سایر منابع:
سایر خبرها
ترجمه کتاب غزه در نمایشگاه کتاب عرضه شد
می زدم و بعدش گفتم گور باباش! از لای لنگ هاش در رفتم! نفس حیفا پس رفت و گفت: بگیر بخواب بچه؛ خدا حفظت کنه. لب هایش را مکید و چهره اش نور افتاد و گفت: فردا باز یه آدم حسابی شاد و شنگول می شی. دو چشم ناخواسته بسته شدند: حسام خیلی مثل توئه محمود... سرش را فرو کرد توی سینه ام، مرا بویید و دست ها را حلقه کرد زیر بغلم. صدایش سخت بود: این پسرها شیطون مجسم ان. راستش رو بخوای اینها بچه های حکومت ...
یک گزارش درباره مجروحان جنگ
...، به عنوان کادر درمانی رسمی به مجموعه بهداری سپاه معرفی شدم. این مجموعه از آقای جواد فریمانی و پنج شش نفر دیگر تشکیل شده بود. آقای فریمانی به من گفت: شما با توجه به تجربه ای که داری، برو خانه مجروحان. گفتم: خانه مجروحان چیه؟ گفت: بیمارستان بنت الهدی رو که بلدی، پشت اون ما یه ساختمون داریم که داخلش یه داروخونه است با معدودی دارو و یه اتاق سی اس آر (اتاق استریل و ضدعفونی). شما می تونین ...
رضائیان: می دانم اتفاقات بازی با پرسپولیس از کجا بود
دوست داشتم حل بشود. به خاطر اینکه من فوتبال را یک طور دیگر یاد گرفته ام. *می دانم اتفاقات بازی پرسپولیس از کجا بود وقتی در بازی با پرسپولیس در استادیوم اتفاقی افتاد؛ عده ای پشت دروازه بودند و من می دانم از کجا و از چه لیدری این اتفاق افتاد. بعد از بازی مصاحبه کردم و خیلی از طرفداران سپاهان گفتند برای مصاحبه و این چیزها... من اگر آن حرف را زدم هیچ وقت 200 نفر را در یک استادیو ...
این سردار بلندپایه سپاه، مربی بسیاری از سران مقاومت و حزب الله بود
به گزاش صراط به نقل از تسنیم ، 13 فروردین ماه امسال و در جریان حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق هفت نفر از مستشاران کشورمان در سوریه به شهادت رسیدند، یکی از این شهدا که قبلاً هیچ تصویری و نامی از او در رسانه ها منتشر نشده بود سردار محمدهادی حاج رحیمی بود. بنا به روایت تسنیم، شهید حاج رحیمی که از سال 1359 در کسوت مربی و از پادگان امام حسین(ع) کار خود را آغاز ...
کنایه عجیب یک استقلالی در نتیجه نگرفتن تیمش!
که گل مساوی را زدیم و حتی می توانستیم 2-3 موقعیت دیگر هم داشته باشیم ولی متاسفانه تنها از یک مورد آن استفاده کردیم. به نقل از ورزش سه او ادامه داد: از جنگندگی بچه ها راضی هستم و واقعا هم از سمت من تحت فشار هستند. پتانسیل زیادی داشتند تا برخی بعضی ها بهتر نتیجه می گرفتیم و از لحاظ کیفیت بازی هم شرایط خوبی داریم. در خانه و بیرون خانه کیفیت خوبی ارائه دادیم ولی نتیجه می گیریم که کیفیت خوب ...
زری خوشکام : سی سال ممنوع الکارم کردند/ علی حاتمی را دق دادند
و می گفتم من همسر علی حاتمی ام و هیچ جوابی نمی گرفتم. آن سال ها واقعا گرفتار و مقروض بودم. این همه هزینه ای که برای معالجه علی حاتمی در خارج از کشور کردیم، بی هیچ کمکی بود. حتی ارز دولتی هم به ما ندادند. هیچ. او هم قهر کرد. بعد از فوتش انتظار داشتم یک کدام زنگ بزنند ببینند خانواده علی حاتمی در چه حال است. اما هیچ کس تماسی هم نگرفت و واقعا از این بابت دلم گرفت. در پروژه تختی ...
کشتی کچ قدیم یا کشتی کچ جدید؟ آندرتیکر پاسخ می دهد/ اخبارWWE
فضاسازی و حرفه ای انکار کنید. همه بلیط ها به فروش می روند. دقیق یادم نیست زمان رویال رامبل بود یا رسلمنیا که داشتم در راهرو قدم می زدم و کاغذهایی روی دیوار چسبانده شده بود از شهرهایی که ظرفیت آنها تکمیل شده است. درباره 2-3 شهر حرف نمی زنم بلکه ظرفیت 30 شهر تکمیل شده بود. فروش ها بالا هستند و از زمان اتیتود ارا دیگر چنین چیزی را به خاطر ندارم. صد البته، قیمت بلیط ها بالاتر رفته اما سطح انرژی جمعیت ...
برادر شوهرم با نقطه ضعفی که از من گرفت چندین بار به من تجاوز کرد | همه چی از تاکسی شروع شد...
خوردیم نشستیم جلوی تلویزیون که فیلم نگاه کنیم که صدای زنگ در بلند شد. منتظر کسی نبودم و همسایه ها هم خیلی با ما در ارتباط نبودند، از چشمی در نگاه کردم. برادر فربد پشت در بود و از ظواهر مشخص بود خیلی اوضاع عادی نیست. کوروش را فرستادم تو اتاق و در را باز کردم، محمود وارد شد و بی مقدمه یه کشیده خوابوند زیر گوش من و فریاد زد کجا قایمش کردی! دنیا رو سرم خراب شد، فقط یادمه ...
ماجرای چاپلین و زنی که او را متهم به تجاوز کرد
مقامات پلیس خواهد بود. من با کمال احترام از تو خواهش می کنم که زیر این سفته را امضا کنی (و در حالی که چکی به مبلغ 1000 دلار را جلوی من می گذاشت ادامه داد) اگر آن را امضا نکنی به دادگاه شکایت خواهم کرد و خواهم گفت که من از چارلی بچه دار هستم. البته او برای ادعای خود دلیل محکمی داشت و در حقیقت این دلیل قاطع هم بارداری او بود. من که کاملا از طرز صحبت کردن او ناراحت شده بودم فریاد زدم: نه، جون ...
خاطره ی دختر سعید مدنی از تولد 40 سالگی او
) به اصرار یاسمن بود. من چون دیگه 11 سالم بود و بزرگ شده بودم این مسخره بازی ها رو تحویل نگرفتم. به غیر از من و مامان و یاسمن، 10-12 نفر مهمان دیگه هم بودند. با همۀ فیلم بازی کردن ها جلوی بچۀ 8 سالۀ مثلا بی خبر از همه جا آخرش تا بابا رسید خونه 2-3 نفر زدند زیر گریه، ولی من که نه. عکس از بیشتر از 20 سال پیشه، ولی اینجا، در 40 سالگی، چهرۀ بابا به نظرم حتی از عکس های سال های اخیر هم فرسوده ...
همه عمر از گوگوش سوءاستفاده شد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب کتاب پیر پرنیان اندیش، جمع آوری خاطرات هوشنگ ابتهاج توسط میلاد عظیمی و عاطفه طیه است که در سال 1391 توسط انتشارات سخن منتشر شد. هوشنگ ابتهاج در این کتاب به خاطرات خود در مواجهه با سؤالات گردآورندگان می پردازد. این کتاب در دو جلد و بیش از هزار صفحه منتشر شده است. انتخاب روزانه بخش هایی کوتاه از این کتاب را در سی قسمت برای علاقه مندان به تاریخ منتشر خواهد کرد. قسمت هشت: گوگوش در رشت هستیم پس از اینکه صبحانه در محیط گرمی صرف ...
هدیه سرخ برای نجات زندگی
پسرم مومن و متدین بود همان لحظه جواب مثبت دادم و گفتم اگر فرزند یک خانواده دیگر نجات پیدا کند انگار فرزند خودم از بیماری نجات یافته.خواستم پسرم خیر و ثواب دنیا و آخرت نصیبش شود.” تا آن روز در مورد اهدای عضو اطلاعاتی داشتید؟ راستش تا آن لحظه هیچ اطلاعی از اهدای عضو نداشتم.ولی همین که متوجه شدم یک عضو سالم بدن بیمار مرگ مغزی شده می تواند زندگی یک نفر را نجات دهد همان لحظه قبول کردم و گفتم خدایا ...
الفبای انسانیت
دانش آموز دارد و 4 پایه تحصیلی تصورتان از یک مدرسه روستایی که معلم برای تدریس در آن باید اول هفته برود و آخر هفته به خانه برگردد چیست؟ از فرید می خواهم درباره مدرسه شان در کچوز و از دانش آموزانش در این روستا بگوید و او این طور مدرسه و کلاس شان را به تصویر می کشد : مدرسه ما کانکسی است و امسال 6 دانش آموز دارم که در چهار پایه اول، دوم، سوم و ششم درس می خوانند و من همه این ها را همزمان تدریس ...
اس ام اس تبریک روز جهانی پسر + متن و عکس و استوری
...> پسر دلبندم دوست داشتن تو ... شیرین ترین کار تکراریه هر روز منه روز جهانی پسر مبارک پسر یعنی یک همدم واقعی برای مادر پسر داشتن یعنی پشت و پناه مادر پسر که داشته باشی غم نداری پسر میشه همه کس آدم.. وقتی ناراحتی پسرت نوازشت میکنه اشکت رو پاک میکنه ببینه کسی ناراحتت کرده میپره بهش، به خدا پسر داشتن خیلی زیباست من تمام این روزهارو ...
عصای دست مادر
تا تهش را بخورم؛ حتی نق هم نزنم چرا رُبش کم است و آبلیمو ندارد! اصلا همه اش تقصیر خودم است. به قول ننه قاسمم، چه گویم که ناگفتنم بهتر است؟ چپ رفتم و راست آمدم و گفتم غربت، شیرینی خودش را دارد. چرا حالا هر کجایش را می بینم دوری است و ملال دوری؟! دلم بغل مامان را می خواهد. بدود و تندی گوشت شیشه را سر اجاق بگذارد. زینب پایین پایم دل داده به مدادهای قدونیم قدی که از داداشی ها و آبجی ...
قهرمان لیگ قبل از هفته آخر مشخص می شود | پسرم فقط به خاطر یک نفر استقلالی بود، اما الان نیست
انصاریان که با او دوستی داشت و حتی او را به خاطر زیاد دوست داشتن عمو علی صدا می کرد، در آن مقطع استقلالی شد اما حالا زیاد پیگیر نیست؛ به همین دلیل با پسرم کری ندارم اما خودم پرسپولیسی هستم و دوست دارم پرسپولیس قهرمان شود. از رقابت جالبی هم که به وجود آمده من هم مثل همه هواداران دو تیم لذت می برم و از خدا می خواهم باز هم تیم محبوبم مثل خیلی از سال های اخیر قهرمان شود. به عنوان مدیرعامل سایپا ...
کتاب گران نیست؛ ما ارزانیم
دست های قلم شده ام کارتم را به صندوقدار دادم و رمزش را گفتم که یازده یازده بود و کتاب ها را تحویل گرفتم و گذاشتم توی چمدان قهوه ای ام. بلافاصله پیامک بانک برایم آمد و بلافاصله سقف نمایشگاه روی سرم خراب شد. اولش فکر کردم صندوقدار اشتباه کرده اما بعد که پشت کتاب ها را دیدم فهمیدم خودم غلط زیادی کرده ام که هفت هشت تا کتاب خریده ام. با این وجود، مطمئن بودم که مسئولان خدوم و دلسوز حتما فکری به حال ...
ما گمشدگان
را کشیدم کنار؛ طوری که با ضرب تندی خورد توی دیوار. دردم آمد. داد زدم: دخترم را بیاور. ول کن این حرف ها را. مینا همان طور که اشک می ریخت، نگاهم کرد و گفت: سعید غلط کردم. تقصیر من بود. درست می گی؛ ولی آقام امام رضا دستگیرِ ما گمشدگانه. صبور باش. با غیظ نگاهش کردم. گفتم: بچه رو پیدا کن بیا خونه. نمی دونم از کی می خوای یا از کجا کمک می گیری، فقط با دلارام میای خونه. درست چهار ساعت ...
نماز نخوان که شهید می شوی!
به گزارش جهان نیوز ، یکی از زرمندگان مدافع حرم تعریف می کند: حسین محرابی تازه آمده بود سوریه. یک شب قبل از خواب با اشاره به بچه ها گفتم که بیایید کمی با او شوخی کنیم و سر به سرش بگذاریم. ابوزهرا با یک چشمک به من فهماند که امشب خسته ایم و بهتر است بخوابیم.صبح حسین با صدای اذان از خواب بیدار شد. آمد بالای سرم و گفت: حاجی! بلند شو نماز. سرم را از زیر پتو بیرون آوردم و گفتم: مرد ...
پرداخت دیه؛ مجازات قتل شوهر در دفاع از خود | برای نجات جانم چاقو را برداشتم
ماجرای قتل شوهرش گفت: صبح خواب بودم که با صدای فریاد و لگدهای همسرم بیدار شدم. می گفت بلند شو صبحانه آماده کن، بعد هم سر خرید پوشک و شیرخشک بچه دعوا کردیم و ناگهان به من گفت گوشی تلفنت را بده می خواهم ببینم داخلش چه داری، اما من مخالفت کردم و او هم مرا روی زمین انداخت و با دستانش گلویم را فشار داد. یک لحظه احساس کردم همه جا تیره و تار شده و نمی توانم نفس بکشم. در حالی که زیر فشار دستانش در حال جان ...
روایت خادمی که رزقش را از شهداء گرفت
کنار دفتر امانات است، مراجعه کردم و گفتم می خواهم خادم آقا شوم باید چکار کنم؟ فرمی به من دادند و مدارکی خواستند که در هسته گزینش آستان قدس کارها را انجام دادم که در نهایت گفتند تماس می گیرند البته قبلش به من گفته بودند که نزدیک 50 هزار نفر در نوبت هستند و حتی برخی سه سال است که در نوبت اند پس اگر زمانبر بود نگران نباشید، تماس می گیریم. یک هفته نشده بود که تماس گرفتند و گفتند جهت تکمیل ...
نوه کینه جو به جرم قتل مادربزرگ محاکمه می شود
به گزارش تازه نیوز، نوه عصبانی که مادربزرگش را به خاطر کینه قدیمی کشته است، پای میز محاکمه می رود. به نقل از اعتمادآنلاین، متهم که مردی جوان است به دلیل بدگویی های مادربزرگ از مادرش، پیرزن تنها را کشت و حالا با درخواست قصاص از سوی عمه هایش روبه رو شده است. زنی یک سال قبل با ماموران تماس گرفت و گفت به نظر می رسد مادرش به قتل رسیده است. این زن گفت: چند ساعتی بود به مادرم زنگ ...
چالش های قانون ممنوعیت به کارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه
صورت میدانی و عملی با اجرای این قانون دست و پنجه نرم می کنند که طبیعتاً ممکن است دغدغه هایی داشته باشند. ولی می خواهم این را عرض کنم که آن چه دکتر به عنوان خلأ یا به قول معروف اشکال بر قانون مطرح فرمودند، به نظر می رسد اینها همه اشکالات اجرایی یا به نوعی هماهنگی بین دستگاهی است که اگر اینها به معنای واقعی آن اراده ای که بنده در بخش اول عرض کردم وجود داشته باشد در دستگاه های متولی امور، حکم قانون ...
حسرت ادامه عملیات آزادسازی خرمشهر به دلیل مجروحیت
دوازده کیلومتری رانندگی کردم. دیدم نمی توانم رانندگی کنم، زدم کنار. به یک بنده خدایی گفتم و او هم پشت ماشین نشست و آمدیم تا قرارگاه پیش حسین خرازی. چون ترکش به آنتنم خورد، دیگر نمی توانستم ارتباط بگیرم. حسین خرازی من را نگاه کرد و گفت: چرا جواب نمی دادی؟ وضعیتم را برای او گفتم: آقای ربیعی گفت: سریع برو عقب! حالا از من اصرار و از ایشان هم انکار. من را توی ماشین گذاشتند و عقب ...
واعظی ناگفته هایی از حادثه هواپیمای اوکراینی رو کرد
خبرآنلاین نوشت: محمود واعظی، رئیس دفتر حسن روحانی در دولت دوازدهم و وزیر ارتباطات در دولت یازدهم در گفت وگویی با سالنامه اعتماد از روزهای پر فراز و نشیب آن سال ها صحبت کرده است. وی در بخشی از این گفتگو درباره ماجرای به وقوع پیوسته درباره حادثه هواپیمای اوکراینی در آن زمان گفت: سه روز پنهان [...]
نصیرشلال: اقدام کارشناسان کمیته دل سوزانه نیست/ جوادی: حقوق کمیته المپیک را پس دادیم!
بیش تر، برای المپیک ایده آل تر. باید بیش تر از قبل بزنم و روی تخته المپیک شرایط خوبی داشته باشم. قهرمان وزنه برداری جهان در مورد حمایت فدراسیون تصریح داشت: فدراسیون تنها ارگانی است که به نفع ما کار می کند. سالن تمرین ما خیلی بهتر شده، خوابگاه ها آماده می شوند و تغذیه ها هم خیلی خوب شده. درباره دوپینگ هم بگویم از سال 2021 از من پشت سر هم آزمایش می گیرند و شاید هر ماه تست بدهیم که روال ...
با معجزه خادم شاهچراغ (ع) شدم
آموزشگاه زبان انگلیسی تدریس می کنم، حسابی سرم به کار گرم شده بود و تاریخ آخرین آزمون را فراموش کرده بودم. شب آزمون خواب دیدم که صدایی به من می گوید: بلند شو، الان وقت خواب نیست، مگر امتحان نداری؟ ساعت 4 صبح که از خواب بیدار شدم با خودم می گفتم چه امتحانی دارم. یادم افتاد ساعت 8 صبح یعنی درست 4 ساعت دیگر باید سر آزمون حاضر باشم. بلافاصله رفتم سراغ جزوه ها و شروع کردم به خواندن. از طرفی آشفته و نگران ...
خطیبی: ماشین سازی را احیا کنید
باتعصب بازی کردن ورزشگاه را پر می کردند و بدون گرفتن یک ریال برای پیراهن شان بازی می کردند و از آنها تشکر می کنم. بنده به عنوان خادم و کوچک این ورزش خواستم یک بازی در شأن رضا حسن زاده برگزار شود. خطیبی درباره دور افتادن خودش از فوتبال گفت : از خیلی موارد ناراحتم و خیلی صحبت باید بکنم. آقای میثاقی، آقای میر و شبکه های ورزشی پایتخت به من گفتند بیایم ولی می خواهم به موقع صحبت کنم و به قول ...
کتاب تو خواب میکاییل هستی قابلیت تبدیل شدن به فیلم دارد
و نوجوان مربوط می شد، گفتم که من بعد از مدت ها یک رمان نوجوان واقعی خواندم. به جهات مختلف کتاب های کودک و نوجوان زیادی می خوانم؛ در بین همه آثاری که طی سال های اخیر مطالعه کرده ام، تو خواب میکائیل هستی کتابی بوده متفاوت و مهم که آن را بسیار پسندیدم. کتاب را با لذت خواندم و لحظه به لحظه اش را دیدم. مدت هاست کتابی مثل تو خواب میکائیل هستی نداشته ایم. وی افزود: یکی از دلایلی که مرا به شعف ...