سلوک عرفانی شهید ممقانی به روایت همرزمانش
سایر خبرها
زمین را کندم و عباس را هم کنار رضا در همان قطعه به خاک سپردم
مقدس می درخشید. نامش حاج ذبیح الله بخشی زاده بود. همه او را به حبیب بن مظاهر هم می شناختند. در سن 47 سالگی که وارد جبهه شد تا آخرین لحظات عمرش در جست و جوی شهادت بود. نقش غیرقابل انکارش را می توان به وضوح در تبلیغات جنگ و روحیه بخشی به رزمندگان اسلام دید. سید مسعود شجاعی طباطبایی درباره این عکس از حاجی بخش گفته است: این عکس را در مرحله دوم عمیات کربلای یک که منجر به آزادسازی مهران شد، ...
سردار شهید علیرضا موحددانش
نام و نام خانوادگی: علیرضا موحد دانش محل تولد: تهران تاریخ تولد: 27 شهریور 1337 درجه: سرلشکر یگان: لشکر 27 محمد رسول الله (ص) مسئولیت: جانشین فرمانده تاریخ شهادت: 13 مرداد 1362 سن: 25 سال محل شهادت: فکه مزار شهید: بهشت زهرا (س) - تهران گروه حماسه و جهاد دفاع پرس : علیرضا موحددانش، فرزند ...
شهید مجید سپاسی ؛ فوتبالیست مشهوری که جبهه خانه اش بود...
روز از مهرماه سال 1340 در شهر شیراز دیده به جهان گشود. نوز سیزه سالش نشده بود که پدرش را در اثر سانحه ی رانندگی از دست داد. فوتبالش عالی بود و امید های زیادی به او می رفت. انقلاب که شد، مستمع پر و پا قرص سخنرانی شهید آیت الله دستغیب بود. بعد از انقلاب وارد سپاه شد. وقتی که صدام هوای قادسیه کرد او هم از بی راهه های بهمن شیر به آبادان رفت و در توپخانه مشغول به خدمت شد. از سن 15 سالگی به ...
سردار شهید یدالله کلهر
خوبی برایت نبودم و از من راضی باش تا خدا هم از من خشنود گردد و مرا بیامرزد. امیدوارم بتوانم با تقدیم خون ناچیز و جسم ضعیف خود به اسلام و قرآن رضایت خدا و شما را فراهم کنم. صبور باش و مبادا بی صبری و گریه کنی و تو مادر مهربانم در شهادتم گریه نکن. افتخار کن و شجاع باش و به دیگر مادران شهدا بیشتر سربزن و به آن ها دلداری بده و اگر خواستی گریه هم بکنی بر سیدالشهدا حسین بن علی (علیه السلام) گریه کن نه ...
شهید محمود ستوده ؛ محمود بود و ستوده :، چون نامش
دریغ نداشت. شهید محمود ستوده از اوایل درگیری در کردستان، جزو اولین گروه هایی بود که همراه تعدادی دیگر از برادران به آن دیار رفت و، چون کوهی استوار، در مقابل گروهک های وابسته مزدور ایستاد و دلیرانه به دفاع از حریم اسلام و قرآن پرداخت. در اولین گروه اعزامی به جبهه با شروع جنگ تحمیلی و اعزام نیرو به جبهه نبرد، ندای رهبر و مرداش را لبیک گفت و پس از طی دوره فشرده آموزش ...
کتاب های صوتی حوزه ادبیات پایداری در زمستان 1402
سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا) : از دو خبر مهمی که زمستان امسال درباره کتاب های صوتی حوزه ادبیات پایداری منتشر شد، یکی به مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برمی گشت که از 75 کتاب گویا از عناوین تولیدی خود رونمایی کرد. در میان این آثار، کتاب هایی مانند به شرط بهشت ، جوانان اهواز زنده اند ، عملیات خیبر ، نبرد العمیه ، نبرد در کانال ماهی ، حماسه امواج ، دست های خالی، پاهای خونین ...
خاطرات احمد خرم از شهید مهدی باکری: می گفتند باکری برای آینده سپاه خطرناک است!
. رفت و آمد زیاد ما هم مجاز نبود؛ چون لو می رفتیم. پنج شش روز بعد از اینکه بشارتی خانه ما آمد، روز پنجم ششم یا هفتم بود که دیدم زنگ زد. ما طبقه دوم بودیم و جلو در هم پیدا نبود. آمدم در را باز کردم دیدم مهدی است و یک موکت روی شانه اش است. گفت یا الله! گفتم مهدی این چیست؟ گفت این سهم تو است. گفتم شما دو نفرید، دو تا موکت شش متری دارید، چرا یکی را برداشته اینجا آوردید؟ گفتم برگردان ببر ...
نامه های احمدک به خدایش
میبینم و آتش میگیرم. خدایا نمیدانم این جمله را بنویسم یا ننویسم. می نویسم. خدایا من از مراجع تقلید قم شکایت دارم! فکر می کنم به حوزه های علمیه لاکچریشان بیشتر از ما مردم فکر می کنند. خدایا دلم پر است. مواظب کشورم و مردمم باش. امید دارم که به همین زودی: دورت بگردم. مورچه ات احمدک ششم رمضان 1402 خورشیدی راستی راستی خدایا! آن کارگری بود که توی نامه پریروز نوشته بودم در تامین جهاز دخترش مانده، خدایا زهرا و محمدعلی و حمید توی دایرکت شماره حساب خواستند که کمکش کنند تا بتوانیم چند قلم از جهاز دخترش را بخریم. ممنون انتهای پیام ...
سردار شهید محمود شهبازی
...، عربی و اردو ترجمه شده است. سردار شهید حسین همدانی دوست و همرزم سردار شهید محمود شهبازی در بخشی از کتاب مهتاب خیّن عملیات بیت المقدس و نحوه شهادت محمود شهبازی را اینگونه روایت می کند: ساعت از دوازده شب هم گذشته بود و وارد دقایق اولیه ی یکشنبه، دوم خرداد 1361 شده بودیم. من پیش حاج همت، در مقر نصر 2 مانده بودم و آقای محمودزاده، در همان مقر جلویی، پیش حاج محمود شهبازی ...
گفت مادر مرا نبوس مادران شهدا حسرت می خورند!
گفت و گو با مادر و 2 تن از اقوام غواص شهید مفقودالاثر محسن جاویدی فاش نیوز - من تمام شهر را دنبالش گشتم. پاهایم تاول زد تا توانستم داخل پایگاه بسیج پیدایش کنم. گفتم نرو پدرت از دنیا رفت و کسی بالای سر من نیست. پسرم گفت من باید بروم از کشورم دفاع کنم. رفت و بعد از دو ماه برگشت. خواستم او را ببوسم گفت ننه ماچم نکن همرزمم شهید شده، مادرش تو را ببیند غصه می خورد. دوباره رفت اینبار خبر ...
رزمندگانی که مصداق شیران روز و عابدان شب بودند
خاطراتی از زهد رزمندگان در گفت و گوی جوان با یک راوی دفاع مقدس ی فاش نیوز - ک بار همراه شهید جعفری به بهشت زهرا (س) رفتیم. نماز را همانجا خواندیم. بعد ایشان دلش نیامد از زیارت قبور شهدا دست بکشد. آنقدر ماندیم تا هوا کاملاً تاریک شد. من گرسنه ام شده بود و از طرفی، چون با موتور به گلزار شهدا رفته بودیم، سردم شده بود. هر چه می گفتم داود بیا برگردیم، دلش راضی نمی شد ...
انفجار دفتر نخست وزیری
مرتضی میردار انفجار نخست وزیری که اتفاق افتاد، من و آقای انصاری از طرف امام حرکت کردیم و رفتیم. مقر شهید مطهری را از همه طرف بسته بودند.1 مقر شهید مطهری محل استقرار ریاست جمهوری، نخست وزیری، شورای نگهبان، مجلس شورای اسلامی و دیوان عالی کشور، که آقای اردبیلی مسئولیتش را برعهده داشت، بود. سپاه منطقۀ 10 هم در گوشه ای از آن بود. آن روز ما به سرعت با آقای انصاری آمدیم پایین. شایعات خیلی ...
یادکردی از شهید والامقام حاج عباس کریمی/اصلا تو می دانی حاج عباس کیست؟!
.... اما عباس انگار نه انگار. به قدری خونسرد و بی خیال بود که شک کردم نکند با حاج محمد هماهنگ کرده که الان بریزند این ده را بگیرند. قلبم مثل گنجشک می زد. ما نیروی اطلاعاتی بودیم و اگر زیر شکنجه می رفتیم حرف های زیادی برای گفتن به برادران ضدانقلاب داشتیم. جلوی آشتیانی که نشستیم او شروع به صحبت کرد که ما می خواهیم با شما به توافقاتی برسیم، تا... عباس نگذاشت حرف او تمام شود و خیلی محکم و ...
مرور خاطرات و بازخوانی تاریخ با کتاب سفر به روزهای جنگ
مبهوت خشکم زد. دست هایم را جلوی صورتم گرفتم. یک لحظه در عالم خیال، شهید صیاد روبه رویم ظاهر شد و گفت حسام، از این لحظه پرچم معارف را به تو می سپارم. قرار بود جلسه آخر باقی مانده از سال قبل، روز سه شنبه 24 فروردین – یعنی دو روز بعد – برگزار شود. تلفنی با امیر صالحی، فرمانده وقت دانشگاه افسری صحبت کردم و گفت با اتفاقی که افتاده، سخت است کلاس معارف جنگ دیگر تشکیل شود. گفتم اگر شما همراهی می کنید، ما ...
عکس زیبایی جادویی دختر محمد دلاوری مجری سرشناس+ بیوگرافی و عکس های خانوادگی !
دفاع مقدس خبرنگاری من شروع شد محمد دلاوری: چگونه خبرنگار شدنش هم ماجرای جالبی دارد. آقای مرتضی سرهنگی را در نمایشگاه کتاب دیدم و نمی دانستم کیست. دوستم به من گفت:تو که این همه به نوشتن علاقه داری، من این آقا را در تلویزیون دیدم. فکر کنم بتواند کمکت کند. من هم رفتم پیش او و گفتم که خیلی به دفاع مقدس علاقه دارم و درباره آن مطلب می نویسم. او هم گفت بیا دفتر تا با هم صحبت کنیم ...
نوروزهای رزمندگان و شهدا و خانواده های شهدا
های خشک و آب شکر های حانوت. سال تحویل کنار مزار شهدا در هشت سال دفاع مقدس، هشت بهار بر مردم ایران گذشت که طی این سال ها بسیاری از رزمندگان در کنار خانواده نبودند و در جبهه ها سال را نو می کردند و یا با فرارسیدن هر بهاری در این هشت سال، خانواده هایی بودند که تنها قاب عکس شهیدشان زینت بخش سفره هفت سین شان می شد. عده ای از خانواده های ایرانی نیز در بیمارستان در کنار جانبازان خویش ...
روایت خاطرات جزیره مجنون در تئاتر
مهدی امیدی مجنون یکی از نمایش های موفق نخستین جشنواره ملی تئاتر شبستان بود که به موضوع شهدای گمنام و مسئله تفحص در دفاع مقدس می پرداخت؛ این نمایش که توسط گروهی جوان از استان مازندران در این جشنواره شرکت کرد و مورد توجه قرار گرفت، جلوه های ویژه ای از دوران دفاع مقدس را نمایان می کرد. به همین بهانه با علی ربیحاوی پور، نویسنده و کارگردان این نمایش گفت وگو کردیم: ربیحاوی پور ...
شیرینی حجاب روی سکوی قهرمانی جهان
سخت است، اما خودم دوست داشتم که حجاب برتر را داشته باشم. خدا را شکر تا این لحظه توانسته ام پایبند به انتخابم بمانم و در ادامه زندگی نیز تمام تلاشم را برای حفظ آن انجام می دهم، از کودکی به دنبال برترین و بهترین ها بودم و در انتخاب پوشش نیز برترین آن یعنی چادری که ارثیه حضرت زهرا ( س) را می خواستم و انتخاب کردم. دارابیان گفت: من به چادرم افتخار می کنم، زنان چادری الگوی یک زن مسلمان هستند ...
وصیت کرد بعد از شهادت حقوقش را به کودکان بی سرپرست بدهند
گفت وگو با برادر شهید محسن نوبخت از فرماندهان گردان لشکر 27 فاش نیوز - محسن سه ماه قبل از شهادتش یک عکس برای ما به یادگار گذاشت. رفته بود عکاسی و به عکاس گفته بود این را برای خودم نمی خواهم، بعد ها می آیند و این تصویر را از تو می گیرند! بعد از شهادتش برای دریافت عکس به عکاسی مراجعه کردیم. عکاس وقتی شنید برادرم شهید شده است، خیلی تعجب کرد غزال ساری اصلان جوان ...
روایت باورنکردنی از اسیر گرفتن افسر ارشد بعثی توسط رزمنده دفاع مقدس
به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت روزبه روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته یابی و نکته سنجی زندگی شهدا در جامعه ی ما رواج پیدا کند. ، این جمله کوتاه برشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در 27 بهمن ماه سال 1393 در خصوص اهمیت نام و یاد شهدا است. خاطره زیر روایتی است از سردار علی ناصری از هوشیاری رزمنده کرمانی دفاع مقدس که در کتاب پنهان زیر باران منتشر شده است. به ...
شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور
را بردار، عراقی ها عمامه تو را که ببینند فرار می کنند. اوج رشادتش در عملیات چذابه بود که همه درمانده شده بودند، دفاع سخت شده بود و دشمن هجوم سنگینی را به نیرو های خودی در تنگه چذابه وارد کرده بود و با قدرت بر منطقه مسلط شده و می خواست بستان را بگیرد؛ ردانی پور با تکیه بر ایمان و شجاعت تمام و نصب العین قرار دادن فرمان امام که فرمودند: بستان به هر صورت ممکن باید حفظ شود ، مقتدرانه ایستاد ...
سرلشکر شهید حسن شفیع زاده
.... بعد ها با تلاش بی وقفه و شبانه روزی خود، قبضه های غنیمتی را در قالب توپخانه های لشکری و گردان های مستقل توپخانه، به سرعت سازماندهی کرد و در عملیات رمضان، اکثریت قریب به اتفاق توپ ها را علیه دشمن بعثی بکار برد. پس مذاکرات و بی هیچ تعللی، تشکیل یگان موشکی در دل توپخانه سپاه پاسداران کلید خورد. سیزده نفر از نیرو های با سابقه توپخانه به همراه چند نفر مترجم، برای گذراندن آموزش بکارگیری ...
هدیه طلایی مادران تهرانی به مادران و کودکان غزه
، شروع به جمع آوری طلا و پول کنیم. بعد از مدتی بالاخره در یکی از جلسات هیئت مادران و کودکان امتداد ، قدم اول را برای این کار برداشتیم. در آن مجلس، استادمان، خانم قاقازانی که خودشان هم از بانوان فعال پشت جبهه در دوران دفاع مقدس بودند، درباره زنان تمدن ساز تاریخ صحبت کردند و بعد این سؤال را مطرح کردند که: حالا سهم ما در این مسیر چیست؟ اینطور بود که شعار پویش ما هم شد: سهم من در نابودی اسراییل چیست ...
دوست دارم در جنگ با آمریکا شهید شوم
موفق ترین عملیات های دوران دفاع مقدس در جزیره مجنون توسط رزمندگان غیور اسلام انجام شد. همچنین در عملیات کربلای 7 شرکت کردم. علاوه بر آن، در سه یا چهار عملیات تک عراق در منطقه شلمچه نیز حضور داشتم. کارخانه پتروشیمی بصره به مدت ده ماه دست من بود. آن زمان معاون گردان بودم. سه بار داوطلبانه به جبهه رفتم، که یک بار آن از طرف نیروهای کمیته انقلاب بود و در لشکر 28 روح الله قرار گرفتم. یکی از ...
بدانیدکه جبهه نعمت بزرگ،انسان ساز,مکتب عالیه است
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خاورستان ، شهید سیدعلی کرمانی پوربقایی فرزند میرصمد در تاریخ پانزدهم مرداد سال 1346 در تهران دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و در زمان انقلاب بسیار فعال بود. با شروع جنگ در جبهه های حق علیه باطل حضور یافت. در تاریخ بیست و ششم اسفند ماه 1365 در منطقه شلمچه به مقام شهادت نائل آمد. مزار ایشان در بهشت زهرا قطعه 24 است. به نام ...
سرلشکر شهید نورعلی شوشتری
با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات غرورآفرین را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا جایی که در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری می فرمایند: در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد. ...
ای یکه سوار شرف، ای مردتر از مرد...
... چند روز قبل از عملیات بدر (20 اسفند تا 26 اسفند 1363)، کاظم رستگار همراه ناصر شیری برای شرکت در این عملیات به جبهه رفت و همراه تیپ 31 عاشورا به فرماندهی دوستش مهدی باکری در عملیات شرکت کرد. کاظم رستگار، 25 اسفند 1363 همراه حسن بهمنی و ناصر شیری در منطقه جفیر در شرق بصره براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او سیزده سال در منطقه باقی ماند و پس از تفحص در 28 مهر 1376 در بهشت زهرای تهران به ...
پرواز مطهر دو برادر عاشق
، فاصله سنی زیادی داشتیم. علی ما بی خداحافظی رفت جبهه! اصلاً او را ندیدیم که با او خداحافظی کنیم، وقتی آمدیم گفتند که: علی آقا رفت جبهه. ما هم چشم به راهش بودیم و دل تو دلمان نبود. خانه ای برای مادرم خریده بود، آن ها را فرستاد به خانه خودشان و ما هم رفتیم و کم کم وسیله می بردیم تا موقعی که خبر شهادتش را آوردند. داشتم به آن جا می رفتم، دیدم صدای زاری و شیون مادرم می آید. گفتم: چه اتفاقی افتاده؟ گفت ...
درد رویش را تاب آور ؛ بهار نزدیک است
انتظار توست قصه همین اگرهاست که هرکدام روایت خواندنی ای دارند که حیف است از کنارشان به سادگی رد شویم. داشتم می گفتم، من بعد خواندن این کتاب دیگر به فکر این نبودم که حتماً باید کار بزرگی برای آدم ها انجام دهم تا بنده مقبولی برای خداوند باشم و کمال آفرینشم را محقق کرده باشم. قرار نیست همه امیرالمؤمنین (ع) باشند یا سلمان فارسی و ابوعلی سینای حکیم و شهید دفاع مقدس و دانشمند برجسته وطن. اگر به قدرِ یک کرم ...