شهیدی که خیلی ها دوست داشتند جای او بودند
سایر خبرها
پسرانم سال ها پس از اتمام جنگ، مهمان حضرت زهرا (س) بودند
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: انسیه علی نژاد مادر شهیدان احمد و مهدی و جانباز 45 درصد محمد شیخ الاسلامی است. ابتدای تماسمان مادر شهیدان، حجت را بر ما تمام می کند که بعد از گذشت سال ها از شهادت فرزندانش دیگر خاطره ای از آن ها به یاد نمی آورد تا بتواند برای ما روایت کند، اما همان سؤال اول و دوم کافی بود تا انسیه علی نژاد بی هیچ تعلل و لکنت کلامی برایمان از زندگی و شهادت دردانه هایش یکی پس از ...
آرزویم این است که خداوند ریشه کفر و استکبار را بخشکاند
پیروزی انقلاب جنگی نابرابر علیه ما شروع کردند رزمنده ها گروه گروه به جبهه می رفتند. پسر بزرگم حاج علی به همراه دامادم حاج حبیب لک زایی به جبهه رفتند و شجاعانه در راه از میهن می جنگیدند. نادری بیان داشت: حسین پسر دومم توسط اشرار به شهادت رسید وقتی شهادتش را به من دادند از خدا خواستم حسین من را با حسین فاطمه (س) محشور کند داغ فرزند سخت بود اما من صبوری می کردم و با خودم می گفتم حسین را ...
مادر شهید محمود کریمایی کله بستی آسمانی شد
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، حاجیه خانم سلطان توسلی مادر شهید محمود کریمایی کله بستی به علت کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست. پیکر مطهر این مادر شهید با حضور مردم شهیدپرور و با رعایت پروتکل های بهداشتی تشییع و در جوار فرزند شهیدش در گلزار شهدای کله بست خاکسپاری شد. شهید محمود کریمایی کله بستی فرزند رجبعلی در هفتم آبان 1340 در روستای کله بست بابلسر به ...
داستان ضرب المثل بچه خمیره خدا کریمه
و نه روز تمام شد و وقت فارغ شدن دختر رسید. مادر آمد پیش دخترش ماند و به تاجر گفت: در خانواده ما رسم است بچه را خودمان می گیریم و ماما نمی آوریم تا حمام ده روز بچه را به پدرش نشان نمی دهیم. تاجر قبول کرد. مادر دختر را خواباند وخمیر را از شکم اوباز کرد و به شکل بچه درست کرد و پهلوی دخترخواباند. دختر مرتب گریه می کرد و می گفت: بعد از تمام شدن این ده روز به تاجر چه خواهیم گفت؟ مادرش او را ...
راهی را رفتم که حسین و یارانش رفته بودند
مادر و تمام خانواده احترام زیادی قائل بود. با ایمان و باتقوا بود و به امام و اسلام علاقه وافری داشت و به شهادت نیز علاقه بسیاری از خود نشان می داد. وصیت نامه شهید: جهاد دو چیز را در برمی گیرد: یکی خونی که شهید می دهد و دیگری پیام شهید که باید به همگان نقل شود. به پدرم بگویید که دیگر پیش جدمان سرشکسته نیستم، چون پسرش راهی را رفت که حسین و یارانش رفته بودند. پدر و برادرم، وصیتم به شما این است که این راه خونین را ادامه دهید. انتهای پیام/ ...
خانه نشینی تمایل مردم به نگهداری حیوانات خانگی را بیشتر کرده است
سلامت نیوز :تنهایی بد دردی است، این را کسانی می فهمند که تنها بوده اند. تنهایی نه به معنای انزوا و دور ماندن خودخواسته از جمع، بلکه به معنای مطلق تنهایی و تنها ماندنی که نه به میل و رضایت، که از سر اجبار باشد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ، مادر من قبلاً هم تنها بود. از وقتی پدرم فوت کرده همیشه تنها بوده مگر وقت هایی که ما بچه ها به او سر می زدیم. الان خیلی بیشتر از قبل ...
قاتل شیما با پدر و مادر مقتول روبرو شد + فیلم
؟ اوایل عذاب وجدان داشتم اما بعد از مدتی برایم عادی شد. از طرفی از پدرش کینه به دل داشتم و نمی خواستم اعتراف کنم مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمی کند. فایل آن را از اینجا دانلود کنید: video/mp4 منبع: رکنا کد خبر 460335
جزئیات 50 روز اسارت شیما در خانه بهلول ؛ در آن خانه چه گذشت؟ | برملا شدن راز جدیدی درباره زندگی شیما
کنار رود ارس و بعد هم جاده چالوس بیان کردی؟ راستش در این مدت پدرخوانده شیما خیلی مرا اذیت کرد. او فهمیده بود که من از سرنوشت شیما خبر دارم. می دانست که بلایی سرش آورده ام و همه اش دنبالم بود. برای اینکه مرا تهدید کند شیشه های ماشینم را شکست. مدام می گفت باید راز قتل دخترخوانده اش را فاش کنم. من هم که از او کینه به دل گرفته بودم، برای اینکه او را اذیت کنم و انتقام بگیرم، تصمیم گرفتم دروغ ...
رمز رستگاری شما در اطاعت از ولایت فقیه است
می سازید بیدار شوید و این جان و مالی که خدا به شما داده را در طبق اخلاص قرار داده و تسلیم و تقدیم حق تعالی نمایید تا از رستگاران و سعادتمندان دنیا و آخرت باشید. بنده محمد بختیاری فرزند رشید عضو گردان سلمان از لشکر محمد رسول الله بر طبق وظیفه شرعی که دارم چند وصیتی را بعد از مقدمه ای که عرض شد می نویسم. پدر و مادر زحمتکش و با ایمانم مژده باد بر شما که امانتی را که خدا به شما ...
سه ساعت پای صحبت های زهرا رضایی، همسر شهید مدافع حرم، سرهنگ حاج احمد گودرزی؛ خواستگاری یک نفره جناب ...
! دستم را می گرفت که با دستم توی صورتش بزند. می گفت: لااقل چیزی بگو تا وجدانم راحت بشود. در همین حین من گریه افتادم و خودش هم زد زیر گریه! من باردار بودم و حاج احمد سه ماه من را تنها گذاشته بود و رفته بود سوریه. مهنا هم دیر به دنیا آمد. انگار منتظر بود تا پدرش شهید بشود و بعدش بیاید. در این چند بار هم که از یزد آمد خیلی استرس داشت و مدام زنگ می زد و حال من را پیگیری می کرد. بعد ...
سبک زندگی مجتهدی که خود را آیت الله نمی خواند/ وقتی هدیه سیدمهدی قوام زندگی یک زن را نجات می دهد
بخش هایی از زندگی این عبد صالح خدا مورد بازخوانی قرار بگیرد. آن طور که گل محمدی توضیح می دهد، سید مهدی قوام از طرف دو نفر از مراجع و عالمان دین درجه اجتهاد گرفته بود، اما حتی بعد از وفاتش همه او را با عنوان آقا سید مهدی قوام می شناختند. دنبال اسم و رسم نبود و همین که سید صدایش می زدند برایش کافی بود. او در سال 1342 شمسی از دنیا رفت اما با اینکه کمی بیشتر از نیم قرن از وفاتش می گذرد هنوز هم داستان ...
سردار عشق؛ روایتی از زندگی شهید مهدی زین الدین
...، تقوا، صبر و استقامت سراسر وجودش را فراگرفته بود. سردار رحیم صفوی فرمانده سپاه درباره او می گوید: شهید مهدی زین الدین فرماندهی بود که هم از علم جنگی و هم از علم اخلاق اسلامی برخوردار بود. در میدان اسلام و اخلاق، توانا و در عرصه های جنگ شجاع، رشید، مقاوم و پرصلابت بود. شهادت مزدی بودکه خدا برای مجاهدات بی شمار این بنده برگزیده اش قرارداده بود. در آبان سال 1363 شهید زین الدین به ...
بی مهری در چه حدی!
شیراز مرخص شدم و رسیدم خونه سراغ عزیزترین کسم را گرفتم. بعد از دو روز مجبور شدن حرف راست بگن که خبر شهادت پدرم بود. به هر حال شکر گذاریم به درگاه خداوند متعال ولی مسئولین محترم بنده از همان تاریخ که مجروح و فرزند شهید هستم تا سال84 نه خودم و نه اهل خانواده پا به اداره بنیاد شهید نگذاشته بودیم ولی در سال83 دیگه در حالت مجبوری به اداره کل و پیش مدیر کل رفتم. همراه با همسرم قسم کسی در ...
خلافکارها با خواندن این کتاب توبه می کنند!/ گفت و گو با همرزم شهید شاهرخ ضرغام به مناسبت سالروز شهادت او
و من آزادی ام را از ایشان گرفتم. ماجرای خانمی که شیعه شد و اسم خود را زهرا گذاشت یک بار خانمی محجبه به اینجا آمد و از من خواست او را به محل شهادت شاهرخ ببرم. به اتفاق همسرم با ایشان همراه شدم و دیدیم که دارد با دست و خطاب به شهید صحبت می کند. حین صحبت هایش گفت شهید، دو حاجتم را روا کردی، یک حاجت دیگر هم از تو می خواهم. چون من هم مثل تو بودم! بعد از این که صحبت هایش تمام شد ...
بازداشت نامادری به اتهام قتل پسر 7ساله
پلیسی معلوم شد که پسر فوت شده قبل از انتقال به بیمارستان فوت کرده و زمان مرگ او ساعت یک بامداد هشتم شهریور بوده و به احتمال قوی ساعت 11 شب باید متادون به او خورانده شده باشد. نامادری و مادر کودک فوت شده برای تحقیقات بازداشت شدند. مادر کودک فوت شده در تحقیقات گفت: یک سال قبل از همسرم جدا شدم. بعد از صد روز دو فرزندم را به خانه ام در کرج بردم. در آنجا آنها شیطنت می کردند و می گفتند اگر ...
شاهرخِ کوکاکولا چطور حر انقلاب شد؟
به گزارش ایسنا، 17 آذر ماه سالروز شهادت شاهرخ ضرغام در جبهه آبادان دو ماه و نیم بعد از شروع طولانی ترین جنگ قرن بیستم و تجاوز رژیم بعث عراق به خاک کشورمان است. شاهرخ که بود؟ شاهرخ با نامِ شناسنامه ای ابوالفضل در اول دی سال 1328 در محله نبرد در شرق تهران متولد شد و درشت جثه بود. پدرش صدرالدین که کارگر ساختمانی بود در ...
دیدار با خانواده شهدا در املش + عکس
شهادت فرزندشان درباره ویژگی های بارز این شهید دوران دفاع مقدس، گفت: فرزندم همیشه به نماز اول وقت و تلاوت قرآن اهتمام داشت و کمک کار ما در باغ و کشاورزی بود و همواره در امور خیر و دستگیری از نیازمندان پیش قدم بود. همچنین در راستای درگذشت مادر شهید والامقام سیف الله حیدرزاده بویه و به منظور تجلیل و تکریم از مقام شامخ شهیدان و خانواده معظم شهدا، حجت الاسلام رنجبر و هیئت همراه با حضور در منزل ...
فقط کار خدا بود!
پایم هر جا قدم می گذاشتم وسط میدان مین بود، حتی توان خم شدن هم نداشتم، و در واقع هیچ دلیل و هیچ امیدی نبود که به پشت خط بیام. گذر از آن همه موانع، آن هم باتنی مجروح، از عهده ی بشر خارج بود. فقط کار خدا بود. هنوز بعد از سال ها، بیشتر شب ها با اینکه دارو مصرف می کنم، تا صبح بیدارم. بسیار سخت است، گاهی اوقات به خاطر نخوابیدن بدنم درد می گیرد و با هیچ مسکنی هم آرام نمی شود. دو بار ...
بازچاپ رؤیای نیمه شب در بازار کتاب
برای ریحانه انتخاب کرده بود؛ هرچند بعید می دیدم که مادرش زیر بار قیمت آن برود. گوشواره را بیرون آوردم و به پدربزرگ دادم. مادر ریحانه گوشواره ها را روی مخمل گذاشت. با نگاهش گوشواره های قبلی را جستجو کرد. پدربزرگ گوشواره های گران بها را توی جعبه کوچکی گذاشت. جعبه را به طرف مادر ریحانه سراند. از قضا قیمت این گوشواره ها دو دینار است. در دلم به پدربزرگ آفرین گفتم. از خدا می خواستم که ریحانه صاحب آن گوشواره ها شود. قیمت واقعی اش ده دینار بود. یک هفته روی آن زحمت کشیده بودم. این رمان در 288صفحه و با قیمت45هزار تومان روانه بازار نشر شده است. انتهای پیام/ ...
شرحی بر زندگی بانوی سخاوتمند اسلام به چاپ دوم رسید
.... جمله ای که سالها منتظر شنیدنش از زبان محمد (ص) بودم با تمام وجود تکرار کردم: لا اله الا الله خدیجه ! جانم ! در راه که می آمدم همه سنگ ها و درخت ها برایم سجده می کردند و می گفتند السلام علیک یا رسول الله . السلام علیک یا رسول الله به خدا سالهاست که منتظر چنین روزی هستم. شهادت را بر زبان آوردم و شدم کنیز رسول خدا ...
معراجی های آذربایجان غربی(4): شهیدی که در 14 سالگی به جبهه رفت
...> لیلا اکبری مادر شهید می گوید: خلیل با وجود سن کمی که داشت به طور داوطلب برای اعزام به جبهه ثبت نام کرده بود و من بعد از این که متوجه شدم به او گفتم؛ پسرم چرا دلت برای من بیچاره نمی سوزد و با این سن کم، به جبهه می روی. او در پاسخ گفت: مادر چرا به من رحم نمی کنی و اجازه نمی دهی که این عمر ناپایدار و جسم بی ارزش خود را در راه خدا نثار کنم؟ خلیل به من می گفت: مادرم بگذار بروم و از ناموس و ...
در آرزوی دیدار
دادم دستش. گفت: لازم نیست مادر، همین جوری می رم، اگه نیاز شد برمی گردم و ساکم را می برم. وقتی گفتم داخل جیب اش پول گذاشته ام برداشت و داد دستم. گفت: مادر اونجا بهمون همه چی می دن. لازم نیست! با پدرش او را از زیر قرآن رد کردیم و من هم به دنبالش به طرف ورزشگاه تختی رفتم. آنجا جمعیت آن قدر زیاد بود که او را ندیدم. فقط یک لحظه موقع حرکت اتوبوس دیدم که سرش را ...
پرونده مرد همسرکش در دادگاه کیفری
: من و همسرم قهر بودیم. او لباس پوشید که از خانه بیرون برود و پسرم را هم با خودش برد، بعد از چند لحظه پسرم برگشت. گفتم چرا همراه مادرت نیستی، گفت دوست داشتم در خانه بمانم. من نگران شدم، چند دقیقه بعد با مادر همسرم تماس گرفتم که بپرسم مینا به خانه او رفته یا نه که او فحاشی کرد و گوشی را قطع کرد. بعد با تلفن همراه همسرم تماس گرفتم. خودش هم جواب نداد تا اینکه خواهرزنم خبر داد او مرده است. من راضی به مرگ ...
گلایه مادر ابوالفضل جغتایی از بی تفاوتی آموزش و پرورش
را می بینم که ساعت ها توی خیابان رها هستند. من با بازی موافقم، اما باید حد و حدود مشخصی داشته باشد. یا بعضی بچه ها هستند که سرشان مدام توی گوشی و بازی های کامپیوتری است. یکی از علاقه مندی های خود ابوالفضل هم بازی های کامپیوتری است، اما همه این ها باید مرز مشخصی داشته باشند و کتاب هم در کنارش باشد. قدیمی می گوید دنبال این نبوده است که استعداد پسرش را کشف کند. ابوالفضل علاقه اش را به حیات ...
هوس تحویل زن ایرانی به ابوجعده !
که حرم را با مدافعانش محاصره کرده اند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند و فقط از خدا می خواستم شهادت من پیش از مصطفی باشد تا سر بریده اش را نبینم. تا سحر گوشم به لالایی گلوله ها بود، چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بی دریغ می بارید و مصطفی با مدافعان و اندک اسلحه ای که برایشان مانده بود، دور حرم می چرخیدند و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود که پس از نماز صبح بدون اسلحه ...
خانواده خود را با دیگران مقایسه نکنیم
به گزارش ایسنا، کیهان در ادامه نوشت: من نباید فرزندم را با بچه های دیگران مقایسه کنم. به عنوان مثال خطاب به پسرم بگویم: پسر همسایه را نگاه کن، ببین در تحصیل چقدر موفق است. همه نمراتش عالی می باشد. در المپیادها به مقام رسیده است. تو هم از او یاد بگیر همت او را داشته باش و ... . خواهر و برادر گرامی، شما نباید همسرتان را با همسران دیگر مقایسه کنید. در اموری همچون ثروت و درآمد، مسافرت های ...
رجزخوانی شاهرخ با بلندگوی دستی!
خواندند و در کنارش غیبت می کردند و از بیت المال می خوردند و تهمت می زدند. خدا می گوید وای به حال چنین افرادی. امثال شاهرخ به باور قلبی و حقیقی درباره خدا، عبادت و پرستش رسیده بودند. آیت الله مشکینی می گفت من حاضرم 60 سال عبادتم را بدهم و دو رکعت نماز این ها را بگیرم. این را هم بگویم که عاقبت به خیری شاهرخ به دعای خیر مادرش هم ربط دارد. من با مادر شاهرخ صحبت می کردم و ایشان می گفت بچه ام رستم ...