فاطمه هاشمی: دو ناشناس به من گفتند می خواهند پدرت را بکشند
سایر منابع:
سایر خبرها
طعنه فاطمه هاشمی به شمخانی درباره نحوه فوت پدرش
هاشمی پرداخت و گفت: من شنبه (روز قبل از فوت) تمام مدت کنار بابا بودم. شب هم وقتی ایشان راهی منزل شد من به خانه خودم رفتم و کارهایی که داشتم را انجام دادم و دوباره به خانه ایشان رفتم. بابا معمولا ساعت 10 و نیم می خوابید و تا زمانی که خوابید آنجا بودم و بعدش به منزل خودم برگشتم. روز یکشنبه هم از صبح 3-4 مرتبه با ایشان تلفنی صحبت کردم که خودشان هم به من زنگ زد و گفت که من دارم به استخر می روم. من احساس ...
همه عروسک هایم را برای دیدن بابایم می دهم
کنی؟ یادت هست که من و داداش را حرم حضرت شاهچراغ (ع) می بردی؟ هنوز سفره دلم هوای تو را می کند. به مامان میگم بابا کی میاد؟ مامان میگه بابا شهید شده و شهدا زنده اند. یک روز من به مدرسه رفتم و به بچه ها گفتم بابای من شهید شده و شهدا زنده اند. آن ها گفتند اگر راست می گویی بگو دنبالت بیاید ولی بابا تو آن روز دنبالم نیامدی و آن ها مرا مسخره کردند. وقتی به خانه رفتم گریه کردم مامانم هم نتوانست ...
گر بگویم ز اباالفضل(ع) نشان داشت، رواست...
...؛ از آن سال ها تا همین حوالی موج انفجار من را گرفته بود، موجی که بعد از این همه سال هنوز اثرش مانده است و تحت درمان هستم؛ تعدادی ترکش هم توی دست وپایم دارم. همراه بابا به بیمارستان منتقل شدم. دیدم پای بابا ول شده و شاهرگش قطع شده است. راستش رد خون بابا تا مدت ها روی خاک توی خانه لای مخروبه ها مانده بود. گریه می کردم. بمباران اتفاق غیرمنتظره ای بود؛ تخریب صددرصدی خانه، شهادت بابا، وضعیت ...
تکریم مادری که شهید تربیت کرد
تر هم شده بود. به او گفتم خوش غیرت آخر چرا مرا تنها گذاشتی ناگهان دیدم لبخندی به من زد که من با دیدن آن صحنه بی هوش شدم و وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم. وی ادامه داد: روز بعد که برای خاکسپاری آن شهید به گلزار شهدا رفتیم چهار خواهرش گریه کنان کنار پیکر اورفته وهر کسی به او چیزی می گفت،ناگهان بادیدن آن صحنه دخترانم را کنار زدم وگفتم کنار بروید وآب دیده تان را به روی پیکر فرزندم ...
پاسخ قربان زاده به مهم ترین دغدغه هواداران استقلال
نفراتی در این مصاحبه ها شرکت کرده اند و وزارت ورزش با چه افرادی مخالفت کرد و درنهایت اینکه چه افرادی علی رغم شایسته بودن تمایلی به عضویت در هیئت مدیره نشان ندادند، صحبت می کند. گفتم مدیرعامل انتخاب نکنید آقای فتح الله زاده یک ویژگی جذاب و خوبی که داشت این بود که اقبال هواداران با او بود، بعد از هر دوره ای اگر هر مدیرعاملی خراب می کرد دوباره اسم ایشان مطرح می شد. خب با هوادار می ...
برج سازی فرزندان آیت الله هاشمی در کانادا دروغ است + آقایان دیگر هم به سد لتیان می رفتند، آنهم با ...
...: فاطمه هاشمی رفسنجانی دختر ارشد آیت الله که رییس بنیاد بیماری های خاص است، قرابت زیادی با پدر داشته و آن گونه که از سخنانش برمی آید، زمان زیادی را در کنار پدر می گذرانده است. از همین بابت او یکی از گزینه هایی است که می تواند روایت های دقیقی از فعالیت های پدرش در زمان زنده بودن و حتی از روز فوت و بعد از فوت پدرش ارایه کند.او علاقه زیادی به پدرش داشته و این نه از گفته ها، بلکه از بغض و اشک ...
زن سابقم را دوست داشت، رویش اسید ریختم
به بیمارستان منتقل شدند و در شرایط بحرانی به سر می بردند. ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند. شاهدان حادثه به پلیس گفتند، عامل اسیدپاشی مرد جوانی بود که بعد از اسیدپاشی روی زن جوان و دخترش با موتور فرار کرد. بعد از اینکه زن مجروح به نام فریبا توانست صحبت کند، درباره روز حادثه به پلیس گفت: کسی که من را سوزاند شوهر سابقم مهرداد بود. من و شوهرم از هم جدا شده بودیم. من در خانه پدرم زندگی می ...
آیت الله رحمت: چیزی که از آن رنج می بریم این است که می بینیم آنچه امام خواست، نشد
هم گفتم حواستان باشد. امام وقتی که درس را شروع می کرد، اول درس خیلی آرام صحبت می کرد و چون مسجد بزرگ بود جمعیت انبوه معمولاً از نشنیدن صدا گله داشتند. روش امام هم این بود که وقتی برای درس تشریف می آورد اول چند دقیقه پای منبر می نشست و بعد بالای منبر می رفت و درس را شروع می کرد. وقتی پای منبر نشست میکروفون را دید که پای منبر گذاشته شده به من فرمود: این چیه؟ عرض کردم که آقایان صدا را نمی شنوند این ...
پلیس در تعقیب دختری که از مردان پولدار کلاهبرداری می کند
و کارم ساخت و ساز ساختمان است به همین خاطر وضعیت مالی خوبی دارم. یک سال قبل پس از آشنایی با دختری به نام فرانک به او علاقه مند شدم. پس از یک ماه او را به عقد موقت خودم درآوردم تا پس از آشنایی بیشتر باهم ازدواج کنیم. بعد از آن به خاطر علاقه و اعتمادی که به فرانک پیدا کرده بودم برایش کادوهای گرانقیمت می خریدم تا آنجا که برای خرید خودرو و طلا چند میلیارد تومان هزینه کردم. اما مدتی قبل ...
وقتی جابر، واسط میان پیامبر(ص) و امام باقر(ع) شد
_به همین جهت به دو تن از غلامان خود تکیه داده بود_ دیدم؛ با خود گفتم، بروم و این مرد را که گویا از بزرگان قریش است و در این هوای گرم و با این حال در جست وجوی دنیاست، موعظه کنم. نزدیک او رفتم و سلام کردم؛ او با زحمت و در حالی که به شدت عرق می ریخت جواب سلامم را داد. گفتم: خدا تو را صالح گرداند، مردی از بزرگان قریش (همچون شما) در چنین هوای گرمی در طلب دنیا می کوشد! اگر در این حالت، مرگ ...
وقتی تکاوران عراقی درخت شدند!
ماهی قرار داشت الحاق می کردیم. در مرحله دوم، برای حفظ دور تک، بنا به شرایط به لشکر ما مأموریت می دادند. در مرحله اول مأموریت ما همان پنج ضلعی بود، اما مأموریت قرارگاه (کربلا) تا نهر جاسم بود. صبح روز اول، من از خوشحالی شکستن خط به پنج ضلعی رفتم و بعدازظهر از جاده هشتی به قرارگاه رفتم و به آقا محسن گفتم کار پنج ضلعی تمام شده و ما الآن باید دژ مرزی را ترمیم کنیم تا خودروها بتوانند تردد ...
چلنگر: برانکو 3 پیشنهاد دارد/او نمی آید مگر صداقت ببیند!
...، اتوماسیون پرداخت شده. دیدم که قسمت بخشودنی ها صفر شده و واقعا گیج بودم. گفتم مگر می شود اینجوری؟ گفتند شده! مترجم سابق برانکو گفت: 6 مدیرعامل آمد هیچکس انجام نداد و من می دانم آقای درویش ظرف 48 ساعت انجام داد. من بحث مالی ندارم که بگویم این پول کجا آمده؛ من تعجبم این است که من چند بار مراجعه کردم، دیدم چندین روز طول می کشد. در روز چهارشنبه حادث شده بود و من برای روز شنبه درخواست ...
گفتگو جالب با جهان پهلوان تختی / می خوام زن بگیرم!
بروم در حالی که در بیمارستان ما چنین بیماری را بعد از عمل جراحی مدتی طاق باز می خوابا نند. معلوم نیست رفتم بر سر سئوال دیگر. از تختی سئوال کردم حالا که به وطن برگشته اید، اولین سئوال مردم بعد از احوال پرسی این است که آیا به کشتی گرفتن ادامه می دهید؟ تختی در پاسخ این سئوال کمی مکث کرد. انگار خاطرات 12 سال قهرمانی جهان، آن همه فریاد ها و هورا ی لذتبخش مردم به هنگام پیروزی در گوشش ...
روایت مهم فاطمه هاشمی از افرادی که دو ماه قبل از فوت آیت الله هاشمی به او گفتند می خواهند پدرت را طوری ...
اتاق حاج آقا رفته اند. یعنی قبل از اینکه خبر فوت اعلام شود؟ نمی دانم، چون اینها بر سر پست هستند و شاید اعلام شده بوده و اینها متوجه نشده بودند. بابا ساعت 4 عصر از مجمع بیرون آمده بود. بعد هم خودشان گفتند رادیواکتیو بوده که فکر کنم ما را سر کار گذاشتند، چون رادیواکتیو بلافاصله کسی را نمی کشد و زمان می برد. به آقای شمخانی گفتم که این رادیواکتیو از کجا وارد بدن مادرم شده است؟ ...
ناصر حجازی از باخت پرسپولیس ناراحت شد
دوزاری می گشتم تا شب ها زنگ بزنم. سه چهار ماه طول کشید تا این اتفاق افتاد و من به بنگلادش رفتم. او ادامه داد: مهم ترین بازی ما با پرسپولیس بود. پرسپولیسی ها قبل از بازی می گفتند که 6 گل می زنند اما ما آن بازی را بردیم. هواداران وارد زمین شدند و خیلی شلوغ بود. ناصر خان دوست نداشت کسی او را ببوسد. مردم هم خیلی تر و تمیز نبودند، اما ناصر خان را بوسیدند و روی سرش ریختند. من ناگهان دیدم ناصر ...
روایت جدید از استعفای ظریف در زمان سفر اسد
به گزارش جهان نیوز ، حسین جابری انصاری، معاون اسبق وزارت خارجه که در زمان سفر بشار اسد به تهران و متعاقب آن استعفای ظریف، دستیار وزیر خارجه بود درباره آن اتفاق به جماران گفت: آنچه که خود شهید سلیمانی بعد از استعفای آقای دکتر ظریف به من گفتند را اینجا عرض می کنم و این شهادتی است که دارم می گویم. من داشتم جایی می رفتم که زنگ زدند، ایشان پشت خط آمد و گفت که من این را به ریاست جمهوری گفته ...
علامه طباطبایی به آقای خوشوقت گفته بود کلاس اصول فلسفه به درد شما نمی خورد! کد خبر: 910375 / دیروز, ...
می رفتند. نمی گذاشتیم حتی یک روزش از دست برود. سعی می کردیم اول وقت آنجا باشیم، تا آخر وقت. آن روز بعد از ساعت 11 می رفتیم زیارت. علامه، معمولاً پنج شنبه و جمعه در منزل می نشست. روزی غیر از این 2 روز بود که آقای خوش وقت گفت برویم پیش آقای طباطبایی. گفتم امروز کسی را نمی پذیرد. گفت من را می پذیرد. معلوم شد علاوه بر عموم شاگردها که خدمت علامه می روند، آقای خوش وقت خصوصیتی هم دارد. وقتی ...
2 پیغام شورای نگهبان به آیت الله هاشمی برای انصراف از کاندیداتوری در انتخابات /پدرم به رهبری گفته بود ...
باز چون فشار برای نامزد شدن روی ایشان زیاد بود، یادم است که تا جمعه ظهر (یک روز قبل از پایان مهلت ثبت نام) که ما خانه ایشان بودیم، می گفت که نامزد نمی شوم. ما هم خوشحال بودیم، چون علاقه ای نداشتیم وارد این موضوعات شود. قبل از آن مشورتی با آیت الله خامنه ای نکرده بود؟ به آقای خامنه ای گفته بود که نامزد نمی شوم. من دیدم جمعه شب بابا در حال تماس با منزل آقای خامنه ای است؛ گفتم ...
توصیه عجیب وزیر کشور به اصلاح طلبان؛ به آن ها گفتم فعلا در مرحله پیش ثبت نام نام نویسی کنید بعد اگر ...
آزادی در انتخابات هستم. در مجمع تشخیص مصلحت با گروه های مختلف در این خصوص صحبت کردم و در همه آن ها به این نتیجه رسیدیم که می شود خیلی راحت با هم همکاری و گفتگو کرد. در بحث مشارکت اگر حزبی آمد و به ترتیبی موضع منفی یا خنثی گرفت، باید بداند خود به خود به کنار می رود. از همان ابتدای وزارت، بنده خود را حامی احزاب می دانستم و وزارت کشور وظیفه دارد همه احزاب را تحویل گرفته و حمایت کند. در مرحله ...
فاطمه هاشمی: بعد از فوت بابا، نامه مستند درباره تقلب در انتخابات سال 84 را هم از کشو بردند
اصلاحات نیوز ؛ فاطمه هاشمی رفسنجانی در گفت وگو با روزنامه اعتماد از زندگی، درگذشت و پیگیری های علت فوت پدرش گفته است. به گزارش اعتماد، بخش های مهم این گفت وگو را در ادامه می خوانید: حجابی که آقای هاشمی (در خطبه های نمازجمعه سال 60) تاکید داشت، نظر حاکمیت بود. بالاخره امام می خواستند مردم حجاب داشته باشند؛ ایشان که نمی توانست برخلاف نظر امام صحبت کنند. از هر کسی که می پرسیم چه شد که حجاب اجباری شد، همه م ...
جزئیات تازه از فوت آیت الله هاشمی به روایت دخترش، فاطمه
آفتاب نیوز : فاطمه هاشمی رفسنجانی دختر ارشد آیت الله که رییس بنیاد بیماری های خاص است، قرابت زیادی با پدر داشته و آن گونه که از سخنانش برمی آید، زمان زیادی را در کنار پدر می گذرانده است. از همین بابت او یکی از گزینه هایی است که می تواند روایت های دقیقی از فعالیت های پدرش در زمان زنده بودن و حتی از روز فوت و بعد از فوت پدرش ارایه کند. او علاقه زیادی به پدرش داشته و این نه از گفته ها، بلکه از بغض و اشک ریختنش در هنگام صحبت از روز درگذشت هاشمی رفسنجانی پدر معلوم است. فاطمه هاشمی رفسنجانی، در ...
عکس 2 دختربچه اهل ارومیه شاید شما خبری دارید +عکس
...> ازپدر درموردنحوه مفقودشدن رها و آوا می پرسیم و او درپاسخ به جام جم می گوید: من کارمند زندان ارومیه هستم و 15ماه ازمفقود شدن دخترهایم می گذرد. مادر بچه ها حدود سه سال پیش فوت شد و از آن موقع من و بچه هایم همراه مادر و برادرانم زندگی می کنیم. روز حادثه من درمحل کارم بودم و بعد ازپایان شیفت کاری برای دخترها که عاشق انگور و شکلات صبحانه بودند، خرید کردم و به خانه برگشتم. وقتی جلوی دررسیدم دیدم خیلی ...
رضا صادقی و دخترش کنسرت را به آتش کشیدند
رضا صادقی خواننده محبوب و 44 ساله سبک پاپ می باشد. او دو دختر به نام ویانا و تیارا دارد. او در یک پست اینستاگرامی نوشت: شب اول کنسرت 17 دی ماه تهران، بعد کنسرت برگشتم خونه و دیدم ویانا دخترم از تب 39 درجه نای حرف زدن نداره ولی بیدار مونده بود بگه به باباش خسته نباشی و توی بغلم خوابش برد تا صبح بیدار بودیم کنارش که تبش پایین بیاد و صبح هم بیمارستان و من بعد بیمارستان مستقیم ...
بی تابی هایمان را با عشق به حاج قاسم تسلی می دهیم
بیمارستان بستری است و هر روز یک عمل روی او انجام می شود و آنطور که به ما گفته اند حالش رو به بهبودی است و از روز حادثه تا به امروز که من با شما صحبت می کنم در آی سی یو بستری است. شهیده سمیه سلطانی نژاد خواهرشوهر نغمه (خواهرم) بود و 32 سال داشت. دخترش فاطمه زهرا 11 ساله، کلاس پنجم و پسرش مهدی سلطانی نژاد هفت ساله و کلاس اول بودند که در این حادثه به شهادت رسیدند. خواهرشوهر دیگر نغمه جان ...
ایده تخته سیاه قرائتی از کجا آمد؟!
(ره) رفت و بعد به من زنگ زد که من زمینه را برای حضور شما درتلویزیون آماده کردم. گفتم پیش چه کسی بروم؟ گفت برو جام جم، یک نفر می آید شما را می برد. یک آقایی بود به نام احمد جلالی که بعدها سفیر ایران در یونسکو شد. آقای جلالی که با آیت الله طالقانی برنامه قرآن در صحنه را داشتند، آمد و گفت: شما آقای قرائتی هستید؟ گفتم: بله . پرسیدند: می خواهید چه کار کنید؟ گفتم: من را آقای مطهری فرستاده است. گفتند ...
همه چیز درباره مرگ آوا قهرمانی زیر شکنجه نامادری
، جهیزیه و مهریه ام را ببخشم و بعد طلاقم را بدهد و این روند چهار ماه طول کشید. بعد از طلاق پدر آوا چون دختر دوست نداشت گفت که آراز را من برمی دارم و آوا را تو ببر چون از همان ابتدا دختر دوست نداشت ولی من برای اینکه بین فرزندانم فرقی نگذاشته باشم، هیچکدام را انتخاب نکردم و وقت ملاقات درخواست کردم تا آخر هفته ها آنها با من باشند. یک روز که بچه ها پیش من بودند، پسرم گفت که مامان ...
با این کارها شهید نمی شوی/شش روایت متفاوت از شهید احمدی روشن
از او دفاع می کنی. فردا که مصطفی آمد بچه ها به او گفتند: خوب یک شهرستانی گیر آوردی و مخش را زدی . نبودی ببینی چطور از تو تعریف می کرد؟ شب مصطفی آمد کنارم. یک نامه به دستم داد و رفت. نامه را خواندم. نوشته بود چرا پیش بچه ها از من تعریف کردی. نگفتی شاید دچار غرور و خود بزرگ بینی بشوم؟ من هزارتا نقطه ضعف دارم دیگر از این حرف ها نزن. دو سه روز بابت همین موضوع با من سر سنگین بود. بعد هم خودش آمد سراغم ...
قتل پسر دایی به خاطر اختلاف 1.5 میلیون تومانی
همین ترسیدم و به افغانستان برگشتم. بعد از مدتی به ایران آمدم و در خیاطی و کفاشی کار می کردم. متهم ادامه داد: پسر داییم دو ماه قبل ایران آمد، چون وضعم خوب بود یک میلیون و 500 هزار تومان به او قرض دادم. قرار بود خرد خرد پس بدهد، اما مرتب امروز و فردا می کرد. شب قبل از حادثه سراغش رفتم تا صحبت کنم و پولم را بگیرم اما سیلی محکمی به صورتم زد. به همین خاطر عصبانی شدم و صبح روز بعد تصمیم گرفتم ...