بیشتر و بیشتر به بازیگری علاقه مند شدم و خیلی دوست دارم این کار را ادامه بدهم، با اینکه مسیر خانه ما خیلی دور است، ولی من سعی می کنم خیلی زود مشق هایم را بنویسم و درسم را بخوانم تا شب به اجرا برسم. این بازیگر کودک ادامه داد: وقتی در سالن نوفل لوشاتو اجرا داشتیم، هرشب از بغل ساختمان بزرگ تئاتر شهر رد می شدیم و من هرشب به مامانم می گفتم آرزویم این است ...
گفتگو با قاتلی که عاشق مارها است و با سم مار آدم کشت / 2 هزار دلار برای قتل گرفتم + جزییات
تعریف کرده بودم و زمانیکه پلیس به دنبال من آمده بود در خانه نبودم و وقتی ماجرا را با خبر شدم که پلیس در تعقیبم است با صحبت های مادرم تصمیم گرفتم خودم را تسلیم پلیس کنم و خودم به کلانتری رفتم و به نظرم این بهترین کاری بود که انجام دادم تا وجدانم آرام شود
اشک های سرد دختر رشتی در کلانتری مشهد! / جزئیات فرار با جوان شرور
گذشت که پدرم متوجه ارتباط پنهانی من و نوروز شد و دوباره مرا تهدید کرد! از سوی دیگر پدرم در حال ازدواج با زن جوانی بود و من می دانستم او به خاطر آشنایی اش با قانون مرا به بهزیستی تحویل خواهد داد و این گونه بود که به پیشنهاد نوروز از خانه فرار کردم و با یکدیگر به مشهد آمدیم. ارتباطم را با همه دوستان و اطرافیانم قطع کردم تا کسی محل اقامت ما را پیدا نکند. نوروز با آن که بیکار بود و شب ها از ...
حاج قاسم گفته بود حاجی در یمن شهید می شود/ مخالف سرسخت بند پ
...: حاجی بعد از ازدواج، شش ماه شش ماه مأموریت بود. حساب های سرانگشتی اش می گوید حاج حسن از چهل سال زندگی مشترک، حدوداً 15 سال را دور از خانه بوده: با بچه ها خودم را سرگرم می کردم، ولی راستش را بخواهید، نمی شود! وقتی که همسرت نباشد نمی شود؛ همه چیز خیلی سخت است... وقت هایی که بود هر وقت از خواب بیدار شدم می دیدم نماز شب می خواند. در این چهل سال نماز شبش ترک نشد. رجب و شعبان و رمضان روزه داری را ترک ...
دولت الکترونیک همراه با کاغذ!!
نخست نیوز ، محمدباقر عطاریانی _اما به نظر می رسد در حال حاضر علاوه بر سیستم و الکترونیکی شدن امور اداری ، کاغذ و کاغذبازی همچنان چاشنی امور هست!در یک تصادف جرحی برای نگارنده که البته مقصر هم بودم تنها برای گرفتن کروکی صحنه نصف روز سرگردان شدم. اول باید نامه کلانتری را می گرفتم و بعد باید به سراغ پلیس راهنمایی و رانندگی می رفتم که آدرس انتهای سرافرازان را دادند. با گرفتن ...
اشک های سرد دختر رشتی در کلانتری مشهد! / جزئیات فرار با جوان شرور
این ها بخشی از اظهارات دختر16ساله ای است که در عملیات مبارزه با سرقت نیروهای انتظامی مشهد به همراه پسر22ساله ای به نام نوروز دستگیر شده بود. این دخترنوجوان با بیان این که دختری فریب خورده است، درباره سرگذشت خود و ماجرای فرارش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع)مشهد گفت: 4سال قبل [... ...
نجوای لالایی مامان ایران با قهرمان ایران
سال بیشتر نداشت، به جبهه رفت و در عملیات محرم با رمز عملیات یا زینب شرکت کرد که در این عملیات از ناحیه دست وپا به شدت مجروح شد و به بیمارستان اهواز منتقل شد. * چطور از مجروحیت پسرتان باخبر شدید؟ همسرم تعمیرکار ماشین های سنگین بود و در قسمت پشتیبانی جبهه مشغول بود؛ ابتدا او متوجه شد و به همراه یکی از دوستانش به دزفول رفت و بعد از چند روز حسن را به قم منتقل کرد، حسن به منزل آمد ...
از ام البنین ها بپرسید چرا هنوز شهید می آورند...
هایی شبیه محله ما می گویند بافت فرسوده. خیلی وقت است صحبت از نوسازی خانه های محله است اما دل من راضی نمی شود خانه مان را خراب کنیم. با خودم می گویم نکند خانه را نوسازی کنیم و بعد، سعید برگردد و خانه را نشناسد... لب های مادر شهید سعید طورانی می خندید اما هیچ کس از دلش خبر نداشت. نفس بلندی کشید و ادامه حرفهایش، آنچه در دلش می گذشت را بیشتر آشکار کرد: سعید هر وقت می آمد خانه، پرده ورودی را کنار می زد ...
جایی که با تحقیر به من نگویند: افغانی!
ماهی مهمان خاله سکینه در مشهد بوده اند که از اواسط دهه پنجاه به ایران مهاجرت کرده بود. بعد از آن به کاشان آمدند. حالا سکینه هر وقت اراده کند، با لهجه غلیظ کاشانی حرف می زند: بابابزرگم کاشان را شهری امن می دانست. همیشه می گفت کاشان، مردمانی دوست داشتنی و آرام دارد. راست هم می گفت... واقعاً آنها آدم های امین و آرامی هستند. بعد با لهجه کاشانی ادامه می دهد: در کاشان آدم حس غربت نمی گیرد و خودش را متعلق ...
خاطرات مادر شهیدان کمالی مقدم
.... تا آن شب نمی دانستم باردارم، اما بعد از خواب مطمئن شدم که بچه ای در راه دارم. مادر شهیدان در جای دیگر از خاطرات خود می گوید: یک بار که احمد برای مرخصی آمده بود، جلوی تلویزیون بودم و داشتم سخنرانی امام خمینی(ره) را می دیدم، گفتم: احمد جان مثل وقتی که آدم روزه ست و چند روز هیچی نخورده و دل ضعفه داره، منم دلم ضعف می ره امام خمینی رو از نزدیک ببینم. تلویزیون رو که نگاه می کنم، همین ...
درگیری مرگبار پسر معتاد با پدر و مادر برای خرید مواد
هم دعوایشان شد که من با دخترم تماس گرفتم و گفتم برای کمک به خانه بیاید، اما ناگهان پسرم با چاقویی که شبیه قمه بود به پدرش حمله کرد. من جلو رفتم تا مانعش شوم که خودم هم مجروح شدم، دیگر نفهمیدم چه شد تا اینکه دختر و پسرم ما را به بیمارستان بردند. پسر 34 ساله که در صحنه جنایت بازداشت شده بود در تحقیقات گفت: اوایل هروئین مصرف می کردم و بعد از مدتی به شیشه رو آوردم. روز حادثه به مواد نیاز داشتم و ...
مسیر آشپزی یک نوجوان
آشپزی کنم. بعدتر مادرم که درباره یک کلاس آموزش آشپزی شنیده بود گفت دوست داری کلاس آشپزی بروی؟ من هم با علاقه جواب مثبت دادم . دوره جامع غذاهای ایرانی و ملل را رفتم، کم کم در دوره های مختلف دیگر مانند کباب ها، پیتزا، مدیریت رستوران، آموزش باقلوا و ... شرکت کردم و مدرک های مختلف آشپزی را گرفتم. در این کلاس ها با فنون و روش های آشپزی از لحاظ تکنیکی و علمی آشناشدم. الان به طور مستقل و حرفه ای ...
بیش از 50 کیلومتر را در سرمای زمستان برای امتحان دادن با وانت می رفتم
1387 مجوز تاسیس پیش دبستانی گل محمدی را از آموزش وپرورش گرفتم و فعالیت آموزشی و تربیتی به کودکان را ادامه دادم و در سال 94 همزمان با پسرم که در رشته تربیت بدنی وارد دانشگاه فردوسی مشهد شد، من هم وارد دانشگاه شدم و تحصیلات دانشگاهیم را در مقطع کاردانی رشته ی دینی عربی آغاز و سپس کارشناسی را در رشته آموزش ابتدایی دانشگاه آزاد رودان گذراندم و اکنون 7 سال است که به عنوان آموزگار پایه اول در مدارس ابتدایی ...
چه بلایی بر سر کودکان میترا استاد و لاله سحرخیزان پس از قتل مادرشان آمد؟
من زندگی ام را سورپرایز کرده است. علی درباره اتفاقی که آن روز شاهدش بوده می گوید: من اولین نفر بودم که وارد خانه شدم. کلید داشتم ولی کلیدم داخل قفل نمی رفت. من همیشه شب ها پنجره را باز می گذاشتم. حدود یک ساعت جلوی در بودم، هرچه در می زدم، کسی در را باز نمی کرد. کیفم را گذاشتم و از لبه دیوار بالا رفتم و از پنجره اتاقم وارد خانه شدم. رفتم اتاق خودم دیدم خانه ریخت ...
تعبیر خواب
راننده تاکسی که تا هتل بستان دمشق من رو برسونه. همه داراییم رو تو لبنانی که حتی ویزاش رو نداشتم خرج کرده بودم. اون هم با معجزه ای که هنوز براش جوابی ندارم. تو هتل بستان برای این که پول پیش ازم نخوان سراغ محمد رسپشن پیشین هتل رو گرفتم. گفتند نیست ولی همین که آشنا در اومدیم فقط کلید اتاق رو بهم دادند بی پول پیش. رو تخت که ولو شدم زنگ زدم به لیلا و گفتم که چی شده و این که از داداشش مرتضی ...
امتحان زمستونی
محمد رضا شبانی در ضمیمه آفتاب مهتاب امروز روزنامه اطلاعات نوشت: آن شب من و بقیه ی بچه های کلاسِ چهارمِ ب تا صبح بیدار بودیم و چشممان به آسمان بود، آسمان گرفته بود و بوی برف می داد اما خبری از برف نبود، خانم بهاری معلممان، تنها معلم مدرسه بود که در عمرش، حتی یک روز هم نشده [...]
وحشت آفرینی زورگیر عقاب نشان در مشهد یک ماه بعد از آزادی!
تخصصی افسران دایره تجسس با نظارت و هدایت مستقیم سرهنگ جواد یعقوبی در حالی آغاز شد که تحقیقات نشان داد متهم 38 ساله که علی – ح نام دارد حدود 30 روز قبل از زندان آزاد شده و دوباره به ارتکاب جرم روی آورده است. این سارق سابقه دار که مدعی بود تاکنون چهار بار به جرم سرقت زندانی شده است و به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد، ضمن اعتراف به زورگیری با سلاح سرد، گفت: اموالی را که از شاکی سرقت کرده ام به منزل ...
پسر جوانی که به جای هنرپیشگی، دزد شد! + فیلم سارق موتور حرفه که قبلاً بازیگر بود
خواهرم را گرفت و از ایران رفت. آنها هم اکنون در کشور آلمان ساکن هستند و اقامت آنجا را دارند. پس تو چرا نرفتی پیش آنها؟ می خواستم بروم اما در فرودگاه متوجه شدم به خاطر سرقت و رد مال در پرونده های قبلی، ممنوع الخروج هستم. مرا اینجور نگاه نکنید زمانی برای خودم برو و بیایی داشتم. می خواستم بروم آلمان و بازیگری را به صورت حرفه ای ادامه بدهم. راستش من در نوجوانی کلاس های بازیگری ...
مردم وقتی فهمیدم شوهر صیغه ای و عروسم هر روز با هم...!
ما به خاطر دخالت های خواهر و مادر شوهر رخ می داد وگرنه مشکل حاد دیگری در زندگی ما وجود نداشت. بالاخره همین مشاجره ها نیز به جایی رسید که بعد از 30 سال زندگی مشترک تصمیم به جدایی گرفتیم. و من در حالی که دو پسرم ازدواج کرده بودند و دخترم مجرد بود از پژمان طلاق گرفتم. ازدواج موقت او یک سال بعد از این ماجرا با زن مطلقه دیگری ازدواج کرد و من هم به عقد موقت یکی از بستگان ...