روایت روزهای مبارزه
سایر منابع:
سایر خبرها
مهندس معتاد برای خرید شیشه دست به سرقت زد
از خودرو بیرون انداختند، پژو 206 مرا سرقت کرده و رفتند. با این شکایت تحقیقات آغاز شد و چند ساعت بعد مأموران پلیس هر دو سارق را که سوار بر خودرو سرقتی بودند، دستگیر کردند. با اعتراف متهمان و تکمیل تحقیقات دو متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در دادگاه چه گذشت در ابتدای جلسه نخست راننده پژو گفت: من مالک پژو نبودم بلکه آن را از یک نفر اجاره کرده بودم و ...
ماجرای سوزاندن نامه های آیات حکیم، خوئی و میلانی توسط آیت الله قاضی
...؛ رنگ از صورتشان پرید. از اطاق خارج شدند. من سخت عصبانی شدم، گفتم: پاشو پدر سوخته از جلو چشمم. مهرداد تاب مقاومت نیاورد. دید نزدیک است صندلی را به کله اش بزنم. از اطاق رفت بیرون و من قدری در اطاق قدم زدم در حالی که بیشتر نگران عزیزانم بودم. وقت ظهر در جلوی قهوه خانه نگاه داشتند و اطاقی را که از قهوه خانه وارد آنجا می شد تعیین کردند. من وارد شدم. بعد آقای سیداحمد خسروشاهی هم وارد شد ...
چشم در چشم یک دزد!
آموخته بودم. خلاصه 17 سال قبل در یکی از آموزشگاه های معتبر رانندگی، مربی شدم تا مخارج زندگی را تامین کنم. این در حالی بود که شوهرم به مصرف مواد مخدر آلوده شده بود و من از این موضوع خبر نداشتم. از سوی دیگر وقتی شب هنگام به خانه باز می گشتم سامان با خواهش و التماس سوئیچ خودرو را از من می گرفت تا به قول خودش مسافرکشی کند! اما فردای آن روز نه تنها خبری از پول و درآمد نبود بلکه متوجه می شدم ...
تجاوز 8 شیطان به دختر 20 ساله | پلیس در تعقیب 7 متجاوز
. او آبمیوه در دست داشت که یکی از پاکت های آبمیوه را به من داد. از همه جا بی خبر آبمیوه را نوشیدم و بعد از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم داخل ماشین بودم. به جز سجاد، دو نفر از دوستانش هم بودند که با تهدید مرا به خانه ای در جنوب تهران بردند. در آنجا سجاد و دوستانش به من تجاوز کردند. چند دقیقه بعد هم 5 نفر دیگر از دوستانش رسیدند و آنها هم به من تجاوز کردند و اموالم را به سرقت بردند. بعد از این اتفاق ...
30 شبانه روز جست و جو برای انتقام مرگبار
این موضوع را تأیید کرده است. در حالی که در جست و جوی او بودیم فهمیدیم به ایران فرار کرده است. به همین خاطر بدون معطلی به ایران آمدم. یک ماه تمام شبانه روز همه جا را گشتم و از هرکسی می توانستم سراغش را گرفتم، صبح تا شب ساختمان های نیمه کاره را می گشتم تا بصیر را پیدا کنم تا اینکه در نهایت او را پیدا کردم و انتقام گرفتم. بعد از جنایت چه کردی؟ فردای آن روز به یک شهر مرزی رفتم و 17 ...
مگر کسی می تواند با شاه درگیر شود؟
شیرینی گرفتن. گفت: - نمی دونی چه جوون هایی زیر شکنجه به شهادت می رسیدن. کاش شهید می شدم. این را که گفت بند دلم پاره شد و او با صلوات جمعیت به خانه قدم گذاشت. حالش که بهتر شد کم کم دوستان طلبه اش می آمدند و با هم صحبت می کردند؛ از پشت پرده شنیدم که شکنجه گر ساواکی دندان هایش را شکسته است. روز ها بعد عبدالحسین برای پس گرفتن سند منزل آقای غیاثی به تهران رفت، وقتی برگشت سند خانه ...
باخت زندگی در مستی
. هرچه داشتم به او دادم تا مرا از مرز رد کند . شبانه به سمت مرز رفتیم که مرزبانان متوجه شدند و به سمت ما تیراندازی کردند. مرد قاچاق بر فرار کرد . من همانجا گیر کرده بودم و نمی دانستم چه کنم. هر طوری بود از آنجا فرار کردم. دنبال قاچاق بر رفتم پولم را پس بگیرم اما هیچ اثری از او نبود. نمی توانستم از او شکایت کنم. چطور دستگیر شدی؟ چند روزی در آن شهر سرگردان بودم . در این مدت عذاب وجدان ...
راز شرم آور پری بلنده رییس زنان بدکاره شهر نوی تهران چه بود! / این پیرزن داغدیده فاش کرد !
اوین مرا آویزان کرده و شکنجه دادند یادم می آید روبرویم حوض بزرگ بود که با قنداقه تفنگ به گوشه چشمانم کوبیدند همین ضربه باعث شد بیهوش شوم و به کما رفتم و یک ماه در بیمارستان فرح بستری بودم بعد از اینکه به هوش آمدم چشم هایم دیگر کم سو شده بود. انقلاب و پس از آن جنگ شروع شد، فرید پسرم هم مثل همه جوانان به جبهه رفت تا از کشورش دفاع کند، من هم پشت جبهه ها خدمت می کردم، با لباس می دوختم تا ...
روایتی از میدان داری پزشکان در روزهای نخست انقلاب
از خدا عمر گرفته ام. 53 سال است که پزشک شده ام و 45 سال است که جراحی قفسه سینه (توراکس) انجام می دهم. از سال 1342 که دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم، به جز دوران خدمت سربازی که دو سال در بشرویه پزشک عمومی بودم، از سال 1367 تا 1369 به پاریس و از سال 1377 تا 1378 برای فرصت های مطالعاتی به کبک کانادا رفتم و بقیه این سال ها را در مشهد کار و زندگی کردم. چهار فرزند دختر دارم و به خاطر داشتن آن ...
سرقت خودروی اینترنتی برای خرید موادمخدر
سرنوشتم عوض شد. با فشار خانواده اعتیاد را ترک کردم، درس خواندم و فوق لیسانس آی تی گرفتم؛ اما بعد دوباره به سمت اعتیاد رفتم و وضعیتم خراب شد. چند باری خانواده مرا در کمپ بستری کردند و آنجا بودم که با آرمان آشنا شدم. او هم تحصیل کرده بود و سطح خانوادگی بالایی داشت. ما به خاطر اعتیاد و برای خرید مواد مخدر ماشین را دزدیدیم. بعد از سرقت ضبط و باند آن را به یک مالخر دادیم و به جایش شیشه گرفتیم. وقتی شیشه ...
ربودن و آزار دختر 20 ساله از سوی پسر کینه جو / من نبودم ؛ کار دوستانم بود!
دنبال این شکایت تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. دختر 20 ساله پس از بهبودی نسبی در تحقیقات گفت: چندی قبل در فضای مجازی با پسری به نام اویس دوست شدم، اما بعد از مدتی از آنجایی که با هم اختلاف داشتیم این دوستی را قطع کردم. روز قبل از حادثه به عطاری رفته بودم که اویس را آنجا دیدم. کمی حرف زدیم و او گفت با دختر دیگری نامزد کرده و می خواهد ازدواج کند و بعد هم ...
ربودن و تعرض به دختر 20 ساله در انتقام پاسخ منفی به دوستی
و مورد تعرض قرار داده اند. بلافاصله دختر 20 ساله ام را به بیمارستان منتقل کردیم. به دنبال این شکایت تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. دختر 20 ساله پس از بهبودی نسبی در تحقیقات گفت: چندی قبل در فضای مجازی با پسری به نام اویس دوست شدم، اما بعد از مدتی از آنجایی که با هم اختلاف داشتیم این دوستی را قطع کردم. روز قبل از حادثه به عطاری رفته بودم که اویس را ...
آهنگسازی که از اعدام خود خبر نداشت!/ فرار از ارتش رژیم شاه
.... گفتم حالا تکلیف من چیست؟ من فلان روز باید خودم را به پادگان معرفی کنم. گفت بگذار برویم پیش یک نفر از او بپرسیم. مرا برد پیش مرحوم آقای فاضل لنکرانی. ایشان در تهران بودند. اگر اشتباه نکنم مسجد لُرزاده نماز می خواندند. شیخ حسین موضوع را گفت؛ این افسر باید برود سربازی. امام (ره) هم گفته اند سرباز ها پادگان ها را ترک کنند. الان چه کار باید بکند؟ وظیفه اش چیست؟ آقای لنکرانی گفتند: اگر ...
اگر ماسک نزده بودم...
بیهوش شد و... نزدیکی های صبح شده بود. من هم پای پیاده برگشتم به همان سنگر امام رضا (ع)؛ داخل سنگر ماسک را چک کردم ببینم چه اشکالی دارد که تازه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است. ماسک به کمرم بسته شده بود که ترکش از ماسک من گذشت و وارد بدن آقا رضا شده بود؛ از پارگی کیسه ماسک و خود ماسک مشخص بود چه ترکش بزرگی به بدن او اصابت کرده بود. بعد از عملیات کربلای 5 به مرخصی که می رفتم، پرس و ...
خون کارگر زحتمکش پایمال نشد
آبن 1395 در اداره ویژه قتل مشغول بررسی پرونده ها بودم و از دو قاتل دستگیرشده بازجویی می کردم. ساعت حدود 11ظهر بود که تلفن ویژه قتل زنگ خورد. افسر کلانتری از کشف جسدی که با اصابت گلوله در جنوب تهران به قتل رسیده بود، خبر داد. با تیم تشخیص هویت راه افتادیم و بعد از 45دقیقه به آدرس اعلام شده رسیدیم. محل کشف جسد یک جاده خاکی و بیراهه بود. وقتی به کنار خودروی پژو آردی سیاه رنگ رسیدم، با جسد مردی روبه ...
سرگذشت این زن بعد از 22 سال زندگی با یک مرد خوشگذران و رفیق باز
به گزارش زیرنویس، زنی با مراجعه به کلانتری پس از دستگیری شوهرش، به افسر پرونده گفت دیگر تحمل زندگی با این مرد را ندارد و طلاق می خواهد. زن 48 ساله ای با بیان اینکه دیگر از چشم در چشم شدن با شوهرم خسته شده ام و می خواهم از او طلاق بگیرم، درباره سرگذشت خود به مشاور و [...]
خاطرات صادق خلخالی: بازرگان و ابراهیم یزدی چگونه سعی می کردند جلوی اعدام ها را بگیرند؟ / من گفتم اگر این ...
...> ------------------ ارتشبد نصیری که به مدت پانزده سال در رأس کار های حساس کشور، از جمله سازمان اطلاعات و امنیت کشور قرار داشت، به کلی منکر شکنجه در زندان های رژیم شد. او گفت من در این یکی دو روز که در زندان شما هستم پی برده ام که قبل از انقلاب زندانیان سیاسی را شکنجه می کردند. او به این طریق می خواست خود را تبرئه کند؛ ولی چه کسی بود که باور کند او از همه جریان ها بی خبر است. او ام الفساد و ام الخبائث ...
ای زاده زهرا خلف سید لولاک/ در بزم عزایت شده افلاک صد چاک
افراد عادل را احضار کرد تا گواهی دهند بر اینکه امام ناراحتی مزاج ندارد. امام متوجه شده به آن ها فرمود: گواهی ندهید، زیرا که من سه روز است مسموم شده ام و بر اثر همین سم از دنیا می روم. بعد از شهادت امام، جنازه ی حضرتش را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ؛ این امام رافضیان است پس او را بشناسید. جنازه ی امام را روی پل بغداد گذاشتند ...
طوفان انقلاب طومار طاغوت را پیچید
...، برخی هم با افراد بیرون از سازمان در ارتباط بودند. من تا شهریور همان سال (1350) مخفیانه زندگی می کردم، اما وقتی فهمیدیم وضعیت عادی است به خانه بازگشتم. وی اظهار داشت: سال 1351 از یک کوچه پر پیچ و خم در محله امین حضور در تهران در حال رفتن سر قرار بودم. وقتی متوجه شدم یک نفر مرا تعقیب می کند، فرار کردم، اما فردای آن روز ماموران ساواک در خیابان بر سر من ریختند و مرا به جرم مبارزه علیه ...
ماجرای حضور آیت الله مدنی در فرودگاه برای استقبال از امام(ره)
محمد افتخاری، پیشکسوت انقلابی و همرزم شهید مدنی، در حاشیه جشن انقلابی دانشگاهیان با محوریت شهید مدنی مجاهد حق در گفت وگو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: آیت الله مدنی بعد از گذراندن تحصیلات در قم به نجف رفت به دلیل گرما و مشکلات ریه پزشکان به او گفتند باید به محل سردسیر برود و شهر همدان را برای سکونت به او پیشنهاد دادند. وی افزود: او در محله دره مرادبیگ همدان ساکن شد، در همدان کسی را نداشت، 40 یا 50 روز مهمان فردی به نام حاج سیفی می شود، آق ...
حکایت تنوخی از تظلم خواهی ابونصر واسطی بر سر قبر موسی بن جعفر(ع) کد خبر: 914773 / دیروز, 09:51 / فرهنگ و ...
هدیه می کنم. وزیر هم از او قبول کرده و به وکیلش نوشته است تا مزارع مزبور را بگیرد، و حالا هم به تظلم خواهی من ابونصر رسیدگی نکرده است. چند روز بعد من وارد مشهد مقابر قریش شدم و قبر موسی بن جعفر را زیارت کردم. سپس به مصلای آنجا رفتم تا نماز بخوانم. دیدم ورقه شکایتی قصّه به خط ابونصر در آنجا بالای قبر موسی بن جعفر آویخته است. دریافتم که او روی برگه، شکایت خود را برای موسی بن جعفر (ع) نوشته ...
مردی از بهشت
به گزارش اصفهان زیبا ؛ اندازه بابابزرگ دوستش داشتم؛ شاید هم کمی بیشتر. ننه جان می گفت: آقا را همه دوست دارند، بچه ها که بیشتر، با آن دل مهربان و بهشتی شان. رفتم جلوی تلویزیون . حتما آقا جان را نشان می دادند. حسام دوید و صفحه تلویزیون را ماچ کرد. خندیدم. مامان داد زد: نجمه انگشتت را از توی دهانت دربیاور. از صدای بلند مامان تکانی خوردم. وای، من باز متوجه نبودم و هیجانی شده بودم و ناخنم ...
همدم اشک و لبخند زندانیان
می آیم. همانطور که قول داده بودم بعد از عید به زندان رفتم، با مدیر زندان ملاقات کردم و متوجه شدم که زندانی تبعه افغانستان است و به اتهام قتل همسرش 12 سال است که در زندان به سر می برد. او در یک نزاع خانوادگی همسرش را هل داده بود، سر همسرش به چرخ خیاطی خورده و او جان باخته بود. شرایطش را پرسیدم. رئیس زندان، معاون زندان و مسئولان دیگر زندان همگی از او راضی بودند. می گفت زمانی که به زندان آمده بود سواد ...
نوری که در تاریکی درخشید
در جریان تولید و اکران فیلم از جان گذشتگان به دست آورده بودم انگیزه زیادی برای ساخت یک فیلم دیگر داشتم و دنبال سوژه و قصه بودم. مدت ها پرس و جو می کردم و از افراد مطلع پیشنهاد می خواستم. در مجموعه دادگاه انقلاب تبریز فامیلی داشتیم به نام رضا فرجی که بعدها شهید شد. با رضا صمیمی بودم. رفتم پیشش و ماجرا را گفتم که می خواهم فیلمی در مورد ترورها و منافقین بسازم اما سوژه مناسب ندارم. دستم را گرفت و برد ...
قهرمانی که شکنجه گران را خسته کرد!
سربه سر ساواکی ها می گذاشتم این مبارز خستگی ناپذیر روز های انقلاب و چهره شناخته شده زندان های ساواک درباره روز دستگیری اش می گوید: ساعت 2 ظهر بود. از حیاط یک خانه که ظاهرا لو رفته بود که من در آن جا هستم، بیرون آمدم. هنوز 4 قدم بیشتر نرفته بودم که من را به رگبار بستند. 7 تا گلوله خورده بودم و درد بسیار زیادی داشتم. یک دختر بچه 7 یا 8 ساله هم در کوچه بود که متاسفانه یک تیر به او خورد و شهید ...
نگاهی به زندگی امام موسی کاظم(ع)؛ باب الحوائجی که در زندان شهید شد
...، در دوران هارون حضرت زندان رفتند و در زندان طولانی به سر بردند در روایات ذکر شده که ایشان هفت یا ده سال در زندان بودند و بعد هم در زندان به شهادت رسیدند. از دعاهای امام در گوشه ی زندان این دعا بود: اللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ؛ خداوندا! تو می دانی که من از تو تقاضا کرده بودم، مرا در گوشه ای خلوت ...
اقدام شیطانی 8 مرد با دختر 20 ساله
به گزارش زیرنویس به نقل از برترین ها، دختر 20 ساله وقتی به دام خواستگار باج گیر خود افتاد، تصورش را نمی کرد که چه حادثه شوم و تکان دهنده ای در انتظارش است. خواستگار باج گیر، دختر جوان را ربود و با همدستی 7 نفر از دوستانش به این دختر تجاوز کردند. وایل آذر [...]