سایر منابع:
سایر خبرها
کور کردن چشم به هواخواهی مادر در شهریار
.... وی با اعتراض و عصبانیت از همسرم گلایه کرد که چرا به مادرش بی احترامی کرده است. تلاش من برای آرام کردن این پسر به جایی نرسید و دعوا شدت گرفت. در همین حین پسر همسایه شروع به کتک زدن من کرد. اما دقایقی بعد ناگهان این درگیری به نزاعی خونین بدل شد. او با چاقو به جان من افتاد. از سر و صدای من، پسرم و برادرم از خانه بیرون آمدند تا مرا از دست این پسر خشن نجات دهند. ...
یادی از شهید علی عباس چاچ
. و این دنیای مادی نیست بلکه کوله بار ما، عملمان است. از همه برادران و خواهران حلالیت می طلبم و مخصوصاً از پدر و مادر و از همسرم می خواهم که هرچه زحمت کشیده و هرچه آزار از بنده دیده مرا حلال کنند از همه خانواده ام می خواهم که پیرو قرآن و اسلام و امام باشند و از همه شما طلب مغفرت می کنم. شهید علی عباس چاچ به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پانزدهم فروردین 1365، با سمت معاون گروهان در سلیمانیه عراق به شهادت رسید. پیکر او مدت ها در منطقه برجا ماند وی را پس از تفحص سی ام تیر 1374، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند. انتهای پیام ...
تو فامیل کی به شما محرمه کی نامحرم
عموی عمو اگر دایی یا عموی پدر یا مادر انسان هم باشند مَحرمند و الا مَحرم نیستند) محارم نسبی (خونی) مردان مادر، مادربزرگ پدری و مادری هر چه بالاتر روند. دختر خود فرد و دخترِ پسر یا دخترِ دختر فرد (نوه ها و نتیجه ها هر چه پایین تر روند). خواهر یعنی دختری که مادر او یا پدر او یا هر دوی آنان با مرد مزبور یکی باشد. اولاد و نوه ها و نتیجه های خواهر هر چه پایین تر ...
میخوانمت به طرز زمان های کودکیم // بابای مهربان "امام زمان" حسن(ع)
... من یک از صد هزار را گفتم گریه کم کن دلم فدای دلت گریه کم کن که گریه ها داری ای که از روضه ام عزاداری سنگ کوفی نخورد بر سر تو زیر سم ها نرفت پیکر تو روبروی سکینه (س) و زینب (س) غرق در خون نشد سراسر تو مملو از خاک و خون و خاکستر حنجرت را ندید مادر تو پیش چشمت نشد خدا را شکر اربا اربا علیِ اکبر تو ...
شیعه راستین از تلاش خسته نمی شود
را ناراحت کرده ام امید است که مرا ببخشید از فقدان من گریه و زاری ننمائید. مادرم هر چند که تو برای من مادری دلسوز و مهربان بوده ای ولی این دلسوزی و مهربانی تو برایم مانعه ای برای رسیدن به ا... نمی شود و امید است که بعد از من سرپرست دلسوز برای خانواده ام باشید. اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم .(بار خدایا بیامرز برایم گناهانی که بدرند پرده ها را) اللهم اغفرلی ...
بدترین جملاتی که ممکن است به همسر خود بگویید
زندگی به همسر خود نگویید؛ زیرا حسی همچون وابستگی محض می دهید. باید بدانید که هر فردی برای خود نیاز به فضای شخصی دارد و جمله ی تو فقط مال منی به معنای به رسمیت نشناختن فضای شخصی و آزادی فردی همسرتان است. شاید احساس ترس را در وجود او بیندازید. 2. تو زندگی منو نجات دادی گاهی اوقات کسی به معنای واقعی، زندگی ما را حفظ می کند و از خطری که در کمین جان ما است نجات مان می دهد؛ ولی وقتی به ...
قاتل،اعترافش در مورد قتل دختر13ساله را پس گرفت/ اعتراف قبلی:چون با پسر دیگری دوست شده بود،او را آتش زدم
. بدین ترتیب یاسر به اتهام قتل عمد بازداشت شد. وی یک بار به اتهام قتل عمد در دادگاه کیفری یک استان البرز به ریاست قاضی رنجبر قیومی محاکمه شد، اما چون بخشی از مدارک پرونده ناقص بود، رسیدگی دوباره به تکمیل تحقیقات موکول شد. در دادگاه چه گذشت؟ سرانجام صبح دیروز رسیدگی به این پرونده در دادگاه کیفری به ریاست قاضی قیومی و با حضور دو مستشار در شعبه یکم استان البرز انجام شد ...
موضوع امانت داری در قرآن کریم و گفتار ائمه هدی
مورد مؤمن و غیر مؤمن حکم آن ها فرق نمی کند): 1 - برگرداندن امانت به انسان، نیک باشد یا فاجر . 2 - وفای به پیمان برای نیکوکار یا فاجر . 3 - نیکی کردن به پدر و مادر، نیک باشند یا بدسرشت . و در حدیث دیگری امام صادق ( علیه السلام) فرمود: تقوا پیشه کنید و بر شما باد امانتداری، پس اگر قاتل امیرالمؤمنین ( علیه السلام) امانتی را به من بسپارد، هرآینه آن را به او باز می گردانم ...
سیره کودکی امام حسن عسکری علیه السلام در کنار پدر و مادر بزرگوارشان
، سوره مومنون) بهلول گفت: از شما تقاضا می کنم مرا موعظه و نصیحت کنید . امام حسن عسکری علیه السلام با حال ملکوتی مخصوصی با خواندن اشعاری اورا موعظه نمودند . امام حسن عسکری علیه السلام در هنگام موعظه حالشان منقلب شد و از حال رفتند. وقتی حالشان خوب شد ، بهلول عرض کرد : با اینکه تو کودک هستی و گناهی بر عهده تو نیست ، چرا اینگونه از خود بیخود شدید؟ امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند : ای ...
اعتیاد به شیشه، فرجام اعتماد دختر چاق به داروساز قلابی
اداره پلیس رفت و گفت دخترش را در یکی از بیمارستان های تهران پیدا کرده است. بدین ترتیب مأموران پلیس راهی بیمارستان شدند و از دختر جوان درباره علت گم شدنش تحقیق کردند. روشنک در تحقیقات پلیسی مدعی شد که پسر جوانی به نام ایرج او را ربوده و پس از اینکه بیهوشش کرده اموالش را سرقت کرده است. اضافه وزن داشتم وی در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل یکی از دوستان همکلاسی ام مرا در ...
1039/شهید نریمان حقی زاده: شما را به صبر و پاکدامنی سفارش می کنم
بدانند ما درس آموخته مکتب سیدالشهدا و فرزند برومند خمینی کبیر هستیم که شهادت آغاز زندگی برای ماست. تمام شهدای این سرزمین این راه آگاهانه برگزیده اند و اگر صد جان در بدن داشته باشند آن را مجدد در راه اهداف جمهوری اسلامی ایران اهدا خواهند کرد، جان ما در برابر هدف های انقلاب به اندازه گاهی ارزش ندارد. پدر و مادر هرگز در مرگ من گریه و زاری نکنند چراکه من به مهمانی خدا می روم. مرا حلال کنید و از خطاهای من بگذرید. خواهرانم شما را به پاکدامنی و صبر و بردباری و تحمل زینب گونه وصیت می کنم. انتهای پیام/89001/ ...
ماجرای غسل کردن های مکرر یک شهید!
همبازی شد و به درد و دل های شان گوش می داد. نزدیک رفتم و گفتم: پسرم! چه می کنی؟ تو که هم سن و سال آنها نیستی . به چشمانم نگاهی انداخت و گفت: پدر جان! اگر ما به کودکان مان اهمیت ندهیم و با آنان همراه نشویم، دشمنان از فرصت استفاده کرده و به آنان نزدیک خواهند شد، اینان آینده سازان کشورمان هستند و روزی مانند خیلی از جوانان امروز نگهبان شریعت و قرآن خواهند بود. اگر ما آنان را در نیابیم جذب اسلام و زیبایی های آن نکنیم، دشمن آنها را از ما خواهد ربود . راوی: پدر شهید روحانی شهید نورالدین عبدالله نیا بابل ...
مرگ پشت دیوار است
های شهرم، جمع خودمانی زنان همسایه و گپ وگفت های دقیقه نودی، شور و هیجان عروس کِشان های شبانه و نورافشانی های خیره کننده، خنده دانش آموزان فارغ از تحصیل و مدرسه، خریدهای سرِ چراغ، لحظه شماری برای سفرهای نوروزی، دورهمی های فامیلی و خیلی دل خوشی های الَکی؛ اگرچه کوچک بودند، اما تا عمق جان خوشحال مان می کرد، حالا اما چرا هیچ چیز حال دلمان را خوب نمی کند. تابلوی نقاشی هزار رنگ پاییز هم این ...
عذاب وجدان افرادی که در دوره کرونا به سفر رفتند/ مادرم را من کشتم/ آن پسر 11ساله را من یتیم کردم
.... امسال گفتیم کروناست نمی شود میهمانی گرفت، تصمیم گرفتیم همه خانواده را ببریم ویلای شمال و آنجا یک جشن خانوادگی بگیریم. پیش خودم گفتم همه مدت هاست از تهران بیرون نرفته اند و این فرصت خوبی است. پسر من امسال 10 ساله شد اما این تولد به کام مان زهر شد. مادرم. این بار دیگر گریه امانش نمی دهد. صدای گریه و سرفه درهم می آمیزد، معذب می شوم. می گویم می توانم وقت دیگری مزاحم شوم، یا اصلاً اگر ...
شهید محمد بادوشی: نابودی آمریکای جنایتکار را از خدا بخواهید
همچون ابراهیم (ع)، اسماعیلت را به قربان گاه فرستادی و سلام بر تو ای مادر! که فرزندی چون اسماعیل در دامن پرورانیدی که غسلش از خون و کفنش از خاک غربت و آرزویش به جای حجله دامادی، حجله شهادت است. سلام و درود بر تو ای خواهر! که چون حضرت زینب (س) استوار و پایدار، صبر بر شهادت برادرت داری و باز در پایان از کلیه برادران و دوستان و آشنایان و کلیه کسانی که در طول عمر کوتاه من هر بدی یا خوبی یا بی ادبی از بنده ...
فرمانده شهیدی که در سردخانه زنده شد، که بود؟
پشت پنجره را می کاوید و در افکارم غرق بودم، صدایی آشنا و دلنشین مرا از رویاهایم به فضای داخل اتاق برگرداند، صدایی بهشتی که آرزویم یک بار دیگر شنیدنش است، به سمت در برگشتم، فرمانده لشکری را دیدم که به دیدن دوست جامانده اش آمده بود، حاج همت با لبخندی بر لب، به سمتم آمد و گفت: عباس جان ناراحت نباش که شهید نشدی، ولله که تو شهید زنده ای به شرط اینکه بعد از ما مانند حضرت زینب (س) عمل کنی. آری او ماند تا روزهای بی همت و باکری و زین الدین و... را ببیند، تا سختی های زندگی بی شهدا را تاب آورد، تا بر خوان انقلاب نشستن ها را نظاره کند... تا... تا ...
کافمن نمی دانسته یک سوم پایانی رمان را چگونه به فیلم برگرداند
و خود شر همیشه چیزی است مابعدالطبیعه رید با نفوذ در عمقِ روح و روان انسان سوالاتی را درباره خودآگاه و ناخودآگاه، هویت، اراده ی آزاد، ترس، اهمیت روابط انسانی و ظرفیت تحمل مان برای انزوا مطرح می کند. رادیو ان پی آر رمان تو این فکرم که تمومش کنم را یکی از ده رمان برتر 2016 انتخاب کرد و در همان سال جایزه معتبر شرلی به این رمان داده شد. و خارق العاده و خارج از کنترل بشر. همین تا حدی به ...
قطعه جدید لالایی از زبان مادر سردار سلیمانی
نقش زیادی در شهرت و شناخته شدن اش داشت. این قطعه مشهور از او بار ها و بار ها از رادیو و تلویزیون پخش شده است و همچنان مثل روز های نخست جذابیت دارد. اولین آلبوم این خواننده با نام برای تو بود. صنعتگر خوانندگی را به طور جدی و حرفه ای دنبال کرد؛ او کار های بسیاری خواند و توجه صدا و سیما را به خود جلب کرد تا جایی که برای اجرا و همکاری در ایام و مناسبت ها و حضور در برنامه های مختلف از او دعوت ...
پرستارانی که از جان مایه گذاشتند/ شکست کرونا در برابر بسیج مردمی
به گزارش سفیر افلاک، وقتی کتاب تاریخ ایران اسلامی را ورق می زنیم با حقایقی از انسان های آزاده روبه رو می شویم که شبیه به افسانه هاست؛ افسانه هایی که جز حقیقت نیست. چه انسان هایی که مَردانه ایستادند و مردانه تر جان دادند تا یک نسل با آزادگی و سربلندی زندگی کنند، حوادث گوناگون در تاریخ ملت ها نشان داده است که شجاعت و جوانمردی انسان ها در کشاکش بلاها و روزهای سخت نمایان می شود. ...
حامی و پشتیبان امام باشید
که راه کلیه شهدای راه حق بوده ادامه دهند. مادر به همسرم بگو که غیرت داشته باشد و صبور باشد چون دنیا به کسی وفا نکرده. مخصوصاً آنانی که انقلابی بوده و همواره به دین و ایمان و انقلاب اسلامی عزیز فکر می نمایند. مادر جان پیامی دارم که پیام مرا به گوش کلیه مردم ایران برسانید و آن است که پیوسته تمام مملکت ایران حامی و پشتیبان امام عزیز باشید و خط انقلاب اسلامی ایران را تا ظهور امام زمان ادامه دهید. انتهای پیام/ ...
شکایت عجیب از دختر به جرم اغفال پسر!
من ابراز علاقه می کرد تا جایی که من هم یک دل نه، صد دل عاشق او شدم و بدین ترتیب ماجرای عشق و عاشقی ما ادامه یافت و به دیدارهای حضوری در پارک و خیابان کشید. مدتی بعد هاشم مرا به منزل خودشان برد ، آن روز مادرش در خانه حضور نداشت. پدر و مادر هاشم از یکدیگر جدا شده بودند و او با مادرش زندگی می کرد. از آن روز به بعد حتی زمانی که مادرش نیز در خانه بود مرا به اتاقش می برد و با یکدیگر قلیان و ...
شهید مجتبی زرگر: باید از میهن خود جانانه دفاع کنیم
همواره موجودی ضعیف و گنهکار بوده و اگر خطا و اشتباهی کرده ام امیدوارم که مرا مورد عفو و بخشش خود قرار بدهی. پدر بزرگوار و ارجمندم شما حق زیاد گردن من داری و زحمات زیادی برای من کشیده ای و با تمام مشکلات و سختی های زندگی مرا به اینجا و به این سن رساندی از شما می خواهم که مرا حلال کنی، چون که من نتوانستم جبران زحمت های شما را بکنم. مادر گرامیم از تو نیز تقاضا دارم که من را حلال کنی و مرا ...
شعر عاشقانه از جامی
... که به انفاس او شوی زنده هست ازین مردگی مراد مرا آنکه خواهند صوفیان به فنا نه فنایی که جان ز تن برود بل فنایی که ما و من برود شوی از ما و من به کلی صاف نشود با تو هیچ چیز مضاف نزنی هرگز از اضافت دم از اضافت کنی چون تنوین رم هم ز نو وارهی و هم ز کهن نگذرد بر زبانت گاه سخن ...
حرمان سبزواری درگذشت
پروردگارا با بنده خود می کنی آیا مدارا ارباب مطلق! نوکری بس ناتوانم نگذار محروم از نگاه تو بمانم با دست خالی گر مرا از خود برانی دیگر چه کار آید مرا این زندگانی دارم امید لطف و بخشش پس نگاهی بر من نما تا وا رهم از روسیاهی به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی ، علی اصغر اقتداری در سال 1335 در روستای علیک از توابع سبزوار در خراسان ...
غفلتی که مردم را به حراج مرگ می کشاند
برای انسان پیش می آید، به دلیل نیندیشیدن است. امروز تمام ذهن جوانان ما این شده که پول دربیاورند. این مصرف جهان که به همه انسان ها تحمیل شده و انسان امروز را مصرفی بار آورده ، در مکتب اومانیسم ریشه دارد، ما کمتر فکر می کنیم و این به ضرر ماست. وقتی انسان ها کتاب می خوانند اندیشه شان بارور می شود و نمی توانند فکر نکنند. آذر در ادامه به ماجرای صف کشیدن جمعیت زیادی پشت در فروشگاهی در یکی از ...
چیزهایی که ای کاش تو مدرسه یادمون میدادن
یادآوری خاطرات مدرسه و دانش آموزی برای همه ما لذت بخش و خوشایند است زیرا این دوران سرشار از تجربیات درست و غلط است که از یک سو به معلمان و از سوی دیگر به همکلاسی ها ارتباط دارد. اما وقتی به عمق چند سال تحصیلی می اندیشیم با خود می گوییم کاش چیزهایی را می آموختیم که در زندگی فعلی و آینده مان کارساز بود و می توانستیم بیشترین بهره را از آن ببریم. به همین دلیل در این بخش بسیار مهم و جذاب از ...
عقاب های پرسوخته در اوج آسمان ها
و یا مادر عزیزتر از جانشان دل نگران حادثه ای باشد... آنها می روند که مادری مانده در سیل خروشان را به فرزند چشم به راهش برسانند و کودکی در آوار مانده را به مادر نگرانش. می توانند راه ساده تری برای امرار معاش انتخاب کنند؛ اما ساده و سخت برایشان معنا ندارد، اصلا موضوع امرار معاش نیست؛ بلکه دفاع از جان و مال و ناموس وطن است... و کسی چه می داند، شاید می دانستند بالگرد ترابری شینوک پرنده ایست که ...
به جبهه آمدم تا به دستور خداوند گردن نهم
که در این راه حتما پیروزی یا شهادت نصیب گردد که در هر دو حالت ها پیروز هستیم. این فقط ادای وظیفه است، خدمت پدر زحمتکش و عزیز و دانا و مادر مهربانم، به شما از دل و جانم می گویم که چقدر مهرتان در دلم جای دارد ولی در دل که ظاهر نسازم که شاید از پیمودن راهم با زمانم. پدرم و مادرم شما که زحمت کشیده و مرا به این سن رسانده اید چون این فرزندتان نتوانست در این دنیای مادی خدمتی در مقابل زحمات شما ...