سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی سخت بتول و مریم در یاسوج/دختران جوانی با ده ها درد و رنج/ هیچکس به داد این دختران یتیم نمی رسد + ...
اش شکسته بود و باران بدون در زدن وارد اتاق می شود و سرمای درون این خانه را دو چندان می کند دل تنگ این دو خواهر را نیز بدتر می کند. اجاق گازی در خانه ندیدم که وقتی پرسیدم با دست نشانم دادند و گفتند: همان است که کتری و یک قابلمه بر روی آن قرار دارد ساکت شدم و تنها به گرفتن یک عکس بسنده کردم چرا که دیگر نیازی به توضیح ندارد همینی است که در تصویر می بینید.نمی دانم این شعله های گاز چند وقت ...
شهر با بوی غذا زنده می شود
.... می گویند خیری آن وقت ها یعنی قدیم ترها، چای دم کرده می داد دست کاسب ها. یک قوری استیل یا چینی در بساطش بود که عطر چای هلدارش وقتی راه می رفت، همه را دیوانه می کرد. گاز پیک نیکی را هم بیرون ساختمان جایی در گوشه و کنار بساط دستفروش ها جا می داد تا هر وقت لازم باشد، بساط تدارک چای تازه دم را ببیند. حالا اما دیگر حوصله اش یاری نمی کند یا اینکه برای بقیه فرق چندانی ندارد چای تازه دم لاهیجان ...
ماه های آخر سال باید اوج کار کسبه باشد اما فعلا از رونق خبری نیست/ چاره بازار غرق در رکود، تسهیلات نیست
اتحادیه فرش ماشینی و موکت رشت کسادی بازار را موجب افزایش تعداد پروانه های لغو شده بیان کرد و افزود: جوانانی با مدرک تحصیلی بالا به سختی مبلغی را برای باز کردن مغازه تهیه می کنند اما در کمتر از شش ماه ورشکست شدند. صابرمعاش ادامه داد: کسبه در پرداخت اجاره بهای مغازه خود نیز عاجزند. وی از افزایش هزینه ها خبر داد و افزود: کارمندی که 700 تومان عیدی می گیرد مجبور است برای شب عید ...
آن تصادف ها تصادفی نبودند
جانم ریخت که هم بچه را از دست می دهم، هم اگر خودم زنده بمانم، خانم فراست مرا از شاپور جدا خواهد کرد. نگرانی مادرم هم روی قلبم سنگینی می کرد. حالا دیگر هیچ فریادرسی نداشتم. از هوش رفتم. گاهی به هوش می آمدم و از درد ناله می کردم و دوباره از حال می رفتم. در این هوش و بیهوشی حس کردم کسی آنجاست. پلک باز کردم، ولی تار می دیدم. تشخیص نمی دادم کیست و می خواهد چکار کند. گمان کنم در خانه ای بودم. حس می کنم ...
مسئولان با حمایت از تولیدکنندگان داخلی دست بیگانگان را از بازارهای ایران قطع کنند
بودم و یکی از اتاق های خانه ام را به عنوان کارگاه انتخاب کردم اما نزدیک به سه سال است که در کارگاهی مستقل کار می کنم و بچه هایم بعد از 10 سال کارم را قبول کرده اند و من به نحوی برنامه ریزی کردم که خللی در کارم و وظایفم در خانه پیش نیایدبه همین دلیل بسیاری از مواقع ناهار را در کارگاه تهیه می کنم اما شب به بچه ها رسیدگی می کنم. جهانبین نیوز: آیا برنامه ای برای آینده دارید؟ بیگی ...
شهیدی که با فتح فاو فاتح قلب همگان شد+عکس
...: شهید مهدی احسان نیا همزمان با نیمه شعبان سال 1336 شمسی و در شهر مقدس و مذهبی شوش، مدفن دانیال نبی، دیده به جهان گشود. از همان آغاز تولد دست تقدیر، زندگانی وی را مشحون از فضیلت و خیر ساخت. بدینگونه که تولد وی مقارن با پانزده شعبان، سالروز میلاد بزرگ منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عج) شد و شهید مهدی نام خویش را وامدار این تقارن زیبا و پر رمز و راز بود. شگفت اینکه جوانه های عشق به ...
ملی پوش سابق والیبال بانوان: برای تک تک مقام هایم با تمام وجود جنگیدم
خوشحال شدم، البته بغضی که داشتم بیشتر از آن جهت بود که این مراسم خارج از اصفهان برایم گرفته شد اما از تمامی آنهایی که در مراسم بودند تشکر و قدردانی می کنم. هفده سال بودن در تیم های همیشه مدعی و سطح بالا و تیم ملی و داشتن رکورد سخت نبود؟ دقیقاً خیلی سخت بود، من در تیم های بودم که همیشه مدعی بودند، ذوب آهن که در واقع در آن متولد و بزرگ شدم و به تیم ملی رسیدم، در گیتی پسند، باریج ...
اگر جیغ و گریه های فرزندتان تمامی ندارد !
به گزارش خبرگزاری دانا،اگر جیغ و گریه های فرزندتان تمامی ندارد، توصیه های دکتر امیری، فوق تخصص روانپزشکی کودکان را بخوانید. او به شما برای رام کردن اسب سرکش تان کمک می کند. از کجا یاد گرفته؟ ستاره هیچ خواسته ای را بدون جیغ زدن بیان نمی کند. از گرفتن یک شکلات گرفته تا دیدن برنامه تلویزیونی مورد علاقه، همه را با جیغ های ممتد طلب می کند و تا زمانی که به خواسته اش نرسد، این روند را ادامه می دهد. از شماست که بر ...
حجتی کرمانی: رهبر انقلاب یک راننده بی مانند هستند/ خاطره ورزشی ام هم آخوند دارد هم ورزش و هم برادر شاه!
پوشش بازیکنان، مخالف بودند. این پوشش از نظر شرعی مشکل دارد؟ چرا بعد از انقلاب را می گویی. بگذار برایت خاطره ای بگویم از قبل انقلاب. ما زندان بودیم سال 46 بود. آقای هاشمی هم ما با بود. بچه ها هم در زندان توپی همراهشان بود و بازی می کردیم. جالب است که خودش هم گاهی بازی می کرد اما وقتی روی منبر می رفت، درباره بازی کردن و توپ بازی، می گفت این کار خارجی هایی است که می خواهند ما را از دین خارج کنند ...
از پولدارها کمک خواستم؛ مرا ریپورت کردند!
ثروت انتخاب کنند. مصطفی طالبی معلم جوان روستای عادل آباد شهرستان خوشاب سبزوار است که تبدیل به دلخوشی این روزهای بچه های کرد زبان پایه اول و چهارم مدرسه شهید عاشقی شده است . معلمی که در اولین سال تدریس خود هر روز مسیر 80 کیلومتری خانه تا روستا را با ماشین طی می کند و می خواهد همه توانش را برای دانش آموزانش به کار گیرد . به بهانه صفحه قصه های آقای طالبی از بچه های مدرسه اش که به آنها بچه های آسمان ...
لیلی به جای باربی !
. دخترعمه ام لباس هایش را دوخت. یکی از دخترعموهایم کار مو و تزئینات را انجام داد و در نهایت من صاحب 10 تا لیلی شدم و آنها را عید سال گذشته به دوستانم هدیه دادم. واکنش ها چطور بود؟ همه استقبال کردند و اتفاقا این واکنش مثبت در یاد من ماند. از طرف دیگر، هرچه زمان می گذشت، افسردگی خواهرم آوا بیشتر می شد. طوری شده بود که دو پسرش را مادر من نگه می داشت. شرایط نگران کننده ای برای ...
فرصت چهارساله روحانی از دست رفت و حیف شد/ماجرای تذکر مرحوم هاشمی به روحانی در جلسه مجمع
؟ میرسلیم : ما سیاست های انتخابات را تدوین کردیم، امیدوارم هم بودیم وقتی ابلاغ می شود دولت زود دست به کار شود و قانون انتخابات را اصلاح کند، قانون انتخابات کنونی به سال 1360 برمی گردد، در آن زمان من معاون سیاسی اجتماعی وزارت کشور بودم، بعد از من در دوران وزارت کشوری آقای ناطق بود که در مجلس به تصویب رسید. برای آن زمان قانون خوبی بود هرچند که من در آن زمآن هم به آن اعتراض داشتم. ...
"لاوان"همسایه زیبا و فقیر کیش
تا دور آن را آب گرفته بدون هیچ امکاناتی، چگونه روز شان را شب می کنند؟ لاوان حتی به یک هزارم همسایه اش کیش، شبیه نیست.من بلند بلند فکر می کنم و می پرسم و ربابه زنی که موهای سپیدش از روسری زری دوزی شده اش بیرون زده و چروک های صورتش نشان از سال ها رنج و محنت دارد، جوابم را می دهد: وضع مان این طور نبود همه جا خاک و خل بود؛ نه خیابانی نه مغازه ای نه برقی. وضعیت بهتر شده ولی روستاهای مقام و ...
همزاد خطرناک ساختمان پلاسکو در خیابان جمهوری
این اتفاقات تلخ احساسات ایرانیان را جریحه دار کرد که محکوم به رخ دادن نبود و می توانست با پیشگیری هایی به مراتب کم هزینه تر از این خسارت ها از نظر مالی اتفاق نیافتد. به گزارش اعتدال به نقل از سایت روزنو، به هر حال این حادثه رخ داده و کشور متحمل هزینه های گزافی شده و باید با خاطیان برخورد کرد و از آن مهم تر به فکر هزاران ساختمانی در تهران بود که شاید به عظمت پلاسکو نباشند ...
لوریس چکناواریان: هر روز عشق را تجربه می کنم
.... او می گوید قلب آدم، کوچک است؛ اما بی نهایت جا برای عشق دارد. راست می گوید؛ عشق هفتاد و چند میلیون آدم در قلب اوست و عشق او در قلب میلیون ها نفر. خواندن این گفت وگو را از دست ندهید. شاید با نگاهی دیگر با عشق روبه رو شدید. *** * شما دهه های متوالی است که کار موسیقی انجام می دهید. حالا بعد از این همه مدت، موسیقی را چه طور می بینید؟ فکر می کنید این هنر، طبق تصور ...
بازگشت برای نجات/مادری که پس از 24 سال پسرش را در زندان ملاقات کرد
همسر سابقم را ببینم، بعد با وکیل مشورت کنیم. بعد از آن با توجه به محتویات پرونده که من هنوز اطلاع درستی از آن ندارم برای گرفتن رضایت سراغ خانواده مقتول برویم. و حرف آخر؟ حرف آخر این که از خدا و از همه کسانی که صحبت های من را می خوانند، می خواهم تا برای حل مشکل پسرم دعا کنند. من یک مادرم هرچند سال ها از بچه هایم دور بودم ولی دلم پیش آنهاست. دوست دارم این مشکلات خیلی زود حل شود و همراه با پسرم در استانبول به ایران برگردم و کنار خانواده ام زندگی کنم. دریافت کننده و انتشار دهنده : زهره حاجیان 700700 ...
اجاره دادن زن توسط شوهر در روستاها!
.... فقر هم که مادر همه این آسیب هاست و از هر دری که بیاید، ایمان از طرف دیگر آن می رود، بیش از هر زمان دیگری، سلامت جامعه را نشانه رفته است. فاطمه دانشور رییس کمیته اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران که به دلیل فعالیت بسیار در حوزه آسیب های اجتماعی در پایتخت، مورد انتقاد قرار گرفته که چرا وارد سایر موضوعات شهری نمی شود، در گفت وگو با قانون ، از عمق آسیب های اجتماعی و آنچه که دستگاه ها باید برای مهار ...
برای طلبه ها اخلاق آشپز مهم تر است/ برکت و معنویت حوزه را دوست دارم
دوستم بنشینم بعد از چهار روز دیگر به من می گوید که آنجا ننشینم چرا که مزاحم کسب و کار او هستم. پس بهترین گزینه برای بعد از بازنشستگی همان کار کردن است که هم مشغولیم و هم از برکت آن استفاده می کنیم. کار کردن در حوزه علمیه نسبت به سایر جاهایی که فعالیت داشته اید چه فرقی دارد؟ من تقریباً 42 سال است که کارم آشپزی بوده است؛ آن هم غذاهای سنگین! برای مهدیه تهران 10 هزار تا غذا می ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (368)
23. یه جوری به کدو میگید تنبل انگار هندونه صب به صب پا میشه میره نون سنگک میگیره میاد. 24. نتایج بارندگی استان فارس: 1- شیراز 130 میلیمتر 2- کازرون 115 میلیمتر 3- فسا 105 میلیمتر 3- جهرم 95 میلیمتر 4- محسن رضایی میرقائد 18 میلیمتر مگه ترموستات دمای هوای مدرسه خلیفه لو دست آمریکاست؟ 25. من دو سال کنکور دادم یکی 9356578987 شدم ...
انتظار 3 ماهه کارگران شهرداری آبیک برای دریافت حقوق
به گزارش سرویس اجتماعی صبح قزوین ؛ نوشتن از دردها و گرفتاری های کارگران از جمله کارگران شهرداری سوژه تکراری است که هراز چند گاهی فصلی از آن را برای مسئولان استان ورق می زنیم تا شاید یادشان بیاید که کارگرانی هم هستند که برای گذران یک زندگی خیلی ساده خود نیاز به پول دارند. سال هاست که در گوشه و کنار شهرستان آبیک اکثر کارگران از جمله کارگران شهرداری به موقع پرداخت نمی شود، آن قدر که یک ...
قامت ها زیر حجم سبزی ها خرد می شود
درچه تا اینجا یک ساعت و نیم تو راهم. خیلی تلاش کردم تا شغلی آبرومند پیدا کنم. از وقتی همسرم فوت کرده بار زندگی افتاده روی دوش من. با چهار بچه قد و نیم قد که هر کدام از آنها خواسته هایی از من دارند. اغلب ساعات باید بایستم؛ چون در این شغل نشستن معنا ندارد. چشمانش پر می شود از اشک های گرمی که در این روزهای سرد زمستانی، چاشنی غصه هایش شده است. حالا مریم بعد از چهار سال که همسرش را از دست داده، شده است ...
زندگی تازه دختری پس از 17سال اعتیاد+عکس
خانه آن دوست، پیش این ساقی، آن ساقی. گوشه خیابان، پارک. هر روز کتک خوردن، هر روز آزار. دست به هر کاری زدن برای درآوردن پول مواد، گوشه کلانتری و زندان، بارها تصمیم به ترک و باز عمل سنگین. من اصلاً آدمی نبودم در جامعه. کسی مرا نمی دید. نمی شنید. من از جامعه پرت شده بودم، طرد شده بودم. شب ها از شدت بغض خفه می شدم اما حتی نمی توانستم گریه کنم. همه آن هفده سال را ریخته بودم در خودم. به کسی هم اگر می ...
مهناز مرا در دام مرد 40 ساله انداخت / در بیمارستان دنیا روی سرم خراب شد!
. سرانجام بعد از چند بار چت کردن، او ازمن خواست تا با یکدیگر دیدار کنیم. من به دلایل مختلفی می ترسیدم که با او ملاقات کنم امّا بالاخره بر ترسم مسلط شده و با او قرار ملاقات گذاشتم. من و "سپهر" در یک پارک قرار گذاشته بودیم. سپهر به من گفته بود که فقط چهار سال از من بزرگتر است امّا هنگامی که او را دیدم، حسابی جا خوردم! او حدود چهل سال سن داشت و به نظر مرد پخته ای می آمد. من که فقط هفده سال داشتم ...
شاعر معروف: با فرزندانم خاله بازی می کردم
گفتند می توانی برای کودکان کار کنی. آن موقع این قدر نویسنده و شاعر نداشتیم. کسی هم نبود ما را آموزش دهد. اما تلقی این بود که زبانم ساده و سهل و ممتنع است. در همان بچگی چیزهایی می نوشتم. کتاب هفته هم در دهه 40 خیلی کمکم کرد برای نوشتن. با علاقه می خواندم. حالا این روزها اوقات فراغت خودتان را چطور می گذرانید؟ بیشتر وقتم را با کتاب خواندن می گذرانم. خیلی کتاب می خوانم. سوژه خاصی هم ...
خوشحالم مهماندوست در هر شرایط به فکر من است
، پای صحبت های سرمربی سابق تیم ملی نشستیم تا مروری بر سه سال و نیم فعالیت او در تیم ملی داشته باشیم: در المپیک ریو چه اتفاقی برای تیم پرافتخار تکواندوی ایران در سه سال اخیر رخ داد که تبدیل به ناکام ترین تیم تاریخ المپیک تکواندوی ایران شد؟ حقیقت این است که من همه چیز را خوب می دیدم. شاید احساسی به من دست می داد که این تیم یک درصد نتیجه نگیرد اما همیشه فکر می کردم این تیم، یک طلا، یک ...
احترام نظامی بعد از برد کشتی گیر آمریکایی به یاد شهدای ایران اسلامی بود
به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، میثم نصیری امشب در دیدار خود و جمعی از ورزشکاران استان زنجان با اسدالله درویش امیری استاندار زنجان با بیان اینکه از سال 2012 عوض تیم ملی کشتی آزاد بودم، اظهار کرد: در همان سال در رقابت های جام جهانی باکو مدال طلای جهان را کسب کردم. وی با بیان اینکه با تیم ملی کشتی آزاد 6 دوره متوالی قهرمان جهان شده است، اضافه کرد: در سه دوره متوالی در جام جهانی افتخار ...
گفت وگو با مردی که شوهر دختر دلخواهش را کشت - بازیگر هستم و قرار بود در یک سریال بازی کنم
برای شناسایی موتور سوار ناشناس کلید خورد. در شرایطی که همه چیز حکایت از وقوع جنایت در یک زورگیری داشت، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به تحقیق از راننده یک خودرو عبوری در محل جنایت پرداختند که موفق به مشاهده لحظه فرار قاتل شده بود.او به کارآگاهان گفت: با خودرو شخصی در حال عبور از بزرگراه بودم که متوجه شدم فردی روی زمین افتاده و نفر دوم نیز با اسلحه بالای سرش ایستاده است همان موقع برای بررسی موضوع ...
دست راست اصغر وصالی با دست خالی به جنگ تانک ها می رفت
...، اواخر خرداد سال 58 علی سپاهی شد. یعنی بعد از گذشت یک ماه و چند روز از تشکیل سپاه، عضو این نهاد انقلابی شد. آن موقع دیپلم ریاضی اش را گرفته بود. خوب یادم است اولین بار همان بهار 58 او را در لباس پاسداری توی پارکی در خیابان زرکش نارمک دیدم. واقعاً که این لباس ابهت خاصی به او بخشیده بود. به جرئت می توانم بگویم از همان لحظه یک روز استراحت نداشت تا زمان شهادت که پنجم شهریور ماه 1360 بود. در ...
گزارشی تکان دهنده از گرسنگی در شب های تهران
...، یه لقمه ام می ذارن دهن فقیر فقرا. فرقی هم نمی کنه کی باشی و از کجا اومده باشی. نذری نفر اول بهت نرسید، نذری نفر چهارم پنجم بهت می رسه که . اسمش عباس بود مرد دیلاق و بلندی که به زحمت سرش را خم می کرد. نسخه ای به دست داشت که نشان می داد از یک بیماری رنج می برد و دواهایش گران است: کی باورش می شه آقا جان؟ من از صبح تا شب اینو دست می گیرم و وامیستم همین جا، یا یکم بالاتر دمِ شیرینی لادن ...
خاطره دمیرچی از ذبیح الله منصوری و حروفچینی در شب عید
...> دمیرچی گفت: منصوری واقعاً فرد شگفت انگیزی بود. او بداهه ترجمه می کرد و هم زمان برای چیدن به ما می داد، از آنجا که در پایان سال بودیم، باید تمام شماره های اسفند در کنار 4 شماره بعد از عید را نیز آماده می کردیم تا بتوانیم به خانه برویم. وی اضافه کرد: تمام حروفچین ها مشغول چیدن بود که یکی گفت؛ حرف فاصله تمام شده و در آن شب عیدی کارخانه ای که حروف تولید می کرد، تعطیل کرده بود. تمام چاپخانه ...