کتاب "پا به پای زاینده رود" معرف بزرگترین رود مرکزی ایران
سایر منابع:
سایر خبرها
آبگیری 22 درصد پهنه گاوخونی/ ورود 100 قطعه فلامینگو مهاجر به تالاب
اظهار کرد: با توجه به تحویل نوبت دوم حقابه کشاورزان شرق اصفهان، تامین حقابه های زیست محیطی زاینده رود بزرگ و تالاب بین المللی گاوخونی به عنوان یکی از مهمترین محورهای کاری اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان همواره و به طور جدی در سطوح مختلف استانی و ملی پیگیری شده، همچنین تامین این حقابه ها از مطالبات جدی سازمان های مردم نهاد و عموم مردم است. وی افزود: پس از سالیان طولانی خشکی کامل تالاب ...
غریق عشق
کریم همراه دخترش دوان دوان به طرف رودخانه می رود، اما سن و سال او بیش از چیزی بود که بتواند برای نجات نوه هایش کاری کند. مادر هم وقتی می بیند فرزندانش جلوی چشمانش غرق می شوند، فداکارانه وارد رودخانه می شود تا شاید بتواند کاری انجام دهد. اما زور آب بیش از توان این زن سی وپنج ساله بود. با این همه اما این زن موفق می شود بچه هایش را تا نزدیکی حاشیه رودخانه هدایت کند و بعد از آن خودش غرق می شود. اینها ...
اختلاف نظر
. البته همه این کارهای او از سر علاقه و محبت به ایران و شخص بنده است و می دانم که نیت بدی ندارد. او تلویزیون را هم خیلی دوست دارد و از آن آی فیلمی های دو آتشه است که صبح تا شب تکرار سریال ستایش را نگاه می کنند، او در مورد سریال ستایش با من اختلاف نظر جزیی دارد. به نظر من ستایش از همان فصل یک باید با پدرشوهرش حشمت فردوس به گفت وگو می نشست و او را متقاعد می کرد که بچه ها را او نگه دارد، نه ...
کودکی و کسب وکار دریابندری
پدرم اهل چاه کوتاه است. چاه کوتاه دهی است نزدیک بوشهر. فاصله ای با بوشهر ندارد. نزدیک است. البته آن طور که در خانواده می گفتند گویا پدرم در حدود 10 سالگی از آنجا می آید به بوشهر و تا حدود 20 سالگی هم در بوشهر بوده. بعد، در بوشهر یک داستان جالبی پیش می آید. یک کشتی فرنگی بزرگ، می آید به بوشهر و آنجا به اصطلاح بوشهری ها لاهام می شود. یعنی به گل می نشیند و در نمی آید. پدر من که گویا آن موقع بیست و یکی دو ساله بوده و جزو کارگرهایی بوده که می رفتند و از کشتی ها بار می گرفتند و می آوردند- چون کشتی دور از بندر می ایستاد- می رود به کاپیتان کشتی می گوید که من حاضرم این کشتی را از توی گل در بیاورم. کاپیتان که گویا انگلیسی بوده می گوید خیلی خب، اگر می توانی در بیاور، به هر حال اختیار کش ...
دلخوری خانم بازیگر از حاشیه سازی های اینستاگرامی
در عید نوروز دعوت شدم و شقایق دهقان را دیدم و دلم می خواست بعد از چندین سال دیدن، او را در آغوش بگیرم. تجربه متفاوتی را "کرونا" برای همه ما رقم زد. شاید اینها خاطره باشد که در 5 سال آینده می توانیم آنها را به خاطر بیاوریم. در دوران کرونایی کتاب می خواندم و فیلم می دیدم. از طرفی دیگر سه تار را شروع کرده بودم و مدتی کار نمی کردم تمرین هایم را از سر گرفتم و به صورت آنلاین با استادم در ارتباط بودم ...
به بهانه هفته معلم و روز اول ورودم به مدرسه / سرنوشت قافله پنج نفره سید قدرت
برادرانم سید عنایت اله، سید هدایت اله، سید ناصر و خواهرم مهین تاج، همراهم به تنگ پیرزال آمدند. اما سرنوشت این قافله پنج نفره شنیدنی و خواندنی است. خودم به عنوان سرکاروان به دام ساواک افتادم و 14 ماه در زندان اوین تهران محبوس شدم و در آبان 1357 همراه هزار نفر از زندانیان سیاسی از زندان خلاصی یافتم. سید عنایت اله و مهین تاج در حادثه ده بزرگ جان باختند، سید هدایت اله در کردستان به شهادت رسید و سید ناصر در جنگ تحمیلی به اسارت ارتش بعث صدام درآمد، با قطع پا برگشت و کتاب "پایی که جاماند" را به یادگار گذاشته است. ...
آرزوی مادر شهید مدافع حرم در کارگاه تولید ماسک برآورده شد
.... نوشتن فصل شیرین این قصه، 4 سال طول کشید. لیلا توفیقی ، خواهر شهید مدافع حرم که با شروع جذابش شش دانگ حواس مرا مال خود کرده، لبخندبرلب می رود سراغ روایت ادامه داستان و می گوید: بعد از شیوع ویروس کرونا وقتی کار تولید ماسک برای پزشکان و پرستاران شروع شد و ما هم توانستیم در این کار مشارکت کنیم، مامان انگار دوباره انرژی گرفت. در کارگاه که بودیم، می دیدم چقدر روحیه اش شاداب است. انگار بعد ...
ناگفته های درس فیزیک از فیزیکدان تا کرونا/ جلوی آینه درس می دادم + فیلم
دید دانش آموز را نسبت به اطرافش تغییر دهیم وقتی علم فیزیک را یاد می گیریم، تفکر ما فقط ادامه تحصیل نیست بلکه تفکر ما نسبت به اطرافمان عوض می شود؛ قدیمی ها می گفتند زمین روی شاخ گاو سیاه قرار دارد؛ بچه بودم این جمله را بارها می شنیدم و می گفتم این گاو سیاه، پاهایش کجاست که توانسته است زمین به این بزرگی را روی شاخ هایش نگه دارد؟ اما وقتی تحصیل علم کردم، نگاهم نسبت به اطرافم عوض شد. ...
مهدی گل سرسبد 9 رزمنده خانواده مان بود
شهادتش نمی گفت. در کدام عملیات با هم همرزم بودید؟ کربلای 4 با مهدی همرزم بودیم. منتها من در گردان دیگری بودم. دو هفته بعد از کربلای 4 که عملیات کربلای 5 انجام گرفت، من در همین عملیات مجروح شدم. روز بعد مرا به بیمارستان صحرایی انتقال دادند. بعد از مداوا به لشکر برگشتم. چند روز بعد تمام گردان های خط شکن به عقب برگشتند. وقتی دوستان برادرم را دیدم، سراغ مهدی را گرفتم. نمی ...
کتاب مدرسۀ زیبایی کابل – نوشته دبورا رودریگز
که به دوران طالبان برگشته بودم. چون او از بعد از دوران طالبان یعنی از سال 2001 به بعد هرگز برقع نپوشیده بود. روشنه معمولا لباسهایش را خودش میدوزد. ساری ها و شلوار قمیص های خیلی قشنگ واغلب در زمینه های یاسی و گل بھی، سبز لیمویی و زنگاری برای خود می دوزد. لباس های خوشرنگش، به بخصوص در زمینه سراسر خاکستری شهر کابل و یا حتی در جمع های بزرگ بین زنان دیگر با لباس های تیره و بیروحشان چون زیبایی رنگین ...
افشای پشت پرده یک جدایی جنجالی بعد از 21 سال
پیراهن قرمز به دنیا آمده و با آن هم فوتبال را کنار گذاشته. وقتی این آدم ها را می بینم، با خودم می گویم شاید من اشتباه کردم که عمرم را در پرسپولیس گذاشتم. آیا اگر من هم مثل آن ها در تیم های دیگر بودم و فقط یکی دو فصل به پرسپولیس می آمدم احترامم را نگه می داشتند؟ اما ایراد از مدیرانی است که به این موارد توجه نمی کنند و با رابطه افراد را برای پست های مختلف انتخاب می کنند. منظور من قریب به ...
معجزه در مأموریت نجات
سال ها به دلیل سیلاب گودال بزرگی ایجاده شده و آب رودخانه در آنجا تبدیل به گرداب شده بود. مادر و پسر درست در آن منطقه گرفتار شده بودند و افسر پلیس برای نجات آنها از ارتفاع 4متری به داخل روخانه پرید. عمق آب زیاد بود. از طرفی سیلاب همراه خود چوب، تنه درخت و آشغال های زیادی آورده بود که در آنجا جمع شده بود. وقتی به رودخانه پریدم، به اعماق آب فرو رفتم. لحظه وحشتناکی بود. مرگ را به چشم دیدم. لحظه ای ...
شهر غرق در سیل بی تدبیری اصول شهرسازی
گزند آسیب های حوادث غیر مترقبه در امان نیست. اما نحوه مواجهه با این بلایا و حوادث در کشورهای دیگر متفاوت است. با شروع سال جدید رحمت الهی زمین های خشکیده این استان کویری را سیراب کرد. اما متاسفانه در سطح شهر به دلایل مختلف شاهد آبگرفتگی معابر و جاری شدن آب در سطح خیابان ها بودیم . که نظیراین ادعا میدان تاریخی ارگ کرمان که در فروردین ماه دستخوش بی تدبیری مسئولان شد. بارندگی های ...
جوانمردی در فعالیت های اقتصادی
...، شاید اگر بچه نداشتی خدا به خودت هم اینقدر نمی داد. خدا نشان می دهد. مادر تا بچه ندارد، سینه اش شیر ندارد. همین که حامله شد دارد بچه متولد می شود همراه با حاملگی، شیر در سینه می آید. یعنی این شیر برای بچه است. برای تو نیست. خدا اموات را رحمت کند. پدر من می گفت: یک سال مادرم را کربلا بردم. حالا قصه برای خیلی سال پیش است ده ها سال پیش، می گفت: در همه اداره ها و گذرنامه ها و گمرک ها ...
مرگِ شرف!!!
...: قبرستان شلوغ بود. جای سوزن انداختن نبود. همه کله گنده های شهر آمده بودند. بلندگو دم به دم تشریف فرمایی حضراتِ آقایانِ کانادا نشین را خوش آمد می گفت.مداح چاپلوس که برای دو قران له له می زد، یک نفس القاب دروغ به نافِ میّت می بست؛ خُلد آشیان، جنّت مکان، تخت آسمان و... پسرِ بزرگِ شرف که می گفتند؛ کار چاق کن فلان اداره است، با کبکبه و دبدبه پشت بلند گو قرار گرفت.در آن شرجی و ...
گمان می کردم که تو بیداری!
زدیم و آدرس این چهار، پنج نفر را دادیم ! • آقای حمیدرضا رستگار رئیس اتحادیه فروشندگان آهن و فولاد در مصاحبه ای می گوید: ما نمی دانیم چه اتفاقی در بازار افتاده که یک روزه قیمت هر کیلو آهن هزار تومان نوسان پیدا می کند و چرا باید ورق بلند در بورس 6 تا 7 هزار تومان قیمت بخورد اما در بازار با 10 هزار تومان به فروش برسد، سود این اختلاف قیمت ها به جیب چه کسانی می رود چرا هیچ شفاف سازی در بخش ...
قرنطینه همگانی در چیتگر
محمد صادق خسروی علیا خبرنگار دود سفیدی میان هوای گرگ و میش به آسمان می رود. تاریکی هجوم می آورد. سایه کاج ها رنگ قیر است و گُله به گُله آتش در میانشان روشن. قیل و قال جمعیت به گوش می رسد. انگار سایه هایی در تکاپو، کاسه و بشقاب بر سر هم می شکنند. بچه های قد و نیم قد از همه بی پروا ترند. سرخوش می دوند تا به دل جنگل تاریک بزنند. چراغ های فانوسی، خیال روشنایی در سر ندارند؛ از هر 10تا ...
در پساکرونا، بحران های اجتماعی و خانوادگی در راه است
... امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس ایرانی، از بحران های نیامده سخن می گوید و در تلاش است ما را از فردایی مطلع کند که امروز با شوق رسیدنش کم شدن آمارهای ابتلا و مرگ ناشی از کرونا را جشن می گیریم. متن کامل این گفت وگو را در ادامه بخوانید. آقای دکتر، خیلی ها معتقدند به دنبال شیوع کرونا در ماه های آینده و سال های بعد فقر گریبان حکومت ها و ملت ها را می گیرد؛ شما که یک جامعه شناس هستید، چه ...
سی و نه سال گذشت...
سرسختانه می جنگید و همیشه عاشق به تمام معنی بود . شهید علی اکبر شیرودی در نهایت به خلوصی که خواهانش بود رسید و مورد دعوت حق قرار گرفت و در هشتم اردیبهشت ماه سال 1360 در حالیکه تانک های عراقی به طرف قره بلاغ دشت ذهاب در حرکت بودند با هلی کوپتر به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید . جنازه شهید شیرودی پس از تشیع باشکوه ...
بی پولی، بی کاری، بی سوادی / چلّوهای بی هویت در کوچه پس کوچه های بسکابادی
ضور بلوچ های بدون هویت (چلّو) است، سختی های خاص خودش را دارد. داخل کوچه ها که راه می روی، چشم هایی تماشایت می کنند که می خواهند غریبه بودنت را به تو یادآوری کنند و این نگاه ها روی شانه هایت سنگینی می کند. با لباس های بلوچی که به تن دارند، می شوی غریبه ای میان آن ها. چادر های سوزن دوزی شده شان را روی شانه انداخته اند. هرکدام با همان ته لهجه بلوچی که دارند، مشکل و دردی از محله را بیان می ...
صیادان سیستانی بعد از سال ها انتظار قایق به آب انداختند
تا مرز یک میلیون بچه ماهی تداوم داشته باشد. شاهرودی تصریح کرد: حٌسن هامون صابوری نسبت به سایر بخش های تالاب این است که، بچه ماهی های رها شده بر اثر خشک شدن مجدد تالاب با مرگ مواجه نمی شوند بلکه امتداد رودخانه هیرمند را طی می کنند تا به کشور افغانستان برسند و با دشتمال های بعدی دوباره وارد ایران بشوند. وی بیان داشت: این بچه ماهی ها سال گذشته نیز در هامون صابوری رها سازی شده ...
رقص فلامینگوها با ساز کوک تالاب ها
بارندگی ها تأثیری روی تالاب شادگان ندارد هم می گوید: منبع تغذیه شادگان رودخانه جراحی بود که آورد خوبی داشت. برخلاف او، برخی از فعالان منطقه شادگان اعتقاد دارند که بارندگی ها نتوانست در رودخانه جراحی جریان پیدا کند در نتیجه آبی هم به تالاب شادگان نرسید اما مولازاده می گوید: بخشی از آب مورد نیاز تالاب شادگان از کارون و از طریق یک کانال به آن انتقال داده می شود و از خشک شدن کامل آن جلوگیری می کند. هرچند ...
زیری پلی خواجو کرونا واینسادس!
عادل امیری/خبرنگار مردم اصفهان دست زن و بچه را گرفته و از لای روزهای کرونایی به سوی پل خواجو درزیده اند. نگاهشان که می کنی دسته به دسته با خانواده یا مجردی چیپس و پفک و بستنی و بساط پیک نیک را آورده اند پل خواجو تا کیف کنند. عده ای از آنها روز را به گردش بر این پل و حول آن شب می کنند و عده ای از غروب تا نیمه شب روی آن و زیرش و در اطراف، به لذت بردن از زاینده رود روان مشغول اند. مشاهدات ...
خانه نشینیِ "خاص"
تغییر می کند. انگار آدم دیگری است. به مادر حمله می کند، او را کتک می زند. بعد آرام می گیرد. گریه می کند و پشیمان می شود. مادر می گوید آموزش مجازی این بچه ها ادامه دارد، اما تکلیف سال تحصیلی بعد مشخص نیست: اگر این طور باشد که اصلا نیاز های آموزشی بچه ها پاسخ داده نمی شود. ناشنوایان و نابینایان چطور می خواهند آموزش ببینند. معلم می گوید فلان حرف را به آرش یاد بده و از فلان شماره تا بهمان ...
مهم ترین معلم انسان کتاب و دوست خوب است
کنم که اجازه داد همین مسیر تعلیم و تربیت را دنبال کنم. هیچ وقت احساس پشیمانی و ندامت نداشتم و خوش حالم توانستم در این مسیر حرکت کنم. تا سال 70 در مدرسه حسین زاده حاشیه بولوار وحدت خدمت می کند و بعد از آن برای ادامه تحصیل در رشته دبیری ریاضی به سبزوار می رود. آقای پرده شناس می گوید: بعد از برگشت به دبیرستان شاهد معراج رفتم و تا سال 81 در همانجا معلم پرورشی بودم بعد از اینکه با تغییر سمتم موافقت شد و ...
به خاطر لحن بد مدیر استقلال به پرسپولیس رفتم!
عرق و تعصب دانست و افزود: من سال اولی که در سپیدرود بودم دریافتیم از کرایه تاکسی که برای حضور در تمرینات می دادم کمتر بود اما چون عاشق این تیم بودم کم نگذاشتم و هنوز خودم را هوادار می دانم و به قول خودمان ایران سپیدرود! بازیکن فعلی تیم سپاهان اصفهان امکانات و چارت سازمانی این باشگاه را در کل کشور بی مانند خواند و خاطر نشان کرد: در اصفهان شرایطی به وجود آمده که بچه های اصفهان برای فوتبال از ...
کتاب سال های جوانی و سیاست: خاطرات نجف دریابندری از آبادان
خارجی که می آید وقتی به مصب رودخانه می رسد بایستی اهل محل این کشتی را راهنمایی کنند، چون ناخدا دیگر آشنا نیست. پدر من می شود پایلوت این کشتی های خارجی. البته چندین نفر دیگر هم بودند که همشان ایرانی بودند. پدر من می رود جزو این پایلوتها و چندین سال در بصره کار می کند. بعد آبادان که تشکیل می شود این پایلوتها قصد می کنند بروند به آبادان. آن موقع انگلیسی ها به آنها پیشنهاد می کنند که اگر ...
شهیدی که تاریخ ولادت و شهادتش یک روز و یک ساعت بود
طلاق نکشید، چه رازی در این مسائل هست؟ پدر با ما چکار کرده؟ پدر پول طلاق را به خانه نمی آورد حاج آقا سال 81 به رحمت خدا رفتند، آن زمان من تقریبا 21 ساله بودم، جوان و دنبال کار بودم و بعد از حاج آقا من در دفتر ایشان مشغول به کار شدم. با منشی حاج آقا، آقای شاهوردی هم دوست بودم، او خیلی آدم خوبی بود و حاجی دست او را گرفته بود و از شهرستان آورده بود و الان خودش سردفتر است. آقای شاهوردی ...
کتاب ما یک عمر قلعه نشین بوده ایم – نوشته شرلی جکسون
شکار و ماهی گیری را در جلسات تالار دریافت می کردند، و یک بار در سال، کلارکها، کارینگتونها و شپردها در جلسات شرکت می کردند و با حالتی خشک و رسمی به برچیدن حیاط پر از آشغال هارلر از خیابان اصلی و برداشتن نیمکت های جلو فروشگاه بزرگ رأی می دادند، و اهالی دهکده نیز هرسال با حالتی سرخوش و شاد و با تعداد بیشتر- رأی مخالف می دادند. بعد از تالار اجتماعات، در سمت چپ، بلک وودرد قرار دارد که راه رسیدن به خانه ...