سایر منابع:
سایر خبرها
آغاز مرگ نساجی از کجا آب خورد؟
ببازند و الا مورد خشم او قرار می گرفتند. آنوقت یکی از حسابرسان داستان اخراج رییس حسابداری کارخانه شاهی را به یاد من آورد که کسری صندوق داشت و یکی از حسابرسان او را اخراج کرده بود و من هم قمار بازی کارمندان نساجی را ممنوع کرده بودم. حالا این آقا موقعیتی به دست آورده بود که تلافی کند. فردای آن روز (آقای وفا) رییس دفتر وزیر صنایع تلفنی بمن اطلاع داد که برای تو یک پرونده درست کرده اند که ...
حسین رضازاده: تمسخر عباس جدیدی در فضای مجازی درست نیست
بود و هر فردی برای خودش یک جا مدیریت می کرد. امیدوارم سلطانی فر بتواند ورزش را به جایگاه اصلی خود برساند. * البته به نظر می رسد زمان زیادی برای تغییرات اساسی در ورزش تا پایان دولت فعلی باقی نمانده است! مشکل اصلی همین زمان است اما بازهم موفقیت های مقطعی می تواند مردم را خوشحال کند. این که بتوانیم رشته های المپیکی را تقویت کنیم و در رقابت های بین المللی به موفقیت برسیم، شاید برای همین چند ...
اعدام کثیف ترین مرد روستا در حاشیه مشهد
و زن گرفتم. اما مادر همسرم که زن بابایش بود با من مشکل داشت. برای همین هم در زندگی ام همیشه تنش داشتم. حتی مدتی دست زنم را گرفتم و برای زندگی به جای دیگری رفتیم اما این ازدواج عاقبتی نداشت و همسرم مرا ترک کرد. بعد هم که فهمید چه جنایتی کرده ام طلاق گرفت و دنبال زندگی خودش رفت. وی افزود:یک بار نزدیک بود به زندان بیفتم چون چند گوسفند از گله دزدیده بودند و همه فکر می کردند من دزدی کرده ام ...
بازیگر زن ایرانی از زندگی شخصی تا معشوقه شاه شدن+عکس
مادرم هر دو تحصیلکرده رشته ریاضی اند. پدرم رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه تهران خوانده و مادرم فوق دیپلم ریاضی دارد. برادرم هم مهندس مکانیک است. وقتی خانواده ام متوجه علاقه ام به هنر شدند از پنج سالگی مرا به کلاس های کانون پرورش فکری فرستادند. از اول راهنمایی هم در کنار مدرسه به کلاس بازیگری می رفتم. از 16 سالگی هم در کلاس های زنده یاد سمندریان شرکت کردم و به شکل جدی وارد عرصه بازیگری شدم. ...
جزئیات طلاق چیستا یثربی و همسرش از زبان خودش +عکس
دست دادم. من از همسرم جدا شده بودم و به تنهایی باید هم دخترم را بزرگ می کردم و هم زندگی ام را اداره می کردم. پدرش به شما کمک نمی کرد؟ نه! او بعد از جدایی خیلی زود ازدواج کرد و نیایش هم بچه ای نبود که به خانه پدرش برود و مثلا شب را در خانه آنها صبح کند. جدایی از همسرتان روی بیش فعالی نیایش تاثیری داشت ؟ نیایش وقتی نوزاد بود، اصلا نمی خوابید، وقتی او را ...
شرایط علّی احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی
...، انگیزه ای برای تشکیل خانواده نخواهد داشت و خود را کامیاب نمی بیند (سلطان محمدی، 1391، 1120). طبق آیات بیان شده سکنی گزیدن، هدف تشکیل خانواده است و لذا هر جایی، محل سُکنی نیست. در انگیزه تشکیل خانواده، حالتی به نام سکنی گزیدن و پناه یافتن پنهان است که باید سخت از آن مراقبت کرد تا از دست نرود، در غیر این صورت منزلت والای سکنی گزیدن در خانواده رخ نمی نمایاند و اعضای خانه نخواهند ...
جزییاتی جدید از جنایت هولناک شهرک آزادی
که هنوز جای زخم هایی که با چاقو به خودش زده بود درد می کرد. گاه گاهی هم با همان دست محکم گردنش را فشار می داد تا شاید کمی آرام تر شود؛ معلوم نبود که درد جسمی امانش را بریده یا سوالات و پاسخ هایی تکراری برای تشریح اتفاقات آن روز خونین. همان روزی که فرزانه چشمش را روی همه چیز بست و تا به خودش آمد، دید که محسن، فاطمه و مازیار غرق در خون گوشه و کنار خانه افتاده اند و دیگر نفس نمی کشند. همان ...
گفتگو با دنیا فنی زاده، مامان کلاه قرمزی
مجری که او را باور می کند، کدام یک در مرحله اول باعث این جان گرفتن و درنهایت باورپذیری می شود؟ همه ما با هم در این مسئله مشترکیم. خیلی اوقات، حرکات عروسک مختص خودش است و گوینده براساس آن حرکت است که صدا رویش می گذارد. کلاه قرمزی از همان روز اول این طور به صحنه وارد شد، دست هایی که در هوا تاپ می داد. آقای جبلی براساس حرکت عروسک صدایی برایش گذاشت. این تبادل بین همه افراد وقتی ...
سرگذشت عجیب صلاح
جمعیت آن مسلمان بودند. مهدکودک من نزدیک یک مسجد بود، هر روز که مادرم مرا می برد مهدکودک، زمانی که صدای اذان بلند می شد من آن را حس می کردم. پدر و مادر من مسیحی نبودند. درباره زمان کمونیستی صحبت می کنم. من یک بار شروع به خواندن اذان کردم که مادرم مرا دعوا کرد و گفت چه کار می کنی پسر، ساکت باش! دراگوویچ در ادامه می گوید: بعد از دبیرستان این تشنگی بیشتر شد. یکی از دوستانم برای من قرآن آورد و ...
نخستین مدال آور مسابقات جهانی مازندران در رشته کاراته بودم/ شرمنده پدر و مادرم هستم
.... من از معدود مادرانی بودم که او را تا باشگاه همراهی می کردم و تا پایان تمرینات با عشق، به او اعتماد به نفس می دادم و در خانه حریف تمرینی او بودم. *وضعیت درآمدی آرش و حمایت مسؤولان از وی چگونه است؟ آرش هیچ درآمدی از ورزش ندارد و با وجود درس و تحصیل، هزینه های جاری او را ما پرداخت می کنیم. البته این وظیفه ما است ولی این باعث شرمندگی پسرم می شود. ...
خدا چهار کس را مامور او کرده است
شیطان را می کنند. 2⃣ قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی ... : شیطان وقتی خطایی کرد، تقصیر خودش را ندید بلکه خطای خودش را هم تقصیر خدا انداخت. نگفت من تمرد کردم بلکه گفت: مرا اغوا کردی ؛ یعنی اگر من بد شدم، تقصیر تو بود نه تقصیر من. ثمره اخلاقی ما معصوم نیستیم و انتظار عصمت از خودمان نداشته باشیم: اگر دیدیم خطا و گناهی کردیم، تقصیر خودمان را قبول کنیم. سعی نکنیم تقصیر را بر عهده این ...
نطق فاطمه حسینی درباره حقوق های نجومی از سر بی تجربگی بود/اگر در حلب نجنگیم داعشی ها به کوچه پس کوچه های ...
. حتی گاهی در جبهه معمم می شدم. س: چون حوزوی هم می خواندید. کواکبیان: بله. بالاخره خیلی از مسئولین دانشگاه اعتقاد داشتند وظیفه اصلی ما درس خواندن است. تاکید هم بر این داشتند. ما هم فکر می کردیم جبهه رفتن هم یک وظیفه است. س: حاج خانم با این که اخوی شهید شده بودند و احتمال شهادت شما بود نگران نبودند؟ کواکبیان: چون دست خط از ایشان گرفتید من جا دارد تقدیر ویزه ...
سوزن پدر همچنان روی آرمان های 57 بود!
یک رزمنده ساخت. مادرم زبیده باقری شریک رزمندگی های باباست. من که بچه بودم و یادم نمی آید. اما زمان جنگ حقوق بابا آنقدری نبود که بخواهد کفاف زندگی مان را بدهد و تنها خرج رفت و آمد خودش به خانه و جبهه می شد. بنابراین مادرمان قالی بافی می کرد و خرجی خانه را هم درمی آورد. سهم او از نبودن های بابا فقط تنهایی نبود، بلکه بخشی از هزینه های خانه را هم بردوش می کشید. سخن پایانی. دو هفته ...
همسر جانبازان اعصاب و روان بیشتر از خودشان زجر می کشند
اما زمینه معنوی هم داشتیم. پدرم یکی از کسانی بود که مسجد محل را راه انداخته بود و مداحی می کرد، من هم به همین واسطه مسجد زیاد می رفتم. یک هفته ای دنبال کار اسم نویسی برای جبهه بودم که بسیج اسمم را نوشت. ده پانزده روز دوره دیدم و بعد به سر پل ذهاب اعزام شدم. از همین استان همدان لشکر انصار الحسین(ع) بود که به جبهه رفتم. آن موقع تیپ و لشکری در استان وجود نداشت. باید به عنوان پدافندی اعزام ...
روایتی از سرباز عراقی که به لشکر ایرانی ها پیوست
یگان دریایی آوردیم و به او آموزش قایق رانی دادیم و آن روز نهار پیش ما بود، خیلی مهربان بود آدرس خودم را به او دادم او را به قرارگاه معرفی کردیم. بعد از عملیات کربلای 4 در اروندکنار نهر ابوفلفل مقر یگان دریایی لشکر 25 کربلا بودم یک خودرو داشت می رفت او مرا شناخت، دست تکان داد، جلو رفتم دیدم ابومصطفی است، بغلش کردم، او گفت من الان در لشکر بدر در حال فعالیت هستم، بعد از چند ماه چند نامه ...
واکنش دختر قربانی آهک پاشی به قصاص عامل جنایت
چهره اش غمبار است و گذشت سال ها درد آن روز نحس را از چهره اش پاک نکرده است، گفت: آن شب خانه عمه ام بودیم. می خواستیم برگردیم خانه خودمان. شوهرعمه اصرار کرد شب را همان جا بمانیم. ساعت 3 شب بود که شوهرعمه از خواب بیدارم کرد و مرا به دستشویی برد. بعد مرا به طبقه پایین خانه که یک خرابه بود، برد و روی زمین انداخت. با دست های قوی اش دو دستم را گرفت. با پاهایش نیز پاهایم را به زمین چسباند. در همان موقع ...
دایی: همیشه"علی کریمی"را دوست داشتم!
و آقای گل شدم. با پول هایی که جمع کرده بودم با شراکت دوستم، مغازه ای در منیریه خریداری کردیم. از سال 93 تا الان این شراکت ادامه دارد. من دنبال ماشین عوض کردن نبودم و با توجه به اینکه پدرم کار فرش می کرد و قبل از آن در اردبیل برای خودش تجارتی داشت با بیزینس غریبه نبودم و به آن علاقه داشتم. سالی که در هیروشیما مصدوم شدم پرسپولیس تمام حق و حقوقم را قطع کرد. اگر بیزینسی برای خودم نداشتم چه می کردم؟ من ...
حماسه ی یک سرباز
باد کتک و فحش می گیرد و به طرف او اسلحه ی کمری می کشد. یادم می آید زمانی که دانشجو بودم ساواک بطور غیر مستقیم دانشجویان را به جان مردم می انداخت مثلاً به عنوان مبارزه با گران فروشی به هر دانشجو مبلغ صد ریال در روز می داد و وسیله ی نقلیه نیز در اختیار او بود تا وی برود و بازاریان و سایر کسبه را جریمه نماید و بدین طریق میان دانشجو و بازاری که دو رکن اساسی مبارزات ضد رژیم بوده و هستند تفرقه بیافکند ...
یوسف و زلیخای فردوسی
) ولی حالا که پیر شده و آفتاب عمرش بلب بام رسیده است از آن راه کج برگشته و دیگر نمی خواهد داستان دروغ بگوید، بنابراین داستانی از قول خدا نقل می کند: الف لام را تلک آیات را *** بخوان تا بدانی حکایات را و می گوید این سوره بدین جهت نازل شد که یک روز پیغمبر با حسین و حسن و علی و فاطمه نشسته بود و خوشحال بود، خدا جبرئیل را پیش او فرستاد تا به او خبر بدهد که حسن را به زهر هلاک ...
عاقبت اقدام زشت شوهر عمه با این دختر بیچاره
ماندند و شب همه خوابیدیم. نیمه های شب بود که شوهرعمه ام بالای سرم آمد و مرا صدا زد. وقتی بیدار شدم او به بهانه رفتن به دستشویی مرا با خود به زیرزمین طبقه پایین خانه اش برد. درآنجا مرا روی زمین خواباند و دستانم را گرفت و با پاهایش، پاهایم را نگه داشت. به شدت وحشت کرده بودم و او آهک را در چشمانم ریخت و پس از آن همه وجودم می سوخت. حتی به زور از من خواست تا آب آهک بخورم که تمام بدنم سوخت و ...
وقتی وارد اتاق شد و به جای لیلا مرا دید خشکش زد / او اصلا فکر نمی کردم مجید در خانه باشد
خودکشی زد. برای انتقام تصمیم گرفتم از راه خودش وارد شوم. آی دی با اسم دختر ساختم و طرح دوستی ریختم. از چت هایش با خواهرم متوجه شدم به دنبال پول است. همین خاطر با وسوسه پول او را به خانه ام کشاندم و نقشه قتل را اجرا کردم. او وقتی با من به جای لیلا روبه رو شد، شوکه شده و قصد فرار داشت، اما امانش ندادم و با چاقو چند ضربه به بدنش وارد کردم. نیمه های شب جسدش را به پارکینگ برده و در صندوق عقب گذاشتم و در منطقه فرحزاد به دره انداختم. از جنایت پشیمان نیستم و مرگ حق او بود که به سزای عملش رسید. ...
آیا هدایا و نذوراتی که برای اموات می فرستیم برای آنان نفعی دارد؟
.... در قرآن کریم نیز در باب طلب غفران این چنین آمده است؛ رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَ لِلْمُوْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ: ای پروردگار ما ، مرا و پدر و مادرم و همه مومنان را در روز شمار بیامرز. توجهتان را به چند نکته در باب این آیه جلب می کنیم: کلمه ی والد تنها به پدر واقعی گفته می شود، ولی کلمه ی أب به غیر پدر از جمله به عمو و پدرزن نیز گفته ...
این زن، مادر سه هزار بچه ایرانی است
خانه من زندگی می کرد و با این که نابیناست اما در مقطع دکتری درس می خواند. برایم جالب است بدانم او از چه زمانی شروع به کمک کردن دیگران کرده است. خودش تعبیر عجیبی از این ماجرا دارد و با مثال توضیح می دهد که چطور از زمان کودکی با مددکاری و کمک به دیگران آشنا شده و با آن انس گرفته است: از وقتی به دنیا آمدم، مددکار بودم. آن موقع شاید به وضوح زمانی که بالغ شدم ماجرا را درک نمی کردم اما از آنجا ...
سارق نیستم، هنرمندم
حرف را می زند تا ما را محکوم کند و خودش تبرئه شود. گوشی من گمشده است. تمام این ها نقشه بود تا گوشی مرا بدزدند. حالا از من شاکی هستند که آنها را کتک زده ام و گوشی شان را دزدیده ام. من از خانواده تحصیلکرده و با فرهنگی هستم گوشی تلفن همراه به چه دردم می خورد. مادرم فرهنگی است و پدرم طلا فروش؛ آنقدر وضع مالی ام خوب است که نیازی به سرقت ندارم. پس گوشی تلفن همراه شاکی چه شده است؟ ...
تنهایی پر هیاهو
؟ وقتی فهمید منم معتاد شدم، گفت حالا میری خودت خرج اعتیادتو درمیاری... قرعه کارورزی جدید به نام حلبی آبادها افتاد. این اسم، امروز فقط یک اسم است. دهه 50، حلبی آباد هویتی دردناک داشت. برای ما، امروز، قابل درک نیست که زندگی در یک فضای ساخته شده با ورق های حلبی یعنی چه. اصلا اسم این روز و شب شدن در این فضای دو متری، چیست؟ زندگی ؟ دانشجوی سال 4 بودم که گفتن برای یک برنامه خاص، چند تا دانشجو می ...
گفت وگو با عباس بهروان، گزارشگر قدیمی تلویزیون
دانستم شب ها باید کجا بخوابم. 30 سال آمدم و رفتم تا اینکه در 26 شهریور 1381 در حین ماموریت راننده محترم به جای آوردن ما به تهران، ما را زیر تریلی بردند. 59 روز در کما بودم و با دعای خیر مردم برگشتم. مجلس ترحیم! آن روزها خیلی از مطبوعات درباره ام چیزهایی نوشتند که مکدر شدم. تیترهای مختلفی منتشر شدند که یکی از دوستانم آن تیترها را جمع آوری کرده بود. یکی از آن ها نوشته بود که ...
عاشورا درس دیندانی و دین بانی/ برخی در هیئتی بودن متوقف شده اند
امام بودند انسان هایی اند که در اصطلاح به آنان “نان به نرخ روز خور” می گویند. یا مثلا کسانی که حاضر نباشند برای دین هزینه ای کنند، مثلا به شخص می گوییم چرا نماز نمی خوانی؟ جواب می دهد چون در خوابگاه مرا مسخره می کنند. اصلا ما آمده ایم یک کم پخته تر شویم، به یاد آوریم که امام حسین(ع) برای دینداری اش این همه هزینه کرد. کسانی که یاور حضرت اند کسانی هستند که هم دین داری خوبی داشته باشند هم دین دان باشند ...
مصطفی خرم دل از اولین روسای دانشگاه کردستان را بیشتر بشناسیم
آثارش نشان دهنده استقبال جامعه از کارهای وی و موفقیتش است. جدا از آشنایی ام با آثار قلمی ایشان از دوره نوجوانی، دو دهه است که به واسطه همکار بودن در دانشگاه، هرازگاهی در دانشگاه و خانه و بعضی محافل و مجالس خدمتشان رسیده و از محضرشان بهره برده-ام. از نگاه این حقیر ویژگیهای بسیار مثبتی در ایشان هست که برای استفاده و بهره مندی خوانندگان بعضی از آنها را عرض خواهم کرد؛ اگرچه می دانم که شخص ایشان ...
نورمن میلر ؛ غول ادبیات آمریکا
1939 برای تحصیل مهندسی هوا و فضا وارد دانشگاه هاروارد شد. خاله ها و به خصوص مادرش در کودکی اش بسیار تاثیر گذاشتند. مادرش فانی از همان کودکی به استعداد نویسندگی وی توجه کرد و دست نوشته هایش را تا سال ها نگه داشت و او را تشویق می کرد بنویسد. در دانشگاه بود که به نویسندگی علاقه مند شد و مدت کوتاهی پس از فارغ التحصیلی در سال 1943 شروع به نوشتن کرد. در این ایام که جنگ جهانی دوم موضوع روز بود ...
غارنشینی 55 ساله
دیگر به روستا بازنگشت. مرد غارنشین درباره داستان زندگی اش می گوید: هفت ساله بودم که مادرم فوت کرد. چهار سال بعد هم پدرم فوت کرد و مکتب را رها کردم و مشغول کار شدم تا این که شکست عشق مرا غار نشین کرد. درباره دلیل شکست عشق او دو روایت وجود دارد؛ خود عزیز می گوید: 20 ساله بودم که عاشق دختری به نام نگار شدم. هر روز در مسیر او می نشستم. نگار بسیار زیبا بود و هر کسی او را می دید عاشقش می شد. من اگر ...