تلافی غیراخلاقی زنی که شوهرش با زنان زیادی در ارتباط بود!
سایر منابع:
سایر خبرها
زنی در خانه دوربین مخفی گذاشت و مچ شوهرش را گرفت ! / خارج بودم صحنه های باورنکردنی دیدم !
فراموش کرده بود دوربین را خاموش کند و من که می توانستم با تلفنم خانه را ببینم متوجه حضور یک زن در خانه شدم و بعد فهمیدم شوهرم با چند زن رابطه دارد. او یادش رفته بود دوربین را خاموش کند چون خیالش راحت بود که من در ایران نیستم. به او معترض نشدی؟ اگر همان زمان حرفی می زدم، مدارک را پاک می کرد. بعد از اینکه به ایران آمدم، به او گفتم متوجه همه چیز شده ام و درخواست طلاق دادم. ...
اشک های پشیمانی زنی که به خاطر عشق اینترنتی از شوهرش طلاق گرفت
از ازدواج او را هم دستگیر کردند و به تحمل 20 سال زندان محکوم شد. در این وضعیت از هاشم طلاق گرفتم و به خانه ناپدری ام بازگشتم. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که هنگام پرسه زنی در فضای مجازی با مردی 40 ساله آشنا شدم. فیروز اعتیاد نداشت اما در یک سانحه رانندگی به خاطر آسیب نخاعی، حس پاهایش را از دست داده بود. وقتی به او علاقه مند شدم از تنکابن به مشهد آمدم و با فیروز ...
قتل مرد تهرانی با سیانور به دست زن خیانتکار
ساله را به دلیل مصرف سیانور اعلام می کنند. بازپرس محمدی از شعبه 4 دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت و تحقیق از زن جوان را صادر می کند و تیمی از کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران وارد عمل شده و زن جوان را دستگیر کردند. زن جوان ابتدا خود را در ماجرای مرگ همسرش بی اطلاع می دانست و سعی داشت با داستانسرایی هایش خود را بیگناه معرفی کند اما روز شنبه 7 بهمن ماه پس از 3 روز ...
در جشن عقدم کتک خوردم ! /این عروس چرا عاشق مرد غریبه شد !
به گزارش رکنا، این ها بخشی از سرگذشت عبرت آموز زن 20 ساله ای است که پس از پایان جلسه محاکمه دادگاه، در انتظار صدور حکم مجازات به سر می برد. این زن جوان در حالی که بیان می کرد همسرم دیگر حاضر نیست حتی برای لحظه ای با من زیر یک سقف زندگی کند، دفتر خاطراتش را به 8 سال قبل ورق زد و درباره زندگی پرفراز و نشیب خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مصلای مشهد گفت:12بهار از عمرم گذشته بود که زمزمه های من ...
اعتراف بی شرمانه زن خیانتکار درمورد قتل شوهرش
.... با این اطلاعات بلافاصله شیما و مرد جوان بازداشت شدند. زن جوان که چاره ای جز بیان حقیقت نداشت به قتل اعتراف کرد و گفت: همسرم استاد دانشگاه بود و یک دختر 12 ساله هم داریم اما با هم اختلاف داشتیم تا اینکه با ساسان آشنا شدم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم شوهرم را بکشم به همین خاطر با کمک دخترم قرص برنج داخل غذای شوهرم ریختیم و وقتی حالش بد شد ساسان به خانه مان آمد و با اسلحه شوهرم ...
اعترافات تلخ زن جوان که شوهرش را کشت
صفحه اینستاگرامی که به بهانه برگزاری مسابقه زیبایی دختران بیش از چهارصد میلیون تومان اخاذی کرده بودند، دستگیر شدند. بیشتر بخوانید کودک آزاری وحشتناک در توهم شیشه! زن جوانی که برای ساکت کردن پسر خردسالش او را زیر دوش آب داغ حمام انداخته بود، در حالی کودک آزاری وحشتناکی را در مشهد رقم زد که مدعی است تحت تاثیر توهم ناشی از مصرف مواد مخدر صنعتی (شیشه) قرار گرفته بود. بیشتر ...
حکایت عیاشی های شاه در مطبوعات اروپایی
پرید و با آغوش باز به استقبالم آمد. آن گاه به سرعت مرا با خود از اتاق بار بیرون آورد و در گوشه ای از سالن ورودی هتل کنارم نشست و گفت: چون زمان ملاقات با ملکه ساعت4 تعیین شده و هنوز وقت کافی وجود دارد، بهتر است فعلا کمی با هم صحبت کنیم. سفیر ابتدا سفارش چای داد و بعد به مطالعه اوراق پرونده ای که با خود آورده بودم مشغول شد. وقتی داشت چای می نوشید، از او درباره هویت زن موطلایی پرسیدم ولی ...
مرگ اسرارآمیز دختر معتاد در خانه یک سارق
قانونی انتقال یافت. همزمان کارآگاهان ماموریت یافتند با شناسایی هویت قربانی و همچنین پسری که او را به بیمارستان منتقل کرده بود، اسرار این ماجرا را فاش کنند. با بررسی های تخصصی، هویت دختر جوان شناسایی و معلوم شد که وی تنها زندگی می کرده است. خانواده اش می گفتند که او بعد از جدایی از شوهرش به شدت به موادمخدر و شیشه معتاد شده و خانه را ترک کرده بود. آنها در ادامه سرنخ هایی در اختیار پلیس قرار ...
بانوان البرزی از تحریم ها فرصت ساختند
رسیدن به درآمدزایی است و در این راه علاقه و پشتکار حرف اول را می زند. 7 نفر را با خیاطی به درآمدزایی رساندم زهرا جودکی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی تیتر یک گفت: حدود 5 سال از زندگی مشترک من و همسرم نگذشته بود که متوجه شدیم که ایشان سرطان دارد و بعد از حدود 6 ماه مرد زندگی ام را از دست دادم. زن سرپرست خانوار و کارآفرین ادامه داد: بعد از مرگ همسرم بی پناه ...
پشت پرده سرقت 17 میلیاردی از خانه خانم وکیل برملا شد | یک اشتباه دست سارقان را رو کرد
چهارم می روند. ساعتی بعد دو مرد نقابدار با مقداز زیادی وسایل سرقتی از ساختمان خارج می شوند و با خودروی پلاک مخدوش از محل دور می شوند. بررسی های فنی نشان داد سارقان به احتمال زیاد با محل سرقت آشنایی و خبر داشته اند زن و مرد جوان مسافرت هستند و اموال زیادی در خانه شان نگهداری می کنند. به این ترتیب ماموران تحقیقات خود را روی آشنایان شاکیان متمرکز کردند تا اینکه ردپای سارق آشنا به دست آمد. ...
اخبار حوادث امروز 9 بهمن از اعدام 4 عضو تیم تروریستی موساد تا شکنجه هولناک کودک 2 ساله به دست مادرش در ...
شهرداری رشت گفت: تالار عروسی آریانا در شهر رشت شامگاه یکشنبه دچار حریق شد اما آسیب جانی نداشت. گفتگو با زنی که شوهرش را کشته بود: به خاطر نجات جان بچه ام مرتکب جنایت شدم زن جوان که با همدستی دوستش، شوهرش را به قتل رسانده بود، مدعی است به خاطر نجات جان بچه اش این جنایت را مرتکب شده است. استخدام سارق برای سرقت میلیاردی از خانه خانم وکیل سرایدار طمعکار که ...
خاطره همسر شهید سیدرضی موسوی از خواستگاری اش/ به من گفت شما زن سومم هستی...
پاکی را روی دست ما می ریخت و ما هم می دانستیم باید چطور رفتار کنیم. -صبوری من و شاید ایثار من هم از لطف و عنایت خدا بود. مگر می شود آدم این همه صبوری و گذشت کند؟ من هم به عنوان یک همسر و یک زن جوان در اوایل زندگی خصوصا، خیلی آرزوها داشتم. دلم می خواست با همسرم راحت سفر بروم. برویم مشهد و مثل بقیه خانم ها زندگی کنم ولی با وجود ایشان خودم را ساختم، اگر اینطور نبود هم من اذیت می شدم و هم ...
دوستم آمد در خانه ما زندگی کند اما شوهرم... | او گلوی فرزندم را گرفته بود و می خواست خفه اش کند | روایت ...
عقب افتاده را بتوانیم پرداخت کنیم. زن جوان در ادامه گفت: فریبا دوستم 2 سالی می شد که ازدواج کرده بود اما با شوهرش اختلاف داشت و می خواست از او جدا شود. او به تهران آمده بود تا دوره آرایشگری ببیند و من وقتی به او پیشنهاد دادم تا به خانه ما بیاید پذیرفت. مدتی بعد متوجه شدم که آنها پشت سر من صحبت کرده اند و به همین دلیل تصمیم گرفتم فریبا را از خانه مان بیرون کنم. اما شوهرم اجازه نداد و مرا ...
گفتگو با زنی که شوهرش را کشته بود: به خاطر نجات جان بچه ام مرتکب جنایت شدم
حادثه 24 - زن جوان که با همدستی دوستش، شوهرش را به قتل رسانده بود، مدعی است به خاطر نجات جان بچه اش این جنایت را مرتکب شده است. حدود یک هفته قبل بود که زن جوانی با مادرش تماس گرفت و از او خواست تا به خانه اش برود و بعد هم از او کمک خواست تا جسد همسرش را از خانه بیرون ببرند. زمانی که زن میانسال از این ماجرا باخبر شد به بهانه ای از منزل دخترش خارج و با پلیس تماس گرفت و ماجرای قتل شبانه ...
این مرد بی غیرت روی هر چی نامرد را سیاه کرد/ خواسته های غیر متعارف از همسر جوانش+جزییات
رفتارهای غیرمتعارف و بی شرمانه همسرش به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد مراجعه کرده بود. این زن جوان درباره ماجرای ازدواجش با مردی بی بند و بار گفت: پدرم کارگری ساده و بی سواد بود که به سختی می توانست هزینه های زندگی خانواده 5 نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها ...
کسی در بهشت گم نمی شود! نگاهی به بخش پیداشدگان و امور گمشدگان حرم مطهر رضوی
...، گویا این فرد همسرش را گم کرده و توسط خادمان حرم مطهر رضوی به عنوان شخص پیدا شده به این دفتر تحویل داده شده است. فاطمه نساء حدود 70سال سن دارد. به قول خودش از یکی از روستاهای شهر شهید مطهری (فریمان) برای زیارت حرم مطهر امام رضا(ع) به اتفاق شوهرش به مشهد مقدس آمده است. او می گوید: سالی دو یا سه بار برای زیارت به حرم امام رضا(ع) با همسرم می آیم. قربان حرم آقاجان بروم که چقدر بزرگ و ...
رسوایی زن جوان با دوربین مخفی خانه آقای مدیر/متوجه تغییر رفتار همسرم شده بودم+جزییات
به گزارش 361 درجه ایران به نقل از فرتاک نیوز؛ زن 37 ساله که به اتهام سرقت طلا دستگیر شده بود در حالی که بیان می کرد قدر اعتماد و محبت را ندانستم درباره سرگذشت خود و ماجرای سرقت هایش به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: بعد از آن که دیپلم گرفتم و نتوانستم وارد دانشگاه شوم در کنار مادرم به امور خانه داری مشغول شدم. پدرم نیز اگر چه یک کارگر ساده ساختمانی بود و درآمد مناسبی نداشت اما تلاش می کرد تا نان حلال سر سفره خانواده اش بگذارد ولی او هر سال که بر سنش افزوده می شد نگرانی در چشمانش موج می زد چرا که می ترسید من نتوانم شوهر مناسبی پیدا کنم و با این شرایط در خانه بمانم به همین دلیل وقتی در 22 سالگی پسر همسایه مرا خواستگاری کرد پدرم با خوشحالی وصف ناپذیری مقدمات مراسم خواستگاری و عقدکنان را فراهم آورد. با آن که او نظر مرا درباره سعید نپرسیده بود اما حس نگرانی او به من هم تلقین شده بود به گونه ای که احساس می کردم نباید این فرصت ازدواج را از دست بدهم. خلاصه خیلی زود سر سفره عقد نشستم و با سعید ازدواج کردم. او پسر بدی نبود ولی شغل درست و حسابی نداشت به همین دلیل گاهی به عنوان شاگرد در یک تعمیرگاه خودرو یا صافکاری کار می کرد و گاهی هم در کارواش یا تعویض روغنی مشغول کار بود. اگر چه در اوایل زندگی با همین درآمد اندک روزگارمان را می گذراندیم اما با به دنیا آمدن اسماعیل مخارج زندگی ما بیشتر شد و در تنگنای مالی قرار گرفتیم. آن زمان سعید شاگرد مکانیکی بود و از صبح تا شب در تعمیرگاه خودرو کار می کرد ولی برای آن که بتواند درآمد بهتری کسب کند به ناچار شب ها را نیز به عنوان نگهبان در یک مجتمع مسکونی در حال ساخت مشغول کار شد. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که با تغییر رفتارهای همسرم متوجه شدم او در دام اعتیاد افتاده است چرا که به همراه افرادی که به تازگی با آن ها دوست شده بود به بهانه بیدار ماندن در سرکار و در همان اتاقک نگهبانی مواد مخدر مصرف می کرد. اعتیاد همسرم به جایی رسید که از محل کارش اخراج شد و بساط استعمال مواد مخدر را در خانه پهن کرد این در حالی بود که فشار مالی شدید زندگی ما را سخت تر کرد و من مجبور شدم برای تامین بخشی از هزینه های زندگی به امور نظافتی در منازل مردم بپردازم و هفته ای چند روز سرکار بروم. با وجود این درآمدم کافی نبود چرا که همسرم بعد از اخراج از کار مواد مخدر صنعتی مصرف می کرد و من هم آرام آرام استعمال مواد مخدر را تجربه می کردم به همین دلیل در پی شغلی بودم که بتوانم برای درآمدزایی بیشتر همه روزهای هفته را کار کنم . در این وضعیت روزی یکی از افرادی که امور نظافتی منزل آن ها را انجام می دادم به من پیشنهاد کرد پرستاری از فرزندش را به عهده بگیرم آن زوج میان سال مدیر بودند و نمی خواستند دخترشان را به مهدکودک بفرستند این بود که در کنار امور خانه داری و نظافتی، مراقبت از دختر خردسال آن ها را نیز در حدود 20 ماه به عهده داشتم با آن که آن زوج میان سال با شیوه های گوناگون به من کمک مالی و غیرنقدی می کردند اما من که نتوانسته بودم اعتیادم را کنار بگذارم همواره با خودم فکر می کردم چرا آن ها که تمکن مالی خوبی دارند حقوق ماهانه مرا اضافه نمی کنند. با آن که همواره در این افکار غوطه ور بودم اما به دلیل لطف و محبت زیادی که به من داشتند جرئت نمی کردم این موضوع را ابراز کنم و به کارم ادامه می دادم تا این که یک روز هنگام مرتب کردن اتاق خواب، چشمم روی جعبه طلا و جواهرات درون کشوی میز خیره ماند وقتی داخل جعبه را نگاه کردم برقی از چشمانم پرید اما خیلی زود در جعبه را بستم و نگاهم را از آن دزدیدم ولی وسوسه عجیبی بر وجودم حکم فرما شده بود و نمی توانستم بی خیال آن همه طلا بشوم. چند بار دیگر به درون جعبه نگاه کردم و آن را بستم فکر سرقت طلاها مانند خوره به جانم افتاده بود در مدت دو روز بارها طلاها را بیرون کشیدم و نگاه کردم بالاخره همه اعتماد و محبت های آن زوج را زیر پا گذاشتم و یک زنجیر طلا به همراه یک حلقه انگشتر را سرقت کردم و بقیه طلاها را درون جعبه قرار دادم چند روز بعد وقتی فهمیدم کسی متوجه سرقت نشده است. دوباره مقدار کمی از آن ها را ربودم همه چیز خیلی طبیعی بود تا این که برای سومین بار یک پلاک و انگشتر دیگری را برداشتم اما عصر همان روز وقتی صاحبکارم به منزل آمد با حالتی پرخاشگرانه از من خواست طلاها را سرجایش بگذارم اما من با بیان این که تحمل تهمت های ناروا را ندارم با او درگیر شدم که دقایقی بعد پلیس از راه رسید و فیلم دوربین مدار بسته را مقابل چشمانم گذاشت تازه فهمیدم صاحبکارم به طور مخفیانه در اتاق دوربین مدار بسته نصب کرده بود و حالا در برابر یک رسوایی بزرگ قرار گرفته بودم که ... با توجه به سرقت های مشابه در منازل شهروندان و با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد علی عسکری (رئیس کلانتری احمدآباد مشهد) بررسی های بیشتر درباره این ماجرا به افسران ورزیده دایره تجسس سپرده شد. ...
پیدا کردن گمشده ها،تخصص خانم کارآگاه
به دنبال هدفم بروم و برایم آرزوی موفقیت کردند. من با اطمینان و عشق و علاقه در این حرفه قدم گذاشتم و بعد با همسرم که او هم در اداره آگاهی تهران کار می کند و پلیس است، آشنا شدم و با یکدیگر ازدواج کردیم. چون همسرم خودش پلیس است، سختی های این شغل را کاملا درک می کند و به هیچ عنوان مشکلی با کار من ندارد. گاهی پیش می آید تمام طول روز سرگرم کارم هستم و برای کشف پرونده ها ناچارم به محل حادثه ها بروم ...
سرایدار خائن راز سرقت میلیاردی را افشا کرد
ماموران پلیس آگاهی از آنجایی که سارقان از نقاب و دستکش استفاده کرده بودند سرنخ موثری به دست نیامد؛ اما در ادامه روند تحقیقات مدارکی در مورد همدستان احتمالی سارقان بدست آمد. این در حالی بود که پس از چند ماه، زن و شوهر مالباخته با مراجعه به اداره پلیس از احتمال همدستی سرایدار خانه خود در سرقت خبر داند. شاکیان ادله ای را در مورد احتمال دخالت سرایدار در سرقت خانه خود مطرح کردند. این در حالی بود که ...
ناگفته های پرونده شهلا جاهد | شهلا در آخرین جلسه بازجویی چه گفت؟
برای او ساخته نشده بود. در ادامه متوجه شدم که مرد جوان در سال 57، خانواده اش را ترک کرده و به زادگاهش رفته و در آنجا مجددا تشکیل خانواده داده بود. همسرش هم وقتی متوجه این ماجرا شده بود، ادعا کرده بود که وی شهید شده تا بتواند از بنیاد شهید حقوق دریافت کند که در نهایت با پیگیری این ماجرا، دست او را رو کردم. یکی دیگر از پرونده هایی که با هوش و ذکاوت کارآگاه زهرا غفاری فاش شد، کشف اسرار یک ...
شهید سید رضی به من گفت تو زن سومم هستی | خودم را سرباز او می دانستم | معتقد بود حاج احمد متوسلیان شهید ...
عنایت خدا بود. مگر می شود آدم این همه صبوری و گذشت کند؟ من هم به عنوان یک همسر و یک زن جوان در اوایل زندگی خصوصا، خیلی آرزوها داشتم. دلم می خواست با همسرم راحت سفر بروم. برویم مشهد و مثل بقیه خانم ها زندگی کنم ولی با وجود ایشان خودم را ساختم، اگر اینطور نبود هم من اذیت می شدم و هم او موفق نمی شد و این سید رضی الان نبود. طوری دیگری رفتار می کردم نمی توانستم یک مادر خوب باشم، تمام تلاش های من برای این بود که آقا سید را در زندگی خوشحال کنم، وقتی ایشان به یک جایگاهی برسد من هم با او شریک هستم ولی چه بهتر که همراه هم باشیم. ...
صحبت های جدید کارشناس جنجالی صدا و سیما
ایران در دهه های 60 و 70 هستند و برادر بزرگتر (احمد) با حضور در این برنامه تلویزیونی بحث های جدیدی را پیرامون خود به وجود آورد. امروز با او مصاحبه ای داشتیم و از وی درباره بازتاب های مصاحبه اش سوال کردیم. جالب اینکه مجدزاده گفت در دوره ای به عنوان معاون فرهنگی باشگاه پرسپولیس هم کار می کرده و وقتی در ورزشگاه از سوی برخی از هواداران تهدید شده، تصمیم گرفته فضای فوتبال را ترک کند. ...
خودکشی مشکوک زن تهرانی برای خرید نان در جنت آباد!
.... پس از تحقیقات اولیه در محل حادثه، جسد زن جان باخته به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات برای کشف اسرار این حادثه ادامه دارد. منبع" همشهری بیشتر بخوانید قتل هولناک زن 25 ساله در شیراز + فیلم مرگ رازآلود زن جوان/ همسرم خودش را به دار آویخت ماجرای شلیک مرگبار پدر به قلب خود در تجریش تهران قتل فجیع زن 41 ساله توسط شوهرش در شرق تهران | ماجرا چه بود ...
پلیس مشهد، خواب دزد خمار را آشفته کرد!
سال بعد احساس کردم همسرم فریب مردی در فضای مجازی را خورده است که با این سوءظن، زندگی ام متلاشی شد و من دوباره مصرف مواد مخدر را آغاز کردم. همسرم طلاق گرفت و در خانواده پدری ام نیز جایی نداشتم. به همین دلیل شب ها را در بیرون از منزل می گذراندم و با سرقت های خرد هزینه های اعتیادم را تامین می کردم اما شب قبل در حالی که به شدت خمار بودم یک دستگاه پراید را سرقت کردم تا قطعات آن را به مالخران بفروشم ...
ماجرای عجیب مردی که بخاطر پسر خردسالش سارق شد
ادامه داد: مدتی بعد صاحب پسری شدیم و بعد خانواده همسرم به کشور آلمان مهاجرت کردند. همسرم هم اصرار داشت که مهاجرت کنیم اما من مخالف بودم. او در نهایت رفت و درخواست طلاق داد. من ماندم با پسر خردسالم. خانواده ام نیز مرا ترک کرده بودند و شرایط کار کردن نداشتم. ناچار شدم کارم را کنار بگذارم تا از پسرم نگهداری کنم اما خب خرج زندگیم را چطور تامین می کردم؟ هر ازگاهی بچه را در خانه تنها می گذاشتم و در ...
تاآنجا که اسلام راشناخته ام درراه اوجانفشانی می کنم
پنهان داشتم، جواب دادم می خواهم بروم تهران. ولی فرزندم گفت مبادا مانند فلان کسی که بدون اجازه زن و فرزندش به جبهه رفت، تو هم چنین کاری انجام دهی. با این گفته ناچار شدم حقیقت را بگویم. همسرم در ماتم و ناراحتی سکوت آوری فرو رفته بود کم کم به حرکتم نزدیک می شدم و من نیز حقیقت را خیلی به آرامی می گفتم که همسر و دو فرزندم متوجه اعزامم به جبهه شدند. فرزندم محسن شروع به التماس نمود، که چرا مرا به جبهه نمی ...
اوضاع وخامت بار آوارگان در نوار غزه؛ زنانی که حتی فرصتی برای گریه کردن نمی یابند /گزارشی از العربی الجدید
حرف دکتر در مورد نیازم به غذا برای درمان کم خونی فرزندم، در ذهنم سنگینی می کرد اما چطور؟ و از کجا؟! سپس به روایت واقعیت خود ادامه داد و گفت: بعد از زایمان مجبور می شدم روزی چند بار به توالت بروم در حالی که تنها یک دستشویی برای صدها آواره وجود داشت، لذا ناچار بودم در صف بایستم تا اینکه خون لباس هایم را کثیف می کرد. بنابراین مجبور شدم نیم ساعت پیاده روی کنم تا آب بیاورم، سپس تنها لباسی ...