سایر منابع:
سایر خبرها
حکایت ما ،فرزندان و مدرسه مجازی !
، برایم چی می خری ؟!پدر هم بادی در غبغب انداخته و به افتخار نمره خوب پسر در جواب می گوید " آفرین ! پسر زرنگ خودم !باشه! نزدیک های غروب است ،اهل خانه به منزل برمی گردند ! دختر خانواده که در پایه دهم تحصیل می کند، با عجله فریاد می زند " مامان ! الان کلاسم شروع میشه ، گوشی را به من میدی ؟! مامان : "باشه دخترم !بردار برو سر کلاس درست" !دختر گوشی را برداشته وروی مبل دراز می کشد ! ...
از خانه تا مدرسه...
معلم اگر چه از جایی دور و دراز برای تدریس به این روستا می اید، اما اهالی روستا و دانش آموزان را جزیی از خانواده خود می داند. رنگ و بوی آموزه های این معلم سخت کوش از جنس مهربانی است وشاگردانش همواره از او درس فداکاری می آموزند... *** گزارشگر: پروانه خانی
وهاب به خوش خلقی شهره بود
به گزارش ایثار واحد کردستان، شهید وهاب رحمانی روز سوم مرداد ماه سال 1349 در روستای (کوچر) از توابع شهرستان بانه بدنیا آمد. کودکی وهاب در خانواده ای متدین و مذهبی پرورش یافت. دوران خردسالی را در دامان پر مهر پدر و مادر پشت سر گذاشت و با رسیدن به سن 6 سالگی برای کسب علم و دانش راهی مدرسه شد. تحصیلات ذکاوت و هوش وهاب او را دانش آموز برتر مدرسه کرده بود. وی در کنار ...
می توانیم غصه ای را پَر بدهیم
قدس آنلاین : توی کوچه ای در حاشیه شهر، در را که زدیم، کمی طول کشید تا از آن طرف در یک نفر بگوید: کیه؟ و در را باز کند. خانه حیاط مختصری داشت و بعد پذیرایی و اتاقی که این را از دری که نیمه باز بود فهمیدم. مادری بود و دو پسر جوان. یکی از آن ها خوابیده بود و مادرش به اشاره حالیمان کرد که حالش خوب نبوده و بعد از مصرف کردن دارو به خواب رفته است. پسر دیگر خانواده معلول بود و به ما نگاه می ...
شهرام قائدی:کارگردان ها در دادن نقش خسیس هستند/ کاش اینترنت نبود
کارهایی که می کرد و برنامه هایی که برایمان می چید می فهمیدیم که چقدر داشتن چنین پدری لذت بخش است. این بازیگر بیان کرد: چند وقت است تصمیم گرفته ایم با دخترم که دیگر حیوانات را نخوریم. او نمی داند من چرا این کار را کردم. الان لو می رود. من عاشق کباب و گوشت مرغ هستم. کباب زدن همه زندگی ام است. بخشی از این تصمیم به این دلیل است که من تمام نوجوانی ام را پرنده شکار می کردم. خوب یا بد در خانواده ...
کلماتی از آنِ خود
زندگی خود و اندرونی پدر و مراسم آن دوران و تعلیم وتربیت و عقاید و افکار زنان می پردازد. او کتاب خاطرات خود را به زنان و مادران ایرانی، چه در حرمسرای شاهی، چه در اندرونی های بزرگان و چه در خانه های کوچک، به آنانی که پشت دیوارهای بلند خانه های خود عمرشان را با فداکاری و گذشت در انزوای دشوار اندرونی ها به تربیت فرزندان و اداره امور خانواده و یاری مردانشان سپری کردند، تقدیم می کند. او این خاطرات را با ...
جزییات برخی از ازدواج های سیاسی کشور
در این گزارش به برخی از معروف ترین ازدواج ها که بین خانواده های شخصیت ها و مقامات سیاسی به وقوع پیوسته است می پردازیم: علی لاریجانی در 20 سالگی با دختر شهید مرتضی مطهری به نام فریده که 15 سال داشت ازدواج کرد. علی لاریجانی اکنون به عنوان رئیس ادوار مجلس شناخته می شود و یک دهه رئیس سازمان صدا و سیما و پیش از آن وزیر ارشاد اسلامی و پس از آن دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. فریده ...
اهدای عضو؛ بهانه ای برای دلتنگی
.... گیرنده قلب به خاطر عفونت، جان خود را از دست داده بود و خانمی نیز که کلیه را دریافت کرده بود اعلام کرد می خواهد ما را ببیند. این پدر داغدار ادامه می دهد: بعد از مرگ حلیمه، حال من و مادرش خیلی بد بود ولی امید به دیدن این افراد، شوقی عجیب در ما به وجود آورده بود. تابستان همان سال حنانه به همراه خانواده اش به زنجان آمدند. حنانه دختری نحیف که با آمدنش امید را بار دیگر به خانه ما آورد ...
محاکمه مردی که همسر و دخترش را کشت
وارد خانه شده است. همچنین مشخص شد آنچه به عنوان به هم ریختگی خانه وجود دارد، صحنه سازی است و عامل جنایت قصد داشته قتل را ناشی از یک درگیری نشان دهد. اولیای دم زن جوان شکایت کردند و شوهر او نیز علاوه بر شکایت برای قتل زنش، نسبت به قتل دخترش هم شکایت کرد، اما مأموران به پدر خانواده مشکوک بودند. این مرد در ابتدا گفت: قرار بود با شروع تعطیلات تابستانی با همسر و دخترم به تبریز و بعد هم به ...
رویای دختر شین آباد در مهاباد به تحقق پیوست
روحی و اجتماعی جدی برای حادثه دیدگان، اعضای خانواده آن ها و ساکنان روستا ایجاد کرد. ساعت 8 صبح روز چهارشنبه، 15 آذر 1391، یک کلاس درس مدرسه ابتدایی روستای شین آباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر دچار آتش سوزی شد و از 37 نفر دانش آموزان آن 29 نفر دچار سوختگی شدند. حادثه زمانی روی داد که بخاری نفتی این کلاس دچار آتش سوزی شد و تلاش سرایدار مدرسه برای خاموش کردن آن با استفاده از کپسول آتش ...
ناگفته هایی از دختری با دم مسیحایی/آرزوی فاطمه جان بخشیدن به بیماران بود
...> از خانواده هایی که فرزند یا هریک از اعضای خانواده خود را از دست داده اند تقاضا داریم هر چند این کار سخت است و راضی شدن برای آن سخت تر اما باید بدانیم که مرگ مغزی و کما با هم تفاوت دارند وقتی مرگ مغزی اتفاق می افتد هیچ راه برگشتی برای فرد وجود ندارد. از طرفی به محض رخ دادن مرگ مغزی مغز ماده ای سمی تولید می کند که اگر به موقع اقدام به اهدای عضو نشود به سایر اعضای بدن آسیب می رسد؛ بر این اساس این ...
ویرانی در کمین این خانه است/ خیران ، مددی...
همسرش بکاهد. پسر عالم تاج خانم در اوج جوانی موی سپید کرده و مستاجر است، دخل و خرجش با هم نمی خواند و به قول معروف هشتش گرو نه است بنابراین عروس خانم، طلاهای عروسی اش را فروخت تا بلکه کاری از پیش ببرند و خانه ای دست و پا کنند، اما باز هم گره کار باز نشد و حالا پیرمرد هر روز را سخت تر از روز قبل سپری می کند. این خانه بیقرار در روستای دارقشلاق از توابع کبودراهنگ است روستایی ...
خوب و بد ازدواج های فامیلی
...> بنابراین توصیه می کنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد این تناسب ها و این که آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانواده ها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند. از مزایای ازدواج فامیلی می توان به تناسب های بیشتر اشاره کرد. تناسب خانوادگی و سبک تربیتی که افراد با آن رشد کرده اند یکی از مهم ترین موارد است. تناسب دیگری که حتما باید وجود داشته باشد ...
بخشدار مرکزی کرمانشاه کجاست؟/ بی توجهی بخشداری به روستاها بازی با جان روستاییان است/ قابل توجه فرماندار؛ ...
رسیدگی به مشکلاتی که برای جان اهالی خطرآفرین است. دو مورد فوری آن مربوط به جان اهالی روستا است. برخی اهالی این روستا به دلیل نداشتن پل عابر پیاده جان خود را از دست داده اند که هیچ دلیلی جز بی اهمیتی مسئولین مربوطه را نمی توان در این خصوص پذیرفت. مورد مهم دیگری که اگر به آن توجه نشود ممکن است جان خانواده دیگری از این روستا را به خطر بیاندازد. محل قرارگیری تیرک چوبی فرسوده برق فشار قوی در حیاط یک خانه ...
زیر درختان زیتون در جمع بهترین های تاریخ کن
دختری به نام طاهره در روستا می رود اما چون خانه ندارد با جواب منفی خانواده طاهره رو به رو می شود. همنا شب زلزله اتفاق می افتد و همه خانه های روستا ویران می شود و ... الکساندر به کارگردانی الکساندر سوکورف ، همه چیز درباره ایو به کارگردانی جوزف منکیه ویچ ، پول از روبر برسون ، ماجرا از میکل آنجلو آنتونیونی ، پشت چلچراغ ساخته استیون سودربرگ ، کلئو از 5 تا 7 ساخته آنیس واردا ، مردها نمی میرند از جیم جارموش ...
مرد همسرکش تسلیم شد
ماهه ام به تهران برگشتیم. فرزند بزرگم هم خانه پدر و مادرم ماند. بعد از چند روز که در تهران بودیم، به شمال رفتیم و سپس 9 اردیبهشت به سمت تهران حرکت کردیم. سوار خودروی پژو من بودیم و به سمت تهران می آمدیم که دوباره جروبحثمان شد و من همسرم را که 27 سال داشت هل دادم، بعد از آن اصرار کرد که باید او را طلاق بدهم. جروبحث بالا گرفت و در نهایت من هم گفتم از رفتار ها و کارهایت خسته شده ام، اگر واقعا ...
گفت وگوی خواندنی با خانواده شهیدان داریوش رنجبر و ناصر درزاده از شهدای امنیت
که از فرزندش اینطور تعریف کند، اما حقیقت این است که داریوش برای اهالی روستا یک الگو و نمونه بود. اهل مراعات و مهربانی بود. برای اهل خانه ام الگویی ممتاز بود. احترام به پدر و مادر را همیشه مدنظر داشت. من حب و علاقه مردم را نسبت به شهید درتشییع پیکر فرزندم بعینه دیدم. همه داریوش را دوست داشتند. تشییع شهیدی که رهبر معظم انقلاب هم در موردش صحبت کردند. حضرت آقا چه صحبتی درباره ...
بررسی کولرهای گازی ویندفری سامسونگ
یا بدون باد، قابلیت خنک سازی فضا را بدون پرتاب باد خنک دارند . تا نوبت شما بشود می توانید کمی در اینترنت راجع به آن بخوانید. روبروی کولر نشستم واقعا باد یا جریان هوای سردی که گردنم را ناراحت کند، درکار نبود. درنزدیکترین حالت به کولر هم بادی نمی وزید اما اعتدال و خنکای هوا اعجاب انگیز بود. شب در خانه هر آنچه از کولرهای گازی ویندفری خوانده بودم و در عمل دیده بودم، با خانواده ...
روایت فرزندی که خاطره شد، مادری که حیات بخشید
...> او که تا همین چند وقت پیش در کار های خانه کمک می کرده و همراه با برادران بزرگ ترش و خانواده آن ها سفر می رفته است حال دیگر برایش راه رفتن سخت شده بود و باید یک نفر از او بیشتر پرستاری می کرد تا اینکه آن روز هولناک فرارسید. آن روز شوم نساء و حمزه هر دو در خانه بودند که صبح زود حال سکینه به هم می خورد و، چون توان حرکت نداشته با اورژانس تماس می گیرند. پسر ارشد خانواده با آن ها زندگی ...
پسرم را با وساطت دخترانش راهی سوریه کردم
مشوق حضورش در خط مقدم سوریه بودند. روزشمار، تاریخ آخرین وداعشان تا اول فروردین ماه سال 1399 را برای زائران مزار پدر ترسیم کرده است. حالا همه می دانند سیدمصطفی 1097 روز است که از خانه خارج شده و تا امروز هم پیکر شهیدش بازنگشته است. از پدر شهید می پرسم سیدمصطفی چند بار اعزام شد؟ می گوید: سیدمصطفی پس از طی دوره های آموزشی نظامی برای اولین بار در تاریخ20 اسفندماه سال 94 به مدت سه ماه اعزام شد. بعد از ...
اعتراف به جنایت آتشین به خاطر ارثیه
آغاز کرده و پس از خاموش کردن شعله های آتش اعلام کردند آتش سوزی عمدی بوده است. سه مرد، دو زن و 3 کودک دختر و پسر که از ساکنان خانه ویلایی بودند براثر سوختگی مصدوم شده و به بیمارستان شفا منتقل شدند. ماموران وقتی اطراف این خانه را جست وجو کردند متوجه شدندکه قطعه زمینی میان این خانه ویلایی و خانه ویلایی کناری اش وجود دارد که متعلق به برادرهمسر صاحبخانه است. ماموران تحقیقات را روی ...
سفر 700 کیلومتری با جسد همسر
. چهاردهم عید هم من به آنجا رفتم و بعد از چند روز به تهران برگشتیم. البته دختر 11 ساله ام آنجا ماند. چند روز از برگشت مان به تهران گذشته بود که به دیدار خانواده همسرم در یکی از شهرهای شمالی رفتیم. چند روزی هم آنجا بودیم که 9 اردیبهشت به خواست همسرم قرار شد به تهران برگردیم. وقتی در راه بودیم باهم دعوایمان شد. یک لحظه عصبانی شدم و او را هل دادم. همسرم هم شروع به داد و فریاد کرد و گفت طلاق می خواهد. خسته ...
شرارت های دختر 14 ساله در مشهد / پدرش شرور معروف است
در این روزهای کرونایی که رسانه ها مکرر اعلام می کنند جز در موارد ضروری از منزل خارج نشوید دختر 15 ساله ام که بیماری زمینه ای هم دارد هر روز به بهانه ای از منزل خارج می شود و شب دیر هنگام به خانه باز می گردد به طوری که من و همسرم به شدت نگران او هستیم و ... ، زن 40 ساله در حالی که دریایی از تشویش و نگرانی در چشمانش موج می زد، با بیان این مطلب به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت ...
قاتل همسر و فرزند در انتظار مجازات
پدر خانواده ظنین شدند و احتمال ارتکاب جنایت از سوی وی قوت گرفت. از این رو او مورد بازجویی قرار گرفت و در شرح ماجرای روز حادثه مدعی شد: با شروع تعطیلات تابستانی قرار بود با همسر و دخترم چند روزی را به تبریز برویم و در خانه خواهرم بمانیم و پس از آن هم به ترکیه برویم. آن روز یک جلسه فوری در شرکت برایم پیش آمد و مجبور شدم سفر را قدری به تأخیر بیندازم. پس از جلسه با همسرم تماس گرفتم که هم موضوع را ...
رانندگی همراه با جسد همسر!
مگو های خانوادگی که متأسفانه خانواده اش هم به این اختلافات معمولی دامن می زدند. دختر بزرگت زمان حادثه کجا بود؟ من اهل شهرستان دزفول هستم و بستگانم در این شهر زندگی می کنند و خودم نیز در دزفول خانه دارم و گاهی هم برای تفریح همراه خانواده ام به دزفول می روم. قبل از عید همسرم همراه دو فرزندم به دزفول رفتند و من هم 14 فروردین از تهران به دزفول رفتم و چند روزی آنجا بودم. زمان بازگشت ...
برگی از دفتر زندگی شهید مجید بارانی
جانباز بارانی است، او را در راه بیمارستان دیدم اگر چه حال مساعدی نداشت، اما خواستم تا چند دقیقه از پدر جانبازش برایمان بگوید، او با بغضی که در گلو فروخفته بود، می گوید: پدرم از زمان جانبازی در سال 83 تا سال 96 نسبت به اعضای خانواده شناخت داشت و اگرچه سخت زندگی را می گذراند، اما همین که حرف می زدند و لبخندهایشان را می دیدیم تحمل شرایط برایمان ممکن می شد. با این شرایط پدر، تمرکز بر روی ...
دختر بچه ای دیگر در آستانه ازدواج اجباری
پدر و مادر مینا از هم جدا شده و دوباره ازدواج کرده و او را پیش مادربزرگش گذاشته اند؛ در خانه ای که به گفته اعضای جمعیت امام علی در بومهن، پاتوق معتادان و موادفروشان است. مینا حالا در معرض ازدواجی اجباری است، از او و دیگر بچه های این خانواده برای خرید و فروش مواد مخدر و تکدی گری در بومهن استفاده می شود و پیگیری های 8 ماهه اعضای جمعیت امام علی برای فرستادن این کودکان به بهزیستی نتیجه ای نداشته است ...
عباس جهانگیریان نمایشنامه دختر ابریشمی را می نویسد
بد بیاری نیز به دوش می کشد. این دختر، از سوی پدر و برادرهای خود از خانه طرد می شود، اما به جای غصه خوردن و انفعال، با تدبیر اتفاق هایی را در زندگی اش رقم می زند که روزهای غمبارش را فراموش می کند. نویسنده این اثر هنری می گوید: داستان این نمایش نامه از متون کهن اقتباس شده اما با اصل داستان فاصله دارد و می توان گفت تنها نگاهی به این داستان کهن داشته، که تاکنون از ظرفیت نمایشی آن استفاده ...
مادرانه ترین کتاب خاطرات مدافعان حرم کاش برگردی
همه مادران این سرزمین در تربیت نسل بالنده مدافعان غیرت و شهامت است. در بخشی از این کتاب می خوانیم: دستش را که گرفتم یخ کرده بود، پاهایش می لرزید، رو به من گفت: عزیز نمی تونم راه برم، منو بغل می کنی؟ یک دستی فاطمه را بغل کردم و با دست دیگرم دوچرخه اش را گرفتم و راه افتادم، فاصله زیادی تا خانه نبود ولی آن چند دقیقه خیلی سخت گذشت، فاطمه محکم دستانش را دور گردن من ...
دو خانواده شهید کنارک در آغوش هم/ نجوای فراق فرزندان+تصاویر
شهدا به آنها داده و آنها را در این مسیر قرار داده است بدانند. دعای زیر لب پدر شهید جمع در سکوت محض گوش به سخنان حجت الاسلام هاشمی فرا داده بودند و زیر لب پدر شهید سپهری دعا گوی حضور خانواده شهید موسوی نژاد بود. اینقدر سخنان سید آرام بخش بود که خانواده شهید سپهری را تحت تاثیر قرار داده بود حضور هر چند کوتاه ولی به قدری موثر بود که مادر شهید سپهری و همسر این شهید بزرگوار ...