سایر خبرها
اگر منتظری می ماند مهدی هاشمی رئیس جمهور می شد/ نفوذ در مراکز اسنادی کشور از اهداف منافقین بود
دولت مرکزی یا دولت های محلی قدرت اعتراض به آن را ندارد. فارس: نقش آدم هایی مانند تقی زاده که اعتقاد داشتند ایرانی باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شود در بستر نفوذ چیست؟ اینجا شاهد نفوذی هستیم که خیلی اسم و رسم دار نبوده است. مسعود رضایی: یک وجه وابستگی خیلی مهمی که در کشور وجود داشته، وابستگی فکری و فرهنگی به بیگانگان بوده است. این وابستگی ممکن بود به غرب و علی الخصوص انگلیس ...
امین حیایی: ناردون طنز شیرین و بدون هجو است/قائدی: سود فضای کمدی متعلق به دو یا سه نفر است
بازیگران را به درستی هدایت کردند تا به نحو احسن کار شد. کارگردان و تهیه کننده هوشمندی در این کار وجود داشت زیرا از بهترین انرژی بازیگران را گرفتند و آنچه می خواستم در این فیلم برای من اتفاق افتاد که نتیجه تلاش گروه بود. امیدوارم کار به درستی دیده شود. *برای رسیدن به روستایی از خودم دور شدم نقش روستایی بازی کردید که کمتر در آن دیده شدید . از نقش های دیگر روستایی که کار کردید ...
سحر قریشی: صدا و سیما و وزارت ارشاد در رفتن بازیگران به جم مقصرند!
افراد بود که البته برخی قسمت هایی که این شکل ادبیات بیشتر مورداستفاده قرار گرفت در اکران عمومی حذف شد و من امیدوارم در زمان پخش در رسانه خانگی قسمت هایی از آن برگردد. شما که برای بازی در نقش نگین راه بهروز وثوق در فیلم گوزن ها را نرفتید؟ نه! من خودم را خیلی دوست دارم و زمانی که می خواهم کاری انجام دهم به عواقب و آینده آن حتماً فکر می کنم. شما در هفت سال کار سی ویک فیلم ...
شبنم مقدمی: نقش یک، یعنی خوب دیده شدن
بد می کرد. بعد از مدینه، یک دوره ای واقعا دیوانه شده بودم، خیلی من را درگیر خودش کرد، تایم هم طولانی بود و نمی شد از آن بگذری. از آن طرف، برای من که مادر نیستم، بازی در این نقش خیلی سخت تر می شود؛ مثل کسی که می رود از پرورشگاه بچه ای را به سرپرستی می گیرد، مادر نبوده اما می خواهد مادری کند؛ مثلا من در سریال هفت سنگ شش ماه سه تا بچه داشتم. در جشنواره کودک اصفهان، همه بچه هایی که من نقش مادرشان را داشتم آمدند دور من و با آن ها عکس گرفتم؛ همه بزرگ شده بودند. حس می کردم انگار بچه های خودم بزرگ شده اند. ...
گفتگو با پروانه کاظمی؛ هیمالیانورد
باقی آن ها که همگی در آسیا هستند، فکر می کند. او بعد از صعود به قله دماوند مدل زندگی اش را تغییر داد و گذراندن اوقات بیشتری را در کوه به جای در شهر بودن انتخاب کرد. اغلب بچه های فیزیک و ریاضی شریف به نظر عجیب و غریب هستند. همین طور است؟ بله... شاید... اغلب، بچه های خاصی هستند. به نظرم سخت ترین رشته ها هستند و برای پاس کردن واحدها باید استعداد داشته باشی. خاطرم هست برخی از ...
المپیک لندن واقعیت ورزش ما نبود/ورود غیر ورزشی ها به عرصه ورزش آسیب رسان است
در 6 ماه باید وزن کم می کرد. این مسائل جزو اشکالات به حساب می آید. بهتر است تخریبی پیش نرویم و فقط بگوییم: محمد بنا تو این جا را اشتباه کردی. اولا باید ببینیم حرف های او چیست؟ همه آن سه طلا لندن را دیدند. گفتن این حرف ها در مورد بنا یک مقدار که نه، خیلی بی انصافی است. چرا شورای فنی کشتی پاسخ گو نیست. چطور می شود از رضا یزدانی که یک سال از مسابقات دور بوده، و در عرض دو هفته قبل ...
قویدل فرد: فرهنگ هرمزگان را باید از دل تاریخ بیرون کشید
هم عضو گروه باشم، اما وی می گفت تو بچه ای و برو خانه. وی ادامه داد: آن قدر هرروز التماسش کردم و گفتم بزار جارو کنم سالن را تا قبول کرد و من هرروز با شوق وذوق سالن را جارو زده و آب پاشی می کردم تا اعضای گروه تمرین کنند و همین امر رفته رفته باعث شد تا استاد سمیعیان نقش کوچکی را به بنده بسپارد و از همین جا زندگی هنری ام کلید خورد. قویدل فرد همچنین از استقبال بی نظیر مردم در آن ...
درد دل قهرمان المپیک در ایسنا: فقط یک اتفاق می تواند سهراب را زمین بزند
وضعی است که رفتن و نرفتم به المپیک مشخص نیست اما من محکم ایستادم و می گفتم مدال طلای المپیک برای من است و هر طور شده آن را می خواهم. خیلی حرف ها را تحمل کردم . من با عملکردم پاسخ همه را دادم اما انگار به مذاق برخی ها خوش نیامده است. من نمی دانم دیگر چطور باید خودم را ثابت کنم. الان باید زمان خوشی باشد اما دوران بد من شروع شده است. البته خدا را شکر که بی منت مدالم را گرفتم و سرم بالاست. وجدانم نیز ...
ما در تاریکی نمی مانیم
.... با پسر خودش می شوند 9 نفر. در شیرینی پزی کار می کند. می گوید فقط یک آرزو دارم: طلاق بگیرم. یکی از بچه ها به او اصرار می کند درباره خودت هم بگو. صدایش محکم است. آنقدر راحت قصه اش را تعریف می کند که گاهی اوقات فکر می کنی شاید چاشنی اش را زیاد کرده باشی. بچه ها آنقدر اصرار می کنند تا قصه اش را ادامه می دهد و به آنجا می رسد که حالش بد می شود و به کمک بچه ها به مطب دکتر می رود. می گوید: حمله ...
مهارت های خویشتنداری جنسی
بدانم این کار، آرامش من و برنامه هایم (برای آینده) را خراب می کند. اگر دوستت گفت: رفتار تو مثل یک بچه کوچک است... بگو: اتفاقاً رفتار من مثل آدم های با تجربه است. به اطرافت نگاه کن. ببین ارتباط بدون مسئولیت پذیری و بدون برنامه، چه قدر جوان ها را بدبخت کرده است. اگر دوستت گفت: تو کنجکاو نیستی؟ فکر می کنی به یک بار تجربه کردن، نمی ارزد؟ بگو: من درباره خیلی ...
اگر سلب نیروی نظامی سبب رشد اقتصادی باشد، چرا آمریکا ارتش بزرگ خود را کنار نگذاشته است؟
به لتیان هم بی ارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلاً قبول ندارم فقط به خاطر بچه ها آمدم. با بالگرد به سد لتیان آمدیم. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچه ها خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم، بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است. و یا در بیان خاطرات 8 مهر سال 1361 و در بحبوحه جنگ بیان نمودید که ظهر بچه ها به مدرسه و فائزه به اسب سواری رفته بود . ادامه همین روند ...
جدیدترین فیلمهای پاییزی
1968 خوش شانسی امریکایی سیمور او را بی خبر رها می کند. از این کتاب که برنده ی جایزه ی پولیتزر هم است به عنوان یکی از داستان های خیالی بزرگ امریکایی یاد می شود. فیلم اما بیش از یک دهه است که از این دست به آن دست می شود. تا اینکه بالاخره خبر رسید ایوان مک گرگور علاوه بر بازی در نقش اصلی، اولین فیلمش را هم کارگردانی خواهد کرد. گرگور متریال فوق العاده ای دارد و اگر بتواند آن را به همان خوبی اقتباس کند ...
اعلام انزجار نمازگزاران سراسر ایران علیه جنایات آل سعود و آل خلیفه/اعتراض به توافق FATF
حضرت رسول را به نبوت مبعوث کرد، شرک و کفر بر تمام منطقه ی عربستان حاکم بود. قدرت و ثروت به صورت کامل در دست مشرکین و کفار بود و هر صدایی را که خوش نداشتند، خفه می کردند. با وجود این خفقان هیچ کس جرئت نداشت حرفی بزند که مشرکان و کفار خوششان نیاید. رسول خدا در چنین جامعه ای به نبوت مبعوث شد. هر کسی که خبر دعوت رسول الله به اسلام را میشنید در ذهنش یقین داشت که به زودی رسول الله کشته خواهد ...
مریم پالیزبان، لانتوری و بزرگترین ترس های زندگی اش
همه چیزهایی است که از مریم پالیزبان می دانیم. برایم جالب است بدانم این کارهای مختلف نتیجه چه روحیه ای در شماست؟ آیا این انتخاب ها مسیری برای رسیدن به تجربه های لذت بخش بوده یا صرفا امتحان کردن راه های جدید برای گذران زندگی؟ این سوالی است که حدود ده سال پیش از خودم می پرسیدم؛ همان موقعی که می خواستم بدانم چه کاره ام و به کجا باید بروم. ولی همان موقع در یک نقطه ای جوابش را پیدا کردم؛ از ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی
. امیدواریم مسعود باز هم به روزهای اوج خود در زمین فوتبال برسد، شاید ورق بازی برگشت و ما جماعتِ افراط و تفریطی این بار او را روی سرمان گذاشتیم! جایش برگ یاس نازک پیچِ امین الدوله روی سر می انداختی خیلی بهتر از این بود سمانه خانم! سلفی شهرزاده کمالزاده با شهربانو خانم موسوی، بازیگر خوب و خوش سر و زبان سینما و تلویزیون که با لهجه شیرین شیرازی اش (شهر اقلید) خاطرات خوبی برای همه ...
❖ هنرمند نوشهری: شعار دادن کافی نیست، هنرمند نیاز به حمایت دارد/ سازمانی باید متولی و یاور هنرمندان باشد
ام در کرمانشاه سپری شده، وجود آثار تاریخی حجمی فراوانی که در این شهر تاریخی از جمله نقش برجسته ها و حجاری های بیستون و کرمانشاه تمام افکار کودکانه ی مرا به خود مشغول می کرد و همواره خودم را جای مجسمهدسازان و هنرمندانی قرار می دادم که خالق این آثار و مجسمه ها بودند و هر بار که به محوطه ی آثار تاریخی طاق بستان می رفتم و در برابرطاق های نقش برجسته میدایستادم و با نگاهی کنجکاوانه و عاشقانه تک تکِ نقش ...
عطا در میهمانی به کلی آبرویم را برد / شوهرم اصلاً احساس ندارد
ای که در حیاط خانه دیدم خشکم زد +عکس خوش تیپ ترین پرسپولیسی پیشنهاد بازیگری را رد کرد اقدام بسیار زشت و باور نکردنی زن جوان با پسر بچه ای در حمام خانه +عکس ناگفته های یک عکاس که شاهد عینی فاجعه منا بود +عکس اقدام زننده و غیرانسانی دختر نوجوان با همکلاسی اش در دستشویی مدرسه کار زشت مرد مست با دخترجوان درانظار عمومی+ عکس ...
حزب موتلفه؛ معاون نهمین مجمع عمومی آی کپ/ ابقا باهنر به عنوان دبیرکل جامعه مهندسین
برجام اشاره کنم، تعبیری نقل شده در مورد نقش جناب عالی در مذاکرات هسته ای که به نقل از آقا فرمودند که شما در بحث هسته ای و مذاکرات هسته ای، حتی جلوتر از دولت حرکت می کردید. می خواهم درباره ی نقش حمایتی شما عرض کنم، نمی دانم این نقل چقدر موثق است. منشاء این همه اطمینان و خوشبینی شما از ابتدای بحث مذاکرات چه بود؟ چون معمولاً در دیدارهای خارجی که شما داشتید، اشاره می کردید که اگر آنها درست عمل کنند ...
اقدام بسیار زشت و باور نکردنی زن جوان با پسر بچه ای در حمام خانه +عکس
...> از رفتارهای شوهر مادرم شوکه شدم / او مرا به خانه اش برد نگران دخترم شدم / از دیدن صحنه ای که در حیاط خانه دیدم خشکم زد +عکس خوش تیپ ترین پرسپولیسی پیشنهاد بازیگری را رد کرد اقدام بسیار زشت و باور نکردنی زن جوان با پسر بچه ای در حمام خانه +عکس ناگفته های یک عکاس که شاهد عینی فاجعه منا بود +عکس اقدام زننده و غیرانسانی دختر نوجوان با همکلاسی اش در دستشویی مدرسه کار زشت مرد مست با دخترجوان درانظار عمومی+ عکس ...
من یک HIV مثبت هستم
پول زیادی می خواست، مجبور بودیم که تزریق کنیم تا با مقدار کم، نشئه بشویم. از چه زمانی متوجه شدید که HIV مثبت هستید، چه کسی شما را ترغیب کرد که آزمایش بدهید؟ هیچ کس، بعد از اینکه آزاد شدم و برای ترک به انجمن معتادان گمنام رفتم، خواستم از وضعیت خودم آگاه شوم، خودم رفتم و آزمایش دادم و فهمیدم که HIV مثبت هستم. چند وقت بعد از ابتلا آزمایش دادید و متوجه ابتلا شدید؟ ...
داغ منا هنوز تازه است
ساعت ها پشت سرهم گذشتند شدند روز، روزها گذشتند شدند هفته... بی خبری شان به ده روز که رسید دیگر دل توی دلشان نبود. اگر چاره داشتند می رفتند تا عربستان، 13هزار کیلومتر آن طرف تر از تهران، خودشان دنبال عزیزشان می گشتند، ملافه ها را کنار می زدند، یکی یکی... داخل کانتینرهای پر از جنازه را می گشتند، دنبال رد و نشانی از حاجی گمشده شان. حاجی هایی که تا چند ساعت قبل از مراسم رمی جمرات زنگ زده بودند، حرف زده بودند، زنده بودند... اگر چاره داشتند می رفتند و خودشان را می رساندند به تقاطع خیابان 204 و 223 در شهر مکه. همان جا که داغ نشاند به دل آنها و خانواده بیش از 7000 هزار حاجی دیگر؛ داغی که هنوز تازه است، مثل روز اول... در آستانه فاجعه منا نشسته ایم پای صحبت همسران دو شهید رسانه ملی در فاجعه منای حج 94 شهید سیدحمیدرضا حسینی، خبرنگار شبکه خبر و شهید سیدحمید میرزاده، گوینده و مدیر تولید رادیو عربی و این جمله را از زبان هر دو خانواده می شنویم؛ این که داغشان تازه است و کهنه نمی شود. خانم شعبانی چند سال با شهید حسینی زیر یک سقف زندگی کردید؟ کمتر از هشت سال. خانم ابطحی شما چند سال با شهید میرزاده زندگی کردید؟ حدود 30 سال. چطور شد که همسرتان برای پوشش خبری مناسک حج به این مراسم اعزام شد؟ زهرا شعبانی: این انتخاب سعادت بزرگی است و برای همه خبرنگاران یک افتخار به حساب می آید. از دوسال قبل، اسم همسرم برای این مراسم رد می شد حتی کارهای گذرنامه و... را هم انجام می دادند، اما بنا به مشکلاتی قسمت نمی شد اعزام شود، تا این که اردیبهشت سال گذشته با من تماس گرفتند و گفتند برای اعزام خبرنگار به مراسم حج قرعه کشی می کنند، اما رئیسم گفته قرعه کشی لازم نیست امسال دیگر نوبت توست. اینها را پشت سرهم گفت و پرسید بروم؟ گفتم بله حج است؛ نصیب هرکسی نمی شود. گفت اما 56 روز طول می کشد به تو و دخترمان سخت می گذرد. گفتم دلمان که تنگ می شود، اما بالاخره این دوماه تمام می شود و برمی گردی. گفت دوماه نه ! 56 روز... می بینید ما سر چهار روز با هم چک و چانه می زدیم، اما هیچ وقت برنگشت... ناهید ابطحی: همسر من چون بزرگ شده لبنان بود و در این کشور تحصیل کرده بود تسلط کاملی به زبان عربی داشت. به همین دلیل و به واسطه علاقه و مهارت هایش سال ها در صدا و سیما به عنوان گوینده عربی بخش برون مرزی فعالیت می کرد. سال گذشته هم با این که قبلا یک بار حدود پنج سال پیش به این مراسم اعزام شده بود، دوباره برای پوشش خبری این اتفاق انتخاب شد. خانم شعبانی همسر شما چطور؟ قبلا تجربه شرکت در مراسم حج را داشتند؟ هدیه ازدواج پدرم به ما حج واجب بود، البته از اول برنامه ای برای آن نداشتیم. یک هفته قبل از ازدواج ما، پدربزرگم که خیلی برایم عزیز و ارزشمند بود در مکه درحال طواف خانه خدا از دنیا رفت. انگار که این حج و زیارت، دعوتی بود از سوی خدا به ایشان. همان روزی که خبر فوت پدربزرگم به مارسید پدرم ما را به محضر دعوت کرد. آنجا من فیش حجی را که پدرم سال ها قبل برای من خریده بود به اسم همسرم زدم و پدرم فیش حج خودش را به اسم من زد. بعد هم قرار شد بعد از بازگشت از مراسم حج زندگی مان را شروع کنیم که این اتفاق افتاد و ما آذر و دیماه 86 را مکه بودیم. حالا که به گذشته ها دقیق تر نگاه می کنم می بینم زندگی مشترک ما فاصله بین دو حج واجب بود، تا این که خدا همسرم راطلبید. درباره این فاجعه بزرگ و شهادت بیش از 7000نفر درمراسم حج چه نظری دارید؟ شعبانی: معتقدم که فاجعه منا سهل انگاری نبود. 7000کشته در عرض یک ساعت اتفاقی است که با یک سهل انگاری رخ نمی دهد. این فاجعه نقشه شومی بود که دولت آل سعود توانست اجرا کند و چنین سرنوشتی را برای 7000 نفر از مسلمانانی که برای انجام واجب دینی شان به مکه رفته بودند رقم بزند. البته این سرنوشت برای خود حاجی های شهید ما عاقبت به خیری بود، بهتر از این مگر داریم؟ این که مهمان خانه خدا باشی و در چنین روزی و در چنین مکانی پاک پاک ازدنیا بروی؟! اما به همان نسبت که این نوع مرگ برای آنها افتخار بود این انتظار و بازنگشتن شان از سفر حج، برای ما بسیار سخت بود. ابطحی: من هم موافقم که این حادثه برای خود شهدا یک جور عاقبت به خیری بود. آقای میرزاده بعد از حادثه سقوط جرثقیل ها برای تهیه گزارش به مسجدالحرام اعزام شده بود، بعد از تهیه گزارش چندبار با هم تلفنی صحبت کردیم و ایشان بارها گفت: خیلی دلم گرفته... مرگ حق است، هرکس به طریقی از این دنیا می رود، اما اینجا درحالی که مهمان خانه خدا هستی از دنیا بروی سعادت بزرگی است. نمی دانم که آن لحظه ها که این حرف را می زد مرغ آمین در راه بود یا این که آن قدر صاف و ساده از ته دل این نوع مرگ را خواست و از آنجا که بدون اجازه خداوند حتی یک برگ از درخت نمی افتد، این اتفاق در تقدیر خودش هم نوشته شد. چون شهدای فاجعه منا، همه انتخاب شده بودند. خانم ابطحی نظرشما درباره این فاجعه چیست؟ من حادثه منا را یک اتفاق نمی دانم و معتقدم این یک حرکت عمدی بود . به نظرم عربستان به هردلیلی، یک جور برنامه ریزی داشت برای رخ دادن این حادثه. حتی در جلسه ای که با حضور حجت الاسلام والمسلمین قاضی عسگر، نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت داشتیم، من به ایشان گفتم آمارها می گویند جنگ یکساله عربستان با یمن 7000 کشته داشته و این کشور موفق شد در عرض یک ساعت 7000 مسلمان را با لب تشنه به خاک و خون بکشد! بدون برنامه ریزی مگر امکان دارد؟! آخرین باری که قبل از شهادت با همسرتان صبحت کردید خاطرتان مانده؟ شعبانی: ما روزی پنج شش بار تماس تصویری داشتیم. حمیدرضا بخصوص دلش برای دخترکوچمان مه سیما تنگ می شد. در لحظه های دیگر هم با تلگرام و پیامک در ارتباط بودیم. آخرین باری که با هم تماس تصویری داشتیم شب عرفات بود، لباس احرام پوشیده بود ...
عملیات خیبر در خاطرات شهید عبدوس
راه برگشت به خانه از حرف های بچه های محل، متوجه تاریخ اعزام شدم. نقطه امیدی در دلم روشن شد. تصمیم گرفتم بدون ثبت نام و آموزش نظامی به جبهه بروم. وقتی به خانه رسیدم، چیزی نگفتم و با خوشحالی مشغول بستن ساکم شدم. از مادرم هم خواستم، در جمع آوری وسایل کمکم کند. مادرم از جریان ثبت نام چیزی نپرسید. می دانستم راضی است. خودش اهل جبهه و جنگ بود. می دیدم خیلی به خانه شهدا می رود و از مادران آن ها دلجویی می ...
راجع به صرع (epilepsy)بیشتر بدانید
؛ موروثی هستند. در این موارد اثر ژنتیک محتمل است. محققین برخی از انواع صرع را با ژن های مشخصی ارتباط داده اند. اگر چه تخمین زده شده است که حدود 500 ژن می تواند در این امر نقش داشته باشد. برای بیشتر افراد، ژن ها تنها بخشی از علل صرع هستند. ژن های مشخص می توانند شخص را نسبت به شرایط محیطی حساس تر کرده که تشنج را تحریک می کنند. • ترومای سر. ترومای سر که بخاطر تصادفات یا آسیب های ...
آیین بزرگداشت برای خواننده “حامی فتنه”؟!
که برخی کارکنان این شبکه عکس های این دیدار را بر روی شبکه های اجتماعی منتشر کردند. پناه فرهاد بهمن از گزارشگران این شبکه در عکسی که در صفحه فیس بوک خود منتشر کرده درباره این حضور چنین نوشته است: امروز همه بچه های بی بی سی با شجریان عزیز عکس یادگاری گرفتند و او چه متواضع...(1) بعد از همراهی با فتنه گران صورت گرفت؛ حمله شجریان به اسلام در مصاحبه با VOA ...
حرفهای خودمونی/شهرضای صنعتی
ناقص زدم و یه جیغ خفیف کشیدم ، مشغول کشیدن جیغ بودم که دایجونی بالشت تو دستش و پرت کرد سمتم و گفت : مرض چته؟ تقصیر منه که امشب اومدم اینجا تنها نباشی . با ضربه ی بالشت به خودم اومدم و بقیه ی جیغم و قورت دادم و ازش تشکر کردم ، راستی برای اینکه شمام به اندازه من از حضور بی موقع دایجونی در خانه بابابزرگ شوکه نشید باید عرض کنم که دایجونی همسایه ی دیوار به دیوار خونه ی بابابزرگه و بابابزرگ به دلیل رفت و ...
شهادت و وصیت امام محمد باقر (ع)
: ای پدر!در این وصیت چه بود که بر آن شاهد طلب کردی؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه که به تو وصیت نکرده ام و می خواستم بدین وسیله حجت و دلیلی برای تو قرار داده باشم. در حقیقت امام (ع) می خواست به این وسیله همگان بدانند که جعفر بن محمد (ع) ، وصی و جانشین و امام بعد از اوست. کلینی در کافی به سند خود از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: ...
کودکانی بدون رویا/گزارشی از نگهداری کودکان بی سرپرست درکاشان
داخل سالن شلوغ و درهم دادگستری بودم که آهنگ موبایلم را شنیدم، نگاهی به صفحه آن انداختم و شماره را شناختم، شماره دوستی مهربان و رفیقی شفیق بود،هنوز احوال پرسی نکرده بودیم که گفت: امروز یه جای خوب میبرمت! سخن گفتنش هوای اطرافم را عوض کرد و حالم را خوش، ...بیا خیابان امام... و رفتم انتهای خیابان امام. اما گمان نمی کردم مکانی را ببینم که دنیایی از هیجان و اندوه و شادمانی را همزمان در من به جوشش ...
خط و نشان تهرانی ها برای آل سعود با لباس احرام/ اعتراض به توافق FATF
راهپیمایی برای محکوم کردن جنایات آل سعود برگزار میشود، احتمالاً امام جمعه محترم توضیحاتی در این مورد ایراد خواهند کرد فلذا من دیگر وقت شما را نمی گیرم و از این موضوع میگذرم. وقتی خداوند حضرت رسول را به نبوت مبعوث کرد، شرک و کفر بر تمام منطقه ی عربستان حاکم بود. قدرت و ثروت به صورت کامل در دست مشرکین و کفار بود و هر صدایی را که خوش نداشتند، خفه می کردند. با وجود این خفقان هیچ کس جرئت نداشت حرفی ...
روستایی بودن همیشه همراه من است
شما که غریبه نیستید زندگی نامه شماست، در این کتاب اشاره کرده اید که در دوران کودکی تان در همین روستای سیرچ تعزیه بازی می کردید. بله بیشتر شمر می شدم. *حالا چرا شمر؟ می خواستم بیشتر دیده بشوم، آن موقع به این فکر نمی کردم که آن نقش چیست، فقط می دیدم که مردم شمر ار بیشتر می بینند در واقع یک نقش منفی خیلی جذاب بود. *سال گذشته شما که شما یک عمل جراحی سنگین ...