سایر منابع:
سایر خبرها
ما را به رسمیت بشناسید
، صد کارت هدیه توزیع شده و این توزیع، بیشتر براساس شناخت و سابقه کاری دستفروشان بوده است. خبرهای این کنشگر شهری حاکی از آن است که توزیع این کارت هدیه هایی که قرار بود باری از دوش دستفروشان شهری بردارد، در ناحیه ولیعصر نیز چندان سازوکار مشخصی نداشته است. طبق پژوهشی که سال 94 بر دستفروش های بساط گستر صورت گرفته است، در شهر تهران حدود 30 هزار دستفروش بساط گستر مشغول به فعالیت هستند و این ...
ویروس مرگ در دالان های مترو /دستفروشان هم به مترو بازگشتند
تومان به بازار تهران رفته است. بسته های ماسک و دستکش خریده و مانند مردان دیگر می فروشد: کسی خوراکی نمی خره. بیسکویت را گذاشتم خانه، ماسک آوردم. زنان فروشنده اما اغلب جنس های قدیمی شان را آورده اند؛ لوازم آرایش، دستبند و جوراب. مریم می گوید امروز اولین روزی است که در سال جدید برای کار آمده. در روزهای عید فقط یکی دو بار از مترو استفاده کرده و آن هم برای جابه جایی بوده، نه کار: 12 سال است ...
سندروم دست بی قرار دلواپسان بورس
.... البته احتمالا آنهایی هم که کد بورسی اجاره می دهند، از تخلفات احتمالی و تبعات بعدی آن برای خودشان اطلاعی ندارند. سندروم دست بی قرار دلواپسان بورس بورس تهران امروز رکود دیگری از خود بر جای گذاشت و لشکر 2 میلیون و 200 هزار نفری، طوری عرضه اولیه شستا را بلعید که بالادستی های اقتصاد مملکت مان را هم انگشت به دهان کرد. این وضعیت، از چیزی که شاید سال های قبل فعالان بازار ...
ماجرای چهلمین کرونایی کیش/ وقتی وارد بیمارستان شدم به شدت می ترسیدم/ کادر درمان برایم مثل فرشته ها بودند
...، 35 ساله، تحصیلات لیسانس و مجرد، سه سال است ساکن کیش هستم و شغل پارک بازی رباتیک دارم. از همان ابتدا که این ویروس در چین بود و قبل از ورود به ایران، اخبار را خیلی دنبال می کردم، وقتی ویروس وارد کیش شد خیلی ترسیدم و طوری بود که از خانه خارج نمی شدم، اگر مجبور بودم خارج شوم دو تا ماسک و دستکش می پوشیدم و ایمنی را رعایت می کردم، اما متاسفانه یا خوشبختانه مبتلا شدم. خوشبختانه ...
بائو: خدا به من زندگی دوباره داد
کامل نشده و نیامده بود، کسی نمی دانست معده را هم درگیر می کند. همه فقط می گفتند تب و تنگی نفس و وقتی می گفتم معده و دستگاه گوارش می گفتند جزو علائم کرونا نیست. 10 روز کذایی در خانه داشتم. تا به حال چنین شرایطی ندیده بودم که همزمان معده، حالت تهوع، کمردرد و شکم درد شدید سراغ کسی بیاید. هر قرصی می خوردم هم جواب نمی داد. بعد از آن 10 روز، رفتم دکتر و گفتم برایم نسخه بنویس که اسکن بگیرم. ...
بازیکن اسبق استقلال: رکوردار حضور در فینال آسیا هستم
بازیکن اصلی و 2 بازیکن ذخیره و این نشان می دهد چه تیمی بود. چطور شد به استقلال آمدید؟ من فوتبال را از زمین های خاکی خیابان عباسی شروع کردم، چهار تا آجر می گذاشتیم و از صبح تا شب دنبال توپ می دویدیم، در سن 12 سالگی به راه آهن رفتم و در تمام رده های این باشگاه بازی کردم، بعد یکی از اطرافیان استقلال مرا با خود به باشگاه برد و خیلی زود قرارداد بستم، سال 68 بود. چند روز بعد نیز ...
کرونا با آینده شهرهای ما چه می کند؟ تحولی بزرگ درمعماری آینده پیش روست (فیلم)
آنقدر کافی هست که به تمام اجزای خانه و به حس و حال تک تک لحظه هایش بیشتر دقت کنی و با خود فکر کنی که چطور خانه ها می توانستند مطلوبتر باشند و کاربردی تر. که چه خوب است اگر خانه بالکنی داشته باشد و پنجره ای با منظره ای دیدنی! یا بامی قابل استفاده برای روزها و شب های نایابی پیاده رویهای شهری، قدمی بر آن بزنی و هوایی بخوری و شاید هم بساط جوجه کباب سیزده بدرت را در آن برپاکنی ... و حالا از خود می پرسی ...
نوروز در قرنطینه
نوروز 99 اما متفاوت ترین نوروز برای ایرانی ها و بسیاری از فارسی زبانان در سراسر جهان بود. از نیمه های اسفند دیگر کسی در خیابان و بازار دیده نمی شد، بساطی پهن نبود و در مغازه ها معدود مشتریانی که با ترس وارد می شدند، بدون دست زدن به اجناس خریدشان را می کردند و بیرون می رفتند. بسیاری ترجیح دادند سبزه های عید را خودشان بیندازند ، ماهی نخرند و خرید لباس نو را به وقت دیگری موکول کنند. بسیاری هم در این وانفسا منبع درآمدی شان را از دست دادند، آنها که کارگری می کردند، دستفروش مترو بودند، نوبت های زیادی را برای شب عید آرایشگاه رزرو کرده بودند ، آنها که درگیر کار ...
وخسین بیاین پارک!
بیشتر و بهتر رعایت می کنیم، اما زورمان به نوجوان ها نمی رسد. بچه کوچک هم داریم و هر چه می گوییم از خانه بیرون نروند، باز می روند. آنها مثل ما نمی توانند در خانه ماندن را تحمل کنند. نوجوان ها هم در مقابل می گفتند که نمی توانند تمام وقت با خانواده یک جا باشند، چون به زبان ساده باهم سازگاری ندارند . به همه این حرف ها فکر می کنم. به شهر که شده جولانگاه موتوری ها و به اینکه جاده چیز خوبی است، به خصوص که ...
چگونه از نظر روانی با قرنطینه کنار بیاییم؟
قرنطینه اختیاری و در خانه ماندن و. همین چند وقت پیش بود که نهادی تحقیقاتی اعلام کرد که طی این مدت، اختلافات زوجین سه برابر شده. با بیشتر اطرافیان هم که صحبت می کنیم، می بینیم که مشکل اصلی شان با گذراندن این روزهاست؛ نه با خود قرنطینه. اینکه چطور این روز ها را بگذرانند. باز هم مشکل اصلی، مشکل ذهنی این افراد است؛ چون ذهن ما عادت به این همه تعطیلات بی هدف نداشته است. این مقاله شاید کمی به این وضعیت کمک ...
جهانبخش: آن پورشه ها را حتی ندادند بو کنیم!
کردیم(با خنده). خون و خون ریزی کردیم و لباس هایمان پاره شد، اما در نهایت هر کدام به راهمان ادامه دادیم. یادم است لباس زرد تنم بود و وقتی به خانه برگشتم، مادرم از لباس های خونی ام تعجب کرد. * داستان زدن سبیل همکلاسی! در دوران مدرسه کارهای غیرمعقول زیادی انجام دادم. سال اول هنرستان یک دوست کرد داشتیم که یک مقدار بیشتر از همه سبیل داشت و به آن حساس بود. با بچه های کلاس قرار ...
ویشکا آسایش | عکس جالب ویشکا آسایش بعد از قرنطینه + بیوگرافی و تصاویر
یکی می آید به من می گوید: خانم ما شما را دست انداختیم، اما در کمال تعجب، هیچ کسی این حرف را به من نزد و من یکی از مهم ترین نقش هایم را در آن کار بازی کردم. خداحافظی موقت از بازیگری ویشکا آسایش: همانطور که در ابتدای صحبت هایم به این موضوع اشاره کردم، بعد از این که در این نقش بازی کردم، طبق برنامه ای که از قبل داشتم، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. سفر به خارج از کشور ...
گفت وگو با سه جوان که در بحران کرونا عکاسی کرده اند
، همقدم امدادگران است و بلکه جلوتر هم می رود. خطر می کنیم برای یک کادر بهتر، یک سوژه بهتر و خیلی جاها خود امدادگران ما را منع می کنند. خلاصه عکاس با ترس نمی تواند عکاسی کند. نقش رسانه در این بحران ها چطور است و به آن به قدر کافی توجه می شود؟ ما خوشبختانه تاکنون بحرانی نداشتیم که کل سطح کشور را فعال کند و کرونا اولین مورد است که همه را در همه جا درگیر کرده است. این باعث شده که ...
گپ و گفتی خودمانی با دبیر ریاضی که در 80 سالگی دانشجوی معماری شد
شما چکاره هستید؟ گفتم مدیر این مدرسه ام. بعداً فهمیدم ایشان علامه کرباسچیان است. آن موقع دیگر چیزی نگفت و رفت. فردای آن روز آدرس مرا پیدا کرده بود و آمد خانه من. از من پرسید: خانه شما توالت دارد؟ گفتم: بله ...! گفت: من هر روز می آیم توالت خانه شما را می شویم و شما بیایید مدرسه علوی درس بدهید. من دیگر نتوانستم حرفی بزنم. از همان موقع، تا سال ها بعد از بازنشستگی، رفتم در مدرسه علوی ریاضی درس دادم ...
تبعیض در پرداخت کمک های معیشتی به بساط گستران پایتخت/ اجازه فعالیت به دستفروشان در مکان های مشخص داده شود
ایلنا نوشت : به گزارش عصر شهروند حسن خلیل آبادی عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران در گفت وگویی درباره اعتراض دستفروشان در مقابل ساختمان شهرداری به دلیل ناتوانی در کسب درآمد طی دو ماه گذشته و توزیع نامناسب بسته های معیشتی بین آنها گفت: بنیاد مستضعفان مبالغی را در اختیار شهرداری تهران قرار داد تا بین دستفروشان توزیع شود. عده ای از دستفروشان جواز دارند، اما برخی هم هیچ سند و مدرکی ندارند ...
تولد عزت الله میرزا / محمدشریفی
...> گاهی صدای عمو سیف الله درمی آمد که این بچه چرا جُم نمی خوره و نمیره با بچه ها یه کم بازی کنه؟ هی گفت و گفت تا مجبور شد سیر تا پیاز حرفهای آقا میرابوالفتح را برایش بازگو بکند، عمو گفت: زن مگه زده به سرت؟ مردم این آبادی اینقدر سرشان به خودشان گرم است که فرصت سرخاراندن ندارند، آخه مردم تابلوی خانه ی انصاف با آن بزرگی که پنج گز درازا و سه گز پهنا دارد را نمی توانند بخوانند بعد چطور پیشانی پسر تو را که ...
بررسی پنج پرونده جنجالی قتل در سال 98/ از محاکمه عامل جنایت سر های بریده خیابان شیخ بهایی تا رسیدگی به ...
قاتل به دستور قاضی در جایگاه قرار گرفت و قاضی ضمن تفهیم اتهام به وی از او خواست تا ماجرای روز حادثه را شرح دهد. وی ضمن رد اتهام قتل عمد، بیان کرد: ماه رمضان سال گذشته یک ساعت به افطار مانده بود و قصد داشتم به خانه بروم. در چهارراه یافت آباد ایستاده بودم تا برای چهارراه قهوه خانه مسافر سوار کنم، دو مسافر سوار ماشین من شدند و در همان لحظه ناصر آمد و مسافران مرا پیاده کرد و می گفت که نوبت ...
گزارش/ جای خالی کمک معیشتی شهرداری تهران به دستفروشان
رو کرده است. با این حال مسئولانی هستند که این قشر به شدت آسیب پذیر از جامعه را از یاد نبردند و برای آنها فکرهایی در سر داشتند؛ پرویز فتاح رئیس بنیاد مستضعفان در این راستا 26 اسفند ماه مبلغ 4 میلیارد تومان برای پرداخت عیدی یک میلیون تومانی برای 4 هزاردستفروش پایتخت در اختیار شهرداری تهران قرار داد البته این تنها بخشی از اقدامات اخیر فتاح در روزهایی بوده که هر قشری از جامعه با کرونا دست ...
ویترین روزنامه ها/ نگرانی اعتماد از کسادی روزنامه ها در ایام کرونا/ روایت ناراحت کننده ایران از وضعیت ...
بخشی از این گزارش نوشت: محمود که سال ها در شرق تهران دستفروشی کرده و روسری و جوراب و شلوار فروخته می گوید: من که بیکار شده ام تکلیفم چیست؟ امثال من که دستفروشی می کردند حالا چکار کنند؟ می گویند بنشینید توی خانه، مگر همین خانه ماندن خرج ندارد؟ از خانه بیرون نیایی، پول آب وبرق و تلفنت را می بخشند؟ شکم زن و بچه را چطور سیر کنیم، با خانه نشینی؟ شما که چند بار آمدی دیدی چه وضعی دارم، حرف هایم را شنیدی ...
همسایه واحد 5 کرونا داشته؟! + عکس
به گزارش عصر امروز، علی رکاب، فعال عرصه کتاب در مطلبی نوشت: صبح قبل از رفتن به کتابفروشی باید بسته ای که دیشب آورده بودم خانه را می رساندم. چند خیابانی بالاتر از خانه ما بود. دوچرخه را برداشتم و راه افتادم. وقتی رسیدم بنرهایی به مناسبت مرگ یک جوان جلوی آپارتمان نصب کرده بودند. زنگ زدم. خانم پیری پشت آیفون بود، بعد از سلام، گفتم بسته ای برایتان آورده ام. گفت خودم باید بیام ...
پیشنهاد جدید دولت برای افزایش حقوق کارگران
کارفرامایی ایجاد شود. کارفرمایان با درصد خیلی بیشتری نسبت به کارگران، آسیب دیده اند، سرمایه هایشان رها شده است. هیچ راهی جز همراهی و همدری بیشتر نداریم، همه ما باید شکیبایی بیشتری به خرج دهیم. امیدواریم کارگران افزایش حقوق 33 درصدی را با این ترکیب بپذیرند تا در نیمه دوم سال به ترکیب بهتری برسیم. منبع: تجارت نیوز ...
کشتی آنجلیکا را زیر موشک باران بازی کردیم
...> خیر. یک بار که ساعت پنج، 6 صبح به شکارگاه حفاظت شده اطراف تپه های شرق تهران می رفتم تا برای ضبط کشتی آنجلیکا آماده شویم، در راه که می رفتم رادیو اعلام کرد موشک باران است و ما در کناری ایستادیم و در گوشه ای پناه گرفتیم و موشک باران شروع شد و بعدش تمام. بعدش سر کار رفتیم و تا بعدازظهر هم هیچ اتفاقی رخ نداد و بعد به خانه آمدیم. دوران جنگ با الان متفاوت است. الان معلوم نیست با چه چیزی طرف هستید. نه ...
دلخواه: هنرمندان با صبوری به مطالعه و پژوهش بپردازند/ کرونا آزمونی برای تئاتر ما بود
این روزها در قرنطینه کامل است و باید منتظر ماند و امیدوار بود که بازگشایی شود البته تلاش هایی از جانب برخی هنرمندان تئاتر در زمینه تئاتر دیجیتال، فیلم تئاتر و کارهایی از این دست در خانه صورت گرفته است ولی هیچکدام از اینها تئاتر صحنه نمی شود که به طور واقی با تماشاگر و ابعاد بازیگر در ارتباط است. دلخواه با اشاره به آلودگی هوای تئاتر این روزها گفت: آینده این روزها مبهم است و فکر میکنم ...
26|لذت خواندن در عصر حواس پرتی/ چگونه از مطالعه لذت ببریم؟
خبرگزاری فارس-همدان؛ این روزها و با وجود موجود ریزی به نام کرونا بهترین کار خانه ماندن است و شیرین ترین کار در خانه هم کتاب خواندن. به همین منظور خبرگزاری فارس با همکاری اداره کل کتابخانه های عمومی استان، هر روز برای شما کتابی معرفی خواهد کرد تا کمی اوقات فراغت شما را پر کند. کمی از کتاب را هم برای شما خواهیم خواند البته به اندازه ای که حقوق مولف و ناشر حفظ شود. اینجا شما را ...
پنجعلی: هیچ کس مثل انصاری فرد رنگم نکرد
بعد از یک سال و نیم. البته این کار مدیریت جدید بود چون آقای انصاری فرد که از خودمان بود هیچ پولی نداد. وی درباره مصاحبه اخیر اسماعیل حلالی با ایران ورزشی که گفته بود انصاری فرد آقای پنجعلی که 10 سال کاپیتانش بوده را 7 ماه برد و آورد و کار به جایی رسید که پنجعلی دیگر دوست نداشت به اتاق ایشان برود، می گوید: بله، اسماعیل درست می گوید. جالب اینجا بود که هر روز حرف های ایشان باورم می شد. از ...
یک ماه از غیبت دستفروشان گذشت
فعالیت بساط گستران براساس تصمیم ستاد پیشگیری و مقابله با ویروس کرونا ممنوع است و شب بازار در سطح شهر فعالیتی ندارند. امروز درست یک ماه است که شهر همدان خالی از حضور هر دستفروشی است و دیگر از های و هوی بساط گستران برای ترغیب مشتری خبری نیست. بازار دست فروشانِ در روزهای پایانی و آغازین سال اتفاق خوشایندی بود که حتی اگر قصد خرید هم نداشتی، تو را از خانه بیرون می کشاند و دوست داشتی در هیاهوی ...
فرجی پور: ریسک بزرگی کردم، اما از نتیجه اش خوشحالم
وتسو فعالیت می کنید؟ از سال 1384 نینجوتسو کار می کنم و از1390 با گذراندن دوره های مربیگری به عنوان مربی کار آموزش را آغاز کردم. بعد از حضور در تلویزیون رفتار و سبک کارتان تغییر کرده است، معروف شده اید و توقعاتی از شما شکل گرفته در مورد این تجربه و تفاوت با گذشته صحبت کنید. شهرت خیلی قشنگ است و بار مسئولیت روی دوش مان می گذارد. انگار که همه جا یک دوربین همراهمان است به همین دلی ...
روایتی از پرستار کرونایی ها که مدافع حرم است
بیماران از آن استفاده می کردند را می شستم. چند ثانیه سکوت. می پرسد: صدایم را دارید؟ همه خاطرات و دلهره های قرنطینه گردی را به گوشه گود ذهنم می کشم تا بتوانم حرف های این پرستار داوطلب را بشنوم و از نوشتن مصاحبه جا نمانم. می پرسم: بالاخره پرستاران شما را باور کردند؟ حس اعتماد برقرار شد؟ خاطره شب اول حضور در بیمارستان را که روایت می کند جواب سوالمان را می گیریم: بله ...