سایر منابع:
سایر خبرها
صادقی: عشق بازوبند نبودم
برای گل زنی از دست دادیم. سپاهان در آن فصل توانست قهرمان لیگ برتر شود. فصل بعد امیر قلعه نویی هدایت استقلال را بر عهده گرفت و پدیده استقلال لقب گرفتی؟ من با پیراهن استقلال در چند بازی پایانی لیگ دوم به میدان رفته بودم، جلوی استقلال اهواز نیز که سرمربی اش قلعه نویی بود به میدان رفته بودم و صمد مرفاوی نیز دستیار وی بود، آقا صمد سال قبلش سرمربی امیدهای استقلال بود و به خوبی مرا می ...
دلیل تاخیر در پریود، نکنه حامله هستم
سبک به مدت دو یا سه روز داشتم، تا اینکه ماه قبل مصرف قرصو قطع کردم و باید دوم فروردین پریود میشدم که نشدم! من باکره هستم،حالا این موضوع منو ترسونده که نکنه الان سه ماهه حامله هستم و خودم خبر ندارم! بنظرتون ممکنه؟ چون تو این سه ماه گذشته هم دیگه رابطه ای بعد اون نداشتم، و اینکه چرا الان پریود نمیشم؟ پاسخ دکتر فریبا الماسی، جراح و متخصص زنان زایمان و نازایی: دوست عزیز چون پس از تماس جنسی خونریزی داشتید احتمال بارداری وجود ندارد. ...
روایتی ناشنیده از وصیت عجیب حاج قاسم
ما پسرها تعجب کرده بودند که چه خبر است؟ میوه و چای آماده کرده بودم. به آنها تاکید کردم وقتی زنگ خانه را زدند کسی سمت در نرود می خواهم خودم در را باز کنم. حالی داشتم که واقعا اگر می گفتند با دنیا عوض می کنی؟ قطعا عوضش نمی کردم. حدود ساعت 13:15 ظهر بود، چند دقیقه بعد از تماس همسرم زنگ خانه به صدا درآمد. حال عجیبی داشتم، پر از استرس و خوشحالی همراه بغضی که از من جدا نمی شد. شاید باورتان ...
لژیونر والیبال زنان: دادکان یک عذرخواهی به من بدهکار است
بودم و قبل از آن در مسابقات قهرمانی کشوری در رشته های بسکتبال، هندبال و دو و میدانی شرکت کردم. در سوم دبیرستان قهرمان پرتاب وزنه مدارس تربیت بدنی کشور شدم. این مسابقات در سالن سمیه تهران برگزار شد. از دوران کودکی علاقه زیادی به همه ورزش ها داشتم و خانواده ام را تحت فشار قرار دادم. سه خواهر بزرگتر از خودم دارم که آنان در درس خواندن بسیار موفق بودند اما بیشتر دوست داشتم ورزش کنم و از این بابت خیلی ...
نبرد سخت(7): کاهش 15 درصدی لنفوسیت/ تو کرونا مثبت هستی!
-باجناق کوچکم- قرار گذاشتیم که شب ساعت 9 بریم منزل شان و درباره ی وضعیت پدرخانمم، بعد از فوت مادرخانمِ خدا بیامرزم، مشورت و همفکری کنیم. ساعت 4 عصر اینقدر خوب بودم و خیالم راحت بود که تصمیم گرفتم یه خواب آروم عصرگاهی رو تجربه کنم. بعد از یک ساعت بیدار شدم و احساس کردم به خاطر ناراحتی های این مدت بغض دارم و دلم گرفته ، رفتم کنار پنجره نشستم و پنجره رو باز کردم که راحت تر نفس بکشم، اما ...
داستانک حسن یوسف
راست میگن آقای اکبری شما که بازنشسته شدی؟ آره چطور مگه؟ خواستم بپرسم جریان آتش سوزی سال 94 چی بود؟ چطور شما جون سالم به در بردی؟ چه عرض کنم جناب کریمپور. شما که آدم قابل اعتمادی هستی. خدمت شما عرض کنم که سال 94، اشکان پسرم تازه نامزدی کرده بود و من وحاج خانم را دعوت کرد، مشهد. من وحاج خانم، با هواپیما، رفتیم مشهد. تازه رسیدیم مهمانسرای مخابرات که خبر 2030 اعلام کرد: شرکت لاستیکال در ...
می خواهم بهترین خودم باشم/ لیگ ادامه پیدا کند بهتر است تا لغو شود
به گزارش خبرنگار ایمنا ، دباغی مهاجم ملی پوش تیم فوتبال بانوان سپاهان است. وی در سال گذشته همراه تیم ملی فوتبال بانوان ایران نایب قهرمانی کافا را به دست آورد و سال 95 با تیم آینده سازان میهن توانست قهرمان لیگ برتر فوتبال بانوان ایران شود. دباغی تشنه گل زدن است ، خانم گلی رقابت های کافا و خانم گلی تا به اینجای لیگ 98-99 در کنار سمیه خرمی اثبات کننده این موضوع است. گفت و گوی خبرنگار ایمنا با ...
رفتن برانکو خبر تلخی بود/ آرزویم قهرمانی آسیایی پرسپولیس است
. هافبک تیم پرسپولیس در مورد اینکه اگر فرصت این را داشت که با یک شخصیت تاریخی حتی در 1500 سال پیش غذا بخورد و یا با او حرف بزند چه کسی بود، گفت: سؤال سختی است. اگر بخواهم در حوزه کار خودم بگویم دوست داشتم با رونالدوی برزیلی یا مریخی نهار بخورم ولی اگر بخواهم با چهره ای مورد قبول همه بنشینم، دوست دارم با دانشمندان باشد. انیشتین خوب است. وی در مورد اینکه اگر فوتبالیست نمی شد به ...
برای پرستاری از کرونایی ها جانم را هم بدهم، باز هم خوشحالم
رشته تحصیلی ام در دبیرستانی علوم تجربی بود و در همان دوران به بسکتبال علاقه زیادی داشتم و این رشته را بازی می کردم. با توجه به آن علاقه داشتم تا در رشته تربیت بدنی ادامه تحصیل بدهم اما پدر و مادرم دوست داشتند من پزشکی قبول شوم. بعد انتخاب رشته، پرستاری مجاز شدم و دانشگاه رفتم و پرستار شدم . به پرستاری علاقه داشتی؟ همانطور که گفتم در دوران دبیرستانم به شدت دوست داشتم رشته تربیت ...
این زن می خواهد کلیه اش را بفروشد!
هایت را بردار، اینجا دیگر جای تو نیست. متعجب بودم. هنوز نمرده بودم که کفن شوم اما قرار بود از خانه و زندگی ام دور شوم. خوشحال بودم چون دیگر مجبور نبودم خانه سرد و بی مهر و محبت شوهرم را تحمل کنم. اما قلب و جانم آنجا ماند. شوهرم نگذاشت دخترم را با خودم ببرم. چند روز بعد رفتم یکسری وسایلم را بردارم اما با خانه خالی روبه رو شدم. شوهرم تمام اثاثیه زندگی ام را برده بود و حتی حالا هم نمی دانم وسایلم را ...
تمجید AFC از زهره هراتیان و قهرمانان کادر پزشکی
فناوری با او در ارتباط بودم. خودم نیز علائمی داشتم و قرنطینه شدم اما پس از آنکه نتیجه تستم منفی شد سریعا به کار بازگشتم. همکارانم و من تلاش می کنیم تا با این ویروس مبارزه کنیم و کمپین فوتبال 1 - 0 کرونا را راه انداختیم. با کمک فوتبالیست های حرفه ای به مردم توصیه کردیم تا از سلامتی شان مراقبت کنند و به آنها از اهمیت ماندن در خانه گفتیم. زهره هراتیان ...
برخورد عجیب سرمربی سابق آرسنال با همسرش
اونای امری سرمربی پیشین تیم فوتبال آرسنال که ماه نوامبر سال گذشته اخراج شد، در این تیم روز های پرفراز و نشیبی را تجربه کرد و نتوانست انتظارات مدیران و هواداران تیم قرمزپوش لندن را برآورد کند. او، اما در آن روز ها نه فقط در حرفه اش بلکه در زندگی شخصی خود هم روز های پرتلاطمی را سپری می کرد. ساشا رایت همسر سابق این مرد اسپانیایی، در یک گفتگو با نشریه سان فاش کرد که چگونه زندگی مشترک دو ...
و قسم به قلم، سلامتی نعمت بود
بیماری درد وجود دارد و سِرُم به دست وصل است و آن حس و حالی که بتوانی فیلم ببینی یا کتاب بخوانی نیست. من تنها چیزی که با خودم برده بودم، قرآن بود. اگر چیزی می خواندم، قرآن بود و مطالعه مطالبی در فضای مجازی. ولی دوستانی که در اتاق ما بودند، کتاب هم می خواندند ولی من نه. اما بعد که در 14 روز قرنطینه خانگی بودم و به کتاب های خودم دسترسی داشتم، پس از سال ها شروع کردم به خواندن کتاب فصوص الحکم چند نفر از ...
تیمور غیاثی؛ طلایی که ستون فقراتش را کج کرد
، رضا انتظاری در دوهای 400 و 800 متر و جلال کشمیری هم بودند که ستاره محسوب می شدند و در هر مسابقه جهانی یا بین المللی جزو مدال آوران بودند. در آن دوره ما خیلی طرفدار پیدا کردیم و مردم به دوومیدانی علاقه مند شدند. همه مسئولان کشور هم به استادیوم آمده بودند. این همه مدال گرفتم، اما یک خانه از خودم ندارم 57 سال است که در دوومیدانی هستم و بارها قهرمان آسیا شدم. حالا می توانید خانه ...
اول از مادر خودم و سپس از مادر شجاع معذرت می خواهم
رنگ کادر پزشکی و فیزیوتراپی را ندیده بودم. اما متأسفانه از شانس بدم امسال دچار مصدومیت شدم و انصافاً جراحت سختی هم بود. پای من از ناحیه همسترینگ دچار پارگی شد. راستش را بخواهید بعد از چند روز نتوانستم با این مشکل کنار بیایم و تمریناتم را دوباره شروع کردم و همین بی احتیاطی مصدومیتم را تشدید و طول درمانم را بیشتر کرد و خواستم این موضوع را توضیح بدهم. یک مصدومیت دیگر هم در تمام این سال ها داشتم ...
شاهرخ بیانی: آقای موسوی اگر پول داشتی چرا به استراماچونی ندادی؟/ پروین از فروش زمین های سعادت آباد ...
اطلاعی ندارند. آن زمان پولی در باشگاه ها نبود بعد کسی مثل سعید مراغه چیان مصاحبه کرده و گفته شاهرخ پرسپولیسی است. همین مراغه چیان که وضع مالی پدرش خوب بود آن فصلی که به بازیکنان استقلال در سعادت آباد زمین می دادند از باشگاه زمین گرفته بود بعد به من که کاپیتان تیم بودم زمین نداده بودند. من رفتم باشگاه دیدم جواب های سربالا می دهند. ناراحت شدم. به خودم گفتم شاهرخ مگر چند سال دیگر می توانی ...
الهه منصوریان: گفتند امسال در تیم ملی نیستی!
.... این حرف ها مرا ناراحت می کند. من یک دوره ای از اتفاقات ورزشی در رشته خودم خسته شدم، اما اینقدر معروف نبودم که در رسانه ها حرف بزنم. به یک رشته المپیکی یعنی تکواندو رفتم و شاگرد خانم مداح شدم. در روزهای اول دائما می باختم. حتی 25-11 یکی از بازیکنان تیم ملی را بردم. منصوریان در ادامه گفت: بازهم به رشته خودم برگشتم چون ووشو را دوست دارم؛ حتی اگر المپیکی نباشد. حالا که من برگشتم، به من کمک کنید. اینطور نباشد که به من بگویید به تیم ملی نیا. تیم ملی خانه من است و دوست دارم تا زمانی که قدرتش را دارم، پیراهنش بر تنم باشد. ...
ترجمه اشتباهی که کسب و کار را به تباهی می کشاند
روز تو همین شرایط بودم . انقدر به خودم و انتخابم اعتماد داشتم که بدون اینکه ترجمه انجام شده رو بخونم آماده شدم برم که یک کنفرانس خیلی خوب رو ارائه بدم . رفتم پشت تریبون وایستادم . همه چی آماده شد ... آینده روشنم میومد تو ذهنم که بعد از ارائه این مقاله می تونم به یک حقوق خیلی خوب برسم . تمامی حواس ها رو به من بود . گلویی صاف کردم و آماده ارائه شدم . ترجمه رو جلو چشم گذشتم . خط های اول ...
ورزشکاران، شرایط مالی باثبات و بیمه ندارند
بسکتبال باشی. با قول یک پیراهن و شورت ورزشی که آن زمان برای هر کسی خیلی با ارزش و آرزو بود در تیم بسکتبال مدرسه شروع به فعالیت کردم. بعد بسکتبال حرفه ای آغاز شد و تیم ملی؟ بهار سال 75 به اردوی تیم ملی نوجوانان دعوت شدم و این مسیر تا حدود سال 90 در تیم ملی و لیگ های کشور ادامه داشت. با خداحافظی از دنیای بازیکنی در تیم آلومینیوم هرمزگان پا در عرصه مربیگری بدنسازی گذاشتم. زمانی که ...
در سن کم به رؤیاهایم رسیدم
باردیگر فرصت حضور در پرسپولیس را به دست بیاورم. برای همین اصلاً حالم از فوتبال بد می شد و از قید آن گذشتم. مگر باتوجه به شغلی که درنظر گرفته ای امکان بازگشت تو به فوتبال مهیاست که عثمانلی بخواهد به تو پیشنهاد بدهد؟ من که قرار نیست بازی کنم. فقط گفتم پیشنهاد دارم. اصلاً دیگر قرار نیست بازی کنم و به قول معروف انگیزه و همه چیزم را از دست دادم و تصمیم گرفتم فوتبال را کنار بگذارم. شاید ...
خلیلی: اولین و شیرین ترین گل تاریخ فوتبالم را به استقلال زدم
در آن شرکت کرده و قبول شدم و رفته رفته به تیم اصلی رسیدم. بعد از پاس هم به تیم جوانان بانک ملی رفتم و در آنجا آقای گل مسابقات تهران شدم که همین موضوع موجب شد تا مسوولان سایپا برای جذب من اقدام کنند. خیلی زود در سایپا به تیم اصلی رسیدی؟ درست است. در 17 سالگی به تیم اصلی رسیدیم و فکر می کنم در سن 18 سالگی موفق شدم اولین گل دوران حرفه ای خودم را به استقلال بزنم. همین طور هم رفته رفته ...
شجاع: از کمیته انضباطی بیشتر از کرونا می ترسم!
دانید او چقدر نیکوکار و دست به خیر است. به نیازمندان کمک می کند و در هر موضوع انسان دوستانه ای پیش قدم است. پس تو هم طرفدار کریس هستی؟ بله، رئالی بودم ولی با رفتن کریس یوونتوسی شدم! اگر رونالدو دوباره به علی بیرانوند پنالتی بزند گل می شود؟ باز هم دوست دارم علی بیرو پنالتی کریس را بگیرد. علی دوست صمیمی من است و می دانم سال بعد ایران نیست. برایش بهترین ها را آرزو می ...
خذیراوی: ای کاش به جای محرومیت اعدامم می کردند
2 تیم حضور داشتند. من هم رفتم. بعد چه شد؟ اتفاق خاصی رخ نداد اما چند روز بعد یک فرد ناشناس با من تماس گرفت و گفت باید مبلغ 20 میلیون تومان پول بدهی تا آبرویت را نبریم وگرنه کاری می کنیم تا از فوتبال نابود شوی. جواب تو چه بود؟ مگر من در آن سال از استقلال چقدر پول گرفته بودم که بخواهم 20 میلیون تومان بدهم؛ تازه اگر پول هم داشتم باج نمی دادم، کاری نکرده ...
خاله سارا: خیلی خطرناک بودم، دو بادیگارد مسلح داشتم
اسمش بهناز است، ولی خاله سارا صدایش می کنند. خاله سارا امروز، زن خطرناک دیروز شهر بود. دو مرد مسلح همیشه در کنارش ایستاده بودند تا او مواد مخدری که در گوشه شهر وزن می کرد را در دست معتادان بگذارد.
یک بازنده
. همون عکسی که ناخودآگاه با خودم گفته بودم چهره ی این طرف چقدر خوبه. بیشتر که نگاه کردم دیدم این همونیه که امروز اسمش رو حفظ کردم. برام جالب بود که قبلا دیده بودمش. همین که خواستم صفحه رو اسکرول کنم و به خوندن مطالب ادامه بدم یهو یادم اومد این همونیه که دیروز سر یه میز ناهار خوردیم. با خودم گفتم خاک بر سرت که با طرف سر یه میز ناهار خوردی، عکسش رو هم دیدی، اسمش رو هم بلدی، ولی هنوز نمی تونی تشخیص بدی ...
نتوانستم برادرم را بپیچانم و داوری را انتخاب کردم | از حسادت دیگران، دعوا و جنجال ها آسیب دیدم
بازی می کردم و آن زمان تازه داشتند آموزش می دادند و اولین بار بود و می خواستیم برای مسابقات کشوری اعزام شویم اما گفتند یا داوری یا فوتبال و من داوری را انتخاب کردم. در دوران کودکی فوتبال را بیشتر از خاله بازی دوست داشتم و برادرم با من خاله بازی نمی کرد و مجبور بودم با او فوتبال بازی کنم. بزور به فوتبال علاقه مند شدم و برادرم بزور استعدادم را کشف کرد و همه کارهایم با اجبار برادرم بود. در واقع برادرم ...
دلتنگی های قرنطینه
کف پایم با فرش خانه، لذت می بردم. از اینکه موقع باران پانصد بار دور حیاط کوچکمان تندتند راه می رفتم، هیجان زده می شدم. از اینکه بعد از سال ها کیکی را می خوردم که خودم پخته بودم، پر از شعف و غرور می شدم. حالا یاد گرفته بودم انسان در محدودیت می تواند خودش را بسازد. روحش را صیقل دهد. از وابستگی هایش به بیرون رها شود. با خودش آشتی کند. ادامه دارد... ...
اعترافات جالب و حرف های جنجالی اسطوره / مارادونا: زامبی شده بودم
داشتند اما او هرگز ابایی از بیان آنها نداشت. سایت مارکا کلکسیونی از اظهارات جالب و رفتارهای عجیب کاپیتان تیم ملی آرژانتین و قهرمان جام جهانی 1986 جمع آوری کرده که در ادامه می خوانید: درباره مشکل اعتیادش هیچ چیز برایم نمانده بود. زامبی (مرده متحرک) شده بودم. در بخشی از دوران بازیگری ام مواد مصرف می کردم اما نه برای اینکه روانم را تحریک کنم. آنهایی که می گویند کوکائین باعث تهییج ...