روحانی که آرزوی خوانندگی داشت/ درس نمی خواندم!
سایر منابع:
سایر خبرها
قاچاقچی خاویاری که امین مردم شد/ قاضی را قسم دادم!
راهی جبهه جنگ کرد. اما در جوانی اهل دعوا و شرارت بودم. بعد از بازگشت از جبهه به شیوه سنتی ازدواج کردم. دنبال کار می گشتم و در آزمون استخدامی بانک شرکت کردم و علی رغم قبولی در آزمون کتبی به دلیل سابقه بدی که در محل داشتم در تحقیقات میدانی رد شدم. در نهایت در دکه کوچکی کنار رودخانه بابلسر فروشندگی کردم . مهمان این قسمت از دعوت که فروشندگی در دکه کفاف مخارج زندگی اش را نداد به سمت کسب مال ...
کشاورز: خداحافظی از تیم ملی، سخت ترین تصمیم ورزشی ام بود
هم پیشنهاد خوبی محسوب می شد. دلار در آن سال حدود 900 تومن بود و پیشنهادهای خارجی آن چنان ارزش مالی نداشت که من را ترغیب کند تا لژیونر شوم. البته من زندگی در ایران را دوست داشتم و راحت تر بودم و به خودم زحمت زندگی در اروپا و دوری از خانواده را ندادم. 13 سال سابقه حضور در تیم ملی چگونه بود؟ اوایل سال 2004 به تیم ملی دعوت شدم. خیلی جوان بودم و در تیم ملی آن موقع بازیکنانی همچون ...
رشیدپور: آقای دایی! بیا با تلویزیون آشتی ات بدهم
خبرورزشی / محمدرضا مدنی؛ رضا کرمانشاهی، محمدرضا اکبریان و اشکان خورشیدی، سه داور لیگ برتری هفدهم اردیبهشت مهمان برنامه اتفاق با مجری گری رضا رشیدپور بودند. برنامه ای مخصوص شب های ماه مبارک رمضان که همچون دیگر برنامه های پیشین رشیدپور با اجرای همیشگی اش، توانسته مخاطبش را جذب کند. اتفاق مانند دیگر برنامه های رشیدپور، بی پرده و مستقیم به قلب مسائل و دغدغه های مختلف اجتماع ورود می کند و سعی دارد در ...
پرتابگر پارالمپیکی پس از بهبود از کرونا: دو ماه هیچ پرتابی نداشتم
خود را آنطور که می خواستم ادامه دهم و الان دقیقا نمی دانم که از نظر رکوردی در چه شرایطی قرار دارم. وی اضافه کرد: بعد از کسب مدال نقره مسابقات جهانی امارات نمی دانم چرا به تیم ملی دعوت نشدم و وقتی علت را جویا شدم سرمربی تیم پارادوومیدانی به من گفت حد نصاب رکورد ورودی را کسب نکرده ام در حالیکه افرادی بودند که رکوردشان پایین تر از من بود و به تیم ملی دعوت شدند. واقعا نمی دانم مشکل کجا بود ...
رشیدپور: آقای دایی! بیا با تلویزیون آشتی ات بدهم
...! رشیدپور ابتدا درباره مهمانان بعدی فوتبالی اش گفت: به وقتش اسامی شان اعلام می شود. ولی می خواستم از دو عزیز دعوت کنم تا مهمان برنامه اتفاق باشند. یکی فرهاد مجیدی و دیگری علی دایی. البته شب عید با علی دایی حرف زدم و متوجه شدم که از تلویزیون دلخوری هایی دارد و دوست نداشت که به تلویزیون بیاید . رشیدپور تاحدودی در جریان اتفاقاتی که در شمال کشور رخ داد و باعث دلخوری علی دایی از بروبچه های یکی از ...
ماجرای بیماری غلامرضا صنعتگر در خرم شهر
به گزارش افکارنیوز ، در ایام ماه مبارک رمضان برنامه زنده خرم شهر از شبکه سلامت روی آنتن می رود. خرم شهر برنامه ای گفتگو محور است و هر روز با دعوت از یک مهمان روایتی از زندگی او را ارائه می کند. این برنامه روایتگر قصه آدم های متفاوت در جامعه است؛ افرادی که کمتر شناخته شده هستند. اخبار فرهنگ و هنر - این برنامه گفتگو محور، هر روز ساعت 19 به صورت زنده پخش می شود و اجرای آن ...
3 روایت متفاوت در برنامه های رمضانی/ از ماجرای دو خیّر تا بیماری خواننده معروف
اما به دلیل تکراری بودن به دنبال به روز کردن آوازهایم رفتم. روی ملودی آهنگ خواننده ها شعر خودم را می خواندم که مورد استقبال قرار گرفت و فروش من چند برابر شد. آقایی زاده بیان کرد: از اینکه توانسته ام در کارم موفق شوم خدا را شکر می کنم. در بخشی از برنامه رضا صادقی خواننده پاپ کشورمان ارتباط تلفنی با برنامه داشت و درباره مهمان برنامه گفت: اولین بار که تصویر خوانندگی آقایی زاده را ...
بازیگر فیلم جنگ نفتکش ها : حال خانواده شهدای کنارک را درک می کنم
دوست داشتم بازی کنم. او در بخشی از برنامه گفت :هیچ نویسنده یا کارگردانی دلش نیامده است من را در فیلم یا سریالی بکشد. مظفری درباره تجربه مرگ سه نفر از بستگان درجه یکش گفت: پدرم مشهدی بودند سالی سه چهار بار به مشهد می رفتند. من خانه ام گوهر دشت کرج بود و با پدر و مادرم در یک خانه زندگی می کردیم. شب کار بودم. ساعت 9 و نیم ده بود رسیدم. دیدم پدرم کت و شلوار پوشیده اند و دم در هستند ...
موی بلند دردسر دارد
...، اما یک سفر در پیش داشتم. با خودم گفتم بعد از بازگشتن به تهران این کار را می کنم. در کیش بودم. آنقدر کار روی سرم ریخت که بیشتر اوقات از صبح تا شب پای لپ تاپ نشسته بودم و سفر کوفتم شد. حتی هنگام غواصی زیر آب حادثه ای رخ داد که به دلیل مصدومیت ناشی از آن دیگر نتوانستم از پیاده روی در خیابان های خلوت جزیره لذت ببرم. برای همین وقتی به تهران برگشتم، تصمیم گرفتم این بار به بوشهر بروم و چند روز ...
بیش از شش دهه جهاد مکتوب برای احیاء علوم دینی
این طور بیان کرده بوده: من در مدرسه حکمت درس خواندم و مثل همه پسرها باید به سربازی می رفتم. برای این که به سربازی اجباری رژیم پهلوی نروم، سال 1322 عازم نجف اشرف شدم تا آنجا به تحصیلاتم ادامه بدهم. برای تأمین هزینه معاش و تحصیل، به کار کتاب فروشی مشغول شدم. اوایل، روزهای پنجشنبه و جمعه در حراجی بازار نجف کار می کردم، اما بعد توانستم مغازه ای در همان بازار بگیرم. مغازه من درست روبه روی مغازه آشیخ ...
دکتوره زینب در نجف!
امداد غربالگری زنان سرپرست خانوار و دختران بازمانده از تحصیل در کشور را کار کرده است: از دورترین روستا های ایران بیمار داشتم و به عنوان یک ماما با مشکلات ریز زنان آشنا شدم. در رؤیای پزشکی بودم در رؤیای کودکی او نقش پزشک را دوست دارد و در بازی های کودکانه اش همیشه آرزوی بهبود کسانی را دارد که رنجی دارند: دوست داشتم جراح شوم. اما ذهن من پراکنده کار بود. نقاشی، خوش نویسی و هر دوره ...
متن و حاشیه 40 ساله یک همکاری بین المللی/ مردم حق دارند شک کنند!
همین منظور بلافاصله با همسرم به برلین رفتیم و آپارتمانی اجاره کردیم. از این لحظه به مدت حدود4 ماه در تمام تمرین های ارکستر فیلارمونیک برلین حضور داشتم و آقای کارایان به من که اسم کوگولو را برایم انتخاب کرده بود با محبت فراوان نکته های زیادی آموخت. البته دوران آسانی هم برای من نبود. چون به خاطر مسابقاتی که برده بودم به ده ها کنسرت در سراسر دنیا دعوت شده بودم و من ناچار بودم دائم بروم و ...
رشیدپور: آقای دایی، بیا آشتی ات بدهم!
این دو اعتراف موج بزرگی از خشم طرفداران پرسپولیس و استقلال را به همراه داشت. پرسپولیسی ها معتقد بودند کرمانشاهی با آن پنالتی رکورد تیم شان را از بین برده و طرفداران استقلال به ویژه فرهاد مجیدی که عصبانی تر به نظر می رسیدند به این داور و کمیته داوران حمله کردند که بخت قهرمانی شان را از بین برده اند. به همین بهانه سراغ رضا رشیدپور مجری این برنامه رفتیم تا درباره اتفاقات قبل و بعد از آن شب بپرسیم. او حدود ساعت 23 یک شنبه شب (بیست ویکم اردیبهشت) پس از ضبط بخشی دیگر از این برنامه اتفاق، مهمان گپ شبانه با روزنامه خبرورزشی شد. آقای رشیدپور! درباره دلیل انتخاب داوران فوتبالی برای برنامه تان توضیح می دهید؟ این توصیه از سوی شخص خاصی بود؟ آیا می دانستید قرار است چه اعترافاتی از زبان شان بشنوید یا مهمانان برنامه آن شب جنجالی با ترفند های خاص شما در کار اجرا تن به این اعترافات مهم دادند؟ خیر اتفاقی نبود! ما در برنامه اتفاق، دنبال افرادی هستیم که در شرایط کرونایی مملکت یا مدتی از شغل و حرفه شان دور افتاده بودند یا هنوز هم دور هستند. به این بهانه که در شب های ماه رمضان به معضلاتی که از این شرایط دچارشان شدند، بپردازند و البته اگر دوست داشتند به یکی از اشتباهات بزرگی که در کسب و کارشان داشتند هم اعتراف کنند. این شامل همه حرفه هاست؟ بله! ما سراغ مشاغل مختلف می رویم. از خلبانان گرفته تا قنادها، پلیس ها، مهندسان، پزشکان و فوتبالیست ها که البته این بار داوران هم که به نوعی با فوتبال در ارتباط هستند مهما ...
پای صحبت های جوانی که در روز شهادت حاج قاسم خبر از زنده بودن سردار دل ها داد/ عرفان پور: رهبر انقلاب از ...
خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان - همزمان با ایام ماه مبارک رمضان، باشگاه خبرنگاران جوان برنامه ای گفت وگو محور با نام عصر رمضان تدارک دیده است که به موضوعات روز فرهنگ و هنر می پردازد و می کوشد به شفافیت فضای فرهنگی، هنری و مذهبی کشور کمک کند و ابهامات موجود در ذهن مخاطبان در حوزه های مختلف را با حضور یک مهمان شاخص مرتبط با آن حوزه، به صورت صریح در حدود 30 دقیقه بررسی کند ...
آقای بازیگر روی آنتن زنده خاطره +18 تعریف کرد!
به گزارش سلام نو، تقی پور در پاسخ به مجری که پرسید اگر بازیگر نمی شدید چه می کردید؟ می گوید: جوان که بودم دوست داشتم افسر شهربانی شوم. قبل از تست علمی از ما تست ورزشی گرفتند. از شانس بدم من اون روز یک شورت ننه حسنی (مامان دوز گشاد) داشتم که گفتن لخت شو بدو، توی بیست متر اول داشت می آمد پایین که نتونستم بدوم و رد شدم. این پاسخ باعث شد مجری به آتش تقی پور بگوید: یه جوری مثال بزنید فردا شب هم برنامه داشته باشیم. کاربران به این ویدئو واکنش نشان دادند. کاربری نوشت: همش که نباید توی تلویزیون عصا قورت داده بود، شورت مامان دوز هم که اصلا بی ادبی نیست. /خبرآنلاین ...
پیتر چک: رونی بهترین مهاجمی بود که مقابلش دروازه بانی کردم
دروازه بان خواهید داشت و شرایط آن گونه پیش رفت. کورتوا آینده باشگاه بود. متوجه شدم چه تصمیمی گرفته شده اگرچه فکر نمی کردم زمان رفتن من باشد. ترک چلسی سخت ترین تصمیم زندگی من بود. دوران زیادی در این تیم جضور داشتم و جزئی از تاریخ این تیم شدم. فکر می کردم فوتبالم را در این تیم خاتمه می دهم یا تنها در یکی دو سال آخر بازی ام از چلسی جدا می شوم. ...
مهمان تکراری داریم، چه مهمانی!/ به اوج رسیدن مهمانان تکراری در قسمتهای اخیر دورهمی
ر و تحول خاصی نداشته اند، بنابراین چهار سال برای این دسته از چهره ها زمان کمی به حساب می آید و حرف جدیدی برای گفتن ندارند. 13 چهره تکراری در 40 قسمت تا به حال از مجموع 40 برنامه دورهمی که از شب یلدا تا شب گذشته روی آنتن رفته، 13 چهره، حضور تکراری در این برنامه داشته اند که این رقم برای 40 قسمت عدد چشمگیری است. غیر از سه چهره ای که نام بردیم، شخصیت های دیگری مانند علی انصاریان، ...
امیرعلی مهاجری داور جشنواره کلمبیا شد
کردم و امسال هم به این رویداد فیلم تجربی (اکسپریمنتال) آخری که در زمستان 98 ساخته بودم را فرستاده بودم که بعد ایمیلی دریافت کردم از این جشنواره که از من دعوت کرده بودند تا بعنوان یکی از اعضای هیئت انتخاب به آنها ملحق شوم. این اتفاق خوبی برای من بود ولی مجبور شدم فیلم خودم را ازاین جشنواره بیرون بیارم. البته یک تجربه خوب مشابه هم در اوایل سال 2018 میلادی برای جشنواره مستقل آمریکایی culture and life داشتم. پایان پیام/ 32 ...
پژمان جمشیدی | بیوگرافی بازیگر سریال زیر خاکی + تصاویر
150 تا تک تومانی بیاورید که به تیم آموزشگاهی بروید همین کار را کردم و از همان جا فوتبال حرفه ای ام آغاز شد بغل پا زدن و خیلی از تکنیک ها را مدرسه فوتبال یاد گرفتم، از همین کار آموزشگاهی به تیم باشگاهی رفتم، عضو تیم نوجوانان دارایی تهران شدم بعدا پایم به تیم ها باز شد. از همان سالی که در تیم دارایی سال 1374 بازی کردم به تیم ملی نوجوانان هم دعوت شدم جمشیدی ...
عکس : شباهت عجیب پژمان جمشیدی به پدرش
سال 81 در مراسمی با خانم رهنما آشنا شدم و همیشه دوست داشتم پیمان را ببینم. چند مصاحبه از او خواندم و به نظرم آدم جذابی آمد. خانم رهنما گفت شوهرم پرسپولیسی است و یک شب شام من را به منزل شان دعوت کرد. من و پیمان خیلی دوست شدیم. با هم به فوتبال می رفتیم و فوتبال می دیدیم. بیشتر بحث های ما آن زمان فوتبالی بود. طرح از پژمان جمشیدی من ایده ام را به پیمان گفتم که او گفت بامزه است و ...
کودک 4ساله؛ افشاگر سرقت میلیونی
، با وجود این می ترسیدم و مدام تصور می کردم که کرونا گرفته ام تا اینکه روز حادثه مهمان خانه دوست صمیمی ام شدم و وسوسه دزدی طلاهایش به جانم افتاد تا با فروش طلاهایش بتوانم ماشین بخرم. از روز حادثه بگو. مهمان خانه دوستم بودم. سال هاست با هم دوستیم و رابطه ای صمیمی داریم. آن روز وقتی دوستم در آشپزخانه سرگرم آماده کردن غذا بود به اتاق خوابش رفتم. نمی دانید چه دلهره ای داشتم. چندبار در کمد را ...
دردسرهای روبوسی علیرضا افتخاری با آقای رئیس جمهور
به گزارش خبرگزاری رسا ، علیرضا افتخاری خواننده سرشناس موسیقی ایرانی مهمان برنامه "دورهمی" بود؛ او به پرسش ها و حاشیه های زندگی اش پاسخ داد. وقتی مهران مدیری مجری برنامه با این سؤال آغاز کرد که: "چرا آنقدر کم پیدا شده اید؟" افتخاری اینگونه با بیتی از مولانا پاسخش را آغاز کرد: سّر پنهان است اندر زیر و بم فاش اگر گویم جهان بر هم زنم زندگی گاهی زیر و بم هایی دارد و گاهی ...
استقلال هافبک های بزرگی داشت که اسم آن ها را تریلی هم نمی کشید
استقلالی شوم. برای استقلالی شدن چقدر پول گرفتید؟ پول زیادی نبود. چقدر بود؟ 7 هزار تومان، من از پاس هم پیشنهاد داشتم، آن ها 60 هزار تومان به من می داند، هر کس از این پیشنهاد باخبر شده بود می گفت به جای استقلالی شدن برو با پاس قرارداد ببند، اما من نتوانستم و نمی خواستم به رویا های دوران کودکی ام پشت کنم. دومین کاپیتان استقلال بعد از انقلاب محسوب می شوید؟ ...
ستون امتداد و قصه تکان دهنده پیرمرد!
اما پدرم مرا نزد خودش نگه داشت چرا که نامادری ام ادعا می کرد من می توانم در امور خانه و مزرعه به آن ها کمک کنم. اگرچه جدایی از خواهر و برادرم خیلی سخت بود و آرزو می کردم زودتر بزرگ شوم تا آن ها را زیر بال و پر خودم بگیرم اما آن زمان چاره ای جز سکوت نداشتم. از سوی دیگر به خاطر علاقه ای که به درس داشتم روزی بدون اطلاع خانواده ام سوار خودرو شدم و به یکی از مدارس زابل رفتم. یکی از معلمان آن مدرسه وقتی ...
اولین کاپیتان استقلال بعد از انقلاب من بودم!
پاس قرارداد ببند، اما من نتوانستم و نمی خواستم به رؤیا های دوران کودکی ام پشت کنم. من اولین کاپیتان استقلال بعد از انقلاب بودم من اولین کاپیتان استقلال بعد از انقلاب بودم. وقتی انقلاب پیروز شد، باشگاه به هم ریخته بود. همه بازیکنان رفته بودند و کسی نمی توانست تیم را جمع کند. ناصر حجازی در شهباز بود و من به واسطه اینکه رابطه خوبی با وی داشتم، صحبت کردم و وی را برگرداندم. در بازی اول ...
حکایت عاشقی های دو معلم در مثل ماه
تحصیل را به پایان نرسانده که همزمان با جنگ تحمیلی به خدمت سربازی در کردستان و رشت می رود و پس از بازگشت دوباره به تحصیل، موفق به دریافت دیپلم تجربی می شود، این طفل دیروز که خود ساعت ها راه را برای رسیدن به کلاس درس می پیمود، امروز معلم مدرسه ای با یک دانش آموز است. اسماعیل کریمی مهمان برنامه مثل ماه شبکه سه سیما بود، او در خصوص فعالیت خود در آموزش و پرورش گفت: پس از اخذ دیپلم ابتدا در ...
داستان دو داستان در کتاب های درسی/ سوسن، گلی که در طاقدیس ادبیات کودک و نوجوان ایران شکفت
می گذاشتند هنوز درگیر داستان بودند و به عاقبت بچه شیر فکر می کردند. دوم: در سال 1380 که مشغول برنامه ریزی و تدوین کتاب درسی سال سوم ابتدایی بودیم یک بار از ایشان دعوت کردیم و خواستیم برای کتاب فارسی سال سوم ابتدایی داستانی با موضوع کم رویی و خجالت برای بچه ها بنویسد. از روش های ما در آن سال ها این بود از نویسندگان کودک و نوجوان دعوت می کردیم، خود داستانی متناسب با موضوع درس ها یا ...