رسم زمونه را برای بی بی جان سرودم
سایر منابع:
سایر خبرها
سر قبری می رفتم که به اسم خودم بود!
زمان در شهریار بودم. ما سال 1384 به شهریار رفتیم. سردار سلیمانی بعد از سه بار آمد و به من گفت می شود به خانه شما بیاییم؟ رفتیم و پدر من خیلی مریض بود. چند سکته کرده بود. بار دوم که به خانه ما آمد به صورت سجده وار پای مادر ما را بوسید و احوالپرسی کرد. چرا خاطراتت را نمی نویسی؟ ایشان به من گفتند چرا خاطراتت را نمی نویسی؟ گفتم نوشته ام. اما هیچ کسی نیست که سازماندهی کند که خانم دکتر ...
چرا فیلم سازان جوان باید ممنوع الکار شوند؟
اگر فلانی و فلانی بازی کنند، بهتر باشد؟ کمی فکر کرد و گفت بله. راه من معلوم بود. راه دیگران هم معلوم است. رنگارنگی ای که خداوند آفریده در سینما هم باید باشد. همه رنگی باید در سینما باشد. بازیگرانی که آمده اند من به شدت به آینده امیدوارم. چون گروه های تئاتری در حال کار هستند. در گروه های تئاتری بازیگر پشت بازیگر دارد پرورش پیدا می کند. البته یک ایراد هم هست. آماری دارم که مربوط به چند سال پیش است ...
در این روستا زنان بر مردان حکومت می کنند؛ دختران به خواستگاری پسران می روند
در روزهای نخست بهمن 1346 محمد دهقانی و اصغر گلی زاده دو تن از خبرنگاران مجله ی زن روز برای تهیه ی گزارش یک دهکده ی پیش رو را انتخاب و به آن سفر کردند؛ ابیانه ، جایی که به توصیف آنان زنان بر آن حکومت می کردند آن هم در حالی که زنان در پایتخت برای گرفتن هر حق کوچکی باید مدت ها می دویدند. مردمان این ده به حدی طرفدار حقوق زنان بودند که در آن جا دبیرستان دخترانه وجود داشت، اما پسرهایش برای تحصیل در مقطع دبیرستان باید به روستاهای مجاور می رفتند. این روستا برق و آب لوله کشی داشت و مردم آن رسمی داشتند که شاید هنوز هم نه در ایران که در کل دنیا چندان جا افتاده نیست؛ دختران از پسران خواستگا ...
در این منطقه نزدیکی تهران زنان بر مردان حکومت می کنند/ خواستگاری دختران از پسران !
در همه جای دنیا رسم چنین است که افراد خانواده ی پسر به خواستگاری دختر می روند، اما در قریه ی ابیانه قضیه برعکس است. موقعی که دختری پسری را پسندید، مادر دختر به خواستگاری داماد می رود و، چون جریان آشنایی پسر و دختر جوان قبلا صورت گرفته، موضوع خواستگاری که به لهجه ی محلی دینه گفته می شود به سادگی برگزار [... ...
محمد کریمی : ما به دنبال پول نیستیم ، به دنبال احیای مرام پهلوانی هستیم
زورخانه ای باید مرمت و احیا شود از من نوعی که در این وادی قدم برمی دارم حمایت شود. وی همچنین به انتخاب زنجان برای ساخت فیلم زنگ پهلوانی هم اشاره می کند و می گوید: چون مردم زنجان علوی هستند و به علی و فرزندانش عشق می ورزند ، دوست داشتم علاوه بر نذر بی بی ، مستند زنگ پهلوانی راهم در همین استان تولید کنم.. کارگردان فیلم پهلوان واقعی با بیان اینکه در همین راستا بارها و بارها نشست ...
ادعای تعرض مرد راننده به زن هم محلی
می دادم. شغلی هم داری؟ بله در آرایشگاه کار می کنم. ناخن کار هستم. چرا سه روز بعد از اتفاق از رامین شکایت کردی و همان موقع شکایت نکردی؟ من همان روز رفتم کلانتری و پزشکی قانونی، اما بعدش حالم خیلی بد بود، تا به دادسرا بروم طول کشید. تردید داشتم؛ نمی دانستم اگر دیگران بفهمند چه می شود اما خواهرم گفت بهتر است شکایت کنم. حاضری گذشت کنی؟ ...
کارگاه انتقال تجربه رویاهای بیداری برگزار شد
...، اما خودم فکر می کنم موضوع کارم یک موضوع جهانی بود که در همه جای دنیا جزو دغدغه علاقه مندان محیط زیست است. بنابراین بسیاری از جشنواره ها از کار من استقبال کردند. محمد رزینی: ابهام بخشی از هنر است ایرج محمدی رزینی، کارگردان انیمیشن کوتاه باغ پادشاه درباره حضورش در انیمیشن گفت: من سال ها تجربه ساخت فیلم کوتاه داشتم تا اینکه در آستانه ساخت اولین فیلم سینمایی ام قرار گرفتم. موانع جدی ...
خاطره های خزاعی از دوره های مختلف فجر / من آن محمد خزاعی نیستم!
ازمان ملل هم بوده، داستان و ماجرایی برای شما نداشته؟ آقای خزاعی که اشاره می کنید از همان ابتدا یک چهره سیاسی نبود بلکه فرهنگی بود. ایشان یک مدت مدیر کل صداوسیمای رشت بود و بعد هم در سال های اول جشنواره فیلم فجر داور شد. یک روز سینماگری به من گفت نمی دانم تو مگر چند سال داری که در دهه 60 داور جشنواره فجر بودی؟! یعنی از آن زمان این همه از تو حمایت می کردند؟ من فقط خندیدم و هیچ وقت توضیحی ...
نگاهی به صحبت های ابوالفضل پورعرب در “برمودا”؛ از قهر و آشتی های نوید و شهاب تا افشای یک حقیقت
؛ ما واقعاً به این همه بازیگر احتیاج داریم؟ سینما این همه بازیگر نمی خواهد، مگر چند نفر نقش اول بازی می کنند؟! در واقع خروجی به ورودی نمی خورد. او مثال قشنگی برای بازیگری می زند: وقتی می روی به جنگل، درخت ها همه تنومند، سبز و خوشگل اند اما اگر بخواهی همان درخت را در گلخانه پرورش بدهی باید رسیدگی کنی اما مثل درخت جنگل نمی شود... . بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون در پاسخ به این ...
ماجرای بوسه رهبر انقلاب بر لباس خادمی شهید حدادیان
به گزارش خبرنگار مهر ، کتاب آرام جان نوشته محمد علی جعفری درباره زندگی شهید مدافع حریم امنیت محمدحسین حدادیان به روایت فاطمه تاجیک مادر این شهید است که سال 1398 توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و روانه بازار نشر شد. روایت های این کتاب در 18 فصل گردآوری شده اند. محمدحسین حدادیان دانشجو علوم سیاسی بود که روز 30 بهمن همزمان با شب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) توسط گروهی از دراویش گنابادی در ...
شهیدی که مادرش 30 سال هر روز به زیارت مزار او می رفت
را به نیت آقا امام حسین (ع) در تن نگه می دارم و با چنین نیتی جامه سیاه را از تن خارج نمی کنم. مادربزرگ چند سال هر روز به مزار دایی شهیدتان می رفت؟ از زمستان سال 65 که دایی به شهادت رسید تا سال 94 که مادربزرگ روی پا بود و هنوز قوای جسمی اش اجازه می داد، هر روز به مزار دایی می رفت. چه برف می بارید چه باران یا در ظل آفتاب، هرگز این رسم هر روز به مزار دایی رفتن را ترک نکرد. بعد از سال ...
خلع سلاح دوبله ایران به دست دوره گردها
موقعی بود که پاشنه در خانه گوینده را از جا درمی آوردند و اصرار داشتند او حتما به جای فلان هنرپیشه حرف بزند. همین سال گذشته در آلمان وقتی دوبلور فیلم علاءالدین را تغییر دادند، مردم فیلم را بایکوت کردند. طوری که فیلم را از اکران برداشتند و دوباره دوبله کردند. استودیوی والت دیزنی به عنوان تولیدکننده و پخش کننده فیلم هم از مردم عذرخواهی کرد. علت تغییر گوینده سر پول بود و آنجا هم مشکل ما را داشتند. اما ...
مشکی نپوشیدیم، چون عادل عاقبت بخیرشد
ما پهن بود. کل بچه های خانواده قبل از آنکه عادل مداح شود همه قاری قرآن بودند و به جلسات قرآن می رفتند. به خاطر همین همیشه جلسات روضه هفتگی و جلسات قرآنی در خانه ما دایر بود. در خانواده چند خواهر و برادر هستید؟ ما یک خانواده پر جمعیت، مذهبی و کاملاً سنتی داریم. هشت فرزند بودیم؛ سه دختر و پنج پسر که از این پنج پسر یکی از برادرهایم سال 88 در اثر سانحه تصادف به رحمت خدا رفت و عادل هم ...
قتل فجیع شوهر با ضربات چاقوی زن 24 ساله
ازدواج چند ساله بودی؟ 17 سال! شوهرم امید هم 19 سال داشت.من متولد 78 هستم و او متولد 76 بود. چطور با او آشنا شدی؟ من اهل و ساکن یکی از شهرهای شمال کشور هستم.یک روز برای سفر به تهران آمدم و خانه دخترخاله ام مانده بودم. وقتی با هم گردش و تفریح می رفتیم در یکی از خیابان های غرب تهران با امید آشنا شدم.او به من شماره داد و با هم دوست شدیم. امید اعتیاد داشت؟ بله ...
زنا ن مطلقه و بیوه گزینه اصلی رحم اجاره ای
؟ آیا با کیسی مواجه شده اید که بگوید من بچه را به دنیا آوردم و تحویل مادرش دادم و مشکلی مانند افسردگی بعد از زایمان دارم. این اتفاقات برای شان می افتد؟ بله. قطعا می افتد مثل هر خانم دیگری که زایمان می کند. درست است که اینها از همه نظر چک می شوند و صحیح و سالم هستند، اما یک سری خطرات غیرقابل پیش بینی است؛ مثلا افسردگی بعد از زایمان یا ممکن است این خانم سزارین کند و در سزارینش برای حاملگی ...
قلموی جادویی سهراب
داشتن را تا پایان عمر همراه خود داشته است، نوشته روی سنگ مزار او هم همین مسئله را تایید می کند؛ به سراغ من اگر می آیید، نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من در همین شعر کوتاه چند ویژگی شخصیتی سهراب نهفته است، او تنها بوده و با اینکه تنها بوده با مردم بودن را نیز دوست داشته، دلی نازک و روحی فوق العاده حساس داشته، شلوغ کاری را دوست نداشته و بیشتر ترجیح می داده که روزگارش را در ...
یک قاری قرآن همدانی در گفت وگو با سپهرغرب عنوان کرد: قرآن کتاب نور و آیات ناب عشق است
...، از دل همین جلسات قرآن بیرون آمده اند. خانواده ای بیش از 30 سال، خانه خود را وقف برگزاری جلسات خانگی قرآن کرده یا یک خانواده دیگر به عنوان خیر قرآنی، از برنامه های نوجوانان و جوانان با محوریت قرآن حمایت می کند. همه این اتفاقات خوب و اساسی یک پشتوانه بزرگ داشته و این پشتوانه نیز همان قرآن است که باعث شده مردم با تمامی ناملایمات زندگی و فرازونشیب های فراوان آن، در مسیر خدا و اهل بیت (ع) استقامت ...
این مرد ایرانی جان 40 قاتل را نجات داده است !
600پرونده قتل را قبول کرده و توانسته 40نفر از موکلانش را از قصاص نجات دهد. در سال هایی که وکالت می کنید چند پرونده قتل را قبول کرده اید؟ گمان می کنم تاکنون 600پرونده قتل داشته ام، 40نفر از قصاص نجات پیدا کرده اند که این آمار کمی نیست. زمانی که بازنشسته شوم خیالم راحت است. البته ممکن است عده ای بگویند بقیه که قصاص شدند چه؟ قرار نیست که همه موکلان نجات پیدا کنند. وکیل کار خودش را ...
وقتی همه بیدار بودند
رونمایی آمده بود. داستان های زیادی از مهربانی ها و نامهربانی ها به ذهن دارم؛ ولی چون اعتقاد داشتم که این کار را باید به سرانجام برسانم، با هر ناملایماتی ساختم و درهرصورت جلد سوم در سال 92 و جلد چهارم در سال 94 به پایان رسید؛ برخی هم به من ایراد می گرفتند که چرا شهدا را وارد این دانشنامه کرده ای. می گفتم گلستان شهدا هم جزئی از تخت فولاد است و این ها یک مجموعه هستند. شهدا هم قهرمانان این کشور هستند ...
حسن باقری بنیان گذار تفکر انقلابی در جنگ/ راه حل شهادت از زبان شهید+ عکس و فیلم
تونیم به دست بیاریم، اینه که شهید بشیم. در شرایط شهادت، همه چیز سعادته. بعد از این صحبت ها، گفت: آقای ناصری، التماس دعا داریم. اگر زودتر از من شهید شدی، شفاعت من رو هم بکن. نگاهی به چهره و سیمای او انداختم. اصلاً با روز های دیگر تفاوت داشت. او پس از صرف ناهار و کمی استراحت، خداحافظی کرد و رفت. بعد از رفتن او، نزد شهید علی هاشمی رفتم و به او گفتم: حسن چنین حرف هایی می زد ...
سعید محمد: آنها که در مقابل فسادشان ایستادم، هرجا بخواهم ورود کنم جلوگیری می کنند
دولت که البته تصور می شد در قامت وزیر باشد اما به دبیری مناطق آزاد رفتید و ....این ها یک سری پازل ها بود که طی این دو سه سال اخیر در زندگی شما کنار هم چیده شد و مسیری بود که طی کردید که خود را از یک چهره نظامی به یک چهره سیاسی تبدیل کنید، الان که آن مسیر را مرور می کنید فکر می کنید خلاء هایی وجود داشت که باید پر شود برای اینکه شما از آن چهره نظامی بگیرید و برای مردم یک چهره سیاسی تعریف شوید؟ من باز ...
خاک بی مهری روی خانه ترابی ها
... قصه بی مهری روزگار نسبت به این 2 خانه تاریخی را با مجتبی دوست محمدی شهردار زنگی آباد در میان گذاشتم او که خود دل پر دردی از برخی مسؤولین داشت، پاسخ داد: با توجه به این که شهر زنگی آباد در فاصله 5 کیلومتری از باغ معروف فتح آباد که دارای پتانسیل های بالا در جذب گردشگر و نقش صنعت توریسم است، واقع شده است اما علارغم پیگیری ها و تلاش های شبانه روزی شهرداری نتیجه مناسبی از سوی میراث فرهنگی دریافت ...
کولی دادن یک شهید به مادرش
...: همین که گفتم! تا قبول نکنی از اینجا تکون نمی خورم. همه اخلاقش را می دانستند، مادرم بیشتر از ما. آن شب بالاخره حسین مادر را به دوش گرفت و تا خانه برد. هنوز هم هر وقت از آن مسیر عبور می کنم، یاد حسین و پافشاری آن شبش می افتم. منبع: کتاب از انتظار بسوخت به قلم زهرا شاهینی ...
بخش دانشجویی جشنواره تئاتر فجر با دعوت از اساتید مطرح ارتقا می یابد
افتاد؟ من دوستی دارم که کارهای مان را با هم پیش می بریم. این دوست من اصلا متن های ایرانی را دوست ندارد و تمایلش پرداختن به نمایشنامه های خارجی است. ایشان به من پیشنهاد داد به سراغ متن مرگ در می زند نوشته وودی آلن برویم و این اثر را برای اجرا آماده کنیم. من در پاسخ گفتم بیا متنی ایرانی را انتخاب کنیم. دوستم را متقاعد کردم که نمایشنامه بندار بیدخش آقای بیضایی را بخوانیم. در ادامه حدود یک ...
قاتل کمپ ترک اعتیاد از جنایت خود می گوید
تبدیل به قاتل شود. گفت و گوی با این متهم را در ادامه می خوانید. چند وقت است که گل مصرف می کنی؟ از دو سال قبل معتاد شدم. اما چند ماهی بود که مصرف نمی کردم تا روز حادثه که دوباره روی آوردم به مصرف. توبه کرده بودم که دیگر سمت مواد نروم اما خب توبه گرگ مرگ است. پرونده ات نشان می دهد که تحصیلکرده ای و سابقه ای هم نداری؟ درست است. من کارشناسی روانشناسی دارم ...
مصطفی مهرآیین: هدفِ بچه های امروز زندگی کردن است/ به جای پذیرش واقعیت توهین می شود، می گویند این ها اهل ...
توضیح باید بپرسم نسلی که ما امروز به عنوان دهه هفتادی و هشتادی با آن مواجه هستیم تربیت شده کدام نسل هستند؟ این نسل معلم و پدرومادری دارد که آنها را تربیت کرده است. من دهه پنجاهی هستم، وقتی در ابتدایی تحصیل می کردم هنوز معلم های عصر پهلوی به ما درس می دادند. اجازه بدید همین جا موضوعی مطرح کنم، آقای ضرغامی مدتی قبل توئیتی نوشتند و در آن عنوان کردند دوست بازجویی دارند که در دوره های مختلف ...
شهیدی که در 9 سالگی پرونده مبارزات سیاسی داشت
کتک خورد و حتی برای تنها برادرش پرونده مبارزات سیاسی تشکیل دادند. او در این باره می گوید: زمانی که تظاهرات های مردمی علیه رژیم طاغوت شروع شد، با اینکه محمدولی 9 سالش بود، علاوه بر پخش اعلامیه، در تظاهرات ها شرکت می کرد. فعالیت او تا حدی بود که مدیر مدرسه شان چند بار او را با کابل کتک زده بود. آن زمان در مدارس به دانش آموزان تغذیه می دادند؛ با اینکه این تغذیه ها از پول بیت المال تأمین می شد، مدیران ...
روایت رسول نجفیان از برو برو گفتن نوه ناخلفش
های یلدایی را اجرا کردم. یادتان هست از چه زمانی مردم شما را شناختند و به اصطلاح معروف شدید؟ سال 1364 که تلویزیون فقط 2 شبکه داشت، در سریال آسانسور که خودم کارگردانش بودم، در نقش فردی به نام امیر نجاتی بازی کردم، تکیه کلامم این بود که هر جا می رفتم می گفتم نجاتی هستم... امیر نجاتی . یادم هست از فردای آن روز همه در خیابان به من می گفتند امیر نجاتی. اما اوج این قضایا به شعر رسم ...
سفرنامه برف هگمتانه + عکس
مردی که صورتش یخ بسته بود را چاپ کرد. پس از آن سرمای منفی 40 درجه سال 41 همدان در یادها ماندگار و معروف شد، البته همه ساله شدت برف و بوران در همدان زیاد بود تا جایی که شعرا در این زمینه شعر گفتند. یزدانی اضافه می کند: یکی از اولین منابعی که به زمستان همدان اشاره کرده کتاب همدان ابوعلی کاتب در قرن سه و چهار بوده، اگرچه متاسفانه در حال حاضر نسخه ای از این کتاب موجود نیست و تنها ...
یا ایها الرئوفِ سر راه مانده ها
. بلند می شوم. استخوان هایم تیر می کشند. دَمَرم. شال گردن را می پیچم و آیه کهف دوباره توی سرم می چرخد. وَکَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ . فقط چند ساعت وقت دارم. شب باید دل بکنم از این شهری که از روز ازل، انگار خدا گِلَم را از آن سرشته. اما با خودم لج کرده ام. نه، نمی روم داخل. و کلبهم باسط ذراعیه بالوسیط . باید در همان آستانه آستان بنشینم بدون ورود. اصلا چطور جرات کرده بودم این ...