مادری، زیر شلاق پدری/سایه سنگین فقر بر سر مادری بی شناسنامه
سایر منابع:
سایر خبرها
مهمان بوگندو
علی اکبر محمدخانی طنزنویس 1. فامیل دور سفره نشسته بودند و سقف را نگاه می کردند، کسی دست به غذا نمی زد که ناگهان جهانگیرخورخان بزرگِ فامیلِ آدم خوارها گفت: مردم چقدر بو می دن! ، بنده گفتم: البته مردم خوب و نجیبی داریم، ولی خب.... نعمت خان ، عموی خانومم، میان حرفم پرید و گفت: مثل اینکه ملتفت عرایضشون نشدی؛ شما انگاری کلا دوزاریت کجه؟ ؛ عمه گُلی، عمه خانومم، که هنوز آتیش پارگی خود را از ...
گفته های ریحانه پارسا در مورد طلاق پدر و مادرش در کودکی
ریحانه پارسا که مدتی است با ازدواجش با مهدی کوشکی حواشی زیادی را متوجه خود کرده است ، اکنون با راه اندازی کمپین حق طلاق زنان حاشیه ی دیگری را رقم زده است اما ریحانه با انتشار پستی در اینستاگرامش گفت که او بچه طلاق است و شاید دلیل دست و پا زندش در مورد این مسائل مشکلاتی است که در هنگام حق پدر و مادرش برایش رخ داده است جدایی پدر و مادر ریحانه پارسا تخفیف تکرار نشدنی ...
مرد همسرکش تسلیم شد
.... وقتی قصد برگشت داشتیم، دختر بزرگم گفت آنجا می ماند. بنابراین خودم و همسر و دختر 23 ماهه ام به تهران برگشتیم. فرزند بزرگم هم خانه پدر و مادرم ماند. بعد از چند روز که در تهران بودیم، به شمال رفتیم و سپس 9 اردیبهشت به سمت تهران حرکت کردیم. سوار خودروی پژو من بودیم و به سمت تهران می آمدیم که دوباره جروبحثمان شد و من همسرم را که 27 سال داشت هل دادم، بعد از آن اصرار کرد که باید او را طلاق بدهم ...
حسین بخشنده بود، من هم بخشیدم
...!؟ مطمئنم خدا خودش به من کمک کرد، چون هیچ وقت پشیمان نشدم. اشک های مادر حسین جاری می شود و با بعض می گوید: هیچ پدر و مادری راضی نیست حتی یک خار به دست بچه اش برود، ولی بمیرم حتما بدن بچه ام را پاره کردند، این فکر من را اذیت می کند و هر بار دلم می لرزد، می گویم چطور دلشان آمد و تیغ جراحی را روی بدنش گذاشتند ... شنیده اید که می گویند مادر خواب ناز را هم به اولادش نمی تواند ببیند؟! من ...
من همان معلم نیمکت های دیروزم
.... درد این مردم را با گوشت و پوستم می شناسم. خودم از جنس همین مردمم. طعم محرومیت را چشیده ام. همواره برایم مهم بود که از تمام فکر و توانم برای کم کردن مشکلات این مردم استفاده کنم. به رئیس آموزش و پرورش منطقه گفتم به چند مدرسه در روستاهای دورافتاده برویم. به او گفتم نگاه و اولویت آموزش و پرورش باید رسیدگی به مناطق کمتر توسعه یافته باشد. یک کامپیوتر، یک میز پینگ پونگ یا چند توپ که می ...
کهریزک از درون کهریزک
به گزارش ایسنا، ترانه بنی یعقوب در ادامه در روزنامه ایران نوشت: چند ماهی از شیوع بیماری کرونا در کشور گذشته و صغرا خانم هم مثل خیلی دیگر از سالمندان آسایشگاه کهریزک از قرنطینه و تنهایی کلافه شده. تنهایی در تنهایی. کم نبود دلتنگی برای بچه ها و دوری از خانه و زندگی در آسایشگاه که حالا قرنطینه هم به آن اضافه شده. برای امنیت شان ورود خیران و بازدیدکنندگان ممنوع شده و سالمندان این روزها فقط در بخش، اجازه تردد دارند و مثل قبل نمی ت ...
به خاطر خواهرم جبران می کنم
خبرگزاری میزان - مرد جوان با ظاهری پریشان و مضطرب گفت: او بچه ته تغاری خانواده بود و خیلی لوس و ناز نازی بزرگش کردیم البته الان برای خودش یک خانم و کدبانو شده است. هیچ وقت یادم نمی رود، روزی که دنیا آمده بود و همه می گفتند این بچه شکل برادرش (من) است از شنیدن این حرف چقدر ذوق می کردم. از همان دوران نوجوانی هرچه پول دستم می آمد برایش هدیه می گرفتم، مثل هر برادری آرزو های ...
تک فرزندی فرصت است یا تهدید؟/ روایتی از آینده خانواده های تک فرزند و فرزندان یکی یکدانه!
... تک فرزندها در مرکز توجه والدین هستند این مادر به مشکل دیگری هم اشاره می کند او می گوید: وقتی یک فرزند داشته باشیم تمام توجه و تمرکزمان را روی او می گذاریم . یعنی با توجه بچه را خفه می کنیم و خیلی وقت ها فرصت تجربه و خطاهای کودکانه را از او می گیریم این خیلی بد است و به مرور رفتاری مثل رفتار آدم های وسواسی را پیداکرده ام. اضطرابی آزاردهنده همیشه تک فرزندها را دنبال می ...
ویالی: به پدر 90 ساله ام قول دادم زودتر از او نمیرم!
. برای همین به آنها قول دادم، نمی خواستم خودخواهانه رفتار کنم هرچند زندگی را هم دوست دارم. یکی از چیزهایی که در این سفر تشخیص سرطان تا درمان برایم به دست آمد این بود که به والدینم نزدیک ر شدم. با خودخواهی اولویت را روی بچه هایم گذاشتم، من یک پدر و شوهر هستم اما باید تمام تلاشم را بکنم که پدر و مادرم را هم خوشحال کنم. ویالی با قرنطینه مشکلی ندارد. او همچنان در چلسی زندگی می کند. وقتی مربی ...
ادعای مدافع اروگوئه ای فیورنتینا: 60 روز مبتلا به کرونا بودم و خودم اطلاع نداشتم!
...: بدون آنکه خودم مطلع باشم، ویروس کرونا 60 روز در بدنم بود. در فاصله روز های هشتم تا پانزدهم ماه مارس بود که بعضی از علائم این بیماری در من ظاهر شد. کاسرس ادامه داد: در مدتی که در خانه تمریناتم را به صورت انفرادی انجام می دادم، در ریه هایم احساس آزردگی می کردم. به همین دلیل به من گفته شد که باید به قرنطینه بروم و بعد از 20 روز حالم خوب خواهد شد. شاید ویروس کرونا عاشقم شده بود که بدنم ...
روایت فرزندی که خاطره شد، مادری که حیات بخشید
...> او که تا همین چند وقت پیش در کار های خانه کمک می کرده و همراه با برادران بزرگ ترش و خانواده آن ها سفر می رفته است حال دیگر برایش راه رفتن سخت شده بود و باید یک نفر از او بیشتر پرستاری می کرد تا اینکه آن روز هولناک فرارسید. آن روز شوم نساء و حمزه هر دو در خانه بودند که صبح زود حال سکینه به هم می خورد و، چون توان حرکت نداشته با اورژانس تماس می گیرند. پسر ارشد خانواده با آن ها زندگی ...
شجریان شدن برای همایون هم سخت است
! مدرن می زنیم می گویند چرا این طور می زنی! البته همان طور که گفتم من کار خودم را انجام می دهم و به این کار ها کاری ندارم و روی عشق و علاقه ام جلو می روم. ولی فضای عمومی موسیقی به این طرف رفته است. فضا سنگین شده است. برای بهبود اوضاع موسیقی باید موزیسین ها دست به دست هم دهند. الان همه متفرق شدند و هر کسی برای خودش کار می کند. تنهایی هم در این فضای موسیقی نمی شود کاری کرد. فضای مجازی همه ...
تلاش جهادی زوج پزشک با یک شعار؛ معرفی منطقه محروم از شما، ویزیت رایگان از ما
نمی کند کجای کشور باشد. یک روز، دو روز، سه روز، یک هفته، حتی بعضی وقت ها ده روز هم می شود. در سیل شمال، سیل جنوب، سیل خرم آباد، همه جهادگران گروه ما حضور داشتند و فعال بودند. زمان اردوی جهادی هم بچه هایی که جغرافیای هر کدام شان به منطقه اردو نزدیک تر باشد، اعلام آمادگی می کنند. در شهرستان نهاوند که خیلی بیشتر از جاهای دیگر، روستاهای محروم دارد، هر کجا امکان داشته، گروه ما رفته است. گروه با خودم ...
شهیدی که مِثل نداشت
مناسبت خاطره ای را از خودش نقل کرد. فحوای کلامش[1] این بود: پدرم را خیلی زود از دست دادم و یتیم شدم. سه برادر و دو خواهر بودیم. مادرم با زحمت بسیار کار می کرد، خرج خانه را درمی آورد و ما را اداره می کرد. از لرستان که به تهران آمدیم، مادرم مرا مدرسه گذاشت. لباس هایم ناقص و کوتاه و کهنه و فرسوده بود، کفش درست وحسابی هم نداشتم. بچّه های مدرسه مرا مسخره کردند. دلم شکست. چاره ای هم نداشتم و می ...
مجید با شهادتش آرزوی مادرمان را برآورده کرد
قبل از افطار نمازش را می خواند. بیشتر این ایام را بدون خوردن سحری گذراند. نمی خواست از سر و صدای صبحش ما بیدار شویم. همه این ها برای ما عجیب بود. روز شهادتش، روز تولد برادرتان بود. آن روز چه اتفاقی افتاد؟ مجید حدود ساعت 9 صبح به خانه آمد و ساعت 9 و نیم صبحانه اش را خورده بود. مادر می گفت ساعت سه و نیم گوشی مجید زنگ خورد و مجید به نفر پشت تلفن گفت خودم را می رسانم. دقیقاً شب ...
چگونه مسائل مالی را به کودکان آموزش دهیم؟
میل هستند. زمانی که والدین درباره مسائل مالی نگران هستند اما آن را با فرزندانشان درمیان نمی گذارند، بچه ها هم فقط اضطراب و نگرانی را از والدین دریافت می کنند و رفتار نامناسبی نشان می دهند و به جای اینکه درباره مسائل مالی و موقعیت های مختلف مالی اطلاعات درستی به دست آورند، در ناخودآگاه ذهنشان ثبت می شود که پول اضطراب آور و بد است. اشتباه مالی 3: کارت های اعتباری جادویی ...
آشنایی با عامل پاکسازی بخل و حرص
طلا می خرید جمع می کرد. ناراحت بود که چرا مادرش این کار را کرده است؟ من گفتم: من نه شما را می شناسم و نه مادر شما را، می خواهی به وصیت عمل کن می خواهی نکن. گفت: دیگر مرده است. بگذار عمل کنم. طلا را گرفتم و گفتم: شما به وصیت مادرت عمل کردی. من نه شما را می شناسم و نه مادرت را، همین که با پای خودت راهنما برداشتی خانه ما آمدی، خانه ما هم بلد نبودی، همین پیداست دین داری. حالا که دین داری تو نماینده من ...
عروس های دوران کرونا
شعار سال: مهرک باید دو ماهه عروس باشد. دو ماه گذشته باشد از وقتی که زیرسقف خانه خودش زندگی می کند. البته دقیقش را بخواهید، دو ماه و 8 روز. حساب روزهایش را هم دارد. خانه را با ذوق و سلیقه چیده و حالا فقط هفته ای یک بار به آنجا سر می زند و انتظار می کشد. مثل خیلی های دیگر کرونا بساط عروسی او را هم به هم ریخت. تا به حال اینقدر در عمرم دقیق برنامه ریزی نکرده بودم. از آنجایی که همیشه دوست ...
از تنهایی تا خانواده 35 نفری آقای خاص
، در فضا می پیچد. زندگی مشترک سرشار از آرامش استاد اعتمادی می گوید: من هیچ وقت اهل پول جمع کردن نبودم. در سن 19 سالگی در تهران ازدواج کردم که حاصل آن 4 فرزند بود، ولی از زندگی مشترک راضی نبودم و حاضر بودم خودم به تن هایی فرزندانم را تر و خشک کنم. شهید جنگی که از دوستان من بود، وقتی اوضاع مرا می دید، ناراحت می شد و هربار می گفت این بچه ها مادر می خواهند. من که از زندگی ...
روستای صخره ای 800 متری در چین
... ساکنان حدود 84 خانه تا حالا به آپارتمان های نوساز منتقل شده اند. این اقدام در راستای کارزار ریشه کن کردن فقر در چین تا پایان سال 2020 انجام شده است. دهکده اتولی یر در سال 2016 به سرخط خبر ها تبدیل شد. بعد از اینکه معلوم شد ساکنان آن مجبورند در حالی که بچه هایشان را در بغل گرفته اند و مایحتاج زندگی شان را حمل می کنند از نردبان های خطرناک بالا بروند تا به خانه شان برسند. خیلی زود ...
اعترافات زنی که دامادش را به قتل رساند
دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که روز گذشته در شعبه 2 دادگاه برگزار شد، کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و در ادامه، مادر مقتول به عنوان قیم نوه اش و همچنین از طرف خودش درخواست قصاص کرد. او گفت: من دو پسر داشتم که یکی از آنها به دست خانواده عروسم کشته شد. من آنها را یتیم بزرگ کردم. اگر عروسم مدعی است پسرم او را کتک می زده، می توانست طلاق بگیرد چرا نقشه کشیدند او ...
لاله صبوری: ایران را به آمریکا ترجیح دادم
وارد 18 سالگی شدم پسر اولم بهداد به دنیا اومد، گاهی وقت ها با دوستانم به شوخی می گوییم من از وقتی یادم هست مادر بودم و اصلا نمی دانم زندگی بدون مادرشدن چه طعمی دارد. در هرحال به نظر من، مادرشدن باعث کامل شدن یک زن می شود. آنهایی که تجربه این حس را دارند به خوبی می دانند که بعد از تولد یک بچه، یک زن به لحاظ اخلاقی تغییرات زیادی می کند و از این جهت وارد یک فاز متفاوت از زندگی می شود. لاله صبوری ...
صورت اکبر ورم کرده بود اما هنوز نورانی بود
درگیری شهید اکبر زخمی می شود؛ ابتدا پای چپش تیر می خورد، آن را می بندد و پیشروی می کند. بعد پای راستش تیر می خورد که آن را هم با چفیه می بندد و خودش را به نزدیکی سنگر اشرار می رساند، تا جایی که تیری در خشاب اسلحه اش نمی ماند، در این لحظه بی سیم و اسلحه خود را زیر سنگی پنهان می کند تا از دسترس دشمن دور بماند. تیر های بچه ها هم تمام شده بوده، تمام 40 نفر شهید آنجا، وقتی تیرهایشان تمام می شود اسلحه ...
آزار شیطانی دختر نخبه دانشگاه توسط شیطان هزار چهره
حدود یک سال قبل دختر دانشجویی با مراجعه به پلیس از مرد جوانی شکایت کرد و گفت: من مدتی قبل در اینستاگرام با پسری جوان آشنا شدم. او مدام با خودروهای گرانقیمت عکس می انداخت و خودش را ثروتمند معرفی می کرد. وقتی متوجه شد که من دانشجو هستم و در یک دانشگاه ممتاز درس می خوانم از من خواست تا همدیگر را ببینیم و گفت که قصد دارد با من ازدواج کند. من که دختری از خانواده ای فقیر بودم برای خودم هزاران رؤیا در ...
همسر آمریکایی لاله صبوری بازیگر و هنرپیشه کیست؟ + عکس و بیوگرافی
... سه سال بعد از بچه اولم، دوباره بچه دار شدم و دخترم هلیا به دنیا آمد، با به دنیا آمدن دخترم، شاید مشکلاتم در نگهداری آنها بیشتر شد، اما به همان نسبت از مادرشدن لذت می بردم. تولد فرزند سومم ریسک بود من رابطه بسیار خوبی با بچه ها دارم و وقت گذراندن با آنها همیشه برای من جذاب است. به همین خاطر همیشه با بچه های فامیل رابطه خوبی دارم، اما خب شاید چون خودم در سن و سال پایین ...
تنها یک قول همسرشهیدم باقی مانده/ماجرای شهادت آقای اصغرِ حاج قاسم
راهشان ببرم. تا می خواستم بخوابم یا بهتر بگویم نزدیک بود از خستگی بی هوش شوم تازه متوجه می شدم یکی از بچه ها تب دارد و حرارت بدنش در حال بالا رفتن است و باید حتماً او را به دکتر ببرم. این فقط یک شب از شب هایی بود که در آن دوران سپری کرد و هر روز ماجرای خاص خودش را داشت و نبودن همسرم سختی ها را بیشتر می کرد. در این مدت هیچ وقت با قضاوت های ناعادلانه و کنایه های غیر منصفانه مثل عاملیت پول برای ...
فاش شدن راز همسر بعد از 10 سال/ خوشحالم که هوویم بچه دار نمی شود
او در حالی که مدعی بود مورد توهین، فحاشی و مزاحمت قرار گرفته است، به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: بعد از آن که تحصیلاتم در مقطع راهنمایی به پایان رسید، دیگر درس و مدرسه را رها کردم و در کنار مادرم به خانه داری مشغول شدم، اما طولی نکشید که خواستگاران در منزلمان را به صدا در آوردند تا این که در میان آن ها میثم توجهم را به خودش جلب کرد. او با پوششی به خواستگاری ام آمده بود که شغلش را نشان ...