سایر منابع:
سایر خبرها
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی
بهانه این که گریه های فرزندم آزارش می دهد و نمی تواند استراحت کند، شب ها را بیشتر در خانه مادرش می خوابید و من از این موضوع رنج می کشیدم با وجود این اعتراضی هم نمی کردم تا شوهرم دلخور نشود؛ چراکه مادرم همواره تاکید می کرد زن باید با لباس عروس به خانه بخت برود و با کفن هم از خانه شریک زندگی اش خارج شود خلاصه سه سال بعد در حالی که دخترم به دنیا آمده بود به خاطر شغل شوهرم راهی بوشهر شدیم از ...
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی
بعداز آن که به دلیل خیانت های همسرم از او طلاق گرفتم و کوهی از نفرت و کینه را در دلم کاشتم اکنون شنیده ام که قصد دارد دوباره مرا به زندگی مشترک بازگرداند در حالی که من زنی زخم خورده از خیانت هستم و نمی توانم مرهم زخم های مردی باشم که بعد از من دو بار دیگر ازدواج کرد و ...
ناپدری به جرم تجاوز به دختر نوجوان به اعدام محکوم شد
داد دختر 14 ساله به نام روژین واقعیت را می گوید. به این ترتیب پرونده به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. دختر نوجوان به قضات گفت: چند سال قبل مادرم از پدرم جدا شد. من با مادرم زندگی می کردم، چون پدرم اعتیاد داشت و نمی توانستم با او زندگی کنم. مدتی از ازدواج دوباره مادرم گذشته بود که پدرخوانده ام چندبار به اتاقم آمد و مرا مورد تعرض قرار داد. اوایل آنقدر حالم بد بود که حتی نمی ...
حکم مرگ برای پدرخوانده آزارگر
اعتمادش را جلب کند. سپس صیغه خواندند و محرم شدند. شاهرخ در تهران زندگی می کرد و ما را بعد از عقد به تهران آورد. پس ازمدتی متوجه رفتار مشکوک شاهرخ شده و از او وحشت داشتم. یک روز او مرا مورد آزارشیطانی قرار داد و پس از آن دیگر در آن خانه امنیت نداشتم. به همین خاطر تصمیم به شکایت گرفتم. پس ازاین شکایت پرونده به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد ودرنخستین مرحله دختر نوجوان به پزشکی ...
خلافکار پولدار
درباره خلاف هایش می گوید: پدرم راننده کامیون سنگین بود و وضعیت مالی خوبی داشت و دغدغه مالی نداشتم اما دله دزدی و کارخلاف توی خونم بود و ازبچگی درهرموقعیتی دزدی می کردم. اصلا می دانید چه بود؛ ازاین کار وهیجانش لذت می بردم. پدرم چون بار به خارج از کشور می برد کمتر در خانه حضور داشت و من با مادرم که پرستار بیمارستان بود وعلاوه بر کار روزانه، هفته ای دو شب شیفت شب داشت، زندگی می کردم. در اوج نوجوانی کسی ...
دختر 15ساله: در مترو فریب پسری شدم و به خانه او رفتم
دیگر به خانه پدربزرگم نیز نرفتم اما همواره درگیری ذهنی داشتم و از این موضوع بسیار رنج می بردم. از سوی دیگر هم نمی فهمیدم که چرا پدر و مادرم این گونه و با خیال راحت مرا رها می کنند و کسی به این فکر نمی کند که در خانه پدربزرگم چه می گذرد؟! از طرف دیگر هم کنجکاوی بیشتر و آزاد بودن در خانواده،مرا به سوی ارتباط با پسری جوان کشاند که با او در ایستگاه مترو آشنا شدم . او که کتاب و کیف مدرسه ام ...
طلاق به خاطر ارتباط با برادر
بیرون می روند. تلفنی صحبت می کنند. خلاصه با هم در ارتباط هستند. شوهرم با این که رفتار برادرم با من را دید، باز هم حاضرنشد ازمن حمایت کند.با این که دید برادرم سال ها چه رفتاری بامن داشت ودرنهایت به خاطر ارث ومیراث مرا تحقیرکرد ولی باز هم ارتباطش را حفظ کرد. درواقع یاسر ازبرادرم هم بیشتر مرا تحقیر کرد. جلوی برادرم و همسرش به شدت کوچک شدم. وقتی شوهرم اصلا حاضر نیست حتی درمقابل خانواده خودم، ازمن حمایت ...
حکم اعدام برای مردی که به دخترش تجاوز کرد
وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: 6 ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و 7 سال بعد مادرم با مردی به نام خسرو که او هم از همسرش جدا شده بود، ازدواج کرد. من از ابتدا از خسرو خوشم نمی آمد و رفتارش آزارم می داد و حس خوبی نسبت به او نداشتم ضمن اینکه همیشه از او ترس و وحشت داشتم. این موضوع را به مادرم هم گفته بودم اما او چندان اهمیتی نمی داد تا اینکه یک روز مقابل چشمان مادرم به من تعرض کرد و در عین ناباوری مادرم هم اعتراضی به او نکرد. ...
برشی از زندگی بانوی موفقی از شهر ری/ از تحصیل و ازدواج گرفته تا فعالیت ممتاز در طراحی دوخت
در خانه باب المراد عالمین حضرت ابا عبدالله امام حسین (ع) رفتیم و به برکت وجود نازنین امام حسین (ع) در ایام عاشورای حسینی یکی از سخت ترین جراحی ها رو با موفقیت پشت سر گذاشتم و شفا گرفتم. اما روند درمانم حدود 4 سال و طی 8 عمل جراحی طول کشید، جراحی های سنگینی که بخشی از اون پیوند بود. اوایل روند درمان شدیداً دچار افسردگی و شوک روحی شدم که باعنایت خدا و اهل بیت، تلاش پدر و مادرم ...
قرآن را با کمک بازی حفظ کردم
نخبه کوچک قرآنی استان مصاحبه کوتاهی داشته ایم که از نظرتان می گذرد. - فاطمه خانم؛ از چه زمانی شروع به حفظ قرآن کردید؟ زمانی که دو سال داشتم، مادرم مرا در کلاس های روخوانی قرآنی می برد و زمانی که سه ساله شدم حفظ قرآن را آغاز کردم. - چند سال طول کشید تا تمام قرآن را حفظ کنید؟ حدود سه سال؛ پایان شش سالگی موفق شدم تا تمام قرآن را حفظ کنم. - با توجه به سن ...
ماجرای آخرین تلفن شهید برونسی با خانواده اش
خانه چند بار پشت سر هم به صدا درآمد. مادر از جا بلند شد. چادر سرش کرد و زود دوید بیرون. من هم دنبالش. این طور وقت ها می دانستیم بابا از جبهه زنگ زده است. زن همسایه هم برای همین با عجله می آمد و چند بار زنگ در خانه را می زد. رفتیم پای گوشی. مثل همیشه اول مادرم گوشی را برداشت و شروع کرد به صحبت. من حال و هوای دیگری داشتم. دلم گرفته بود، ولی مثل دفعه های قبل، انگار دوست نداشتم گریه کنم ...
این شیطان به دختر خودش و دختر ناتنی اش رحم نکرد / اعدام بهترین مجازات
به گزارش زیرنویس، رسیدگی به این پرونده با شکایت دختر 14 ساله ای به نام دنیا آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی رفته بود از پدرخوانده 45 ساله اش به نام شاهین شکایت کرد. وی گفت: چند سال قبل وقتی کودک بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من همراه مادرم زندگی می کردم. [...]
شوهرم را با یک دختر جوان در بدترین حالت ممکن دیدم/ او در خانه ام با همسرم ...
خلاف خواسته اش عمل می کردم تا این گونه از زندگی با او ابراز نارضایتی کنم. خلاصه این اختلافات و لجبازی ها به جایی رسید که مجبور به طلاق شدم، فرزندانم را به او سپردم و خودم به تنهایی عازم مشهد شدم تا در این جا با آرامش زندگی کنم. خیلی زود در یک گلخانه بزرگ مشغول کار شدم که در زمینه تولید و تکثیر گل های آپارتمانی فعالیت می کرد و مدتی بعد پسر صاحبکارم از من خواستگاری کرد. من هم که از ازدواج ...
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی / مادر نگران به کلانتری رفت!
زن 32 ساله که نگران آینده فرزندانش بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 14 ساله بودم که به طور سنتی با بهزاد ازدواج کردم و زندگی مشترکم در طبقه دوم ساختمان محل سکونت مادرشوهرم آغاز شد. همسرم از سرکار که به خانه بازمی گشت ابتدا ساعتی به دیدار [...]
زن خیانتکار : طلاق گرفتم تا با عشقم ازدواج کنم ! / از فرزین رکب خوردم !
چون دوستش نداشتم علاقه او را نمی دیدم او وقتی مرا طلاق داد گفت به خاطر اینکه تو خوشبخت شوی تو را طلاق میدهم اما من خیلی مغرورانه پا روی احساسات میلاد گذاشتم اما می دانم که آه او مرا گرفت و فرزین غیبش زد و زن دیگری را برای ازدواج انتخاب کرد من گناه بزرگی را مرتکب شدم و حالا نه راه پیش دارم و نه راه پس ، خانواده ام مرا طرد کردند آنها از اینکه آبرویشان را بردم و رسوا شدم مرا به خانه راه نمی دهند من ...
شوهرکشی با قهوه مسموم
همه تصور می کردند مرد 43 ساله دچار سکته قلبی شده است اما پزشکی قانونی بعد از گذشت 3 ماه، اسرار قتل او با قهوه مسموم را فاش کرد و عامل جنایت کسی جز همسر 32 ساله او نبود. به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران ؛ 11 آبان ماه امسال گزارش مرگ مردی به بازپرس جنایی تهران اعلام شد که خانواده اش می گفتند دچار سکته قلبی شده است. مرد جان باخته حدود 43 سال سن داشت که در خانه حالش بد شده و پس از انتقال ...
زن شوهردار صیغه مسافر عرب شد !
به گزارش شمانیوز : سهیلا، دختر 22 ساله پس از حضور در اتاق بازپرس گفت: برای تامین مخارج زندگی به عنوان نظافتچی در هتلی که شوهرم در آن مشغول به کار بود مشغول شدم. وی ادامه داد: مدتی بعد مسافری عرب زبان در هتل ساکن شد من که در رویای خارج بودم به او نزدیک شدم و به عنوان راهنما او را به مناطق تفریحی بردم. هنگام بازگشت او دو قطعه اسکناس 100دلاری به من داد و از من خواست تا همراه او به خارج از ...
سارقان پول های دزدی را خرج زیبایی می کردند
کمک نکردند اعتیاد را ترک کنید؟ خانواده ام خیلی آبرومند هستند. پدر و مادرم فرهنگی هستند و خیلی تلاش کردند مرا ترک دهند، اما فایده ای نداشت و هر بار که ترک می کردم، دوباره از طریق دوستانم آلوده می شدم. درباره شیوه سرقت هایت توضیح بده؟ من زمانی که تصمیم می گرفتم سرقت کنم، فرقی نمی کرد با چه وسیله ای باشم. با پای پیاده، اسکیت، دوچرخه یا موتورسیکلت، طعمه هایم را معمولاً ...
طلاق به خاطر لجبازی کودکانه
همسرش کرد و گفت: حدود یک سال قبل من با دوستانم به سینما رفته بودم و شیرین هم با دوستانش به آنجا آمده بود. دختر خوش خنده و زیبا رویی بود که توجهم را جلب کرد. همان جا باب آشنایی ما باز شد و بعد از چند ماه هم رفتیم خواستگاری، اوایل خانواده ام موافق نبودند، اما با هر سختی بود آن ها را راضی کردم و بعد هم ازدواج کردیم. در این موقع شیرین اجازه خواست و گفت: آقای قاضی ببینید خانواده اش از اول ...
قتل مرد تهرانی با سیانور به دست زن خیانتکار / می خواستم آزاد باشم + گفتگو و جزییات
ماه پس از 3 روز سکوتش را شکسته و به قتل همسرش اعتراف می کند. متهم به بازپرس گفت: سن خیلی کمی داشتم که به اجبار خانواده ام ازدواج کردم، از همان روزهای اول به خاطر اختلاف سنی زیادی که باهم داشتیم همیشه دعوایمان می شد و برای اینکه خانواده متوجه اختلاف ما نشوند به تهران آمدیم.اما بعد از چند سال وقتی رفتار او روز به روز بدتر و نسبت به من و زندگی مان بی تفاوت تر شد،من هم برای جبران جای خالی او ...
فلج شدن زن تهرانی در خیانت شوهرش ! / دست در دست هم دیدمشان !
حامد با مادرش به خانه امان آمدند او بسیار خوش سیما و قد بلند بود و آرزوی هر دختری بود که با چنین پسری ازدواج کند پدر حامد که چند سال پیش به خاطر مشکلاتی که داشتند از مادرش جدا شده بود حامد و یک برادرش که از او بزرگتر بود با مادرش زندگی می کردند، حامد دیپلم فنی داشت و سربازی هم نرفته بود. پدر و مادرم همین موضوع را لحاظ قرار دادند و گفتند باید اول حامد مشخص شود قبل از اینکه حامد به سربازی ...
در جشن عقدم کتک خوردم ! /این عروس چرا عاشق مرد غریبه شد !
. در طول 3 سال دوران نامزدی بارها به دلیل اختلافات کم اهمیت و سلیقه ای کتک خوردم، اما سکوت کردم و دم نزدم، چراکه خودم به ازدواج با دانیال اصرار داشتم و حالا نمی توانستم نزد خانواده ام از او گلایه کنم. احساس می کردم او هم مرا دوست ندارد، حتی بعد از آغاز زندگی مشترک این اختلافات کم رنگ نشد. همسرم شب ها دیروقت به خانه می آمد و روز بعد هم تا هنگام ظهر می خوابید. وقتی هم از خواب بیدار می شد ...
سر قبری می رفتم که به اسم خودم بود!
سال 1385 در سازمان اسناد و کتابخانه ملی مشغول شدم و بعد از مدتی به عنوان عضو هیأت علمی آنجا پذیرفته شدم و زمینه کار من پژوهش بود.من همچنان به خواندن کتاب خاطرات علاقه مند بودم و به طور تصادفی در سفر راهیان نور با آقای فلاح آشنا شدم و دیدم روایت هایی را در اتوبوس می گویند. ویژگی روایت های ایشان و لحن گفتاری شان طوری بود که متوجه شدم جوانان همراه ما و دانشجو ها خوش شان می آید و استقبال می کنند. ...
احترام به پدر و مادر را از قرآن یاد گرفتم
مریم ترکی شرکت کننده از شهر آران و بیدگل استان اصفهان در بخش حفظ رقابتی فردی سی امین دوره مسابقات کشوری قرآن بسیج که در استان قم در حال برگزاری است در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی قم فردا اظهار داشت: 16 سال سن دارم و حافظ کل قرآن کریم هستم و در بخش حفظ کل رقابتی نوجوانان در مسابقات قرآن بسیج کشور شرکت کردم. حافظ کل قرآن کریم ادامه داد: از سن ده سالگی حفظ قرآن را شروع کردند و در ...
قتل شوهر خیانتکار به دست زن معتاد
ضعیفی به دنیا آمدم. من بودم و 3 برادرم که با پدر و مادرم زندگی می کردیم. کودکی خوبی داشتم تا این که به مدرسه رفتم و بعد ازگذراندن دوره ابتدایی وارد دوره راهنمایی شدم. درس هایم زیاد خوب نبود و همیشه مورد ایراد معلم ها قرار می گرفتم و دوستانم مرا مسخره می کردند تا این که درکلاس دوم راهنمایی ترک تحصیل کرده و با دوستانی نه چندان مناسب آشنا شدم. آنها مرا با تریاک آشنا کردند و چند بار ...
شوهرم با زنان زیادی در ارتباط بود من هم تلافی کردم/از هر فرصتی برای تنها شدن با احمد استفاده کردم
بودم و ارتباط تلفنی ما با یکدیگر ادامه داشت تا این که روزی مادرم متوجه موضوع شد و من هم به ناچار پرده از این ارتباط پنهانی برداشتم. به همین خاطر 6 ماه بعد و در ایام نوروز دوباره به مشهد آمدیم و با وجود مخالفت های هر دو خانواده با یکدیگر ازدواج کردیم در چند ماه اول ازدواجمان چیزی نمی دیدم و تمام خوبی های دنیا را در وجود احمد خلاصه می دیدم اما کم کم به روابط نامشروع و دوستی او با دختران دیگر پی بردم ...
گفتگو با زنی که شوهرش را کشته بود: به خاطر نجات جان بچه ام مرتکب جنایت شدم
. گفت و گو با همسر مقتول با شوهرت چطور آشنا شدی؟ 7 سال قبل با دختر خاله ام برای تعمیر تلفن همراهم به پاساژی رفتیم. با شوهرم آنجا آشنا شدم او برنامه نویسی می کرد. بعد از 4 سال دوستی باهم ازدواج کردیم و صاحب دختری دو سال و نیمه هستم. دوستت چرا در خانه تو بود؟ مهناز دوست دوران دبیرستانم بود او رابطه خوبی با شوهرش نداشت و می خواست طلاق بگیرد. چند ...
من زن سوم شهید سیدرضی موسوی بودم ! / همان روز خواستگاری به من گفت !
بخش هایی از سخنان همسر شهید سیدرضی موسوی را در ادامه خواهید خواند: – وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد سید هم علی رغم سن نوجوانی مصمم می شود که برود جبهه اما پدرش اجازه نمی دهد و به او می گوید: تو تنها پسر من هستی! اما گوش پسر بدهکار شنیدن این حرف ها نبوده [...]