سایر منابع:
سایر خبرها
مردی که به خاطر کرایه صاحبخانه اش را کشت
ام ناسزا گفت و فحاشی کرد. عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم و یکدفعه او را هول دادم که روی موزاییک داخل خانه اش افتاد. بعد چه شد؟ ترسیدم زنم و همسایه بالایی خبردار شود که او را کشاندم داخل اتاق نشیمن و در خانه را قفل کرده، دسته کلید را برداشته و به محل کارم رفته و مشغول کار شدم. با خودم می گفتم شاید به هوش آمده باشد. عصر به خانه بازگشتم و اول، سراغ صاحبخانه رفتم که دیدم نفس نمی ...
اتاقکی که 27 سال است گنجینه شهداست/ ماجرای عموخسرو و تصاویری که زندگی اوست
تیز خمپاره. برمی گردم سمت تصاویر یکی از دیوارها، چشمم بین قاب ها و اسامی شهدا روی اسم و تصویری آشنا می ماند؛ سردار همدانی نگاهم تیزتر می شود و چشمم می چرخد؛ عکس سردار حاج میرزا سلگی ، سردار علیرضا خزایی ، شهید محمدرضا فروتن ، شهید خسرو آزرمی ، شهید محمد ورمزیار ، شهید هواسعلی شلالوند و... را می بینم. می گوید شهدای همدان خاص بودند و چقدر مشتاق شهادت، مقابل عکس آن ها که می ایست ...
زنان خوزستانی، اسوه مقاومت و ایثار
، سعی داشتند از دست آن ها فرار کنند، ولی راه رسیدن به مرز را نمی دانستند من نیز مانند دیگران منتظر فرصتی برای دستگیری نیروی دشمن بودم زمانی که شش نفر از افراد متجاوز، نزدیک منزل ما رسیدند، به آن ها گفتم اگر جلوتر بروید، در محاصره مردم و نیرو های سپاه قرار می گیرد و کشته می شوید گفتند پس چه کار کنیم؟ گفتم: فورا داخل خانه بروید و در اتاق پذیرایی بنشینید و اسلحه خود را درآورید تا آن را پنهان کنم آن ها ...
داستان در سال 2889، نوشته ژول ورن
داستان که در آن یک دختر جوان روستایی به دوستش راجع به مسائل فلسفی جالب بحث و تبادل نظر می کند نشان دهنده تیزبینی شماست. تا حالا روستائیان به این خوبی نشان داده نشده اند. ادامه بده، آرکیبالد عزیزم، ادامه بده! از دیروز، به خاطر کارت، 5000 نفر دیگر به آبونه های ما اضافه شده. به سمت تازه واردی که می بیند می چرخد، بار دیگر شروع می کند: آقای جان لاست، از کارتان راضی نیستم. داستانت تصویری از ...
تک تیراندازی که با ذکری از قرآن دقیق به هدف می زد
به ما گفت: پسر همسایه شهید شده و این حرف اضطراب ما را بیشتر کرد. من طاقت نیاوردم و به بهانه خرید نان از خانه بیرون رفتم از شدت ناراحتی جلوی نانوایی روی زمین نشستم که در همین حال پدرم را دیدم که جلو آمد و خبر شهادت احمد را به من داد. پدری که برای فرزند قرآن می خواند پدرم علاقه زیادی به احمد داشت و شهادتش او را بسیار ناراحت کرد اما صبر موضوعی بود که پدر در مواجهه با این داغ در پیش ...
نگاه الهیاتی به مسئلهٔ شر
بچه ای با وحشی گری تمام مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار گرفت و خفه شد. مادر دختر با نامزد خود و مرد بیکاری در کنار سه فرزندش زندگی می کرد. یکی از بچه ها نوزاد نه ماهه ای بود که زن از نامزد خود داشت. در شب سال نو زن و دو مرد به میخانه ای در نزدیکی خانه شان رفتند. جزئیات حادثه در قضاوت کردن مهم است. ساعت 8 شب، نامزدِ زن را که مواد مخدر و مشروبات الکی زیادی مصرف کرده بود، از میخانه اخراج ...
ضربه شمشیر سامورایی برای قتل دوست
درگیری شرکت نکردند. ضربه ای که من به کتف مقتول زدم، برنده نبود اما چند روز بعد فهمیدم که او فوت کرده است. کیفرخواست علیه همه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس مادر مقتول به عنوان ولی دم در جایگاه قرار گرفت و گفت: پسر من تازه داماد بود. من از خون او نمی گذرم و باید متهم قصاص شود. ...
ضربه شمشیر سامورایی برای قتل دوست
دارم و از او خواستم تا وارد دعوا نشود اما او گوش نکرد و فقط به من گفت که اگر دست خالی بیایم، ممکن است کشته شوم. به همین خاطر به داخل خانه رفتم و شمشیر سامورایی تزئینی را که روی دیوار اتاقم بود برداشتم و با آنها همراه شدم. وقتی وارد دعوا شدیم، ناصر شمشیر را از من گرفت و یک ضربه به کتف مقتول زد. بلافاصله سوار موتور شدیم و با هم فرار کردیم و صبح روز بعد فهمیدیم اکبر کشته شده است.بعد از گفته های متهمان ...
فیلم های سینمایی آخر هفته از باشو غریبه کوچک تا دیوانه ای از قفس پرید
دارد که افرادی به عمد خانه یا محل کار خود را برای دریافت بیمه آتش می زنند. بازرس قبلا پدرش را در همین شغل از دست داده و به گونه ای عموی خود را در مرگ پدرش مقصر می داند چون اعتقاد دارد عمو به کمک پدرش نرفته است. عمو نیز بارها به او توضیح داده که در صورت کمک به پدر او ممکن بود جان افراد بیشتری به خطر بیوفتد. تا این که بازرس مرگ چند پسر خرد سال شده است. او متوجه می شود این پرونده به طراحی و ساخت موشک ...
آنانکه ضد وصیت شهید همت بوده اند هم پیام تسلیت دادند!
خانه شد و گفت حال ابراهیم خوب نیست و در یکی از بیمارستان های اهواز بستری شده است. خیلی نگران شدم و بی تاب این بودم که یک نفر مرا ببرد تا پسرم را ملاقات کنم. بیقراری امانم را بریده بود. تا اینکه پسر بزرگ ترم آمد و بدون هیچ مقدمه ای وقتی این حالات مرا دید گفت منتظر کی هستی مادر؟ ابراهیم شهید شده است. با شنیدن این خبر بیهوش شدم. پدر ابراهیم هم از حال رفت و روی زمین افتاد. چند ساعتی اصلا توی این دنیا ...
آمنه جان داد و جان بخشید
کردند تا کارهای مقدماتی جداسازی اعضای بدنش انجام و او به بیمارستان سینا تهران منتقل شود. او درباره حادثه ای که باعث شد آمنه دچار مرگ مغزی شود می گوید: ما اطلاعات زیادی از جزئیات تصادف نداریم. فقط می دانیم که آن روز آمنه به همراه دوستش درحال بازگشت از خانه پدرش به خانه خود بود که این اتفاق افتاد. آنطور که شاهدان گفتند دو خودرو از روبه رو با هم به شدت برخورد کرده بودند و حادثه تلخی بود. ...
چشم به راه برادر
کمک بهمن برود و او را به بیمارستان برساند، بی این که به این موضوع فکر کند که بهمن پدر و سرپرست یک خانواده است و همسر و فرزندانی منتظر بازگشت او به خانه هستند، یا در قبال جرمی که انجام داده، مقصر است، پایش را روی گاز گذاشت و با سرعت زیادی صحنه حادثه و جرم را ترک کرد. بهمن 57 ساله را به سرعت به بیمارستان فیاض بخش تهران منتقل کردند تا تحت درمان قرار گیرد و شاید جان و زندگی اش نجات پیدا کند ...
ایثار زنان ایرانی فراموش نمی شود
گفت و بعد از سال ها تحمل بیماری به فرزندان شهیدش ملحق شد. گرچه این روزها جای حاج محمود، پدر شهیدان خالی است اما صحبت از مناعت طبع و بزرگ منشی او زبانزد همه است. حالا حاج خانم مانده است و 4 قاب عکس مردان خانه اش که همگی رفته اند. اما دلش خوش است و زیر لب شکر می کند که امیرحسین پسر کوچکش، همراه خانواده اش کنار اوست و دختر و دامادش هم هوای او را دارند. خودش می گوید: تا زمانی که خدا باشد، تنها نیستم ...
گفت و گو با علی سلیمانی، بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر و تلویزیون "عزیزِ" فیلم سینماییِ "تنگه ابوقریب"
. یادم هست که با خانواده برای گردش به شمال کشور رفته بودم . وقتی با من تماس گرفتند و من برگشتم تهران به دفتر آقای ملکان مراجعه کردم . ایشان در فاصله چند روز به من چند فیلمنامه متفاوت دادند تا آن ها را بخوانم . در طول چند هفته به ما نزدیک چهارده ورژن فیلمنامه های متفاوت دادند و ما همه آن ها را خواندیم . هم من و هم حمید آذرنگ و جواد عزتی و حمید جدیدی . بعد از خواندن فیلمنامه ها که با هم ...
نسبت زنان و دفاع مقدس در آثار فمینیستی
زندگی میکند. رودابه در کنکور شرکت کرده و در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته می شود، ایام جنگ تحمیلی است. وقتی رودابه در دانشگاه مشغول تحصیل است خبربمباران محله امیرآباد که خوابگاه های دانشجویی را در خود دارد میرسد. او قصد بازگشت به گوران می کند، اما احسان پسردایی اش از او می خواهد به خانه یوسف خان که دایی احسان است برود. یوسف خان رودابه را بیهوش کرده و به او تجاوز میکند. رودابه روز بعد از خان ...
واکنش جالب میمون به شعبده بازی یک مرد
گزارش کامل گزیده خبرهای تابناک جوان را بخوانید. نخستین تاکسی های پرنده مهرماه به آسمان ایران می آیند رونمایی ژاپن از ربات 18 متری + فیلم دلنوشته وزیر بهداشت برای شهید سردار سلیمانی خطر از بیخ گوش ایستگاه فضایی بین المللی گذشت ثبت رکورد بی سابقه کرونا در عراق ماجرای مرگ پسر تهرانی در خانه اجنه های تهران واکنش جالب میمون به شعبده بازی یک مرد ...
بهترین فیلم های تاریخ سینما – فهرست 40 فیلم برتر به همراه خلاصه داستان – قسمت دوم
همراه السا به قلعه آلمانی ها می رود و پدرش را نجات می دهد. اما در این جا در می یابد که السا و والتر از طرفداران نازی ها هستند. و یادداشت های دکتر جونز را به برلین فرستاده اند؛ با این وجود پدر و پسر موفق به فرار می شوند در این بین برودی که به خاورمیانه و نزد سلا (ریس دیویز) رفته، به دست نازی ها که همراه السا و والتر به صحرا آمده اند، اسیر می شود اما جونزها سرمی رسند و در محل معد جام، معلوم می شود تنها ...
سوی هابیلی جنگ، سوی قابیلی جنگ
هم اسناد لانه جاسوسی که بعد ها منتشر شد نشان می دهد که آمریکایی ها و انگلیسی ها و صهیونیست ها ی حاکم بر تهران همان موقع گفتند که راهپیمایی عاشورا و اربعین تیر خلاص بود و دیگر نمی توانیم رژیم را حفظ کنیم. جنگ هم که تحمیل شد، ادامه همین زنجیره توطئه بود و در جنگ هم دوست و دشمن می دانند که تکیه به منطق کربلا داده بودیم و هیچ عملیاتی بدون نام امام حسین (ع) و بدون یاد عاشورا و کربلا انجام نشده است پس ...
مرگ پسر تهرانی در خانه اجنه های دربند تهران
سال سن دارند برای تفریح از منطقه یافت آباد به این خانه متروکه آمده اند. در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که این 6 پسر برای کنجکاوی به این خانه متروکه رفته اند و وقتی صداهای عجیب و خنده از داخل خانه شنیدند از ترس پا به فرار می گذارند که آرش 21 ساله از این ساختمان به پایین سقوط می کند و به کام مرگ فرو می رود. خانه اجنه ها در دربند صبح سه شنبه 5 پسر 15 تا 21 ساله برای تحقیق در ...
راز مرگ پسر جوان در خانه اجنه
دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت تحقیقات آغاز شد. در بررسی های صورت گرفته مشخص شد پسر جوان به نام آرش همراه 5 نفر از دوستانش که همگی در یکی از محله های جنوب تهران زندگی می کردند از سر کنجکاوی و هیجان راهی خانه ای متروکه در منطقه دربند شده اند که گفته می شد آن خانه جن دارد. اما بعد از ورود به خانه با شنیدن سر و صداهایی موهوم و ترسناک ناگهان دچار وحشت شدند و پا به فرار گذاشتند اما در ...
داماد عصبانی پدر و مادر همسرش را کشت
...> اعترافات عامل جنایت در بلوک4 عامل جنایت در بلوک 4 منطقه قاسم آباد مشهد با دستورات ویژه قضایی و تلاش 48 ساعته کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در حالی دستگیر شد که با ضربات چاقو اعضای یک خانواده را به خون کشیده بود. بیشتر بخوانید راز مرگ پسر جوان در خانه اجنه پسر جوان وقتی راز خانه جن ها در شمال تهران را شنید از روی کنجکاوی تصمیم گرفت با دوستانش به آن ...
روایت دلاوری های خلبان شهید گلستانی از حاجی کلاته تا آمریکا
...> همسر این شهید در خاطره ای میگوید: ساعت هفت صبح امیر از خانه بیرون رفت، هنوز لحظه ای نگذشته بود که دوباره برگشت، پرسید: خانم، بچه ها هنوز خوابن؟ به چشم هایش نگاه کردم، آرام و قرار نداشت، گفتم: آره خوابن داخل اتاق رفت، نگاهی به لیلای پنج ساله و ثریای دوازده ماهه اش انداخت، چیزی در چشم هایش بود که آزارم می داد، از در که بیرون رفت شوری عجیب به دلم افتاد، از جلوی در خانه تا جلوی دژبانی ...
مرگ مرموز پسر جوان در خانه اجنه
گروه حوادث: پسر جوان وقتی همراه دوستانش به خانه ای متروکه رفته بود به طرز عجیبی جان باخت.ساعت 3 بامداد دیروز به قاضی ساسان غلامی، کشیک جنایی تهران، خبر رسید که پسر 21 ساله ای در خانه ای متروکه در منطقه دربند جانش را از دست داده است. شواهد اولیه نشان می داد، پسر جوان به دلیل سقوط از ارتفاع و برخورد سرش با جسم سخت جان باخته است؛ با وجود این بازپرس جنایی همراه با گروهی از مأموران پلیس آگاهی راهی محل ...
قتل پدر به خاطر 87 هزار تومان پول مواد!
روزنامه ایران: این حادثه دوشنبه 17 شهریور در خانه ای واقع در منطقه حکیمیه تهران رخ داد. وقتی مأموران آتش نشانی به محل رفتند پس از خاموش کردن آتش یک زن و پسر جوانش را که دچار سوختگی سطحی شده بودند از خانه بیرون آوردند، اما پدر خانواده که دچار دودگرفتگی شده بود پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. طبق اظهارات همسایه ها و کارشناسان آتش نشانی، حریق عمدی بوده و مأموران کلانتری در همان نزدیکی پسر ...
حمله همراهان بیمار کرونایی به یک پرستار
[سیما فراهانی] درست بعد از مرگ بیمار کرونایی جنجالی بزرگ در بیمارستانی در شرق تهران اتفاق افتاد. پرستار بخش آی سی یو، وقتی بعد از 70 دقیقه احیا خبر تلخ مرگ بیمار شصت وسه ساله را به خانواده اش اعلام کرد، هرگز تصورش را هم نمی کرد که تا حد مرگ کتک بخورد. پرستار که تازه دو ساعت قبل شیفتش را تحویل گرفته بود، وقتی با سطح هوشیاری پایین و تنفس کم بیمار مواجه شد، اقدامات لازم را انجام داد، اما بیمار ...
زنگ خطر نشر دینی و قرآنی در آخرین شهریور قرن
تاج لنگرودی بوده و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. در بخشی از این کتاب با عنوان خطبه حضرت زین العابدین (ع) در مسجد دمشق آمده است: سپس فرمود: منم پسر فاطمه زهرا (س). منم پسر بانوی بانوان. منم پسر خدیجه کبری (س). منم پسر کشته شده با ستم. منم پسر کسی که سرش از قفا بریده شد. منم پسر کسی که تشنه بود تا هنگام مرگ. منم پسر کسی که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند. منم پسر کسی که جِنّ در زمین و پرندگان ...
از جبهه های جنگ تا مزرعه آفتابگردان
تاریک فرو برده بود که ناگهان کسی از درون تاریکی روی صورتش آب دهان ریخته بود. نصیری یک پیرمرد نابینا، یک زن 50 ساله و دختری 17 ساله را آنجا دیده که ترسیده بودند و نه آن ها فارسی بلد بودند و نه او عربی؛ اما بالاخره توانسته بود دست و پا شکسته بهشان بگوید که هموطن است و برای نجات آن ها آمده است. او می گوید از شدت خوشحالی سر از پا نمی شناختند و می خواستند او را بغل کنند و ببوسند ...
اگر عالم قدس را از ادبیات حذف کنیم چیزی باقی نمی ماند
.... وی افزود: برای نوشتن، اطلاعاتی در اختیار من قرار گرفت. از میدان ژاله شروع و تا جزیره مجنون پیش رفتم. زمانی که دو فصل اول به اتمام رسید، متن را به آقای شاه آبادی تحویل دادم، و گفتند که متن سخت و دشوار است. قرار شد، همسر، پسر و خواهر شهید نیز مطالعه کنند و 15 روز بعد نظر قطعی را بدهند. دو روز بعد تماس گرفته و گفتند به همین منوال ادامه دهید. برای نوشتن کتاب روزی 18 ساعت وقت صرف می کردم ...
سورن کیرکگور و رسالت ناخوشنودی
بیست و چهار سال داشت، می نویسد: گاهی، در سرم چنان سر و صدایی است که گویی کاسه ی سرم را بلند کرده اند درست مانند زمانی که اجنّه کوهی را کمی بالا می برند و بعد مهمانی برگزار می کنند و به رقص و پایکوبی مشغول می شوند. اما ادبیات رومانتیک به کیرکگور آموخته بود که احساسات شدید نشانه ی نبوغ است، به ویژه اگر دردناک باشد. او دو ماه بعد می نویسد: افسردگی واقعی، مانند بخارات ، تنها در حلقه های طبقات بالای ...
وسواس جراح ایرانی در درمان مجروحان عراقی پزشکی که با چراغ قوه در خط مقدم جراحی کرد 2 مهر 1399 ساعت: ...
تحصیل در این رشته، وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم. در آن زمان تخصص در ایران نبود و امتحانی برای تحصل و گذراندن دوره تخصص در خارج از کشور برگزار می شد. بنده این امتحان را داده و پذیرش شدم. دوره دو ساله ای را به سپاه بهداشت رفته و بعد از آن نیز به آمریکا رفتم. در آمریکا بورد تخصصی جراحی عمومی را گرفتم؛ در همان موقع رشته فوق تخصص جراحی عروق به صورت رسمی نبود، اما بنده آموزش مربوط ...