سایر منابع:
سایر خبرها
شوهرم می گوید باید آرایش کرده و لباس باز بپوشم
موضوع رنج می کشیدم با وجود این اعتراضی هم نمی کردم تا شوهرم دلخور نشود؛ چراکه مادرم همواره تاکید می کرد زن باید با لباس عروس به خانه بخت برود و با کفن هم از خانه شریک زندگی اش خارج شود . خلاصه سه سال بعد در حالی که دخترم به دنیا آمده بود خانه را عوض کردیم خیلی خوشحال بودم چون که از دخالت های مادرشوهرم رها شده بودم . بعد از پنج سال خیاطی یاد گرفته بودم و دوستان زیاد و خونگرمی ...
کتاب جام زهر و قصه شهیدی از شهدای پس از قطعنامه
ابری بود یا من همه جا را تیره و تار می دیدم. احساس خفگی داشتم. گویی هوایی در خانه برای نفس کشیدنم نمانده بود. بغض هم که همچنان در گلویم جا خوش کرده بود و اشک هایم حریف آن نمی شد. نفس عمیقی کشیدم. جای بغض در گلویم تیر می کشید و راه گلویم را سد کرده بود. دست و پایم از شدت ضعف، به رعشه در آمده بود و رمقی در بدنم باقی نمانده بود. مقابل دریچه کولر نشسته بودم و مدام نفس های عمیق می کشیدم. دلم می خواست ...
در موبایل زنم صحنه ای دیدم که سکته ام داد ! / مهشید گردن نمی گرفت !
بشدت به همسرم مشکوک شده بودم تا اینکه مدتی بعد مدارک دیگری از این ارتباط پیدا کردم. اعصابم به هم ریخته بود و خواب و خوراک نداشتم. روز حادثه دخترم را که 8 سال داشت به مدرسه بردم و به او گفتم ظهر به خانه مادربزرگش برود چون من و مادرش می خواهیم جایی برویم. وی ادامه داد : بعد خودم به سرکار نرفتم و به خانه برگشتم. باید تکلیف این ماجرا را روشن می کردم وقتی به خانه رسیدم از همسرم خواستم توضیح ...
عکس بادی بینگولی محمدرضا گلزار غوغا کرد | آقا چه ژستی ام گرفته
خانوادم دوست داشتند پزشک شوم، خودم هم فکرشو نمی کردم روزی موسیقی و هنر را حرفه ای دنبال کنم، اما درسم خوب بود و اسمم صدر همه اسامی شاگرد اولا بود. فروردین ماه 1379 بود که در شهر خزر شهر در کافی شاپ ایرج قادری کارگردان را دید، سر میزشان رفت و از او برای نخستین کنسرت گروه آریان دعوت کرد.اما در پاسخ ایرج قادری او را برای بازی در فیلم نرگس و سام دعوت کرد، به این صورت بعد از چند تست ...
دلایل زن جوان برای جدایی از شوهر: از خیانت در پارتی تا اعتیاد
غریبه دوست شد، اعتیاد پیدا کرد و بعد هم چنان معتاد شد که زندگی مان را خراب کرد. *یعنی شوهرت خیانت کرده است؟ بله. او در یک مهمانی با زنی به نام رویا آشنا شده بود. در آن زمان باردار بودم و به خاطر عوارض بارداری به مهمانی نرفتم. شوهرم تنها رفته بود که با آن زن آشنا شد و ارتباط داشتند. من وقتی متوجه شدم که بچه ام تازه به دنیا آمده بود. *اعتیاد شوهرت از همان زمان بود ...
قتل مرد تهرانی با سیانور به دست زن خیانتکار
چه بود؟ با مرد غریبه در ارتباط بودم و می خواستم آزاد باشم به همین خاطر دست به قتل شوهرم زدم. چقدر سیانور داخل قهوه شوهرت ریختی؟ تقریبا 2 گرم از سناریوی قتلی که طراحی کردی تعریف کن؟ وقتی سیانور را از از بازار خریدم به خانه آمدم، برای شوهرم قهوه درست کردم وداخلش 2 گرم سیانور را ریختم و به بهانه خرید از خانه خارج شدم، کلید خانه را از قصد با خودم ...
اقدام وحشتناک زنی که فهمید شوهرش با دوستش به او خیانت کرده!
به گزارش 361 درجه ایران به نقل از وقت صبح، شوهرم را کشتم چون با دوستم که به خانه ام راهش داده بودم، ارتباط پنهانی داشت. بدبختی من از زمانی شروع شد که مهناز به خانه ام آمد. فکر نمی کردم شوهرم با او ارتباط پنهانی برقرار و به من خیانت کند. زمانی که فهمیدم و به او اعتراض کردم گفت اگر حرفی بزنی بچه را می کشم و دستش را روی گلوی بچه ام گذاشت. از ترسم حرفی نزدم از طرفی چون پدر و مادرم سال ها ...
زن خیانتکار : طلاق گرفتم تا با عشقم ازدواج کنم ! / از فرزین رکب خوردم !
به گزارش رکنا، من سارا هستم 17 ساله بودم که با میلاد ازدواج کردم، ما همدیگر را دوست نداشتیم.... من هیچ حسی به میلاد نداشتم تا اینکه در مهمانی های دوستان دوران مجردی شوهرم با پسر خوش تیپی که تقریبا در همه میهمانی ها بود آشنا شدم این آشنایی من را از مسیر زندگی جدا کرد ،او مدام از من واز زیبایی ام تعریف می کرد فرزین با ابراز علاقه اش من را وادار کرد که با او ارتباط برقرار کنم... میلاد با ...
وقتی خودم را زیبا کردم خیانت به جانم افتاد ! / دخترخاله ام آتیش بیار معرکه بود !
به گزارش رکنا، او معتقد بود مردها سر و ته یک کرباس هستند و وقتی قیافه ات برای شان عادی و تکراری بشود کار دست زندگی ات می دهند. حرفش بیراه نبود؛ برداشت من اشتباه از آب در آمد. دنبال ادا و اطوار راه افتادم و در مدت کوتاهی تیپ ظاهری ام عوض شد. شریک زندگی ام چند بار نارضایتی خودش را اعلام کرد. می گفت همان قیافه ساده و معمولی ات را می خواهم و دلتنگ روزهایی شده ام که خواستگاری ات ...
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی / مادر نگران به کلانتری رفت!
زن 32 ساله که نگران آینده فرزندانش بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 14 ساله بودم که به طور سنتی با بهزاد ازدواج کردم و زندگی مشترکم در طبقه دوم ساختمان محل سکونت مادرشوهرم آغاز شد. همسرم از سرکار که به خانه بازمی گشت ابتدا ساعتی به دیدار [...]
فرمانده عاشق آتش نشان زن شد + گفتگو با اولین زوج آتش نشان ایران
؟ اگر بگویم که آسان بود دروغ است من سختی های زیادی کشیدم دوری از فرزندم در زمان هایی که شیفت کاری ام بود و درحال ماموریت بودم برایم سخت بود. روزهایی که فرزندم تازه به دنیا آمده بود ومجبور بودم برای شیر دادن او سه بار در روز از محل کارم به خانه بروم. بی قراری های فرزندم و درشرایطی که او مریض می شد شاید سخت ترین روزهای کار ی ام بود اما این احساسات مادرانه مانع نشد که در کارم خللی وارد شود ...
شوهرم را با یک دختر جوان در بدترین حالت ممکن دیدم/ او در خانه ام با همسرم ...
به گزارش 361 درجه ایران به نقل از فرتاک نیوز، به دلیل آن که در ازدواج اولم شکست خورده بودم بلافاصله پیشنهاد ازدواج با پسر صاحبکارم را پذیرفتم اما طولی نکشید که ... این ها بخشی از اظهارات زن 32 ساله ای است که مدعی بود به دلیل ترس از کتک کاری های همسرش از خانه فرار کرده و در مسافرخانه های مشهد سرگردان است. این زن جوان درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد ...
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی
بعداز آن که به دلیل خیانت های همسرم از او طلاق گرفتم و کوهی از نفرت و کینه را در دلم کاشتم اکنون شنیده ام که قصد دارد دوباره مرا به زندگی مشترک بازگرداند در حالی که من زنی زخم خورده از خیانت هستم و نمی توانم مرهم زخم های مردی باشم که بعد از من دو بار دیگر ازدواج کرد و ...
شوهرم از من می خواست با مردان غریبه رابطه داشته باشم دستور قتل را به پسر جوان دادم
به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، رسیدگی به این پرونده از سوم دی ماه سال 91 باگزارش ناپدید شدن مردی جوان به پلیس شروع شد. همسر این مرد که به نظر میرسید آشفته و مضطرب است به اداره پلیس استان البرز رفت و مدعی شد شوهرش چند روز است که به خانه نیامده و تلفنش را جواب نمی دهد. خیلی زود تیمی از کارآگاهان دست به کار شدند در حالی که ردیابی ها برای یافتن این مرد ادامه داشت.... حدود 16 روز ...
لو رفتن رابطه سیاه بخاطر شباهت بچه به پسرخاله شوهر ! / آزمایش دی ان ای ثابت کرد !
جایگاه ایستاد و باطرح شکایت به دادرسان دادگاه گفت: من وشوهرم دو فرزند داریم و از زمانی که او وضعیت مالی اش بهتر شد احساس کردم روابط اش با من سرد شده تا اینکه به طور اتفاقی یک روز که از مسافرت برگشتیم متوجه پیام های عاشقانه شوهرم با زن پسرخاله اش شدم درحالی که بشدت شوکه شده بودم بعد از مدتی متوجه شدم او برای این زن خودرو خریده و از درآمد ماهیانه اش به او پول می دهد. تصمیم گرفتم موضوع را با ...
مخوف، حرفه ای و نترس
اعضای خانواده را آرام کند که بتوانیم تحقیقات اولیه را انجام دهیم. بعد از بررسی صحنه سراغ مرد طلافروش رفتم. حالش بهتر شده بود و شروع به صحبت کرد: جناب سروان سه مرد مسلح دم صبح وارد خانه ام شدند. نقاب داشتند و یک بمب هم در دست شان بود. تهدید کردند اگر طلاهای داخل خانه را ندهم، خانه را منفجر کرده و همه ما را می کشند. من هم جای طلاها را گفتم و آنها با سرقت طلاها فرار کردند. پرسیدم بمب کجاست که مدعی شد ...
عشق اینترنتی زن متاهل بوی مرگ می داد ! / شوهرش دمنوش خوردو مرد !
به گزارش رکنا، پاییز سال 1400، مرد میانسالی به نام شهاب به یکی از بیمارستان های تهران منتقل شد اما ساعاتی بعد جانش را از دست داد. باتوجه به اینکه مرد میانسال سابقه بیماری داشت و هر چند روز یک بار برای درمان به بیمارستان منتقل می شد، مرگ او مشکوک به نظر نرسید. مادر شهاب گفت: حدود یک هفته در خانه پسرم میهمان بودم. در این چند روز مدام حالش بد می شد و او را به بیمارستان می بردیم. دکترها هم ...
فضای مجازی زندگی ام را تباه کرد
ام آمد و با من ازدواج کرد. هنوز چهاردهمین بهار زندگی ام را می گذراندم و عاشق گوشی تلفن هوشمند بودم. هاشم نیز بلافاصله یک دستگاه گوشی تلفن برایم خرید. آن قدر خوشحال شدم که گویی دنیا را به من بخشیده اند! به همین دلیل هم خیلی به همسرم علاقه مند شدم و بدون برگزاری جشن عروسی و جهیزیه به خانه بخت رفتم ولی شوهرم نیز مهتاد بود و تنها یک سال بعد از ازدواج او را هم دستگیر کردند و به تحمل 20 سال ...
در جشن عقدم کتک خوردم ! /این عروس چرا عاشق مرد غریبه شد !
. در طول 3 سال دوران نامزدی بارها به دلیل اختلافات کم اهمیت و سلیقه ای کتک خوردم، اما سکوت کردم و دم نزدم، چراکه خودم به ازدواج با دانیال اصرار داشتم و حالا نمی توانستم نزد خانواده ام از او گلایه کنم. احساس می کردم او هم مرا دوست ندارد، حتی بعد از آغاز زندگی مشترک این اختلافات کم رنگ نشد. همسرم شب ها دیروقت به خانه می آمد و روز بعد هم تا هنگام ظهر می خوابید. وقتی هم از خواب بیدار می شد ...
فلج شدن زن تهرانی در خیانت شوهرش ! / دست در دست هم دیدمشان !
به گزارش رکنا، 17 ساله بودم که در مسیر مدرسه به خانه حامد به سراغم آمد و مدام اظهار علاقه می کرد از آنجایی که شان خانوادگی ام اجازه نمی داد با او حرف بزنم هیچ وقت محل اش ندادم تا اینکه 2 ماه بعد مادر حامد یک روز که من به رفته بودم به خانه امان آمد و از مادرم خواسته بود تا برای به خانه امان بیایند. راستش را بخواهید همان موقع وقتی مادرم موضوع را به من گفت قند در دلم آب شد یک هفته بعد ...
سرگذشت زنی که قاتل شد!
کلانتری خواجه ربیع مشهد به دام افتاد. این زن جوان در حالی که چند روز بعد از وقوع این جنایت هولناک اشک ندامت می ریخت و مواد مخدر را عامل همه بد بختی هایش می دانست درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی بانوان مشهد گفت:در شهر کلات در خانواده ای ضعیفی به دنیا آمدم. من بودم و 3 برادرم که با پدر و مادرم زندگی می کردیم. کودکی خوبی داشتم تا این که به مدرسه رفتم و بعد ازگذراندن دوره ابتدایی وارد دوره ...
شوهرم با زنان زیادی در ارتباط بود من هم تلافی کردم/از هر فرصتی برای تنها شدن با احمد استفاده کردم
ما رخت بربسته بود. در همین روزها بود که با رامین آشنا شدم و با انگیزه انتقام، من هم خیانت به همسر را با ادامه رابطه ام با رامین شروع کردم. دیگر هر روز بیشتر از یکدیگر فاصله می گرفتیم که متوجه شدم احمد این بار با یکی از بستگانش ارتباط دارد. این درحالی بود که او پی به ارتباط خیابانی من و رامین نیز برده بود و با شکایت همسرم، به تحمل ده ها ضربه شلاق محکوم شدم اما نمی توانستم بدون مدرک پرده ...
زنی در خانه دوربین مخفی گذاشت و مچ شوهرش را گرفت ! / خارج بودم صحنه های باورنکردنی دیدم !
فراموش کرده بود دوربین را خاموش کند و من که می توانستم با تلفنم خانه را ببینم متوجه حضور یک زن در خانه شدم و بعد فهمیدم شوهرم با چند زن رابطه دارد. او یادش رفته بود دوربین را خاموش کند چون خیالش راحت بود که من در ایران نیستم. به او معترض نشدی؟ اگر همان زمان حرفی می زدم، مدارک را پاک می کرد. بعد از اینکه به ایران آمدم، به او گفتم متوجه همه چیز شده ام و درخواست طلاق دادم. ...
به خانه مجردی او رفتم و سه روز او من را روی تخت انداخت و ... /از من فیلم سیاه گرفته بود
....آخرین بار که به آنجا رفته بودم او سه شبانه روز مرا در خانه اش زندانی کرد و شکنجه داد.گمان می کنم او تحت تاثیر مصرف مواد مخدر دست به چنین کاری زده بود.او حتی می خواست مرا بکشد. به همین خاطر قمه ای را که زیر تخت قرار داشت بیرون آوردم و به او ضربه زدم. این زن در حالی که سرش را پایین انداخته بود ادامه داد:باور کنید اگر محسن را نکشته بودم خودم کشته می شدم.جون او تحت تاثیر مصرف مواد مخدر ...
من زن سوم شهید سیدرضی موسوی بودم ! / همان روز خواستگاری به من گفت !
بخش هایی از سخنان همسر شهید سیدرضی موسوی را در ادامه خواهید خواند: – وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد سید هم علی رغم سن نوجوانی مصمم می شود که برود جبهه اما پدرش اجازه نمی دهد و به او می گوید: تو تنها پسر من هستی! اما گوش پسر بدهکار شنیدن این حرف ها نبوده [...]
خودخواهی که ممکن است باعث ناباروری شود
خوردم و دائم عذرخواهی می کردم که مامان من را ببخشید. ادامه داد: دوستم پیشنهاد پزشکی را داد که چند مورد سقط انجام داده بود، تقریبا 13 هفته بودم. با همسرم پیش پزشک رفتم و چون سن جنین تقریبا بالا بود و راه های مختلف را امتحان کرده بودم جنین با قرص سقط نمی شد و باید عمل انجام می دادم. بعد از عمل که به خانه برگشتم بخاطر مسکن های قویی که برای من تجویز کرده بودند دردی نداشتم ولی تا 5 روز ...
پسرم رفتار و آرایش زنانه داشت، او را کشتم
گرفته بود. حتی به مصرف شیشه و الکل نیز روی آورده بود. دوباره چندین وقت بود که از خانه فرار کرده بود و هرچه دنبالش گشته بودیم نتوانسته بودیم پیدا کنیم که در نهایت از کمپ تماس گرفتند و گفتند پارسا آنجا بستری شده است؛ سریع خودمان را به کمپ رساندیم. وی 25 روز در کمپ بستری شد و بعد از 25 روز با ظاهر مردانه که ریش و سبیل داشت به خانه بازگشت و قول داد که کلا همه رفتارهای بدش را ترک نماید. که این ...
در این روستای ایرانی زنان بر مردان حکومت می کنند/ دختران به خواستگاری پسران می روند
بشوم تا بتوانم از این راه خدمتی به جامعه ی زنان ایران کرده باشم. آخرین سفارش ها کار ما در قریه ی ابیانه رو به اتمام است و برای خداحافظی آماده شده ایم. بار دیگر با صغری برخورد می کنیم. او که می داند رپورتاژ ما در مجله ی زن روز چاپ خواهد شد پیش می آید و می گوید: - سلام گرم ما را به وسیله ی مجله به همه ی زنان ایران ابلاغ کنید و بنویسید که ما زنان قریه آرزومند دیدار ...
در این روستا، مادر دختر برای خواستگاری به خانه داماد می رود
را از سر برمی دارد و مانند سایر زنان ده لباس می پوشد. او دیگر زن خانواده است و از این پس رئیس خانواده محسوب می شود. او ماه عسل ندارد و روز بعد از عروسی باید بیل بر دوش به مزرعه برود و اراضی مزرعه ی شوهرش را شخم بزند و آبیاری کند. رئیس خانواده زنی که در خانه ی شوهر است، لباس شوهر و خودش را شخصا می دوزد. در این قریه از چرخ خیاطی خبری نیست و همه ی لباس ها دست دوز است. دختران قریه ...