مستند خاطرات موتور سیکلت از شبکه پنج
سایر خبرها
آن سوی تنهایی منتشر می شود
شهید چمران در کردستان مجروح و برای مداوا به تهران منتقل شد. وی پس از بهبودی به یکان خدمتی خود بازگشت و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های حق علیه باطل شد. پس از چندی توسط وزارت دفاع مامور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ های نامنظم را در جبهه های جنوب تشکیل داد که مسوولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد. آنان با شکل دهی ستاد جنگ های نامنظم و طراحی ...
از "شب های فوتبالی" شبکه ورزش تا "دوربین زنده" شبکه شما
خلاصه فیلم خاطرات موتورسیکلت آمده است: روزی روزگاری، جوان های تهران در تپه ها و خیابان ها مشغول موتور سواریشان بودند که جنگ شد. یک آدم دلربا آمد دلشان را برد، خودشان را هم برد به جبهه، اسمش چمران بود شهید مصطفی چمران. خاطرات موتور سیکلت به تهیه کنندگی و کارگردانی امیرحسین نوروزی و نویسندگی سامان مختاری، تهیه شده در خانه مستند انقلاب اسلامی و محصول سازمان هنری رسانه ای اوج است. مستند خاطرات موتور سیکلت به همت گروه خانواده و کودک امروز یکشنبه اول تیر ساعت 11 به مدت 63 دقیقه از شبکه پنج سیما پخش می شود. انتهای پیام/ ...
آیین بزرگداشت شهید چمران در اراک برگزار شد
معاون امور رزمندگان غرب و شمال غرب کشور در این آیین گفت: شهید دکتر مصطفی چمران پایه گذار جبهه مقاومت و مبارزه همه جانبه با استکبار و صهیونیسم بود. سردار داود غیاثی راد افزود: سیره رفتاری و تفکر استکبار ستیزی همراه با توان بالای رزمی و قدرت چریکی شهید چمران زمینه ساز پیروزی های بسیاری در جبهه مقاومت شد و نام و آوازه این شهید بزرگوار همواره بر تارک جبهه مقاومت و ایران اسلامی می درخشد ...
10 موزه دفاع مقدس در حال ساخت است
...> امیر سرتیپ فهمیده قاسم زاده با بیان اینکه در آن زمان صدام جنگ وسیعی علیه کشورمان آغاز کرد و بیش از 36 کشور دنیا نیز او را پشتیبانی می کردند افزود: دشمن در مرحله نخست موفق شد اما با حضور رهبر معظم انقلاب و شهید چمران، موتور حملات رژیم بعث عراق از یک زمانی به بعد متوقف شد و تاکید شد که باید محاصره سوسنگرد شکسته شود و این تدبیر زیبا باعث انسجام بسیج، سپاه و ارتش شد. وی با اشاره به نقش ...
نمی توانم باور نکنم که فراماسونری در صداوسیما حاکم است
. از این رو می بینیم در قبال معرفی شخصیت هایی نظیر شریعتی، بازرگان و حتی مطهری این چنین عمل می شود. امروز 31 خردادماه، سالروز شهادت یکی از چهره های مشهور، اما همچنان ناشناخته باقی مانده انقلاب اسلامی است. کسی که نقش پررنگی در روند مبارزه با رژیم شاه و پیروزی انقلاب ایفا کرد. شاید برای نسل امروز مصطفی چمران، تنها با یک فیلم یا چند مستند شناخته شود، اما با نگاهی به سابقه ...
مصطفی چمران هم ذوابعاد بود هم جمع اضداد
... چمران اردیبهشت 1360 در آزادسازی سوسنگرد و تپه های الله اکبر شرکت داشت. پس از فتح ارتفاعات الله اکبر، چمران طرح تسخیر دهلاویه را به کمک رزمندگان ستاد جنگ های نامنظم به مرحله اجرا درآورد و 31 خرداد 1360 بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن در جبهه سوسنگرد- دهلاویه به شهادت رسید و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. متن زیر، قسمتی از آخرین نوشته دکتر چمران است که ساعاتی قبل از شهادتش آن را نگاشته ...
کوچه نقاش ها به ترکی استانبولی منتشر شد
کرده و جنگ بخشی از زندگی او بوده است . در کتاب همزمان با خواندن خاطرات یک فرد ، داستان یک جنگ را نیز می خوانید. معرفی اثر : سید ابوالفضل کاظمی از ناشناخته ترین رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس بود. البته از این ناشناخته های بزرگ که دلاوران صحنه جنگ بودند، فراوان داریم. وقتی جنگ شروع شد، او تهران را به مقصد جبهه ها ترک کرد. کتاب خواندنی کوچه نقاش ها روایت خاطرات کاظمی، فرمانده ...
شباهت های شهید چمران و حاج قاسم سلیمانی
بود که انسان آن را حس می کرد و در آنجا فقط خدا،عشق، فداکاری و ایثار حاکمیت دارد. اوج معنویت انسان همین است. یادم می آید به همراه همسر دکتر چمران در سال 1360 بعد از شهادت ایشان به مکه رفته بودیم که در آنجا مارش حمله و جنگ به صدا در آمد و من آنقدر حالم بد شد که گفتم چرا من به مکه آمدم؟! یعنی فکر می کردم که مکه همان جبهه های ماست و من چرا به آنجا نرفته ام و من تا زمانی که برگشتم خیلی حرص ...
خاطرات موتور سیکلت از شبکه پنج سیما پخش می شود
با شروع جنگ، بزرگمردی به نام مصطفی چمران دل آن ها را برد و این گروه همراه شهید چمران به جبهه رفتند. در خلاصه فیلم خاطرات موتورسیکلت آمده است: روزی روزگاری، جوان های تهران در تپه ها و خیابان ها مشغول موتور سواریشان بودند که جنگ شد. یک آدم دلربا آمد دلشان را برد، خودشان را هم برد به جبهه، اسمش چمران بود شهید مصطفی چمران ... خاطرات موتور سیکلت به تهیه کنندگی و کارگردانی امیرحسین نوروزی و ...
رئیس دفتر شهید چمران: او خود را برای امام(ره) می خواست
قلبی و عملی خاصی به ایشان داشت. شهید چمران در روزهای ابتدایی جنگ برخلاف بسیاری از ما جوانی نورس نبود. ایشان سابقه طولانی در مبارزات سیاسی در داخل و خارج کشور داشت و با گروه های زیادی همراه شده بود. هنگامی که دکتر چمران به شهادت رسید، پیامی که امام خمینی(ره) برایش صادر کرد، پیامی از روی تعارف نبود. امام خمینی به عنوان یک رهبر دینی و مجتهدی خبره فرمودند که شهید چمران همه زندگی خود را در ...
همرزمی که قلب شهید چمران را فتح کرد
وزارت دفاع مامور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ های نامنظم را در جبهه های جنوب تشکیل داد که مسئولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد. به دستور شهید چمران، مرکز آموزش نیرو های ستاد هماهنگی جنگ های نامنظم را تأسیس کرد و مسئولیت آن مرکز (در خزینه) و همچنین عملیات ستاد جنگ های نامنظم به شهید رستمی محول شد. شهید چمران و رستمی با شکل دهی ستاد هماهنگی جنگ ...
معلم شهیدی که به دستور چمران یکی از فرماندهان ستاد جنگ های نامنظم شد
انقلاب با شرکت در مبارزات پخش اعلامیه های امام و ایجاد ارتباط تنگاتنگ با روحانیت انقلابی، وفاداری خود را به امام و انقلاب نشان داد و تا پیروزی کامل انقلاب در صحنه باقی ماند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیرضا که به تعلیم و تربیت علاقه وافری داشت در کسوت مقدس معلمی در دبیرستان سعادت و هنرستان حاج جاسم بوشهری به تدریس پرداخت. وی با آغاز جنگ تحمیلی و هجوم وحشیانه استکبار، به جبهه ...
آیین گشایش نمایشگاه عکس مجازی از امل تا عمل
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، آیین گشایش نمایشگاه مجازی عکس از اَمل تا عمل همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران یکشنبه یکم تیرماه ساعت 10 همزمان در خانه موزه شهید چمران و فرهنگ سرای ملل برگزار می شود. در این مراسم نمایشگاه عکس های دکتر مصطفی چمران از زمان جوانی و دوران فعالیت های ایشان در لبنان و جبهه های جنگ و... در قالب بیش از 25 فریم عکس در نگارخانه فرهنگ سرای ملل به ...
تاریخی که هرگز کهنه نمی شود
...، مبنای ساخت مجموعه مستند روزگاری ما به کارگردانی امیرحسین نوروزی و تهیه کنندگی گروه مستند روایت فتح قرار گرفته است. این مجموعه که در روزهای زوج از شبکه افق پخش می شود، تلفیق تصاویر آرشیوی با فضای استودیویی است و هر قسمت آن زمانی بین 5 تا 9دقیقه دارد. امیرحسین نوروزی که پیش تر مستندهایی همچون خاطرات موتورسیکلت و پل را ساخته، درباره ایده اولیه تولید مجموعه روزگاری ما می گوید: سال97 پروژه ...
خاطرات موتور سیکلت به تلویزیون رسید
کلیک کنید براساس این گزارش، این مستند شنبه 31 خرداد ساعت 15:30 شبکه افق، شنبه 31 خرداد ساعت 19 شبکه مستند و یکشنبه اول تیرماه ساعت 11 از شبکه پنج سیما روی آنتن خواهد رفت. در خلاصه فیلم خاطرات موتور سیکلت آمده است : روزی روزگاری، جوان های تهران در تپه ها و خیابان ها مشغول موتور سواریشان بودند که جنگ شد. یک آدم دلربا آمد دلشان را برد، خودشان را هم برد به جبهه .... اسمش چمران بود، شهید مصطفی چمران .... خاطرات موتور سیکلت به تهیه کنندگی و کا انتهای پیام/ ...
زندگی شهید چمران در برخورد با مردم بر مدار محبت می چرخید/ ویژگی خاطرات موتورسیکلت روایتی متفاوت از ...
به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین ، مستند خاطرات موتورسیکلت داستان تعدادی از جوان های تهران را روایت می کند که در تپه ها و خیابان ها مشغول موتور سواریشان بودند که جنگ شد. یک آدم دلربا آمد دلشان را برد، خودشان را هم برد به جبهه، اسمش چمران بود، شهید مصطفی چمران .... خاطرات موتور سیکلت به تهیه کنندگی و کارگردانی امیرحسین نوروزی در خانه مستند انقلاب اسلامی تهیه شده و محصول سازمان هنری رسانه ...
تحریف خاطرات موتورسواران چمران در ماه عسل / جلیل پاکوتاه چگونه جانباز شد+فیلم
.... بعضی ها به 48 ساعت نکشید برگشتند، اما اکثراً ماندند، حتی سرهایشان را با تیغ تراشیدند و غسل شهادت کردند. عد ه ای مانند جلیل نقاد جانباز شدند و عد ه ای هم به شهادت رسیدند. ما مانده ایم و خاطرات جبهه و عشق موتور، اما دیگر پا توی سن گذاشته ایم. مستند خاطرات موتورسیکلت این ماجراها را نقل می کند. به مناسبت 31 خردادماه سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران ، با حضور اسماعیل شاه حسینی (موتورسوار ...
شهید چمران چگونه موتورسواران تپه های گیشا را به میدان جنگ برد
به موتورسواران داشت، البته نه هر موتورسواری بلکه کسانی که بتوانند از پس مسئولیت سخت موتورسواری در جنگ بربیایند. این موتورسواران در آن روزها در پیست های گیشا، قصر فیروزه و ... سرگرم تفریحات خود بودند که ناگهان یک آدم دلربا آمد دلشان را برد، خودشان را هم برد به جبهه ... اسمش چمران بود، شهید مصطفی چمران. مستند خاطرات موتورسیکلت روایتی متفاوت از همین موتورسواران در جبهه هاست که به کارگردانی ...
ماجرای چمران و موتورسوارانش
ستاد جنگ های نامنظم رزمنده و موتور سوار بوده دیگر عزیزان ستاد جنگ های نامنظم و موتورسواران هم پیدا شدند و در ادامه از طرف خانه مستند دعوت شدم تا ساخت فیلم را برعهده بگیرم. مستند خاطرات موتورسیکلت بیشتر درباره چمران است یا گروه موتورسواران. چون به نظرم نوع روایت به شکلی تنظیم شده که مخاطب با نگاه موتورسواران به چمران برسد؟ صورت روایت و قصه بیشتر درباره جوانان موتورسوار و چگونگی ...
قهرمانانی که در سکوت از یادها می روند
اصلی آنان این بود که در تپه های ساکت و خلوت اطراف شهر موتورسواری می کردند اما با شروع جنگ، بزرگمردی به نام مصطفی چمران دل آنها را برد و این گروه همراه شهید چمران به جبهه رفتند. پروسه ای 10 ساله به یک مینی سریال ختم می شود... برای شهید مهدی باکری یک دهه است که می خواهند سریالی الف ویژه بسازند اما الان پس از یک پروسه 10 ساله بنا شده است که یک مینی سریال 7 قسمتی در مورد این شهید ...
مرور خاطرات موتورسیکلت
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما ،در تپه ها و خیابانهای تهران مشغول تفریح بودند یک نفر آمد و معادلات زندگیشان را بهم زد. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
روایت زندگی شهید چمران با صدای بهروز رضوی
1349 به دعوت امام موسی صدر و مبارزه با صهیونیسم به لبنان هجرت کرد و گروه امل را تأسیس کرد. چمران بعد از انقلاب از سوی امام خمینی(ره) به وزارت دفاع منصوب شد و در دوره اول مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به مجلس راه یافت. با شروع جنگ به جبهه عزیمت کرد و با همکاری مقام معظم رهبری ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل داد. سرانجام در 31 خرداد 1360 در مسیر دهلاویه_سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. برنامه از برکلی تا دهلاویه ساعت18:30 به تهیه کنندگی سید محمد حسینی باغسنگانی و اجرای بهروز رضوی از رادیو فرهنگ شنیده می شود. هنرصدا/ حامد بهجتی ...
مستند "از نیوجرسی تا دهلاویه"
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا ، در این مستند 30 دقیقه ای سعی شده ابعاد شخصیتی مصطفی چمران از زمان شروع تحصیلات دانشگاهی در نیوجرسی آمریکا، ایدئولوژی او در این کشور و حضور در تظاهرات ضد امپریالیستی، مبارزات چریکی در لبنان و بازگشت به ایران و حضور در جبهه های جنگ و شهادت در دهلاویه، نمایش داده شود. شهید مصطفی چمران در31 خرداد1360 در مسیر دهلاویه - سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مستند از نیوجرسی تا دهلاویه به تهیه کنندگی سهراب فاضلیان، کاری از گروه سیاسی شبکه یک سیما است که امروز حوالی ساعت 17:20 پخش خواهد شد. ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر (2)
یوسف بختیاری از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید دکتر مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، یوسف بختیاری از آزدگان هشت سال دفاع مقدس در 23 مهر سال 1342 در بوشهر به دنیا آمد و از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. در ادامه به بیان قسمت دوم خاطراتی از حضور وی در جبهه جنگ های نامنظم در کنار شهید چمران می پردازیم. بین ما و عراقی ها 30-40 متر بیشتر فاصله نبود سرانجام درگیری شروع شد، تعدادی از ما، از رو به رو به عراقی ها حمله کردیم و تعدادی از بچه ها نیز همراه با شهید علیرضا، از سمت راست به آن ها حمله کردند، چیزی از حمله ما نگذشته بود که عراقی ها پا به فرار گذاشتند، عده ای از آن ها را اسیر کردیم. ظاهراً در همان موقع که نیرو های اسلام روی تپه های الله اکبر با عراقی ها درگیر بودند، برخی از آن ها به تصور اینکه ما هم عراقی هستیم می آمدند، وقتی با آن ها درگیر شدیم، تعدادی از آن ها که با ما فاصله داشتند، فرار کردند و تعدادی از آن ها را نیزتوانستیم اسیر کنیم در مجموع حدوداً 56 نفر از عراقی ها را اسیر کردیم و دو نفر از بچه ها را بالای سر آن ها گذاشتیم. شهید علیرضا، با شهید چمران تماس گرفت و اطلاع داد: ما این منطقه را تسخیر کرده ایم از او خواست برای ما کمک بفرستد و نیرو هایی که به فرماندهی راشد بودند روی مین رفته بودند و حدوداً 25 نفر از آن ها شهید و بقیه مجبور به عقب نشینی شده بودند. ساعت 12 ظهر بود که پاتک بعثی ها، شروع شد، تعداد 30 دستگاه تانک عراقی در حال آمدن به طرف ما بودند. شهید چمران آن موقع دستور عقب نشینی داده بود و گفته بود: هیچ کس به کمک شما نمی آید و همه می گویند شما عراقی هستید شهید علیرضا به سمت ما آمد و گفت: باید شهدا را بیرون بیاوریم دو نفر از رزمندگان، به نام های شهید محمد حسن جمهوری و سید احمد غفوری شهید شده بودند، با چند نفر از بچه ها برانکارد را برداشتیم و زیر آتش دشمن رفتیم و شهدا را روی نفربر عراقی که به غنیمت گرفته بودیم گذاشتیم. قرار شد که آن نفربر توسط یکی از بچه های سپاه که می توانست با آن کار کند، حرکت داده شود؛ اما او وقتی وارد نفربر شد، نتوانست آن را روشن کند. در همین حین متوجه چهار عراقی دیگر شدیم که زیر بوته ها پنهان شده بودند. آن ها را از زیر بوته ها بیرون آوردیم و تعداد اسرا به 60 نفر رسیده بود. همه اسرا را همراه با دو نفر از بچه ها به عقب برگرداندیم، پس از آن، بعد بیسیم زدیم و گفتیم: این ها عراقی هستند نه نیرو های خودی . ساعت یک بعد از ظهر بود، نه آب داشتیم، نه مهمات 30 دستگاه تانک به ما حمله کردند. هر لحظه امکان محاصره ما بود دستور عقب نشینی از شهید چمران صادر شد، ناچار عقب نشینی کردیم و نتوانستیم شهدای خود را به عقب منتقل کنیم یکی از نیرو های کهن سال نیز مجروح شده بود که با یک اسیر عراقی به عقب فرستاده شد. تعدادمان 28 نفر شده بود حوالی ساعت 5 -4 بعد از ظهر بود که به نیرو های ارتش رسیدیم، دیگر رمق راه رفتن نداشتیم، آن ها از ما پذیرایی کردند و بعد از استراحت کوتاهی به سبحانیه بازگشتیم. تقریباً 12 ساعتی استراحت کرده بودیم که مجدداً شهید چمران آمد و گفت: یک بار دیگر باید روی تپه های شحیطیه حمله کنیم نیرو ها با اینکه در عقب نشینی اکثراً پاهایشان تاول زده بود و خیلی هم خسته بودند، با عشق آماده شدند. شهید علیرضا ماهینی اعلام کرد: باید فردا عصر عملیات دیگری روی همان تپه های شحیطیه انجام دهیم؛ ولی این بار از طرف شرق حمله خواهیم کرد هم تپه ها را تثبیت می کنیم و هم شهدا را به عقب برمی گردانیم علیرضا در ادامه گفت: اگر کسی خسته است می تواند در عملیات شرکت نکند همه بچه ها باتفاق اعلام آمادگی کردند و زود تجهیزات را آماده کردیم این بار شهید چمران هم همراه ما آمد و سوار ماشین شدیم و به سوی تپه ها حرکت کردیم. فاصله ما تا آنجا حدوداً 10 کیلومتر بود ساعت تقریباً 5 بعدازظهر بود که از ماشین پیاده شدیم شهید چمران گفت: گزارش رسیده که عراقی ها در حال عقب نشینی از تپه های شحیطیه هستند، ولی باید آمادگی خود را حفظ کنید . قرار بود بعد از این که تپه ها را گرفتیم آنجا را تحویل ارتش بدهیم، زمانی که به سمت تپه ها می رفتیم شهید چمران در جلو حرکت می کرد و شهید علیرضا پشت سر او بود. شهید چمران تأکید داشت که هر جا که او پا می گذارد، ما نیز دقیقا همان جا پا بگذاریم؛ زیرا آنجا رامین گذاری کرده بودند. همین که به تپه ها رسیدیم، عراقی ها را دیدیم که در حال عقب نشینی به طرف بستان بودند ما نیز آن جا را تصرف کردیم. بعد از عملیات بچه های هوا نیروز به کمک ما آمدند و شب را آن جا ماندیم و فردا بعداز ظهر با شهدای خود به عقب بازگشتیم و پس از آن برای مرخصی به بوشهر رفتیم. در آن زمان که بنی صدر رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بود در عملیات تپه های الله اکبر به بچه های جنگ های نا منظم، خیانت کرد؛ زیرا قرار بود که ارتش ما را پشتیبانی کند، ولی هرچه ما توسط بی سیم می گفتیم که ما منطقه را گرفته ایم باورشان نمی شد و به همین بهانه ما را پشتیبانی نکردند و ما مجبور شدیم که به عقب برگردیم. بعد از مرخصی اول که به جبهه برگشتم، خیلی احساس دلتنگی می کردم یکی از دوستانم به نام شهید سید احمد غفوری بود او از من بزرگتر بود و خیلی او را دوست داشتم، با این که خانواده اش وضع مالی خوبی داشتند، خودش خیلی خاکی و با مرام بود. سیداحمد غمخوار من بود با هم درد دل می کردیم، روزی به من گفت: می دانی من چه طوری به جبهه می آیم ؟ گفتم: نه ، گفت: من وقتی از خانه بیرون می آمدم، به خانواده می گفتم که به جهاد سازندگی می روم و در نامه هایی که می نویسم، نیز می گویم؛ که در آنجا هستم. چون اگر بدانند، اجازه نمی دهند وقتی که به مرخصی می روم، خانواده ام خیلی گرم با من برخورد می کنند و خیلی به من محبت می کنند. این چند روزی که به مرخصی می رفتیم با بچه های دیگر به خانه شهید علیرضا ماهینی یا اسماعیل ماهینی، حاج رضا محمدی یا علی بختیاری می رفتیم و به بچه های مسجد قرآن و توحید سر می زدیم. من خودم مسئول پایگاه مقاومت امام حسین (ع) بودم آن جا را از جعفر پورکبگانی تحویل گرفته بودم مدتی نیز مسئول گروه مقاومت (امام محمد تقی (ع) بودم. چند روز مرخصی را به همین صورت می گذراندیم و دوباره با مینی بوس به جبهه برمی گشتیم که ستاد جنگ های نامنظم قبل از برگشت ما محور بعدی را برای ما مشخص کرده بودند. وقتی از جبهه به مرخصی می آمدیم در همان روز های اول، برای رفتن به جبهه دلمان بی قراری می کرد با توجه به اینکه همه بچه ها باهم به مرخصی می آمدیم در آن زمان به این حالمان اصلاً فکر نکرده بودم، خداوند جذبه ای در خط مقدم ایجاد کرده بود که هرکه به جهاد می آمد اکثرا به این حالت مبتلا می شدند. ما با دو شهید به شهر می آمدیم، ولی با تعداد بیشتری به جبهه بر می گشتیم این هم خودش معجزه ای بود که کسی از شهید شدن نمی ترسید و تازه خون شهید به جامعه نشاط و نترسی تزریق می کرد. اوایل تیرماه سال 1360 بعد از چند روز مرخصی به جبهه برگشتیم، این بار ستاد جنگ های نامنظم برای بچه های گروه بوشهر شهید علیرضا خط منطقه پایین تپه های شحیطیه در نظرگرفته بودند. چند روزی در آنجا مستقر شده بودیم یک تراکتور کوچکی در خط مقدم بود به من تحویل دادند من هم با آن وسایل تدارکاتی برای بچه ها از بنه تدارکاتی تحویل می گرفتم و به خط می رساندم. قرار شد عملیاتی روی هلاویه انجام گیرد. علی رضا تعداد 18 نفر را برای عملیات از ما جدا کرد. از جمله شهید کمان، شهید میر سنجری، شهید احمد جلالی، حاج نجف شاکردرگاه، حاج فرامرزحیدری و رحیم ماهینی بودند. در تاریخ 1360/3/31 بود که خبر شهادت دکتر چمران به ما رسید و ما از این بابت خیلی ناراحت شدیم. در همین حین نیز خبر زخمی شدن علیرضا به ما رسید، مدتی در آنجا بودیم که به علت شهادت مقدم ، مسئول خط طراح کرخه نور، ما را به آن منطقه بردند. این منطقه حدوداً سمت راست سوسنگرد قرار داشت. وقتی به آنجا رسیدیم بچه هاپی ارتش در حال پدافند از آنجا بودند زمین آن منطقه کفی و صاف بود بچه های جهاد سازندگی در حال احداث خاکریز بودند. ما هم شروع به ایجاد سنگر کردیم چند روزی به ماه مبارک رمضان بیشتر باقی نمانده بود، شب تا به صبح نگهبانی می دادیم و روز ها استراحت می کردیم، بچه های اطلاعات نیزروی خاکریز با دوربین منطقه را زیر نظر داشتند. صبح که می شد، چون عراقی ها دید داشتند، آتش توپخانه و خمپاره را به طرف ما مرتب شلیک می کردند به همین دلیل سعی می کردیم از خاکریز ها بالا نرویم؛ زیرا فاصله ما با آن ها کمتر از یک کیلومتر بود. ماه رمضان فرا رسید شهید حسین مقاتلی، سید محمد جعفری و من و دو نفر دیگر که در یک سنگر بودیم، تصمیم گرفتیم که قصد 10 روز کرده و روزه بگیریم به ما می گفتند: نباید روزه بگیرید، چون هر لحظه امکان دارد به شناسایی بروید و روزه شما باطل می شود ؛ ولی ما توکل به خدا کردیم تصمیم گرفتیم که روزه بگیریم وقتی به ما ناهار می دادند آن را برای افطار و شام خود را برای سحر می گذاشتیم. شهید غلامحسین موجی که خیلی شوخ طبع بود سنگر اجتماعی ما با آن ها و شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی نزدیک هم بود. غلامحسین هر موقع نگهبان می شد و خمپاره ای نزدیکی های سنگر آن ها به زمین می خورد شروع می کرد به فریاد زدن که سرم ترکش خورد و به پایین می آمد و، چون شب بود و کسی او را به خوبی نمی دید همه با ناراحتی دور او جمع می شدند، ولی او بعد از چند دقیقه بلند می شد و می گفت: شوخی کردم تا این که شب ششم یا هفتم ماه مبارک رمضان بود که صدای فریاد غلام حسین بلند شد که می گفت: مجروح شده ام گفتیم: او شوخی می کند و این چندمین باری است که چنین چیز می گوید ؛ ولی بعد از نیم ساعت دیدیم که آمبولانس آمد و او را به بهداری برد. شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی و من و اسماعیل کمان و سید محمد جعفری و محمود باشی و علی بختیاری آنجا بودیم که او را به بیمارستان منتقل کردند. عصر روز دهم ماه رمضان بود شهید علیرضا گفت: من می خواهم به اهواز بروم شما نمی آیید ، چون 10 روز، روزه ی ما تمام شده بود به همراه او رفتیم و گفتیم: سری هم به غلام حسین بزنیم به بیمارستان هتل نادری رسیدیم، ما رو به روی درب بیمارستان ایستادیم و شهید علی رضا به همراه اسماعیل ماهینی به داخل رفتند، وقتی که برگشتند، خیلی ناراحت بودند گفتند: غلامحسین خیلی حالش بد است و نمی گذارند کسی به ملاقاتش برود به مدرسه شهید جلالی رفتیم و شب را همان جا ماندیم. روز بعد نزدیکی های غروب بود که زنگ زدند و گفتند: غلامحسین شهید شده است ، شهید علیرضا از من پرسید: آیا می توانی رانندگی کنی ؟ من با این که گواهینامه نداشتم؛ ولی می توانستم رانندگی کنم گفتم: بله می توانم کمک راننده باشم . به بیمارستان رفتیم و یک وانت بار به ما دادند و گفتند: شهید غلامحسین را پشت آن بگذارند و یخ و پتو دورش بپیچید و تا صبح او را به بوشهر برسانید ، ساعت 9 شب بود که حرکت کردیم نزدیکی های دیلم که رسیدیم راننده خیلی خسته شده بود من به او پیشنهاد کردم تا کمکش کنم تا ساعت 8 صبح رانندگی کردم، شهید را به بیمارستان فاطمه زهرا (س) بوشهر تحویل دادیم و خانواده اش نیز به بیمارستان آمده بودند، غلامحسین را تشییع کردند من و راننده به خانه خودمان رفتیم و 2-3 ساعتی استراحت کردیم و دوباره به اهواز برگشتیم. یک روز با شهید اسماعیل کمان و شهید ناصرمیرسنجری و یکی دو تا از بچه ها در حال درست کردن سرویس بهداشتی بودیم در همین حال شهید چمران آمد و در نزدیکی ما ایستاد و پرسید چه کار می کنید ؟ به او گفتیم: در حال سنگر ساختن هستیم لبخندی زد و رفت. ادامه دارد... انتهای پیام / ...
روایت زندگی مبارزاتی شهید چمران در مستند "سراج"
به گزارش روابط عمومی شبکه یک، این مستند 30 دقیقه ای از حیات سیاسی شهید چمران آغاز می شود و تا حضورش در جبهه سوسنگرد و شهادت در منطقه دهلاویه را به تصویر می کشد. حضور دو ساله در مصر و فراگیری دوره های چریکی و جنگ های پارتیزانی، حضور شهید چمران برای ادامه تحصیل در دانشگاه کالیفرنیا در سال 1332و کسب درجه ممتازی دکتری در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، عزیمت به لبنان و تشکیل گروه "حرکت ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر(3)
شاکردرگاه را بالای سر خودم دیدم از او پرسیدم: چه اتفاقی افتاده آیا کسی شهید شده است ؟ گفت: اسماعیل ماهینی مجروح شده فردای آن روز ما را از هتل نادری مرخص کردند. نجف شاکردرگاه مرا به مدرسه شهید جلالی برد بچه ها که از عملیات برگشته بودند به دیدن من آمدند در بین آن ها مهران توکلی هم بود با دیدن من خیلی خوشحال شد و فردای آن روز به بوشهر آمدیم و بعد از یک مرخصی کوتاه، دوباره به جبهه برگشتم. سه، چهار ماه بعداز شهادت دکتر چمران، ستاد جنگ های نامنظم در سپاه ادغام شد و به همه ما تسویه حساب دادند و گفتند: دیگر باید از طریق بسیج اعزام شوید . انتهای پیام/ ...
کتاب مهاجر سرزمین آفتاب رونمایی می شود
. اخیراً کتاب "مسیح رزم" را در ژانر خاطره نگاری منتشر کرد. ضمن اینکه اکنون مشغول بازنویسی خاطرات علی چیت سازیان فرمانده شهید دوران دفاع مقدس و فرمانده اطلاعات - عملیات لشکر 32 انصارالحسین است. کتاب "راز نگین سرخ" با موضوع جنگ ایران و عراق برگرفته از زندگی، رزم و شهادت سردار شهید محمود شهبازی می باشد. شهید محمود شهبازی متولد اصفهان فرمانده سپاه همدان و جانشین لشکر 27 محمد رسول الله (ص ) بود ...
قدم به قدم با چریکی ترین فرمانده نظامی ایران؛ از کالیفرنیا تا کردستان + تصاویر
اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد. پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مصطفی چمران گروهی از رزمندگان داوطلب را به گرد خود جمع کرد و با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگ های نامنظم را در اهواز تشکیل داد. گروه چریکی که روز به روز قوی تر می شود این گروه کم کم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ...
مروری بر زندگی شهید مصطفی چمران در سالروز شهادتش
یافت تا بطور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه کند. گروهی از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگ های نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کم کم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. تنها کسانی که از نزدیک شاهد ماجرا های تلخ و شیرین، پیروزی ها و شکست ها، شهامت ها و شهادت ها و ایثارگری های آنان بودند به گوشه ای از این خدمات که دکتر چمران شخصاً ...