سایر خبرها
سردار بی ادعای بابلسر عاشق گمنامی بود
.... گویا سه روز قبل از عملیات، دوره آموزش های شان تمام می شود اما حاجی داوطلبانه می ماند و به گفته رزمندگان، همسرم گفته بود چون به وجودم احتیاج است، می مانم و بعد از عملیات به خانه می روم. به این ترتیب در عملیات شرکت می کند و برنمی گردد. گویا همسرتان در کنار شهید کجباف به شهادت رسیده بود؟ از همرزمانش 5 نفر شهید شدند. شهید حسن بادپا از کرمان، هادی کجباف از اهواز، اولین طلبه شهید ...
همسرم عاشق شهادت در راه اهل بیت(ع) بود
همسرم عاشق شهادت در راه اهل بیت(ع) بود و بار اولی که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه رفت و برگشت گفت برایم اگر دعا می کردی به آرزویم می رسیدم. سیده خدیجه میرنورالهی همسر شهید محمدحسین حمزه از شهدای مدافع حرم در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری بسیج در سمنان، در خصوص خصوصیات اخلاقی و رفتاری همسرش اظهار داشت: محمدحسین همواره قرآن می خواند و هرگز خواندن زیارت عاشورا را در ترک نکرد و هیچ ...
همسرم را با دست های خودم مهیای رفتن کردم
همه چی باشد . گویا ایشان تنها چند روز بعد به شهادت رسیدند؟ محمدم شش روز در سوریه بود و در نهایت 21 دی ماه 1394 در خان طومان سوریه به شهادت رسید و هنوز هم پیکرش باز نگشته است. تیر به پای آقا محمد اصابت می کند و مجروح می شود. همرزمانش ایشان را داخل ماشین می گذارند تا به عقب بیاورند اما موشک کورنت اسرائیلی به ماشین شان اصابت می کند و ایشان به شهادت می رسد. من خیلی سر خبر شهادت ...
عاشقانه های همسر شهید مدافع حرم؛ عشق شهید "شمسه" به امام خامنه ای کم نظیر بود
کنند و همیشه می گفت که من هم می خواهم بروم و چون امکان اعزامش در موقع خدمت نبود همواره عنوان می کرد که می خواهم بعد از بازنشستگی کارهای اعزام را انجام دهم و بروم . هر کس را هم که می دید به او می گفت که شما دعا کنید کار من درست شود و به سوریه بروم . خیلی مشتاق بود و به بچه ها می گفت که سر نمازهایتان برای من هم دعا کنید که کارم درست شود و به منطقه اعزام شوم . تسنیم: چرا این قدر علاقه به ...
همسر شهید: نبودن های حامد زیاد بود/ نمی توانستم جلوی آرزوهایش را بگیرم/ شهدا را طوری معرفی نکنیم که بین ...
کجا شهادت کجا!هیچ وقت فکرش را نمی کردم دعاهایش انقدر زود مستجاب شود. چگونه خبر شهادتش را به شما دادند؟ مقدمات آمدنشان را داشتیم فراهم می کردیم که خبر شهادتش به ما رسید . اصلا فکرش را هم نمی کردم. روز قبل شهادت داماد من با خواهرم تماس گرفت و با زبان رمز گفت بچه های ما کولاک کردند. دو قدم مانده تا زمین برسیم. فردا خبرهای خوشی به شما میدهیم. که همان شب عملیات آزادسازی نبل ...
جشن تولد همسر فوتبالیست معروف ایران +عکس
به گزارش 9صبح به نقل از برنا مهدی رجب زاده در صفحه اجتماعی خود تصویری مربوط به جشن تولدی که شب گذشته برای همسرش گرفته بود، را منتشر کرد و نوشت: به نام حضرت دوست، سلام. فصل، فصلِ تو که عشقه، چهار فصل من بهاره، بهاره، بهاره... خداوند رو شکرگزارم و ممنونم که همچنین فرشته ای آفرید تا در مسیر پر پیچ خم زندگیم در کنارم باشه و مادری مهربان و دلسوز برای فرزاندانم. ان شاءالله همیشه در کنار من و بچه ها سلامت و شاد باشی و ما هم بتونیم لحظات خوبی برات رقم بزنیم. همسرم، شریک شادی ها و غم هام، تولدت مبارک............. التماس دعا، یا علی ع مدد. ...
شهدای مدافع حرم برنده واقعی هستند
عاشقانه به تصویر کشید به گونه ای که هنوز صدای مادر از ذهنم بیرون نرفته است. محمد حسین به آرزویش رسید همسر شهید نیز در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در سمنان؛با اشاره به خلق وخوی همسر شهید خودگفت: محمد حسین به آرزویش که شهادت بود رسید و از او میخواهم که شفاعت ما را هم بکند. سیده خدیجه میرنوراللهی با اشاره به اینکه همسر شهیدش برای بار اول در سال94 بمدت 45 روز از ...
زمان اعلام نتایج کنکور ابراهیم مفقود شده بود
پاسداران یا بسیج فعال باشد. پدرش پیش نماز مسجد آزادی است. اگر راضی باشید آدرس منزل را به شما بدهم." پس از پایان صحبت های آن خانم، نگاهی به دختری که نشان داده بود کردم. در همان نگاه اول مهرش به دلم نشست. دختر محجبه ای بود. آدرس منزلشان را گرفتم و آدرس خودمان را هم در برگه ای تحویلشان دادم. فردای آن روز تلفنی ماجرا را برای پسرم تعریف کردم. چند روز بعد که از جبهه برگشت راهی آدرس ...
وصیت نامه و زندگی نامه شهید فیروز حمیدی زاده
آرزوی حلالیت می طلبم و امیدوارم قصور و کاستی های اینجانب را ببخشایند. در این مدت در مورد مادر، پدر و برادران و خواهرانم کوتاهی هایی داشته ام که امید است مورد حلالیت واقع گردم از همسرم می خواهم فرزندانم را آنگونه که باید باعث افتخار اطرافیان و جامعه گردند تربیت نمایند و ایشان نیز کوتاهی اینجانب را حلال کنند از همه عزیزان طلب بخشش دارم یا حق التماس دعا ...
نمازهای اول وقت محمد را تا شهادت بالابرد
هایمان بعد از شهادت برادرم پیشم آمد و گفت بعد از شنیدن خبر شهادت محمد تصمیم گرفتم حداقل نمازم را بخوانم و از همان روز به بعد نمازش را می خواند. همچین مواردی خیلی پیش آمده است. خون شهدا به واقع راه را نشان می دهد و اگر آنها نبودند جامعه در خمود و خلسه فرو می رفت. محمد در وصیتنامه اش بسیار به حمایت از ولایت فقیه توصیه کرده و روز آخر قبل از رفتن به من گفت: مبادا ناراحتی از شهادتم باعث شود که کوچک ترین حرفی علیه ارزش ها بزنید. آقا را تنها نگذارید. همیشه از ایشان حمایت کنید. ...
معجزه فقط کار خداست
می دهد، به همان اندازه هم صبر و تحملت را بالا می برد. آن روز ها فقط با خدا حرف می زدم و اطمینان داشتم دست هایمان را می گیرد. دست های کارن را می گیرد. اینها را به همسرم می گفتم و آرام اش می کردم. حقیقت این است که ایمان به خدا و حرف های پزشک کارن، مرا امیدوار می کرد. شهرام شیوایی: قبل از اینکه بدانم پسرم کم کاری مغز استخوان دارد نه سرطان، مجوز شیمی درمانی اش را هم امضا کرده بودم. به بزرگی ...
خداحافظ رفیق ...
چی از غیب خبر داره؟ حاج حسین گفت آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم. پرسیدم چه خوابی؟ حاج حسین گفت چندی قبل خواب شهید کاظمی را که پیغام شهید یوسف الهی را برایم آورد و گفت تو شهید نمی شوی دیدم. در خواب به شهید کاظمی گفتم یه دعا کن من هم بیام پیش شما و خدا مرا به شما برسونه ولی شهید کاظمی دعا نکرد. گفتم باشه دعا نکن من دعا می کنم تو آمین بگو و گفتم، خدا منو به ...
دستان مرد شیشه ای از خشونت کوتاه شد؛ اعظم در پناه قانون آرام گرفت
ساختن های اعظم به زمان قبل تاز ازدواج باز می گردد و اعتیاد به مواد مخدر دامن خانواده و پدرش را نیز را پیش از این گرفته بوده است لذا سایه شوم اعتیاد بر طالع وی و دخترانش نیز رنگ خاکستری زد. اعظم خود در زمره بچه های طلاق قرار دارد و دوران کودکی و جوانی اش را با دو خواهر و برادرش با مادر بزرگ خود سپری کرده است و پیش از این نیز به دلیل اعتیاد پدرش به هروئین خاطره خوشی از زندگی ندارد. ازدواج ...
وقتی برگشتم پسر غریبه را در اتاق کنار همسرم دیدم
.... ناصر پشت تریبون دفاع ایستاد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: من در میدان تره بار کار می کردم. به همین خاطر شب ها ساعت 12 به محل کارم می رفتم و صبح ها به خانه بر می گشتم. یک شب که ساعت 2بامداد به خانه برگشتم با پسر غریبه روبه رو شدم. من در خانه را به روی او قفل کردم و از دو برادرم کمک خواستم. ما همان موقع با پلیس 110 تماس گرفتیم و حسن و سمیه بازداشت شدند. یک هفته بعد از این ...
مادر شهیدان: نگرانم خسته شوید
شهید با بیان این که در هشت سال جنگ، هیچ سفره ای نینداختم که همه اعضای خانواده دور آن جمع باشند، همیشه یکی بود که برای دفاع فرستاده بودم، خاطرنشان کرد: زمانی که دو فرزند شهیدم را آوردند، برخی می گفتند که این خانواده دیگر کسی ندارند و دلسوزی می کردند، به همین خاطر موقعی که با همسرم و نوه ام در مسجد بودم، میکروفون مسجد را گرفتم و گفتم اماما سرت سلامت، دو تا از بسیجی های ناقابل و کوچکت از زیر کرکره ...
توکل بر خدا کلیدی است برای مقابله با تمام مشکلات
، خدا را شکر هر روز بین 20 الی 30 هزار تومان درآمد دارم که خوب است . آقای راستگو می گوید یکی از اصلی ترین دلایلی که من توانستم این شرایط را تحمل کنم همسر فداکارم بود ، زمانی که من در 24 سالگی دچار آن مشکل شدم همسرم دختر جوانی بود که می توانست شرایط من را نپذیرد و من را ترک کند اما با وجود اینکه بارها به او گفتم برود پی زندگی خود ولی او قبول نکرد و به خاطره زندگی و بچه هایمان فداکاری ...
جانبازی را از پدر و مادرم آموختم!
تا ببوسه، محمد دستش رو کشید و گفت: مادر چرا هر وقت سرم رو برمی گردونم تو رو می بینم که در حال گریه ای؟! مادر لبخند تلخی زد و گفت: راضی ام به رضای خدا، میدونم راهت حق بوده؛ اما مادرم و سکوت کرد. سه سال نیست که بابا شهید شده حال هم نوبت منه، شرمنده ام که همه عمرت به پرستاری گذشته و می خواد بگذره محمد گفت: از بچگی و بابام جز سرفه های دلخراش هیچی یادم نیست، همه بچگیم یا ...
زندگی نامه شهید مفقود الاثر احمد افیونی زاده در گفتگو با مادر شهید
، مادر و 3 فرزند پسر محل تولد : شهر اصفهان – هشت بهشت غربی احمد سال 1345 در محله شیخ علی خان واقع در هشت بهشت غربی به دنیا آمد. او فرزند اول من بود و بعد از آن هم خداوند دو پسر دیگر به من داد. از بچگی خیلی دوست داشتنی بود. وقتی احمد سه روزه بود، در حالی که داشتم او را شیر می دادم یک دفعه به گریه افتادم و با خودم گفتم اگر این بچه روزی سربازی برود چکار کنم؟! به همه کمک ...
"صادق عدالت اکبری" به جمع شهدای ورزشکار مدافع حرم پیوست
بکنم چون یک عمر شعار داده ام لبیک یا حسین و امروز با عمل باید نشان دهم که شعار نیست و خدا را شکر می کنم فرزندم در راه اهل بیت(ع) رفت تا سرافراز باشد و سرافرازمان کرد. در ادامه همسر شهید صادق عدالت اکبری نیز گفت: افتخار می کنم که همسرم در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسیده و به او این افتخار بزرگ را تبریک می گویم. ...
داعش محصول کار صهیونیست ها و آمریکا است/ شهید کجباف مظلومانه شهید شد
پادشاهی کردند، اینها چه می خواهند جز اینکه می خواهند ما برده آمریکا باشیم و خودشان هم پادشاهی کنند و ثروت های ما را به دست دشمن دهند. همسر شهید هادی کجباف مدافع حرم گفت: وقتی متوجه حضور فائزه هاشمی شدم به محلی که این زن فتنه گر حضور داشت، رفتم و به هر شکلی که بود رفتم و در کنارش قرار گرفتم، رفتم و گفتم اجازه دهید که من یک سئوال از شما بپرسم، خیلی مودبانه رفتم، جلو خیلی با احترام حتی به او سلام ...
از بوی خوش برخی متوفیان تا جنازه ای که اشک ریخت
شده و ما قدر لحظاتی که داشتیم را ندانسته ایم. * دوست دارید اگر بعد از 120 سال فوت شدید چه کسی شما را غسل دهد؟ با خنده می گوید 120 سال خیلی زیاد است و ادامه می دهد دوست دارم همکارم احمد کیخا غسلم دهد. از محمد رضا تشکر می کنم و سراغ زهرا کیخا خواهر شهید غلامرضا کیخا که 48 ساله است می روم. * چطور شد کار غسالی را آغاز کردید؟ می گوید: پس از مرگ همسرم ...
رکورددار بالاترین پرواز جنگی کیست؟
.... اکبر آن روز نیامد، ساعتی از شروع جنگ گذشت و از آنجا که پادگان هوایی امنیت نداشت، همراه شوهرخواهرم به خانه آنها رفتیم و چند روز آنجا ماندیم. یک روز که نگران اکبر بودم بچه ها را به پدرشوهرم سپردم و به مغازه یکی از دوستان اکبر رفتم تا خبری از او بگیرم. گفتم از اکبرآقا خبر دارید؟ گفت از او که خبری نداریم اما شما میهمان داشتید! با تعجب گفتم میهمان؟ ما که خانه نبودیم! گفت بله آن هم ...
فرزند هتاک هاشمی لرستان را متشنج کرد/ سئوال همسر شهید مدافع حرم از فائزه هاشمی
سفر فرزند هتاک و متهم سیاسی آقای هاشمی به استان لرستان، وضعیت شهر خرم آباد را در روز گذشته متشنج کرد. همسر شهید کجباف از شهدای مدافع حرم گفت: منطق اینها بی ادبی، فحش، زدن و بی حرمتی است. گفتم من از این خانم سوالی دارم می خواهم از این خانم سوالی کنم ولی بعد از اینکه حرفش تمام شد صورتش را برگرداند و محل نگذاشت و رفت. من می خواستم سوال بپرسم که شما و خانواده تان از جان این ملت چه می خواهید؟ ما کشته ...
پدری که همراه دو فرزندش جانش را به اسلام هدیه کرد
حج مجبور شدم مادرم را که چشمش را جراحی کرده بود و باید تحت مراقبت قرار می گرفت به او بسپارم. به همین خاطر قبل از آنکه به مکه مشرف شوم مادرم را به شهید دوروزی سپرده و رفتم. آن شب(شب شهادت) بعد از نماز مغرب احساس خستگی زیادی داشتم و خوابیدم. درخواب دیدم که محمدحسین دست مادرم را گرفته است و دور خانه خدا به دنبال من می گردد.از او پرسیدم: شما چطور به اینجا آمده اید و چرا مادر را آورده ای؟ محمد ...
حسرت یک "آخ" را بر دل دشمن گذاشتم
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس ، شهید محمد رضا موحد دانش یکسال قبل از برادرش یعنی در تاریخ 13 اردیبهشت سال 1361 در منطقه ام الرصاص و عملیات فتح المبین به شهادت رسید. محمد رضا در حالی به شهادت رسید که معاون گردان سلمان فارسی تیپ 27 محمد رسول الله (ص) را بر عهده داشت و فرمانده اش در آن برهه زمانی، سردار حسین قجه ای بود که دو روز بعد از معاونش در واقعه محاصره گردان سلمان به شهادت ...
فحاشی هاشمی به همسر شهید
دفاع کند و اسپری فلفل به چشم بچه های انقلابی بپاشد. وی با بیان اینکه ما امروز می بینیم که بیت المال را در جایی که نباید مصرف شود مصرف می کنند و این داغ بیشتر ازداغ شهیدان ما است، افزود: من زمانی که وارد شهر خرم آباد شدم یک صحنه غم انگیزی را دیدم که دلم نمی خواهد شما را مطلع نکنم. چرا سران فتنه در امنیت مسولان وارد استان لرستان شدند؟ همسر شهید کجباف گفت: وقتی شنیدم که ...
گزار ش های ضدونقیض درباره وضعیت استاد برجسته موسیقی ایران
یا صاحب کتاب سال شدن، هیچ تمایزی ایجاد نمی کند و هیچ حمایت مستمری را به دنبال نخواهد داشت. روز گذشته، یکی از خبرهایی که در میان سیل روزمرگی ها گم شد، گفته های همسر استاد حسین دهلوی درباره حضور این چهره برجسته تاریخ موسیقی ایران در خانه سالمندان و وضعیت نامطلوبش است. سوسن اصلانی، همسر استاد حسین دهلوی، در گفت وگویی به شرق گفته بود: پس از آنکه حدود 12 سال پیش همسرم دچار سکته مغزی شد، به ...
رزمنده ای که بعد از 24 ساعت شهادت دوباره زنده شد!
بهترین های عالم هستی می دانم و به این گفته ی خودم اعتقاد دارم ، آنها اهل عبادت خاص و دعاها و راز و نیازها و مجاهدت های نفسانی عجیبی بودند ، همه ی آنها اهل نماز شب بودند. در آستانه عملیات کربلای 4 بچه ها بیشتر از قبل نماز می خواندند و عشق به شهادت در چهره ی آنان به وضوح دیده می شد، آنها ملتمسانه از خداوند تبارک و تعالی آرزوی شهادت می کردند وهیچگاه آنان را نمی دیدم مگر اینکه اشک در چشمانشان ...
نگاهی به سبک زندگی شهید شاه آبادی
فداکار و صبور تنهایی بنده بعد از شهادت ایشان خیلی مسئلۀ مهمّی بود اما خدا کمک می کرد. خودم تعجب می کردم که چه روحیه ای داشتم، من قبل از شهادت ایشان از شدت نگرانی، خیلی ناراحت بودم و ناگهان دور و برمن خالی شد. تنها وقتی پدرم به من زنگ می زد من جان دوباره می گرفتم و بلند می شدم و کار انجام می دادم اما پدرم و بقیۀ خانواده ام رفتند و تنها امید من حاج آقا بود وقتی ایشان هم رفتند بچه هایم کوچک ...
معرفی سیزده کتاب در سه سرفصل داستان های اخلاقی ، مناجات و عبادات ؛ از داستان های خواندنی با محوریت مباحث ...
گروه فرهنگ – رجانیوز: نمایشگاه کتاب در پیش است. نمایشگاهی که حالا بعد از چند سال برگزاری نیمه موفق و ناموفق آن در مصلای بزرگ تهران به شهر آفتاب در نزدیکی مرقد مطهر امام خمینی نقل مکان کرده است. فارغ از اینکه این بار مسئولین امر برای سهولت در خدمات دهی به علاقمندان کتاب و کتاب خوانی چه تمهیداتی اندیشیده اند، تب و تاب معرفی کتاب در این چند روز منتهی به آغاز به کار نمایشگاه حسابی بالا گرفته و هر فرد ...