سایر منابع:
سایر خبرها
منتقدی که کارش روابط عمومی فیلم هاست، ناگهان شلاق دستش می گیرد!/ من طرفدار انقلاب اسلامی هستم/ نقدم بر ...
. ادب یک درون دارد و یک برون. درون ادب این است که شما به یک لات چاقوکشی که به خانه ات تعرض کرده است گل نمی دهی. اسم این کار ادب نیست. در مقابل یک چاقوکش لات مثل صدام که به مملکت ات حمله می کند یا هر بی وطن دیگری که ادب ندارم و با تمام نیرو و خشم ملی ام جلوی او می ایستم. واژه ای هم که برای اش استفاده می کنم، این است که فلان شده برو بیرون. دوستان واژه فلان شده را دوست ندارند؟ خب همان لغت آقای جوادی ...
بیمارانی که در صف انتظار جان می بازند
یادآوری آن حکایتِ جان بخشیدن و جان یافتن که در برنامه ای تلویزیونی نقل شد، زنده کننده روح ایثار و بزرگواری است. شاهرخ بدیعی، پدر شادروان بدیعی از اهدای اعضای فرزندش در فرودین 1392 می گوید و بعد رضا داوود نژاد، بازیگر صمیمی و داماد خانواده، از پیوند شدن چند باره کبدش! * در انتظار زندگی آمار جهانی درباره اهدای اعضای بیماران مرگ مغزی 20 نفر در یک میلیون نفر است که این رقم در ...
پاسخ های احسان شریعتی به انتقادها درباره شریعتی
آفتاب : بوی رنگ تازه به مشام می رسد. صندلی ها هنوز کامل نشده اند. سوسن شریعتی با خنده رو به ما می گوید. اگر می دانستم از ساختمان قبلی می آیید، می گفتم دو، سه تا صندلی هم با خودتان بیاورید! احسان و سوسن دونفری به همراه یکی از دوستانشان که تازه به ما پیوسته بود، مشغول مرتب کردن ساختمان جدید بنیاد شریعتی بودند؛ دفتری که به خیابان انقلاب منتقل شده است. قرار مصاحبه را با احسان شریعتی هماهنگ کرده ...
وقتی ماه عسل جهانی می شود
اشاره به اعتیاد معضلی که با وجود انجام بحث های فراوان راجع به آن همچنان گریبان گیر جامعه و خانواده ها است از مهمانانش دعوت کرد که به صحنه "ماه عسل" وارد شوند. مادر، خواهر و برادر علیرضا روبروی علیخانی نشستند تا از بحرانی که سال ها خوشبختی آنها را سلب کرده بود بگویند. مادر علیرضا گفت: من از دیگران شنیدم که پسر بزرگم معتاد شده است. حدود 3 سال برای تأمین معاش کار می کردم. تا زمانی که حمیدرضا بزرگ شد ...
ماجرای تکان دهنده جوانی که از دنیای مردگان برگشت
طول کشید،عاشقش شدم! از فردا هر روز او را می دیدم و خوشحالی ام آن بود که کسی از دوستی من و او خبری ندارد، اما میترا اصرار عجیبی داشت که دیگران ما را ببینند و سرانجام کمتر از 2 ماه بعد تقریباً همه شهر از رابطه ما با خبر شدند. پدر و مادرم چنان جنجالی راه انداختند که سابقه نداشت. من نیز که عقل و مغزم را به او باخته بودم روی حرفم ایستادم که: من می خواهم با میترا ازدواج کنم ... او قول داده که خودش را ...
گرد و خاک هنرمندان در اعتراض به هجوم ریزگردها + تصاویر
همدردی هیچی ندارم که بگم اول خدا و بعد مسئولین مددی کوروش سلیمانی نوشت: در کرمانشاه، خرم آباد، اهواز، ایلام و ... بسیاری از شهرهای غرب و جنوب کشور بازهم خاک می بارد ... ! / چرا؟ تاکی؟ نمی دانم ... نمی دانم و این آزاردهنده ست. پدر و مادر سالمند من، نوزاد تو، بیمار دیگری را چه کسی از آسیب این غبار حفظ خواهد کرد و آیا اصولاً کسی فکر می کند که این درد را بابد چاره کرد؟؟ نمی دانم و این درد ...
آزاده رضا هوشیار راوی دفاع مقدس:بهترین روزهای اسارت در الرشید
. اما او با اعتقادی راسخ همچون اسرای دیگر، روزهای اسارت را با ایمان و توکل به خدا و توسل بر ائمه علیها السلام پشت سر نهاد و در پنجمین روز شهریورماه سال 69 و در حالی که خانواده منتظر دیدار او نبودند، به ایران بازگشت. بعد از بازگشت به وطن، به ادامه تحصیل پرداخت و در رشته حقوق در مقطع کارشناسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و در اداره گذرنامه تهران و همدان مشغول به کار شد. او که هنوز خود ...
سرنوشت زندگی یک معتاد که از ناامیدی به امید رسید+ عکس
توانم تحمل کنم، اما تو را نه! در این لحظه علیخانی از علیرضا دعوت کرد به صحنه ماه عسل بیاید. علیرضا گفت: خسته شده بودم ولی باز فکر نمی کردم مصرف کننده باشم. افراط و تفریط من نسبت به بقیه خانواده بیشتر بود و با یک جرقه که در ذهنم به خاطر فوت پدر و یتیمی برادر و خواهر وکرایه خانه به وجود آمد، به سمت اعتیاد کشیده شدم. اولین مصرفی که داشتم بسیار حالم خوب بود و در این مدت مصرف کردم ...
در سوریه جنگ بین شیعه و سنی نیست
. چند روز بعد برای کاری به چابهار رفته بودم که یکی از دوستانش گفت: عمر چطوره؟ گفتم: خوبه؟ داهاته. گفت: نه اعزام شده تهران برای رفتن به سوریه. تعجب کردم اما بعد خدا را شکر کردم. *پسرم گفت: عمر دست شما را بوسید احسان برادر کوچکتر عمر در تهران سرباز بود. عمر یک هفته برای کارهای اعزامش در تهران حضور داشت و به برادرش هم گفته بود دارد می رود. زمانی که رسید سوریه تماس گرفت و به ...
اعضای بدن یک نوجوان اهل لاهیجان اهدا شد + عکس
به گزارش خزر ، مسئول بیماری های خاص دانشگاه علوم پزشکی گیلان امروز گفت: دوکلیه علی گلپور نوجوان 11 ساله اهل روستای بارکوسرای شهرستان لاهیجان امروز در بیمارستان رازی رشت اهدا و 2 بیمار نیازمند پیوند زده شد. دکتر حسین زاده افزود: کبد این نوجوان گیلانی هم، امروز برای پیوند به بیمارستان نمازی شیراز منتقل شد. وی گفت: نوجوان 11 ساله لاهیجانی هفته گذشته براثر تصادف دچار مرگ مغزی شده بود. اعضای بدن 15 نفر امسال در گیلان اهدا شد. ...
رانده از عراق وامانده در ایران
مهران یا ایلام. الان اقوام مادرم در ایلام هستند. کاوری زاده هستیم ما. همه ما را می شناسند آن جا. بابام زمان شاه سختی برایش بوده، ما را برد توره پیش فامیلاش. بعد رفتیم بغداد. قسمت مان این بود ننه، خانواده مان را صدام بیرون کرد، شبانه. من خیلی ترسیدم، فقط چادر سرم را آوردم به ایران. همه ما را بردند بروجرد. زیر چادر بودیم. سیل آمد. از آن جا یک جای دیگر رفتیم، یادم نیست. جهرم. یکی، دو سال هم آن جا ...
سالروز بزرگداشت معلم شهید، آزاد اندیش حوزه اندیشه و دین دکتر علی شریعتی
های تحریریافته او در حسینیه ارشاد، دانشگاه ها، و یا مجموعه ای از مقالات و نوشته های پراکنده او هستند که توسط مرکز نشر آثار دکتر شریعتی به صورت مجموعه آثار در سی و شش جلد پس از مرگ وی به چاپ رسیده است. علی شریعتی در آذر 1355، شش ماه قبل از مرگش وصیت نامه ای نوشته و به دست محمدرضا حکیمی سپرده است. خانواده شریعتی پس از اطلاع از این نامه، از محمدرضا حکیمی خواستند که او نوشته ها و گفته های ...
تینک تنک را برای نخستین بار در ایران مطرح کردم/ دانشگاه آزاد اسلامی به پدیده ای بین المللی تبدیل شده ...
... کتاب تامسون برای درس ارتعاشات و کتاب سونی برای دینامیک ماشین، در یک کلاس 21 دانشجو در کلاس دیگر هم 22 دانشجو داشتم و تعداد دانشجویان کلاس های پلی تکنیک هم همین اندازه بود. بعد از سه هفته از آغاز ترم، رئیس دانشکده (chairman department) من را دید و از اوضاع کلاس پرسید، گفتم که تا فصل سه درس داده ام. به قدری از این حرف من تعجب کرد که گفت ما در طول یک ترم 4 چَپتر درس می دهیم و تو در سه هفته 3 ...
کوهستان؛ قهوه خانه ای سنگی زیر سقف آبی آسمان! / قلیان معضلی خطرناک تر از شیشه
، بیرون آمدم . خانواده بلاخص پدرم از این موضوع خیلی ناراحت شد در همان روزها بود که پسر همسایه مان هم به خواستگاری ام آمد ، با اینکه خانه و شغل داشت اما اهل قلیان بود البته چیزی که بیشتر از همه در این مورد متأثرم کردظاهرش بود ؛ در نگاه اول برای من نه یک جوان بلکه پیر بود (جوانی سی و سه ساله که جسم و جانش در اثر کشیدن مداوم قلیان فرسوده شده و او را به فردی سی و هفت الی سی و هشت ساله تبدیل کرده بود ...
تراژدی کودکان معتاد از فرحزاد تا خاک سفید
" محدود به رویا نیست و همچنان هستند رویاهایی که قصه زندگی شان همین گونه تکرار می شود. رویا منوچهری، فعال اجتماعی و عضو جمعیت امام علی (ع) در گفت وگو با ایسنا می گوید: همین یک ماه پیش بود که مددکاران جمعیت امام علی سمت بیقوله هایی اطراف تهران، زهرای 17 ساله ای را دیدند که از 12 سالگی توسط پدر به تریاک معتاد و در 17 سالگی هم مادر شده بود. منوچهری تعریف می کند که پس از مدتی وقتی ...
اعضای کودک مرگ مغزی به بیماران نیازمند اهد اشد
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از سنندج، در پی مرگ مغزی آرین محبوبی پسر بچه 3.5 ساله کامیارانی، خانواده این بیمار در اقدامی خیرخواهانه اعضای بدن وی را به بیماران نیازمند اهدا کردند . آرین به دنبال تشنج ناشی از آنسفالیت دچار افت سطح هوشیاری شده و بلافاصله به بیمارستان بعثت سنندج اعزام و در بخش آی سی یو کودکان بستری و کلیه اقدامات درمانی لازم برای وی انجام شد . ...
تحلیلی بر نقاشی: اجرای حکم اعدام بانو جین گرِی
از سلطنت کناره گرفت و به برج لندن منتقل شد و برای چند ماه در آنجا ماند. در طول اقامتش نامه ها و کتاب های بسیاری نگاشت. بالاخره با دسیسه شاهزاده اسپانیا و اطرافیان ماری، جین گردن زده شد. از او به عنوان خائن بی گناه نیز یاد می شود. دلاروش در این نقاشی سعی دارد لحظه ی پیش از اعدام جین 16 ساله را به ثبت رساند. او بدون لباس رسمی بیرونی با چشمانی بسته و دستانی جستجوگر در حال زانو زدن و خم شدن ...
دوباره زنده شدن جسم و قلب
از کار کشاورزی پدرم بالا رفت و سیلی محکمی توی صورتم زد که برق از سرم پرید! و بعد رخ به رخ من ایستاد و گفت: فرستادمت دانشگاه که دکتر بشی و بیای به این مردم بدبخت خدمت کنی، حالا داری کفر میگی؟ من که گویی با چند ماه قرار گرفتن در کوران کمونیست بازی، اعتقادات قوی پدر و مادرم را از یاد برده بودم، چیزی نگفتم و همراه آنها سوار ژیان مدل 53 پدر شده و ساعتی بعد جلوی حرم، داخل خیابان از ماشین پیاده ...
خداوندگنجشک ها را دوست دارد
. او می گوید: روزی که می رفت آمد و چند عکس با هم انداختیم و دوعکس بزرگ برایم آورد و گفت :اینها عکس شهادت است اگر برنگشتم بدهید در کوچه و خیابان بزنند و خدا می داند چقدر دلم گرفت.... مادر شهید به حضور خادمان امام رضا (ع) در منزلشان اشاره می کند و می گوید: چندی پیش خادمان امام رضا به خانه مان آمدند و چند پرچم سبز و مشکی آوردند و گفتند این پرچم ها به مدت چندین روز بر گنبد طلای ...
دوست دارم نقش منفی بازی کنم/ آدم دو کار همزمان نیستم
بخوبی منتقل کرد که هر فردی با هر توانایی، می تواند در این جامعه روی پای خودش بایستد. حوض نقاشی هم فیلمی در حمایت از بنیان خانواده است. فیلمی تلخ از آدم های فراموش شده این جامعه! شما برای این فیلم هم دیپلم افتخار در جشن انجمن منتقدان را گرفتید. در آن فیلم وقتی پسربچه (که پدر و مادری ناتوان دارد) خانه اش را ترک می کند با این ذهنیت به خانه ناظمش می رود که فکر می کند می تواند به او ...
ای کاش به حرف پدرم گوش می کردم
شده و پس از کمی استراحت حاضر به همکاری با مشاوران کلانتری شده است. او گفت: هفده سال دارم و در یکی از شهرستان های استان آذربایجان زندگی می کنم. حدود دو سال قبل با پسر همسایه مان آشنا شدم. تنهاکسی که از این ماجرا خبر داشت، هم کلاسی ام بود. دوستی مخفیانه من و برزو، چهار ماه و یک روز به طول انجامید تا اینکه یک روز سوار بر موتور سیکلت برزو در راه خانه خواهرم بودیم که پدرم ما را دید. بعد از آن، پدرم برایم ...
احسان به انتقادها درباره دکتر علی شریعتی پاسخ داد
آغاز می شد و دراین میان، گاه دکتر سوسن هم درحالی که قلموی رنگی ای به دست داشت، سری به ما می زد و با خنده می گفت، از این مصاحبه، مصاحبه در نمی آید! بعد، با لحنی که شوخی و جدی آن را نمی شد حدس زد، ادامه می دهد، مشکل جای دیگری است، انتقادش را ما می شنویم. نتیجه تقریبا سه ساعت حضور ما در دفتر جدید بنیاد، مصاحبه ای است که احسان شریعتی سعی کرده تا انتقادات اخیر به پدرش را پاسخ دهد و به نسل جوان توصیه ...
پدر شهید سیداسماعیل سیرت نیا: به شهادت پسرم افتخار می کنم
داشتم فهمیدم که اسماعیل دعوت حق را لبیک گفته و به آرزوی خود که شهادت بود رسیده است. پدر شهید سیرت نیا با آرامشی مثال زدنی ادامه می دهد: حدود یک ساعت بعد یکی از دوستان صمیمی اسماعیل برای اطلاع خبر شهادت به منزل ما آمد درحالی که جمعیت زیادی نیز در محله جمع شده بود و حتی آمبولانس نیز آمده بود تا در صورت بروز مشکل ما را به بیمارستان منتقل کنند. پدر شهید سیرت نیا گفت: شهادت فرزندمان ...
قتل بادیگارد مست در پشت بام
چند ضربه به طرفش پرتاب کردم. برادرم خونین نقش بر زمین شد . خیلی ترسیدم و بلافاصله با پلیس و عوامل اورژانس تماس گرفتم تا جان برادرم را نجات دهم، اما وقتی پزشک اورژانس رسید، دیر شده بود. شرح ماجرا از زبان مادر مادر مقتول هم در حالی که گریه می کرد، گفت: پسرم مشروب مصرف می کرد. ساعتی قبل با حالت مست وارد خانه مان شد و با من و خواهرش درگیر شد که پسر دیگرم به هواخواهی ما وارد درگیری شد ...
اهدای اعضای بدن دانش آموز جویباری به 10 بیمار نیازمند
اعضای بدن دانش آموز ورزشکار جویباری به 10 بیمار نیازمند جان دوباره بخشید. به گزارش مهر، در کاری خداپسندانه، اعضای پیکر جوادملک نژاد، دانش آموز جویباری به 10 بیمار نیازمند اهدا شد. بر این اساس، جواد ملک نژاد دانش آموز ورزشکار جویباری که در پی ایجاد سانحه، دچار مرگ مغزی شده و با موافقت خانواده آن مرحوم، پیکر وی برای اهدای عضو به تهران منتقل و بیش از 10 عضو از اعضای بدن وی به بیماران نیازمند اهدا شد. گفتنی است؛ این دانش آموز در سال سوم متوسطه اول مشغول به تحصیل بود و در مسابقات ورزشی (رشته کشتی) دارای مقام قهرمانی استان مازندران است. ...
پنج قاره
جان کودک شش ماهه اش مواجه شد. پدر به سرعت کودک را به بیمارستان رساند اما کودک در مسیر جانش را از دست داد. دمای هوای داخل خودرو هنگامی که نوزاد شش ماهه در آن بود، حدود 95 درجه فارنهایت بود که همین موضوع باعث مرگ کودک شد. افرادی که داخل آرایشگاه در کنار ویلیامز بودند، از وجود کودک او در داخل خودرویش مقابل مغازه آگاهی نداشتند. پس از اینکه او به بیمارستان رفت، مسئولان بیمارستان با نیروهای پلیس تماس گرفتند و پدر بی فکر از سوی پلیس پشت میله های زندان افتاد. ...
ناگفته های علیرضا از ترک اعتیاد در ماه عسل امشب
به گزارش خبرگزاری میزان، برنامه امشب ماه عسل با اجرای احسان علیخانی و با حضور اعضای یک خانواده درگیر اعتیاد روی آنتن شبکه سه سیما رفت. در ابتدای این برنامه مادر، خواهر و پسر کوچکتر خانواده مقابل دوربین حاضر شدند و خواهر با اشاره به مشکل اعتیاد در خانواده شان گفت: متاسفانه پدرم مصرف کننده بوده و بچه ها شاهد مصرف ایشان بودند و همین موضوع باعث پس از مرگ پدر بزرگم علیرضا به شکل خیلی جدتی ...
ماجرای آنانی که از برزخ بازگشتند
صادق بود که پدر ول کن اش نبود. تا اینکه حدود 2 ماه قبل از مرگش به سرایدارش می گوید: "محمدحسین این آخرین آپارتمان من و آخرین سرایداری تو هست ... ان شاءالله همین روزها می ریم محضر و همین واحد طبقه اول رو که داخلش نشستی به نامت می کنم" پدر پای حرفش ایستاد و چند مرتبه به او گفته بود: " بلند شو بریم محضر" اما محمدحسین آنقدر نجیب بود که هر بار می گفت ان شاءالله فردا. بعد از مرگ پدرم به مادرم گفت که "می ...
امام موسی صدر: شریعتی ثروتی است که با هیچ قیمتی تعویض نمی شود /از افکار بزرگ و اصیل او استفاده می کنیم و ...
و نمایندگان 19 سازمان آزادیخواه شرکت کردند. سخنرانی به زبان عربی بود و امام موسی صدر، خود، به منظور رساندن مفاد آن به ایرانیان، آن را به فارسی بر روی نوار ضبط کردند. متن پیش رو همان نوار فارسی است که امام موسی صدر خود آن را ترجمه کرده اند. برادران و خواهرانِ دانشمند و بزرگوار، خواهر گرامی خانم دکتر شریعتی ، برادر عزیز احسان ، سلامٌ علیکم و رحمه الله و برکاته . چرا برای دکتر ...
دعوای خونین بر سر یک دختر در پارتی شبانه
...:"دختره پدرش رو به کشتن داد، اون موقع شب از کجا می اومده که برادرش او را دیده!؟" این سخنان بیشتر از همه جگرم را سوزانده و دیگر هیچ کس از آنچه فرهام و حمایت های پدر و مادرم برسرم آورده بود، خبر نداشت. همان موقع بود که به خودم قول دادم که برای کم رویی برادرم و برای خاموش کردن شعله های آتش حقارت وجودم، همچون فرهام بشوم. به همین دلیل تا فرهام از خانه بیرون می رفت، من نیز شال و ...